سيره رسول خدا (ص) درباره طبيعت، كشاورزى و محيط زيست (1)
سيره رسول خدا (ص) درباره طبيعت، كشاورزى و محيط زيست (1)
سيره رسول خدا (ص) درباره طبيعت، كشاورزى و محيط زيست (1)
نويسنده : علی حسینی
براى آن كه سيره پيامبر خدا (ص) و اهميت گفتههاى آن حضرت را درباره كشاورزى طبيعت به درستى بشناسيم، مناسب است بيش از آن از شرايط و اوضاع و احوال و انديشه و اعمال مردم حجاز آن روزگار آگاه شويم. چه اين كه آشنايى با فضايى كه سخنان و اعمال رسول خدا - صلى الله عليهوآله - در آن فضا تحقق يافته است بر عمق شناخت و جامع بودن آن مىافزايد. بررسى جامع و دقيق كشاورزى در جاهليت فرصتى فراختر و تحقيقى گسترده مىطلبد كه اين مقاله آن را بر نمىتابد و در اين جا تنها به مهمترين مشكلات كشاورزى آن روزگار مىپردازيم.
اعراب قبيلهاى زندگى مىكردند و زندگى قبيلهاى فرهنگى خاص داشت و خوى تجاوز، جنگطلبى، تعصب و رقابت و دشمنىهاى ديرينه با ديگر قبيلهها از ويژگىهاى آن بود و اين موضوعها تأثير فراوانى بر كشاورزى و دامدارى و حفظ مراتع و درختان در آن روزگار مىگذاشت، به دليل وجود دشمنىها و جنگهاى و يورشهاى بى رحمانه به قبيلهها و در نتيجه سوزانيدن مزرعهها، پركردن چاههاى آب، در انحصار قرار دادن آنها، نا امنى سرتاسر حجاز را فرا گرفته بود و مردمان همواره از آينده مزارع و دامهاى خود بيمناك بودند و هر از چندى شعلههاى سوزان آتش كينه، دشمنىهاى ريشه دار در قالب جنگها و يورشها جلوه مىكردو كشتزارها و نخلستانها مىسوخت، دامها به يغما مىرفت و چاهها و چشمهها ويران مىشد از اين رو، ناامنى آفتى بود كه در هر حال مىتوانست اميد كشاورزان را به يأس مبدل سازد و حاصل سالها زحمت و رنج شان را بر باد دهد. از سويى، اعراب جاهلى از دانش كشاورزى آن روزگار آن گونه كه در ايران و امثال آن بود، بىبهره بودند و بر پايه خرافهها و باورهاى بى اساس خود درباره درختان و گياهان عمل مىكردند. به عنوان نمونه، آنان به دليل ترس از برخى از درختان آنها را مىپرستيدند؛ چه آن كه آن درختان را كانون شر و بدى مىدانستند و براى رهايى از شر آنها راهى جز پرستش آنها فرا روى خود نمىديدند.
به همين دليل بود كه دامدارى در حجاز رواج بيشترى داشت اما همچنان ناامنى و تجاوز به حقوق ديگران، فرهنگ قبيلگى و اعتقاد به خرافات در خصوص دام پزشكى و مسايلى از اين دست، به عنوان مانعهايى بود بر سر راه رشد و شكوفايى دام دارى. اين نابسامانىها پيامدهاى ويرانگرى بر زندگى مردم آن روزگار حجاز داشت كه مهمترين آنها عبارت بود از: كمبود غذاى كافى و مناسب، اختلال در حمل ونقل، مسافرتها و تجارتهاى بين شهرى، چه اين كه حمل و نقل و مسافرتهاى آن روزگار با حيواناتى از قبيل شتر، اسب، استر، و الاغ انجام مىشد، كه در مكه از اهميت ويژهاى برخوردار بود و نيز كمبود و گاهى عدم وجود مراتع مناسب و گسترش فقر و فساد و زورمدارى و بىبندوبارى از ديگر پيامدهاى اين وضعيت نامطلوب در كشاورزى و دامدارى بود.
حضرت با دست خود درخت مىكاشت(3) و كشاورزى مىكرد.
در روايتى در اين باره آمده است:
«همه پيامبران خدا جز ادريس (كه خياط بود) كشاورز بودهاند.»(4)
در روايت ديگرى، از امام صادق - عليه السلام - چنين نقل كردهاند:
«خداى - عز و جل - از ميان كارها براى پيامبرانش - عليهم السلام - كشاورزى را دوست داشت و برگزيد.»(5)
امام موسى بن جعفر - عليه السلام - فرمود:
«آنان كه از من و پدرم بهتر بودند، در زمين كار مىكردند. پيامبر خدا، على، و همه پدرانم، - عليهم السلام - در زمين كار مىكردند و اين عمل پيامبران، رسولان، جانشينان آنان و بندگان شايسته خدا است.»(6)
بر پايه گروهى از روايات آن حضرت به طور مستقيم در درختكارى شركت مىجست. از امام صادق - عليه السلام - در اين باره چنين روايت كردهاند:
«اميرالمؤمنان، على - عليه السلام - بيل مىزد و زمين را آماده مىساخت و رسول خدا - صلى الله عليه و آله - با آب دهان، دانهها و هستهها را مرطوب مىساخت و در زمين مىكاشت....»(7)
آن حضرت تماشاى گياهان سبز و خرم را بسيار دوست مىداشت(8) و از نگاه به سيب سرخ و ترنج سرسبز و خرم(به دليل زيبايى آنها) شگفت زده مىشد.
امام على بن موسى الرضا - عليه السلام - در اين باره فرمودند:
«ان رسول الله كان يعجبه النظرة الى الأترج الاخضر و التفاح الأحمر.»(9)
حضرت خرما را بسيار دوست مىداشت، همواره از آن بهره مىبرد. از امام على بن الحسين - عليهما السلام - نقل شده است كه همواره دوست داشت انسان خرمايى (خرما دوست) را ببيند، و اين بدين سبب بود كه پيامبر، خرما را دوست مىداشت. (10)
از اين رو، در روايتى ديگر آمده است:
«هر كس به اين نيت - كه چون پيامبر خرما دوست داشت، خرما بخورد - خرما هيچ ضررى به او نمىرساند.»(11)
از امام صادق - عليه السلام - نقل شده است:
«هيچ گاه غذايى همراه با خرما نزد پيامبر - صلىاللَّهعليهوآله - آورده نمىشد مگر آن كه ابتدا از خرما ميل مىفرمود.»(12)
روايات به روشنى نشان مىدهد كه آن حضرت در ميدان عمل به كشاورزى اهميت خاصى مىداد و خود و نزديكترين يارانش عملا مردمان را به آن تشويق مىكردند و اين روش و سيره در توجه دادن مردم به كشاورزى اهميت بسيار داشت.
پيامبر خدا - صلىاللَّهعليهوآله - به درستى معتقد بود كه انسانها محور اصلى توسعه و شكوفايى جامعه اسلامى و سرسبزى و رونق كشاورزى هستند و بهترين، كوتاهترين و هموارترين راه براى شكوفايى كشاورزى و دامدارى و سرسبزى جامعه اسلامى آن است كه مردم از روى اعتقاد در اين مسير گام نهند و در پرتو تغييرات گسترده در انديشه و باورهاى مردم است كه مىتوان به اين هدف دست يافت. سخنان آن حضرت درباره اهميت كشاورزى، درختكارى و دامدارى سبب شد كه بينش، انديشه و باورهاى مردم به طور گسترده در اين باره زير و رو شود، آنان به اهميت كشاورزى، درختكارى، سرسبزى و خرمى جامعه اسلامى و اصولاً ارزش بسيار درختان و فوايد و آثار مادى و معنوى آنها به طور عميق پى بردند و در نتيجه در پى سرسبزى، خرمى و رونق كشاورزى جامعه اسلامى برآمدند.
از آن حضرت - صلىاللَّهعليهوآله - در اين باره چنين نقل شده است:
«درختان را آتش مزنيد، آنها را با آب ويران نكنيد، درختان ميوه دار را قطع نكنيد و مزرعهها را نسوزانيد.»(13)
بدين سان سيره رسول خدا - صلىاللَّهعليهوآله - اين بود كه در جنگها به شدت از نابودى كشتزاران، نخلستانها و باغها بپرهيزد و مجاهدان را از آن باز دارد و وقتى در زمان جنگ اين گونه باشد، در زمان صلح به گونهاى مؤكدتر و روشنتر بايد از درختان و مزرعهها حفاظت شود و از نابودى آنها پرهيز.
«زمين را براى من هم سجده گاه و هم وسيله طهارت قرار دادهاند؛ هر كجا باشم بر خاك آن تيمم مىكنم و نماز مىخوانم (سجده مىكنم).»(14)
آب را مايه حيات مىدانست و همانند خاك به آن اهميت مىداد درباره ابرها، بادها، بارانها، رودها درياها و اقيانوسها، نوشيدن آب، تقسيم آبهاى كشاورزى، آبيارى و سهم عظيم آب در سبزى و خرمى و نشاط كره زمين سخن مىگفت و آن را مايه حيات مىدانست. (15)
«و جعلنا من الماء كل شىء حى»(16)
«هر موجود زنده را از آب پديد آورديم.»
آگاه ساختن مردم از سودمندىهاى گياهان
مردم آن روزگار گرچه از گياهان استفادههاى بسيار مىكردند اما از سودمندىهاى متعدد و متنوع آن آگاهى نداشتند. پيامبر خدا - صلى اللَّه عليه و آله - باقرائت و تفسير صدها آيه درباره طبيعت، كشاورزى و ابعاد مختلف آن مردم را از خواب غفلت بيدار ساخت. رسول خدا در پرتو اين آيات با عظمت قرآن به مردمان فهمانيد كه گياهان نعمت ناپيدا كرانه الهى هستند، (17) كه نه تنها بخش عظيمى از روزى آدمى را فراهم مىآورند بلكه بر روان او نيز تأثير فراوان دارد(18) و آيت و نشانه هستى و قدرت و حكمت خداى متعال و نيز دليل درستى معاد و رستاخيز بزرگ خدايند. پيامبر، در اين باره زواياى جديدى از دانش و فهم را به روى مردمان آن روزگار گشود، و اين نيز بر انگيزه مردم براى كاشت درختان و حفاظت بيشتر از آنها و كوشيدن در مسير كشاورزى و دامدارى افزود. (19)
از يكى از همسران ايشان نقل شده است كه در خانه هرگز بى كار ديده نشد(22) و مىفرمود بى كارى سنگ دلى مىآورد. (23) چون كارى مىكرد آن را درست انجام مىداد و مىفرمود:
«... اذا عمل احدكم عملا فليتقن.»(24)
«هر گاه يكى از شما كارى انجام مىدهد بايد آن را به درستى و نيكويى انجام دهد.»
آن حضرت هيچ گاه از سختى و رنج نمىگريخت و مىفرمود:
«أفضل الأعمال أحمزها.»
«بهترين و با فضيلتترين كارها، سختترين آنها است.»
پيامبر خدا - صلىاللَّهعليهوآله - كه از غزوه تبوك باز مىگشت، سعد انصارى از حضرت استقبال كرد، پيامبر - صلىاللَّهعليهوآله - پس از مصافحه با او فرمود: «چرا دستت اين قدر زبر شده است؟» او گفت: يا رسول الله! بيل مىزنم؛ و با اين كار خرج عائلهام را به دست مىآورم.
پيامبر خدا - صلى اللَّه عليه و آله - دست او را بوسيد و فرمود: «اين دستى است كه آتش دوزخ به او نمىرسد.»(25)
آن حضرت مىفرمود:
«كسى كه از تلاش و دسترنج خود بخورد، مثل برق از پل صراط خواهد گذشت.»(26)
بر طبق روايتى ديگر درهاى بهشت به روى او باز مىشود تا از هر كدام بخواهد وارد شود. (27)
در حديث ديگرى آمده است:
«خدا به او از سر مهربانى و رحمت نظر مىكند و هرگز او را عذاب نمىكند.»(28)
در پرتو كوششهاى پيامبر در اين باره بود كه سخت كوشى و انجام درست و متقن كارها به صورت بخشى از فرهنگ مسلمانان در آمده بود و اين سيره رسول خدا در رشد كميت و كيفيت كشاورزى تأثير فراوانى گذاشت.
«هرگاه كشاورزى بذرى را از راه حلال در دست خود گيرد، فرشتهاى ندا دهد؛ يك سوم براى دهقان، يك سوم براى پرندگان و يك سوم براى چهارپايان. چون آن را بر زمين مىپاشد براى هر دانه بذر، ده حسنه برايش مىنويسند. چون آن را آبيارى مىكند و بذر مىرويد مانند آن است كه در برابر هر دانه، انسان مؤمنى را زنده كرده است كه تا زمانى كه آن كشته را درو كند، خدا را مىستايد. چون آن را مىكوبد، مانند آن است كه گناهانش را له مىكند، هنگامى كه خرمن را باد مىدهد، گناهانش نيز بر باد مىروند، زمانى كه آن را وزن مىكند به سان روز تولدش از گناهان پاك مىشود. وقتى آن محصول را به خانه مىبرد و نان خورهايش شاد مىشوند، عبادت چهل سال را براى او مىنويسند. هنگامى كه از آن به گرسنه، همسايه و بيچاره مىدهد. آفريدگار او را از عذاب خود در امان نگاه مىدارد.»(29)
بر پايه اين روايت و رواياتى از اين دست، كار، كشاورزى و... كه بر اساس ديدگاه عرف و مردم از امور دنيايى هستند جنبه دينى نيز پيدا مىكند و اجر و پاداش عبادت را دارد. از اين رو، مسلمانان افزون بر آن كه براى دستيابى به منافع اقتصادى خود به كشاورزى دست مىيازيدند، به دليل رسيدن به فضيلتها و پاداشهاى معنوى نيز انگيزه دو چندان براى استقبال از آن و استقامت و پايدارى در انجام آن داشتند.
خداى متعال در قرآن مىفرمايد:
«قل أمر ربى بالقسط»(30)
اى رسول ما! به مردم بگو خداى مرا فرمان داده است تا قسط و عدالت را بر پا كنيم.»
«و أمرت لاعدل بينكم»(31)
«به من امر شده است كه ميان شما به عدالت رفتار كنم.»
حضرت مىفرمود خداوند متعال به نه چيز مرا سفارش كرده است:... اجراى عدالت در حال خشنودى يا خشمناكى. يكى از آنها است. (32)
آن حضرت در توصيف و ستايش على - عليه السلام - مىفرمود:
«انه... أعدلكم فى الرعية....»(33)
«على - عليه السلام - در رفتار با مردم از همه شما عادلتر است.»
رابطه عدالت اجتماعى كه رسول خدا - صلى الله عليه و آله - الگو و پيشتاز آن بود و از جلوهها و اركان سيره رسول خدا - صلى الله عليه و آله - است با پيشرفت كشاورزى در آن روزگار، روشن است؛ زيرا كسى كه از سر انصاف و بر اساس عدالت زندگى كند، بايد بكوشد و با استفاده از سرمايههاى طبيعى و غير طبيعى كه مهمترين آنها در آن روزگار «زمين و آب» بود - به عبارت ديگر از طريق كشاورزى - به روزى حلال دست يابد. چنين كسى نمىتواند با حمله به قبيلهها و به يغما بردن اموال آنان و تاراج ثروتهاى مردم و شبيخون زدن بر اين و آن و كاروانها، سرمايهاى رقم زند و از آن بهره برد. به همان سان كه مجاز نيست به كارگران، بردگان و دهقانان خود ستم ورزد و حاصل رنجهاى آنان را سرمايه و مال خود سازد، بلكه بايد در پى كار مشروع و شغل حلال باشد كه در آن زمان كشاورزى و دامدارى در رأس آنها بود. در زمان جاهليت ستمگرى، زورمدارى، حمله و شبيخون به قبيلههاى رقيب و كاروانها، ستمها و اجحاف فراوان بر دهقانان، كارگران و بردگان از روش هايى بود كه ميان قبيلهها به فرهنگ تبديل شده بود و پيامدهاى اين روش زشت و اين فرهنگ سياه آن بود كه كشاورزى شكوفا نشود. درست به عكس عدالت كه زمينه اجتماعى رشد و بالندگى كشاورزى را فراهم مىآورد.
خداى متعال در قرآن مىفرمايد:
«هو أنشأكم من الأرض و استعمركم فيها»(34)
«او خدايى است كه شما را از زمين و خاك آفريد و براى آباد كردن زمين بر گماشت.»
بدين سان خداوند متعال از آدميان مىخواهد در پى آباد كردن زمين باشند و نه در پى سلطه بر زمين و زمينيان آن هم به هر قيمت و لو به قيمت تخريب منابع طبيعى و محيط زيست، آن گونه كه در روزگار ما روش سياستمداران كشورهاى استكبارى است.
در زمان حكومت جهانى حضرت ولى عصر، آن حضرت كه سيرهاش مانند سيره رسول خدا صلىاللَّهعليهوآله - است اين راه و روش را احيا مىكند. بر طبق روايات در زمان آن حضرت جهان سرسبز و خرم مىگردد و كشاورزى و درخت كارى رونق خاص و گستردهاى مىيابد. (35)
«در آينده گروهى از امت من خواهند آمد كه يك مُد آب را براى وضو و يك مَن را براى غسل كم مىشمارند، آنان بر خلاف سنت من عمل مىكنند.»(39)
رفتار پيامبر خدا - صلىاللَّهعليهوآله - درباره حيوانات، دامدارى، كشاورزى، قطع درختان، انواع ميوهها و سبزىها، درختكارى، كار و تلاش، آب و خاك، اسراف و قناعت و وسايلى از اين دست سبب شد مسلمانان درباره كشاورزى و طبيعت و محيط زيست داراى فرهنگ خاص و سازندهاى شوند، فرهنگى كه به زير بناى تمدن عظيم اسلامى درباره كشاورزى شد.
اما تنها سيره عملى آن حضرت سبب پديدار شدن اين فرهنگ شكوه و سازنده نشد بلكه بيانات آن حضرت نيز در اين باره سهم به سزايى داشت.
زمين و خاك
رسول خدا - صلىاللَّهعليهوآله - فرمود: در شب معراج خداوند متعال به من چنين فرمود:
«زمين را براى تو و امت تو سجده گاه و پاك و پاك كننده قرار دادم.»(40)
حضرت در روايتى ديگر فرمودند:
«زمين با شما رام و مهربان است؛ بر آن تيمم مىكنيد در زمان حيات بر روى آن نماز مىخوانيد و پس از مرگ جسد شما در آن دفن و ضميمه آن مىشود و اين از نعمتهاى خداست - كه ستايش براى او است - پس بهترين چيزى كه بر آن سجده مىشود، زمين پاك است.»(41)
در روايتى ديگر از رسول خدا - صلىاللهعليهوآله - چنين نقل شده است:
«بر زمين مسح و تيمم كنيد؛ زيرا زمين مادر و زادگاه شما و با شما مهربان است.»(42)
پيامبر خدا - صلى الله عليه و آله - با ترويج عدالت و مخالفت شديد و مبارزه بى امان عليه ظلم و ستم، محترم شمردن مالكيتها و ظلم دانستن هر گونه تجاوز به اموال و مزرعههاى مردم و وضع قوانين متعدد و مختلف درباره زمين و آب، امنيت ماندگارى را براى كشاورزان و دامداران به ارمغان آورد كه به طور فشرده در اين بخش به آن اشاره مىشود.
در روايتى از آن حضرت اين گونه نقل شده است:
«امام صادق - عليه السلام - فرمود: جدم رسول خدا - صلى الله عليه و آله - منع فرمود كه مازاد آب سد و حق آبه رودخانه رابفروشند.»
آن حضرت فرمود:
«كسى كه در برابر سيلاب و يا رودخانه سدى ايجاد كند تا بهتر بتواند كشت و درختان خود را آبيارى كند، بعد از آبيارى نمىتواند مازاد آن را بفروشد، فقط مىتواند به همسايه خود عاريه دهد تا در نوبتهاى بعدى پس بگيرد.»(44)
امام صادق - عليه السلام - فرمودند:
«جدم رسول خدا - صلى الله عليه و آله - مقرر فرمود از سيلاب وادى مهزور به اين صورت بهره بردارى شود: كشاورزى كه در بالاى دره قرار دارد جلو آب را سد كند و آب را بر پاى نخلهاى خود هدايت كند و تأمل كند تا ارتفاع آب در كرتها به استخوان غوزك پا برسد و اگر زراعت زمينى دارد آب را بر روى زراعت روان دارد و صبر كند تا ارتفاع آب به روى غوزك پا برسد. پس از آن آب بند و سد را باز كند تا آب سيلاب به باغها و مزارع بعدى برسد.»(45)
امام صادق - عليه السلام - در جاى ديگر چنين فرمود:
«قضاوت رسول خدا - صلىاللَّهعليهوآله - ميان اهل مدينه درباره آبهايى كه با آن درختان خرما را آبيارى مىكردند چنين بود كه نبايد مردم از استفاده از آب چاهها محروم و ممنوع شوند؛ و ميان اعراب باديهنشين چنين قضاوت فرمود كه نبايد جلو استفاده مردم از اضافه آب چاه را گرفت تا در نتيجه نتوانند ازمرتعها بهره برند و فرمود(در اسلام) ضرر و ضررزدن به ديگران جايز نيست.»(46)
از اين حديث استفاده مىشود كه گروهى از مردمان مدينه از استفاده ديگران از چاههاى آب براى آبيارى نخلها جلوگيرى مىكردند، رسول خدا به طور قاطع در برابر آنان ايستاد و آن را ممنوع اعلام كرد. آن حضرت حكم كرد كه صاحبان چاهها و چشمهها پس از آن كه به مقدار نياز خود از آن استفاده كردند، حق ندارند جلوى استفاده دامها را از آب مازاد بر نياز خود، بگيرند تا در نتيجه چون دامها آب براى خوردن در آن منطقه ندارند از مراتع آن منطقه نيز محروم شوند.
ادامه دارد...
منبع: خبرگزاری فارس - به نقل از فصلنامه فرهنگ جهاد
/س
اعراب قبيلهاى زندگى مىكردند و زندگى قبيلهاى فرهنگى خاص داشت و خوى تجاوز، جنگطلبى، تعصب و رقابت و دشمنىهاى ديرينه با ديگر قبيلهها از ويژگىهاى آن بود و اين موضوعها تأثير فراوانى بر كشاورزى و دامدارى و حفظ مراتع و درختان در آن روزگار مىگذاشت، به دليل وجود دشمنىها و جنگهاى و يورشهاى بى رحمانه به قبيلهها و در نتيجه سوزانيدن مزرعهها، پركردن چاههاى آب، در انحصار قرار دادن آنها، نا امنى سرتاسر حجاز را فرا گرفته بود و مردمان همواره از آينده مزارع و دامهاى خود بيمناك بودند و هر از چندى شعلههاى سوزان آتش كينه، دشمنىهاى ريشه دار در قالب جنگها و يورشها جلوه مىكردو كشتزارها و نخلستانها مىسوخت، دامها به يغما مىرفت و چاهها و چشمهها ويران مىشد از اين رو، ناامنى آفتى بود كه در هر حال مىتوانست اميد كشاورزان را به يأس مبدل سازد و حاصل سالها زحمت و رنج شان را بر باد دهد. از سويى، اعراب جاهلى از دانش كشاورزى آن روزگار آن گونه كه در ايران و امثال آن بود، بىبهره بودند و بر پايه خرافهها و باورهاى بى اساس خود درباره درختان و گياهان عمل مىكردند. به عنوان نمونه، آنان به دليل ترس از برخى از درختان آنها را مىپرستيدند؛ چه آن كه آن درختان را كانون شر و بدى مىدانستند و براى رهايى از شر آنها راهى جز پرستش آنها فرا روى خود نمىديدند.
به همين دليل بود كه دامدارى در حجاز رواج بيشترى داشت اما همچنان ناامنى و تجاوز به حقوق ديگران، فرهنگ قبيلگى و اعتقاد به خرافات در خصوص دام پزشكى و مسايلى از اين دست، به عنوان مانعهايى بود بر سر راه رشد و شكوفايى دام دارى. اين نابسامانىها پيامدهاى ويرانگرى بر زندگى مردم آن روزگار حجاز داشت كه مهمترين آنها عبارت بود از: كمبود غذاى كافى و مناسب، اختلال در حمل ونقل، مسافرتها و تجارتهاى بين شهرى، چه اين كه حمل و نقل و مسافرتهاى آن روزگار با حيواناتى از قبيل شتر، اسب، استر، و الاغ انجام مىشد، كه در مكه از اهميت ويژهاى برخوردار بود و نيز كمبود و گاهى عدم وجود مراتع مناسب و گسترش فقر و فساد و زورمدارى و بىبندوبارى از ديگر پيامدهاى اين وضعيت نامطلوب در كشاورزى و دامدارى بود.
شناخت عميق پيامبر خداصلى الله عليه وآله
گام نخست: فرهنگ سازى و انگيزه آفرينى
چوپانى و كشاورزى و درختكارى
حضرت با دست خود درخت مىكاشت(3) و كشاورزى مىكرد.
در روايتى در اين باره آمده است:
«همه پيامبران خدا جز ادريس (كه خياط بود) كشاورز بودهاند.»(4)
در روايت ديگرى، از امام صادق - عليه السلام - چنين نقل كردهاند:
«خداى - عز و جل - از ميان كارها براى پيامبرانش - عليهم السلام - كشاورزى را دوست داشت و برگزيد.»(5)
امام موسى بن جعفر - عليه السلام - فرمود:
«آنان كه از من و پدرم بهتر بودند، در زمين كار مىكردند. پيامبر خدا، على، و همه پدرانم، - عليهم السلام - در زمين كار مىكردند و اين عمل پيامبران، رسولان، جانشينان آنان و بندگان شايسته خدا است.»(6)
بر پايه گروهى از روايات آن حضرت به طور مستقيم در درختكارى شركت مىجست. از امام صادق - عليه السلام - در اين باره چنين روايت كردهاند:
«اميرالمؤمنان، على - عليه السلام - بيل مىزد و زمين را آماده مىساخت و رسول خدا - صلى الله عليه و آله - با آب دهان، دانهها و هستهها را مرطوب مىساخت و در زمين مىكاشت....»(7)
آن حضرت تماشاى گياهان سبز و خرم را بسيار دوست مىداشت(8) و از نگاه به سيب سرخ و ترنج سرسبز و خرم(به دليل زيبايى آنها) شگفت زده مىشد.
امام على بن موسى الرضا - عليه السلام - در اين باره فرمودند:
«ان رسول الله كان يعجبه النظرة الى الأترج الاخضر و التفاح الأحمر.»(9)
حضرت خرما را بسيار دوست مىداشت، همواره از آن بهره مىبرد. از امام على بن الحسين - عليهما السلام - نقل شده است كه همواره دوست داشت انسان خرمايى (خرما دوست) را ببيند، و اين بدين سبب بود كه پيامبر، خرما را دوست مىداشت. (10)
از اين رو، در روايتى ديگر آمده است:
«هر كس به اين نيت - كه چون پيامبر خرما دوست داشت، خرما بخورد - خرما هيچ ضررى به او نمىرساند.»(11)
از امام صادق - عليه السلام - نقل شده است:
«هيچ گاه غذايى همراه با خرما نزد پيامبر - صلىاللَّهعليهوآله - آورده نمىشد مگر آن كه ابتدا از خرما ميل مىفرمود.»(12)
روايات به روشنى نشان مىدهد كه آن حضرت در ميدان عمل به كشاورزى اهميت خاصى مىداد و خود و نزديكترين يارانش عملا مردمان را به آن تشويق مىكردند و اين روش و سيره در توجه دادن مردم به كشاورزى اهميت بسيار داشت.
پيامبر خدا - صلىاللَّهعليهوآله - به درستى معتقد بود كه انسانها محور اصلى توسعه و شكوفايى جامعه اسلامى و سرسبزى و رونق كشاورزى هستند و بهترين، كوتاهترين و هموارترين راه براى شكوفايى كشاورزى و دامدارى و سرسبزى جامعه اسلامى آن است كه مردم از روى اعتقاد در اين مسير گام نهند و در پرتو تغييرات گسترده در انديشه و باورهاى مردم است كه مىتوان به اين هدف دست يافت. سخنان آن حضرت درباره اهميت كشاورزى، درختكارى و دامدارى سبب شد كه بينش، انديشه و باورهاى مردم به طور گسترده در اين باره زير و رو شود، آنان به اهميت كشاورزى، درختكارى، سرسبزى و خرمى جامعه اسلامى و اصولاً ارزش بسيار درختان و فوايد و آثار مادى و معنوى آنها به طور عميق پى بردند و در نتيجه در پى سرسبزى، خرمى و رونق كشاورزى جامعه اسلامى برآمدند.
قطع درختان
از آن حضرت - صلىاللَّهعليهوآله - در اين باره چنين نقل شده است:
«درختان را آتش مزنيد، آنها را با آب ويران نكنيد، درختان ميوه دار را قطع نكنيد و مزرعهها را نسوزانيد.»(13)
بدين سان سيره رسول خدا - صلىاللَّهعليهوآله - اين بود كه در جنگها به شدت از نابودى كشتزاران، نخلستانها و باغها بپرهيزد و مجاهدان را از آن باز دارد و وقتى در زمان جنگ اين گونه باشد، در زمان صلح به گونهاى مؤكدتر و روشنتر بايد از درختان و مزرعهها حفاظت شود و از نابودى آنها پرهيز.
آب و خاك
«زمين را براى من هم سجده گاه و هم وسيله طهارت قرار دادهاند؛ هر كجا باشم بر خاك آن تيمم مىكنم و نماز مىخوانم (سجده مىكنم).»(14)
آب را مايه حيات مىدانست و همانند خاك به آن اهميت مىداد درباره ابرها، بادها، بارانها، رودها درياها و اقيانوسها، نوشيدن آب، تقسيم آبهاى كشاورزى، آبيارى و سهم عظيم آب در سبزى و خرمى و نشاط كره زمين سخن مىگفت و آن را مايه حيات مىدانست. (15)
«و جعلنا من الماء كل شىء حى»(16)
«هر موجود زنده را از آب پديد آورديم.»
آگاه ساختن مردم از سودمندىهاى گياهان
مردم آن روزگار گرچه از گياهان استفادههاى بسيار مىكردند اما از سودمندىهاى متعدد و متنوع آن آگاهى نداشتند. پيامبر خدا - صلى اللَّه عليه و آله - باقرائت و تفسير صدها آيه درباره طبيعت، كشاورزى و ابعاد مختلف آن مردم را از خواب غفلت بيدار ساخت. رسول خدا در پرتو اين آيات با عظمت قرآن به مردمان فهمانيد كه گياهان نعمت ناپيدا كرانه الهى هستند، (17) كه نه تنها بخش عظيمى از روزى آدمى را فراهم مىآورند بلكه بر روان او نيز تأثير فراوان دارد(18) و آيت و نشانه هستى و قدرت و حكمت خداى متعال و نيز دليل درستى معاد و رستاخيز بزرگ خدايند. پيامبر، در اين باره زواياى جديدى از دانش و فهم را به روى مردمان آن روزگار گشود، و اين نيز بر انگيزه مردم براى كاشت درختان و حفاظت بيشتر از آنها و كوشيدن در مسير كشاورزى و دامدارى افزود. (19)
كار و تلاش
از يكى از همسران ايشان نقل شده است كه در خانه هرگز بى كار ديده نشد(22) و مىفرمود بى كارى سنگ دلى مىآورد. (23) چون كارى مىكرد آن را درست انجام مىداد و مىفرمود:
«... اذا عمل احدكم عملا فليتقن.»(24)
«هر گاه يكى از شما كارى انجام مىدهد بايد آن را به درستى و نيكويى انجام دهد.»
آن حضرت هيچ گاه از سختى و رنج نمىگريخت و مىفرمود:
«أفضل الأعمال أحمزها.»
«بهترين و با فضيلتترين كارها، سختترين آنها است.»
پيامبر خدا - صلىاللَّهعليهوآله - كه از غزوه تبوك باز مىگشت، سعد انصارى از حضرت استقبال كرد، پيامبر - صلىاللَّهعليهوآله - پس از مصافحه با او فرمود: «چرا دستت اين قدر زبر شده است؟» او گفت: يا رسول الله! بيل مىزنم؛ و با اين كار خرج عائلهام را به دست مىآورم.
پيامبر خدا - صلى اللَّه عليه و آله - دست او را بوسيد و فرمود: «اين دستى است كه آتش دوزخ به او نمىرسد.»(25)
آن حضرت مىفرمود:
«كسى كه از تلاش و دسترنج خود بخورد، مثل برق از پل صراط خواهد گذشت.»(26)
بر طبق روايتى ديگر درهاى بهشت به روى او باز مىشود تا از هر كدام بخواهد وارد شود. (27)
در حديث ديگرى آمده است:
«خدا به او از سر مهربانى و رحمت نظر مىكند و هرگز او را عذاب نمىكند.»(28)
در پرتو كوششهاى پيامبر در اين باره بود كه سخت كوشى و انجام درست و متقن كارها به صورت بخشى از فرهنگ مسلمانان در آمده بود و اين سيره رسول خدا در رشد كميت و كيفيت كشاورزى تأثير فراوانى گذاشت.
دين و دنيا
«هرگاه كشاورزى بذرى را از راه حلال در دست خود گيرد، فرشتهاى ندا دهد؛ يك سوم براى دهقان، يك سوم براى پرندگان و يك سوم براى چهارپايان. چون آن را بر زمين مىپاشد براى هر دانه بذر، ده حسنه برايش مىنويسند. چون آن را آبيارى مىكند و بذر مىرويد مانند آن است كه در برابر هر دانه، انسان مؤمنى را زنده كرده است كه تا زمانى كه آن كشته را درو كند، خدا را مىستايد. چون آن را مىكوبد، مانند آن است كه گناهانش را له مىكند، هنگامى كه خرمن را باد مىدهد، گناهانش نيز بر باد مىروند، زمانى كه آن را وزن مىكند به سان روز تولدش از گناهان پاك مىشود. وقتى آن محصول را به خانه مىبرد و نان خورهايش شاد مىشوند، عبادت چهل سال را براى او مىنويسند. هنگامى كه از آن به گرسنه، همسايه و بيچاره مىدهد. آفريدگار او را از عذاب خود در امان نگاه مىدارد.»(29)
بر پايه اين روايت و رواياتى از اين دست، كار، كشاورزى و... كه بر اساس ديدگاه عرف و مردم از امور دنيايى هستند جنبه دينى نيز پيدا مىكند و اجر و پاداش عبادت را دارد. از اين رو، مسلمانان افزون بر آن كه براى دستيابى به منافع اقتصادى خود به كشاورزى دست مىيازيدند، به دليل رسيدن به فضيلتها و پاداشهاى معنوى نيز انگيزه دو چندان براى استقبال از آن و استقامت و پايدارى در انجام آن داشتند.
عدالت ورزى
خداى متعال در قرآن مىفرمايد:
«قل أمر ربى بالقسط»(30)
اى رسول ما! به مردم بگو خداى مرا فرمان داده است تا قسط و عدالت را بر پا كنيم.»
«و أمرت لاعدل بينكم»(31)
«به من امر شده است كه ميان شما به عدالت رفتار كنم.»
حضرت مىفرمود خداوند متعال به نه چيز مرا سفارش كرده است:... اجراى عدالت در حال خشنودى يا خشمناكى. يكى از آنها است. (32)
آن حضرت در توصيف و ستايش على - عليه السلام - مىفرمود:
«انه... أعدلكم فى الرعية....»(33)
«على - عليه السلام - در رفتار با مردم از همه شما عادلتر است.»
رابطه عدالت اجتماعى كه رسول خدا - صلى الله عليه و آله - الگو و پيشتاز آن بود و از جلوهها و اركان سيره رسول خدا - صلى الله عليه و آله - است با پيشرفت كشاورزى در آن روزگار، روشن است؛ زيرا كسى كه از سر انصاف و بر اساس عدالت زندگى كند، بايد بكوشد و با استفاده از سرمايههاى طبيعى و غير طبيعى كه مهمترين آنها در آن روزگار «زمين و آب» بود - به عبارت ديگر از طريق كشاورزى - به روزى حلال دست يابد. چنين كسى نمىتواند با حمله به قبيلهها و به يغما بردن اموال آنان و تاراج ثروتهاى مردم و شبيخون زدن بر اين و آن و كاروانها، سرمايهاى رقم زند و از آن بهره برد. به همان سان كه مجاز نيست به كارگران، بردگان و دهقانان خود ستم ورزد و حاصل رنجهاى آنان را سرمايه و مال خود سازد، بلكه بايد در پى كار مشروع و شغل حلال باشد كه در آن زمان كشاورزى و دامدارى در رأس آنها بود. در زمان جاهليت ستمگرى، زورمدارى، حمله و شبيخون به قبيلههاى رقيب و كاروانها، ستمها و اجحاف فراوان بر دهقانان، كارگران و بردگان از روش هايى بود كه ميان قبيلهها به فرهنگ تبديل شده بود و پيامدهاى اين روش زشت و اين فرهنگ سياه آن بود كه كشاورزى شكوفا نشود. درست به عكس عدالت كه زمينه اجتماعى رشد و بالندگى كشاورزى را فراهم مىآورد.
آبادانى زمين به عنوان وظيفه
خداى متعال در قرآن مىفرمايد:
«هو أنشأكم من الأرض و استعمركم فيها»(34)
«او خدايى است كه شما را از زمين و خاك آفريد و براى آباد كردن زمين بر گماشت.»
بدين سان خداوند متعال از آدميان مىخواهد در پى آباد كردن زمين باشند و نه در پى سلطه بر زمين و زمينيان آن هم به هر قيمت و لو به قيمت تخريب منابع طبيعى و محيط زيست، آن گونه كه در روزگار ما روش سياستمداران كشورهاى استكبارى است.
در زمان حكومت جهانى حضرت ولى عصر، آن حضرت كه سيرهاش مانند سيره رسول خدا صلىاللَّهعليهوآله - است اين راه و روش را احيا مىكند. بر طبق روايات در زمان آن حضرت جهان سرسبز و خرم مىگردد و كشاورزى و درخت كارى رونق خاص و گستردهاى مىيابد. (35)
پرهيز از اسراف
«در آينده گروهى از امت من خواهند آمد كه يك مُد آب را براى وضو و يك مَن را براى غسل كم مىشمارند، آنان بر خلاف سنت من عمل مىكنند.»(39)
رفتار پيامبر خدا - صلىاللَّهعليهوآله - درباره حيوانات، دامدارى، كشاورزى، قطع درختان، انواع ميوهها و سبزىها، درختكارى، كار و تلاش، آب و خاك، اسراف و قناعت و وسايلى از اين دست سبب شد مسلمانان درباره كشاورزى و طبيعت و محيط زيست داراى فرهنگ خاص و سازندهاى شوند، فرهنگى كه به زير بناى تمدن عظيم اسلامى درباره كشاورزى شد.
اما تنها سيره عملى آن حضرت سبب پديدار شدن اين فرهنگ شكوه و سازنده نشد بلكه بيانات آن حضرت نيز در اين باره سهم به سزايى داشت.
زمين و خاك
رسول خدا - صلىاللَّهعليهوآله - فرمود: در شب معراج خداوند متعال به من چنين فرمود:
«زمين را براى تو و امت تو سجده گاه و پاك و پاك كننده قرار دادم.»(40)
حضرت در روايتى ديگر فرمودند:
«زمين با شما رام و مهربان است؛ بر آن تيمم مىكنيد در زمان حيات بر روى آن نماز مىخوانيد و پس از مرگ جسد شما در آن دفن و ضميمه آن مىشود و اين از نعمتهاى خداست - كه ستايش براى او است - پس بهترين چيزى كه بر آن سجده مىشود، زمين پاك است.»(41)
در روايتى ديگر از رسول خدا - صلىاللهعليهوآله - چنين نقل شده است:
«بر زمين مسح و تيمم كنيد؛ زيرا زمين مادر و زادگاه شما و با شما مهربان است.»(42)
گام دوم: ايجاد امنيت از طريق قانون گذارى
پيامبر خدا - صلى الله عليه و آله - با ترويج عدالت و مخالفت شديد و مبارزه بى امان عليه ظلم و ستم، محترم شمردن مالكيتها و ظلم دانستن هر گونه تجاوز به اموال و مزرعههاى مردم و وضع قوانين متعدد و مختلف درباره زمين و آب، امنيت ماندگارى را براى كشاورزان و دامداران به ارمغان آورد كه به طور فشرده در اين بخش به آن اشاره مىشود.
1 - حقوق آبها و مرتعها
در روايتى از آن حضرت اين گونه نقل شده است:
«امام صادق - عليه السلام - فرمود: جدم رسول خدا - صلى الله عليه و آله - منع فرمود كه مازاد آب سد و حق آبه رودخانه رابفروشند.»
آن حضرت فرمود:
«كسى كه در برابر سيلاب و يا رودخانه سدى ايجاد كند تا بهتر بتواند كشت و درختان خود را آبيارى كند، بعد از آبيارى نمىتواند مازاد آن را بفروشد، فقط مىتواند به همسايه خود عاريه دهد تا در نوبتهاى بعدى پس بگيرد.»(44)
امام صادق - عليه السلام - فرمودند:
«جدم رسول خدا - صلى الله عليه و آله - مقرر فرمود از سيلاب وادى مهزور به اين صورت بهره بردارى شود: كشاورزى كه در بالاى دره قرار دارد جلو آب را سد كند و آب را بر پاى نخلهاى خود هدايت كند و تأمل كند تا ارتفاع آب در كرتها به استخوان غوزك پا برسد و اگر زراعت زمينى دارد آب را بر روى زراعت روان دارد و صبر كند تا ارتفاع آب به روى غوزك پا برسد. پس از آن آب بند و سد را باز كند تا آب سيلاب به باغها و مزارع بعدى برسد.»(45)
امام صادق - عليه السلام - در جاى ديگر چنين فرمود:
«قضاوت رسول خدا - صلىاللَّهعليهوآله - ميان اهل مدينه درباره آبهايى كه با آن درختان خرما را آبيارى مىكردند چنين بود كه نبايد مردم از استفاده از آب چاهها محروم و ممنوع شوند؛ و ميان اعراب باديهنشين چنين قضاوت فرمود كه نبايد جلو استفاده مردم از اضافه آب چاه را گرفت تا در نتيجه نتوانند ازمرتعها بهره برند و فرمود(در اسلام) ضرر و ضررزدن به ديگران جايز نيست.»(46)
از اين حديث استفاده مىشود كه گروهى از مردمان مدينه از استفاده ديگران از چاههاى آب براى آبيارى نخلها جلوگيرى مىكردند، رسول خدا به طور قاطع در برابر آنان ايستاد و آن را ممنوع اعلام كرد. آن حضرت حكم كرد كه صاحبان چاهها و چشمهها پس از آن كه به مقدار نياز خود از آن استفاده كردند، حق ندارند جلوى استفاده دامها را از آب مازاد بر نياز خود، بگيرند تا در نتيجه چون دامها آب براى خوردن در آن منطقه ندارند از مراتع آن منطقه نيز محروم شوند.
ادامه دارد...
منبع: خبرگزاری فارس - به نقل از فصلنامه فرهنگ جهاد
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}