رازهاي عشق پايدار (قسمت اول)


 





 
عشق و محبت بين زن و شوهر از ارکان اصلي نظام خانواده است؛ اما با گذشت زمان ممکن است شور و شوق دوران نخستين ازدواج کمتر شده و حتي به خاموشي کشيده شود.برخي همسران، هنگامي که در زندگي مشترک خود خدشه اي مي بينند، چنان آشفته مي شوند که پل هاي پشت سر خود را خراب مي کنند؛ به طوري که ديگر نمي توانند روابط شان را با يکديگر ترسيم کنند.آنها مي توانند در زندگي روزمره، در عادت هاي فردي و در سليقه هاي شخصي تنش و کشمکش ايجاد کنند، نه عشق.چنانچه برخي معتقدند که عشق با گذشت زمان زياد دوام پيدا نمي کند.حتي به طور افراطي گفته اند که ازدواج گورستان عشق است!
اين نگارش در تلاش دارد در جهت سلامت رواني و تداوم عشق در زندگي زناشويي و همچنين توجه به نکات مثبت يکديگر و ارتقاي سازگاري زناشويي مطالبي را ارائه دهد.در ادامه مطالب پس از ارائه مفهوم عشق،توصيه ها و نکاتي را براي داشتن زندگي زناشويي لذت بخش ارائه مي شود.
عشق به صورت هاي مختلف توصيه شده است.«چطور مي توان با چند جمله،به قضاوت درباره عشق پرداخت؟»روشن ترين مفهوم عشق را در عبارت زير يافتم:
*عشق،احساسي سطحي و زودگذر نيست.عشق، قدرت و تعهد است.معناي عشق مي تواند حتي در گفتن حرف هايي باشد که معشوق نمي خواهد بشنود.عشق شهامت است.گفتن کلماتي همچون «مي ترسم» يا «دوستت دارم»نيازمند شهامتي است به مراتب بيش از آنچه براي نفوذ در ديگران بدان نيازمنديم.عشق احترام قائل شدن براي خود و ديگران است.معناي عشق رها کردن معشوق به حال خود،در جاي خود و دوست داشتن او در همان حال و در همان جاست.درست در همان لحظه اي که مي گوئيم:«اين کار را بکن تا دوستت بدارم»عشق را نابود کرده ايم.عشق جستجو و کشف خوبي هاي ديگران است و اگر کسي بتواند اين کار را پيوسته انجام دهد.خوشبختي خود را تضمين کرده است. چون زندگي ما بازتابي از خود ماست.هر چه دريافت مان از عشق و زيبايي بيشتر باشد، رشدمان بيشتر خواهد بود،بنابراين براي همه ما انسان ها «عشق يعني همه چيز».
همچنين عيني ترين و ملموس ترين تعريف عشق را در عبارت زير يافتم:
*«برخلاف افسانه هاي رمانتيک، عشق راه و روشي است که طي آن فردي رفتاري را نسبت به ديگري(همسرش)نشان مي دهد؛نه وضعيتي احساسي که فرد،خود را در آن پيدا مي کند...»
*عوامل تقويت کننده عشق در زندگي زناشويي:
1-«همواره بردباري و شکيبايي داشته باشيم»: اصل شکيبايي براي تداوم رابطه ها و استحکام آن ضروري است.رابطه هاي پايدار به چند سال رشد احتياج دارد تا طي آن پايه هاي عشق مستحکم شود.عشق يک احساس نيست،بلکه يک انتخاب است.عشق چگونگي رفتاري است که شما با شخص ديگري داريد. هنگامي که ياد مي گيريد به عشق خود جنبه عملي (نه صرفاً احساسي )بدهيد،عشق تان پايدار مي شود.مي گويند چند سالي طول مي کشد که شما ياد بگيريد، چگونه کسي را دوست بداريد.بنابراين بايد به طور کامل با خود و همسرتان شکيبا باشيد.پايداري بخشيدن به عشق کار سختي است و زمان زيادي مي برد.عاشق شدن کار آساني است،ولي در عشق ماندن روشي است که بايد توسط هر دو نفر دنبال شود.
2-«حفظ رابطه ها و رشد آن را اولويت قرار دهيم»:خاتمه دادن به رابطه انتخاب درستي نيست.اگر ازدواج کرده ايد،سعي کنيد در آن رابطه باقي بمانيد.البته بعضي مواقع طلاق ضروري است.حتي در اين مواقع، از متخصصين روانشناس کمک بگيريد و سعي کنيد ازدواج را از بي نظمي و نابساماني نجات دهيد.شايد کوشش در جهت حل تعارض موجود،نياز به انرژي کمتري داشته باشد تا آماده شدن براي کنار آمدن با عوارض رواني-اجتماعي -فيزيکي ناشي از طلاق.
3-«درست صحبت کردن با يکديگر را رعايت کنيد»:کلمات داراي قدرت هستند.ما هنگام صحبت کردن ممکن است برخي نکات را رعايت نکنيم؛براي مثال فراموش کنيم بگوييم: «متشکرم» يا «معذرت مي خواهم».گاهي نسبت به بيگانگان بسيار مهربان تر و مؤدب تر هستيم تا نسبت به همسرمان.بسياري از ازدواج ها از رفتار بد و خشونت و جسارتي که هرگز نسبت به يک فرد بيگانه يا همکار اعمال نمي شود،صدمه مي بيند.براي حفظ يک رابطه خوب،از سرزنش کردن بپرهيزيد؛چون اين عمل طرف مقابل را بيشتر از شما دور مي کند.از حدس و گمان و ترديد بپرهيزيد؛ زيرا اعتمادها را از بين مي برد.هرگز همسر خود را تحقير نکنيد؛چون اين عمل به احساس درماندگي يا اقدامي تلافي جويانه منجر مي شود. در مقابل، تحسين و تمجيد را فراموش نکنيد، هر انتقاد سازنده را پنج بار تحسين کنيد. رابطه ها زماني پايدار مي ماند که دو طرف به گونه اي سازنده درباره رفتارهايي که نياز به تغيير دارند، انتقاد کنند. «اگر همسر خود را تحقير کنيد و پايين ببريد،او دقيقاً همان جا مي ماند و احساس حقارت مي کند.هميشه سعي کن همسرتر بالا ببري و به گونه اي با او رفتار کني که احساس خوبي داشته باشد».
4-«نسبت به يکديگر ابراز مهرباني و محبت کنيد»:اگر رفتاري دوستانه داشته باشيد احساس عشق و دوستي مي کنيد.اساس رابطه اتکاي متقابل است؛به گونه اي که هر فردي از ديگري مراقبت و سعي مي کند او را خشنود ساخته و از وي حمايت کند.ما مي توانيم به گونه اي خلاق به هم متکي باشيم؛بدون اينکه به حريم هاي شخصي و فردي يکديگر لطمه اي وارد کنيم.اگرچه رابطه جنسي سرشار از شوق و اشتياق است؛ ولي اين احساسات موقتي است. رابطه جنسي، ضمن اينکه مي تواند يکي از جنبه هاي بسيار هيجان انگيز و ارضاکننده هر رابطه اي باشد،در صورتيکه جانشيني براي ساير روش هاي صميمانه ارتباطي باشد يکي از بالاترين خطرها نيز هست.سعي کنيد اوقاتي را هم فقط به با هم بودن و ابراز محبت و مهرباني (فراسوي رابطه جنسي)اختصاص دهيد.هنگامي که با همسر خود هستيد و در کنار او نشسته ايد، دقت کنيد چقدر به او شادي و مسرت مي دهيد و مي گيريد؟آيا مي توانيد او را در ذهن و وجود خود احساس کنيد؟
5-«همديگر را اعضاي يک تيم بدانيم»:زندگي مشترک عرصه کمال است،نه پيکار يا مسابقه فوتبال. تن واحد عمل کنيد، يار و ياور هم باشيد.سعي کنيد به قول ابراهام مزلو(پايه گذار روانشناسي انسان گرا) از « من واقعي»بگذريد تا به «ماي واقعي» برسيد.مشکلات مالي هم يکي از عواملي است که روابط صميمانه را خدشه دار مي کند.به هر حال با تلاش بيشتر، قناعت و صرفه جويي،مديريت هزينه ها، و يا احتمالاً شغل دوم يا شاغل بودن هر دو ... و اين قبيل موارد، مي توان اين مشکل را تا حدودي حل کرد يا حداقل در مورد آن به تفاهم و نقطه مشترکي رسيد.
منبع:ماهنامه دنياي سلامت،شماره ي 50.