سرزمین مردمان‌بی‌ریا





سفرنامه لرستان

● گردش

تا حالا تصور کرده‌اید که اگر سال‌ها پیش به دنیا آمده بودید چطور زندگی می‌کردید؟ یا مثلا کجای این سرزمین؟ اگر در عصر صفوی به دنیا آمده بودید شاید دلتان می‌خواست اصفهانی می‌شدید و با کالسکه میدان نقش جهان را دور می‌زدید! یا اگر قدیمی‌تر بودید چطور؟ دوست داشتید شیرازی باشید تا تلق تلق سم اسب‌ها را روی پله‌های قصرهای شاهان هخامنشی بشنوید؟
اگر خیلی‌خیلی قبل‌تر از این حرف‌ها به‌ دنیا می‌آمدید چطور؟! مثلا ۵۰۰۰سال پیش از میلاد مسیح! بعله! احتمالا توی غار زندگی می‌کردید اما کجا؟! خوب، من به شما می‌گویم که احتمالا شما در یکی از غارهای لرستان کنونی زندگی می‌کردید! در غارهای اطراف دره سرسبزی که حالا شهر خرم‌آباد نام دارد؛ و در این صورت احتمالا از متمدن‌ترین مردم عصر خودتان حساب می‌شدید.
هرچند این روزها برای دیدن گل سر مفرغی‌ای که یک گوزن ظریف روی سرش حکاکی شده حتما باید به پاریس و موزه لوور مراجعه کنید و از دیدن هنر نیاکانتان به‌خود ببالید اما همین حالا هم می‌توانید به سمت جنوب غربی کشور راه بیفتید و به لرستان برسید- به «مهد تمدن مفرغ(برنز)» دنیا.

● خرم‌آباد کجاست؟

شهر کنونی خرم‌آباد که در زبان لری به آن «خورموه» می‌گویند– با جمعیتی بالغ بر ۵۴۰ هزار نفر بزرگ‌ترین و پر جمعیت ترین شهر لر نشین و از مهم‌ترین شهرهای غربی ایران است. این شهر در ۲۱ دقیقه و ۴۸ درجه طول جغرافیایی و ۴۳ دقیقه و ۳۰ درجه عرض جغرافیایی قرار دارد ، شهری است کوهستانی در ارتفاع ???? متری از سطح دریا که دورتادورش را کوه‌های «کمره سئ» ، «شئنشاه» ، «تاف» ، «مخمل که» ، «یافته» و «اسپئ که» فرا گرفته اند، و در دو سوی رودخانه «گلال» است.
این رودخانه بر مسیری پر پیچ و خم از میان دره‌ای دراز و قیفی شکل مابین دو کوه «کمره سئ» در شرق و «اسپئ که» در غرب، از شمال به جنوب جاری است. عرض دره خرم‌آباد از شمال به سمت جنوب رفته رفته بیشتر و بیشتر می‌شود. به نحوی که این دره طویل (با درازای ۲۰ کیلومتر) و کم عرض در جنوبی‌ترین بخش خود وارد دشت وسیع و حاصل‌خیز «کرگاه»* می‌شود. به همین دلیل و گسترده شدن این شهر بر دامنه‌ی کوه‌های اطراف و عمق دره، وسعت شهر دقیقا معلوم نیست و برای دیدن تمام آن باید بر فراز کوه‌های مرتفع مجاور آن رفت.
استان لرستان با استان‌های خوزستان از جنوب، مرکزی، همدان و کرمانشاه از شمال، اصفهان از شرق و ایلام از غرب همسایه است. خرم‌آباد در ۴۹۰ کیلومتری تهران واقع شده است و در فصل بهار (به خصوص اردیبهشت ماه) بهترین شرایط آب و هوایی و زیباترین مناظر طبیعی را دارد.
خرم‌آباد قدیم دو محله دارد که بازار قدیمی شهر هم در جوار امامزاده زید بن علی در میان این دو محله محصور شده است. خود بازار مشخصه خاصی ندارد جز اینکه احتمالا آنجا تنها جایی است که می‌توانید زن‌های لر را با «گل ونی» (سربند) و لباس‌های محلی رنگارنگ ببینید.
اما حتی توی بازار هم نمی‌توانید مردها را با لباس محلی‌شان(شال و ستره و کلاه) پیدا کنید. قبل‌ترها مردها هم برای عروسی و مراسم خاص لباس محلی می‌پوشیدند، اما این روزها حتی دامادها هم لباس محلی نمی‌پوشند. توی بازار، تقریبا همه جا می‌شود ردپای زنان عشایر را پیدا کرد؛ اگر تابستان باشد، آنها بساط دوغ و کره و سرشیرشان را جلوشان پهن‌ کرده‌اند و حاصل دسترنجشان را می‌فروشند و در فصل پشم‌چینی، ماشته‌هایشان (نوعی جاجیم نازک که نوعروسان لر رختخواب‌های جهازشان را لای آن می‌پیچند و به خانه بخت می‌برند) را روی دوششان انداخته‌اند و مشغول چانه زدن هستند.
کنار گندمزارهای طلائی وسیع، می‌توان سبزی شالیزار را هم دید، با همان بوی گرم و شرجی شمالی، و برنج بسیار خوش عطر و پختی هم از شالیزارهایشان عمل می‌آید. با این تفاوت که کشت و کار در لرستان، کار مردانه‌ای است و زنانشان کمتر در مزرعه‌ها مشغولند.
بازار قدیمی سرپوشیده نیست اما در همان محله، بازار طلافروشان قرار دارد که زمانی کاروانسرا بوده و هنوز هم می‌تواند حس و حال خوب مسافری را به شما بدهد که در کاروانسرا اطراق کرده، مخصوصا اگر توی حیاط با صفای کوچکش، کنار باغچه و حوضش بنشینید و حجره‌های طاق هلالی دور تا دور حیاط را سیاحت کنید.
توی شهر خرم‌آباد که راه می‌روید مردم لری حرف می‌زنند. لری هرچند که بیشتر لهجه است تا زبان، ولی وقتی محلی‌ها صحبت می‌کنند معمولا نمی‌توانید بفهمید که چه می‌گویند. معما فقط وقتی ساده می‌شود که یکی برایتان توضیح بدهد که «آو» همان آب است و «حونه» همان خانه. همین طوری است که شما می‌توانید از موسیقی لری، که با زندگی مردمش آمیخته است از عروسی تا عزا، لذت ببرید اما کلامش را نفهمید.
لرها وقتی بخواهند سنگ تمام بگذارند، شما را به «آش و گوشت» یا همان پلوماهیچه دعوت می‌کنند اما غذاهای محلی خوشمزه‌ای دارند مثل خورشت آلبالو یا شامی کباب که آنها را توی هیچ رستورانی در سطح شهر پیدا نمی‌کنید مگر اینکه مهمان یکی از اهالی بشوید و احتمالا از حجم زیاد غذاهایی که برای شما پخته شده تعجب کنید.
غذا بخش مهمی از زندگی لرهاست و شاید به همین دلیل هم سوغاتی‌های مخصوص خرم‌آباد بیشتر خوردنی‌اند از عسل کوه‌های زاگرس گرفته تا روغن حیوانی و کاک (یک نوع شیرینی). اما موقع خرید خیلی دقت کنید جنس تقلبی نخرید و از لذت طعم و بوی اصلیشان محروم نمانید، مخصوصا اگر غریبه هستید و مسافر.
پیک‌نیک رفتن روزهای جمعه یا تعطیل، بخش جدانشدنی زندگی خرم‌آبادی‌هاست و هر موقع سال که باشد، از دیدن سیل ماشین‌هایی که به سمت حومه شهر سرازیرند تعجب خواهید کرد. آنها حتما توی پیک‌نیک‌هایشان آتش روشن می‌کنند حتی اگر بساط کباب راه نیندازند، بلوط و پیشوک (یک نوع سبزی محلی) می‌کنند و زیر آتش می‌گذارند و می‌خورند.
آتش هنوز برای لرها بسیار محترم است. آنها هیچ وقت آتش را با آب خاموش نمی‌کنند حتی اگر آتش منقل کباب باشد و اعتقاد دارند که «تشگاه (آتشگاه)» صاحبخانه این طوری همیشه روشن می‌ماند.
همین که چند کیلومتری از شهر دور بشوید جنگل‌های تنک بلوط شروع می‌شوند اما اگر دلتان چشمه و آبشار می‌خواهد، معمولا کمی از شهر دورترند و برای رسیدن بهشان کمی کوهنوردی لازم می‌شود.
اما مردم حتی اگر نتوانسته باشند وسیله‌ای پیدا کنند و خودشان را به خارج از شهر برسانند، توی پارک‌ها اطراق می‌کنند؛ به خصوص توی پارک کنار دریاچه «کیو» که بزرگ‌ترین تفرجگاه شهری‌شان هم محسوب می‌شود.
اگر در فصل گرما به لرستان سفر کنید، می‌توانید سیاه چادرهای عشایر را ببینید که صاحبانشان از گرمای خوزستان کوچیده‌اند و اگر کمی به چادرهایشان نزدیک بشوید حتما دعوتتان می‌کنند به سفره‌شان. بهتر است دعوتشان را هرگز رد نکنید چون علاوه بر آنکه هیچ جای دیگری دوغ و نان محلی به آن خوشمزگی نخواهید خورد، لرها، به خصوص عشایر بسیار ناراحت خواهند شد که دعوتشان را رد کنید.
اگر هم سفرتان مقارن با اردیبهشت خرم‌آباد باشد، علاوه بر چشمه‌های پرآبی که هر گوشه و کناری پیدا می‌شوند، توی جاده می‌توانید شقایق‌های وحشی آتشین را ببینید که توی سبزه‌ها خودنمایی می‌کنند.
خرم‌آبادی‌ها کلا دور هم جمع شدن را به هر بهانه‌ای دوست دارند. آنها مراسم عروسی و عزای مفصلی دارند و شما می‌توانید یکی از منحصربه‌فردترین عزاداری‌های ایام محرم ایران را در خرم‌آباد ببینید: مردم صبح زود روز عاشورا در حوضچه‌هایی خودشان را گل مالی می‌کنند و با همین هیات در دسته‌های بسیار بزرگ عزاداری می‌کنند.
لرها همه با هم فامیلند. این اصل را هرگز فراموش نکنید! این طوری است که شما ممکن است با کمی پرس‌وجو، دوست قدیمی دوران خدمتتان یا همشاگردی دوران دبستانتان را پیدا کنید.

● دیدنی‌های طبیعی

دریاچه و سراب کیو – پارک‌کیو خرم‌آباد، آبشار تاف (نوژیان) – ۳۰ کیلومتری جنوب شرقی خرم‌آباد، آبشار افرینه – بین خرم‌آباد و ملاوی، تفرجگاه مخمل کوه – تنگه شبیخون، سراب رباط، سراب چنگایی(نیلوفر)، پارک‌های جنگلی مخمل کوه و شوراب و...
غارهای پیش از تاریخ (کنجی، یافنه، پاسنگر، گر ارجنه، قمری...) پل شاپوری، قلعه فلک الافلاک، آسیاب گبری، گرداب سنگی، مناره آجری، مقبره بابا طاهر، سنگ نوشته، پل صفوی، حمام گپ