ترافالگار؛ مهم ترين نبرد دريايي تاريخ


 

نويسنده: حميد رضا هدايت پناه




 
بررسي جنگي كه انگلستان را بزرگ ترين قدرت آن زمان كرد و آغازگر عصر ويكتوريا بود
پس ازوقوع انقلاب كبير فرانسه در سال 1789 و اولين برخورد دنياي جديد با انقلاب، حكومت تازه تاسيس پاريس آماج حملات نيروهاي اروپايي قرار گرفت ولي نيروي انقلاب فرانسه بسيار بزرگ تر ازآن بود كه بخواهد به اين سادگي ها در مقابل دشمنان سر فرود آورد. بعد از انقلاب فرانسه، يك سري نبرد زنجير‌وار به وقوع پيوست كه در انتها منجر به تثبيت انقلاب و به رسميت شناخته شدن آن شد اما در اين دوران پرآشوب و هياهو، بي شك مهم ترين رويداد، برخاستن و قد كشيدن سرجوخه توپخانه اي كوتاه قد بود كه تبديل به يكي از بزرگ ترين سرداران تاريخ شد؛ ناپلئون بناپارت. او با جنگ طلبي و زياده خواهي توانست در مدت كوتاهي فرانسه را به يكي از بزرگ ترين قدرت هاي دنيا تبديل كند. اين چيزي نبود كه قدرت هاي آن روز، مخصوصاً انگلستان به راحتي آن را بپذيرد. اين شد كه به سرعت اتحادهاي بزرگي عليه فرانسه به وجود آمدند كه البته درابتدا با نبوغ جنگب ناپلئون شكست خوردند. اما اين همه ماجرا نبود. پيروزي هاي نظامي ناپلئون باعث ثبات موقت و توازن قوا در اروپا شد. حال زمان آن رسيده بود تا فرانسه دشمن بزرگ خود را از سر راه بردارد. ناپلئون كه به سبب اين پيروزي ها لقب امپراتور را به خود داده بود و انقلابي را كه براي آزادي به وجود آمده بود تبديل به يك ديكتاتوري كامل كرده بود، مي خواست نيروهاي اصلي خود را به سمت كانال مانش حركت بدهد تا در يك فرصت مناسب با عبور ازاين آبراه باريك، لندن را فتح كند. اين هدف به قدري برايش مهم بود كه ناپلئون به دريادار لويي دولاتوش- ترويل، فرمانده نيروي دريايي فرانسه گفت: «اگر بتوانيم تنها شش ساعت بر درياي مانش [مهم ترين شاه راه ارتباطي انگلستان با قاره اروپا] مسلط بمانيم، آقاي دنيا خواهيم شد.» اما عمر ترويل براي اين نبرد كفاف نداد. او در سال 1804 در گذشت و ناپلئون فرماندهي نيروي درياي را به درياسالار پير، چارلز ويولنوو سپرد. ولي همه چيزآن گونه كه ناپلئون انتظار داشت پيش نرفت. لندن با كمك ديپلمات هاي برجسته و ثروت هنگفت خود، اتريش، روسيه و سوئد را با هم عليه ناپلئون متحد كرد. در سوي ديگر نقشه هم ناپلئون براي دور كردن ناوگان دريايي انگلستان ازمانش، مشكلات زيادي با درياسالار پيرش، ويولنوو داشت كه باعث شد برنامه تسلط برمانش با مشكل روبرو شود.

نبرد اولم
 

پس از آنكه نقشه حمله به انگلستان شكست خورد، ناپلئون متوجه اعضاي ديگر اتحاديه شد. ارتش بزرگي از روسيه براي پيوستن به ارتش اتريش درحركت بود كه بناپارت در يك اقدام متهورانه به استقبال دشمن رفت. او خوب مي دانست چگونه دشمنان را به تكه هاي كوچك تقسيم كند تا راحت بر آنها پيروز شود. اين جنگ كه به نبرد اول معروف شد، براي اتريشي ها اسفبار بود. 61 هزار سرباز اتريشي تسليم شدند. 200 قبضه توپ غنيمت فرانسوي ها شد. ولي همه اينها در برابر بي مدافع ماندن پايتخت افسانه اي آنها ناچيزبود. وين كه 400 سال در برابر جملات عثماني ايستادگي كرده بود، بدون مقاومتي درمقابل قدرت انقلاب زانو زد.

ديدار در دريا
 

پس از فتح وين، ناپلئون بايد براي يك كار ناتمام دوباره به دريا بر مي گشت؛ فتح انگلستان. درياسالار نلسون- فرمانده ناوگان دريايي انگلستان كه متوجه تجمع نيروهاي فرانسوي در اطراف قادس (Cadis- بندري در جنوب اسپانيا و نزديكي تنگه طارق)- شده بود، به سرعت دست به كار شد و با قسمت عمده ناوگان دريايي سلطنتي رهسپار آخرين ماموريت زندگي خود شد. اوضاع در دو سوي ميدان كاملاً متفاوت بود. فرانسوي ها بيشتر افسران خود را در پاكسازي هاي گسترده، پس ازانقلاب كبير از دست داده بودند و نيروهاي آنها تجربه چنداني در نبرد دريايي نداشتند. حال آنكه ملوانان جزيره مرداني بودند كه بخش عمده زندگي خود را روي آب سپري كرده بودند و سال ها جنگ دريايي و دريانوردي، ازآنها مرداني با اراده پولادين ساخته بود.
نلسون براي ترغيب دشمن به حمله، بخش اعظم ناوگان خود را از ديد ناوگان فرانسه- اسپانيا دور كرد و تنها تعداد كمي ازآنها را در ديدرس آنها قرار داد. ولي اين حيله اي نبود كه بتواند ويولنوو با تجربه را فريب دهد. البته ويولنوو هم مي دانست با مرداني كه دارد نمي تواند برنلسون غلبه كند ولي دستور جديد ناپلئون همه چيز را تغيير داد. او به ناوگان خود فرمان داد تا از تنگه طارق عبور كرده، وارد دريايي مديترانه شده و با سرعت هر چه تمام تر خود را به ناپل برسانند. ناپل، شهري در ايتالياست كه آن زمان تحت سيطره ژوزف بناپارت- برادر ناپلئون- بود. ژوزف در برقراري حكومت در ناپل به كمك احتياج داشت. اين حركت ناوگان، كافي بود تا نلسون نيروهايش را جمع كرده و مانند يك بلاي آسماني در سر راه فرانسوي ها حاضر شود.

آغاز مهم ترين نبرد دريايي تاريخ
 

نبرد براي ناوگان فرانسه غير قابل اجتناب بود. آنها حتي نمي دانستند كه پنج فروند از بهترين كشتي هاي انگليسي براي گشتزني به درياي مديترانه ارسال شده اند. كشتي هاي نلسون نزديك شده و توپ هاي جنگي آماده شليك شدند. ويولنوو به سرعت دست به كار شد و با ايجاد يك هلال گسترده از كشتي هاي جنگي در نزديكي دماغه ترافالگار يك خط دفاعي قدرتمند در مقابل ناوگان سلطنتي درست كرد. علت اين آرايش نيروي ويولنوو اين بود كه نلسون مجبور مي شد براي استفاده مناسب از قدرت آتش خود نيروهايش را در مقابل توپخانه مهيب فرانسوي ها حركت داده و آنها را مجبور به دور زدن كند. اين درحالي بود كه سرعت كم باد هم توان مانورهاي سريع را از نلسون سلب مي كرد. ولي سردار فرانسوي يك نكته را فراموش كرده بود؛ نلسون كسي نبود كه خود را محدود به آموخته هاي دانشكده هاي جنگ كند! دريادار كهنه كارانگليسي در يك مانور فوق العاده نيروهايش را به دو ستون تقسيم كرد و مستقيم به سمت قلب خط فرانسوي ها يورش آورد. ملوانان فرانسوي به اندازه كافي حرفه اي نبودند تا بتوانند دستورات ساده فرمانده خود را اجرا كنند. درنتيجه قلب خطوط دفاعي آنها به اندازه كافي مستحكم نبود كه مناسب دفع حمله سنگين ناوگان سلطنتي باشد. به دليل كندي باد، نيروهاي موجود در دو جناح هم توانايي انجام مانور و كمك به مركز خط دفاعي خود را نداشتند. ولي كندي باد تنها به ضرر فرانسوي ها نبود. كند شدن سرعت پيشروي ستون هاي انگليسي، باعث شد آنها زمان طولاني تري در جلوي روي ناوگان فرانسوي باشند. اين امر تلفات سنگيني برآنها تحميل مي كرد. ولي همه چيز با ورود خود نلسون و كشتي سرفرماندهي عظيم او به منطقه رزم تغيير كرد.
HMS Victory ، پر قدرت ترين ناو آن دوران بود. هنگامي كه خطوط فرانسوي را شكست و وارد كارزار شد، با شليك همزمان 100 توپ كه درعرشه هاي جانبي اش مستقر بودند، توانست تلفات سنگيني را بر پيكر دو ناو بزرگ «بوسنتور» و «ردوتيبل» نيروي دريايي فرانسه وارد كند. انگليسي ها با قدرت در پشت خطوط فرانسوي پيش مي رفتند و آنها را مي شكافتند و نلسون بر عرشه ويكتوري در حال رقم زدن يكي از مهم ترين لحظات تمام تاريخ بشر بود كه ناگهان شليك يك تيرانداز فرانسوي، سينه چپ او را شكافت و ستون مهره او را خرد كرد! نلسون درحالي كه نظاره گر بزرگ ترين پيروزي خود بود، در خون خود غوطه ور مي شد؛ گويي همه چيز دست به دست هم داده بود تا از لرد اول درياداري، يك افسانه بسازد. پس از عبور ستون دوم به فرماندهي دريادار كالينوود (Collinwood) از ميان خطوط فرانسوي ها با وجود رشادت هاي سربازان انقلاب، دريانوردان با تجربه جزيره موفق شدند تا آنها را شكست دهند. حاصل نبرد نتايج ترافالگار براي ناپلئون بيشتر شبيه يكك كابوس بود. او 22 كشتي خود را از دست داد؛ در حالي كه نيروي دريايي سلطنتي هيچ ناوي از دست نداد! نلسون با نقشه مبتكرانه خود موفق شده بود برتري دريايي بي چون و چراي انگلستان را حفظ كند. هر چند دراين راه جان خود را از دست داد. پس از ترافالگار، ناپلئون تلاش براي سيادت بر درياها را كنار گذاشت و از روياي فتح لندن دست برداشت و اين در حالي بود كه با محاصره همه جانبه خود به وسيله ناوگان انگلستان با مشكلات متعددي روبه رو شد؛ دشواري هايي كه درنهايت منجر به تسليم او و فرانسه شد.

دريا سالار نلسون
 

1758: تولد در يك خانواده با اصلت وايكينگ
1770: ورود به خدمت در كشتي تحت فرماندهي دايي اش در 12 سالگي با وجود ضعف قواي بدني.
1778: ناخدايي كشتي هين چين بروك در 20 سالگي.
1793: ناخدايي رزمنا و آگامنون. اين كشتي يكي از پيشرفته ترين كشتي هاي جنگي انگليسي بود.
1794: از دست دادن چشم راست در اثر خمپاره فرانسوي ها زماني كه قصد داشت تا جزيره كرس را فتح كند.
1797: دريافت مقام شواليه به دليل رشادت در نبرد با ناوگان اسپانيا در 39 سالگي- از دست دادن دست راست خود هنگام نبرد براي فتح سانتاكروز.
1798: حمله به ناوگان فرانسه در مصر و شكست آنها- در اين نبرد يك تركش به سر او برخورد كرد ولي در كمتر از يك ساعت با سر باندپيچي شده به عرشه بازگشت- اين پيروزي باعث بسته شدن مسير تداركات براي ناپلئون شد و او را از رسيدن با اهداف خود باز داشت.
1801: رسيدن به مقام درياباني.
1805: ترافالگار بزرگ ترين پيروزي ها در بستر مرگ در مقام لرد اول درياداري با درجه درياسالار.

كشتي ويكتوري
 

HMS. Victory
ورود به خدمت: 1778
سازنده: كاتهام داكيار
طول: 3M /69
ارتفاع دكل اصلي: m 5/65
وزن: 3500 تن
توپخانه: 104 قبضه
در روز نبرد ترافالگار HMS. Victory توانست با خرد كردن خط دفاعي فرانسوي ها با 104 قبضه توپ، اين پيام را به جهانيان برساند كه دوران ويكتوريا آغاز شده است. با وجود خروج از «خدمت فعال» كشتي در سال 1812 نيروي دريايي سلطنتي تصميم گرفت براي زنده نگه داشتن ياد و خاطره پيروزي بزرگ ترافالگار و در كنار آن اداي احترام به كشتي كالبد بي جان يكي از بزرگ ترين قهرمانان تاريخ انگلستان را به جزيره آورده بود، ازاوراق و نابود كردن آن صرف نظر كنند؛ تصميمي كه هم اكنون و پس از سپري شدن بيش از 200 سال و تبديل HMS. Victory به قديمي ترين كشتي جنگي در حال خدمت جهان، دورانديشي اتخاذكنندگان آن را به رخ مي كشد. اين ناو سرفرماندهي (Flag Ship) نيروي دريايي سلطنتي امروز در بندر Portsmouth لنگر انداخته است و تبديل به يك موزه شناور شده كه ياد و خاطره قرن ها تلاش و از خود گذشتگي مردان امپراتوري ويكتوريا را زنده نگه دارد. البته اين يادگاري عظيم آن چنان هم ارزان به دست نيامده است. سال 2009 وزارت دفاع انگلستان مبلغ 30 ميليون پوند را به سر پا نگاه داشتن نماد پيروزي بزرگ خود در يكي از تعيين كننده ترين نبردهاي دريايي تاريخ اختصاص داد.
منبع:نشريه دانستنيها، شماره18.