بچههايي که دزدي ميکنند
بچههايي که دزدي ميکنند
«اولين باري که دختر هفت سالهام، مريم، از کلاس ورزش با يک کادو به خانه آمد، فکر کردم که اين کادو را دوستاش، گلي، به او داده است. وقتي دومين بار گفت که گلي يک اسباببازي به او هديه داده، تعجب کردم و بار سوم زماني که مريم يک صندلي کوچک از خانه عروسکي گلي را توي روسرياش پيچيده بود، متوجه شدم که فرزندم اين لوازم را دزديده! واقعا ناراحت و عصباني شده بودم. تنها فکري که به نظرم رسيد اين بود که مجبورش کنم به خانه گلي برود و همه آنها را پس بدهد اما از تکرار اين رفتار خيلي نگران هستم. از شما ميخواهم که مرا راهنمايي کنيد که چهطور با او رفتار کنم.»
اينها مشتي نمونه خروار از گلايههاي والديني است که از رفتارهاي عجيب و غريب بچههايشان سر در نميآورند و مفهومش را نميفهمند. حتماً شما هم با مساله سرقت کردن بچهها روبهرو شدهايد. شايد فرزند شما بدون اجازه شما از کيفتان پول برميدارد يا اسباببازيهاي دوستاناش را بدون اطلاع آنها برميدارد و حتي در مدرسه لوازمالتحرير دوستاناش را با خود به خانه ميآورد. بسياري از والدين از خود ميپرسند چگونه بايد با اين مساله برخورد کرد؟ در اين باره با دكتر ميترا حكيم شوشتري، روانپزشك كودك صحبت كرديم. راهكارهايي كه او توصيه کرده ميتواند راهگشاي شما باشد.
نظر کارشناس
دزدي کردن در بچههاي پيش دبستاني عملي شايع است زيرا به تازگي با مفهوم مالکيت داشتن و رعايت حريم خصوصي آشنا شدهاند. بچهها تقريبا از سن، چهار سالگي با مفهوم مالکيت آشنا ميشوند. حتما ديدهايد که کودکان خردسال تمايلي به دادن اسباببازي خود به کودکان ديگر ندارند. در سن 4 تا 5 سالگي، کودکان خود را محور جهان ميپندارند و حتي تصور ميکنند که والدين بيشتر متعلق به آنها هستند تا خواهران و برادرانشان لذا آنها تصور ميکنند که ميتوانند هر چيزي را که ميخواهند بردارند و غالبا اشتباه بودن اين عمل را نميپذيرند. در اين سنين بچهها با مفاهيمي مانند خوب و بد، جريمه و پاداش و راست و دروغ آشنا ميشوند. بايد از فرصتهاي مختلف براي رشد بيشتر اين مفاهيم استفاده کرد. از جمله فرصتهاي خوبي که براي اين آموزش ميتوان به آن اشاره داشت، بازي با کودک و ايفاي نقش عملي است که انجام داده و درخواست از او براي اجراي نقش پدر يا مادري که با اين عمل مواجه است. بهتر است از واژه دزدي استفاده نکنيم و از کلمه برداشتن شي استفاده کنيم زيرا با استفاده از اين لغت، به کودک اين صفت را منسوب کردهايم که اين کار تغيير رفتار را دشوار ميسازد. بهتر است از نصيحت کردن و گفتن ادامه خطرات اين کار در بزرگسالي خودداري کنيم. تحت هيچ شرايطي از تنبيه بدني استفاده نکنيم و بدانيم اگر تنبيه بدني بتواند اين رفتار را متوقف سازد، موجب جايگزيني رفتار منفي ديگري خواهد شد و راه ارتباط ما را با کودک ميبندد، در چنين شرايطي ممکن است کودک رفتارش را به صورت پنهاني انجام دهد، يعني تنبيه باعث تشديد اين رفتار شود. کودکان از شش سالگي به بعد ميتوانند به صورت کامل مفهوم مالکيت و نادرست بودن رفتار «برداشتن وسايل ديگران» را درک کنند و معمولا ميدانند براي برداشتن جنس بايد قيمتي را پرداخت. در اين زمان است که پدر و مادر بايد محدوديتها و تنبيههايي را براي اين عمل در نظر بگيرند. در اينجا به سه سوال رايج والدين در اين زمينه پاسخ ميدهم.
1 در همان لحظه که متوجه شدم شيء را برداشته چه بايد بكنم؟
2 چرا بچهها دزدي ميکنند؟
3 براي پيشگيري چه بايد كرد؟
در همان لحظه چه بايد بكنم؟
قدم اول: زماني که والدين پي بردند که بچه چيزي را برداشته است، به هيچ عنوان نبايد واکنش شديد نشان دهند. در آن لحظه بايد رفتاري مناسب و سنجيده از خود نشان دهند. بايد بکوشند آرامش خود را حفظ کرده و روشي منطقي اتخاذ کنند، در غير اينصورت باعث احساس گناه و دلخوري در خود والدين ميشود و از طرف ديگر عزت نفس کودک را نيز به مخاطره مياندازد. اعتراف خواستن از کودک و تهمت زدن به او در نزد ديگران، عملي بسيار غير عاقلانه و ناصحيح است زيرا با اينگونه روشها به ندرت ميتوان به ريشه اصلي و علت بنيادي مشکل پي برد. اين عمل غالبا به دروغگويي کودک يا ريختن آبروي او براي عملي که ممکن است هرگز تکرار نشود منتهي خواهد شد. پس بايد توجه داشته باشيم که وقتي پاسخ سوالي را ميدانيم، نبايد بخواهيم از کودک تحت فشار پاسخ مثبت بگيريم. اين کار مشکل دروغ گفتن را بر مشکل قبلي ميافزايد.
قدم دوم: همان موقع بايد رفتارش را به درستي نامگذاري کنيد. براي مثال نبايد برداشتن بياجازه چيزي که متعلق به او نيست را امانت گرفتن بناميد، بنابراين به بچههايي که مفهوم مالکيت را درک ميکنند بگوييد که برداشتن بياجازه متعلقات ديگران کاري خلاف قانون است..
قدم سوم: بلافاصله رفتارش را اصلاح كنيد (اصلاح کردن يعني ايجاد نوعي جبران.) براي مثال کودکي که از مغازه کيک برداشته، بايد به آنجا برگردد و کيک را به جايي که برداشته بگذارد (البته اگر دست خورده نشده است) يا اگر مغازه دار آن را پس نگيرد، پول آن را پرداخت کند. در اين گونه از موارد از بزرگترهايي که کودک از آنها چيزي را بر داشته است بخواهيد، از طرف کودک قول ندهند و عذرخواهي نکنند و نگويند که اين کار براي بچهها طبيعي است. اگر بچه پولي براي پرداخت آنچه که برداشته است، نداشت؛ والدين ميتوانند به او قرض دهند و بعدا از پول ماهيانه او کم کنند يا بايد کاري در خانه (مثل شستن ظروف براي دو روز) انجام دهد تا پولي براي پرداخت آن به دست آورد. همچنين از فردي که از او چيزي دزديده است عذرخواهي کند. اين نکته اهميت دارد که کودک مسووليت رفتار نادرستاش را به عهده بگيرد.
قدم چهارم: براي اصلاح رفتار، ميتوان از پيامدهاي طبيعي استفاده کرد.مثلا به کودکي که طي دوره بيماري سرماخوردگي، بدون اجازه شکلات برداشته، اجازه ندهيد دو روز شيريني بخورد. والدين بايد بدانند بچههايشان در چه وضعيتي هستند اما نبايد به صورت مداوم کيف و وسايل شخصي کودک مورد جستجو قرار گيرد.اين کار احساس عدم اعتماد در کودکان ايجاد ميکند. اگر ميخواهيم کودکمان براي دست زدن به کيف ما، از ما اجازه بگيرد، در ابتدا ما بايد براي بررسي کيف کودک از او اجازه بگيريم. با اين کار ميتوان احساس مثبت داشتن حريم شخصي را به کودک انتقال داد. پس داشتن الگوي مناسب رفتاري، ميتواند موجب ايجاد رفتارهاي مثبت در کودک شود. بچههايي که مورد نظارت نزديک والدين قرار ندارند با احتمال بيشتري به سوي دزدي و ديگر مشکلات رفتاري کشيده ميشوند.
قدم پنجم: از خودتان بپرسيد چرا؟ علت انجام اين کار را نبايد از کودک سوال کرد چون به احتمال زياد پاسخي که والدين به آن نياز دارند را به دست نميآورند. گاه برخورد نامناسب و شديد اوليه با چنين رفتاري در کودکان خردسال موجب تداوم و حتي تشديد رفتار ميشود.کودکان به دلايل گوناگون وسايل ديگران را برميدارند، به همين دليل تعيين علت اين رفتار مهم است. شايد بهتر باشد که پدر و مادر شرايط زندگي کودک را مورد بررسي قرار دهند و در مواردي از کمک متخصصان استفاده کنند. قدر مسلم، پس از روشن شدن علت، ميتوان کمک بهتري به کودک ارايه کرد. بعضا ديده ميشود که وقتي درگيري و اختلافات زناشويي زيادي در خانه وجود دارد، کودکان سعي ميکنند با بروز مشکلات رفتاري، از ميزان درگيري والدين بکاهند و در واقع خود را کانون اصلي توجه قرار دهند.
اصلا چرا بچهها دزدي ميکنند؟
والديني که پس از تکرار اين رفتار توسط کودک و تعيين پيامد مناسب از سوي آنها، از انجام روشهاي تنبيهي خودداري ميکنند، ممکن است ندانسته اين رفتار را تقويت کنند. پس زماني که والدين متوجه ميشوند کودکشان بدون اجازه چيزي را برداشته است، بايد تذکرهاي لازم را همان موقع به کودک بدهند.براي مثال به او بگويند: «اين وسيله مال تو نيست و نبايد آن را بدون اجازه برداري» و يا «آن وسيله را پس بده و عذرخواهي کن.» پدر و مادراني که تمايل دارند کودک هيچ نوع کمبودي را احساس نکند و از همه امکانات کاملا شبيه به همسالان خود برخوردار باشد، ممکن است در مواردي که برخلاف ميل کودک، چيزي را تهيه نکنند و با چنين رفتاري از سوي کودک مواجه شوند. اولا خوب است بچهها از دوران کودکي، بدانند که هر خانهاي شرايط خاص خود را دارد و آنها نبايد دايما خود را با دوستانشان مقايسه کنند. تجربه تحمل در برابر ناکامي، پديدهاي است که بايد از دوران کودکي در انسان رشد کند و موجب رشد سالم انسان شود.
بچهها از طريق مشاهده والدين بسياري از رفتارها را ياد ميگيرند. گاهي والدين چيزي که متعلق به آنها نيست را بر ميدارند. براي مثال لوازم اداره خود را بر ميدارند و در خانه استفاده ميکنند. اين کار ممکن است در نظر کودکان به معني آن باشد که در مواردي دزدي صحيح است و يا هنگامي که پدري بازنگرداندن بقيه پول مشتري را به حساب زرنگي خود ميگذارد يا با سربلندي از تعداد دفعاتي ميگويد که از بزرگترهاي خود پولي را برداشته و آنها متوجه نشدهاند، از جمله مصاديق ارايه الگوي ناسالم رفتاري است. همچنين کودکان از ديدن فيلمها و قصههايي که قهرمان آنها دزد و سارقي است که از جذابيت خاصي برخوردار است و با استفاده از تواناييهاي خاص خود مبالغ هنگفتي به جيب ميزند، الگو ميگيرند. همه اينها براي آموزش اين نکته کافي است که يک راه براي تامين نيازها، دست کردن در جيب بزرگترها و برداشتن پول است. گاهي ميتوان به صورت غير مستقيم و در قالب داستان و قصه کودک را با ناپسند بودن چنين اعمالي آشنا کرده و او را از عواقب آن آگاه ساخت و گاه ميتوان موضوع را مستقيم با کودک خود در ميان گذاشت.
برخي از بچهها پولي براي خود ندارند تا چيزي را که ميخواهند خريداري کنند. بچههايي که پول توجيبي ندارند، امکان دارد براي چيزي که ميخواهند دست به برداشتن پول بزنند. گاهي کودک دوست دارد براي خودش چيزهاي کوچکي مثل، بستني، شکلات و يا بيسکوييت بخرد ولي پول ندارد. در اين حالت اگر او پول نداشته باشد، ممکن است به سراغ کيف پدر يا مادرش برود. علاوه بر اين داشتن پول توجيبي کودکان را با نحوه داد و ستد و پسانداز کردن آشنا ميسازد.
بعضي از بچهها براي اينکه توسط گروهي از همسالان خاص مورد پذيرش قرار گيرند، مانند آنها دزدي ميکنند. در اين گونه از موارد بايد اعتماد به نفس کودک مورد ارزيابي قرار گيرد. برخي از اختلالات روانپزشکي کودکان مانند اختلال سلوک (تمايل به انجام رفتارهاي ضد قانون) و اختلال خلقي نيز ميتوانند با چنين رفتارهايي تظاهر پيدا کنند. در برخي موارد، کودک براي بيان احساس دشمني نسبت به معلم يا والدين دزدي ميکند و نياز به دريافت محبت و توجه بيشتر از جانب آنان و نيز آموزش راههاي سالم تخليه عواطف دارد.
ممکن است دلايلي پيچيدهتر از آنچه ذکر شد نيز در بروز اين رفتار در کودکان و نوجوانان دخيل باشد. مثلا علت اين رفتار ميتواند خشم بچهها يا تمايل آنها به جلب توجه ديگران باشد يا برعکس چنين رفتاري ميتواند منعکس کننده مشکلات و استرسهاي آنها در محيط زندگيشان باشد. در اين گونه موارد اين رفتار به عنوان فرياد کمکخواهي از سوي آنها تلقي ميگردد. به هر حال، علت دزدي هر چه که باشد، والدين وظيفه دارند ريشههاي آن را شناسايي نمايند تا از تبعاتي که در پي خواهد داشت، پيشگيري نمايند. از جمله اين پيامدها ميتوان به طرد شدن اين گونه از کودکان توسط همسالان و ورود آنان به گروههايي از کودکاني که مشکلات رفتاري دارند و افزايش تصاعدي رفتارهاي ناسالم اشاره داشت لذا از تکرار اين گونه رفتارها نبايد به سهولت گذشت و بايد توجه داشت که تغيير يک رفتار مداوم کاري پيچيدهتر است.
بزرگي گفته است که مراقب افکارت باش زيرا به رفتار مبدل ميشود. مراقب رفتارت باش زيرا به عادت مبدل ميشود، مراقب عاداتات باش زيرا به شخصيت تو مبدل ميشود و شخصيت تو تقدير تو را رقم ميزند.
پس در صورت استمرار مشکل بايد از متخصصان کمک گرفت.
اقدامات زيادي وجود دارد که والدين ميتوانند براي پيشگيري از شروع رفتار دزدي در کودکانشان انجام دهند.
بايد و نبايدها
1 مفهوم مالکيت را به کودک ياد دهيد: دوران کودکي زمان خوبي براي آموزش مفهوم مالکيت است. بايد به آنها گفته شود که افراد حق مالکيت بر اموالشان را دارند و برداشتن چيزي که به شخص ديگري تعلق دارد اشتباه است. پدر و مادر ميتوانند از مثالهايي استفاده کنند. براي مثال از کودک بپرسند: «اگر کسي اسباب بازي مورد علاقه تو را بدون اينکه دوست داشته باشي بردارد، چه احساسي پيدا ميکني؟» و با استفاده از مثالهايي که در زندگي روزانه اتفاق ميافتد ميتوانند مفهوم مالکيت را به کودک بياموزند. (براي کودکان توضيح دهند که براي برداشتن چيزهاي مورد نياز از مغازه بايد پول پرداخته شود، امانت گرفتن کتابها از کتابخانه و متوجه ساختن او که هر يک از افراد خانواده لوازم شخصي خاص خود را دارد.)
2 علت اشتباه بودن اين عمل را براي کودک توضيح دهيد: والدين بايد مطمئن باشند که کودکانشان ميدانند چرا برداشتن اموال ديگران نادرست است. آنها ميتوانند به اين موضوع اشاره کنند که اين اموال در حقيقت به شخص ديگري تعلق دارد.
3 به کودک ياد بدهيد چهطور آنچه را ميخواهد درخواست کند: اگر کودک اسباب بازي، خوراکي و يا وسيلهاي را ميخواهد، راه صحيح رسيدن به آن را به او ياد بدهيد، چهطور پولهايش را براي خريد آن پس انداز کند و يا براي مثال، اگر کودک از عروسک دوستاش خوشاش آمده است و ميخواهد يک شب آن را از دوستاش قرض بگيرد، اين موضوع را صادقانه با او و يا با شما در ميان گذارد تا شما چارهاي براي او بينديشيد.
4 بايد نمونه خوبي براي بچهها باشيد: والدين هرگز چيزي که متعلق به آنها نيست را برندارند و هميشه روراست و صادق باشند. از طرف ديگر سعي کنند نيازهاي کودک را شناخته و برآورده سازند. تکرار چنين اعمالي از سوي کودکان ميتواند تبديل به عادتي شود که ترک آن سخت خواهد بود، بنابراين گاهي اجازه دهيد خود او وسايل مورد نيازش را تهيه کند. گاهي هم براي آشنا کردن او با روش صحيح خريد، همراهياش کنيد. مبلغي در اختيارش بگذاريد و اجازه دهيد آنچه را ميخواهد بخرد.
5 ايجاد رابطه صميمانه با کودک: والدين بايد تلاش کنند تا رابطه موثر با کودکانشان داشته باشند. بچههايي که با والدينشان احساس صميميت و نزديکي ميکنند، به احتمال زياد ارزشها و عقايد آنها را بيشتر ميپذيرند تا کودکاني که رابطه نزديکي با والدين خود ندارند.
6 تحسين و تشويق يادتان نرود: پدر و مادر بايد از رفتارهاي شايسته، مناسب و صادقانه کودک حمايت و قدرداني کنند. اگر آنها اينگونه رفتارها را به موقع مورد تحسين خود قرار دهند، موجب تقويت آن ميشود.
نبايدها
1 از بچهها بازجويي نکنيد يا آنها را به اقرار کردن مجبور نکنيد.والدين نبايد به اعتراف کردن بچهها اصرار ورزند. کودکان براي حمايت از خود دروغ ميگويند. اگر والدين مطمئن نيستند که کودکشان چيزي را برداشته است نبايد براي او تنبيهي در نظر بگيرند اما بايد به او بفهمانند که شک دارند و به صادق بودن او نيز اميدوارند.
2 به کودک کمک کنيد تا راههاي کسب پول را بيابد. بچهها بايد مقداري پول براي خرج کردن داشته باشند تا چيزهاي مورد نياز خود را با نظارت والدين خريداري کنند. مثلا اين پول را ميتوانند از طريق انجام برخي از کارهاي خانه دست آورند. اين کارها جداي از مسووليتهايي است که کودکان به طور معمول در خانه انجام ميدهند.
3 در کودکان احساس شرم ايجاد نکنيد. والدين نبايد اجازه دهند که بچهها احساس گناهکاري کنند و نبايد آنها را دروغگو يا دزد خطاب كنند زيرا به عزت نفس آنها آسيب ميرسانند، در عوض بايد آنها متوجه شوند که پدر و مادر از رفتارشان ناراحت هستند اما اين به معني آن نيست که فرد بدي هستند بلکه رفتارشان درست نبوده است.
4 نبايد کاري کنيم که کودک فکر کند که به او بياعتماد هستيم. برخي از والدين، بعد از ديدن اين رفتار پول و وسايل قيمتي را مخفي ميکنند تا فرصتي براي انجام اين رفتار در اختيار کودک قرار نگيرد. اين امر به حل مشکل کمکي نميکند. بايد به چنين کودکاني فرصت تمرين رفتار مناسب داده شود. مثلا به کودک مقداري پول بدهيد تا براي خانه نان بخرد و پس از برگرداندن درست باقيمانده پول، بخشي از پول را به عنوان جايزه رفتار خوباش به او بدهيد. نکته با اهميت در اين جا آن است که نبايد به کودک بگوييم چون از پول بر نداشتي، اين را جايزه ميگيري. به عبارت ديگر براي انجام رفتار مثبت و دريافت جايزه به علت آن اشاره ميکنيم.
پي نوشت ها :
* فوقتخصص روانپزشکي اطفال
منبع:www.salamat.com/ک
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}