چرا از كتاب و كتابخواني دور افتادیم؟






نقش نظام آموزشي در گسترش و نهادينه ساختن فرهنگ مطالعه و كتابخواني كليدي و سرنوشت ساز است .
سيستم‌ آموزشي‌ نقش‌ مهمي‌ در شكل‌گيري‌ شخصيت‌ افراد دارد به‌ خصوص‌ در مقاطع‌ راهنمايي‌ و دبيرستان. در اين‌ دوره‌ حتي‌ ممكن‌ است‌ آنچه‌ كه‌ فرد در خانواده‌ تحت‌ تاثير اعضاي‌ آن‌ ياد گرفته، به‌ كلي‌ تغيير دهد يا اصلاح‌ كند.متاسفانه‌ در كشور ما براي‌ ايجاد شوق‌ و رغبت‌ نسبت‌ به‌ كتاب‌ و مطالعه‌ در مدارس‌ عمل‌ نشده‌ است. غير از اينكه‌ يك‌ حركت‌ يا برنامه‌ مشخصي‌ براي‌ مطالعه‌ نداريم، كتابخانه‌هاي‌ مدارس‌ چندان‌ جدي‌ عمل‌ نمي‌كنند و ما در موجودي‌ كتابخانه‌ و اداره‌كنندگان‌ آن‌ شاهد هستيم‌ كه‌ مسئله‌ مطالعه‌ خيلي‌ حاشيه‌اي‌ و پيش‌ پا افتاده‌ تلقي‌ مي‌شود.
در اين‌ ميان‌ غالباً ازبين‌ معلمان‌ و دبيران‌ كسي‌ كه‌ مقدار علاقه‌اي‌ به‌ مطالعه‌ داشته‌ باشد به‌ عنوان‌ كتابدار انتخاب‌ مي‌شود، ولو هيچگونه‌ اطلاعي‌ از كتاب‌ و كتابداري‌ نداشته‌ باشد، در اين‌ مورد صرفاً همان‌ علاقه‌ كم‌ كفايت‌ مي‌كند و حتي‌ گاهي‌ كتابدار از بين‌ خود دانش‌آموزان‌ انتخاب‌ مي‌شود بدون‌ اينكه‌ بتواند در ميان‌ بچه‌ها جذابيت‌ و ترغيبي‌ براي‌ مطالعه‌ ايجاد كند.

همين‌ بي‌توجهي‌ باعث‌ نزول‌ سطح‌ مطالعه‌ در بين‌ جوانان‌ ونوجوانان‌ مي‌شود، در حالي‌ كه‌ شالودهِ‌ شوق‌ به‌ مطالعه‌ و كتابخواني‌ در دبستان، مدرسهِ‌ راهنمايي‌ تحصيلي‌ ودبيرستان‌ گذاشته‌ مي‌شود.آمار جديد وزارت‌ ارشاد درباره‌ ميزان‌ مطالعه‌ در ايران‌ وساير كشورهاي‌ آماري‌ متاءثركننده‌ است. براساس‌ اين‌ آمار در مي‌بابيم‌ كه‌ بيشتر افراد در كشور ما دقايق‌ محدودي‌ را به‌ مطالعه‌ اختصاص‌ مي‌دهند، در حاليكه‌ در برخي‌ از كشورها متوسط‌ 4 ساعت‌ مطالعه‌ در روز وجود دارد. تفاوت‌ گاه‌ به‌ حدي‌ است‌ كه‌ نشانه‌اي‌ غم‌انگيز از عدم‌ رغبت‌ و علاقه‌ مردم‌ ما به‌ مطالعه‌ و كتاب‌ را به‌ رخ‌ مي‌كشد.كمبود كتابخانه‌طبق‌ آمار كنفرانس‌ بين‌المللي‌ كتابداري‌ و اطلاع‌رساني‌ در هر جامعه‌اي‌ براي‌ هر 3 تا 5 هزار نفر بايد يك‌ كتابخانه‌ عمومي‌ وجود داشته‌ باشد و اگر ما حداقل‌ استاندارد را در نظر بگيريم‌ بايد براي‌ هر 5000 نفر يك‌ كتابخانه‌ وجود داشته‌ باشد، يعني‌ در كشور ما بايد حدود 14000 كتابخانه‌ عمومي‌ وجود داشته‌ باشد، درحالي‌ كه‌ طبق‌ آمار ارائه‌ شده‌ حدود 1500 كتابخانه‌ داريم‌ و اگر كتابخانه‌هاي‌ مدارس، حوزه‌هاي‌ علميه‌ و مساجد و غيره‌ را هم‌ در نظر بگيريم‌ در مجموع‌ حدود 4000 كتابخانه‌ عمومي‌ داريم‌ و اين‌ بدين‌ معنا است‌ كه‌ 11000 كتابخانه‌ كم‌ داريم.
به‌ عبارت‌ ديگر از هر 100 كتابخانه‌ كه‌ بايد داشته‌ باشيم‌ تنها 20 كتابخانه‌ داريم. در اين‌ صورت‌ يك‌ نوجوان‌ يا جوان‌ 5 بار كمتر كتابخانه‌ مي‌بيند. به‌ عبارت‌ ديگر در وضعي‌ كه‌ كتابخانه‌ به‌ عنوان‌ يكي‌ از گزينه‌هاي‌ مهم‌ براي‌ پر كردن‌ اوقات‌ فراغت‌ بايد خودش‌ را نشان‌ بدهد 15 جايگاه‌ خود را دارد. در بسياري‌ از مواقع‌ نوجوان‌ يا جوان‌ از وجود جايي‌ به‌ نام‌ كتابخانه‌ بي‌اطلاع‌ است، يعني‌ كتابخانه‌ درجايي‌ قرار گرفته‌ كه‌ در معرض‌ ديد و در دسترس‌ افراد قرار نگرفته‌ است‌ و اين‌ باعث‌ مي‌شود كتاب‌ جزو انتخابهاي‌ فرد نباشد واگر شخص‌ وقت‌ يا ساعتي‌ براي‌ فراغت‌ داشته‌ باشد بجاي‌ كتاب‌ خواندن، به‌ سوي‌ رفتارهاي‌ هنجار يا ناهنجار يا تفريحات‌ سالم‌ و ناسالم‌ دركنار دوستان‌ و همسالان‌ خود كشانده‌ مي‌شود. اما او اين‌ را نمي‌داند كه‌ مي‌تواند در اين‌ اوقات‌ فراغت‌ ساعتي‌ را به‌ كتاب‌ خواندن‌ اختصاص‌ بدهد و به‌ مطالعه‌ بپردازد.
در واقع‌ ما در كشورمان‌ 15 حداقل‌ استاندارد جهاني‌ كتابخانه‌ داريم. ما ملتي‌ هستيم‌ كه‌ قديمي‌ترين‌ وغني‌ترين‌ كتابخانه‌هاي‌ دنيا را داشتيم. در كتابخانه‌ خواجه‌نصيرالدين‌ طوسي‌ (مراغه) بيش‌ از 400 هزار جلد كتاب‌ ونسخه‌ خطي‌ قديمي‌ وجود داشت‌ كه‌ نگارش‌ هر كدام‌ از اين‌ نسخ‌ همزمان‌ با دوره‌اي‌ است‌ كه‌ در اروپا عدد كتابهاي‌ كتابخانه‌هاي‌ بزرگ‌ و قديمي‌ آنها به‌ 100 يا كمتر از 100 كتاب‌ نمي‌رسيد و اين‌ درحالي‌ بود كه‌ در كتابخانه‌هاي‌ معمولي‌ ما حدود 200 يا 400 هزار جلد كتاب‌ وجود داشت.
وقتي‌ امروز ما نسلي‌ داريم‌ كه‌ در خانواده‌ جز تلويزيون‌ چيزي‌ نديده‌ و كتابخانه‌ و كتابخوان‌ در خانه‌ نداشته‌ است‌ و در مدرسه‌اش‌ كتابخانه‌ بيشتر شبيه‌ به‌ يك‌ انباري‌ خاك‌ گرفته، بسته‌ و غيرقابل‌ استفاده‌ بوده‌ و در جامعه‌ چيزي‌ به‌ عنوان‌ كتابخانه‌ نديده‌ است، چه‌ توقعي‌ مي‌توان‌ داشت‌ كه‌ در جامعه‌ آن‌ موجي‌ كه‌ در جوامع‌ ديگر در ارتباط‌ با روز آمد كردن‌ اطلاعات‌ و ارتباط‌ آن‌ با شغل‌ افراد ايجاد شده‌ است‌ خود را نشان‌ بدهد؟نقش‌ اجتماع‌جامعه‌ به‌ عنوان‌ سومين‌ عامل‌ تاثيرگذار در شخصيت‌ افراد مي‌تواند تاثير منفي‌ يا مثبت‌ در ايجاد يا از بين‌ بردن‌ يك‌ رفتار يا عادت‌ خوب‌ و بد داشته‌ باشد.
جامعه‌ جهاني‌ هر روز در پرتو تحولات‌ جديد، تكنولوژي‌ مدرن‌ و روزآمدي‌ را به‌ جامعه‌ ارائه‌ مي‌دهد و در اين‌ ميان‌ اگر كسي‌ از دانش‌ و فن‌ و تكنيك‌ روز عقب‌ بماند هيچ‌ فرصت‌ جبراني‌ براي‌ سالهاي‌ از دست‌ رفته‌ ندارد و در نتيجه‌ در بسياري‌ از مسائل‌ همگام‌ و هماهنگ‌ با ديگر افراد جامعه‌ نخواهد بود.بسياري‌ از افراد جامعه‌ با آن‌ دقت‌ و وضوح‌ لازم‌ اين‌ عوامل‌ را متوجه‌ نشده‌اند و اگر بخواهيم‌ جامعه‌اي‌ پيشرو داشته‌ باشيم‌ و هر روز فاصله‌ ما از نظر تمدن‌ و تكنولوژي‌ با جوامع‌ پيشرفته‌ بيشتر نشود و همچنين‌ اگر بخواهيم‌ از نظر فرهنگي‌ جامعه‌اي‌ بهنجار داشته‌ باشيم، يعني‌ جامعه‌اي‌ كه‌ بتواند از يك‌ تاريخ‌ و فرهنگ‌ غني‌ و عظيم‌ حمايت‌ كند و حامي‌ و نماينده‌ آن‌ در بين‌ كشورهاي‌ ديگر باشد، بايد براي‌ اهميت‌ و ارزش‌ دادن‌ افراد به‌ كتاب‌ و مطالعه‌ عميقاً در انديشه‌ بود و وسيعاً برنامه‌ريزي‌ كرد، زيرا ما چه‌ بخواهيم‌ چه‌ نخواهيم‌ تكنيك‌ و دانش‌ و فناوري‌ روز به‌ ما ديكته‌ خواهد شد. پس‌ جامعه‌ بايد وسايل‌ ارتقاء و زمينه‌هاي‌ ايجاد آن‌ را فراهم‌ كند.
چرا ما بايد حداقل‌ استاندارد جهاني‌ كتابخانه‌ داشته‌ باشيم؟ نتيجه‌ اين‌ مي‌شود كه‌ نوجوان‌ و جوان‌ ما كتابخانه‌ را به‌ عنوان‌ يكي‌ از گزينه‌هاي‌ ذهني‌ خود باور ندارد و كمبود تعداد كتاب‌ و كتابخانه‌ باعث‌ مي‌شود كه‌ در صورت‌ ايجاد رغبت‌ مطالعه‌ در ميان‌ نوجوانان‌ و جوانان، تراكم‌ زيادي‌ در كتابخانه‌ها ايجاد شود و خود اين‌ مسئله‌ عامل‌ دافعه‌اي‌ در برابر جذب‌ مخاطب‌ به‌ كتاب‌ خواهد بود. به‌ هر تقدير ما بايد در بخش‌ عوامل‌ اجتماعي‌ براي‌ رشد شاخص‌ مطالعه‌ حركت‌ جدي‌تري‌ داشته‌ باشيم.علل‌ كاهش‌ رغبت‌‌ به‌ كتاب‌ و كتابخواني‌علاوه‌ بر خانواده‌ و دولت، براي‌ گسترش‌ فرهنگ‌ مطالعه‌ و جستجوگري‌ سه‌ وزارتخانه‌ فرهنگي‌ ما يعني‌ وزارت‌ آموزش‌ و پروش، وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامي، وزارت‌ آموزش‌ عالي‌ و تحقيقات‌ و فناوري‌ نقش‌ كارساز دارند و دخيل‌ هستند و در اين‌ ميان‌ بيشترين‌ سهم‌ را در هدايت‌ جامعه‌ به‌ مطالعه‌ و برگرداندن‌ اين‌ مسير ناصحيح‌ به‌ مسير اصلي‌ بايد دولت‌ برعهده‌ داشته‌ باشد، برخلاف‌ ساير مواردي‌ كه‌ نبايد برعهده‌ دولت‌ گذاشته‌ شود اين‌ مورد بخصوص‌ جز با هدايت‌ و حمايت‌ دولت‌ شكل‌ نمي‌گيرد و نخواهد گرفت. بعد از خانواده‌ كه‌ عامل‌ موثري‌ در شكل‌گيري‌ شخصيت‌ و الگوسازي‌ رفتاري‌ فرزندان‌ است، شكل‌گيري‌ شخصيت‌ افراد در مدرسه‌ و جامعه‌ به‌ گونه‌اي‌ است‌ كه‌ متاثر از تصميم‌گيري‌ها و امكاناتي‌ است‌ كه‌ كاملاً در اختيار دولت‌ است.

اگر قرار باشد تغييري‌ در الگوهاي‌ رفتاري‌ افراد صورت‌ گيرد بايد اين‌ كار از محيط‌ خانواده‌ آغاز شود اما اين‌ روندي‌ است‌ كه‌ ممكن‌ است‌ يك‌ يا دو نسل‌ به‌ طول‌ انجامد،يعني‌ نمي‌توان‌ توقع‌ داشت‌ كه‌ جامعه‌ ما در كمتر از دو يا سه‌ نسل‌ بتواند رفتارهاي‌ خود را تغيير دهد اما مي‌توانيم‌ اين‌ توقع‌ را داشته‌ باشيم‌ كه‌ به‌ يكباره‌ وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌ تصميم‌ بگيرد كتابخانه‌هاي‌ مدارس‌ و آموزشگاه‌ها را توسعه‌ دهد.
اين‌ عمل‌ شدني‌ است‌ كه‌ في‌ المثل‌ از سال‌ آينده‌ ترتيبي‌ داده‌ شود كه‌ در مدارس‌ ساعتي‌ را براي‌ مطالعه‌ در نظر بگيرند و در آن‌ ساعت‌ دانش‌آموزان‌ براي‌ مطالعه‌ به‌ كتابخانه‌ بروند و معلمان‌ و دبيران‌ يا مسئولان‌ كتابخانه‌ آنان‌ را هدايت‌ كنند و بر مطالعه‌ و كتابخواني‌ آنها نظارت‌ داشته‌ باشند. در برنامه‌اي‌ ديگر دولت‌ مي‌تواند به‌ دارندگان‌ مدرك‌ كارشناسي‌ كتابداري، به‌ جاي‌ محول‌ كردن‌ تدريس‌ علوم‌ مانند تعليمات‌ ديني، شيمي‌ و فيزيك‌ (و واگذاري‌ اداره‌ كتابخانه‌ها به‌ معلمين‌ ساير درس‌ها)، اداره‌ كتابخانه‌ را بسپارد.دولت‌ و مجلس‌ بايد با همكاري‌ هم‌ لايحه‌اي‌ براي‌ استخدام‌ حداقل‌ يك‌ كتابدار در هر مدرسه‌ تنظيم‌ كنند، اينها تغييراتي‌ است‌ كه‌ مي‌توان‌ از دولت‌ انتظار داشت.
ولي‌ متاسفانه‌ گويا اين‌ مسئله‌ تا حدي‌ عادي‌ شده‌ كه‌ بايسته‌ها از طرف‌ برخي‌ مسئولان‌ ما چنان‌ كه‌ لازم‌ است‌ مورد توجه‌ قرار نمي‌گيرد. شايد اين‌ طرز تفكر وجود داشته‌ باشد كه‌ كسي‌ پيگير اين‌ قضيه‌ نيست‌ و مردم‌ ما چنين‌ مسائلي‌ را مورد تاكيد قرار نمي‌دهند، اما با تعمق‌ بر موضوع‌ مي‌توان‌ دريافت‌ كه‌ به‌ عكس، مباحث‌ فرهنگي‌ هميشه‌ مورد توجه‌ يكايك‌ مردم‌ ما بوده‌ است‌ و ملت‌ ايران‌ با سير تاريخي‌ بسيار طولاني‌ خود را مردمي‌ فرهنگي‌ مي‌دانند و ساير كشورها، جامعه‌ ايران‌ را ملتي‌ با يك‌ تمدن‌ غني، چشمگير و درخشان‌ مي‌شناسند. ما در بسياري‌ از حركت‌ها شاهد حساسيت‌ مردم‌ به‌ عنوان‌ اعتراض‌ به‌ رفتار و عملكرد بخش‌هاي‌ فرهنگ‌ساز جامعه‌ يعني‌ رسانه‌هاي‌ ارتباط‌ جمعي، مطبوعات‌ و غيره‌ بوده‌ايم‌ و دست‌ اندركاران‌ مسائل‌ فرهنگي‌ نمي‌توانند بگويند اين‌ مسئله‌ از نيازهاي‌ اوليه‌ مردم‌ نيست، زيرا با هرگونه‌ كم‌ لطفي‌ به‌ قدرت‌ تشخيص‌ و بلوغ‌ فكري‌ آنها بي‌توجهي‌ كرده‌اند. بنابر اين‌ بخش‌هاي‌ مختلف‌ كشور خصوصاً وزارت‌ آموزش‌ و پرورش‌ و وزارت‌ فرهنگ‌ و ارشاد اسلامي‌ وظيفه‌ دارند در مدارس، آموزشگاهها. دانشگاهها و ساير قسمت‌ هاي‌ جامعه‌ كتابخانه‌ هاي‌ آموزشگاهي‌ و عمومي‌ را تقويت‌ كنند و دولت‌ در اين‌ موارد مي‌تواند به‌ سرعت‌ عمل‌ كند.
برخلاف‌ شرايط‌ خانواده‌ ها كه‌ ايجاد تغييرات‌ رفتاري‌ در آن‌ ممكن‌ است‌ يك‌ يا دو نسل‌ به‌ طول‌ بيانجامد، شايد براي‌ آموزش‌ و پرورش‌ رسيدن‌ به‌ بخشي‌ از اين‌ اهداف‌ كمتر از يكسال‌ به‌ طول‌ انجامد و با يك‌ سلسله‌ نقل‌ و انتقالات‌ و برنامه‌ ريزي‌ و اجراي‌ فوري‌ مي‌تواند بخشي‌ از اين‌ اهداف‌ را برآورده‌ سازد. همانطور كه‌ گفته‌ شد خانواده‌ نقش‌ مهمي‌ در شخصيت‌سازي‌ و الگوپذيري‌ افراد به‌ عهده‌ دارد اما با وجود شرايط‌ فعلي‌ زندگي‌ اجتماعي‌ نمي‌توان‌ به‌ تغيير سريع‌ الگوهاي‌ ساخته‌شده‌ از سوي‌ والدين‌ در خانواده‌ اميدوار بود مگر اينكه‌ دولت‌ با اجراي‌ سياست‌ هاي‌ اقتصادي‌ دقيق، حساب‌ شده‌ و از پيش‌ تعيين‌ شده‌ تغييري‌ در وضع‌ اقتصادي‌ طبقات‌ مختلف‌ مردم‌ بوجود آورد.
مشكل‌ بزرگ‌ اكثريت‌ مردم‌ در اين‌ زمينه‌ مساله‌ كمبود درآمدها و اداره‌ زندگي‌ است‌ كه‌ بايد اين‌ معضل‌ و مانع‌ بزرگ‌ با كمك‌ دولتمردان‌ و مسئولان‌ از پيش‌ پاي‌ مردم‌ برداشته‌ شود.‌‌نقش‌ و جايگاه‌ رسانه‌ هاكتابخواني‌ بر اثر نياز افراد جامعه‌ ايجاد مي‌شود اما فرهنگ‌ كتاب‌ و كتابخواني‌ و وجود چنين‌ نيازي‌ در بين‌ مردم‌ ما به‌ خوبي‌ جا نيفتاده‌ است. براي‌ آگاه‌ سازي‌ افراد و ترويج‌ فرهنگ‌ مطالعه‌ بايد بستر سازيهايي‌ از سوي‌كانون‌ خانواده‌ ها، مسئولان‌ و خصوصاً وسايل‌ ارتباط‌ جمعي‌ صورت‌ گيرد تا نسل‌ هاي‌ آينده‌ ما نسل‌ هايي‌ كتابخوان‌ باشند.رسانه‌ ملي‌ به‌ عنوان‌ پرنفوذترين‌ رسانه‌ در جامعه‌ بايد به‌ خوبي‌ ايفاي‌ نقش‌ كند و عدم‌ تعهد يا سهل‌ انگاري‌ در اجراي‌ اين‌ نقش‌ به‌ هيچ‌ وجه‌ قابل‌ اغماض‌ نيست‌ و مسلماً با وجود اين‌ مسئوليت‌ سنگين‌ كه‌ برعهده‌ دارد، هرگونه‌ در صورت‌ كوتاهي‌ و قصور در برابر اين‌ امر مهم، ناگزير بايد پاسخگوي‌ نسل‌ هاي‌ آينده‌ باشد.
امروز رسانه‌ ملي‌ و جرايد و روزنامه‌ ها و مجلات‌ بايد نسبت‌ به‌ اين‌ مسئوليت‌ اجتماعي‌ مهم‌ وقوف‌ و آگاهي‌ يابند، چون‌ ما مي‌بينيم‌ در برخي‌ از دوران‌ ها آگاهي‌ مردم‌ رشد مي‌كند و اين‌ مساله‌ در رفتارهاي‌ سياسي‌ و اجتماعي‌ آنها نمايان‌ مي‌شود. اگر در اين‌ زمينه‌ ريشه‌ يابي‌ كنيم‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ مي‌رسيم‌ كه‌ رسانه‌ ها و مطبوعات‌ و جرايد آن‌ دوره‌ توانايي‌ها و قدرت‌ خود را نشان‌ داده‌ اند.پس‌ در بحث‌ فرآيند هدايت‌ نسل‌ آينده‌ به‌ سوي‌ مطالعه، رسانه‌ هاي‌ ارتباط‌ جمعي‌ نقش‌ مهمي‌ دارند و مطمئناً كوتاهي‌ در انجام‌ اين‌ امر منجر به‌ بروز زيان‌ هاي‌ جبران‌ ناپذير در اندازه‌ هاي‌ بزرگ‌ ملي‌ مي‌شود.هر سال‌ در هفته‌ كتاب‌ حركت‌ هايي‌ را از سوي‌ نهادها، وزارتخانه‌ ها و ارگانهاي‌ مربوطه‌ شاهد هستيم‌ و به‌ نوعي‌ تقلاهايي‌در عرصهِ‌ كتاب‌ و كتابخواني، نمايشگاه‌ كتاب‌ و تلاش‌ براي‌ يافتن‌ عوامل‌ گرايش‌ جوانان‌ به‌ مطالعه‌ و بررسي‌ موانع‌ رويكرد آنها به‌ كتابخواني، انجام‌ مي‌گيرد.
روزآمد كردن‌ اطلاعات‌ در همهِ‌ گروه‌ ها خصوصاً مسئولان‌ و رسانه‌ ها ديده‌ مي‌شود و متصديان‌ از اين‌ مهم‌ سخن‌ مي‌گويند كه‌ با برنامه‌ ريزي‌هاي‌ پيوسته‌ بايد به‌ داد نسل‌ امروز و آينده‌ رسيد. ولي‌ متاسانه‌ مي‌بينيم‌ كه‌ با پايان‌ يافتن‌ هفته‌ كتاب‌ و نمايشگاه، تمامي‌ اين‌ شعارها و شور و اشتياق‌ ها به‌ خاموشي‌ مي‌گرايد و همه‌ چيز فراموش‌ مي‌شود.مسئولين‌ مي‌توانند در وزارتخانه‌ هاي‌ آموزش‌ و پرورش، ارشاد و تحقيقات‌ و فناوري، كميسيون‌ هايي‌ را براي‌ حل‌ اين‌ مشكل‌ مهم‌ مامور كنند و يا كميسيوني‌ مشترك‌ ترتيب‌ دهند و امكاناتي‌ را براي‌ ايجاد كتابخانه‌ هاي‌ عمومي‌ و دانشگاهي‌ و هدايت‌ نسل‌ امروز و آينده‌ به‌ سمت‌ مطالعه‌ كتاب‌ بسيج‌ كنند. امروز در بسياري‌ از كشورهاي‌ آسيايي‌ و اروپايي‌ مطالعه‌ جايگاه‌ خود را باز كرده‌ است. در واقع‌ ما ملتي‌ هستيم‌ كه‌ بيشتر به‌ ايراني‌ بودنمان‌ توجه‌ داريم‌ زيرا ملتي‌ هستيم‌ كه‌ قرن‌ ها پرچمدار دانش، فرهنگ‌ و انديشه‌ بشري‌ بوديم‌ و چه‌ قبل‌ از اسلام‌ و چه‌ بعد از اسلام. با تكيه‌ بر ميراث‌ گران‌ سنگ‌ فرهنگي‌مان‌ بايد به‌ مطالعه‌ توجه‌ داشته‌ باشيم.
عقيده‌ صاحبنظران‌ بر اين‌ است‌ كه‌ براي‌ ايجاد تغيير در اين‌ زمينه‌ دولت‌ مي‌تواند بيشترين‌ نظارت‌ بر سه‌ وزارتخانه‌ يادشده‌ داشته‌ باشد. طبعاً مراكزي‌ مثل‌ صداوسيما كه‌ با بودجه‌ هاي‌ عمومي‌ اداره‌ مي‌شوند و پاسخگوي‌ مردم‌ هستند، همچنين‌ مطبوعات‌ كه‌ پرچمدارهاي‌ پيشرفت‌ و ترقي‌ و تجدد محسوب‌ مي‌شوند يقيناً بايد احساس‌ مسئوليت‌ بيشتري‌ از خود نشان‌ دهند و حركت‌ بزرگي‌ را صورت‌ دهند و الا وضعيت‌ ما در عرصه‌ كتاب‌ و كتابخواني‌ از اين‌ كه‌ هست‌ نگران‌ كننده‌ تر خواهد شد. در پايان‌ اين‌ گزارش‌ اميدواريم‌ بعد از اين‌ همه‌ بحث‌ در مورد عدم‌ رغبت‌ ميليون‌ ها نفر - حتي‌ دارندگان‌ مدارك‌ و مدارج‌ دانشگاهي‌ - به‌ كتاب‌ و كتابخواني، ساعتي‌ فارغ‌ از گرفتاريهاي‌ روزمره‌ زندگي‌ از قفسهِ‌ كتابخانه‌ كتابي‌ را برداريد و شروع‌ به‌ خواندن‌ كنيد. همچنين‌ شما والدين‌ محترم‌ بايد بدانيد كه‌ اركان‌ خانواده‌ هاي‌ فردا از ميان‌كودكان‌ امروز ساخته‌ خواهد شد و همچنين‌ اميدواريم‌ با حمايت‌ دولت‌ و وزارت‌ ارشاد از چاپ‌ و نشر كتاب، مشكل‌ كاغذ و ديگر مسائل‌ مربوط‌ به‌ نشر حل‌ شود و تيراژ كتابها بالا برود.
همچنين‌ نمايندگان‌ محترم‌ مجلس‌ شوراي‌ اسلامي‌ مي‌تواند براي‌ جلوگيري‌ از چند نرخي‌ شدن‌ قيمت‌ كتاب، حداكثر و حداقلي‌ را تصويب‌ كنند. شايد با اين‌ كار قيمت‌ كتابها با درآمد افراد متناسب‌ شود و تمام‌ اقشار جامعه‌ بتوانند از نعمت‌ كتابخواني‌ بهره‌ مند شوند.
منبع: persianbook.net