ارتباط قلبی یکایک مردم مؤمن با مقام ولایت عظمی و ولیّ الله اعظم، یکی از برکاتی است که از مشخص بودن مهدی موعود(عج) در عقیده ی مردم ما ناشی می شود. ما علاوه بر اعتقاد به اصل وجود مهدی و این که کسی خواهد آمد و دنیا را از عدل و داد پُرخواهد کرد، شخص مهدی را هم می شناسیم و نام و کنیه و پدرو مادر و تاریخ ولادت و کیفیات غیبت و اصحاب نزدیک و حتّی بعضی از کیفیات هنگام ظهور او را نیز می دانیم. اگرچه آن شخصیت درخشان و خورشید تابان را در بیرون و محیط زندگی خود نمی بینیم و او را تطبیق نمی کنیم، امّا معرفت به حال او داریم.
رابطه ی بین شیعیانی که این اعتقاد را دارند، با مقام ولایت و مهدی موعود، یک رابطه ی دایمی است و چه قدر خوب و بلکه لازم است که یکایک ما، قلباً هم این رابطه را با توجّه و توسل و حرف زدن با آن حضرت حفظ کنیم. طبق همین زیاراتی که وارد شده و بعضاً مأثور است و به احتمال زیاد به خود معصوم علیه السلام مستند می باشد، این رابطه ی قلبی و معنوی بین آحاد مردم و امام زمان (عج) یک امر مستحسن، بلکه لازم و دارای آثاری است، زیرا امید و انتظار را به طور دایم در دل انسان زنده نگه می دارد.

اعتماد و امیدواری به آینده، یکی از ابعاد انتظار
 

انتظار، یکی از پربرکت ترین حالات انسان است؛ آن هم انتظار دنیای روشن از نور عدل و داد. «یملأ الله به الارض قسطا و عدلا» (1) خدای متعال به دست او سرزمین بشری و همه ی روی زمین را از عدالت و دادگستری پُر خواهد کرد. انتظار چنین روزی را باید داشت. نباید اجازه داد که تصرف شیطانها و ظلم و عدوان طواغیت عالم، شعله ی امید را در دل خاموش کند. باید انتظار کشید انتظار، چیز عجیبی است و دارای ابعاد گوناگونی می باشد. یکی از ابعاد انتظار، اعتماد و امیدواری به آینده و مأیوس نبودن است. همین روح انتظاراست که به انسان تعلیم می دهد تا در راه خیر و صلاح مبارزه کند. اگر انتظار و امید نباشد، مبارزه معنی ندارد و اطمینان به آینده هم نباشد، انتظار معنی ندارد. انتظار واقعی، با اطمینان و اعتماد ملازم است. کسی که شما می دانید خواهد آمد، انتظارش را می کشید و انتظار کسی که به آمدنش اعتماد و اطمینان ندارد، انتظاری حقیقی نیست. اعتماد، لازمه ی انتظار است واین هر دو، ملازم با امید است و امروز این امید، امری لازم برای همه ی ملّتها و مردم دنیا می باشد.

تاریکترین و تلخترین ادوار زندگی بشر
 

دنیا در طول تاریخ طولانی بشر، ادوار سیاه و تاریکی به خود دیده است؛ امّا بدون شک، یکی از تاریکترین ادوار زندگی بشر و تلخترین روزگارهای عمومی مردم عالم، همین روزگار کنونی است که در آن هیچ تردیدی نباید کرد و این به خاطر تسلط روزافزون قدرتهای شیطانی و بزرگ عالم بر زندگی انسانهاست.
اگر شما به وضع دنیا نگاه کنید، قضیه روشن می شود. در دنیا، قدرتها عالم را بین خودشان تقسیم کرده بودند و روز به روز تسلط و تصرف قدرتهای بزرگ نسبت به مناطق گوناگون عالم، سخت تر و سنگینترشده است. مثلاً امروز دخالت قدرت شیطانی و طاغوتی امریکا در زندگی ملتها، از همیشه بیشتر است. در همه ی شؤون عمده و اساسیِ ملّتها دخالت می کنند و این دخالت، منحصر به مسایل اقتصادی ملّتها نیست؛ بلکه از در فرهنگ و سیاست و اداره ی امور و تعیین مدیران امور کشورها نیز دخالت می کنند. اگر کسانی در جوامع گوناگون اوضاع را نفهمند و ندانند، راحت زندگی می کنند؛ صاحبان فکر و افراد هوشمند و روشنفکر و کسانی که می فهمند قدرتهای طاغوتی با زندگی و سرنوشت آنها چه می کنند، حقیقتاً دنیا برای آنها تیره و تاراست و زندانی بیش نیست. «ضاقت علیهم الارض بما رحبت» (2) حقیقتاً انسانهای هوشمند دربسیاری از مناطق دنیا، این گونه زندگی می کنند. اگر در دلها امید به روزگار روشن باشد، مبارزه ممکن است و اگر امید بمیرد، مبارزه و حرکت به سمت صلاح هم خواهد مرد.

مهمّترین منشأ امید ملّتها
 

واقعیت دیگر آن است که امروز ما در دنیا شاهد بیداری ملّتها هم هستیم. درست است که با پیشرفت وسایل جدید و تلویزیون و رادیو و تبلیغات و پول و امکانات صنعتی و غیره، تسلط قدرتهای استکباری بر ملّتها و بر شؤون آنها روز به روز بیشتر شده است؛ سنت الهی بر این قرار گرفته که ملّتها هم بیدار بشوند و ما امروز می بینیم که ملّتها هم روز به روز بیدار می شوند و این به خاطر امیدی است که آنها به آینده پیدا کرده اند.
امید، درحال بیدار کردن ملّتهاست. بدون شک، مهمترین وسیله ی امید برای ملتها در ده سال اخیر، پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، تشکیل حکومت مردم، تأسیس حکومت «نه شرقی و نه غربی » و پیشرفت سیاست مقاومت درمقابل قدرتهای استکباری بود. این وقایع، به مردم دنیا - خصوصاً مسلمانان- امید بخشید و آنها را بیدارکرد. این، صنع الهی و قدرت خدا بود.
چه قدر تبلیغات جهانی این جمله ی امام عزیز و فقیدمان را کوبیدند که فرموده بودند: «ما انقلابمان را به همه ی عالم صادر خواهیم کرد». صدور انقلاب به معنای این نبود که ما بر می خیزیم و قوّت و قدرت به این طرف و آن طرف می رویم و جنگ راه می اندازیم و مردم را به شورش و انقلاب وادار می کنیم؛ مقصود امام به هیچ وجه این نبود. این کار جزو سیاستها و اصول ما نیست؛ بلکه مردود است. آنها این جمله را این گونه معنا کردند و آن را کوبیدند (3)

پی‌نوشت‌ها:
 

1-بحار الانوار، ج36، ص315.
2-توبه 118.
3-حدیث ولایت، ج3، صص 318-321.
 

منبع :
شخصیت و سیره ی معصومین(علیهم السلام)در نگاه رهبر انقلاب اسلامی(جلد 7)
( شخصیت و سیره امام زمان (علیه السلام))
،ناشر موسسه فرهنگی قدر ولایت - 1383