چشم چراني، تیر مسموم
چشم چراني، تیر مسموم
معناي چشم چراني:
در قرآن آمده است : «قل للمومنين يغضوا من ابصارهم » به مومنين بگو چشم هاي خويش را بپوشانند. يغضوا از ماده "غض" به معني نگاه و صوت کوتاه مي باشد و نقطه مقابل آن خيره نگاه کردن و صدا را بلند کردن است . منظور اين است که انسان به هنگام نگاه کردن معمولاً منطقه وسيعي را زير نظر مي گيرد ؛ هر گاه نامحرمي در حوزه ديد قرار گرفت ، چشم را چنان فرو گيرد که آن نامحرم از منطقه ديد مستقيم و عميق او خارج شود, يعني به او نگاه خيره نکند اما راه و چاه خود را نيز ببيند. درحديثي که ويژگي هاي رسول گرامي اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ را توصيف مي کند چنين آمده است : « و اذا فرح غض طرفه » وقتي که خوشحال مي شد چشمانش را به صورت نيمه بسته در مي آورد . مرحوم مجلسي اين جمله را در بحارالانوار چنين تفسير کرده است: پلک چشم را مي شکست و سر را پايين مي انداخت و چشمها را نمي گشود, چنين مي کرد تا از سبکسري و سرمستي به دور باشد . پس غض بصر يعني کم کردن نگاه و خيره نشدن.
چشم پوشي, وظيفه شرعي يک مسلمان:
و پس از آن فرمود : به زنان با ايمان بگو چشمانشان را (از نامحرم) فرو بندند و دامن خود را حفظ کنند. وَ قُلْ لِلْمؤمِناتِ يَغْضُضنَمِنْ اَبْصارِهنَّ وَ يَحفَظنَ فُروجَهُنًّ...(2)پس خواست قرآن رعايت عفت عمومي براي زن و مرد است و اين کار را وظيفه ضروري و واجب مومنين شمرده شده است.
نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است و نگاه کردن به صورت و دستها، اگر با قصد لذّت باشد، حرام است، بلکه احتياط واجب آن است که بدون قصد لذت هم نگاه نکنند و نيز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم حرام است (3)
در روانشناسي ديني نيز ارتباط نزديکي ميان نگاهداري چشم از نامحرم و نگاهداشتن دامان از آلودگي به زنا وجود دارد .
اما در مورد چرايي تقدم غض بصر بر حفظ فرج سيد قطب مي نويسد : « حفظ فرج پي آمد طبيعي خواباندن چشم است و گامي است در استواري اراده و هوشياري در حفاظت از افتادن در گناه و تسلط بر خواهشهاي نفساني ، از اين رو بين آن دو ، در يک آيه جمع کرده تا نشان دهد يکي سبب و ديگري نتيجه آن است . و هر دو گامهايي هستند پي در پي در صفحه دل و صحنه زندگي ! (4)
بيماري چشم چراني:
زناي چشم:
پيامبر اکرم ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود : در مورد رابطه نامشروع براي هر عضوي از آدمي سهمي از زنا است؛ زناي چشم، نگاه کردن، زناي زبان، سخن گفتن و زناي گوش ها، شنيدن حرام است. لِکُلِ عُضْوٍ مِنِ ابْنِ ادَمَ حَظّاً مِنَ الزِّنا فَالْعَينُ زِناهُ النَّظَرُ وَ لِّسانُ زِناهُ الْکَلامُ وَالأُذُنان زِناهُما السَّمْعُ (16)
همچنين درباره شوخي کردن با نامحرم فرمود : هر کسي با زن نامحرمي شوخي کند براي هر کلمه اي که با او در دنيا سخن گفته، هزار سال در جهنم زنداني مي شود. مَنْ فاکَهَ بِامْرَأَةٍ لا يَمْلِکُها حُبِسَ بِکُلِّ کَلِمَةٍ کَلَّمَها فِي الدُّنيا اَلْفَ عامٍ فِي النّارِ... (17)
حضرت علي ـ عليه السلام ـ به نقل از انجيل مي فرمايد : « در تورات نوشته شده زنا نکن ، ولي من مي گويم اگر حتي با نظر شهوت آلود به کسي نگاه کني همان وقت در دلت با او زنا کرده اي . (18). و نيز مي فرمايد : « نابينا بودن بهترازنگاه هاي نامشروع است » پس فاصله بين نگاه و گناه اندک است .
عوامل بروز بيماري چشم چراني:
محروميت جنسي:
خود نمايي زنان:
قرآن کريم براي رفع اين معضل اجتماعي در آيات شريفه سوره نور، از يک طرف مؤمنان اعم از زنان و مردان را مخاطب قرار داده دستور مي دهد که نگاه هاي خود را کوتاه ساخته و به نامحرم خيره نشوند و از فساد و آلودگي دوري کنند و از سوي ديگر به خانم ها دستور مي دهد پوشش مناسب را رعايت کرده و زيورآلات خود را آشکار نسازند. تا حوادث نظير حادثه اي که آيه در ارتباط با آن نازل شده است، اتفاق نيفتد و جوانان از خود بي خود نشده و دنبال زنان و دختران نامحرم راه نيفتند و امنيت و آرامش خود و ديگران را خدشه دار نسازند.
در سوره احزاب نيز در يک جا به خانم ها دستور مي دهد: «در محاورات روزمره حالت عادي داشته و با ناز و کرشمه و طنازي صحبت نکنيد و در کوچه و خيابان با بدن هاي نيمه عريان و لباس هاي بدن نما، ظاهر نشويد.»(7) چند آيه بعد مي فرمايد: «با چادر و مقنعه اندام خود را بپوشانيد.»(8) تمام اين برنامه و تأکيدها براي آن است که: مردم، زن ها را به عنوان افراد عفيف و پاکدامن بشناسند و موجبات آزار و اذيت آنان را فراهم نسازند(9). و چشم طمع ندوزند.(10) و در نتيجه امنيت و آرامش قشر خانم ها در سايه چادر و رعايت ضوابط شريعت و پوشش اسلامي، تأمين شود.
در ادامه قرآن کريم مي فرمايد: با اين راه و روش، اگر بيماردلان هوسباز اصلاح نشدند و به آزار و اذيت خانم ها ادامه داده و امنيت و آرامش آنان را تهديد کردند. برخورد شديدتري با آنان صورت خواهد گرفت: «اگر منافقان و بيماردلان «شهوت پرست» و کساني که در شهر، اضطراب و نگراني به وجود مي آورند از اعمال زشت خود دست برندارند، ترا «اي رسول» عليه ايشان مي شورانيم، در آن صورت، مدت کمي در مجاورت با تو در اين شهر زندگي خواهند کرد و نابود خواهند شد.»(11) تا آرامش و امنيت در جامعه تأمين شود.
از مجموع مطالب ياد شده اين نتيجه به دست مي آيد که رعايت حجاب و پوشش اسلامي براي زنان و مردان مؤمن ومسلمان، تکليف الهي است. رعايت آن، علاوه بر اين که موجب عمل به دستورات الهي مي شود، شخصيت فردي اجتماعي و معنوي انسان محجوب و پاکدامن، سير صعودي پيدا کرده و نردبان تعالي و تکامل را يکي پس از ديگري طي خواهد کرد و از سوي ديگر در تأمين بهداشت روحي و رواني و آرامش خانواده ها و صفا، نورانيت و امنيت در جامعه نقش به سزايي ايفا مي کند. به اميد روزي که جوامع اسلامي و انساني از تمام آلودگي ها تصفيه شود و زمينه حضور زنان و دختران بدون دغدغه و دلواپسي، در اجتماعات فراهم شود.
عواقب و آسيب شناسي چشم چراني:
عامل غفلت و فراموشي:
حضرت علي ـ عليه السلام ـ درباره مواظبت و حفاظت از چشمها فرمود: چيزي در بدن کم سپاستر از چشم نيست، خواسته اش را ندهيد که شما را از ياد خدا باز مي دارد. لَيْسَ فِي الْبَدَنِ شَيءٌ اَقَلَّ شٌکراً مِنَ الْعَيْنِ فَلا تُعطوها سٌؤلَها فَتَشْغَلکُم عَنْ ذِکْرِ اللهِ عَزَّ وَجَل(12)
اولين گام انحراف عملي:
حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: چشم چراني، تخم شهوت را در دل مي کارد و چنين کاري براي نگاه کننده کافي است که منشأ فتنه گردد.
نگاه کردن به ناموس ديگران، خواست شيطان است. چشمي که تيرهاي آلوده نگاه را به نامحرمان پرتاب مي کند، محل کمين شيطان است. شيطان از کمان چشم هاي او ناموس ديگران را نشانه مي گيرد. اَلنَّظرَةُ بَعْدَ النًّظرَةِ تَزرِعُ في الْقَلبِ الشَّهْوَةَ وَ کَفي بِها لِصاحِبِها فِتْنَ (13)
پيامبر خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود : نگاه به نامحرم تير زهرآلودي از تيرهاي شيطاني است. انَّظَرُ سَهمٌ مَسْموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبليسَ ...(14)
پس بايد مراقب چشمان خويش باشيم، تا شيطان از آن براي تخريب ايمان ما و ناموس مردم استفاده نکند.
حسرت و اندوه طولاني:
از فحواي حديث رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ که فرمود: همه چشمها روز قيامت گريانند جز سه چشم: چشمي که از ترس خدا بگريد، چشمي که از نامحرم فرونهاده شود، چشمي که در راه خدا (و پاسداري از کيان اسلام) شب زنده دار باشد, فهميده مي شود که علاوه بر حسرت دنيوي, فرد چشم چران در آخرت از فرط حسرت و پشيماني چشماني گريان خواهد داشت. کُلُّ عَيْنٍ باکِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ اِلّا ثَلاًًثَةُ اَعيُنٍ: عَيْنٌ بَکَتْ مِنْ خَشيَةِ اللهِ وَ عَيْنٌ غَضَّتْ عَنْ مَحارِمِ اللهِ وَ عَيْنٌ باتَت ساهِرَة في سبيلِ الله (15)
به خطر افتادن امنيت و سلامت جامعه:
لذا چشم چراني، اين تير مسموم و زهرآلود شيطاني اگر بدون قيد و بند، رها شود يقيناً سلامت و امنيت طرفين را به خطر مي اندازد، جوان و نوجواني که به کوچه و خيابان راه مي افتد اگر دستور اسلام را رعايت نکرده و نگاهش را کوتاه نکند و از طرف ديگر، کساني که بايد حجاب و پوشش اسلامي را رعايت کنند، رعايت نکنند، چشم جوان به صحنه هاي شهوت انگيز خواهد افتاد، و نيروي قدرتمند شهوت به جوشش و غليان آمده و تحريک خواهد شد، درچنين شرايط حساس و خطرناکي، اين جوان، يا بايد به عياشي، فساد و تجاوزگري روي آورد و به خواسته هاي قوه شهواني جواب مثبت دهد، امنيت خود و ديگران را به خطر اندازد، و يا با تخيل و تصور، با حالت افسرده و پريشان، زندگي بيمار گونه خود را ادامه داده آسايش و آرامش خانواده را برهم زند.
ايجاد نگراني و اضطراب :
ز دست ديده و دل هر دو فرياد
که هر چه ديده بيند دل کند ياد
اين همه آفت که به تن مي رسد
از نظر تو به شکن مي رسد
ديده فرو پوش چو دُر در صدف
تا نشوي تير بلا را هدف
عذاب اخروي:
چشم پاکي و نتايج آن :
چشمي که به نگاه حرام آلوده نگردد، سبب برکات زير مي گردد:
رسول خدا ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: چشمهايتان را (از نامحرم) بپوشانيد تا عجايب و شگفتيها را ببينيد. غُضُّوا اَبْصارَکُم تَرَوْنَ الْعَجائِبَ (21)
2- راحتي قلب:
امام علي ـ عليه السلام ـ فرمود: آنکه از نامحرم چشم خود را فرو نهاد، قلبش را راحت کرده است. مَنْ غَضَّ طَرْفَهُ اَراحَ قَلْبَهُ (22)
3- نيک خويي:
همچنين آن حضرت فرمود: کسي که نگهاه هايش کنترل شود، صفاتش نيکو گردد. مَن غُضَّتْ اَطرافُهُ حَسَنَتْ اَوصافُهُ (23)
4- پاداش الهي:
امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: هر کسي زني را ببيند و بلافاصله ديده اش را به آسمان بدوزد يا چشم فرو بندد، چشم باز نگرداند مگر اينکه خداوند حوريان بهشتي را به عقد او در آورد. مَنْ نَظَرَ اِلي امْرأَةٍ فَرَفَعَ بَصَرَهُ اِليَ السَّماءِ اَوْ غَمَضَ بَصَرَهُ لَمْ يَرْتَدَّ اِلَيْهِ بَصَرُهُ حَتّي يُزَوَّجَهُ اللهُ مِنَ الْحُورِ العينِِ (24)
5- چشيدن شيريني ايمان:
پيامبر اسلام ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: نگاه (به نامحرم) تير زهرآلودي از تيرهاي شيطان است و هر کس آن را از ترس خدا ترک کند، خداوند چنان ايماني به او عطا کند که شيريني اش را در دل خويش احساس کند. اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسموُمٌ مِنْ سِهامِ اِبْليسَ فَمَنْ تَرَکَها خَوْفاً مِنَ اللهِ اَعطاهُ اللهُ ايماناً يَجِد حَلاوَتَهُ في قَلْبِهِِ (25)
6- بروز صفت شجاعت:
شجاع ترين مردم کسي است که بر خواهش نفساني اش چيره شود. اَشْجَعُ النّاسِ مَنْ غَلَبُ هَواهُ (26)
معالجه خوي زشت چشم چراني:
نکته شايان توجه در داستان حضرت يوسف ـ عليه السلام ـ"استمداد" از خداي سبحان و پناه بردن به قدرت سرمدي اوست که هيچ چيز جز ايمان به پروردگار نمي تواند جلوي نفس سرکش و غريزه نيرومند شهوت را بگيرد.
از اميرمؤمنان علي ـ عليه السلام ـ سؤال کردند : به کمک چه چيزي مي توان چشم از نامحرم پوشيد؟ پاسخ داد : با خاموش کردن آتش شهوت، زير نظر قدرتمندي که بر مخفيگاهت آگاه است. بما يستعان علي غمض بصر؟ قال بالخَمُودِ تَحْتَ السُّلطانِ الْمُطَّلَعِ عَلي سَتْرِکَ (27)
نکته ظريف ديگري که در مسأله ناموس نهفته است و روايات نيز آن را تأييد کرده اند اين است که به هر دستي بدهي به همان دست پس مي گيري، چنان که فرموده اند : آن طور که جزا دهي جزا بيني. «کَما تُدينُ تُدانُ (28) امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمود: در زمان حضرت موسي ـ عليه السلام ـ مردي با زني زنا کرد وقتي به خانه خويش آمد، مردي را با زن خود ديد، آن مرد را نزد حضرت موسي آورد و از او شکايت کرد. در آن لحظه جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و گفت: هر کس به ناموس ديگران تجاوز کند به ناموس اش تجاوز کنند. حضرت موسي به آن دو فرمود: با عفت باشيد تا ناموستان محفوظ بماند(29)
بنابراين، مؤمن با غيرت هرگز به ناموس ديگران نگاه حرام نمي کند، چرا که نمي خواهد کسي به ناموسش نظر بد داشته باشد.
شخصي از امام صادق ـ عليه السلام ـ پرسيد: آيا نگاه کردن به پشت سر زنهايي که عبور مي کنند جايز است؟ حضرت پاسخ داد: اگر به ناموس شما اين گونه نگاه کنند، خوشنود مي شويد؟! آنگاه فرمود: براي مردم همان را بخواهيد که براي خود مي خواهيد.(30)
يکي ديگر از راه هاي پيشگيري از انحراف اين است که مؤمن با نامحرم در جاي خلوت اجتماع نکند، چرا که دور از چشم مردم، زمينه لغزش و انحراف فراوان است.
پيامبر ـ صلي الله عليه و آله ـ فرمود: آن که به خدا و روز جزا ايمان دارد نبايد در جايي بخوابد که صداي نفس زن نامحرم شنيده مي شود .مَنْ کانَ يُؤْمِنُ بِاللهِ و اليَوْمِ الاخِرِ فَلا يَبيتَ في مَوْضِعٍ تُسمَعُ نَفَسُ امْرأَةٍ لَيْسَتْ لَهُ بِمَحرَمٍ (31)
اگر مرد و زن نامحرم در محل خلوتي باشند که کسي در آنجا نباشد در حالي که ديگري هم نتواند وارد شود چنانچه بترسند که به حرام بيفتند، بايد از آنجا بيرون بروند .(32)
اميرمؤمنان علي ـ عليه السلام ـ فرمود: هيچ مردي با زني(نامحرم) خلوت نکند. اگر مردي با زن بيگانه اي خلوت کند، سوّمي آن دو شيطان است .لا يَخْلُوا بِامْرَأَةٍ رَجُلٌ، فَما مِنْ رَجُلٍ خَلا بِامْرَأةٍ الّا کانَ الشًّيطانُ ثالِثَهُما (33)
امير مؤمنان علي ـ عليه السلام ـ براي گريز از خطر آلوده شدن و رهايي از دام شيطان هنگام رو به رو شدن با نامحرم، اين گونه رهنمود مي دهد:
اگر يکي از شما زني را ديد و خوشش آمد، چشم از او برداشته، نزد همسر خود رود که آنچه او ديده است، همسرش نيز دارد و مواظب باشد که شيطان را بر دل خويش راه ندهد و آن که متأهل نيست، دو رکعت نماز بخواند و خدا را زياد سپاس گويد و صلوات بر پيامبر و خاندانش فرستد، آنگاه از فضل خدا بخواهد و خدا نيز با رحمت خويش او را از راه مباح بي نياز مي گرداند .(34)
به اميد آنکه با ياري خداوند، تمام اعضاي خويش را از آلوده شدن حفظ کنيم و عفت و پاکدامني بر جامعه اسلامي سايه گستر باشد ان شاء الله.
پی نوشتها:
1- نور (24)، آيه 30.
2- نور (24)، آيه 31.
3- رساله حضرت امام خميني (قدس سره)، مسأله 2440،انتشارات اسلامي.
4- في خلال القرآن ، ج 4 ، ص 2512
5- اصول روانکاوي فرويد ، صص 257 ـ 259 .
6- ر.ک: تفسير صافي، ج3، ص 430؛ الدر المنثور، ج5، ص 40؛ کافي، ج5، ص .521
7- برداشت از آيه 32 و 33 سوره احزاب.
8- قرآن کريم، احزاب/ 59: ترجمه آزاد
9- برداشت از آيه 59 سوره احزاب
10- قرآن کريم، احزاب/ 32
11- قرآن کريم، احزاب/ 60
12- بحارالانوار، ج 101، ص 35.
13-روضة المتقين، ج 9،ص 434.
14- بحارالانوار، ج 104، ص 38.
15- بحارالانوار، ج 101، ص 35.
16- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 269.
17- ثواب الاعمال، ص 334.
18- ا نجيل متي ، 5 / 27 / 28
19- غررالحکم و درر الکلم، ج5، ص 449
20- ثواب الاعمال، ص 338.
21- بحارالانوار، ج 101، ص 41.
22- شرح غررالحکم، آمدي،ج 5، ص 449.
23- ميزان الحکمه، ج 10، ص 7.
24- بحارالانوار، ج 101، ص 37.
25- بحارالانوار، ج 101، ص 38.
26- نهج الفصاحه، پاينده، حديث 299، ص 58.
27- بحارالانوار، ج 101، ص 411.
28- فروع کافي،ج 5، ص 553.
29- همان.
30- مستدرک الوسائل، ج 2، ص 555.
31- بحارالانوار، ج 101، ص 50.
32- رساله توضيح المسائل امام خميني(ره)، مسأله 2452.
33- مستدرک الوسائل، ج 14، ص 265.
34- تفسير نورالثقلين، ج 3، ص 586.
/خ
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}