بايسته ها و راهكارهاى ترويج فرهنگ حجاب
بايسته ها و راهكارهاى ترويج فرهنگ حجاب
1. آموزش حجاب در مدارس
مدارس، مراكز تعليم و تربيت و تزكيهاند. آموزش عملى احكام دينى، بخشى از وظايف معلم و دانشآموز را تشكيل مىدهد. توصيه بدون تعليم و تربيت، پوشش دينى را به دستور خشك و تحميلى مبدل مىسازد، ولى توصيه همراه با معرفت، پذيرش آن را آسان مىكند. معرفت به حجاب، ضامن اجرا و دوام آن است. آنگاه كه پوشش دينى در محيطهاى اجتماعى و پس از پايان تحصيلات، به شكل فرهنگ پذيرفته شده درآيد، رسميت عملى پيدا مىكند.
2. تشويق
اين اصل در تربيت آدمى، كاربرد فراوان دارد. ماهيت تشويقها متفاوت است و مىتواند بار عاطفى، مالى، تشريفاتى، شغلى، سياسى، علمى و امثال آن داشته باشد كه در ترويج فرهنگ حجاب مورد استفاده قرار خواهد گرفت. اگر فردى نيازمند نوعى تشويق نباشد، بايد از نوع ديگر بهره بگيريم. احترام لازم و محسوس مردم به بانوان با حيا و باحجاب جامعه سبب ترويج فرهنگ حجاب خواهد شد. همانطور كه برخورد منفى با زنان بىحجاب نيز مىتواند عاملى بازدارنده به حساب آيد با اين شرط كه حد و اندازه آن را بايد رعايت كرد تا به لجاجت نيانجامد.
3. فعاليتهاى علمى، فرهنگى و هنرى
انتشار نشريه و كتاب، تشكيل ميزگردهاى ادبى، فراخوانى مقاله، تعيين موضوع حجاب براى انشا و پرسش مهر، بهكارگيرى هنرهاى تصويرى، مسابقات فرهنگى و مانند آن آثار مثبتى دارند. توليد برنامهها و فيلمهاى مفيد و آموزشى نيز در راديو و تلويزيون اثرى فراگير دارد. رعايت كامل پوشش دينى بانوانى كه در فيلمهاى سينمايى و تلويزيونى بازى مىكنند يا عكسى كه با پوشش اسلامى در صفحات مطبوعات به چاپ مىرسد، آثار مثبتى دارد، چنانكه پوششهاى غير شرعى نيز آثار زيانبار و گستردهاى بر فرهنگ جامعه مىگذارد. اساسا حضور زنان پوشيده در صحنههاى مختلف جامعه، آثار مثبت و چشمگيرى در همگانى كردن فرهنگ حجاب اسلامى در جامعه دارد. پخش آيات، روايات و كلمات حكمتآميز و تصاوير الهام بخش درباره حجاب در محيطهاى عمومى، تابلوهاى شهرى و محيطهاى مناسب ديگر نيز به تقويت اين فرهنگ خواهد انجاميد.
4. تقويت فرهنگ غيرت
بىترديد، زنان با هر تفكر و عقيدهاى، به نظر و سليقه همسران خود در انتخابهاى خويش از جمله لباس و وضع ظاهرى توجه مىكنند. ازاينرو، غيرتمندى مردان در نوع پوشش آن نقش بسزايى دارد. با توجه به اين واقعيت، ترويج فرهنگ غيرت در ميان مردان به ترويج و تحقق پوشش دينى در جامعه كمك مىكند. خداوند در قرآن كريم مىفرمايد: "يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ نارا وَقُودُها النّاسُ وَ الْحِجارَةُ؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خود و خانواده خويش را از آتش دوزخى كه هيزمش از مردم و سنگ خاراست، حفظ كنيد. " (تحريم: 6) پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلممىفرمايد: "خداوند، بينى هريك از مؤمنانى را كه غيرت نمىورزند، به خاك مىمالد. "1 ايشان در سخنى ديگر، غيرت را از ايمان مىداند.2
5. نظارت بر رسانههاى جمعى
رسانهها بهويژه صدا و سيما در ساختار فرهنگ اجتماعى مردم نقش مهمى دارند و مىتوانند با نوع برنامههاى خود، آنان را به فساد يا صلاح بكشانند. كمترين تسامح در اعطاى امتياز كار فرهنگى جهت راهاندازى مؤسسههاى هنرى، نمايش تئاتر و فيلم و انتشار روزنامه، مجله و كتاب، به نفوذ فرهنگ بيگانه و ابتذال اخلاقى مىانجامد. شرط پوشش دينى در تهيه و خريد فيلمها و برنامههاى تلويزيونى، ضرورتى انكارناپذير است. حتى نمايش دختر بچهها با وضع نامتناسب از سيماى جمهورى اسلامى، بدآموزى فرهنگى دارد.
برخى والدين فكر مىكنند ديدن صحنههاى آنچنانى در فرزندانشان تأثيرى ندارد يا چون آن را درك نمىكنند، مسئله را جدى نمىگيرند. اين توهمى بيش نيست. آنها اين مسئله را خوب درك مىكنند و از آن تأثير مىپذيرند. اين صحنهها بر روحشان تأثير منفى مىگذارد و در بزرگسالى ظهور مىيابد.
6. فعاليت قواى سهگانه
تصويب قوانين جامع و دقيق در اين زمينه در مجلس شوراى اسلامى و عمل كردن بدون تساهل و تسامح قوه قضاييه به قوانين ياد شده سبب مىشود فرهنگ حجاب ترويج يابد. قوه قضاييه سهمى مهم در حفظ سلامت جامعه دارد و اوضاع اخلاقى جامعه، كارنامه گوياى اين دستگاه است. نظارت جدى و دلسوزانه مسئولان دولتى بر محيطهاى تحت نظارت آنها نيز از جمله عوامل ترويج حجاب و پيشگيرى از بدحجابى در ادارات دولتى است.
7. احياى امر به معروف و نهى از منكر
پس از تقويت ريشههاى حجاب، شناخت معروف و اجراى امر به معروف و نهى از منكر تأثير بسزايى در كنترل اجتماعى دارد. امر و نهى دينى، تكليف عمومى است. زن، ناموس جامعه اسلامى است و همه بايد در حفظ اين گوهر الهى بكوشند. جامعه دينى، هيچگونه تساهل و تسامحى را در اين راستا برنمىتابد. بىاعتنايى در اين راه پسنديده نيست، ولى وسواس و بدگمانى هم كارساز نخواهد بود. مبناى طهارت و تقوا، تربيت و ايمان است. اگر فقط ترس پشتوانه پرهيز باشد، در جايى كه چنين ترسى نيست، شخص از ارتكاب محرمات پروا نخواهد داشت. پىآمد چنين فضايى، ايجاد نفاق و دورنگى و دوگانگى در معاشرت و پوشش و رفتار خواهد بود.
8. معرفى پوششهاى متناسب
يكى ديگر از عوامل فهم، تعريف درست از پوشش متناسب با سن و شرايط كارى بانوان است. الگويى كه با رعايت معيارهاى شرعى، آزادى عمل بيشترى را براى زنان مسلمان فراهم آورد. افزون بر اين، با معرفى الگوى پوشش و تنوع دادن در آن، مىتوان تا حدود زيادى به نيازهاى بانوان پاسخ داد.
9. تقويت باورهاى دينى با احياى فرهنگ ناب اسلامى
اگر زنى داراى باورى قوى باشد شالوده شخصيتى او نيز بر اساس همين باور شكل مىگيرد؛ چنان كه حضرت على عليهالسلام مىفرمايند: "أَلْمَرْءُ بِإِيمانِهِ. " يعنى: شخصيت انسان در گرو باورهاى اوست.3
آن حضرت در جاى ديگر مىفرمايند: "وَ الْمُؤْمِنُ بِعَمَلِهِ. " يعنى: و ايمان انسان در عمل او جلوهگر است.4
بنابراين، بايد با تقويت پايههاى دينى و باورهاى اعتقادى، وسيله اعمال صالح را در زنان فراهم آوريم و اين مسئوليت بيش از همه بر عهده متوليان مذهبى و فرهنگى جامعه است.
10. باطنگرايى و سيرتگرايى به جاى صورتگرايى
فراخوانى زن مسلمان به ارزشهاى اصيل دينى و فراهم نمودن تمهيدات لازم براى تقويت عملى و پرورش روح ايمان و تعهد وى، نقش مهمى در اين زمينه دارد. آنچه در اسلام ارزش دارد شخصيت وجودى و عظمت روح بلند انسان است و تن و نماى فيزيكى انسان منزلت والايى ندارد. حضرت مسيح عليهالسلام مىفرمايد:
يعنى: بحق براى شما مىگويم: تن چه سودى دارد در صورتى كه ظاهرش درست باشد و درونش تباه. بدنهاى شما چه سودتان دهد كه خوشتان دارد و دلهايتان تباه باشد و سودى نبريد كه پوست خود را پاك نگاه داريد و دلهاى شما چركين باشد.5
متأسفانه برخى از زنان در شرايط كنونى، حتى پوشش را نيز براى خودنمايى برمىگزينند. سخن تأملبرانگيز حضرت على عليهالسلام در اين مورد، كاملاً گوياست:
تَظْهَرُ فِى اخِرِ الزَّمانِ وَ هُوَ شَرُّ الْأَزْمِنْةِ نَسْوَةٌ كاسِياتٌ عارِياتٌ مُتَبَرِّجاتٌ مِنَ الدِّينِ خارِجاتٌ وَ فِى الْفِتَنِ داخِلاتٌ وَ لِلشَّهَواتِ مائِلاتٌ وَ إِلَى اللَّذّاتِ مُسْرِعاتٌ مُسْتَحِلاّتٌ لِلْمُحَرَّماتِ وَ فِى جَهَنَّمَ خالِداتٌ.
يعنى: در آخرالزمان كه بدترين زمانهاست، ظاهر مىشوند زنان پوشيدهاى كه برهنهاند (لباس دارند اما تنگ، كوتاه، نازك و بدننما مىباشد) و از خانه با خودآرايى بيرون مىآيند، اينان از دين خارجند و در فتنهها داخل و به سوى شهوات تمايل دارند و به سوى لذات نفسانى در شتابند و حرامها را حلال مىدانند و در دوزخ به عذاب ابدى گرفتار مىآيند.6
11. معرفى و شناساندن الگوهاى زن مسلمان
انسان فطرتا الگوگزين و اسوهپذير است و دوست دارد ارزشهاى باورمند خود را در چهرههاى مجسم ديده و همانندسازى كند. با وجود اين امروزه زن مسلمان، آنچنان كه بايد با شخصيتهاى بزرگ تاريخ اسلام آشنا نشده تا دريابد كه آنان چگونه با حضور توأم با وقار و متانت در جامعه اسلامى، شرافت و منزلت انسانى خويش را حفظ نمودند.
زن مسلمان با شناخت شيوه رفتارى زهراى مرضيه عليهاالسلام و زينب كبرى و الگوبردارى از آن، بازيچه هوسها قرار نمىگيرد و عامل فسادگسترى نمىشود و به حيات طيبه و پاكيزه مىرسد:
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُو?مِنٌ فَلَنُحْيينَّهُ حَياةً طَيبَةً وَ لَنَجْزِينَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يعْمَلُونَ.7
يعنى: هر كس از مرد و زن كه ايمان داشته باشد و عمل صالح انجام دهد، به او حيات پاكيزه مىبخشيم و پاداش آنها را بهتر از اعمالى كه انجام دادهاند، خواهيم داد.
خداوند در اين آيه، پاداش و ثواب را در برابر عمل صالح دانسته است؛ يعنى ملاك برترى، زن يا مرد بودن نيست، بلكه هر انسان مؤمنى كه عمل صالحى انجام دهد، به او پاداش داده مىشود و فرقى هم بين زن و مرد نيست. البته كسانى كه دستورها و قوانين الهى را سرلوحه زندگى خود قرار مىدهند در قرآن و احاديث از آنان، به نيكى ياد شده است.8
در اين ميان، پيروى از اسوهها تأثير بسزايى در رشد و تكامل آدمى دارد و چه اسوهاى بهتر از كسى كه پيامبر گرامى اسلام درباره او مىفرمايد: "اِنَّ اللّهَ تَعالى لَيغْضَبُ لِغَضَبِ فاطِمَةَ وَ يرْضى لِرَضاها. "9 يعنى: خداوند با غضب فاطمه عليهاالسلام غضبناك مىشود و با رضايت او راضى مىشود.
حضرت امام خمينى رحمهالله در خصوص جامعيت حضرت زهرا عليهاالسلام و الگو قرار دادن اين بانوى فرشته خو مىفرمايد:
تمام ابعادى كه براى زن متصوّر است و براى يك انسان متصور است، در فاطمه زهرا عليهاالسلام جلوه كرده و بوده است. يك زن معمولى نبوده است؛ يك زن روحانى، يك زن ملكوتى، يك انسان به تمام معنا انسان، تمام مشخّصه انسانيت، تمام حقيقت زن، تمام حقيقت انسان، اين زن معمولى نيست؛ اين موجود ملكوتى است كه در عالم، به صورت انسان ظاهر شده است بلكه موجود الهى جبروتى، در صورت يك زن ظاهر شده است. زنى كه تمام خاصّههاى انبيا در او است. زنى كه اگر مرد بود، نبى بود. زنى كه اگر مرد بود، به جاى رسولالله بود.10
جلوههاى ملكوتى، جلوههاى الهى، جلوههاى جبروتى، جلوههاى مُلكى و ناسوتى هم در اين موجود مجتمع است.11
استاد شهيد مرتضى مطهرى نيز در تبيين عظمت و جامعيت حضرت زهرا عليهاالسلام مىنويسد:
در تاريخ اسلام، زنان قديسه و عالى قدر فراوانند. كمتر مردى است به پايه خديجه برسد و هيچ مردى جز پيغمبر صلىاللهعليهوآله و على عليهالسلام به پايه حضرت زهرا عليهاالسلام نمىرسد. حضرت زهرا عليهاالسلام بر فرزندان خود كه امامند و بر پيغمبران غير از خاتم الانبياء برترى دارد.12
در مقايسهاى كوتاه بين اسلام و ساير مذاهب و مكاتب درمىيابيم كه زن در اسلام، ارزش و منزلت والايى دارد. حضرت امام رحمهالله در اين باره مىفرمايد:
آن قدر كه اسلام به زن خدمت كرده است، خدا مىداند كه به مرد خدمت نكرده است.13
اگر خداوند اين اندازه براى زنان ارزش قائل است براى آن است كه صلاح و فساد كشور بستگى به صلاح و فساد خانواده دارد. اگر كانون خانواده، يك محيط آرام و دور از اضطراب و دلهره باشد، زمينه براى رشد و تربيت آيندهسازان فراهم مىآيد و مسائلى چون طلاق، جار و جنجال، اضطراب و بيمارىهاى عصبى و روانى كاهش مىيابد. البته زنان به دو دسته صالح و ناصالح تقسيم مىشوند كه بين اين دو دسته از جهت ارزش و منزلت، فاصله بسيار است؛ چنان كه امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: "لَيسَ لِلْمَرْأَةِ خَطَرٌ لالِصالِحَتِهِنَّ وَ لالِطالِحَتِهِنَّ فَأَمّا صالِحَتُهُنَّ فَلَيسَ خَطَرُها الذَّهَبُ وَ الفِضَّةَ هِىَ خَيرٌ مِنَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ أَمّا طالِحَتُهُنَّ فَلَيسَ خَطَرُها التُّرابَ التُّرابُ خَيرٌ مِنْها ".14
يعنى: براى زن، ارزش و هماوردى نيست؛ نه براى صالح آنها و نه براى ناصالح آنان. زن خوب ارزشش، با طلا و نقره برابرى نمىكند بلكه بهتر از طلا و نقره است اما زن بد، خاك نيز قيمت و بهاى او نيست بلكه خاك بهتر از اوست.
12. توجه دادن به مسئوليت انسان در برابر اعمال خويش
توجيهات غيروجيهى كه از برخى بانوان غيرمتدين شنيده مىشود (مانند: دلم مىخواهد؛ آزادم؛ ربطى به ديگران ندارد) مردود است؛ زيرا در هيچ جاى دنيا انجام هر كارى بر اساس خواهشهاى نفسانى پذيرفته نيست. از آن گذشته، اگر جوان هرزه و لاابالى در برابر زنان همين حرف را بزند، در سايه آزادى اين افراد، چه وضعيتى براى اينگونه از بانوان پيش خواهد آمد؟! توجيه "ربطى به ديگران ندارد. " هم با فلسفه وجوب امر به معروف و نهى از منكر نمىسازد؛ زيرا اگر يك يا چند عنصر مخرب به پيكره نظام اسلامى آسيب وارد كنند، وظيفه همگان است تا از سرايت آن آسيب، به جامعه پيشگيرى كنند و او را ارشاد و راهنمايى و در صورت عدم پذيرش تنبيه نمايند.
توجيهات ديگرى چون "اين آقا مثل برادرم است. " يا "انسان بايد دلش پاك باشد. " نيز پذيرفتنى نيست؛زيرا در عيناينكه در يك جامعه اسلامى افراد خواهران و برادران دينى هستند اما بايد مسائل مربوط به محرم و نامحرم رعايت شود. رعايت نكردن اين امور، آسيبهاى جدى به همراه خواهد داشت.
همچنين اين توجيه كه "اين لباسها را به بازار نياورند تا ما هم نخريم. " نيز نادرست است؛ زيرا صرف وجود اين اجناس در بازار، از انسان سلب اختيار نمىكند؛ به علاوه، بسيارى از اشياى نامناسب ديگر هم در بازار موجود است كه انسان نبايد آنها را خريدارى نمايد.
تفكر "در جوانى مدپرستى و در پيرى خداپرستى " هم بطلانش روشن است؛ زيرا خويشتندارى انسان از گناهان، در جوانى اجر و پاداش بيشترى دارد. از آن گذشته، چه تضمينى وجود دارد كه فرصت توبه به انسان دست دهد. اين توجيهات ياد شده از منظر عقل و شرع پذيرفته نيست.
خداوند در كتاب هدايت مىفرمايد:
وَ لا يؤذَنُ لَهُمْ فَيعْتَذِرُونَ.15
يعنى: در روز قيامت به آنها اجازه داده نمىشود تا عذر و بهانه بياورند.
در آن روز بر دهانها مهر زده مىشود، اعضا و جوارح سخن مىگويند16 و تمام اعمال آدمى ثبت و ضبط مىشود. خداوند مىفرمايد:
إِنّا كُنّا نَسْتَنْسِخُ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.17
يعنى: بدرستى كه ما تمام رفتار و كردار شما را نسخهبردارى مىكرديم.
وقتى انسان، اعمال و رفتار خود را مانند فيلم حاضر ببيند، نمىتواند آن را انكار كند و شرمنده كردار و گفتار خويش خواهد بود. خداوند درباره مشاهده اعمال انسان در روز جزا مىفرمايد:
يوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَيرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَينَها وَ بَينَهُ أَمَداً بَعِيداً.18
يعنى: در روز قيامت هر كس آنچه از كار نيك انجام داده حاضر مىبيند و فرد گنهكار دوست دارد ميان او و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانى زيادى باشد.
گنهكاران با ديدن كارنامه اعمال خود مات و متحير مىمانند و مىگويند:
يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الْكِتابِ لا يغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلاّ أَحْصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يظْلِمُ رَبُّكَ أَحَداً.19
يعنى: "اى واى بر ما! اين چه كتابى است كه هيچ عمل كوچك و بزرگى نيست، مگر اين كه آن را شماره كرده است. " و همه اعمال خود را حاضر مىبينند و پروردگارت به احدى ظلم نمىكند.
13. بازنمايى مصونيتها و فوايد حجاب
با بررسى آثار تمدنهاى مختلف در مىيابيم كه حجاب از آداب و رسوم ديرينه تمدنهاى بشرى بوده است. نقوشى كه از نياكان به جا مانده، از احترام به حجاب در بيشتر قومها و ملّتها حكايت مىكند:
در نقشهايى كه از ايران باستان بر جاى مانده، هيچ صورت زنى ديده نمىشود و ناامنى از ايشان نيز به نظر نمىرسد.20
قرآن، به زنان مؤمن مىآموزد كه با پيروى از حكم پيامبر صلىاللهعليهوآله پوششهاى بلند (مانند چادر) بر خويش افكنند تا شناخته نشوند و مورد آزار قرار نگيرند: "يا أَيهَا النَّبِي قُلْ لأَِزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُو?مِنِينَ يدْنِينَ عَلَيهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ "21
از مجموع آيات و روايات اسلامى برمىآيد كه زن بايد خود را از نامحرم پوشيده دارد و از هرگونه رفتار و سخن و لباسى كه نظر نامحرم را جلب كند، بپرهيزد تا كسانى كه در قلبشان طمع وجود دارد، به او تمايل پيدا نكنند. امام باقر عليهالسلام در هشدارى مىفرمايد: سخن گفتن با زن نامحرم، از دامهاى شيطان است.22
حجاب، سدّى در برابر اميال هوسبازان است و باعث روآورى جوانان به ازدواج مىشود؛ چنان كه بىحجابى و بىعفتى مىتواند سبب گريز جوانان از ازدواج گردد.
حجاب موجب خشنودى خداوند است؛ زيرا زن، با حجاب، جلال خود را حفظ مىكند و به راستى جمال و جلال زن در حجاب اوست. حجاب وسيلهاى براى گسستن بندهاى اسارت نفس و رهايى از آن است؛ حجاب نشانگر حيا و پاكى روح و روان زنان است و استقلال فرهنگى و دينى يك جامعه را به نمايش مىگذارد و ايمان و اعتقاد زن را به خداوند نشان مىدهد.
زن با حجاب، در تيررس هواهاى نفسانى ناپاكان نيست؛ در نتيجه محبوب است و محبوب مىماند. زنان با حجاب چون مرواريدى در صدف عفافند كه با ارزشند و گرانبها. كوتاه سخن اين كه زنان با حجاب تنها بنده خداوند و سبب عزّت و سرافرازى خود و خانوادهشان مىباشند.
با اين وصف، در عصرى قرار گرفتهايم كه در كلام غربيان، عصر برهنگى و آزادى جنسى نام گرفته است. غربيان و غربباوران، بىحجابى را جزئى از حقوق آزادى زنان، به حساب مىآورند. به همين جهت، سخن از حجاب براى آنان ناخوشايند و گاه به مثابه افسانهاى متعلق به زمانهاى گذشته است.
به راستى كدامين راه براى زنان عزّتآفرين و شخصيتآور است: آيا اگر زنان مانند عروسكى بزك شده به جامعه بيايند و مردان هرزه به آنان چشم بدوزند و حرمت آنان را پايين آورند و زنان درگير مسابقه خودنمايى شوند، شخصيت آنان حفظ مىشود يا اين كه حرمت و احترام خود را در محيط خانواده حفظ كنند؟
پينوشتها:
1 . وسائل الشيعه، ج 14، ص 109.
2 . همان.
3 . آمدى، پيشين، ج 1، ص 62.
4 . همان، ص 61.
5 . ابن شعبه حرّانى، تحف العقول، ص 548.
6 . محمد بن حسن حرّ عاملى، پيشين، ص 19.
7 . سوره نحل: 97.
8 . ر.ك: احزاب: 35؛ حجرات: 13؛ روم: 21؛ قصص: 7؛ آلعمران: 45؛ تحريم: 11.
9 . محمد محمدى رىشهرى، ميزانالحكمه، ج 4، ص 94.
10 . زن از ديدگاه امام خمينى رحمهالله، ص 88.
11 . همان، ص 91.
12 . مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، ص 150.
13 . زن از ديدگاه امام خمينى رحمهالله، ص 5.
14 . محمد بن حسن حرّ عاملى، همان، ج 20، ص 33.
15 . مرسلات: 36.
16 . يس: 65.
17 . جاثيه: 29.
18 . آلعمران: 30.
19 . كهف: 49.
20 . ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 1، ص 552.
21 . احزاب: 59.
22 . محمد بن حسن حرّ عاملى، همان، ج 14، ص 133.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}