كتاب خواني فضيلت یا خردورزي

نويسنده: نيايش سرامي



نشري كه با پديد آورنده‌اي شايسته بتواند ناخواننده را به خواننده اي كنش گر تبديل كند، به گونه‌اي توازن دست يافته است.
حال اين پرسش پيش مي‌آيد كه چگونه مي‌توان به چنين سازمان نشري دست يافت. نشر همچون ديگر پيشه‌ها، نيازمند پژوهش است و در پژوهش مهمترين نكته، شناخت مسئله و آسيب‌شناسي آن است.
بررسي و نقد امروز و ديروز سپس ارايه و اجراي راه‌حل‌ها و چاره‌ها براي برون رفت از آن‌چه كه امروز بحران كتاب خواني قلمداد مي‌شود، گامي اساسي براي نزديك شدن و دست يافتن به استاندارد‌هاي جهاني نشر است.
  • چرا شمارگان كتاب، اين رسانه‌ي كهن در سرزمين كهن سالمان، اندك است؟
  • رشد قارچ گونه ي مجوز نشر چگونه رخ داده است!؟
  • آيا توان اقتصادي مردم در كتاب‌خوان شدن آن‌ها اثر مي‌گذارد؟ چرا كتاب در سبد خريد مردم كمتر جاي دارد؟
  • چرا نهاد‌هاي صنفي نشر توان‌مند نيستند؟
  • دولت در نگاه كلان چه سياست هايي را در عرصه‌ي نشر دنبال مي‌كند؟ چه زير ساخت‌هايي را براي توسعه‌ي هماهنگ اين بخش در دست اجرا دارد؟
  • تصدي‌گري دولت در حوزه‌ي نشر چه كرده و نظارت دولتي چگونه است، چه اهرم‌هايي دارد؟
  • چرا ناشران به كمك‌هاي مالي و يارانه‌اي دولت وابسته‌اند؟
  • بررسي پيش از انتشار چه تاثيري در گرايش مردم به كتاب دارد؟
  • سياست‌هاي يارانه‌اي تا به امروز براي نشرمان چه آورده است؟
  • آيا پژوهشي در مورد دلايل جامعه‌شناختي و روان‌شناختي روي‌كرد جامعه‌ي ايراني به كتاب انجام شده است؟
  • در يك جامعه پر تنش سياسي، چه فاكتور‌هايي بر كتاب‌خواني اثر گذارند و چگونه؟
  • تأثير رسانه‌هاي نو در گرايش مردم به كتاب چگونه است؟
  • چرا وضع نا به‌سامان پخش كتاب در ايران، هيچ‌گاه ساماني نيافته است؟
  • توان صنايع وابسته به نشر(صنايع پايين دست)براي توليد كتاب چاپي و الكترونيكي بر اساس معيارهاي جهاني چه ميزان است؟
  • چرا نظام آموزش و پرورش كشور، به كتاب خوان شدن كودكان و نوجوانان اين مرز و بوم نيانجاميده است؟
  • ضعف در ساز و كارهاي اطلاع رساني و آگاهي دهنده در مورد كتاب، چه نقشي در كتاب نخواندن مردم دارد؟
    پرسش‌هايي از اين دست ما را به يافتن راه‌حل و چاره وا مي‌دارد.
    بي‌گمان در جامعه‌ي امروزين ما، كه پاره هاي ‌هاي گوناگون فرهنگي- اقتصادي، دولتي اداره مي‌شوند، مديريت دولتي در تيررس نگاه هر بررسنده‌اي است و سخن گفتن از سياست‌هاي كارگزاران دولتي شالوده‌ي هر تحليلي خواهد بود.
    دولت در نگاه كلان، در حوزه‌ي نشر بايستي به زيرساخت‌هاي زير بپردازد:
  • آينده نگاري با ترسيم سند چشم انداز.
  • آموزش و پژوهش سيستماتيك براي برون رفت از نشر سنتي.
  • تقويت نهاد‌هاي صنفي ومدني نشر.
  • تدوين ساز وكار‌هاي اقتصادي نشر از جمله تسهيلات مالي و بانكي.
  • توان فني براي توليد در حوزه‌ي نشر.
  • دانش فني.
  • تدوين قوانين و مقررات همچنين ساز وكار‌هاي حقوقي، به ويژه قوانين مربوط به نشرانه (كپي رايت) و به روز رساني اين قوانين، هم پاي دگرگوني‌هاي شتابنده در زمينه‌ي توليد دانش و فن‌آوري.
  • اطلاع‌رساني بر مبناي داده‌هاي جامعه‌ي آماري نشر.
  • به‌وجود آوردن فضاي رقابتي سالم به دور از نابرابري در استفاده از زيرساخت‌ها.
    براي تدوين سياست‌هاي اين نگاه كلان، بايستي چند اصل را مورد توجه قرار داد:
    1. افزايش و ارتقا‌ي مطالعه با افزايش تعداد عنوان‌ها، شمارگان كتاب و به دنبال آن مخاطبان كتاب.
    2. افزايش توان نشر با اصلاح ساختاري در آن، ايجاد زيرساختها، كاهش تصدي‌گري دولت و روي آوردن به خصوصي‌سازي.
    3. افزايش توان پديد‌آورندگي با تدوين حقوق نشرانه.
    اگر اين سياست بتواند در بلند مدت از وابستگي نشر به كمك‌هاي دولتي بكاهد، به هدف‌هاي خود دست يافته است.
    به باورم، آن‌چه كه در تمام اين ساليان رخ داده است، همراه با نگاهي احساسي و هيجاني ( كم‌بين و بزرگ‌بين) بوده است. آمارهاي دقيق و واقع بينانه، تصويري درست از وضع موجود فرا رويمان مي‌گذارد، در چنين فضايي است كه مي‌توان به پيشرفت در اين حوزه اميد داشت.
    نشر امروز متأثر از وضعيت كلي جامعه است، به اين معنا‌ كه اين نابه‌ساماني‌ها در ديگر بخش‌هاي جامعه نيز ديده مي شود. به ديگر سخن، بسياري از مشكلات امروز، ريشه در عوامل مشتركي دارد كه با برطرف شدن آن‌ها در سطحي كلان مي‌توان كل جامعه و از آن ميان نشر كشور را به سوي توسعه‌ي پايدار و متوازن رهنمون شد.
    به گمانم تلاش‌هاي خوبي كه در اين سال‌ها درحوزه‌ي كتاب و كتاب‌خواني انجام گرفته است، مي تواند سنگ بنايي براي حركت هاي پيشروي پسين باشد.به پاره اي از آنها اشاره مي كنم:
  • طرح اهداي كتاب به مدارس، براي رسيدن به استاندارد جهاني كتاب در مدرسه براي هر دانش آموز.
  • برگزاري نمايش‌گاه‌هاي استاني كتاب و تخصيص يارانه‌ي خريد.
  • افزايش شمار نشريه‌هاي تخصصي حوزه‌ي چاپ و نشر.
  • راه اندازي خبرگزاري كتاب.
  • راه‌اندازي داد‌گان پديدآورندگان در آينده‌اي نزديك.
    بي گمان هر تلاش و جنبشي كه كتاب را نزد مردم آورد، به كتاب خوان شدن جامعه كمك مي‌كند و به دنبال آن افزايش آگاهي‌هاي همگاني مسير توسعه‌ي فرهنگي- اقتصادي را هموار مي‌كند. اگر اين تلاش سيستماتيك و فراگير باشد اين هدف زودتر و بهتر تحقق مي‌يابد.
    با اين اميد كه روزي در كشورمان كتاب‌خواني فضيلت دانسته نشود بلكه از نيازهاي روزمره هر ايراني باشد. سخن را با چهار پيشنهاد به پايان مي آورم:
    1. برگزاري دوره‌هاي دانش‌گاهي در حوزه‌ي نشر و دادن بورسيه‌ي تحصيل به جوانان مستعد و شايسته دركشور‌هاي پيش‌تاز نشر.
    2. تصويب و اجراي زنگ كتاب‌خواني در مدارس كشور.
    3. برگزاري طرح كشوري جلسات معرفي، نقد و بررسي كتاب.
    4. تأسيس باشگاه كتاب (Book Club) براي نخستين بار در ايران.
    منبع:persianbook.net


  • s