با انحرافات داخلي بجنگيد






سطرهايي از سي برگ وصيت‌نامه انديشمند شهيد، فرامرز محسن سلطاني

از جبهه برايتان بگويم؛ جبهه جنت الهي است و من اينجا زيبايي‌هاي بهشت را با چشم‌هايم مشاهده مي‌كنم و با گوش‌هايم، نغمه‌هاي دل‌رباي بهشتي را مي‌شنوم. گويي كه قيامت در نظرم جلوه‌گر شده و آن صحنه ي كبرا را لمس مي‌كنم كه در آن‌جا فقط اعمال نيكمان به دردمان مي‌خورند و تنها خداست كه مي‌تواند ياري‌دهنده‌مان باشد و بس.
عزيزانم!
آلودگي‌هاي رحي و هواهاي نفساني، خود، حايل‌ها و حجاب‌هايي هستند كه اگر بتوانيم اين حايل‌ها و حجاب‌ها را از ميان برداريم به سعادت ابدي، يعني جوار قرب ربوبي خواهيم رسيد.
تا زماني ‌كه اين پرده‌هاي ظلماني بر روي دل ماست، از مبدأ آفرينش و از سرچشمه ي كمال خداوندي مهجور خواهيم شد. ما چگونه مي‌توانيم نفسي را كه هرآن، دل به ميلي مي‌سپارد و همواره دستخوش طوفان اميال ضد و نقيض و كشش‌هاي نفساني است، به حال خود رها كنيم و خود را از شرّ آن در امان بدانيم؟
چگونه مي‌توان از مراقبت جدي و كنترل نفس دست برداشت كه پيامبراكرم(ص)، آن شخصيت برجسته ي جهان اسلام در نيمه‌هاي شب پيشاني بر آستان قدس ربوبي مي‌ساييد؟
آري! آنان كه معرفت خدا را جستند، حتي يك لحظه هم از خود غفلت نداشتند و همواره دست استمداد به درگاه الهي دراز مي‌كردند. چون مي‌دانستند كه پيروزي بر هواهاي نفساني، جز در سايه ي توفيق الهي و برخورداري از رحمت واسعه او امكان‌پذير نيست.
عزيزانم!
درباره مسئله ي خودسازي و مبارزه با نفس، بيش از پيش حساس باشيد و در اين پيكار سرنوشت‌ساز به خداي بزرگ متوسل شويد؛ از درگاهش استمداد و كمك طلبيد، زيرا كه ائمه‌معصومين(ع) با آن همه كمالات انساني و عرفاني كه داشتند، باز هم همواره از خدايشان استمداد مي طلبيدند.
خود را مملوك خدا بدانيد و همه ي شئون خود را از خدا ببينيد و هرگونه اسقلالي را از خود نفي كنيد و خود را به تمام معني عبد و بنده خدا يابيد و خدا را مالك مطلق و حقيقي خويش بدانيد. وقتي چنين كنيد و چنين شويد، در آن‌صورت به وظيفه ي بندگي قيام مي‌كنيد و در مسير عبوديت، گام برمي‌داريد.
عزيزانم!
آيا مي‌شود كه در قيام بندگي خدا باشيم، اما مخالفت با پروردگار خود نمائيم؟ خدايي كه در قرآن مي‌فرمايد: «و مالكم لاتقاتلون في‌سبيل‌الله و المستضعفين من الرّجال و النِّساء و الولدان الَّذين يقولون ربَّنا اخرجنا من هذه القريهًْ الظّالم اهلها واجعل لنا من لدنك نصيرا.» (سوره نساء، آيه 75)
آيا مي‌شود دل در گرو محبت الهي نهيم، اما بي‌اعتنا به رضاي او باشيم؟
شرط بندگي اين است كه بنده تا آنجا كه در توان دارد، حتي فكر معصيت را نيز از قلب خود خارج كند. بنابراين، اگر از روي غفلت تن به لغزش داديد، بلافاصله با آب توبه و ندامت قلبي، آثار سوء آن را از صفحه دل خود پاك كنيد. حداقل مرتبه ي بندگي خدا را كه عمل به واجبات و پرهيز از محرمات خداست، بجا آوريد كه اين سبب نجات و رستگاري شما مي‌شود.
عمل به تكاليف مقرر در شرع، زماني نتيجه ‌بخش خواهد بود كه از روي اخلاص و به نيت اطاعت از امر صورت گيرد؛ يعني نيت و انگيزه، خالص براي خدا باشد.
عزيزانم!
اگر بتوانيم به اين درجه برسيم كه خدا را بدان جهت عبادت كنيم كه او را سزاوار عبادت بدانيم، نه از ترس آتش جهنم و نه به اميد بهشت، در آن‌ صورت دلمان مملو از محبت خدا مي‌شود و اين محبت قلبي، اخلاص در عبادتمان را كامل مي‌كند، چون با محبت خداست كه دل از هر تعلقي جز تعلق خدا پاك مي‌شود و تمامي آثار خودخواهي و لذات دنيوي و بت‌هاي پنهان و آشكاري كه در درون نفس، علائق ما را به سوي خود جلب مي‌كند، پاك و پيراسته شده و دل از كرده‌هاي خود و آرزوهاي خود آزاد مي‌شود و در اين ‌صورت كه تمامي وجود و توجه‌مان را معطوف به درگاه خدا نموده و از دريچه تنگ جهان طبيعت، به جمال مطلق ازلي مي‌نگريم.
عزيزانم!
اگر در تمامي حوادث و پيش‌آمدها، راضي به قضاي الهي و تسليم در برابر او و امر او باشيم، ترس و اندوه در ما راه پيدا نخواهد كرد.
بايد چشم بر بندگان عاجز خدا و مخلوقات ناتوان او ببنديم و يكسره دلمان را متوجه مبدأ هستي كنيم و چشم اميد خود را تنها به دست رحمت واسعه ي او بدوزيم و تنها از او ياري بطلبيم و متكي بر ياري و مساعدت ديگران نشويم و توكل به خدا كنيم و امر خود را واگذار به خدا نماييم.
عزيزانم!
هرگاه در انجام تكاليف الهي و اطاعت از اوامر الهي، سستي و قصور ورزيد، استحقاق نزديكي به خدا را از دست خواهيد داد و اين بزرگترين و تلخ‌ترين محروميت‌هاست كه نصيب شما مي‌گردد. تنها عاملي كه آرام‌بخش دل‌هايتان مي‌شود، ياد و ذكر خداست.
عزيزانم!
بنا به تكليف الهي و انجام فرمان خدا، به جبهه رفتم تا به نداي امامم پاسخ مثبت داده باشم تا دين محمد(ص) جاويد ماند و ولايت فقيه كه استمرار خط انبياء و امامان‌معصوم است در غياب امام‌معصوم(ع) استوار و پابرجا ماند و قامت رسايش تا ظهور بقت‌الله‌الأعظم از گزند دشمنان محفوظ ماند.
در اين جبهه نور، با كج‌فكري‌ها، ظلمات و انحرافات داخلي بجنگيد تا پاسدار به حق حرمت خون شهيدان باشيد!
عزيزانم!
نمازشب، نماز اول‌ وقت، تلاوت قرآن مجيد و ادعيه، ياد خدا، ياد مرگ و قيامت و ذكر خدا، قساوت و كدورت دل را از بين مي‌برد.
از خدا بخواهيم كه يك لحظه ما را به خودمان وامگذارد. زيرا مصيبتي بالاتر از اين نيست كه خداوند يك لحظه ما را به خودمان واگذارد.
دروغ، تهمت، سخن‌چيني و غيبت، از گناهان بزرگي هستند كه به وسيله ي زبان صادر مي‌شوند. مبادا كلمه‌اي از دهانتان خارج شود كه به ضرر اسلام و مسلمين باشد! لذا زياد به فكر خدا و به ياد قيامت باشيد و به معاد فكر كنيد و اين تصور، هميشه در ذهنتان باشد كه بازگشت و حساب و كتابي هم هست!
عزيزانم!
از خدا مي‌خواهم كه هرچه سريع‌تر مرا به خوشبختي برساند و در راه او شهيد شوم. مبادا از اينكه براي خود طلب شهادت كردم ناراحت شويد. چرا كه همه ي ما از خدا هستيم و از خدا شروع شده‌ايم و به خدا هم ختم مي‌شويم. آن راهي است كه انسان بايد برود. پس چه بهتر كه در راه خدا شهيد شويم. مگر ما از علي(ع) آن بزرگ ‌مرد عرصه ي پيكار با هواهاي نفساني و حسين(ع) آن آموزگار بزرگ شهادت و ابوالفضل(ع) آن سردار رشيد صحنه كربلا و آموزگار عشق و وفا، بالاتريم؟!
منبع: نشريه امتداد - ش 44