تربیت در سیره امام باقر (علیه السلام)
تربیت و ربانی نمودن انسان ها از وظایف پیامبران و اولیای الهی است. خداوند در آیاتی تربیت تمامی انسان ها را هدف بعثت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برمی شمارد. بنابراین همه کسانی که در چارچوب آموزه های وحیانی
تربیت در سیره امام باقر (علیه السلام)
نویسنده : خلیل منصوری
تربیت و ربانی نمودن انسان ها از وظایف پیامبران و اولیای الهی است. خداوند در آیاتی تربیت تمامی انسان ها را هدف بعثت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برمی شمارد. بنابراین همه کسانی که در چارچوب آموزه های وحیانی، اهداف زندگی خویش راسامان می دهند، تلاش می کنند تا افزون بر عروج ملکوتی، دستگیر دیگران در این سیر الی الله باشند و خدایی شدن را چنان که خود آزموده اند، به دیگران نیز بیاموزند و شهد شیرین مظهریت یافتن و ربانی شدن را به دیگران بچشانند.
یکی از انسان های کاملی که از سوی خداوند ماموریت می یابد تا نه تنها دستگیر شیعیان و امت اسلام باشد بلکه در مقام هدایت و ارائه طریق و ایصال الی المطلوب قرار گیرد، امام باقرالعلوم(ع) است که تمامی علوم اولین و آخرین را شکافته و به سر منزل دانش مطلق رسیده و در مقام روح القدسی، همه بشریت را از علوم سرچشمه هستی بهره مند ساخته است.
نویسنده در این نوشتار تنها به گوشه ای از زندگی عالم آل محمد(ص) اشاره کرده و شیوه و سیره تربیتی آن امام همام را براساس آموزه های قرآنی و روایی تحلیل و تبیین نموده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
تربیت و ربوبیت از مهم ترین مقوله های آموزه های وحیانی است، چرا که هدف از استقرار انسان در زمین، دست یابی او به این مهم می باشد تا در یک فرآیندی، استعدادهای خویش را آشکار ساخته و پس از متاله و خدایی شدن، خود نیز در مقام مظهریت ربوبیت مطلق الهی قرار گیرد و به تربیت ما سوی الله پرداخته و ربوبیت آنها را به عهده گیرد.
از آیاتی از جمله 21 و 49 و 76 و 105 و 139 سوره بقره و 49 و 50 سوره آل عمران و ده ها آیه دیگر چنین برمی آید که خداوند نخستین مربی انسان هاست چنان که خدا سرچشمه و منشأ همه تربیت ها و ربوبیت ها می باشد.
خداوند هم چنین به عللی خود تربیت برخی از افراد انسانی را به طور مستقیم به عهده می گیرد و تحت کفالت خویش آنان را چنان که خود می خواهد می سازد و مصنوع خود قرار می دهد. (اسراء، آیه 65 و زمر، آیه 10 و آیات دیگر) از جمله کسانی که تحت تربیت مستقیم خداوندی قرار می گیرند پیامبران الهی هستند. (بقره، آیه 136 و آل عمران، آیه 84 و ابراهیم، آیات 12 و 13) از این رو خداوند از انتخاب حضرت آدم و تربیت ویژه او از سوی خود در آیاتی از جمله 122 سوره طه و 37 سوره بقره سخن به میان می آورد؛ چرا که حتی پذیرش توبه حضرت آدم(ع) به خاطر ارتکاب نهی تنزیهی و ارشادی و راهنمایی او برای حرکت به سوی خدا، خود بهترین گواه بر این انتخاب و تربیت ویژه است. (بقره، آیه 37)
همچنین تربیت حضرت ابراهیم(علیه السلام) این گونه اتفاق افتاد، چراکه وی به طور مستقیم تحت تربیت و کفالت الهی قرار گرفت و تربیت های ویژه ای یافت که در آیاتی ازجمله آیه 6 سوره یوسف و 51 سوره انبیاء و نیز 126 تا 131 سوره بقره و آیات بسیار دیگر به آن اشاره شده است.
تربیت حضرت اسحاق(علیه السلام) و اسماعیل صادق الوعد(علیه السلام) از دیگر مصادیق تربیت و پرورش خاص پیامبران است که در آیاتی از جمله آیه 6 سوره یوسف و 45 و 46 سوره ص و هم چنین آیات 54 و 55 سوره مریم بدان اشاره کرده است.
البته انسان هایی پاک غیر از پیامبران نیز به عللی تحت کفالت و پرورش خاص الهی قرار می گیرند که از جمله آن ها می توان به اصحاب کهف اشاره کرد. (کهف، آیات 9 تا 11 و نیز همان 14 تا 16).
همچنین گروهی از انسان ها به نام اولوالالباب نیز تحت تربیت خاص الهی قرار می گیرند که در آیاتی از جمله آیه 7 سوره آل عمران و نیز 190 تا 195 همین سوره و 19 تا 22 سوره رعد به این تربیت خاص توجه داده شده است.
اینها بیانگر این معناست که خداوند خود تربیت ربانی برخی از انسان ها را به طور خاص به عهده می گیرد تا در مسیر الهی دستگیر دیگران شوند، چراکه سنت الهی بر این قرار گرفته تا هستی از طریق اسباب، مدیریت و ربوبیت شود و پیامبران و اشخاص تربیت شده الهی همان اسباب الهی هستند تا به عنوان حبل الله و عروه الوثقی عمل کنند.
هریک از انسان ها باید در دایره فعلیت خود دیگران را تربیت کنند و دست کم در محدوده خانواده و خویشان این وظیفه و مأموریت را انجام دهند. خیرخواهی برای اعضای خانواده و تربیت دینی آنان تکلیفی بایسته برعهده مؤمنان است که در آیه 6 سوره تحریم بدان اشاره شده است. هریک در حد توان و استعداد خویش می بایست به تربیت و پرورش نفوس دیگران بپردازد، چنان که پیامبران این گونه عمل می کردند. (بقره، آیات 129 و 151 و آل عمران، آیه 164 و جمعه، آیه 2)
تربیت انسان باید از خانواده آغاز و به همه هستی بینجامد (تحریم، آیه 6 و آیات دیگر) این تربیت شامل اموری چون آموزش نماز، پرداخت زکات، اطاعت از خدا، آموزش حجاب، ترغیب به رعایت تقوا، پرهیز از گفتار تحریک آمیز جنسی، ملازم بودن در خانه در مورد زنان، داشتن وقار، پرهیزاز جلوه گری ها و خودنمایی های جاهلی و مانند آن است. (احزاب، آیات 32و 33)
سرپرست خانواده به سبب دارا بودن نقش مؤثر و سازنده در تربیت دینی اعضای خانواده (تحریم، آیه 6) باید همواره مراقبت و پی گیری نماید تا اهل خانواده بر اقامه و برپایی نماز اقدام کرده و در این باره کوتاهی نکنند. (ابراهیم، آیات 37 و 40 و نیز مریم، آیه 55 و طه، آیه 132) در این میان نقش مادر در برهه ای از زمان در حوزه تربیت فرزند پررنگ است و می بایست شرایط به گونه ای فراهم آید تا مادر به این نقش و وظیفه خود به درستی عمل کند (طه، آیه 40) چنان که والدین باید بیش ترین دقت و صبر را در دوره خردسالی کودک به خرج دهند، چرا که بهترین زمان تربیت فرزندان همین سالیان کودکی و نوجوانی است. (اسراء آیه 24) زیرا فرزندان تحت تأثیر عقاید و رفتارهای والدین و سرپرستان خویش قرار دارند. (بقره، آیات 132 و 133 و یوسف، آیه 38 و حج، آیه 78)
نیکوکاری پدر و مادر تأثیر بسیاری در سرنوشت تربیتی کودک به جا می گذارد (مریم، آیات 28 و 29) و پدر و مادر افزون بر نصیحت و اهتمام به آموزش مستقیم فرزندان و اصلاح رفتارهای آنان (بقره، آیات 132 و 133) می بایست از طریق مواعظ گفتاری و عملی (لقمان، آیه 13) و رفتارهای نیک (مریم، آیات 28 و 29) کودکان خویش را تربیت کنند.
این تربیت باید همه حوزه ها و ابعاد زندگی را دربرگیرد. بنابراین آموزش جنسی و بیان تفاوت های زن و مرد و لزوم مراعات حریم خصوصی دیگران به ویژه حریم خصوصی جنسی از مهم ترین وظایف والدین است. کودکان باید دریابند که حریم خصوصی چیست و این حریم خصوصی امری مهم و اساسی است که حتی باید نسبت به والدین نیز مراعات شود، چرا که ایشان نیز دارای حریم خصوصی هستند که فرزندان نمی توانند آن را بشکنند و به آن تجاوز نمایند.
تعلیم آداب ورود به حریم خصوصی پدر و مادر به کودکان می آموزد تا حریم خصوصی دیگران را بشناسند و پای بند مقررات و آداب آن گردند؛ چرا که کودکان نخست به مالکیت عمومی می رسند و سپس به مالکیت خصوصی آگاهی و شناخت می یابند. از این رو لازم است تا محدوده مالکیت های عمومی و خصوصی، این گونه آموزش داده شود و کودکان با آن تربیت شوند.
رحمت و محبت کردن اساس تربیت است و این در فرزندان بیش از دیگر اشخاص بروز و ظهور می کند. (اسراء، آیات 23 و 24 و اسراء، آیه 24) بنابراین اساس تربیت را باید بر محبت و رحمت قرار داد و امید نداشت تا با خشونت و بغض کسی را تربیت کرد و آموزش داد.
در تربیت هم چنین باید از روش هایی بهره جست که بر پایه فطرت و عقلانیت باشد و در بسیاری از موارد ذکر حکمت و علل و فلسفه احکام واجبی و تحریمی و بایدها و نبایدها می تواند در ترغیب و تشویق دیگران به آن موثر باشد. از این رو روش آموزه های قرآنی در حوزه تربیتی بر این قرار گرفته تا آن جایی که امکان دارد، حکمت و فلسفه احکام بیان شود تا انگیزه در مخاطبان برای عمل افزایش یابد. (انعام، آیات 143 و 144 و نیز 148 تا 150 و نیز یونس، آیه 59)
هر کسی می بایست گروهی را برای یاری خود در امر تعلیم و تربیت، پرورش دهد، از این رو پیامبران وظیفه داشتند تا به تربیت و تعلیم ربانی گروهی از مردم به عنوان عالمان ربانی بپردازند تا ایشان را در امر تربیت دینی مردم یاری رسانند. (آل عمران، آیه 79)
این عالمان ربانی تربیت شده توسط پیامبران، خود نیز باید گروه هایی را پرورش و تربیت نمایند که به این عمل تربیتی اقدام کنند. این بدان معناست که هر کسی باید شبکه ای از عالمان و مربیان ربانی را پرورش داده و ایجاد نماید تا این گونه در همه سطوح و لایه های جامعه افراد تربیت شده حضور داشته باشند و اجازه ندهند تا کسانی به نام عالمان ربانی به سوءاستفاده بپردازند و یا مردم را از مسیر الهی و تربیت دینی دور سازند.
خداوند در آیه 63 سوره مائده و نیز 44 همین سوره، از وظایف عالمان تربیت شده دینی و ربانیون، تربیت مردم دانسته و از ایشان خواسته تا با امر به معروف و نهی از منکر مردم را در مسیر هدایت قرار دهند تا این گونه رسالت پیامبران در جامعه عمل شود. ایشان نیز همانند پیامبران نمی توانند اجرتی برای کار تربیت دینی خویش بخواهند و دین فروشی کنند.
آسان گیری (بقره، آیه 178)، ارایه الگوهای پسندیده (آل عمران، آیات 146 و 147) اعتدال و دوری از افراط و تفریط (فرقان، آیه 60 و لقمان، آیات 17 و 19)، تبیین علت رفتارها (لقمان، آیات 13 تا 19)، مراقبت و مواظبت نفس از ناپاکی ها (مائده، آیه 105) نمونه هائی از روش های قرآنی برای تربیت است.
در تربیت فرزندان نیز براساس الگوهای قرآنی عمل می کرد و آن را تجسم می بخشید. محمدبن مسلم از اصحاب بزرگ آن حضرت نقل می کند که من در خدمت امام باقر(علیه السلام) بودم. در این هنگام فرزند خردسالش، جعفر(علیه السلام) وارد شد و در دستش عصایی بود که با آن بازی می کرد. امام باقر(علیه السلام) او را به گرمی در آغوش گرفت و به سینه خود فشرد و خطاب به او فرمود: «پدر و مادرم به فدایت باد) با این چوب) کار لهو انجام مده و بازی مکن، سپس فرمود: «ای محمد، پس از من او امام توست. از او پیروی کن و از دانش او استفاده نما، به خدا سوگند او همان صادقی است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) او را توصیف نمود که شیعیان او در دنیا و آخرت پیروزند و دشمنانش در زمان هر پیامبری ملعون هستند. در (این هنگام) جعفر(علیه السلام) خندید و صورتش قرمز شد، آنگاه امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: از او سؤال کن، من از او پرسیدم ای پسر رسول خدا، خنده از کدام عضو بدن منشأ می گیرد. جعفر(ع) فرمود: ای محمد، عقل از قلب، اندوه از کبد و نفس از ریه و خنده از طحال منشأ می گیرد. (وقتی این پاسخ را از او شنیدم) از جایم برخاستم و او را بوسیدم.» (بحارالانوار، ج47، ص15، ح12؛ به نقل از کفایه الاثر، ص.321)
هرچند تفاوت های گاه بسیار مهم و اساسی میان فرزندان وجود دارد، ولی کسی که در مقام تربیت است می بایست به گونه ای رفتار کند که حسادت فرزندان برانگیخته نشود و بلکه حتی گاه لازم است تا کودکی که شرایطی خاص دارد و آسیب پذیرتر است موردتوجه قرار گیرد تا به دیگران آسیب نرساند. امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدر گرامی اش می فرماید: به خدا قسم، رفتار من با بعضی از فرزندانم از روی تکلف و بی میلی است. او را روی زانوی خود می نشانم، محبت بسیار می کنم، از وی شکرگزاری و قدردانی می نمایم، درحالی که این همه احترام و محبت، شایسته فرزند دیگر من است. به این تکلف تن می دهم تا آنکه فرزند شایسته ام از شر آنان مصون باشد و آنان رفتاری را که برادران یوسف با یوسف انجام دادند مرتکب نشوند. خداوند سوره یوسف را نفرستاد مگر به عنوان مثال که بعضی از ما نسبت به بعضی دیگر حسد نورزیم چنانکه برادران یوسف به او حسد کرده و ستم نمودند.
از جمله سفارش های آن حضرت به فرزندش امام صادق(علیه السلام) این جملات است: «خداوند سه چیز را در سه چیز دیگر پنهان کرده است، رضایش را در اطاعت مخفی کرد، پس هیچ طاعتی را کوچک نشمار، شاید که رضایتش در همان طاعت باشد، خشم و غضبش را در معصیت پنهان نمود، پس هیچ نوع معصیتی را کوچک نپندار، شاید که غضبش در همان باشد و اولیاء خود را در میان بندگانش پنهان کرد، پس احدی از بندگان او را حقیر مدان که شاید همان بنده، ولی او باشد.» (کشف الغمه، ج2، ص 360، سیره الائمه الاثنی عشر، ج2، ص 230-229).
آن حضرت به فرزندش فرمود: «فرزندم از کسالت و اندوه بپرهیز که این دو، کلید هر شری هستند، زیرا اگر سست و تنبل باشی به ادای حق نخواهی پرداخت و اگر محزون و اندوهناک باشی، برحق، صبر پیشه نخواهی کرد.» (همان، ص 344)
سفیان ثوری نقل می کند که امام صادق(علیه السلام) را ملاقات کردم و از او خواستم مرا نصیحت کند.. .آن حضرت فرمود: ای سفیان! پدرم مرا به سه چیز سفارش و از سه چیز برحذر داشت، از جمله آن سفارشات این بود که فرزندم، هرکه با رفیق بد همراه شود سالم نمی ماند و هرکه در موضع اتهام رود مورد اتهام قرار می گیرد و هرکه بر زبان خود کنترل نداشته باشد پشیمان می شود.» (الخصال، صدوق، ص 169).
اصولاً اساسی ترین عامل تربیتی معصومان (ع) و درواقع مهمترین راز موفقیتشان در تربیت فرزندان همان تربیت با عمل و پای بندیشان به آنچه می گفتند بوده است و این شیوه در سیره تربیتی امام باقر(ع) نیز کاملاً آشکار است، فرزندان آن حضرت با دیدن اعمال پدر برای انجام اعمال صالح و رفتار درست الگو می گرفته و به راز بندگی خداوند دست می یافتند.
از فرزند بزرگوار امام باقر(ع) نقل شده که روزی بر پدرم وارد شدم و دیدم که در آن روز پدرم هشت هزار دینار به تهی دستان مدینه صدقه داده و اهل خانه ای را که تعداد آنها به یازده نفر می رسید آزاد کرده است.» (بحار الانوار، ج 46، ص 290)
اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل کرده است: من پیوسته رختخواب پدرم را پهن می کردم و منتظر می ماندم تا ایشان به رختخواب بروند و بخوابند، سپس برمی خاستم و به رختخواب خود می رفتم، شبی آن حضرت تأخیر کردند و من در طلب او به مسجد رفتم، درحالی که مردم خواب بودند، او را در حال سجده دیدم و غیر او کسی در مسجد نبود. من صدای او را می شنیدم که می گفت: «سبحانک اللهم انت ربی حقا حقا، سجدت لک یا رب تعبدا و رقا، اللهم ان عملی ضعیف فضاعفه لی، اللهم قنی عذابک یوم تبعث عبادک و تب علی انک انت التواب الرحیم.» (حلیه الابرار، ج 2، ص 112)
ابن قداح از امام صادق(ع) نقل کرده که: «پدرم (امام باقر(ع)) بسیار یاد خدا می کرد، همراه او راه می رفتم، او را در حال ذکر می دیدم، با او غذا می خوردم، او را در حال یاد خداوند می دیدم، با مردم سخن می گفت و این کار، او را از یاد خدا غافل نمی کرد. من مشاهده می کردم که زبان او مدام درحال گفتن ذکر لااله الاالله بود. پدرم ما را جمع می کرد و ما را به ذکر و یاد خدا امر می فرمود و این کار تا طلوع خورشید ادامه داشت، هر کدام از ما را که قرائت قرآن آموخته بود به خواندن قرآن و هر کدام که قرآن نیاموخته بود به گفتن ذکر امر می کرد.» (الکافی، ج 2، ص 299؛ بحار الانوار، ج 46، ص 8- 297؛ جلیه الابرار، ج 2، ص 111- 110)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هرگاه مسئله ای پدرم را محزون می ساخت، ایشان زنان و فرزندان را جمع می کرد. آنگاه خود دعا می کردند و آنها آمین می گفتند.» (بحار الانوار، به نقل از الکافی، ج 2، ص 487) همچنین بریدبن معاویه عجلی نقل می کند: «هرگاه امام باقر(علیه السلام) قصد مسافرت داشتند خانواده خود را در منزلی جمع می نمودند و این چنین دعا می کردند: «اللهم انی استودعک نفسی و اهلی و مالی و ولدی، الشاهد منا و الغائب، اللهم احفظنا و احفظ علینا، اللهم اجعلنا فی جوارک، اللهم لا تسلبنانعمتک و لاتغیر ما بنا من عافیتک و فضلک». پروردگارا خود و اهلم و مالم و فرزندانم، حاضر و غایب آنها را به تو سپرده ام، پروردگارا ما را حفظ کن و سلامتی ما را مستدام دار، پروردگار ما را در جوار خودت جای ده و نعمتت را از ما مگیر و عافیت و فضلت را نسبت به ما تغییر مده.» (حلیه الابرار، ج 2، ص .134)
این ها تنها نمونه هایی از سیره تربیتی امام باقر(علیه السلام) است که برگرفته از آموزه های قرآنی است. از این روست که اهل بیت(ع) را تجسم و ناطق قرآن گفته اند، چرا که قرآن، بخشی از وجود ذاتی و نوری ایشان است.
هر چند بیان همه آن چه از قرآن در حوزه تربیت بیان شده و حضرت امام باقر(علیه السلام) آن را در زندگی خویش به نمایش گذاشته را نمی توان در این مقاله کوتاه بیان کرد ولی همین اندازه خود به تنهایی می تواند حقیقت وجودی آن نور پاک الهی را به تصویر بکشد. باشد با پیروی از ایشان تحت ربوبیت وی قرار گرفته و ربانی شویم.
منبع:روزنامه کیهان
/م
یکی از انسان های کاملی که از سوی خداوند ماموریت می یابد تا نه تنها دستگیر شیعیان و امت اسلام باشد بلکه در مقام هدایت و ارائه طریق و ایصال الی المطلوب قرار گیرد، امام باقرالعلوم(ع) است که تمامی علوم اولین و آخرین را شکافته و به سر منزل دانش مطلق رسیده و در مقام روح القدسی، همه بشریت را از علوم سرچشمه هستی بهره مند ساخته است.
نویسنده در این نوشتار تنها به گوشه ای از زندگی عالم آل محمد(ص) اشاره کرده و شیوه و سیره تربیتی آن امام همام را براساس آموزه های قرآنی و روایی تحلیل و تبیین نموده است. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
تربیت ربانی
تربیت و ربوبیت از مهم ترین مقوله های آموزه های وحیانی است، چرا که هدف از استقرار انسان در زمین، دست یابی او به این مهم می باشد تا در یک فرآیندی، استعدادهای خویش را آشکار ساخته و پس از متاله و خدایی شدن، خود نیز در مقام مظهریت ربوبیت مطلق الهی قرار گیرد و به تربیت ما سوی الله پرداخته و ربوبیت آنها را به عهده گیرد.
از آیاتی از جمله 21 و 49 و 76 و 105 و 139 سوره بقره و 49 و 50 سوره آل عمران و ده ها آیه دیگر چنین برمی آید که خداوند نخستین مربی انسان هاست چنان که خدا سرچشمه و منشأ همه تربیت ها و ربوبیت ها می باشد.
خداوند هم چنین به عللی خود تربیت برخی از افراد انسانی را به طور مستقیم به عهده می گیرد و تحت کفالت خویش آنان را چنان که خود می خواهد می سازد و مصنوع خود قرار می دهد. (اسراء، آیه 65 و زمر، آیه 10 و آیات دیگر) از جمله کسانی که تحت تربیت مستقیم خداوندی قرار می گیرند پیامبران الهی هستند. (بقره، آیه 136 و آل عمران، آیه 84 و ابراهیم، آیات 12 و 13) از این رو خداوند از انتخاب حضرت آدم و تربیت ویژه او از سوی خود در آیاتی از جمله 122 سوره طه و 37 سوره بقره سخن به میان می آورد؛ چرا که حتی پذیرش توبه حضرت آدم(ع) به خاطر ارتکاب نهی تنزیهی و ارشادی و راهنمایی او برای حرکت به سوی خدا، خود بهترین گواه بر این انتخاب و تربیت ویژه است. (بقره، آیه 37)
همچنین تربیت حضرت ابراهیم(علیه السلام) این گونه اتفاق افتاد، چراکه وی به طور مستقیم تحت تربیت و کفالت الهی قرار گرفت و تربیت های ویژه ای یافت که در آیاتی ازجمله آیه 6 سوره یوسف و 51 سوره انبیاء و نیز 126 تا 131 سوره بقره و آیات بسیار دیگر به آن اشاره شده است.
تربیت حضرت اسحاق(علیه السلام) و اسماعیل صادق الوعد(علیه السلام) از دیگر مصادیق تربیت و پرورش خاص پیامبران است که در آیاتی از جمله آیه 6 سوره یوسف و 45 و 46 سوره ص و هم چنین آیات 54 و 55 سوره مریم بدان اشاره کرده است.
البته انسان هایی پاک غیر از پیامبران نیز به عللی تحت کفالت و پرورش خاص الهی قرار می گیرند که از جمله آن ها می توان به اصحاب کهف اشاره کرد. (کهف، آیات 9 تا 11 و نیز همان 14 تا 16).
همچنین گروهی از انسان ها به نام اولوالالباب نیز تحت تربیت خاص الهی قرار می گیرند که در آیاتی از جمله آیه 7 سوره آل عمران و نیز 190 تا 195 همین سوره و 19 تا 22 سوره رعد به این تربیت خاص توجه داده شده است.
اینها بیانگر این معناست که خداوند خود تربیت ربانی برخی از انسان ها را به طور خاص به عهده می گیرد تا در مسیر الهی دستگیر دیگران شوند، چراکه سنت الهی بر این قرار گرفته تا هستی از طریق اسباب، مدیریت و ربوبیت شود و پیامبران و اشخاص تربیت شده الهی همان اسباب الهی هستند تا به عنوان حبل الله و عروه الوثقی عمل کنند.
هریک از انسان ها باید در دایره فعلیت خود دیگران را تربیت کنند و دست کم در محدوده خانواده و خویشان این وظیفه و مأموریت را انجام دهند. خیرخواهی برای اعضای خانواده و تربیت دینی آنان تکلیفی بایسته برعهده مؤمنان است که در آیه 6 سوره تحریم بدان اشاره شده است. هریک در حد توان و استعداد خویش می بایست به تربیت و پرورش نفوس دیگران بپردازد، چنان که پیامبران این گونه عمل می کردند. (بقره، آیات 129 و 151 و آل عمران، آیه 164 و جمعه، آیه 2)
شیوه های تربیتی
تربیت انسان باید از خانواده آغاز و به همه هستی بینجامد (تحریم، آیه 6 و آیات دیگر) این تربیت شامل اموری چون آموزش نماز، پرداخت زکات، اطاعت از خدا، آموزش حجاب، ترغیب به رعایت تقوا، پرهیز از گفتار تحریک آمیز جنسی، ملازم بودن در خانه در مورد زنان، داشتن وقار، پرهیزاز جلوه گری ها و خودنمایی های جاهلی و مانند آن است. (احزاب، آیات 32و 33)
سرپرست خانواده به سبب دارا بودن نقش مؤثر و سازنده در تربیت دینی اعضای خانواده (تحریم، آیه 6) باید همواره مراقبت و پی گیری نماید تا اهل خانواده بر اقامه و برپایی نماز اقدام کرده و در این باره کوتاهی نکنند. (ابراهیم، آیات 37 و 40 و نیز مریم، آیه 55 و طه، آیه 132) در این میان نقش مادر در برهه ای از زمان در حوزه تربیت فرزند پررنگ است و می بایست شرایط به گونه ای فراهم آید تا مادر به این نقش و وظیفه خود به درستی عمل کند (طه، آیه 40) چنان که والدین باید بیش ترین دقت و صبر را در دوره خردسالی کودک به خرج دهند، چرا که بهترین زمان تربیت فرزندان همین سالیان کودکی و نوجوانی است. (اسراء آیه 24) زیرا فرزندان تحت تأثیر عقاید و رفتارهای والدین و سرپرستان خویش قرار دارند. (بقره، آیات 132 و 133 و یوسف، آیه 38 و حج، آیه 78)
نیکوکاری پدر و مادر تأثیر بسیاری در سرنوشت تربیتی کودک به جا می گذارد (مریم، آیات 28 و 29) و پدر و مادر افزون بر نصیحت و اهتمام به آموزش مستقیم فرزندان و اصلاح رفتارهای آنان (بقره، آیات 132 و 133) می بایست از طریق مواعظ گفتاری و عملی (لقمان، آیه 13) و رفتارهای نیک (مریم، آیات 28 و 29) کودکان خویش را تربیت کنند.
این تربیت باید همه حوزه ها و ابعاد زندگی را دربرگیرد. بنابراین آموزش جنسی و بیان تفاوت های زن و مرد و لزوم مراعات حریم خصوصی دیگران به ویژه حریم خصوصی جنسی از مهم ترین وظایف والدین است. کودکان باید دریابند که حریم خصوصی چیست و این حریم خصوصی امری مهم و اساسی است که حتی باید نسبت به والدین نیز مراعات شود، چرا که ایشان نیز دارای حریم خصوصی هستند که فرزندان نمی توانند آن را بشکنند و به آن تجاوز نمایند.
تعلیم آداب ورود به حریم خصوصی پدر و مادر به کودکان می آموزد تا حریم خصوصی دیگران را بشناسند و پای بند مقررات و آداب آن گردند؛ چرا که کودکان نخست به مالکیت عمومی می رسند و سپس به مالکیت خصوصی آگاهی و شناخت می یابند. از این رو لازم است تا محدوده مالکیت های عمومی و خصوصی، این گونه آموزش داده شود و کودکان با آن تربیت شوند.
رحمت و محبت کردن اساس تربیت است و این در فرزندان بیش از دیگر اشخاص بروز و ظهور می کند. (اسراء، آیات 23 و 24 و اسراء، آیه 24) بنابراین اساس تربیت را باید بر محبت و رحمت قرار داد و امید نداشت تا با خشونت و بغض کسی را تربیت کرد و آموزش داد.
در تربیت هم چنین باید از روش هایی بهره جست که بر پایه فطرت و عقلانیت باشد و در بسیاری از موارد ذکر حکمت و علل و فلسفه احکام واجبی و تحریمی و بایدها و نبایدها می تواند در ترغیب و تشویق دیگران به آن موثر باشد. از این رو روش آموزه های قرآنی در حوزه تربیتی بر این قرار گرفته تا آن جایی که امکان دارد، حکمت و فلسفه احکام بیان شود تا انگیزه در مخاطبان برای عمل افزایش یابد. (انعام، آیات 143 و 144 و نیز 148 تا 150 و نیز یونس، آیه 59)
هر کسی می بایست گروهی را برای یاری خود در امر تعلیم و تربیت، پرورش دهد، از این رو پیامبران وظیفه داشتند تا به تربیت و تعلیم ربانی گروهی از مردم به عنوان عالمان ربانی بپردازند تا ایشان را در امر تربیت دینی مردم یاری رسانند. (آل عمران، آیه 79)
این عالمان ربانی تربیت شده توسط پیامبران، خود نیز باید گروه هایی را پرورش و تربیت نمایند که به این عمل تربیتی اقدام کنند. این بدان معناست که هر کسی باید شبکه ای از عالمان و مربیان ربانی را پرورش داده و ایجاد نماید تا این گونه در همه سطوح و لایه های جامعه افراد تربیت شده حضور داشته باشند و اجازه ندهند تا کسانی به نام عالمان ربانی به سوءاستفاده بپردازند و یا مردم را از مسیر الهی و تربیت دینی دور سازند.
خداوند در آیه 63 سوره مائده و نیز 44 همین سوره، از وظایف عالمان تربیت شده دینی و ربانیون، تربیت مردم دانسته و از ایشان خواسته تا با امر به معروف و نهی از منکر مردم را در مسیر هدایت قرار دهند تا این گونه رسالت پیامبران در جامعه عمل شود. ایشان نیز همانند پیامبران نمی توانند اجرتی برای کار تربیت دینی خویش بخواهند و دین فروشی کنند.
آسان گیری (بقره، آیه 178)، ارایه الگوهای پسندیده (آل عمران، آیات 146 و 147) اعتدال و دوری از افراط و تفریط (فرقان، آیه 60 و لقمان، آیات 17 و 19)، تبیین علت رفتارها (لقمان، آیات 13 تا 19)، مراقبت و مواظبت نفس از ناپاکی ها (مائده، آیه 105) نمونه هائی از روش های قرآنی برای تربیت است.
سیره تربیتی امام باقر(علیه السلام)
تربیت قرآنی
در تربیت فرزندان نیز براساس الگوهای قرآنی عمل می کرد و آن را تجسم می بخشید. محمدبن مسلم از اصحاب بزرگ آن حضرت نقل می کند که من در خدمت امام باقر(علیه السلام) بودم. در این هنگام فرزند خردسالش، جعفر(علیه السلام) وارد شد و در دستش عصایی بود که با آن بازی می کرد. امام باقر(علیه السلام) او را به گرمی در آغوش گرفت و به سینه خود فشرد و خطاب به او فرمود: «پدر و مادرم به فدایت باد) با این چوب) کار لهو انجام مده و بازی مکن، سپس فرمود: «ای محمد، پس از من او امام توست. از او پیروی کن و از دانش او استفاده نما، به خدا سوگند او همان صادقی است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) او را توصیف نمود که شیعیان او در دنیا و آخرت پیروزند و دشمنانش در زمان هر پیامبری ملعون هستند. در (این هنگام) جعفر(علیه السلام) خندید و صورتش قرمز شد، آنگاه امام باقر(علیه السلام) به من فرمود: از او سؤال کن، من از او پرسیدم ای پسر رسول خدا، خنده از کدام عضو بدن منشأ می گیرد. جعفر(ع) فرمود: ای محمد، عقل از قلب، اندوه از کبد و نفس از ریه و خنده از طحال منشأ می گیرد. (وقتی این پاسخ را از او شنیدم) از جایم برخاستم و او را بوسیدم.» (بحارالانوار، ج47، ص15، ح12؛ به نقل از کفایه الاثر، ص.321)
تربیت بر پایه اعتدال
هرچند تفاوت های گاه بسیار مهم و اساسی میان فرزندان وجود دارد، ولی کسی که در مقام تربیت است می بایست به گونه ای رفتار کند که حسادت فرزندان برانگیخته نشود و بلکه حتی گاه لازم است تا کودکی که شرایطی خاص دارد و آسیب پذیرتر است موردتوجه قرار گیرد تا به دیگران آسیب نرساند. امام صادق(علیه السلام) به نقل از پدر گرامی اش می فرماید: به خدا قسم، رفتار من با بعضی از فرزندانم از روی تکلف و بی میلی است. او را روی زانوی خود می نشانم، محبت بسیار می کنم، از وی شکرگزاری و قدردانی می نمایم، درحالی که این همه احترام و محبت، شایسته فرزند دیگر من است. به این تکلف تن می دهم تا آنکه فرزند شایسته ام از شر آنان مصون باشد و آنان رفتاری را که برادران یوسف با یوسف انجام دادند مرتکب نشوند. خداوند سوره یوسف را نفرستاد مگر به عنوان مثال که بعضی از ما نسبت به بعضی دیگر حسد نورزیم چنانکه برادران یوسف به او حسد کرده و ستم نمودند.
صحبت و نصیحت با فرزندان
از جمله سفارش های آن حضرت به فرزندش امام صادق(علیه السلام) این جملات است: «خداوند سه چیز را در سه چیز دیگر پنهان کرده است، رضایش را در اطاعت مخفی کرد، پس هیچ طاعتی را کوچک نشمار، شاید که رضایتش در همان طاعت باشد، خشم و غضبش را در معصیت پنهان نمود، پس هیچ نوع معصیتی را کوچک نپندار، شاید که غضبش در همان باشد و اولیاء خود را در میان بندگانش پنهان کرد، پس احدی از بندگان او را حقیر مدان که شاید همان بنده، ولی او باشد.» (کشف الغمه، ج2، ص 360، سیره الائمه الاثنی عشر، ج2، ص 230-229).
آن حضرت به فرزندش فرمود: «فرزندم از کسالت و اندوه بپرهیز که این دو، کلید هر شری هستند، زیرا اگر سست و تنبل باشی به ادای حق نخواهی پرداخت و اگر محزون و اندوهناک باشی، برحق، صبر پیشه نخواهی کرد.» (همان، ص 344)
سفیان ثوری نقل می کند که امام صادق(علیه السلام) را ملاقات کردم و از او خواستم مرا نصیحت کند.. .آن حضرت فرمود: ای سفیان! پدرم مرا به سه چیز سفارش و از سه چیز برحذر داشت، از جمله آن سفارشات این بود که فرزندم، هرکه با رفیق بد همراه شود سالم نمی ماند و هرکه در موضع اتهام رود مورد اتهام قرار می گیرد و هرکه بر زبان خود کنترل نداشته باشد پشیمان می شود.» (الخصال، صدوق، ص 169).
ضرورت تربیت با کردار
اصولاً اساسی ترین عامل تربیتی معصومان (ع) و درواقع مهمترین راز موفقیتشان در تربیت فرزندان همان تربیت با عمل و پای بندیشان به آنچه می گفتند بوده است و این شیوه در سیره تربیتی امام باقر(ع) نیز کاملاً آشکار است، فرزندان آن حضرت با دیدن اعمال پدر برای انجام اعمال صالح و رفتار درست الگو می گرفته و به راز بندگی خداوند دست می یافتند.
از فرزند بزرگوار امام باقر(ع) نقل شده که روزی بر پدرم وارد شدم و دیدم که در آن روز پدرم هشت هزار دینار به تهی دستان مدینه صدقه داده و اهل خانه ای را که تعداد آنها به یازده نفر می رسید آزاد کرده است.» (بحار الانوار، ج 46، ص 290)
اسحاق بن عمار از امام صادق(ع) نقل کرده است: من پیوسته رختخواب پدرم را پهن می کردم و منتظر می ماندم تا ایشان به رختخواب بروند و بخوابند، سپس برمی خاستم و به رختخواب خود می رفتم، شبی آن حضرت تأخیر کردند و من در طلب او به مسجد رفتم، درحالی که مردم خواب بودند، او را در حال سجده دیدم و غیر او کسی در مسجد نبود. من صدای او را می شنیدم که می گفت: «سبحانک اللهم انت ربی حقا حقا، سجدت لک یا رب تعبدا و رقا، اللهم ان عملی ضعیف فضاعفه لی، اللهم قنی عذابک یوم تبعث عبادک و تب علی انک انت التواب الرحیم.» (حلیه الابرار، ج 2، ص 112)
ابن قداح از امام صادق(ع) نقل کرده که: «پدرم (امام باقر(ع)) بسیار یاد خدا می کرد، همراه او راه می رفتم، او را در حال ذکر می دیدم، با او غذا می خوردم، او را در حال یاد خداوند می دیدم، با مردم سخن می گفت و این کار، او را از یاد خدا غافل نمی کرد. من مشاهده می کردم که زبان او مدام درحال گفتن ذکر لااله الاالله بود. پدرم ما را جمع می کرد و ما را به ذکر و یاد خدا امر می فرمود و این کار تا طلوع خورشید ادامه داشت، هر کدام از ما را که قرائت قرآن آموخته بود به خواندن قرآن و هر کدام که قرآن نیاموخته بود به گفتن ذکر امر می کرد.» (الکافی، ج 2، ص 299؛ بحار الانوار، ج 46، ص 8- 297؛ جلیه الابرار، ج 2، ص 111- 110)
امام صادق(علیه السلام) فرمود: «هرگاه مسئله ای پدرم را محزون می ساخت، ایشان زنان و فرزندان را جمع می کرد. آنگاه خود دعا می کردند و آنها آمین می گفتند.» (بحار الانوار، به نقل از الکافی، ج 2، ص 487) همچنین بریدبن معاویه عجلی نقل می کند: «هرگاه امام باقر(علیه السلام) قصد مسافرت داشتند خانواده خود را در منزلی جمع می نمودند و این چنین دعا می کردند: «اللهم انی استودعک نفسی و اهلی و مالی و ولدی، الشاهد منا و الغائب، اللهم احفظنا و احفظ علینا، اللهم اجعلنا فی جوارک، اللهم لا تسلبنانعمتک و لاتغیر ما بنا من عافیتک و فضلک». پروردگارا خود و اهلم و مالم و فرزندانم، حاضر و غایب آنها را به تو سپرده ام، پروردگارا ما را حفظ کن و سلامتی ما را مستدام دار، پروردگار ما را در جوار خودت جای ده و نعمتت را از ما مگیر و عافیت و فضلت را نسبت به ما تغییر مده.» (حلیه الابرار، ج 2، ص .134)
این ها تنها نمونه هایی از سیره تربیتی امام باقر(علیه السلام) است که برگرفته از آموزه های قرآنی است. از این روست که اهل بیت(ع) را تجسم و ناطق قرآن گفته اند، چرا که قرآن، بخشی از وجود ذاتی و نوری ایشان است.
هر چند بیان همه آن چه از قرآن در حوزه تربیت بیان شده و حضرت امام باقر(علیه السلام) آن را در زندگی خویش به نمایش گذاشته را نمی توان در این مقاله کوتاه بیان کرد ولی همین اندازه خود به تنهایی می تواند حقیقت وجودی آن نور پاک الهی را به تصویر بکشد. باشد با پیروی از ایشان تحت ربوبیت وی قرار گرفته و ربانی شویم.
منبع:روزنامه کیهان
/م
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}