نویسنده:سید احمد مرتضایی

 
 
 

 

3. تعیین شرایط متناسب با مسئولیت ها

جامعه و مدیریت آن نیازمند مناصب و مشاغل متفاوتی است که از ریاست و رهبری جامعه تا کمترین مشاغل آن ، از نیازهای اجتماعی و ضروری هر حکومتی محسوب می شوند؛ یعنی به طور طبیعی، میان مناصب و مشاغل، تفاوت های بسیاری وجود دارند و هر یک به تناسب وظایف و اختیارات آن، شرایطی متناسب و وی‍ژه لازم دارد . بنابراین ، برای تصدی هر یک، باید شرایطی متناسب با آن تعیین نمود .
به عبارت دیگر، با توجه به عدم تساوی انسان ها، که هر انسانی دارای توانایی ها و صفات ویژه ای است ، و با توجه به مناصب و مسئولیت های متفاوت ، که هر یک شرایط و توانایی خاصی لازم دارد ، این نتیجه به دست می آید که هرمنصب و مسئولیتی باید شرایطی متناسب با آن تعیین و بر وجود این شرایط نظارت شود و تا زمانی که وجود شرایط احراز نشود ، نباید این مناصب را به کسب واگذار نمود؛ زیرا هر کسی نمی تواند هر کاری را انجام دهد؛ یعنی صلاحیت انجام آن را ندارد. در واقع ، لازمه ی طبیعی تعیین شرایط، نظارت بر وجود و حتی استمرار آنهاست .
در اسلام، به طور کلی دو نوع شرایط وجود دارد :
الف . شرایط عمومی : یعنی شرایط کلی و عمومی که تمام کارگزارن حکومت بدون توجه به نوع و ماهیت کار، باید در حد مشخصی از آنها برخوردار باشند؛ یعنی اصل و نه میزان آن ، در تمام مقامات و مناصب حکومت باید وجود داشته باشد؛ مانند شرایط اعتقادی ، اخلاقی ، علمی (تخصصی)، مدیریتی (تجربه و توانایی) .
ب . شرایط اختصاصی : علاوه بر شرایط عمومی، شرایط متفاوتی متناسب با نوع و ماهیت کار لازم است ؛ مانند شرایط اختصاصی مقامات اداری، قضایی ، نظامی ، مالی ، نظارتی و مشورتی .
میزان و شدت و ضعف شرایط عمومی در مناصب ، متفاوت است و در واقع ، کیفیت شرایط عمومی ، خود از شرایط اختصاصی است که به تناسب مناصب، متفاوت می شود؛ مثلاً ، میزان عدالت و تقوایی که برای رهبری لازم است، در سایر مناصب لازم نیست .
در این قسمت ، در حد تبیین اثبات تناسب شرایط با مسئولیت ها ، به طور خلاصه ، برخی از شرایط بیان می شود :

الف . امام و رهبر

مهم ترین منصب و مقام در هر حکومتی، امامت و رهبری آن است . این جایگاه آن قدر مهم و حساس و شرایط آن ، آن قدر زیاد و دقیق است که واجدان شرایط و شایستگان آن بسیار معدودند. اولین شرط رهبری در اسلام، اعتقاد و ایمان به خداوند متعال و در نتیجه ، نفی سلطه ی کافران بر مؤمنان است :
«و لن یجعل الله للکافرین علی المؤمنین سبیلا» (نساء: 141)؛ خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلطی نداده است .
از دیدگاه امیرالمؤمنین علیه السلام رهبر اسلامی باید توانایی حکومت و علم به قانون الهی درباره ی آن داشته باشد :
«أیها الناس ، ان أحق الناس بهذا الأمر أقواهم علیه، و أعلمهم بأمرالله فیه»؛ (1) ای مردم ، سزاوارترین اشخاص به خلافت ، کسی است که در تحقق حکومت نیرومند تر، و در آگاهی از فرمان خدا داناتر باشد، تا اگر آشوبگری به فتنه انگیزی برخیزد به حق بازگردانده شود، و اگر سرباز زد با او مبارزه شود.
در حکمت 110 نهج البلاغه هم می فرماید:
« لا یقیم أمر الله سبحانه الا من لا یصانع و لا یضارع و لا یتبع المطامع »؛ فرمان خدا را بر پا ندارد جز آنکه در اجرای حق مدارا نکند ، سازشکار نباشد ، و پیرو آرزوها نگردد.
امام صادق علیه السلام درباره ی شرایط رهبر حکومت اسلامی در زمان غیبت فرمودند:
هر یک از شما که از ما حدیث نقل کند و با توجه به حلال و حرام ما ، احکام ما را تشخیص دهد، باید حکمش پذیرفته شود ، قطعاً من او را به عنوان حاکم شما منصوب نمودم . پس هرگاه به حکم ما حکم کند و کسی حکمش را نپذیرد ، حکم خداوند را سبک شمرده و ما را رد کرده است ، و کسی که ما را رد کند خداوند را رد کرده است و این رد در حد شرک به خداوند متعال است .(2)

ب . کارگزاران دولت

هر حکومتی کارگزاران و کارمندانی برای اجرای امور حکومت نیاز دارد و بر اساس شرایطی آنها را انتخاب می کند. برخی از این شرایط را امیرالمؤمنان علیه السلام در نامه ی 53 نهج البلاغه تعیین نموده است :
«و توخ منهم أهل التجربه و الحیاء من أهل البیوتات الصالحه، والقدم فی الاسلام المتقدمه...»؛ کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و با حیاء از خاندان های پاکیزه و با تقوا، که در مسلمانی سابقه درخشانی دارند انتخاب کن ؛ زیرا اخلاقشان گرامی تر و آبرویشان محفوظ تر و طمع ورزی شان کمتر و آینده نگری شان بیشتر است .
برخی از کارگزاران نویسندگان و تنظیم کنندگان قراردادها هستند. امیرمؤمنان علیه السلام درباره ی شرایط آنها می فرماید :
«ثم انظر فی حال کتابک، فول علی أمورک ...»؛ (3)
سپس در امور نویسندگان و منشیان به درستی بیندیش ، و کارهایت را به بهترین آنان واگذار و نامه های محرمانه را ، که در بردارنده ی سیاست ها و اسرار توست ، از میان نویسندگان، به کسی اختصاص ده که صالح تر از دیگران باشد؛ کسی که گرامی داشتن ، او را به سرکشی و تجاوز نکشاند تا در حضور دیگران با تو مخالفت کند؛ و در رساندن نامه کارگزارانت به تو یا رساندن پاسخ های تو به آنان کوتاهی نکند ، و در آنچه برای تو می ستاید یا از طرف تو به آنان تحویل می دهد فراموش کار نباشد ، و در تنظیم هیچ قراردادی سستی نورزد ، و در بر هم زدن قراردادی که به زیان توست کوتاهی نکند، و منزلت و قدر خویش را بشناسد. قطعا ً آنکه از شناخت قدر خویش عاجز باشد ، در شناخت قدر دیگران ، جاهل تر است .

ج . قضات

یکی از مناصب حساس در هر حکومتی منصب قضاوت است. این منصب آن قدر مهم است که بدون آن ، احقاق حقوق ستم دیدگان ناممکن بوده و گستره ی فعالیت آن، آن قدر زیاد است که امروزه یکی از قوای سه گانه را به خود اختصاص می دهد . این منصب، به ویژه در اسلام ، مشروط به شرایط خاصی است . برخی از این شرایط در عهدنامه ی امیر مؤمنان علیه السلام به مالک اشتر بیان شده است :
«ثم اختر للحکم بین الناس أفضل رعیتک فی نفسک ...»؛ (4) سپس از میان مردم ، برترین فرد نزد خود را برای قضاوت انتخاب کن؛ کسانی که مراجعه ی فراوان آنها را به ستوه نیاورد، و برخورد مخالفان با یکدیگر، او را خشمناک نسازد ، در اشتباهاتش پافشاری نکند، و بازگشت به حق پس از آگاهی برای او دشوار نباشد ، طمع را از دل ریشه کن کند ، و در شناخت مطالب به تحقیقی اندک رضایت ندهد، و در شبهات از همه با احتیاط تر عمل کند، و دریافتن دلیل اصرار او از همه بیشتر باشد ، و در مراجعه ی پیاپی شاکیان خسته نشود ، و در کشف امور از همه شکیباتر، و پس از آشکار شدن حقیقت ، در فصل خصومت از همه برنده تر باشد، کسی که ستایش فراوان او را فریب ندهد، و چرب زبانی او را منحرف نسازد و چنین کسانی بسیار اندکند!

د. مشاوران

مشورت یکی از دستورات دینی است که در اداره حکومت ضرورت بیشتری می یابد؛ زیرا امور حکومت و زمام داری آن قدر زیاد و متنوع است که یک فرد نمی تواند در تمام آنها متخصص و صاحب نظر باشد، بنابراین ، باید از نظر کارشناسان و مشاوران امین استفاده نماید . امیرمؤمنان علیه السلام به خاطر اهمیت و نقش مشاوران می فرماید :
بخیل را در مشورت کردن دخالت نده ، که تو را از نیکوکاری باز می دارد ، و از تنگدستی می ترساند، ترسو را در مشورت کردن دخالت نده ، که در انجام کارها روحیه ی تو را سست می کند . حریص را در مشورت کردن دخالت نده ، که حرص را با ستمکاری در نظرت زینت می دهد. همانا بخل و ترس و حرص ، غرایز گوناگونی هستند که ریشه ی آنها بدگمانی به خدای بزرگ است .(5)

هـ. فرماندهان نظامی

هر حکومتی برای محافظت در برابر دشمنان ، نیازمند نیروهای نظامی مؤمن و شجاع است. امیرمؤمنان علی علیه السلام در نامه ی 53 نهج البلاغه خطاب به مالک اشتر، در تعیین برخی از شرایط مهم فرماندهان می فرماید :
« فول من جنودک أنصحهم فی نفسک لله و لرسوله و لامامک. »
برای فرماندهی سپاه، کسی را برگزین که خیرخواهی او برای خدا و پیامبر و امام تو بیشتر ، و دامن او پاک تر و شکیبایی اش برتر باشد از کسانی که دیر به خشم می آید ، و عذر پذیر باشد و بر ناتوان رحمت آورد و با قدرتمندان برخورد کند ، درشتی او را به تجاوز نکشاند و ناتوانی او را از حرکت باز ندارد .

و . ناظران و بازرسان

همان گونه که برای هر کاری شرایط و صفاتی متناسب با آن لازم است ، به طریق اولی برای ناظران و بازرسان نیز شرایطی به مراتب دقیق تر لازم است؛ زیرا ناظران که بر انتخاب و عملکرد کارگزاران و کارمندان حکومت نظارت دارند، باید خود به مرتبه ای از رشد و کمال اخلاقی رسیده باشند. که با توجه به نظارت ناظران الهی و با نظارت درونی اخلاقی، نیاز کمتری به نظارت داشته باشند .
امیرمؤمنان علی علیه السلام درباره ی شرایط ناظران می فرمایند:
« ثم تفقد أعمالهم وابعث العیون من أهل الصدق والوفاء علیهم »؛ (6) سپس رفتار کارگزاران را بررسی کن و جاسوسانی راستگو و وفا پیشه بر آنان بگمار.
بنابراین، همان گونه که انسان ها و توانایی هایشان متفاوت است ، مناصب و مشاغل حکومتی نیز متفاوت است و هر یک به تناسب نوع و حدود اختیارات ، شرایطی متناسب با آن لازم دارند. از این رو، اولاً باید برای هر شغل و منصبی شرایط ویژه ای متناسب با آن تعیین شود و به عبارت بهتر، براساس شرایطی که خداوند متعال ، پیامبران و ائمه ی اطهار علیه السلام تعیین نموده اند، باید بهترین قانون و آیین انتخاب و گزینش را استخراج و استنباط و کارگزاران و کارمندان حکومت را براساس آن انتخاب نمایند؛ ثانیاً، بر واگذاری این مناصب به اشخاص نظارت شود تا کسی که شرایط و صلاحیت انجام کاری را ندارد، به ناحق انتخاب نشود؛ زیرا اگر بر گزینش و انتخاب نظارت نشود، تعیین شرایط کاری لغو و بیهوده خواهد بود و علاوه بر آن، نااهلان و ناصالحان زمام امور را به دست خواهند گرفت و جامعه را به فساد و تباهی خواهند کشاند.

4. دستور صریح به گزینش و انتخاب

علاوه بر امانت بودن منصب و مسئولیت ، نابرابری انسان ها ، و تفاوت مناصب و مشاغل حکومتی ، دلیل دیگری که بر گزینش و انتخاب و نیز نظارت بر آن وجود دارد، دستور صریح به گزینش و انتخاب در متن دین، توسط معصومان علیه السلام است. انتخاب و گزینش در اسلام و همچنین نظارت بر آن با تمام انتخابات در نظام های حقوقی و سیاسی دنیا متفاوت است ؛ زیرا از دیدگاه اسلام، برای انتخاب کارگزاران حکومت اسلامی، باید در میان افراد صالح و شایسته ، اصلح و شایسته ترین افراد را بر اساس مبانی ، اهداف ، اصول و معیارهای اسلامی انتخاب نمود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله درباره ی انتخاب نکردن فرد اصلح و نتایج مترتب برآن می فرمایند :
« من استعمل عاملاً من المسلمین و هو یعلم ان فیهم اولی بذلک منه و اعلم بکتاب الله و سنة نبیه فقد خان الله و رسوله و جمیع المسلمین »؛ (7) کسی که از میان مسلمانان ، کسی را به کار گمارد و می داند که در میان آنان در آن زمینه، شایسته تر و داناتر از او به کتاب خدا و سنت پیامبر او وجود دارد ، به خدا و پیامبر خدا و تمامی مسلمانان خیانت کرده است .
از دیدگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، حتی برای ده نفر نیز باید برترین فرد را به عنوان مسئول انتخاب نمود:
هر کسی مردی را برای ریاست بر ده نفر به کار گیرد؛ در حالی که می داند در بین آن ده نفر، برتر از آن منتخب هم وجود دارد، حقیقتاً با خدا، رسول او و جامعه ی مسلمانان پیمان شکنی کرده است . (8)
امیرالمؤمنین علیه السلام با صراحت، به انتخاب و گزینش کارگزاران دستور می دهند. از دیدگاه ایشان ، برخی از راه کارهای انتخاب، « آزمون ، تحقیق و مشورت » است :
« ثم انظر فی أمور عمالک ، فاستعملهم اختباراً ، ولا تولهم محاباة و أثرة ...»؛ (9)
سپس در امور کارمندانت بیندیش و پس از آزمایش به کارشان بگمار، و با میل شخصی و بدون مشورت با دیگران آنان را به کارها منصوب نکن؛ زیرا نوعی ستمگری و خیانت است. کارگزاران دولتی را از میان مردمی با تجربه و با حیا، از خاندان های پاکیزه و با تقوا، که در مسلمانی سابقه ی درخشانی دارند، انتخاب کن ؛ زیرا اخلاقشان گرامی تر و آبرویشان محفوظ تر و طمع ورزیشان کمتر و آینده نگریشان بیشتر است .
بر اساس معیارهای اسلامی، نه تنها انتخاب و گزینش کارگزاران جدید باید مطابق با شایستگی و صلاحیت باشد، بلکه نیروهایی که قبلاً انتخاب شده اند نیز باید صلاحیت داشته باشند و در صورت عدم صلاحیت ، باید عزل گردند و افراد لایق و شایسته به جای آنها انتخاب شود. به عبارت دیگر، نظارت بر کارگزاران تنها مربوط به هنگام انتخاب آنها نیست ، بلکه این نظارت باید مستمر باشد و هرگاه یکی از آنان فاقد شرایط لازم گردید، باید از کار بر کنار شود. امیرالمؤمنان علیه السلام در این زمینه می فرمایند :
« و الذی بعثه بالحق لتبلبلن بلبلة ، و لتغربلن غربلة، ولتساطن سوط القدر، حتی یعود أسفلکم أعلاکم ، و أعلاکم أسفلکم و لیسبقن سابقون کانوا قصروا ، و لیقصرن سباقون کانوا سبقوا...»؛ (10) سوگند به خدایی که پیامبر را به حق مبعوث کرد! آزمایش می شوید؛ همچون دانه ای که در غربال ریزند یا غذایی که در دیگ گذارند؛ به هم خواهید ریخت و زیر و رو خواهید شد تا آنکه پایین به بالا و بالا به پایین رود . آنان که سابقه ای در اسلام داشتند و تاکنون منزوی بودند ، بر سر کار می آیند و آنها که به ناحق پیشی گرفتند ، عقب زده خواهند شد .
در انتخاب کارگزاران نباید به توانایی شخصی اکتفا نمود، بلکه انتخاب باید بر اساس معیارهای متفاوتی همچون سابقه ی همکاری با زمان داران صالح و شایسته باشند :
« ثم لا یکن اختیارک ایاهم علی فراستک و استنامتک و حسن الظن منک ..»؛(11)
مبادا در گزینش نویسندگان و منشیان ، بر تیرهوشی و اطمینان شخصی و خوش باوری خود تکیه نمایی ؛ زیرا افراد زیرک با ظاهر سازی و خوش خدمتی ، نظر زمان داران را به خود جلب می نمایند ، که در پس این ظاهر سازی ها ، نه خیرخواهی وجود دارد، و نه از امانت داری نشانی یافت می شود . اما آنها را با خدماتی که برای زمام داران شایسته و پیشین انجام داده اند، بیازمای .
امیرالمؤمنین علیه السلام با یک معیار کلی ، درباره ی انتخاب رئیسان تمام امور، خطاب به مالک اشتر می فرمایند :
«وأجعل لرأس کل أمر من أمورک رأساً منهم، لا یقهره کبیرها، و لا یتشتت علیه کثیرها»؛ (12) برای هر یک از کارهایت ، سرپرستی برگزین که بزرگی کار بر او چیرگی نیابد و فراوانی کار او را درمانده نسازد .
از دیدگاه امیرالمؤمنین علی علیه السلام، انتخابات مستقیم توسط تمام مردم ، امری ناممکن است و رأی و نظر خبرگان و کارشناسان صالح ، به عنوان یک راه کار انتخاب کارگزاران ، حجت شرعی و پذیرش آن بر تمام مردم ، اعم از حاضر و غایب واجب است :
به جانم سوگند! اگر شرط انتخاب رهبر، حضور تمامی مردم باشد، هرگز راهی برای تحقق آن وجود نخواهد داشت، بلکه آگاهان دارای صلاحیت و رأی و اهل حل و عقد (خبرگان ملت ) رهبر و خلیفه را انتخاب می کنند؛ که عمل آنها نسبت به دیگر مسلمانان نافذ است ، آن گاه نه حاضران بیعت کننده حق تجدید نظر دارند و نه آنان که در انتخابات حضور نداشتند حق انتخابی دیگر خواهند داشت .(13)
از دیدگاه اسلام ، نه تنها انتخاب برترین افراد یک واجب شرعی است، بلکه خود افراد نیز باید با وجود افراد برتر، نباید مسئولیتی بپذیرند؛ یعنی در صورتی که دیگران کسی را انتخاب نمودند ، مسئولیت فرد منتخب ساقط نمی شود و با وجود اشخاص برتر، شرعاً حق پذیرش مسئولیت ندارد . پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در این زمینه می فرمایند :
« من تقدم علی قوم من المسلمین و هو یری أن فیهم من هو أفضل منه فقد خان الله و رسوله و المسلمین »؛ (14) کسی که خود را بر گروهی از مسلمانان مقدم بدارد ، در حالی که می داند در میان آنان برتر از او وجود دارد ، به خدا و رسول او و مسلمانان خیانت کرده است .
بنابراین ، از دیدگاه اسلام، گزینش و انتخاب اصلح و شایسته ترین یک دستور و واجب شرعی است و مخالفت با آن خیانت به خدا و پیامبر خدا و تمامی مسلمانان ، و برای تضمین انتخاب شایسته ترین و تداوم این شایستگی، نظارت کامل و بی طرفه لازم است.

5. انتخاب و گزینش خداوند متعال

خداوند متعال از میان انسان ها، بر اساس معیارهای ویژه ای، افراد خاصی را به پیامبری و امامت انتخاب کرده است. در انتخاب پیامبران و حاکمان ، شرایط مورد نظر و خواست مردم ، که مخالف معیارها و ملاک های الهی بوده ، نایده گرفته و رد شده اند . برخی از معیارها و ملاک های الهی در قرآن کریم به صراحت بیان شده اند :
1. خداوند متعال برای انتخاب نهایی پیامبران ، آنها را در معرض امتحان ها و آزمایش های گوناگونی قرارداده و در صورت قبولی در آزمون الهی ، به عنوان رهبر مردم انتخاب شده اند :
« و اذ ابتلی ابراهیم ربه بکلمات فأتمهن قال انی جاعلک للناس اماما قال و من ذریتی قال لا ینال عهدی الظالمین » (بقره : 124)؛ (به خاطر آورید) هنگامی که خداوند ، ابراهیم را با وسایل گوناگونی آزمود و او به خوبی از عهده ی این آزمایش ها برآمد . خداوند به او فرمود : من تو را امام و پیشوای مردم قرار دادم. ابراهیم عرض کرد : از دودمان من (نیز امامانی قرار بده ) خداوند فرمود : پیمان من به ستم کاران نمی رسد ( و تنها آن دسته از فرزندان تو که پاک و معصوم باشند ، شایسته ی این مقامند.)
2. «صبر» که از صفات والای اخلاقی است و «یقین» به آیات الهی که درجه ای بالاتر از علم است، از معیارهایی هستند که خداوند متعال بر اساس آنها امام را انتخاب نموده است :
« و جعلنا منهم أئمه یهدون بأمرنا لما صبروا و کانوا بآیاتنا یوقنون » (سجده : 24)؛ و از آنان ، امامان (و پیشوایانی) قرار دادیم که به فرمان ما (مردم را) هدایت می کردند ؛ چون شکیبایی نمودند ، و به آیات ما یقین داشتند .
3. خداوند سبحان با رد ملاک ثروت ، که خواست و معیار مردم بود ، و انتخاب بر اساس شرایطی همچون توانایی علمی و قدرت جسمی ، می فرماید :
« و قال لهم نبیهم ان الله قد بعث لکم طالوت ملکا قالوا أنی یکون له الملک علینا و نحن أحق بالملک منه و لم یؤت سعة من المال قال ان الله اصطفاه علیکم و زاده بسطة فی العلم و الجسم و الله یؤتی ملکه من یشاء الله و اسع علیهم » (بقره : 247)؛ پیامبرشان به آنها [گروهی از بنی اسرائیل] گفت : خداوند طالوت را برای زمام داری شما مبعوث (و انتخاب) کرده است . گفتند چگونه او بر ما حکومت کند ، با اینکه ما از او شایسته تریم ، و او ثروت زیادی ندارد؟ گفت : خدا او را بر شما گزیده و او را در علم و (قدرت) جسم ، وسعت بخشیده است . خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد می بخشد و احسان خداوند وسیع است و (از لیاقت افراد برای منصب ها ) آگاه است .
4. «ایمان » و «عمل صالح» دو شرط اساسی کسانی هستند که خداوند وعده ی اعطای حکومت به آنها داده است :
« و عد الله الذین آمنوا و علموا الصالحات لیستخلفنهم فی الأرض کما استخلف الذین من قبلهم و لیمکنن لهم دینهم الذی ارتضی لهم و لیبدلنهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لا یشرکون بی شیاً و من کفر بعد ذلک فأولئک هم الفاسقون » (نور: 55)؛ خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، وعده داده است که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد ؛ همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده ، پا برجا و ریشه دار خواهد ساخت و ترسشان را به امنیت و آرامش مبدل می کند ، (آنچنان ) که تنها مرا می پرستید و چیزی را شریک من نخواهند ساخت . و کسانی که پس از آن کافر شوند ، همان فاسقانند .
علامه طباطبائی در تفسیر این آیه می فرماید :
این آیه وعده ی جمیل و زیبایی است برای مؤمنین که عمل صالح هم دارند ؛ به آنان وعده می دهد که به زودی جامعه صالحی مخصوص به خودشان برایشان درست می کند و زمین را در اختیارشان می گذارند و دینشان را در زمین متمکن می سازد و امنیت را جایگزین ترسی که داشتند، می کند ؛ امنیتی که دیگر از منافقین و کید آنان ، و از کفار و جلوگیری هایشان بیمی نداشته باشند ، خدای را آزادانه عبادت کنند و چیزی را شریک او قرار ندهند . پس در جمله ی «وعدالله الذین آمنوا منکم و عملوا الصاحات » کلمه ی «من» تبعیضی خواهد بود، نه بیانی ، و خطاب در آن به عموم مسلمین است که در میان آنان ، هم منافق هست و هم مؤمن، و مؤمنین ایشان نیز دو طایفه اند : یکی کسانی که عمل صالح می کنند و گروه دیگر آنان که عمل صالح ندارند ، ولی عده ای که در آن آمده مخصوص کسانی است که هم ایمان داشته باشند و هم اعمالشان صالح باشد و بس. (15)
بنابراین ، انتخاب الهی ، که با عبارت هایی همچون «جعل» یعنی قرارداد (منصوب نمود) و «اصطفا» یعنی بهترین را انتخاب و گزینش نمود و «استخلف» یعنی به خلافت برگزید ، بهترین دلیل بر انتخاب و گزینش شایسته ترین افراد است و باید با استخراج و استنباط این راه کار انتخاب و انتصاب الهی، کارگزاران و کارمندان حکومت را بر اساس آن تعیین نمود .

پی نوشتها :

1. نهج البلاغه ، خ 173.
2. محمد بن یعقوب کلینی ، الکافی(تهران ، درالکتب الاسلامیه ، 1363)، ج 1 ، ص 67.
3. همان ، ن 53.
4. همان ، ن 53.
5. همان ، ن 53.
6. همان ، ن 53.
7. احمد بن الحسین بن علی البیهقی ، السنن الکبری (بیروت، دارالفکر ، بی تا)، ج10، ص 118.
8. غلام حسین مجیدی ، نهج الفصاحه (نرم افزار مدینه العلم ، مرکز تحقیقات رایانه ای حوزه ی علمیه ی اصفهان)، ج 2، حرف الواو ، الوالی ، 6432.
9. نهج البلاغه ، ن 53.
10. همان ، خ 16.
11. همان ، ن 53.
12. همان .
13. همان ، خ 173.
14. عبد الحسین امینی ، الغدیر (بیروت ، دارالکتاب العربی ، 1387 ق)، ج8، ص 291، به نقل از : باقلانی ، التمهید ، ص 190.
15. سید محمد حسین طباطبائی ، پیشین ، ج 15، ص 209.

منبع: مجله ی معرفت 125