مطبوعات، ابزار عمليات رواني صهيونيسم
مطبوعات، ابزار عمليات رواني صهيونيسم
مطبوعات، ابزار عمليات رواني صهيونيسم
نويسنده : آرمين اميني
اگر به چهرههاي برجسته رويكرد صهيونيستي در ابتداي امر توجه شود، به استثناي دكتر حييم و ايزمن و قاضي براندايز تقريباً همگي نخبگان مؤثر صهيونيست، روزنامهنگار بودهاند. تئودور هرتزل، موس هس، بن گوريون، بن زوي، ناخمان سايكرين، ناحوم سوكولوف، ماركس نوردو، ولاديمير جابوتينسكي، هاري ساكر، ژاكوب دوهاس، از جمله اين افراد به شمار ميآيند.
با وجود اين رهبران، طبيعي بود كه از ابتداي پيدايش صهيونيسم بر رسانههاي جمعي و ابزارهاي خاص تبليغاتي در اين راستا تأكيد ويژهاي شود و صهيونيستها براي ايجاد و ساماندهي رسانههاي همگاني، به سرمايهگذاريهاي زيادي اقدام كنند. اصولاً به دليل فضاي خاص حاكم بر وسايل ارتباط جمعي غرب، نفوذ در مطبوعات كشورهاي ايالات متحده آمريكا، انگستان و فرانسه، براي دستگاه تبليغاتي صهيونيستها اهميت ويژهاي دارد، چون سطح كوشش وسيعي دارند و به بهترين نحو ميتوانند خواستههاي نخبگان صهيونيست را تحقق بخشند. آنچه مشخص است هماينك دستگاههاي خبررساني جهان، تقريباً به گونهاي مستقيم در اختيار چند سازمان خبري بزرگ اسرائيل است؛ به اين ترتيب، حدود دو ميليارد نفر از جمعيت جهان، همه روزه، اخباري را دريافت ميكنند كه در راستاي اميال و اهداف صهيونيستهاست. اين نوشتار بر آن است تا ضمن بررسي روند مزبور، به اين مسئله بپردازد كه محيط ادراكي ـ روانشناختي خاص حاكم بر نخبگان صهيونيستي، عامل اساسي جذب و در اختيار گرفتن رسانههاي همگاني غربي در راستاي رسيدن به منافع خود از طريق ابزارهاي ويژه تبليغاتي ـ رواني بوده است.
لوئيس مارشالكو، محقق برجسته در زمينه انديشههاي صهيونيسم، با اشاره به اين مهم ميگويد: «امروزه، هر كس كه جرأت كند، كوچكترين اشارهاي به اين پروتكلها نمايد، به سرعت از طرف يهوديان، به عنوان يك وحشي بيتمدن برچسب ميخورد».
مطالب مندرج در پروتكل دانشوران يهود، به خوبي فضاي خاص حاكم بر ذهنيت نخبگان صهيونيست را آشكار ميكند. به عنوان نمونه در پروتكل شماره (2)، چنين گفته ميشود: «ميدانيم كه كشورهاي جهان از مطبوعات به عنوان وسيلهاي براي هدايت فكر مردم در مسير دلخواهشان استفاده ميكنند؛ لذا براي آن كه بتوانيم از مطبوعات در جهت خواستههاي خود استفاده كنيم، بايد با ايجاد نارضايتي بين مردم جهان، از طريق مطبوعات، نارضايتيها را در راستاي منافع خود منعكس كنيم».
در پروتكل شماره (5) به ابزار مهم تبليغاتي ـ رواني اشاره ميشود: «براي آن كه بتوانيم افكار عمومي را مشوش كنيم و مردم را در حالت سرگرداني نگه داريم، بايد مطالب متناقض بين مردم پخش كنيم و اين عمل را آنقدر ادامه دهيم كه غيرصهيونيستها، خود را در پيچ و خم اطلاعات متناقض گم كنند و متقاعد شوند كه تنها راه رهايي از اين سرگردانيها، نداشتن عقيده و اطلاعات سياسي است. بايد توجه داشت كه اطلاعات واقعي سياسي در اختيار كساني است كه مردم جهان را به اين شيوه به بيراهه ميكشانند و اين، نخستين رمز از رموز كشورداري است».
در پروتكل شماره (7) چنين گفته ميشود: «ما بايد دولتهاي غيريهودي را به گام برداشتن در مسير خواستههاي خود مجبور كنيم. روش كار چنين خواهد بود كه افكار عمومي را از طريق مطبوعات كه به قدرت بزرگ معروفند و تقريباً در اختيار ما هستند، شكل دهيم و طبيعي است كه دولتها به افكار عمومي توجه خواهند كرد».
در پروتكل شماره (12)، كه به تعبيري، از مهمترين پروتكلها در زمينه ابزار تبليغاتي ـ رواني، به شمار ميآيد، چنين گفته ميشود: «مطبوعات نخواهند توانست بدون آگاهي ما كمترين خبري را در اختيار مردم بگذارند. البته، هماينك تا حدودي به چنين هدفهايي دست يافتهايم، زيرا تمام كانونهاي خبري جهان، اطلاعات خود را از چند كانون خبري محدود دريافت ميكنند. اين چند كانون خبري محدود، در آيندهاي نزديك به تمامي، به دست ما خواهد افتاد و هر آنچه را كه ما به آنها ديكته كنيم در سراسر جهان پخش خواهند كرد». با توجه به اهميتي كه صهيونيستها براي ابزارهاي تبليغاتي قائل بودند، در گسترش تسلط خود بر رسانهها، خبرگزاريها و مطبوعات كوشيدند.
امروزه حدود 80 درصد وسايل ارتباط جمعي آمريكا، به گونه مستقيم يا غير مستقيم در اختيار صهيونيستهاست و همچنين، افراد و عناصر تحت نفوذ صهيونيسم، برنامههاي راديويي و تلويزيوني آمريكا را توليد ميكنند. از جمله خبرگزاريهاي تحت نفوذ صهيونيسم در آمريكا ميتوان به قسمت اعظم خبرگزاري آسوشيتد پرس، از نظر سرمايهگذاري و مديريت عناصري خاص و تسلط رواني بر خبرگزاريهاي يونايتد پرس و اينترنشنال نيوز سرويس، اشاره كرد. روزنامه نيويورك تايمز يكي از روزنامههاي مطرح ايالات متحده، از سال 1986 در سيطره صهيونيستها بوده است. در آن زمان، آدولف اوش يهودي با استفاده از اوضاع بحراني روزنامه، امتياز آن را از هنري رانموند ـ مؤسس اين روزنامه ـ خريد، از آن مقطع، اين روزنامه در خدمت منابع صهيونيستي قرار گرفت. پاز نيويورك تايمز، واشنگتن پست از نظر نزديكي به اهداف صهيونيستها در مرتبه دوم قرار دارد، مهمترين دليل اهميت اين روزنامه، تأثير آن بر محافل و دستگاههاي حكومتي آمريكاست. تسلط صهيونيستها بر واشنگتن پست به سال 1933 باز ميگردد. در آن تاريخ، به دليل بحران مالي اين روزنامه، يوجين ماير يهودي از فرصت استفاده كرد و آن را با بهايي ناچيز از جان مك لين خريد.
نگاهي به موضعگيريهاي اين دو روزنامه در مقوله مبارزات مردم فلسطين عليه صهيونيسم، گرايش ويژه آنها به انعكاس اخباري مبني بر كشته شدن شهركنشينان اسرائيلي توسط گروههاي فلسطيني و كوچكنمايي فجايع سربازان و شهركنشينهاي صهيونيست عليه فلسطينيها همگي از نفوذ صهيونيستها حمايت ميكند. علاوه بر اين دو روزنامه، صهيونيستها براي روزنامه ديلي نيوز، نيويورك پست، استارليدكر، سان تايم و شيكاگوسان تايم هم نفوذ كاملي دارند. در زمينه مطبوعات هفتگي دو نشريه تايم و نيوزويك ـ مشهورترين مجلات دنيا ـ نيز تحت سيطره صهيونيستها قرار دارند. رابرت مردوخ صهيونيست معروف، با همكاري چند تن ديگر، چندين نشريه آمريكايي از جمله نيويورك پست، استار و نيويورك مگزين را در اختيار دارد. نشريههاي كونگرس ويكلي، اوپينيون و بوستون گلوب از اين زمرهاند. صهيونيستها با رخنه كردن در بسياري از مجلات تخصصي، از آنها به نفع خود بهرهبرداري ميكنند، يكي از اين مجلهها نشنال جئوگرافيك است. اگر سير انتشار اين نشريه را از ابتدا، يعني از سال 1888، مورد توجه قرار دهيم، درمييابيم كه مسئولان نشريه در مسائل مربوط به فلسطين در به كارگيري نامها و عبارات خاص صهيونيستي اصرار داشتهاند.
در مورد شبكههاي تلويزيوني آمريكا بايد گفت كه در ايالات متحده سه شبكه A.B.C، C.B.S و N.B.C در حكم شبكه مادر هستند، به اين مفهوم كه ديگر كانالها اخبار و گزارشهاي خبري و اقتصادي خود را از اين سه شبكه دريافت ميكنند. اين شبكهها تحت تسلط صهيونيسم هستند. به عنوان نمونه، شبكه A.B.C كه همكاري مداومي با موساد اسرائيل دارد، به طور مستمر با استفاده از مناسبتهاي مختلف تلاش ميكند صحنههايي از مظلوميت يهوديان را به نمايش گذارد تا عواطف آمريكاييها را نسبت به مسئله حساس بحران در خاورميانه، تلطيف كند. در سال 1982 كه قتل عام صبرا و شتيلا و عينالحلوه، پديد آمد، شبكه تلويزيوني A.B.C اين قتل عام را از يك سو كوچك و كماهميت جلوه داد و از سويي ديگر آن را به چريكهاي ماروني نسبت داد. اصولاً ابزارهاي تبليغاتي صهيونيستها در ايالات متحده آنچنان گسترده است كه حتي بسياري از مراكز تهيه فيلمهاي تلويزيوني نيز تحت نفوذ صهيونيستها قرار دارد؛ براي نمونه، مناحيم گولان ميليونر يهودي مالك سهم بزرگي از كمپاني مياكون است كه بيشترين فيلمهاي ضد عرب و ضد اسلامي را توليد ميكند.
مجله ايونينگ استاندارد نيز به همين سبك به اعراب و مسلمانان توهين ميكند. هماينك صهيونيستها بيش از 50 مجله دارند كه به طور صريح نامهاي يهودي بر آن گذاشتهاند. مجله جويش كرونيكر معروفترين آنهاست. نشريههايي چون جويش ژورنال و جويش ركورد ضمن تحت پوشش قرار دادن اخبار مربوط به جنگ اخير آمريكا و عراق (جنگ سلطه)، تحسين و تجليل از سربازان انگليسي و آمريكايي، آرمان اسرائيل بزرگ ـ از نيل تا فرات ـ را تبليغ ميكنند. اصولاً اهرمهاي فشار صهيونيستي براي فعاليت مطبوعاتي و كتمان حقايق در انگلستان بسيار فعال هستند و هدف آنها تلقين ديدگاه صهيونيستي مبني بر تروريست تلقي نمودن مسلمانان است.
منبع: خبرگزاری فارس
/س
با وجود اين رهبران، طبيعي بود كه از ابتداي پيدايش صهيونيسم بر رسانههاي جمعي و ابزارهاي خاص تبليغاتي در اين راستا تأكيد ويژهاي شود و صهيونيستها براي ايجاد و ساماندهي رسانههاي همگاني، به سرمايهگذاريهاي زيادي اقدام كنند. اصولاً به دليل فضاي خاص حاكم بر وسايل ارتباط جمعي غرب، نفوذ در مطبوعات كشورهاي ايالات متحده آمريكا، انگستان و فرانسه، براي دستگاه تبليغاتي صهيونيستها اهميت ويژهاي دارد، چون سطح كوشش وسيعي دارند و به بهترين نحو ميتوانند خواستههاي نخبگان صهيونيست را تحقق بخشند. آنچه مشخص است هماينك دستگاههاي خبررساني جهان، تقريباً به گونهاي مستقيم در اختيار چند سازمان خبري بزرگ اسرائيل است؛ به اين ترتيب، حدود دو ميليارد نفر از جمعيت جهان، همه روزه، اخباري را دريافت ميكنند كه در راستاي اميال و اهداف صهيونيستهاست. اين نوشتار بر آن است تا ضمن بررسي روند مزبور، به اين مسئله بپردازد كه محيط ادراكي ـ روانشناختي خاص حاكم بر نخبگان صهيونيستي، عامل اساسي جذب و در اختيار گرفتن رسانههاي همگاني غربي در راستاي رسيدن به منافع خود از طريق ابزارهاي ويژه تبليغاتي ـ رواني بوده است.
ذهنيت خاص نخبگان صهيونيست از ابزارهاي تبليغات رواني
لوئيس مارشالكو، محقق برجسته در زمينه انديشههاي صهيونيسم، با اشاره به اين مهم ميگويد: «امروزه، هر كس كه جرأت كند، كوچكترين اشارهاي به اين پروتكلها نمايد، به سرعت از طرف يهوديان، به عنوان يك وحشي بيتمدن برچسب ميخورد».
مطالب مندرج در پروتكل دانشوران يهود، به خوبي فضاي خاص حاكم بر ذهنيت نخبگان صهيونيست را آشكار ميكند. به عنوان نمونه در پروتكل شماره (2)، چنين گفته ميشود: «ميدانيم كه كشورهاي جهان از مطبوعات به عنوان وسيلهاي براي هدايت فكر مردم در مسير دلخواهشان استفاده ميكنند؛ لذا براي آن كه بتوانيم از مطبوعات در جهت خواستههاي خود استفاده كنيم، بايد با ايجاد نارضايتي بين مردم جهان، از طريق مطبوعات، نارضايتيها را در راستاي منافع خود منعكس كنيم».
در پروتكل شماره (5) به ابزار مهم تبليغاتي ـ رواني اشاره ميشود: «براي آن كه بتوانيم افكار عمومي را مشوش كنيم و مردم را در حالت سرگرداني نگه داريم، بايد مطالب متناقض بين مردم پخش كنيم و اين عمل را آنقدر ادامه دهيم كه غيرصهيونيستها، خود را در پيچ و خم اطلاعات متناقض گم كنند و متقاعد شوند كه تنها راه رهايي از اين سرگردانيها، نداشتن عقيده و اطلاعات سياسي است. بايد توجه داشت كه اطلاعات واقعي سياسي در اختيار كساني است كه مردم جهان را به اين شيوه به بيراهه ميكشانند و اين، نخستين رمز از رموز كشورداري است».
در پروتكل شماره (7) چنين گفته ميشود: «ما بايد دولتهاي غيريهودي را به گام برداشتن در مسير خواستههاي خود مجبور كنيم. روش كار چنين خواهد بود كه افكار عمومي را از طريق مطبوعات كه به قدرت بزرگ معروفند و تقريباً در اختيار ما هستند، شكل دهيم و طبيعي است كه دولتها به افكار عمومي توجه خواهند كرد».
در پروتكل شماره (12)، كه به تعبيري، از مهمترين پروتكلها در زمينه ابزار تبليغاتي ـ رواني، به شمار ميآيد، چنين گفته ميشود: «مطبوعات نخواهند توانست بدون آگاهي ما كمترين خبري را در اختيار مردم بگذارند. البته، هماينك تا حدودي به چنين هدفهايي دست يافتهايم، زيرا تمام كانونهاي خبري جهان، اطلاعات خود را از چند كانون خبري محدود دريافت ميكنند. اين چند كانون خبري محدود، در آيندهاي نزديك به تمامي، به دست ما خواهد افتاد و هر آنچه را كه ما به آنها ديكته كنيم در سراسر جهان پخش خواهند كرد». با توجه به اهميتي كه صهيونيستها براي ابزارهاي تبليغاتي قائل بودند، در گسترش تسلط خود بر رسانهها، خبرگزاريها و مطبوعات كوشيدند.
صهيونيسم و رسانههاي همگاني ايالات متحده آمريكا
امروزه حدود 80 درصد وسايل ارتباط جمعي آمريكا، به گونه مستقيم يا غير مستقيم در اختيار صهيونيستهاست و همچنين، افراد و عناصر تحت نفوذ صهيونيسم، برنامههاي راديويي و تلويزيوني آمريكا را توليد ميكنند. از جمله خبرگزاريهاي تحت نفوذ صهيونيسم در آمريكا ميتوان به قسمت اعظم خبرگزاري آسوشيتد پرس، از نظر سرمايهگذاري و مديريت عناصري خاص و تسلط رواني بر خبرگزاريهاي يونايتد پرس و اينترنشنال نيوز سرويس، اشاره كرد. روزنامه نيويورك تايمز يكي از روزنامههاي مطرح ايالات متحده، از سال 1986 در سيطره صهيونيستها بوده است. در آن زمان، آدولف اوش يهودي با استفاده از اوضاع بحراني روزنامه، امتياز آن را از هنري رانموند ـ مؤسس اين روزنامه ـ خريد، از آن مقطع، اين روزنامه در خدمت منابع صهيونيستي قرار گرفت. پاز نيويورك تايمز، واشنگتن پست از نظر نزديكي به اهداف صهيونيستها در مرتبه دوم قرار دارد، مهمترين دليل اهميت اين روزنامه، تأثير آن بر محافل و دستگاههاي حكومتي آمريكاست. تسلط صهيونيستها بر واشنگتن پست به سال 1933 باز ميگردد. در آن تاريخ، به دليل بحران مالي اين روزنامه، يوجين ماير يهودي از فرصت استفاده كرد و آن را با بهايي ناچيز از جان مك لين خريد.
نگاهي به موضعگيريهاي اين دو روزنامه در مقوله مبارزات مردم فلسطين عليه صهيونيسم، گرايش ويژه آنها به انعكاس اخباري مبني بر كشته شدن شهركنشينان اسرائيلي توسط گروههاي فلسطيني و كوچكنمايي فجايع سربازان و شهركنشينهاي صهيونيست عليه فلسطينيها همگي از نفوذ صهيونيستها حمايت ميكند. علاوه بر اين دو روزنامه، صهيونيستها براي روزنامه ديلي نيوز، نيويورك پست، استارليدكر، سان تايم و شيكاگوسان تايم هم نفوذ كاملي دارند. در زمينه مطبوعات هفتگي دو نشريه تايم و نيوزويك ـ مشهورترين مجلات دنيا ـ نيز تحت سيطره صهيونيستها قرار دارند. رابرت مردوخ صهيونيست معروف، با همكاري چند تن ديگر، چندين نشريه آمريكايي از جمله نيويورك پست، استار و نيويورك مگزين را در اختيار دارد. نشريههاي كونگرس ويكلي، اوپينيون و بوستون گلوب از اين زمرهاند. صهيونيستها با رخنه كردن در بسياري از مجلات تخصصي، از آنها به نفع خود بهرهبرداري ميكنند، يكي از اين مجلهها نشنال جئوگرافيك است. اگر سير انتشار اين نشريه را از ابتدا، يعني از سال 1888، مورد توجه قرار دهيم، درمييابيم كه مسئولان نشريه در مسائل مربوط به فلسطين در به كارگيري نامها و عبارات خاص صهيونيستي اصرار داشتهاند.
در مورد شبكههاي تلويزيوني آمريكا بايد گفت كه در ايالات متحده سه شبكه A.B.C، C.B.S و N.B.C در حكم شبكه مادر هستند، به اين مفهوم كه ديگر كانالها اخبار و گزارشهاي خبري و اقتصادي خود را از اين سه شبكه دريافت ميكنند. اين شبكهها تحت تسلط صهيونيسم هستند. به عنوان نمونه، شبكه A.B.C كه همكاري مداومي با موساد اسرائيل دارد، به طور مستمر با استفاده از مناسبتهاي مختلف تلاش ميكند صحنههايي از مظلوميت يهوديان را به نمايش گذارد تا عواطف آمريكاييها را نسبت به مسئله حساس بحران در خاورميانه، تلطيف كند. در سال 1982 كه قتل عام صبرا و شتيلا و عينالحلوه، پديد آمد، شبكه تلويزيوني A.B.C اين قتل عام را از يك سو كوچك و كماهميت جلوه داد و از سويي ديگر آن را به چريكهاي ماروني نسبت داد. اصولاً ابزارهاي تبليغاتي صهيونيستها در ايالات متحده آنچنان گسترده است كه حتي بسياري از مراكز تهيه فيلمهاي تلويزيوني نيز تحت نفوذ صهيونيستها قرار دارد؛ براي نمونه، مناحيم گولان ميليونر يهودي مالك سهم بزرگي از كمپاني مياكون است كه بيشترين فيلمهاي ضد عرب و ضد اسلامي را توليد ميكند.
صهيونيسم و مطبوعات انگلستان
مجله ايونينگ استاندارد نيز به همين سبك به اعراب و مسلمانان توهين ميكند. هماينك صهيونيستها بيش از 50 مجله دارند كه به طور صريح نامهاي يهودي بر آن گذاشتهاند. مجله جويش كرونيكر معروفترين آنهاست. نشريههايي چون جويش ژورنال و جويش ركورد ضمن تحت پوشش قرار دادن اخبار مربوط به جنگ اخير آمريكا و عراق (جنگ سلطه)، تحسين و تجليل از سربازان انگليسي و آمريكايي، آرمان اسرائيل بزرگ ـ از نيل تا فرات ـ را تبليغ ميكنند. اصولاً اهرمهاي فشار صهيونيستي براي فعاليت مطبوعاتي و كتمان حقايق در انگلستان بسيار فعال هستند و هدف آنها تلقين ديدگاه صهيونيستي مبني بر تروريست تلقي نمودن مسلمانان است.
نتيجهگيري
منبع: خبرگزاری فارس
/س
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}