امپراتوري آمريکا ورشکسته شده است
امپراتوري آمريکا ورشکسته شده است
امپراتوري آمريکا ورشکسته شده است
نويسنده:هجز*
روند دور شدن کشورهاي قدرتمند آسيايي از دلار به عنوان قدرتمندترين پول جهاني وجايگزين کردن آن با چيزي ديگر آغاز شده است. روندي که همراه با پايان حاکميت دلار بر اقتصاد جهاني، به سيطره نظامي آمريکا بر دست کم آسيا نيز خاتمه خواهد داد. آن طور که نويسنده اين مقاله مي گويد، اين اتفاق پيامدهاي سهمگيني در داخل آمريکا بر جاي خواهد گذاشت؛ چرا که جايگزيني دلار با ارزي ديگر، به کاهش شديد بهاي آن منجر خواهد شد و اين کاهش ارزش، خود را به شکل مثلا افزايش شديد هزينه هاي واردات و نرخ هاي بهره و از دست رفتن گسترده مشاغل در اين کشور نشان خواهد داد. اتفاقي که چهره ايالات متحده را به عنوان ابر قدرتي جهاني،چه در داخل و چه خارج اين کشور، به شدت تغيير خواهد داد.
روزهاي جاري، سرآغاز پايان حاکميت دلار به عنوان پول جهاني است. سرآغاز دوره اي دشوار از نزول اقتصادي و سياسي در ايالات متحده است اتفاقي که خبر از آخرين شکاف در امپرتوري آمريکا مي دهد. دوراني که سپري شده است و دوباره باز نمي گردد و آنچه که در راه است، بسيار دردناک خواهد بود.
باراک اوباما و طبقه مجرماني که در وال استريت خانه دارند، با کمک رسانه هاي شرکتي به اشاعه شايعات احمقانه و گفته هاي بي ارزش به عنوان خبر ادامه مي دهند - در حالي که ما بزرگترين بحران اقتصادي را در تاريخ خود تحمل مي کنيم. که شايد بتوانند ما را گول بزنند، اما بقيه جهان مي دانند که ما ورشکسته شده ايم. اين کشورها اگر بخواهند يک دلار متورم شده را کنار بگذارند و کسري بودجه هاي هنگفت فدرال را - که بيشتر از دو تريليون دلار را بلعيده است - و بودجه توسعه امپرياليستي آمريکا در اورآسيا و سيستم سرمايه داري [که] کازينويي ما را تأمين مي کند تداوم دهند، لعنت مي شوند. کشورهايي که گلوي ما را چسبيده اند و همين آن و دم است که آن را بفشارند.
اخيراً جلساتي در يکاترينبرگ روسيه (سوردلووسکي پيشين) بين رئيس جمهور چين هوجينتائو و رئيس جمهور روسيه دميتري مدوديف و مقامات شش کشور سازمان همکاري هاي شانگهاي برگزار شد. تقاضاي ايالات متحده که خواستار شرکت در اين نشست شده بود، مورد قبول قرار نگرفت. با دقت مشاهده کنيد که چه اتفاقي در جريان است. اين نشست به تعبير مايکل هاسون اقتصاددان، «مهم ترين نشست قرن بيست و يکم تاکنون بوده است.»
اين نخستين گام رسمي شرکاي تجاري بزرگ ما براي جايگزين کردن پولي ديگر به جاي دلار به عنوان پول جهاني است.چنانچه آنها در اين کار توفيق بيابند، دلار به شدت ارزش خود را از دست خواهد داد و هزينه هاي واردات، از جمله نفت شديداً افزايش خواهد يافت؛ نرخ بهره افزايش زيادي پيدا خواهند کرد و مشاغل به طوري از دست خواهند رفت که وضعيت ماه هاي اخير به نظرمان دوران شکوفايي و رونق بيايد. سرويس هاي ايالتي و فدرال به دليل نبود بودجه کاهش خواهند يافت يا متوقف خواهند شد. ايالات متحده اندک اندک به چيزي شبيه جمهوري و ايمار يا زيمباوه تبديل خواهد شد. اوباما به ناگهان منظري رقت انگير، دست و پا چلفتي و ضعيف پيدا خواهد کرد. خشمي که چندين مورد تيراندازي و جرايم از سر نفرت را در چند هفته گذشته جرقه زد، اجزاي يک طبقه کارگر و متوسط سرخورده و گيج و مبهوت. را فروخواهد بلعيد. آحاد افراد اين طبقه، خواستار تلافي، تغييرات راديکال و احياي نظم و اخلاقي خواهند شد که صفي از پروتو فاشيست ها از راست مسيحي گرفته تا پخمه هايي که گفته هاي نفرت انگيزي را که در «فاکس نيوز» مي شنوند اشاعه مي دهند، بر کشور تحميل خواهند کرد.
من با هادسون که روز شنبه مقاله اي با عنوان «نقطه چرخش يکاترينابورگ: دلارزدايي و پايان هژموني مالي- نظامي آمريکا» در «فاينشنال تايمز» به چاپ رسانده بود، تماس گرفتم. (هادسون نوشته بود: «ممکن است نام يکاترينا نه تنها به عنوان مکان مرگ سزارها، بلکه مکان مرگ امپراتوري آمريکا در اذهان باقي بماند.» مقاله او ارزش خواندن را دارد. همراه با مقاله جان لنچستر درباره سيستم بانکداري جهاني با عنوان «تمام شد» که درشماره بيست وهشت مه در «لند ريويوآف بوکز» به چاپ رسيد.)
هادسون به من گفت: «اين اتفاق به معناي پايان دلار است. به اين معناست که چين، روسيه، پاکستان و ايران، در حال شکل دادن به يک دوران مالي ونظامي رسمي براي بيرون کردن آمريکا از اورآسيا هستند. کسري موازنه پرداخت ها عمدتا ماهيتي نظامي دارد. نيمي از هزينه هاي تبعيض آميز آمريکا در زمينه نظامي است. کسري ها به دست بانک هاي خارجي و بانکهاي مرکزي ختم مي شوند. آنها هيچ گزينه ديگري جز بازچرخه کردن پول براي خريدن بدهي هاي دولت آمريکا ندارند. کشورهاي آسيايي بودجه محاصره نظامي خود را تأمين کرده اند. آنها وادار به پذيرش دلاري شده اند که هيچ شناسي براي بازپراخت شدن ندارد؛ دلارهايي که براي تهاجم نظامي آمريکا عليه آنها پرداخت مي شوند. آنها مي خواهند خود را از شر اين وضع خلاص کنند».
همانطور که هادسون اشاره مي کند ، چين قبلاً معاملات تجاري دو جانبه اي با برزيل و مالزي براي مسلط کردن تجارت خود بر ين چين به جاي دلار و پوند يا يورو منعقد کرده است. روسيه وعده داده که تجارت با روبل وپول رايج محلي را شروع کند. رئيس بانک مرکزي چين علناً خواستار رها کردن دلار به عنوان پشتوانه ارزي شده است. به تعبير رئيس جمهور روسيه، هدف، «بنا کردن يک نظم جهاني چند قطبي» است که سيطره اقتصادي و در نهايت نظامي ايالات متحده را درهم خواهد شکست. چين ديوانه وار در حال هزينه کردن ذخاير دلار خود براي خريد کارخانجات و املاک در اطراف جهان است تا بتواند خود را از شر پول هاي آمريکايي خلاص کند. به همين دليل است که «آلومينيوم کورپ» چين، امتيازهاي بهره برداري بزرگي را در تلاشي ناکام براي نجات اتحاد نوزده و نيم ميليارد دلاري خود با شرکت معدن داري «ريوتينتو» دراستراليا خريداري کرده است. اين شرکت نوميدانه در تلاش براي واگذار کردن دلارهاي خود است.
هادسون مي گويد: «چين مي کوشد تا حد امکان با کمک يک معامله آشغال در ازاي منابع، از شر تمام دلارهاي خود خلاص شود. آنها اين دلارها را به کشورهايي خواهند داد که علاقه مند به فروش منابع خود هستند، چرا که آمريکا از فروش هر صنعت فن آوري برتري، حتي Unocal، از ترس خطر زرد امتناع مي کند. چين دريافته است که اين دلارها قرار است به شدت بي ارزش شوند.»
سازندگان اين ارز جهاني جديد متوجه شده اند که اگر آنها دلار را بشکنند، سيطره نظامي آمريکا را نيز در هم خواهند شکست. هزينه هاي نظامي ما نمي تواند بدون اين چرخه بدهي هاي سنگين تداوم يابد. بودجه دفاعي رسمي ايالات متحده براي سال مالي 2008، ششصد وبيست وسه ميليارد دلار است و تازه بايد چيزهايي نظير تحقيقات هسته اي را نيز به آن اضافه کنيم. براساس اعلام آژانس اطلاعات مرکزي، نزديک ترين بودجه نظامي بعدي به بودجه ما، از آن چين با رقم شصت وپنج ميليارد دلار است.
سه طبقه بندي از کسرهاي موازنه پرداخت وجود دارد. واردات آمريکا بيشتر از صادارت آن است. تجارت اين است. وال استريت و شرکت هاي آمريکايي، شرکت هاي خارجي را خريداري مي کنند. اين تحرک سرمايه است. سومين و مهم ترين کسري موازنه پرداخت ها در طول پنجاه سال، هزينه هاي خارج از کشور پنتاگون بوده است. در اصل اين هزينه هاي نظامي است که دليل اصلي کسري موازنه پرداخت ها در طول پنج دهه گذشته بوده است. به جدول شماره پنج در گزارش موازنه پرداخت که در ماهنامه «کارنت بيزينس» به چاپ رسيده نگاه کنيد وهزينه هاي نظامي را بررسي کنيد. مي توانيد کسري را در اين جدول مشاهده کنيد.
ما براي تأمين بودجه اقتصاد دائما جنگي خود، سيلي از دلار را روانه جهان کرده ايم. دريافت کنندگان خارجي، دلار را براي بانک هاي مرکزي خود به پول رايج محلي شان تبديل کرده اند. آنگاه بانک هاي مرکزي با مشکل مواجه شده اند.اگر بانک مرکزي اين پول را در ايالات متحده خرج نکند، در اين صورت نرخ ارز در برابر دلار بالا خواهد رفت. اين امر اجحاف به صادر کنندگان است. موضوعي که به آمريکا اجازه مي دهد تا پول بدون مانع براي خريد اقلام و دارايي و شرکت هاي خارجي را به چاپ برساند، هزينه هاي نظامي ما را تامين کند و اطمينان بدهد که کشورهاي خارجي مثل چين به خريد اوراق قرضه خزانه ما ادامه مي دهند. اکنون به نظر مي آيد که دوران اين چرخه به سر آمده است. زماني که دلار نتواند چون سيل به بانک هاي مرکزي روان شود و هيچ کس اوراق قرضه خزانه ما را نخرد، امپراتوري ما فرو خواهد پاشيد. هزينه کردن هاي بي حساب و کتاب در امور نظامي - حدود يک تريليون دلار با احتساب همه چيز- قابل تداوم نخواهد بود.
هادسون مي گويد: «ما مجبور خواهيم شد بودجه هزينه هاي نظامي خود را تأمين کنيم وتنها يک راه براي انجام اين کار، کاهش شديد نرخ دستمزدها خواهد بود، جنگ طبقاتي در حال بازگشت به فضاي کسب وکار است. وال استريت در حال دريافتن اين موضوع است. به همين دليل است که بوش و اوباما ده تريليون دلار را در يک گوش بري هنگفت تأمين کردند تا به اين ترتيب ، پول کافي براي بقا داشته باشند.»
تلاش نوميدانه براي گشودن راه خود از اين فروپاشي مالي، مستلزم مداخله اي در سطح ايالتي اعلام مي شود که از زمان جنگ جهاني دوم به اين سو ديده نشده است. اين امر همچنين ما را به درون قلمروي ناشناخته مي راند.
لنچستر در لندن ريويو آف بوکز مي نويسد: «در نتيجه ما مجبور هستيم ، براي بيرون آمدن از چاله اي که سيستم اقتصادي خودمان کنده، اعلام جنگ بدهيم. هيچ مدل يا سابقه اي براي اين وضعيت وجود ندارد و هيچ راهي براي گفته اينکه اين واقعاً درست است وجود ندارد، چون تحت چنين مدل سرمايه داري...اصلا چنين مدلي وجود ندارد. قرار نيست به اين ترتيب عمل شود و هيچ نقشه راهي براي آنچه که اتفاق مي افتد وجود ندارد.»
با تنزل ارزش دلار، هزينه زندگي روزمره، از خريد مايحتاج غذايي گرفته تا استفاده از مراقبت هاي درماني، براي همه جز تعدادي معدود ، دشوار خواهد شد. ايالت ها و شهرها شاهد اين خواهند بود که بودجه هاي رفاهي آنها شديداً کاهش مي يابد و در نهايت قطع مي شود. دولت وادار به فروش زيرساخت ها از جمله راه ها و حمل ونقل به شرکت هاي خصوصي خواهد شد. ما به طور فزاينده مجبور به پرداخت صورت حساب هاي موسسات خدمات رفاهي خصوصي شده خواهيم شد- انرون را در نظر آوريد-؛ خدماتي که زماني مقرراتي داشت و براي آنها يارانه پرداخت مي شد. املاک تجاري و خصوصي ارزشي در حدود نيمي از ارزش فعلي خود خواهند يافت. عدالت منفي که تاکنون بيست وپنج درصد از خانه هاي آمريکايي را در برگرفته است، گسترش خواهد يافت و تقريباً کل مالکان املاک را در بر خواهد گرفت. قرض کردن دشوار خواهد شد و فروش املاک ناممکن، مگر آنکه زيان هاي هنگفتي را متحمل شويم. بلوک پشت بلوک، شاهد مغازه هاي خالي و خانه هاي رها شده خواهيم بود. ضبط املاک شيوع خواهد يافت. صف هاي طولاني از آشپزخانه هاي نذري بده و تعداد بسيار زيادي افراد بي خانمان را شاهد خواهيم بود. رسانه هاي تحت کنترل شرکت هاي ما که تا همين جا نيز سطحي و مبتذل بوده اند، تمام وقت براي بي حس کردن ما با شايعات بي مصرف، مضحکه راه انداختن، سکس، خشونت هاي مفت و مجاني، هراس و سياست هاي آشغال و مبتذل، فعاليت خواهند کرد. آمريکا شامل يک زير طبقه بي بهره و يک اليگارشي بسيار کوچک قدرتمند خواهد شد که يک سيستم نئوفئوداليسم بي رحم و ظالم را از استحکامات امن خود اداره خواهند کرد. بسياري از کساني که مقاومت مي کنند، با توسل به زور ساکت خواهند شد. ما بهايي بسياري دهشتناک را به خاطر شرارتهاي فاحش نخبگان قدرت مدار خود خواهيم پرداخت
ماهنامه سياحت غرب ش هفتاد و ششم
/ج
روزهاي جاري، سرآغاز پايان حاکميت دلار به عنوان پول جهاني است. سرآغاز دوره اي دشوار از نزول اقتصادي و سياسي در ايالات متحده است اتفاقي که خبر از آخرين شکاف در امپرتوري آمريکا مي دهد. دوراني که سپري شده است و دوباره باز نمي گردد و آنچه که در راه است، بسيار دردناک خواهد بود.
باراک اوباما و طبقه مجرماني که در وال استريت خانه دارند، با کمک رسانه هاي شرکتي به اشاعه شايعات احمقانه و گفته هاي بي ارزش به عنوان خبر ادامه مي دهند - در حالي که ما بزرگترين بحران اقتصادي را در تاريخ خود تحمل مي کنيم. که شايد بتوانند ما را گول بزنند، اما بقيه جهان مي دانند که ما ورشکسته شده ايم. اين کشورها اگر بخواهند يک دلار متورم شده را کنار بگذارند و کسري بودجه هاي هنگفت فدرال را - که بيشتر از دو تريليون دلار را بلعيده است - و بودجه توسعه امپرياليستي آمريکا در اورآسيا و سيستم سرمايه داري [که] کازينويي ما را تأمين مي کند تداوم دهند، لعنت مي شوند. کشورهايي که گلوي ما را چسبيده اند و همين آن و دم است که آن را بفشارند.
اخيراً جلساتي در يکاترينبرگ روسيه (سوردلووسکي پيشين) بين رئيس جمهور چين هوجينتائو و رئيس جمهور روسيه دميتري مدوديف و مقامات شش کشور سازمان همکاري هاي شانگهاي برگزار شد. تقاضاي ايالات متحده که خواستار شرکت در اين نشست شده بود، مورد قبول قرار نگرفت. با دقت مشاهده کنيد که چه اتفاقي در جريان است. اين نشست به تعبير مايکل هاسون اقتصاددان، «مهم ترين نشست قرن بيست و يکم تاکنون بوده است.»
اين نخستين گام رسمي شرکاي تجاري بزرگ ما براي جايگزين کردن پولي ديگر به جاي دلار به عنوان پول جهاني است.چنانچه آنها در اين کار توفيق بيابند، دلار به شدت ارزش خود را از دست خواهد داد و هزينه هاي واردات، از جمله نفت شديداً افزايش خواهد يافت؛ نرخ بهره افزايش زيادي پيدا خواهند کرد و مشاغل به طوري از دست خواهند رفت که وضعيت ماه هاي اخير به نظرمان دوران شکوفايي و رونق بيايد. سرويس هاي ايالتي و فدرال به دليل نبود بودجه کاهش خواهند يافت يا متوقف خواهند شد. ايالات متحده اندک اندک به چيزي شبيه جمهوري و ايمار يا زيمباوه تبديل خواهد شد. اوباما به ناگهان منظري رقت انگير، دست و پا چلفتي و ضعيف پيدا خواهد کرد. خشمي که چندين مورد تيراندازي و جرايم از سر نفرت را در چند هفته گذشته جرقه زد، اجزاي يک طبقه کارگر و متوسط سرخورده و گيج و مبهوت. را فروخواهد بلعيد. آحاد افراد اين طبقه، خواستار تلافي، تغييرات راديکال و احياي نظم و اخلاقي خواهند شد که صفي از پروتو فاشيست ها از راست مسيحي گرفته تا پخمه هايي که گفته هاي نفرت انگيزي را که در «فاکس نيوز» مي شنوند اشاعه مي دهند، بر کشور تحميل خواهند کرد.
من با هادسون که روز شنبه مقاله اي با عنوان «نقطه چرخش يکاترينابورگ: دلارزدايي و پايان هژموني مالي- نظامي آمريکا» در «فاينشنال تايمز» به چاپ رسانده بود، تماس گرفتم. (هادسون نوشته بود: «ممکن است نام يکاترينا نه تنها به عنوان مکان مرگ سزارها، بلکه مکان مرگ امپراتوري آمريکا در اذهان باقي بماند.» مقاله او ارزش خواندن را دارد. همراه با مقاله جان لنچستر درباره سيستم بانکداري جهاني با عنوان «تمام شد» که درشماره بيست وهشت مه در «لند ريويوآف بوکز» به چاپ رسيد.)
هادسون به من گفت: «اين اتفاق به معناي پايان دلار است. به اين معناست که چين، روسيه، پاکستان و ايران، در حال شکل دادن به يک دوران مالي ونظامي رسمي براي بيرون کردن آمريکا از اورآسيا هستند. کسري موازنه پرداخت ها عمدتا ماهيتي نظامي دارد. نيمي از هزينه هاي تبعيض آميز آمريکا در زمينه نظامي است. کسري ها به دست بانک هاي خارجي و بانکهاي مرکزي ختم مي شوند. آنها هيچ گزينه ديگري جز بازچرخه کردن پول براي خريدن بدهي هاي دولت آمريکا ندارند. کشورهاي آسيايي بودجه محاصره نظامي خود را تأمين کرده اند. آنها وادار به پذيرش دلاري شده اند که هيچ شناسي براي بازپراخت شدن ندارد؛ دلارهايي که براي تهاجم نظامي آمريکا عليه آنها پرداخت مي شوند. آنها مي خواهند خود را از شر اين وضع خلاص کنند».
همانطور که هادسون اشاره مي کند ، چين قبلاً معاملات تجاري دو جانبه اي با برزيل و مالزي براي مسلط کردن تجارت خود بر ين چين به جاي دلار و پوند يا يورو منعقد کرده است. روسيه وعده داده که تجارت با روبل وپول رايج محلي را شروع کند. رئيس بانک مرکزي چين علناً خواستار رها کردن دلار به عنوان پشتوانه ارزي شده است. به تعبير رئيس جمهور روسيه، هدف، «بنا کردن يک نظم جهاني چند قطبي» است که سيطره اقتصادي و در نهايت نظامي ايالات متحده را درهم خواهد شکست. چين ديوانه وار در حال هزينه کردن ذخاير دلار خود براي خريد کارخانجات و املاک در اطراف جهان است تا بتواند خود را از شر پول هاي آمريکايي خلاص کند. به همين دليل است که «آلومينيوم کورپ» چين، امتيازهاي بهره برداري بزرگي را در تلاشي ناکام براي نجات اتحاد نوزده و نيم ميليارد دلاري خود با شرکت معدن داري «ريوتينتو» دراستراليا خريداري کرده است. اين شرکت نوميدانه در تلاش براي واگذار کردن دلارهاي خود است.
هادسون مي گويد: «چين مي کوشد تا حد امکان با کمک يک معامله آشغال در ازاي منابع، از شر تمام دلارهاي خود خلاص شود. آنها اين دلارها را به کشورهايي خواهند داد که علاقه مند به فروش منابع خود هستند، چرا که آمريکا از فروش هر صنعت فن آوري برتري، حتي Unocal، از ترس خطر زرد امتناع مي کند. چين دريافته است که اين دلارها قرار است به شدت بي ارزش شوند.»
سازندگان اين ارز جهاني جديد متوجه شده اند که اگر آنها دلار را بشکنند، سيطره نظامي آمريکا را نيز در هم خواهند شکست. هزينه هاي نظامي ما نمي تواند بدون اين چرخه بدهي هاي سنگين تداوم يابد. بودجه دفاعي رسمي ايالات متحده براي سال مالي 2008، ششصد وبيست وسه ميليارد دلار است و تازه بايد چيزهايي نظير تحقيقات هسته اي را نيز به آن اضافه کنيم. براساس اعلام آژانس اطلاعات مرکزي، نزديک ترين بودجه نظامي بعدي به بودجه ما، از آن چين با رقم شصت وپنج ميليارد دلار است.
سه طبقه بندي از کسرهاي موازنه پرداخت وجود دارد. واردات آمريکا بيشتر از صادارت آن است. تجارت اين است. وال استريت و شرکت هاي آمريکايي، شرکت هاي خارجي را خريداري مي کنند. اين تحرک سرمايه است. سومين و مهم ترين کسري موازنه پرداخت ها در طول پنجاه سال، هزينه هاي خارج از کشور پنتاگون بوده است. در اصل اين هزينه هاي نظامي است که دليل اصلي کسري موازنه پرداخت ها در طول پنج دهه گذشته بوده است. به جدول شماره پنج در گزارش موازنه پرداخت که در ماهنامه «کارنت بيزينس» به چاپ رسيده نگاه کنيد وهزينه هاي نظامي را بررسي کنيد. مي توانيد کسري را در اين جدول مشاهده کنيد.
ما براي تأمين بودجه اقتصاد دائما جنگي خود، سيلي از دلار را روانه جهان کرده ايم. دريافت کنندگان خارجي، دلار را براي بانک هاي مرکزي خود به پول رايج محلي شان تبديل کرده اند. آنگاه بانک هاي مرکزي با مشکل مواجه شده اند.اگر بانک مرکزي اين پول را در ايالات متحده خرج نکند، در اين صورت نرخ ارز در برابر دلار بالا خواهد رفت. اين امر اجحاف به صادر کنندگان است. موضوعي که به آمريکا اجازه مي دهد تا پول بدون مانع براي خريد اقلام و دارايي و شرکت هاي خارجي را به چاپ برساند، هزينه هاي نظامي ما را تامين کند و اطمينان بدهد که کشورهاي خارجي مثل چين به خريد اوراق قرضه خزانه ما ادامه مي دهند. اکنون به نظر مي آيد که دوران اين چرخه به سر آمده است. زماني که دلار نتواند چون سيل به بانک هاي مرکزي روان شود و هيچ کس اوراق قرضه خزانه ما را نخرد، امپراتوري ما فرو خواهد پاشيد. هزينه کردن هاي بي حساب و کتاب در امور نظامي - حدود يک تريليون دلار با احتساب همه چيز- قابل تداوم نخواهد بود.
هادسون مي گويد: «ما مجبور خواهيم شد بودجه هزينه هاي نظامي خود را تأمين کنيم وتنها يک راه براي انجام اين کار، کاهش شديد نرخ دستمزدها خواهد بود، جنگ طبقاتي در حال بازگشت به فضاي کسب وکار است. وال استريت در حال دريافتن اين موضوع است. به همين دليل است که بوش و اوباما ده تريليون دلار را در يک گوش بري هنگفت تأمين کردند تا به اين ترتيب ، پول کافي براي بقا داشته باشند.»
تلاش نوميدانه براي گشودن راه خود از اين فروپاشي مالي، مستلزم مداخله اي در سطح ايالتي اعلام مي شود که از زمان جنگ جهاني دوم به اين سو ديده نشده است. اين امر همچنين ما را به درون قلمروي ناشناخته مي راند.
لنچستر در لندن ريويو آف بوکز مي نويسد: «در نتيجه ما مجبور هستيم ، براي بيرون آمدن از چاله اي که سيستم اقتصادي خودمان کنده، اعلام جنگ بدهيم. هيچ مدل يا سابقه اي براي اين وضعيت وجود ندارد و هيچ راهي براي گفته اينکه اين واقعاً درست است وجود ندارد، چون تحت چنين مدل سرمايه داري...اصلا چنين مدلي وجود ندارد. قرار نيست به اين ترتيب عمل شود و هيچ نقشه راهي براي آنچه که اتفاق مي افتد وجود ندارد.»
با تنزل ارزش دلار، هزينه زندگي روزمره، از خريد مايحتاج غذايي گرفته تا استفاده از مراقبت هاي درماني، براي همه جز تعدادي معدود ، دشوار خواهد شد. ايالت ها و شهرها شاهد اين خواهند بود که بودجه هاي رفاهي آنها شديداً کاهش مي يابد و در نهايت قطع مي شود. دولت وادار به فروش زيرساخت ها از جمله راه ها و حمل ونقل به شرکت هاي خصوصي خواهد شد. ما به طور فزاينده مجبور به پرداخت صورت حساب هاي موسسات خدمات رفاهي خصوصي شده خواهيم شد- انرون را در نظر آوريد-؛ خدماتي که زماني مقرراتي داشت و براي آنها يارانه پرداخت مي شد. املاک تجاري و خصوصي ارزشي در حدود نيمي از ارزش فعلي خود خواهند يافت. عدالت منفي که تاکنون بيست وپنج درصد از خانه هاي آمريکايي را در برگرفته است، گسترش خواهد يافت و تقريباً کل مالکان املاک را در بر خواهد گرفت. قرض کردن دشوار خواهد شد و فروش املاک ناممکن، مگر آنکه زيان هاي هنگفتي را متحمل شويم. بلوک پشت بلوک، شاهد مغازه هاي خالي و خانه هاي رها شده خواهيم بود. ضبط املاک شيوع خواهد يافت. صف هاي طولاني از آشپزخانه هاي نذري بده و تعداد بسيار زيادي افراد بي خانمان را شاهد خواهيم بود. رسانه هاي تحت کنترل شرکت هاي ما که تا همين جا نيز سطحي و مبتذل بوده اند، تمام وقت براي بي حس کردن ما با شايعات بي مصرف، مضحکه راه انداختن، سکس، خشونت هاي مفت و مجاني، هراس و سياست هاي آشغال و مبتذل، فعاليت خواهند کرد. آمريکا شامل يک زير طبقه بي بهره و يک اليگارشي بسيار کوچک قدرتمند خواهد شد که يک سيستم نئوفئوداليسم بي رحم و ظالم را از استحکامات امن خود اداره خواهند کرد. بسياري از کساني که مقاومت مي کنند، با توسل به زور ساکت خواهند شد. ما بهايي بسياري دهشتناک را به خاطر شرارتهاي فاحش نخبگان قدرت مدار خود خواهيم پرداخت
پی نوشت ها :
* Chris Hedges ، در ستوني منظم براي trusthdig.com قلم مي زند. هجز از دانشکده الهيات هاروارد فارغ التحصيل شده و قريب دو دهه خبرنگار خارجي نيويورک تايمز بوده است. او نويسنده کتاب هاي زيادي است. از جمله: «جنگ نيرويي است که به ما معنا مي دهد»؛ «آنچه هر کسي بايد در باره جنگ بداند» ؛ «فاشيست هاي آمريکايي: راست مسيحي و جنگ عليه آمريکا». تازه ترين کتاب او «امپراتوري توهم: پايان سواد و پيروزي مضحکه» نام دارد.
منبع : www.commondreams.orgماهنامه سياحت غرب ش هفتاد و ششم
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}