شش داستان در مورد تشيع سلمان
شش داستان در مورد تشيع سلمان
شش داستان در مورد تشيع سلمان
نويسنده: محمد محمدي اشتهاردي
دفاعيات و تلاش هاي پي گير سلمان در پشتيباني از رهبري امام علي عليه السلام در فرصت ها و زمان هاي مختلف ، بسيار است، باز براي تکميل اين بحث به شش روايت بسنده مي شود:
سلمان در يکي از سخنان خود مي گويد: از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که فرمود:
«ان اخي و وزيري و خير من اخلفه بعدي، علي بن ابيطالب؛ همانا برادرم و وزيرم، و بهترين جانشينم بعد از من علي عليه السلام پسر ابوطالب است.»(1)
و در يکي ديگر از بياناتش مي گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «کسي که فاطمه (س) را دوست بدارد، براي او در صد نوع گرفتاري سودمند خواهد بود که آسان ترين آن گرفتاري ها، هنگام مرگ، هنگام روبرو شدن با ميزان اعمال، در حشر و در صراط و محاسبه مي باشد و کسي که فاطمه (س) از او خشنود باشد، من از او خشنودم و کسي که من از او خشنود باشم، خدا از او خشنود است. واي بر کسي که به فاطمه (س) و شوهرش ستم کند و واي بر کسي که فرزندان و شيعه ي او را بيازارد.»(2)
«و الولايه لاميرالمؤمنين و الذين علي منهاج نبيهم صلي الله عليه و آله و لم يغيروا و لم بيدلوا مثل سلمان الفارسي ... ؛ واجب است برقراري دوستي با علي عليه السلام و آنان که در راه پيامبرشان گام بر مي دارند و هيچگونه تغيير عقيده اي نمي دهند. مانند سلمان، ابوذر، عمار، حذيفه، ابوالهيثم، سهل بن حنيف، عباده بن صامت، ابوايوب انصاري، خزيمه بن ثابت و ابوسعيد خدري و امثال آنها و همچنين دوستي با پيروان راه آنها واجب است...»(3)
امام باقر عليه السلام فرمود: «آيا داستاني عجيب تر را به تو خبر ندهم ؟! اي حمران! بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله، مهاجر و انصار از حقيقت ايمان بيرون رفتند مگر (با انگشت اشاره کرد) سه نفر(سلمان ابوذر و مقداد).
حمران مي گويد: «پرسيدم: عمار ياسر چگونه بود؟»
در پاسخ فرمود: «خدا عمار را رحمت کند که بيعت کرد و (در جنگ صفين ) به شهادت رسيد.»
عرض کردم: «چيزي بهتر از شهادت نيست» (پس چرا مقام عمار مانند مقام آن سه نفر بيان نشده؟)
امام باقر عليه السلام فرمود: «مقل اينکه تو فکر مي کني مقام عمار هم مانند مقام آن سه نفر (سلمان، ابوذر و مقداد ) است، او هرز مثل آنها نيست.» (4)
اين حديث عجيب، بيانگر آن است که مقام عمار ياسر حتي با افزودن مقام شهادتش به مقام سلمان، ابوذر و مقداد نمي رسد!!
گفت:« آري، آيا تو ابن عباس هستي؟»
گفتم:« آري.» ديدم تاجي زيبا و باشکوه که از ياقوت بود، بر سر دارد و لباس هاي بهشتي پوشيده و در جايگاه بسيار پرشکوه و جالب است. گفتم: «به به ، چه مقام و منزلت خوبي دارد!»
گفت:« آري»
گفتم: «در بهشت بعد از ايمان به خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله، بهترين امور را چه ديده اي ؟»
گفت:
«ليس في الجنه بعد الايمان بالله و رسوله شيء هو افضل من حب علي بن ابيطالب و الاقتداء به؛ در بهشت بعد از ايمان به خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله هيچ چيزي بهتر از دوستي علي بن ابي طالب عليه السلام و پيروي او نيست.»(5)
فرمود:«نگو سلمان فارسي، او سلمان محمدي است. آيا مي داني که چرا آن قدر از او ياد مي کنم؟ به چند جهت:
1- او خواسته ي اميرمؤمنان علي عليه السلام را برخواسته ي خود مقدم مي داشت.
2- مستمندان را دوست داشت و آنها را بر ثروتمندان مقدم مي نمود.
3- به دانش و دانشمندان علاقه مند بود.
4- بنده ي صالح، مطيع و تسليم خدا بود و از مشرکان نبود.»(7)
موارد بسياري در زمان خلفا رخ داد که خلفا در برابر سؤالات بيگانگان درمي ماندند، سلمان مردم را به حضرت امام علي عليه السلام مي برد تا امام با پاسخ به سؤال ها، آبروي اسلام را حفظ کند و سلمان از اين طريق به آگاهي بخشي مي پرداخت و مقام علمي علي عليه السلام را به مردم نشان مي داد.
عرض کردم: « اين مطلب را از يهود و نصاري نيز شنيده ام».
فرمود: «اي سلمان! آيا مي داني آن دوازده تن که خداوند آنها را بعد از من به عنوان امام مردم برگزيده چه کساني هستند؟»
عرض کردم: «خدا و پيامبرش بهتر مي دانند.»
فرمود: «اي سلمان! خداوند مرا از نور پاک آفريد و به بندگي خواند، اطاعت کردم، از نور من، علي عليه السلام را آفريد. او را نيز خواند و اطاعت کرد، سپس از نور من و علي عليه السلام، فاطمه (س) را آفريد. او را نيز خواند و اطاعت کرد، سپس از نور من و علي و فاطمه عليه السلام، حسن و حسين عليه السلام را آفريد و آنها را نيز به بندگي خواند و اطاعت کردند.
خداوند، ما پنج نفر را از پنج اسم خود نامگذاري کرد:
خدا، محمود است و من محمدصلي الله عليه و آله.
خدا، علي (بزرگ ) است و اين [وصي من] هم، علي مي باشد.
خدا، «فاطر السموات و الارض» است و اين [دخترم] نيز فاطمه است.
خدا، صاحب احسان است، اين [نوه ام] هم حسن مي باشد.
خدا، محسن است، اين [نوه ي ديگرم] نيز حسين مي باشد.
سپس از نور ما و نور حسين عليه السلام بقيه ي امامان عليهم السلام نه گانه را آفريد. آنها را نيز قبل از خلقت موجودات به اطاعت دعوت کرد، همه ي آنها دعوت حق را پذيرفتند. ما در پرتو علم خداوند نورهايي بوديم که خدا را پاک و منزه مي دانستيم و از او اطاعت مي نموديم.»
سلمان: «اي رسول خدا! اگر کسي حق آنان را بشناسد، چه پاداشي دارد؟»
پيامبر :« اگر کسي آنها را از روي معرفت بشناسد و از آنها پيروي کند و دوستانشان را دوست و دشمنانشان را دشمن بدارد، سوگند به خدا با ما خواهد بود و هر جا ما باشيم، آنها نيز با ما هستند.»
سلمان: «آيا مي شود بدون آنکه نام آنها را بدانم به آنها ايمان بياورم؟»
پيامبر :«نه، اکنون نام بقيه را بشنو. بعد از حسين عليه السلام، فرزندش علي بن الحسين عليه السلام و بعد از او، فرزندش محمد بن علي باقر و بعد از او ، فرزندش جعفر بن محمد صادق و بعد از او، فرزندش موسي بن جعفر کاظم و بعد از او، فرزندش علي بن موسي الرضا، راضي به امر خداوند و بعد از او، محمد بن علي برگزيده ي خلق خدا و بعد از او، علي بن محمد هادي و بعد از او، حسن بن علي، امين دين و بعد از او، فرزندش مهدي ناطق و قائم بر حق است.»
سلمان سخت تحت تأثير قرار گرفته و گريه کرد و به پيامبرصلي الله عليه و آله عرض کرد: «آيا من آنها را خواهم ديد؟»
پيامبر :«آري تو و امثال تو که از روي معرفت آنها را دوست بدارند، آنها را مشاهده خواهند کرد.»
سلمان شکر خدا را بجاي آورد و از پيامبرصلي الله عليه و آله پرسيد: «آيا من تا زمان آنها خواهم بود؟»
پيامبرصلي الله عليه و آله فرمود: «اي سلمان! اين آيات (5 و 6 سوره ي اسراء) را بخوان:
«فاذا جاء وعد اوليهما بعثنا عليکم عبادا لنا اولي بأس شديد فجاسوا خلال الديار و کان وعدا مفعولا- ثم رردنا لکم الکره عليهم و امددناکم باموال و بنين و جعلناکم اکثر نفيرا؛ هنگامي که نخستين وعده فرا رسد، مرداني پيکارجو را بر شما مي فرستيم (تا سخت شما را بکوبند، حتي براي پيدا کردن مجرمان) خانه ها را جستجو مي کنند و اين وعده ي قطعي است - سپس شما را بر آنها چيره مي کنيم و بر اموال و فرزندانتان مي افزاييم و نفرات شما را بيشتر ( از دشمن) قرار مي دهيم.»
سلمان با شنيدن اين آيات منقلب شد. گريه ي شوق کرد( و فهميد که آيات فوق اشاره اي به رجعت دارد) پيامبر ٌصلي الله عليه و آله به او فرمود: «همه ي ما (چهارده معصوم) در يک جا جمع خواهيم شد، آنگاه ابليس و سپاهيانش، مؤمنان حقيقي و کافران حقيقي حاضر شوند تا از همديگر قصاص نمايد و به هيچکس ظلم نشود. ماييم تأويل(معني باطني) اين آيه :
«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين- و نمکن لهم في الارض و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا يحذرون؛(7) و ما اراده کرده ايم بر آن طايفه ي به استضعاف کشيده شده در زمين، منت گذارده و آنها را پيشوايان خلق قرار دهيم و وارث فرعونيان گردانيم و در زمين به آنها قدرت و تمکن بخشيم و به فرعون و هامان و لشگريانشان آنچه را که از آن ترسان بودند، نشان دهيم.»(8)
/خ
1- تبليغ سلمان از مقام امام علي عليه السلام
سلمان در يکي از سخنان خود مي گويد: از رسول خدا صلي الله عليه و آله شنيدم که فرمود:
«ان اخي و وزيري و خير من اخلفه بعدي، علي بن ابيطالب؛ همانا برادرم و وزيرم، و بهترين جانشينم بعد از من علي عليه السلام پسر ابوطالب است.»(1)
و در يکي ديگر از بياناتش مي گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود: «کسي که فاطمه (س) را دوست بدارد، براي او در صد نوع گرفتاري سودمند خواهد بود که آسان ترين آن گرفتاري ها، هنگام مرگ، هنگام روبرو شدن با ميزان اعمال، در حشر و در صراط و محاسبه مي باشد و کسي که فاطمه (س) از او خشنود باشد، من از او خشنودم و کسي که من از او خشنود باشم، خدا از او خشنود است. واي بر کسي که به فاطمه (س) و شوهرش ستم کند و واي بر کسي که فرزندان و شيعه ي او را بيازارد.»(2)
2-وجوب پيوند دوستي با سلمان و رهروان راه سلمان
«و الولايه لاميرالمؤمنين و الذين علي منهاج نبيهم صلي الله عليه و آله و لم يغيروا و لم بيدلوا مثل سلمان الفارسي ... ؛ واجب است برقراري دوستي با علي عليه السلام و آنان که در راه پيامبرشان گام بر مي دارند و هيچگونه تغيير عقيده اي نمي دهند. مانند سلمان، ابوذر، عمار، حذيفه، ابوالهيثم، سهل بن حنيف، عباده بن صامت، ابوايوب انصاري، خزيمه بن ثابت و ابوسعيد خدري و امثال آنها و همچنين دوستي با پيروان راه آنها واجب است...»(3)
3-حديثي عجيب در مقام سلمان در نزد علي عليه السلام
امام باقر عليه السلام فرمود: «آيا داستاني عجيب تر را به تو خبر ندهم ؟! اي حمران! بعد از پيامبر صلي الله عليه و آله، مهاجر و انصار از حقيقت ايمان بيرون رفتند مگر (با انگشت اشاره کرد) سه نفر(سلمان ابوذر و مقداد).
حمران مي گويد: «پرسيدم: عمار ياسر چگونه بود؟»
در پاسخ فرمود: «خدا عمار را رحمت کند که بيعت کرد و (در جنگ صفين ) به شهادت رسيد.»
عرض کردم: «چيزي بهتر از شهادت نيست» (پس چرا مقام عمار مانند مقام آن سه نفر بيان نشده؟)
امام باقر عليه السلام فرمود: «مقل اينکه تو فکر مي کني مقام عمار هم مانند مقام آن سه نفر (سلمان، ابوذر و مقداد ) است، او هرز مثل آنها نيست.» (4)
اين حديث عجيب، بيانگر آن است که مقام عمار ياسر حتي با افزودن مقام شهادتش به مقام سلمان، ابوذر و مقداد نمي رسد!!
4-مقاقات ابن عباس با سلمان در عالم خواب
گفت:« آري، آيا تو ابن عباس هستي؟»
گفتم:« آري.» ديدم تاجي زيبا و باشکوه که از ياقوت بود، بر سر دارد و لباس هاي بهشتي پوشيده و در جايگاه بسيار پرشکوه و جالب است. گفتم: «به به ، چه مقام و منزلت خوبي دارد!»
گفت:« آري»
گفتم: «در بهشت بعد از ايمان به خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله، بهترين امور را چه ديده اي ؟»
گفت:
«ليس في الجنه بعد الايمان بالله و رسوله شيء هو افضل من حب علي بن ابيطالب و الاقتداء به؛ در بهشت بعد از ايمان به خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله هيچ چيزي بهتر از دوستي علي بن ابي طالب عليه السلام و پيروي او نيست.»(5)
5-پيوند مکتي سلمان با علي عليه السلام
6- سلمان محمدي
فرمود:«نگو سلمان فارسي، او سلمان محمدي است. آيا مي داني که چرا آن قدر از او ياد مي کنم؟ به چند جهت:
1- او خواسته ي اميرمؤمنان علي عليه السلام را برخواسته ي خود مقدم مي داشت.
2- مستمندان را دوست داشت و آنها را بر ثروتمندان مقدم مي نمود.
3- به دانش و دانشمندان علاقه مند بود.
4- بنده ي صالح، مطيع و تسليم خدا بود و از مشرکان نبود.»(7)
سلمان، استوار در خط حضرت علي عليه السلام
موارد بسياري در زمان خلفا رخ داد که خلفا در برابر سؤالات بيگانگان درمي ماندند، سلمان مردم را به حضرت امام علي عليه السلام مي برد تا امام با پاسخ به سؤال ها، آبروي اسلام را حفظ کند و سلمان از اين طريق به آگاهي بخشي مي پرداخت و مقام علمي علي عليه السلام را به مردم نشان مي داد.
اعتقاد به دوازده امام و رجعت از زبان سلمان
عرض کردم: « اين مطلب را از يهود و نصاري نيز شنيده ام».
فرمود: «اي سلمان! آيا مي داني آن دوازده تن که خداوند آنها را بعد از من به عنوان امام مردم برگزيده چه کساني هستند؟»
عرض کردم: «خدا و پيامبرش بهتر مي دانند.»
فرمود: «اي سلمان! خداوند مرا از نور پاک آفريد و به بندگي خواند، اطاعت کردم، از نور من، علي عليه السلام را آفريد. او را نيز خواند و اطاعت کرد، سپس از نور من و علي عليه السلام، فاطمه (س) را آفريد. او را نيز خواند و اطاعت کرد، سپس از نور من و علي و فاطمه عليه السلام، حسن و حسين عليه السلام را آفريد و آنها را نيز به بندگي خواند و اطاعت کردند.
خداوند، ما پنج نفر را از پنج اسم خود نامگذاري کرد:
خدا، محمود است و من محمدصلي الله عليه و آله.
خدا، علي (بزرگ ) است و اين [وصي من] هم، علي مي باشد.
خدا، «فاطر السموات و الارض» است و اين [دخترم] نيز فاطمه است.
خدا، صاحب احسان است، اين [نوه ام] هم حسن مي باشد.
خدا، محسن است، اين [نوه ي ديگرم] نيز حسين مي باشد.
سپس از نور ما و نور حسين عليه السلام بقيه ي امامان عليهم السلام نه گانه را آفريد. آنها را نيز قبل از خلقت موجودات به اطاعت دعوت کرد، همه ي آنها دعوت حق را پذيرفتند. ما در پرتو علم خداوند نورهايي بوديم که خدا را پاک و منزه مي دانستيم و از او اطاعت مي نموديم.»
سلمان: «اي رسول خدا! اگر کسي حق آنان را بشناسد، چه پاداشي دارد؟»
پيامبر :« اگر کسي آنها را از روي معرفت بشناسد و از آنها پيروي کند و دوستانشان را دوست و دشمنانشان را دشمن بدارد، سوگند به خدا با ما خواهد بود و هر جا ما باشيم، آنها نيز با ما هستند.»
سلمان: «آيا مي شود بدون آنکه نام آنها را بدانم به آنها ايمان بياورم؟»
پيامبر :«نه، اکنون نام بقيه را بشنو. بعد از حسين عليه السلام، فرزندش علي بن الحسين عليه السلام و بعد از او، فرزندش محمد بن علي باقر و بعد از او ، فرزندش جعفر بن محمد صادق و بعد از او، فرزندش موسي بن جعفر کاظم و بعد از او، فرزندش علي بن موسي الرضا، راضي به امر خداوند و بعد از او، محمد بن علي برگزيده ي خلق خدا و بعد از او، علي بن محمد هادي و بعد از او، حسن بن علي، امين دين و بعد از او، فرزندش مهدي ناطق و قائم بر حق است.»
سلمان سخت تحت تأثير قرار گرفته و گريه کرد و به پيامبرصلي الله عليه و آله عرض کرد: «آيا من آنها را خواهم ديد؟»
پيامبر :«آري تو و امثال تو که از روي معرفت آنها را دوست بدارند، آنها را مشاهده خواهند کرد.»
سلمان شکر خدا را بجاي آورد و از پيامبرصلي الله عليه و آله پرسيد: «آيا من تا زمان آنها خواهم بود؟»
پيامبرصلي الله عليه و آله فرمود: «اي سلمان! اين آيات (5 و 6 سوره ي اسراء) را بخوان:
«فاذا جاء وعد اوليهما بعثنا عليکم عبادا لنا اولي بأس شديد فجاسوا خلال الديار و کان وعدا مفعولا- ثم رردنا لکم الکره عليهم و امددناکم باموال و بنين و جعلناکم اکثر نفيرا؛ هنگامي که نخستين وعده فرا رسد، مرداني پيکارجو را بر شما مي فرستيم (تا سخت شما را بکوبند، حتي براي پيدا کردن مجرمان) خانه ها را جستجو مي کنند و اين وعده ي قطعي است - سپس شما را بر آنها چيره مي کنيم و بر اموال و فرزندانتان مي افزاييم و نفرات شما را بيشتر ( از دشمن) قرار مي دهيم.»
سلمان با شنيدن اين آيات منقلب شد. گريه ي شوق کرد( و فهميد که آيات فوق اشاره اي به رجعت دارد) پيامبر ٌصلي الله عليه و آله به او فرمود: «همه ي ما (چهارده معصوم) در يک جا جمع خواهيم شد، آنگاه ابليس و سپاهيانش، مؤمنان حقيقي و کافران حقيقي حاضر شوند تا از همديگر قصاص نمايد و به هيچکس ظلم نشود. ماييم تأويل(معني باطني) اين آيه :
«و نريد ان نمن علي الذين استضعفوا في الارض و نجعلهم ائمه و نجعلهم الوارثين- و نمکن لهم في الارض و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ما کانوا يحذرون؛(7) و ما اراده کرده ايم بر آن طايفه ي به استضعاف کشيده شده در زمين، منت گذارده و آنها را پيشوايان خلق قرار دهيم و وارث فرعونيان گردانيم و در زمين به آنها قدرت و تمکن بخشيم و به فرعون و هامان و لشگريانشان آنچه را که از آن ترسان بودند، نشان دهيم.»(8)
پي نوشت
1. امالي شيخ صدوق، ص327.
2. نفس الرحمان، ص 105.
3. عيون اخبار الرضا، ج2، ص 126.
4. اصول کافي، ج2، ص 244.
5. بحار، ج22، ص 341.
6. همان، ص 326؛ خصال شيخ صدوق، ج2، ص 12.
7. بحار، ج22، ص 327.
8. قصص/ 5و6.
9. اقتباس از بحار، ج53، ص 142 و 143.
/خ
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}