اوقات فراغت ، آسيب‌ها و آفت‌ها


 





 

از فراغت ميان ناز و نعيم
و ز ملامت ميان تاب و تبيم

همه دلدادگان پاكْ‌دليم
همه ترْدامنان خشكْ لبيم
ملك الشعراي بهار

شما نسبت به اوقات فراغت چه احساسي داريد؟ اگر فرصتي به دست آورديد، چگونه از آن استفاده مي‌كنيد؟ به اوقات فراغت چگونه مي‌نگريد؟(1)
آيا اوقات فراغت لحظه‌هاي زيبا و زرين زندگي شماست؟ فكر نمي‌كنيد شما را از تكرار و يكنواختي نجات مي‌دهد و با جدا كردن از روزمرگي، در برابر هيجان‌هاي زيان‌بخش و احساسات منفي‌تان، از شما محافظت مي‌كند؟
كساني بهتر از ديگران به نيازهاي زندگي خود پاسخ مي‌دهند كه بهتر مي‌توانند براي اوقات فراغتشان، طرح و برنامه‌اي داشته باشند و آرامش روح و جسم، و شادي و شادكامي پيدا و پنهان را نصيب خود مي‌سازند.
پس بياييد در اين فرصت‌هاي سبز و دوست‌داشتني، دريچه‌هايي به عالم بيرون بگشاييم و نگاهي نو به خود، خلقت و خداوند داشته باشيم تا با اين نگاه ناب، از لغزش‌ها و ريزش‌هاي اعتقادي، اخلاقي و اجتماعي درامان بمانيم.
 

اوقات فراغت در آموزه‌هاي آسماني
 

آيا مي‌دانيد در فرهنگ و انديشه‌هاي اسلامي، اوقات فراغت، با بيهودگي و معطلي و روزمرّگي متفاوت است. فراغت، به معناي فرصتي دوباره براي تلاش و كوشش بي‌پايان است؛ فرصتي كه در آن، «فعاليت‌هاي فكري»، «جوشش شناخت و بينش دروني» و «سفر به ديار قرب و قرار الهي با پاكي نيت و تابناكي انديشه» پويا مي‌شود.
اي جوان عزيز! بيا از پيشگاه پروردگارمان، همانند امام سجاد عليه السلام درخواست كنيم:
خدايا! اگر براي ما فراغتي از كارها مقدر فرموده‌اي، آن را فراغت سالم قرار ده كه در آن، گناهي از ما سر نزند و خستگي به ما رو نياورد؛ تا فرشتگان و نويسندگان بدي‌ها،‌ با پرونده‌اي خالي از گناهانمان از نزد ما بازگردند و نويسندگان نيكي‌ها به خاطر نيكي‌هايي كه از ما نوشته‌اند، شادمان شوند.(2)
و همچون امام حسين عليه السلام در روز عرفه، درك حقيقي اوقات فراغت؛ يعني حركت در مسير بندگي و رسيدن به قله قرب الهي را بجوييم و از خداوند مدد خواهيم، تا گشايشي شايسته در روح و روانمان پديد آورد و جامه جان ما با عطر عبوديت و بندگي معطر گردد.(3)

نكوهش بي‌كاري و بيهوده گذراندن وقت

 

صائب چو سرو و بيد ز بي‌حاصلي مدام
در باغ روزگار خجالت كشيده‌ايم

بوده است گوشه دل خود در جهان خاك
جايي كه ما نفس به فراغت كشيده‌ايم
صائب

رسول گرامي اسلام با نگاهي عميق، «فراغت» و «سلامت» را همپاي هم دانسته است و مي‌فرمايد: «دو همراه صميمي هستند كه بسياري از مردم، با آنها امتحان شده و فريب خورده‌اند: صحت و فراغت».(4)
اگر اوقات فراغتتان جز بي‌حاصلي، پوچي، بطالت و خوش‌گذراني، حاصلي نداشته باشد و از سر بيكاري، و بي‌هدف به هر كاري دست بزنيد، معلوم است كه سلامت را همراه آن نكرده‌ايد.
حضرت علي عليه السلام نيز با توجه به آيه «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ؛ پس چون فراغت يافتي به كار ديگري بپرداز.» (انشراح: 7) مي‌فرمايد: «آگاه باشيد كه دنيا، سراي بلا و امتحان است كه ساكنان آن زماني را به فراغت، بيكاري و بيهودگي سپري نمي‌كنند مگر آنكه روز قيامت حسرت و پشيماني بسياري بر آنان خواهد بود».(5)
در مجموعه معارف وحياني و آموزه‌هاي رباني، كم‌كاري و انسان‌هاي پرفراغت و بيكار، بسيار نكوهش شده‌اند و گرفتار بغض و غضب خداوند هستند. داوود نبي عليه السلام ، در نگاهي حكيمانه و زيبا، مجموعه‌اي از صفات برجسته انسان‌هاي ارزش‌مدار و خداجو را چنين بازگو مي‌فرمايد:
خردمند صاحب‌دل، اوقات خود را جز در چهار مورد صرف نمي‌كند: مناجات با خدا، محاسبه نفس، ملاقات با دوستان صميمي و ديني كه خيرخواه او هستند و عيب‌هايش را به وي گوشزد مي‌كنند و لذت‌هاي پاك و شايسته كه پروردگار مجاز دانسته است.(6)
 

ضرر اتلاف عمر
 

ترغيب جوانان به استفاده از خلوت شخصي و لحظاتي به خود پرداختن، سبب تقويت ذهن و رشد خودآگاهي آنان مي‌شود و به درك جامع‌تري از زندگي نيز مي‌رسند. توجه به تجربه‌هاي ميان‌سالان و كهن‌سالان، گوياي اين واقعيت است كه نداشتن خودشناسي و خلوت با خويشتن، باعث گم شدن در كوچه پس كوچه‌هاي روزمرگي، و پرداختن به جلوه‌هاي ظاهري زندگي، بدون توجه و تأمل در جلوه‌هاي جاودان آن مي‌شود. آنان كه از اوان عمر، به‌ويژه نوروز و بهار جواني، آموخته‌اند كه ساعتي از شبانه‌روز يا هفته را به مرور دفتر عمر خويش بپردازند و سطر سطر آن را با مطالعه درس‌آموز و عبرت‌پذير، بازبيني كنند، در نخستين گام‌هاي حركت به‌سوي تندبادهاي پوچي و نيستي، به‌سوي صراط هدايت و سعادت باز مي‌گردند و به جبران زمان‌هاي از دست رفته مي‌پردازند. در مقابل، كساني كه اين فرصت‌هاي زرين را براي خود فراهم نمي‌سازند و نمي‌دانند چرا و چگونه بايد زندگي كنند، روزگارشان را به «خوردن براي دويدن» و «دويدن براي خوردن» سپري مي‌كنند و تنها با رؤيا و خيال، بي‌هيچ انديشه ناب و نوراني، سرمايه ارزشمند الهي خويش، يعني عمر را از دست مي‌دهند و در پايان، دل‌شكسته و ورشكسته با خود زمزمه‌اي بي‌فايده مي‌كنند كه:

 

عمري به جز بيهوده‌بودن سر نكرديم
تقويم‌ها گفتند و ما باور كرديم

دل در تب لبيك تاول زد، ولي ما
لبيك گفتن را لبي هم تر نكرديم
قيصر امين‌پور
 

پی نوشت ها :
 

1 ـ نک : احمد لقماني ، موضوعات و شيوه هاي گفتگو با نسل جوان ، صص 221 ـ 227 .
2 ـ صحيفه سجاديه ، دعاي يازدهم ، ج 1 ، ص 63 .
3 ـ سيد بن طاووس ، الاقبال بالاعمال الحسنه ، ج 1 ، ص 83 .
4 ـ کليني ، فروع الکافي ، ج 2 ، ص 652 .
5 ـ شرح نهج البلاغه ، ج 17 ، ص 145 .
6 ـ متقي هندي ، کنز العمال ، ص 5281.
 

 

منبع:نشريه گلبرگ،شماره 121.