زخم خونچکان فلسطين

مسئله فلسطين، در رأس مسايل غمبار و اسفناک جهان اسلام قرار دارد. در سال 1917 با صدور اعلاميه بالفور، دولت انگليس رسماً از تشکيل يهود در فلسطين حمايت کرد. در سال 1947 م طرح تقسيم فلسطين در سازمان ملل متحد تصويب و يک سال بعد به اجرا درآمد. در 1967 م ارتش رژيم اشغالگر قدس با بهره گيري از اصل غافل گيري به فرماندهي موشه دايان با بمباران هوايي سوريه و مصر و هم زمان حمله زميني سريع نيروهاي مکانيزه تحت پوشش هوايي، جنگ شش روزه اي را به راه انداخت و موفق گرديد مساحت قابل توجهي از کشورهاي مصر، اردن و سوريه را اشغال کند. در سال 1982 م رژيم صهيونيستي با هدف براندازي تشکيلات سازمان آزادي بخش فلسطين در لبنان، وارد اين کشور شد که در سال 1998 م در اثر مقاومت شيعيان لبنان، وادار به عقب نشيني گرديد. پس از آن کشورهاي عربي به صلح با اسرائيل روي آوردند، پاره اي گروههاي فلسطيني هم بر اثر برخي تحولات بين المللي به سازش گرايش يافته اند تا بتوانند در سرزمين هاي باقي مانده در دست فلسطيني ها، در باريکه غزوه و کرانه غربي رود اردن، حکومت خودگران پديد آورند.
اما عاملي که به مردم فلسطين شور و نشاط بخشيد و آنان را به آينده اي درخشان اميدوار کرده است نهضت خود جوش انتفاضه مي باشد، ناکام ماندن رژيم اشغالگر قدس از نابود نمودن ملت فلسطين و عاجز گشتن از سلب هويتش از يک سو و شکست و ناکامي اعراب در آزادسازي فلسطين و نرمش برخي از فلسطيني ها در برابر شعارهاي مطرح شده از سوي حکومت هاي عربي، از عوامل پيدايش قيام مردمي اهالي اين سرزمين اشغال شده است. (1)
علاوه بر جنبش جهاد اسلامي حرکت ديگري که از نظر حجم بزرگتر از آن است، جنبش حماس مي باشد. در انتخابات ژانويه 2006 مطابق ذي الحجه 1426 و بهمن 1384 که با حضور ناظران خارجي و داخلي برگزار شد حماس توانست از 132 کرسي پارلمان 76 کرسي را به خود اختصاص دهد.
انتفاضه که همان قيام سراسري و عمومي مردم فلسطين عليه رژيم اشغالگر قدس است از دسامبر 1987 شروع شد که عامل تعيين کننده ي آن متکي به حضور آگاه مردم و اراده هاي جمعي است، انتفاضه دوم پس از ورود آريل شارون به مسجد الاقصي در مهر 1379 ش شکل گرفت، اين حرکت هاي خود جوش در ابتدا به شدت غير متمرکز و مرکب از فعاليت هاي مقامات محله اي بود که توسط مبارزان ناحيه اي رهبري مي گرديد و علاوه بر رويارويي با سربازان رژيم صهيونيستي حرکت تدريجي به سمت نافرماني مدني در بخش هاي کرانه باختري و نوار غزه ايجاد شد، با اين خيزش کميته هاي مردمي، رژيم اشغالگر را به چالش کشيدند، مدارس زير زميني پس از تعطيلي مراکز آموزشي رسمي به وجود آمد، مردم کارت هاي هويت نظامي را کنار نهادند و سرکشي از پرداخت ماليات ها در برخي نواحي آغاز شد، همه اين ها بدان علت بود که مقاومت با مشارکت مردمي وسيع همراه بود اما تا پايان سال 1989 م رهبري سازمان آزادي بخش فلسطين شروع به متمرکز کردن قيام نمود، در نتيجه مشارکت هاي مردمي به شدت کاهش يافت، رهبران محلي به حاشيه رانده شدند و گروههاي شبه نظامي از قبيل عقاب هاي سرخ، پلنگ هاي سياه، گردان هاي قسام و شاخه نظامي حماس بازيگردان اصلي شدند، البته سرکوب بي رحمانه اسرائيل که شامل کشتار، شکنجه و حبس هاي طولاني بود در کمرنگ کردن سطح قيام مؤثر بود.
جنبش حماس که در سرعت بخشيدن به خروش هاي عمومي و فراگير انتفاضه دخالت داشت راه زيادي را پيمود و چندين سال نياز داشت تا وارد عرصه سياست گردد سپس نه تنها در انتخابات شهري که در انتخابات قانون گذاري هم شرکت کرد.
حماس در غزه در ابتداي اولين انتفاضه تولد يافت و در کرانه غربي رود اردن پيروزي را نصيب خود نمود و ضمن آن که ساختارهاي مخفيانه را حفظ کرد، برخي اعضايش مقام هاي رسمي را اشغال نمودند و در حالي که خالد مشعل دفتر سياسي را اداره مي نمايد، اسماعيل هنيه قدرت را رأس دولت خودگردان فلسطين به عنوان نسخت وزير در دست گرفته است، او از آغاز که مأمور تشکيل اين دولت گشت با مشکلات گوناگوني مواجه شد، با اين وجود نمي خواهد شروط ظالمانه ي آمريکا و اتحاديه اروپا را بپذيرد و از به رسميت شناختن رژيم صهيونيستي امتناع مي کند زيرا فلسطيني ها بدان جهت به حماس رأي داده اند که در مقاومت عليه اشغالگران کارنامه اي درخشان دارد، از خاستگاه اجتماعي نيرومندي برخوردار است و در مديريت شهري موفق بوده است، رهبرانش همچون افراد عادي زندگي مي کنند به عنوان نمونه اسماعيل هنيه در اردوگاه آورگان «الشاطي» در شرايط عادي همچون مردم روزگار مي گذرانيد.
از زماني که محمود عباس (ابومازن) در سال 2004 ميلادي اداره ي تشکيلات خودگردان را به دست گرفت رژيم اشغالگر قدس به بهانه عدم وجود شريک فلسطيني او را ناديده انگاشت و هيچ امتيازي به وي نداد. از سوي ديگر ناتواني ابومازن و شکست کابينه اش از عواملي بود که فلسطيني ها را نااميد کرد و همين امر در افزايش حمايت عمومي از حماس مؤثر واقع افتاد به اين اميد که جنبش جديد جايگزين فتح باشد.
اما وقتي حماس روي کار آمد ابومازن در محاسبات رژيم صهيونيستي و جهاني به شخصيتي محوري تبديل گرديد و کسي که در ماههاي گذشته کاملاً مطرود بود به نمادي مهم و شخصيتي مورد توجه مبدل گشت و تنها رهبر فلسطيني لقب گرفت که اسرائيلي ها و غربي ها حاضرند با او تعامل داشته باشند، به موازات آن، ساف که ناديده انگاشته مي شد پس از انتخابات حماس به صورت نمادي مهم و مرجع معرفي گرديد که بايد به نقش آن توجه و مشروعيت آن براي همه فلسطينيان پذيرفته شود.
از سوي ديگر، دولت فلسطين به رهبري حماس براي تشکيل دولت وحدت ملي براي مشارکت همه احزاب و گروههاي فلسطيني کوشيده است ولي شکل گيري آن با دشواري هايي روبرو بوده است زيرا با جنبش فتح و دولت ابومازن اختلافات اصولي دارد، با محدوديت منابع مالي روبرو است و برخي اعضاي کابينه اش از جمله 8 وزير و 37 نماينده شوراي قانون گذاري توسط اسرائيل دستگير شده اند، دولت هاي غربي در صورتي کمک به دولت فلسطين را ادامه مي دهند که به تصور آنان خشونت را کنار بگذارد و اسرائيل را به رسميت بشناسد و اين را حماس نمي پذيرد. به حالت تعليق در آمدن برخي پروژه ها، بلوکه شدن درآمدهاي مالياتي، مشکلات معيشتي و عدم پرداخت به موقع حقوق کارمندان و معلمان، قطع برق مراکز درماني و گسترش ناامني ها، کشتارها و دستگيري ها از سوي صهيونيست ها از ديگر دشواري ها بر سر راه دولت حماس است.
کشورهاي عربي نيز حماس را براي پذيرش توافق نامه هايي تحت فشار قرار داده اند، اروپائيان روابط ديپلماتيک خود را با اين دولت قطع کرده و هيأت ها و مقامات حماس اجازه حضور در همايش ها و اجلاس هاي برگزار شده در قلمرو اين کشورها را ندارند.
علاوه مردم فلسطين به دليل روي آوردن به انتخابات دموکراتيک که مورد پذيرش استکبار و رژيم صهيونيستي نمي باشد به شدت مجازات مي شوند، حملات نظامي به مناطق مسکوني، کشتارهاي هدفمند، بازداشت هاي بي دليل و تخريب منازل و کوچانيدن اجباري فلسطيني ها همچنان ادامه دارد. آنان با تحريم هاي فرساينده ياقتصادي مواجه اند و 40 % مردم زير خط فقر زندگي مي کنند و به کمک هاي غذايي نياز دارند. نقض قوانين بين المللي از سوي رژيم اشغالگر قدس توسط شوراي امنيت و دادگاه بين المللي عدالت بدون مجازات مانده است و ابراز نگراني صرف کميته بين المللي صليب سرخ نمي تواند مشکل را حل کند.
حماس با مشاهده ي اين فجايع اسف انگيز با نگرش هاي جديد مي کوشد قدرت را با ديگران تقسيم کند چرا که تدوام اين وضع مقاومت را دچار شکست نمايد و در صورتي که دولت وحدت ملي شکل گيرد احتمال دارد برخي از دشواري هاي نگران کننده از سر راه برداشته شود، از اين رو جنبش حماس که رياست دولت فلسطين را بر عهده دارد با جنبش فتح به توافق هايي دست يافته است.
در زمستان سال 1385 ش، ملک عبدالله پادشاه عربستان نشست مکه را ترتيب داد و با دعوت ازسران فتح و حماس نخستين توافق صلح ميان آنان را برقرار کرد. پس از اين برنامه فلسطيني ها براي تشکيل دولتي واحد در کنار هم قرار گرفتند.
سرانجام در آخرين نشست مجلس قانون گذاري فلسطين که به طور هم زمان در غزه و رام الله در کرانه ي باختري برگزار شد نمايندگان مجلس با اکثريت آراء به اعضاي دولت جديد رأي اعتماد دادند.
يادآور مي گردد از 132 نماينده که در وضع کنوني 36 نفر در اسارت رژيم صهيونيستي هستند 83 نفر به دولت وفاق ملي رأي مثبت دادند و تنها سه نفر رأي مخالف داشتند. محمود عباس نيز همچنان رئيس تشکيلات خودگردان فلسطيني مي باشد. (3)

ديدگاه و مواضع جنبش جهاد اسلامی نسبت به انقلاب ايران

مواضع و ديدگاه هاي رهبران جنبش جهاد اسلامي نسبت به انقلاب اسلامي اين است که انقلاب سرآغاز يک تحول انقلابي فراگير به شمار مي آيد. اين در حالي است که ديدگاه اخوان المسلمين نسبت به انقلاب ايران با ديدگاه جنبش جهاد اسلامي تفاوت دارد. با وجودي که موضع اخوان المسلمين در ابتداي پيروزي انقلاب مثبت بوده، اما پس از شروع جنگ ايران و عراق به تدريج اين موضع گيري دگرگون گرديده است.
پيروان جنبش جهاد اسلامي معتقدند که برخي رژيم هاي مخالف انقلاب ايران ابتدا قادر نبودند به صورت علني با انقلاب به مقابله برخيزند و بدين خاطر سکوت اختيار کردند يا اين که به ظاهر به تأييد انقلاب برخاستند، تا اين که جنگ ميان ايران و عراق روي داد؛ تهاجم تبليغاتي و تحريک بر ضد انقلاب ايران آغاز شد. پيروان الجهاد به اين نکته اشاره مي کنند که رژيم اردن فشارهاي فراواني به اخوان المسلمين اين کشور وارد آورد تا از اخوان المسلمين سرزمين هاي اشغالي فلسطين بخواهد موضعش را در قبال انقلاب ايران تغيير دهد. پيروان الجهاد اضافه مي کنند که اخوان المسلمين به موضوع اختلافات شيعه و سني دامن زده تا اين مسأله دستاويزي براي اتخاذ مواضع خصمانه بر ضد انقلاب اسلامي ايران قرار گيرد. (4)

انتفاضه، اوج تأثير انقلاب اسلامی بر فلسطين

انتفاضه از لحاظ لغوي يعني جنبش و حرکتي که همراه با نيرو و سرعت باشد. از نظر سياسي و اجتماعي، انتفاضه يا قيام عبارت است از رفتار و عملکرد معترضانه و شجاعانه مستمر مردم غير مسلح فلسطين در قبال رژيم غاصب اسرائيل. فلسطيني هاي معترض و خشمگين در مقابله با صهيونيست ها از سنگ استفاده کرده و با پرتاب آن از خود دفاع مي کنند. به همين جهت از انتفاضه به عنوان «انقلاب سنگ» نيز ياد مي کنند.
انتفاضه اول از 8 دسامبر 1987 شروع و تا تابستان 1992 ادامه پيدا کرد که به عنوان «انتفاضه بزرگ» معروف مي باشد و متعاقباً با عمليات شهادت طلبانه راه تکامل خود را پيمود.
شروع انتفاضه بزرگ معلول عواملي چون نااميدي فلسطينيان از سران عرب و کشورهاي عربي؛ يأس و نااميدي آنان از سازمان هاي سياسي فلسطين مثلاً ساف و سياست هاي سرکوب گرانه و تداوم قتل عام و کشتار ملت بي گناه فلسطين و نيز پيروزي انقلاب اسلامي در ايران است. با پيروزي انقلاب اسلامي در ايران در سال 1979، مبارزات مردم فلسطين عليه رژيم اسرائيل شکل تازه اي به خود گرفت. رهبر جنبش جهاد اسلامي در رابطه با نقش انقلاب ايران و تأثير آن بر مبارزات مردم فلسطين مي گويد:
هيچ چيز به اندازه انقلاب امام خميني نتواسنت ملت فلسطين را به هيجان آورد و احساسات آن ها را برانگيزد و اميد را در دل هايشيان زنده کند. با پيروزي انقلاب اسلامي ما به خود آمديم و دريافتيم که آمريکا و اسرائيل نيز قابل شکست هستند، ما فهميديم که با الهام از دين اسلام مي توانيم معجزه کنيم و از اين رو ملت مجاهدمان در فلسطين، انقلاب اسلامي و جمهوري اسلامي را به ديده تقدير مي نگرند و امام خميني را از رهبران جاويد تاريخ اسلام مي دانند. (5)
قيام انتفاضه، دولت امريکا را بر آن داشت تا در سال 1991 ميلادي با هدف تحميل صلح در منطقه کنفرانسي را در مادريد برگزار کند. نتيجه اين کنفرانس توافق ساف (سازمان آزادي بخش فلسطين) با صهيونيست ها و امضاي موافقت نامه اسلو در سال 1993 ميلادي بود. (6)
در پي مذاکرات فرستادگان ويژه سازمان آزادي بخش فلسطين (ساف) ابوعلا و دولت اسرائيل که در روزهاي 20 تا 22 ژانويه سال 1993 در اسلو پايتخت نروژ به عمل آمد، نخستين توافق نامه مکتوب ساف ـ تل آويو براي پايان بخشيدن به درگيري ها در سرزمين هاي اشغالي فلسطين و تشکيل دولت خودگردان در اين سرزمين ها به عمل آمد.
مذاکرات اسلو که در تماس نمايندگان ساف و رژيم صهيونيستي در لندن پي گيري شد، نخستين سنگ بناي عملي روند به اصطلاح صلح بين بزرگ ترين تشکيلات فلسطينيان و رژيم صهيونيستي محسوب مي شود که در آن به حق ايجاد تشکيلات خودگردان فلسطين در نوار غزه و منطقه اريحا در سرزمين هاي اشغالي و همچنين تضمين امنيت رژيم صهيونيستي از سوي فلسطينيان تأکيد شده است.
در اين توافق نامه، ساف دولت اسرائيل را به رسميت مي شناسد تا در مقابل، صهيونيست ها اين سازمان را به رسميت بشناسد. اين توافق در 1993 به استقرار دولت خودگردان فلسطين و عقب نشيني اسرائيل از شهرهاي مهم نوار غزه و کرانه باختري و سرانجام برقراري حکومت خودگردان در حد رئيس پليس و شهردار در برخي از مناطق، منتهي گرديد؛ بدون آنکه موجب خروج نيروهاي اشغال گر از آن مناطق گردد.
شعله هاي انتفاضه با آغاز مذاکرات صلح اسرائيل ـ فلسطين به خاموشي گراييد، ولي به دليل اين که فلسطينيان نتوانستند از طريق مذاکره به حقوق خود دست يابند، پس از گذشت 7 سال انتفاضه دوم که به نام انتفاضه قدس خوانده مي شود و به دنبال اعتراض مردم به ديدار شارون از مسجد الاقصي شکل گرفت. اوج گيري بحران مسجد الاقصي و واکنش اعتراض آميز توده هاي خشمگين فلسطين، دامنه بحران را از مرزهاي رژيم صهيونيستي فراتر برده و به عنوان معضلي بين المللي، بيشتر کشورهاي منطقه و جهان را به واکنش واداشت. در اين ميان وجود علقه هاي ديني و نژادي، احساسات جهان اسلام و اعراب را بيش از ديگر مسائل برانگيخت.
در چنين شرايطي، تلاش براي پايان بخشيدن به درگيري ها و اعاده شرايط مذاکره تا صلح، به هدفي مشترک و جهاني تبديل شد و توسل به راهبردهاي منطقه اي و بين المللي در دستور کار سازمان ها و مجامع بين المللي قرار گرفت، از جمله سازمان ملل متحد به عنوان بزرگ ترين تشکيلات سياسي بين المللي، مواضع متفاوتي در سطوح شوراي امنيت، مجمع عمومي و سازمان حقوق بشر اتخاذ کرده است.

نمودها و ابزارهاي تأثير انقلاب اسلامي در فلسطين، لبنان و سوريه

زياد ابوعمرو در کتاب فلسطين جنبش اسلامي در مورد چرايي و چگونگي تأثير انقلاب اسلامي در فلسطين مي نويسد:
پس از پيروزي انقلاب ايران در سال هاي (79 ـ 1980) بزرگان و فعالين گرايشات ديني در دانشگاه ها حضور يافته و جوانان را به شرکت و اهتمام در مسايل سياسي دعوت مي کرده اند. چنين دعوت هايي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي ايران به وضوح ديده نمي شده است. جمعيت ها و سپس انجمن هاي دانشجويي اسلامي در دانشگاه ها و مراکز آموزشي فلسطين اشغالي به تدريج ظاهر شده و با گروه هاي دانشجويي ملي گرا به رقابت برخاستند و به نحوي که در سال هاي اخير نفوذشان به شدت گسترش يافت. به طور مثال در انتخابات نمايندگان شوراي دانشجويي دانشگاه هاي النجاح که در سال 1979 در باريکه غزه برگزار شد طرفداران (الکتله الاسلاميه) توانستند تعداد 10 کرسي از اصل 11 کرسي را به خودشان اختصاص دهند. در انتخابات 1980 طرفداران گروه هاي اسلامي توانستند 5 کرسي کسب کنند. در حالي که طرفداران «کتله الواحد الوطنيه» نمايندگان جناح هاي سازمان آزادي بخش فلسطين 6 کرسي را احراز کردند اما در انتخابات سال هاي 1981 طرفداران گروه هاي اسلامي تمام 11 کرسي شوراي دانشجويان را قبضه کردند. (7)
افزايش تعداد مساجد از ديگر نکات قابل توجه است:
يکي ديگر از نشانه هاي بارز افزايش نفوذ تمايلات اسلامي در سرزمين هاي اشغالي ازدياد مساجد کرانه باختري و باريکه غزه مي باشد. در طول سال هاي 1966 لغايت 1987 تعداد مساجد کرانه باختري از 400 مسجد به 750 مسجد افزايش يافته است. در همين فاصله شمار مساجد باريکه غزه 200 مسجد به 600 افزايش پيدا کرده است. (8)
در خصوص عوامل توسعه ي نفوذ گرايشات اسلامي در سرزمين هاي اشغالي دلايل ديگري نيز وجود دارد:
1 ـ انجام خدمات و فعاليت هاي اجتماعي و فرهنگي گوناگون توسط اداره اوقاف اسلامي قدس که عناصر مختلفي از نيروها و گرايشات اسلامي و سياسي و اجتماعي در اين اداره مشغول به کار هستند.
2 ـ اقدامات هيأت عالي اسلامي قدس در امر ارسال فرستادگان و مبلغان به اماکن عمومي از قبيل رستوران ها و قهوه خانه ها و سينماها و باشگاه ها جهت دعوت از مردم به رعايت اصول اسلامي و خودداري از ارتکاب اعمال محرمه که مخالف شؤونات اسلامي است. (9)
از نظر نويسنده فوق، تأثير انقلاب اسلامي بر مردم فلسطين قطعي است. او براي مدعاي خود شواهدي هم ارائه مي دهد؛ در عين حال از لحاظ منطقي و استدلالي نيز مي توان تحولات ذکر شده و تشديد و تبلور آن ها را ناشي از انقلاب اسلامي دانست و در اين رابطه به اصول زير استناد نمود:
1 ـ توالي؛
2 ـ تقارن؛
3 ـ تشابه؛
يعني اين پديده ها، متشابه و هم شکل تحولات انقلاب اسلامي در جامعه ايران بوده و در توالي و تقارن انقلاب اسلامي پايدار شده اند، بنابراين مي توان بين اين متغييرها رابطه هم بستگي و علت و معلولي قائل شد.
مطلب ديگر اين است که تأثيرات انقلاب اسلامي در تشديد و تأسيس حرکت اسلامي فلسطين، پس از ده سال، نمودي آشکار، سياسي و قوي به شکل انتفاضه نشان مي دهد و تشکيلاتي چون جهاد اسلامي و حماس ايجاد مي کند. اين ها سمت و سوي مسأله فلسطين را دگرگون کرده و به عنوان خطر مشترک، سبب هم گرايي و هم سويي عرفات و حکومت اسرائيل مي شوند. بنابراين، جريان مداوم تأثير انقلاب طي ده سال سرانجام به صورت انتفاضه نمود پيدا مي کند.
اين امر را مي توان تعميم داد و به صورت يک قضيه ي کلي و فرضيه ارائه داد که: «تأثيرگذاري انقلاب اسلامي به عنوان يک پديده ي تايخي و اجتماعي و در دنياي اسلامي امري قطعي است که در هر نقطه بستگي به شرايط در برهه اي از زمان و به شکل و اندازه اي خاص نمود پيدا مي کند.»
براي مثال اگر اين نمود در عراق در همان سال اول پيروزي بروز کرده است، در لبنان در سال 1982 با حمله ي اسرائيل به شکل حزب الله، در سال 1987 به شکل انتفاضه در فلسطين و در سال هاي آغاز دهه ي90 در سودان و الجزاير نمود پيدا مي کند. زياد ابوعمرو اين معنا را از ديدگاه جنبش جهاد اسلامي فلسطين چنين تشريح مي کند:
انقلاب اسلامي در زمينه هاي تئوري و عملي براي جنبش جهاد اسلامي از همان ابتدا منبع فکر و الهام بوده است. به نوشته ي فتحي شقاقي از نظر بنيان گذاران الجهاد، امام خمنيي نه فقط سمبل و الهام بخش و رهبر انقلاب اسلامي ايران است، بلکه در همه جا اين مشخصات را دارد. (10)
از ديدگاه جنبش جهاد اسلامي تا قبل از پيروزي انقلاب در ايران، اسلام از صحنه مبارزه و رويارويي دور بوده است، لذا با پيروزي انقلاب اسلامي اين مسأله روشن شد که اسلام تنها راه حل بوده و جهاد بهترين شيوه مناسب مي باشد. به طور کلي موضع جنبش جهاد اسلامي با مواضع امام خميني کاملاً مطابقت دارد. (11)
دکتر شقاقي در کتابش به نام خميني راه حل اسلامي و الگو به فتواي امام خميني استناد مي کند که تلاش به منظور نابودي و ريشه کن ساختن کيان صهيونيستي يک وظيفه ديني مي باشد. (12)
با چنين تأثيرگذاري هايي انتفاضه در آغاز دهه دوم انقلاب اسلامي در صحنه يفلسطين ظاهر مي شود و با اتخاذ خط مشي انقلابي و طرح شعار محوري «مبارزه همه جانبه» با اسرائيل، آرمان فلسطين را در چارچوب اسلام مطرح و از آن دفاع مي کند. پيروزي انقلاب اسلامي ايران صحنه عمل نيروها و گروه هاي مبارز و مقاوم در برابر تهاجم صهيونيسم سياسي را به نفع نيروهاي اسلامي تغيير داد و يأس مفرطي که بر جهان عرب در زمينه مبارزه با اسرائيل مستولي شده بود، با ظهور انقلاب اسلامي تبديل به اميد و پايداري شد:
با پيروزي انقلاب اسلامي کانون مبارزه با اسرائيل از جهان عرب به ايران منتقل شد و اين کشور قلب تپنده مقاومت اسلامي عليه اسرائيل شد و پرچم مبارزه اي که سران خائن کشورهاي عربي ناجوانمردانه به زمين گذارده بودند امام (رض) با شهامت به دست گرفتند و به مبارازت ملت فلسطين هويت اسلامي بخشيدند. از اين زمان به بعد حرکت نويني آغاز شد و جوانان به اسلام گرويدند. تعداد مساجد در کرانه باختري و نوار اشغالي غزه افزايش يافت در چنين بستري مقاومت اسلامي شکل گرفت و مقاومت اسلامي که جهاد اسلامي، حزب الله فلسطين و حماس از مهم ترين گروه هاي آنند که بلا تأکيد بر نبرد مسلحانه، مبارزه با صهيونيسم سياسي را وجهه همت خود قرار داده اند. (13)
جهاد اسلامي به عنوان فرزند انقلاب اسلامي ايران در فلسطين به رهبري شيخ عبدالکريم عوده و با همکاري شهيد دکتر فتحي شقاقي که تا سال 1988 در سياه چال هاي اسرائيل زندان بود به عنوان رهبر شاخه هاي نظامي جهاد تأسيس شد و فتحي شقاقي در سال 1979 با تأليف کتابي تحت عنوان خميني راه حل اسلامي و بديل نظرات سياسي و ايدئولوژيک خود و جهاد اسلامي را بيان نمود. (14)
حماس نيز به رهبري ابراهيم غوشه تأسيس شد و حزب الله فلسطين که از فرزندان به حق انقلاب اسلامي ايرانند در زندان هاي غزه به عنوان يک گروه مبارز اعلام موجوديت کردند. (15)
در منابع و مطالب فوق، چرايي و چگونگي اثرگذاري انقلاب اسلامي بر فلسطين بيان شده است. لکن از اين که چگونه و به چه وسيله اي آثار انقلاب در آن جا بازتاب يافته کمتر سخن به ميان آمده است. اما اجمالاً در عصر ارتباطات جهاني، وقوع رويدادي عظيم چون انقلاب اسلامي، در رسانه ها و اخبار همه ي جهان به ويژه در سطح منطقه به طور وسيع انعکاس يافته و مخاطبين را متأثر مي سازد. البته رسانه هاي جهاني و محلي اخبار انقلاب را با تحليل و گزينش هاي خاصي ارائه داده اند و اين امر عرف و طبع وسايل ارتباط جمعي است، لکن با توجه به وضعيتي که مردم فلسطين در سرزمين هاي اشغالي داشته اند، همان اخبار نيز محرک و اثر بخش بوده است.
يکي ديگر از راه ها و شيوه هايي که در اثرگذاري و اثر سنجي انقلاب اسلامي در منطقه قابل بررسي است، مراسم ديني و فرهنگي است که در ايران در مناسبت هاي مختلف برگزار شده و نخبگان و ميهماناني از منطقه نيز در آن شرکت دارند. از جمله در ده سال اخير در ايام سالگرد درگذشت امام خميني مراسم مختلفي تشکيل مي شود که جمع زيادي از برجستگان جهان اسلام در منطقه ي عربي نيز در آن شرکت مي کنند. در حاشيه اين مراسم، نشست ها و مراسم ديگري نيز بر پا شده و ميهمانان خارجي در آن ها شرکت مي نمايند. براي نمونه در سال 1370 در حاشيه مراسم سالگرد امام خميني، ميزگرد «بررسي مسأله فلسطين» برگزار شد که شخصيت ها و گفتار آنان در آن مراسم دستمايه اي براي اين پژوهش مي باشد. در ارزيابي دقيق اين سخنان و به منظور کشف و فهم درست و سمت و شدت اثرگذاري انقلاب اسلامي در مسأله فلسطين دو مسأله را بايد عميقاً لحاظ کرد:
1 ـ به طور طبيعي ميهمانان در چنين مراسمي خواسته يا ناخواسته در گفتار و موضع گيري شان با ميزبانان همدلي و همسويي نشاني مي دهند.
2 ـ در عين حال درست بر خلاف مورد اول، چون ايران طي سال ها صادقانه و صميمانه و با تحمل هزينه هاي سياسي و اقتصادي زياد حامي حقوق حقه ي فلسطيني ها بوده، اين ميهمانان که در سرزمين خود و در دنياي عرب براي طرح مواضع شان با محدوديت هايي مواجه هستند، در ايران تا حدودي حرف دلشان را بر زبان جاري مي کنند.
در ذيل سخناني از برخي شخصيت هاي منطقه در ميزگرد فلسطين ارائه مي شود:
علامه فضل الله از علماي برجسته لبنان در ميزگردي با عنوان فلسطين در انديشه هاي امام که در تالار کنفرانس هتل استقلال که به مناسبت دومين سالگرد رحلت امام برگزار شده بود مي فرمايد:
امام خميني و فلسطين دو نامي هستند که تمام سنگرهاي جهادي و سياسي اسلامي را تحرک مي بخشند و تمام واقعيت اسلام در بيست و پنج سال اخير زندگي امام خميني و مسأله فلسطين در نيم قرن اخير خلاصه مي شود. و اين دو در اصل مبناي واحدي دارند. امام همواره بر اسلامي بودن مسأله فلسطين تأکيد مي کرد و بر همين اساس هر طرحي که براي سازش با اسرائيل مطرح مي شد رد مي کرد و حتي گفتن عبارت سرزمين هاي اشغالي را هم نمي پذيرفت و مي گفت ما چيزي به نام سرزمين هاي اشغالي و اسرائيل نداريم و فلسطين بايد آزاد باشد.
شيخ عبدالعزيز عوده از رهبران فلسطيني در همين ميزگرد در ادامه سخنان خود مي فرمايد:
امت اسلام تنها يک راه پيش روي خود دارد و آن هم جهاد، مقاومت و شهادت است و خوشبختانه امام خميني که تمام اميدش جهاد براي آزادي فلسطين بود در آخرين روزهاي پر برکت خود حرکت انتفاضه را به چشم ديدند و درباره ي آن فرمودند: اين يک ستاره پر نور است که در سرزمين فلسطين درخشيدن گرفته است. (16)
چنين مراسم و نشست هايي ضمن آن که مکانيسمي براي تأثير و ترويج انقلاب اسلامي است، محلي براي اثر سنجي انقلاب در افکار و اذهان نخبگان جهان اسلام نيز مي باشد.
از ديد علامه فضل الله، مهم ترين علت اثر گذاري انقلاب اسلامي در فلسطين، شخصيت شناخته شده امام خميني و مواضع ديرپاي وي در حمايت از مردم فلسطين و ضديت با اسرائيل مي باشد.
از گفتار شيخ عبدالعزيز عوده نيز مي توان تاثير انقلاب اسلامي را با صدور الگوي مبارزه يعني «جهاد، مقاومت و شهادت» ملاحظه کرد. زيرا با قرار داد کمپ ديويد که در سال 1987 توسط سادات امضا شد، عملاً مبارزه ي فلسطين به مسير سياسي کاري افتاد و اين خط مشي به تدريج به ساف و عرفات نيز سرايت کرد. اما تاثير انقلاب اسلامي در فلسطين طي ده سال، حرکتي اسلامي به وجود آورد که مبتني بر الگوهاي مبارزاتي انقلاب اسلامي بود و خط مشي سياسي را با چالش جدي مواجه ساخت.
حسن شيخ الاسلام معاون وقت کشورهاي عربي و آفريقايي وزارت خارجه اين روند را چنين شرح مي دهد:
اولين مرحله روند صلح اعراب و اسرائيل با اجراي کمپ ديويد محقق شد و 40 تا 50 ميليون مصري توسط سادات معدوم از ميدان مبارزه با اسرائيل خارج شدند. يعني اسرائيل با اجراي اين طرح از جانب مصر مصونيت پيدا کرد. لکن هم زمان با اين امر، انقلاب اسلامي ايران پيروز شد که قريب 40 ميليون انسان با فرياد «امروز ايران، فردا فلسطين» وارد صحنه مبارزه با اسرائيل شدند. طرح استکبار براي قوم اسرائيل اين بود که کشورهاي منطقه را به يک صورت مشغول مسايل سياسي ـ اجتماعي و داخلي آن ها نمايد بر اين اساس مليت ها را بر مبناي نژاد آن ها تقسيم مي کرد. انقلاب اسلامي ايران قضيه را از ماهيت قومي به قضيه ي ايدئولوژيکي تبديل نمود. روش امام (ره) يک روش خاص براي انقلاب بود. ايشان ملت را با انگيزه الهي زير لواي يک هدف مشخص وارد صحنه کردند و تصميم گرفتند که اين الگو را بعد از پيروزي انقلاب نيز به نمايش بگذارند. مراسم برائت از مشرکين در مراسم حجي که حجاج ايراني در عرسبتان داشتند در واقع روش تجربي اين انقلاب براي صدور آن بود که براي ساير کشورهاي اسلامي نيز الگو قرار گرفت.
امتيازاتي که اکنون به عرفات داده شده در تئوري سياسي اسرائيلي ها يک عقب نشيني است، زيرا اسرائيلي ها و آمريکايي ها به اميد اين که انتفاضه را بتوانند به کمک عرفات سرکوب کنند، اسرائيلي ها به اميد کنترل انتفاضه توسط عرفات با پيمان غزه و اريحا موافقت کردند. روي کار آوردن عرفات براي کنترل غزه و اريحا مصلحتي است. چنان که اگر کنترل و زمام تمامي امور را استکبار در دست داشت حتي اين امتياز را هم به عرفات نمي داد.
جمهوري اسلامي ايران پايگاه خاص اجتماعي و مذهبي در جنوب لبنان داشته است و اين پايگاه نيز قوي و کارساز است. به واسطه ي اين موازنه قوي و مثبت نمي خواهد و حاضر نيست باپيمان غزه و اريحا موافقت نمايد. جمهوري اسلامي به دليل کمک هاي بي شائبه خود از شيعيان و حزب الله جنوب لبنان گروه و جماعتي را ايجاد و تربيت کرده و نيرويي را ايجاد کرد که اگر همه در قضيه فلسطين سازش کردند او مقاومت کرده و سازش همه به معناي خاتمه ي قضيه فلسطيني نباشد. اين نيرو به اسم حزب الله لبنان بوده است.
با پيروزي انقلاب اسلامي ايران تحولات عميقي در نهضت فلسطين پديد آمد که در نهايت ايدئولوژي نهضت از ناسيوناليسم فلسطين به ايدئولوژي اسلام ملهم از انقلاب اسلامي ايران يعني اسلام تشيع تبديل شد. (17)
از نوشتار حسين شيخ الاسلام که با تسخير سفارت آمريکا در تهران همراهي داشته و مدت هاي طولاني ـ بيش از ده سال معاون عربي ـ آفريقايي وزارت امور خارجه بوده و در زمان اين گزارش، سفير ايران در سوريه بوده ـ به عنوان فردي مطلع و مسؤول چند نکته قابل توجه و استنباط مي باشد:
1 ـ انقلاب اسلامي باعث شد که قدرت ايران، خلأ مصر را که با کمپ ديويد علمداري مبارزه با اسرائيل را وانهاده بود پر کند.
2 ـ انقلاب اسلامي ماهيت مسأله فلسطين را از حالتي ناسيوناليستي به ماهيتي اسلامي مبدل نمود.
3 ـ برگزاري حج برائت در مکه ابزا و محملي براي صدور انقلاب بوده و حجاج فلسطيني نيز در حد خود از آن الگوبرداري کرده و متأثر شده و به سرزمين خود وارد کرده اند.
4 ـ با پيدايش حرکت اسلامي فلسطين که از انقلاب اسلامي متأثر بود؛ اسرائيل ناچار شد براي دفع اين شر بزرگتر با شر کم تر يعني ساف و عرفات سازش کند.
5 ـ تأسيس و تقويت حزب الله لبنان ضمن آن که يک هدف استراتژيک و يک تکليف انقلابي و مکتبي است، در مسأله فلسطين نيز به صورت ابزاري و تاکتيکي براي تقويت و پشتيباني حرکت اسلامي فلسطين و جلوگيري از سلطه خط سياسي و سازش به کار گرفته مي شود.

پی‌نوشت‌ها:

1 ـ انتفاضه و طرح اسلام معاصر، دکتر فتحي ابراهيم شقاقي، ص 85.
3 ـ روزنامه اطلاعات: 86/1/14 و روزنامه ايران، 86/1/18
4 ـ همان، ص 224.
5 ـ زياد ابوعمرو، جنبش هاي اسلامي در فلسطين، ص 1.
6 ـ بولتن سمينار فلسطين، اسفند ماه 1380، ص 4.
7 ـ کيهان، 1371/3/5.
8 ـ همان، به نقل از فهمي هويدي، «اين بنيادگرايان سرزمين هاي اشغالي» الاحرام، قاهره، 1987/12/8.
9 ـ همان.
10 ـ کيهان، همان به نقل از: دکتر فتحي شقاقي، الخميني الملل الاسلامي و البديل، مجله المختار الاسلامي، قاهره، 1979.
11 ـ مصاحبه ي شخصي با زياد ابوعمرو با شيخ عبدالعزيز عوده هبري ديني جنبش جهاد اسلامي فلسطين، غزه، 1987/4/24.
12 ـ کيهان، همان به نقل از: The Iranian Impact...
13 ـ «تأثير انقلاب اسلامي ايران بر روند مبارزات ملت فلسطين»، بعثت، س 17، ش 23.
14 ـ زياد ابوعمرو، جنبش هاي اسلامي در فلسطين، ص 78.
15 ـ «تأثير انقلاب اسلامي ايران بر روند مبارزات ملت فلسطين» بعثت، نيز ر.ک: سيد هادي خسروشاهي، «انتفاضه و حرکت هاي اسلامي در سرزمين هاي اشغالي»، مجله سياست خارجي، ش 1، س 5، 1370، ص 23.
16 ـ سيد هادي خسروشاهي، «امام خميني و رهبران نهضت هاي اسلامي معاصر»، بعثت، س 12، ش 16، 1370/4/17، ص 5.
17 ـ حسين شيخ الاسلام، «تأثير انقلاب اسلامي بر روند مبارزات اعراب و اسرائيل»، ديدگاه ها و تحليل ها، س 9، ش 91، خرداد 1374، ص 11.

فهرست منابع:

* گلي زواره، غلامرضا، امت مسلمان، ديروز، امروز، انتشارات صحيفه خرده، چ اول، 1368، صفحات، 117 - 123 .
** حشمت زاده، محمد باقر: تأثير انقلاب اسلامي ايران بر کشورهاي اسلامي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چاپ اول، 1385، صفحات 265 ـ 268.
*** محمدي، منوچهر: بازتاب جهاني انقلاب اسلامي، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي، چ اول، 1385، صفحات، 113 ـ 120.