علل انحرافات جنسی و راه های پیشگیری و درمان (1)
علل انحرافات جنسی و راه های پیشگیری و درمان (1)
علل انحرافات جنسی و راه های پیشگیری و درمان (1)
نویسنده : مرتضی نجفی مدیسه
منبع : اختصاصی راسخون
منبع : اختصاصی راسخون
چکیده
کلید واژه
مقدمه
علل پیدایش انحراف جنسی چیست؟
انحرافات جنسی کدام اند؟
راه های پیشگیری آنهاچیست؟
درمان آن ها چگونه است؟
فصل اول: چند سوال؟؟؟
چرا نوجوانی مهم است؟
سبب های طغیان وسرکشی قوای نفسانی چیست؟
نقش خانواده ها در تربیت جنسی چیست؟
الف) دادن اطلاعات
1ـ در رابطه با پسران: در نظام تربیتی اسلام ضروری است، پسران هرچه زودتر از دامان مادران و مراقبت های نظافتی و بهداشتی مادران دور شده و وارد دنیای مردان شوند. این خطاست که پسری ممیز به همراه مادر به حمام برود و بدن مادر خود و یا دیگران را عریان ببیند.
پدران محرم راز پسران خویشند و باید رابطه تنگاتنگ در این زمینه با فرزندان پدید آورند و گفتنی های لازم را در جنبه حفظ خود از خطر و رعایت عفت و پاکدامنی به پسران بگویند. پسران ممیز باید از طریق القائات مستقیم و غیر مستقیم بفهمند با چه کسانی معاشرت کنند، از چه شوخی ها و روابطی بپرهیزند.پدر همچنین در سنین نوجوانی باید شیوه غسل جنابت را به پسر بیاموزد و در اوان بلوغ و احتلام او را به گوشه ای برده، و حالات و و قایعی که برای او حادث می شود به او تفهیم نماید. حتی باید به او یاد بدهد که شیوه غسل جنابت پس از احتلام مثل غسل روز جمعه، ولی نیتش متفاوت است.ضروری است مادر از طریق پدر درباره دگرگونی حالات پسر و غسل و احتلامش باخبر شود و از قبل لباس و جامه زیرین او را جدا، حتی محل خواب او را تفکیک کند. ضمناً امکانات لازم جهت استحمام او در هر زمان را فراهم نماید.
2ـ در رابطه با دختران: در اینجا مادرانند که باید محرم راز دختر خویش باشند و دختران در جریان رشد، مسائل مورد نیاز خود را از آنان بیاموزند. مادران باید راه و روش بهداشت و سلامت و عفت را به دختران خود یاددهند تا طریقه حفظ شرف و عزت خود را بدانند. دریابند که نمی توانند با هرکس در معاشرت و ارتباط باشند.اغلب در طول مدت رشد باید دریابند که سعادتشان در چیست و چگونه باید گوهر عفت خود را از دستبردها حفظ کنند و در برابر توقعات افراد هرزه چگونه باید موضع بگیرند. خطر روابط ممنوع و معاشرت های آلوده باید از دوران کودکی به دختران القا شود. مادران باید رفیق دختران خود باشند تا مسائل مورد نظر و اتفاقاتی که در جریان روز برایشان پیش می آید به آنها تفهیم نمایند. مادران باید دختران خود را از حدود 9 ـ 10 سالگی به مسائلی چون غسل و کیفیت آن آشنا نمایند و از جنبه های قاعدگی آگاه شان سازند تا آنها بدانند در این رابطه چگونه باید موضع بگیرند؟ برخی از دختران به علت نادانی نسبت به عادت ماهانه این مسئله را نشانه صدمه بدنی می دانند و دچار اضطراب می شوند و مادران باید این مشکل را از قبل حل کنند تا ترس و خطری پدید نیاید. تجارب روزمره نشان داده اند که برخی از دختران به علت جهل و بی خبری از نخستین قاعدگی خود ترسیده اند حتی به گونه ای که به فکر خودکشی افتاده یا دچار روانی بسیار پریشان شده که گناه این امر به عهده مادران است که پیش از بلوغ جنبه طبیعی بودن آن را به فرزندان گوشزد نکرده اند.
3ـ آگاهی از خطرات و امراض: در طول جریان تربیت و رشد، پدران و مادران باید به فرزندان خود تفهیم کنند چه خطراتی در انتظار آنهاست. در سر راه خانه تا مدرسه و برعکس چه آلودگی هایی ممکن است برایشان پدید آید، چه افرادی در سر راهشان ممکن است سبز شوند و چه رسوایی هایی برایشان پدید آورند. بخشی از این آگاهی ها که باید به فرزندان داده شود آگاهی های مستقیم و غیرمستقیم درباره بیماری های مقاربتی است که اصولا باید این گونه مسائل برایشان به گونه ای تفهیم شود که احساس نفرتی از آن دردل ها پدید آید و از فرجام آن بیمناک و نگران باشند و ضرورت حفظ خود را از آلودگی ها نیکو دریابند و البته این آموزش ها باید در لابه لای داستان ها و افسانه های گوناگون صورت گیرد.
آگاهی از وظایف شرعی: گفتیم که پدران و مادران باید غسل های لازم را به پسران و دختران بیاموزند و در این رابطه پدر مسئولیت بیشتری دارد اهل خانه باید مسائل شرعی را از او بیاموزند و او ناگزیر است این مسائل را فرا بگیرد و به دیگران هم یاد بدهد. در سنین نزدیک بلوغ با این که حجابی بین والدین و فرززندان است و آنان باید بتوانند سؤالات شرعی خود را از پدران و مادران بپرسند و پاسخ صحیح بشنوند. پرسش های جنسی آنها بسی بی خطرتر است تا خواندن رمان ها و نشریات جنسی که موجبات آلودگی و انحراف را در فرزندان پدید می آورند.
ب) تقویت ایمان و اخلاق
ج)اشباع از محبت
د)آمادگی برای زندگی
فصل دوم : علل انحراف جنسی
علل پيدايش انحراف جنسى:
1 ـ مساعد نبودن شرايط خانوادگى و محيط زندگى.
2 ـ رعايت نكردن حريم بين زن و مرد.
3 ـ عدم توجه والدين به احكام دينى زناشويى درباره يكديگر.
4 ـ بى توجهى در مجالستها و همنشينى با افراد بى بندوبار و لاابالى و خانواده هاى منحرف فاميل.
5 ـ برنامه نداشتن در اوقات فراغت و بيكار بودن.
6 ـ رفت و آمد در محيطهاى آلوده و چشم چرانى.
7 ـ گـوش دادن بـه گـفـتـگـوهـاى افراد منحرف و آلوده درباره مسائل جنسى و كسب اطلاع نادرست و نامناسب و نداشتن آگاهى صحيح به مسائل بلوغ.
8 ـ نارساييهاى ذهنى و عدم كسب موفقيتهاى تحصيلى و درسى.
9 ـ خيال پردازيهاى انحراف آميز در هنگام تنهايى و خلوت گزينى.
10 ـ تحريكهاى جنسى از طريق عكسها و تصويرها.
11 ـ ضعف ايمان و نداشتن تربيت صحيح دينى.
12 ـ همنشينى با دوست و رفيق منحرف.
همه اينها مى تواند زمينه هاى بروز انحرافات جنسى در نوجوان را فراهم سازد.اگـر بـخـواهيم همه اين عوامل را در يك كلام، خلاصه كنيم، بايد بگوييم كه رعايت نكردن راه و روش زنـدگـى و سـنـتـهـاى اسلامى در محيط خانوادگى و اجتماعى، چه در زمان كار و يا در ايـام فـراغـت، مـوجـبـات پـديد آمدن اين انحرافات را فراهم خواهدساخت و همين طور اگر در ريشه هاى پيدايش انحرافات جنسى از قبيل روابط نامشروع بين دختر و پسر، همجنس گرايى تحقيق نماييم، مى بينيم كه هر خانواده اى كه دستورهاى اسلامى، بخصوص حريم بين زن و مرد و دختر و پسر، را رعايت نكرده باشد، به نوعى از انواع انحراف جنسى مبتلا گرديده است.
هشدار !
بازگشت .
انحرافات جنسى و راه درمان آن:
خروج انسان از مرز قوانين طبيعى حاكم بر نظام آفرينش، انحراف نام دارد. غريزه جنسى كه مبدا آفرينش آن را جهت خير و كمال و بقاى نسل بشر در وجود انسان به وديعت نهاده است، ممكن است مورد سوء استفاده وتجاوز قرار گيرد. زمـيـنـه هـاى انـحراف جنسى در شرايطى كه انسان، رشد مى يابد و پا به مرحله بلوغ میگذارد، فـراوان بـوده و مـمكن است در دوران زندگى هرجوانى، پيش آيد و شهوت جنسى او را تحريك نمايد و در نهايت موجبات آلودگى و انحراف وى را فراهم سازد.تـخـيـلات تـحريك آميز جنسى و عوامل محرك محيطى به عنوان زمينه هاى انحرافند، اما عامل سـومـى كـه مـوجب دعوت انسان به سوى انحراف جنسى مى گردد، همان وسوسه هاى شيطانى است . بسم اللّه الرحمن الرحيم .قل اعوذ برب الناس * ملك الناس * اله الناس * من شر الوسواس الخناس * الذى يوسوس فى صدور الناس * من الجنه والناس.زمـانـى كه انسان در شرايط محيطى نامساعد و تحريك آميز قرار گيرد، خواسته هايى در او ظاهر مى شود.شـيـطـان ايـن خـواسـتـه هـاى نـفـسـانـى را در نظرش زيبا و دلفريب جلوه مى دهد و بگونه اى خناسانه و مرموز از درون، فرد را به سوى ارتكاب وانجام عمل، وسوسه مى كند.از سوى ديگر، عقل نيز از درون انسان به مقابله برمى خيزد و انجام كار مورد نظر را مجاز نمى داند. شـيـطـان بـراى انـحراف، از كششها و تمايلات غريزى استفاده كرده و فرد را به ارضاى نامشروع شهوات جنسى فرا مى خواند.در مـقـابـل، عـقـلا و دانشمندان و پيامبران و هاديان الهى، جهت هدايت انسان به نيروى عقل و گـرايـش فـطرى خيرخواهى در انسان، تكيه كرده و او رابه ارضاى مجاز و منطقى غرايز جنسى دعوت مى كنند.ايـن جـنگ و ستيز، يعنى، مقابله عقل و شهوت، ايمان و هواى نفس، نيروى الهى و نيروى شـيـطـانـى، در وجـود انـسان همواره در جريان است وبه خصوص در ابتداى دوران بلوغ، ظهور بيشترى مى يابد و تا آخر عمر ادامه دارد.هر كدام در موقعيتهاى زندگى انسان، غالب شوند، شخصيت فرد به همان سو، ميل پيدا مى كند و پرورش مى يابد.اگـر عـقـل و ايـمان بر او حاكم گردد، هدايت و رستگار و اگر شهوت و شيطان بر او تسلط يابد گمراه و زيانكار خواهد شد. نفس اماره در وجود آدمى بر اثر وسوسه هاى شيطان سعى دارد كه بر عقل تسلط يافته و آن را اسـيـر خواسته هاى خود گرداند و انسان رادر مسيرى بكشاند كه ظاهرا گناه و فساد آن از طرفى عقل تلاش دارد كه مهار نفس را به كمك ايمان در دست گرفته و آن را كنترل نمايد و در جهت خير و كمال و سلامت جسم و روان هدايت كند.بنابر اين شخصيت انسان، هميشه در معرض اين كشش وكوشش عقل و شهوت، خير و فساد، پاكى و آلودگى، سلامتى و انحراف، در نوسان است و اين جنگ و گريز، همواره ادامه دارد و تنها كسى مـى تواند از اين صحنه جنگ و مبارزه درونى، جان سالم بدر برد كه خود را مجهز به سلاح ايمان و تقوا نموده و از ابتداى جوانى به خودسازى و جهاد با نفس بپردازد. بايد در نظر داشت كه اين كار شدنى است و خداوند متعال ككه يگانه قدرت و محل اتكا و توكل و نـجـات دهنده انسان ضعيف در همه بلاها وگرفتاريهاست در اثر دعا و نيايش به يارى و كمك انسان آمده و او را در اين نبرد دائمى پيروز مى گرداند.مـا در تـاريـخ كم نداريم انسانهاى وارسته اى كه در بزرگترين صحنه هاى نبرد درونى و بيرونى، نـفـسـانـى و اجـتماعى، پيروز و سربلند گشته و در دوران حيات خود با شرف و افتخار زندگى كرده اند. ديدگاه صحيح: قـرآن كـريـم داستان ايام جوانى حضرت يوسف (ع ) را بازگو مى كند كه چگونه در دوران حساس بلوغ و جوانى در معرض سخت ترين امتحان وخطرناكترين واقعه تاريخى زمان خود قرار گرفت و با اراده اى قوى و ايمانى راسخ از اين آزمون الهى سربلند خارج شده و در قله شرافت و عفاف جاى مى گيرد و شخصيتش براى جوانان به عنوان اسوه و نمونه اى كامل هميشه جاويد باقى مى ماند. جـوان مومن، با بينش صحيحى كه از اسلام الهام گرفته است، مى داند كه هر واقعه ناگوارى كه در زنـدگـى انـسـان، اتفاق مى افتد كدرصورتى كه خودمسؤول پديد آمدن آن نباشدك در حكم آزمـايـش وابـتـلايـى از طـرف خـداوند, تلقى مى شود كه هدف از آن، سازندگى و رشد و كمال انسان است. بـا مراجعه به زندگى رهبران و دانشمندان و انسان هاى بزرگ درطول تاريخ، ملاحظه مى شود كه بـيـشـتـر آنـان آگـاهـانـه با دشواريها و حوادث گوناگون زندگى دست و پنجه نرم كرده اند و مـوفقيتشان دربزرگسالى، مرهون صبر و استقامتى است كه در برابر سختيها در دوران كودكى و نوجوانى از خودنشان داده اند.
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}