آلزايمر از تشخيص تا درمان
آلزايمر از تشخيص تا درمان
آلزايمر از تشخيص تا درمان
نویسنده: دكتر مهشيد فروغان
بيماري آلزايمر نوعي اختلال مغزي است كه بر اثر آسيبديدگي و مرگ سلولهاي مغزي اختلال در حافظه، تفكر، قضاوت، زبان و ساير كاركردهاي عصبي بوجود آمده و موجب تغيير در رفتار و شخصيت فرد ميشود. اين بيماري در نتيجه رسوب غيرعادي برخي مواد پروتئيني در درون و بيرون سلولهاي مغز ايجاد ميشود. اين رسوبات ارتباط سلولهاي مغز را با يكديگر مختل كرده، مانع رسيدن پيامهاي عصبي ميشود.
در نتيجه كاركردهاي عصبي يكي پس از ديگري مختل ميشوند و از بين ميروند. نخستين باراين بيماري ازسوي پزشك آلماني آلوييس آلزايمر (Alois Alzheimer) مطرح شد؛ او مغز بيمار ميانسال خود به نام آگوسته دي را پس از مرگ آزمايش كرد و نوشت كه درون سلولهاي مغز، ذراتي دوكي شكل و لابهلاي آنها اجسامي پهنتر رسوب ميكنند، اين تغييرات به ترتيب كلافههاي عصبي و پلاكهاي پيري خوانده شدند.
به طور كلي بايد گفت اين بيماري در 2 دسته اصلي تقسيمبندي ميشود؛ نوع تكگير كه بيشتر افراد 65 ساله و بالاتر را مبتلا ميكند. عامل وراثت در آن نقش چندان مهمي ندارد و شايعترين نوع اين بيماري به شمار ميآيد. نوع فاميلي كه عامل وراثت در آن نقش تعيينكننده دارد و مستقيما از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود و معمولا در سنين پايينتر (دهههاي 4 و 5 عمر) شروع ميشود شيوع كمتري دارد.
سالمندان عادي ممكن است نام افرادي را كه تازه ديدهاند، فراموش كنند، پيامهاي تلفني را بموقع نرسانند، فراموش كنند كه داروهاي خود را بموقع بخورند و يادشان نيايد وسايل شخصي خود را كجا گذاشتهاند. موضوعات تازه مثل طرز كار با اجاق گاز تازه را به سختي ياد بگيرند. در فراموشيهاي حاصل از كهولت سن سالمند، معمولا مدتي بعد چيزي را كه فراموش كرده بودند، به ياد ميآورند و البته فراموشيهاي اين افراد پيشرونده نيستند.
اين در حالي است كه در فراموشكاريهاي مرضي (شامل بيماري آلزايمر و انواع ديگر دمانس) افت حافظه پيشرونده است و ساير قواي شناختي نظير، تكلم، تمركز، تصميمگيري، قضاوت و درك فضايي نيز دچار اختلال و به افت كاركرد فرد در زمينههاي شغلي، خانوادگي و اجتماعي منجر ميشود.
حدود 25 ميليون نفر در سراسر دنيا به بيماري آلزايمر مبتلا هستند و شيوع آن در كل جمعيت جهان 5/0 درصد است؛ در 5 درصد از جمعيت 65 ساله و بالاتر، بيماري آلزايمر متوسط تا شديد و 10 تا 15 درصد سالمندان 65 سال و بالاتر، بيماري آلزايمر خفيف ديده ميشود.
زوال عقل بيش از صد علت دارد كه بيماري آلزايمر يكي از اين علتها و البته شايعترين آنهاست كه برخي از علل كم و بيش درمانپذير آن عبارتند از: تومورها و ساير ضايعات فضاگير مغز مانند كيستها و هماتومها، هيدروسفالي با فشار طبيعي، مسموميتها از جمله مسموميت با فلزات سنگين، بيماريهاي متابوليك، اندوكريني و تغذيهاي مانند بيماري ويلسون، گواتر توكسيك و كمبودهاي ويتاميني.
همچنين برخي علل كم و بيش درمانناپذير آن نيز شامل بيماري آلزايمر و اختلالات وابسته، بيماري پاركينسون، سكته و ضايعات عروقي مغز، ضربه مغزي، ايدز، مصرف درازمدت برخي داروها مانند الكل، بيماريهاي پيشرونده (قلبي، كبدي، كليوي، ريوي و...) ميشوند.
با استفاده از آزمونهاي شناختي، موارد مشكوك شناسايي و براي ارزيابي كاملتر و جامعتر به سطوح بالاتر مراقبت ارجاع ميشود.
در نهايت نمره وضعيت شناختي سالمند به عنوان معيار پايه ثبت ميشود و در اندازهگيريهاي بعدي ملاك مقايسه قرار ميگيرد. تغييرات اين نمره، پزشك را در تعيين سرعت پيشرفت، پيشآگهي و پاسخ به درمان دارويي ياري ميدهد.
البته اين ابزارها جاي تشخيص را نميگيرند و صرفا موارد مشكوك را شناسايي ميكنند.
براي اين كه بيماري آلزايمر را بهتر بشناسيم، بايد بدانيم فرد مبتلا در مرحله اوليه و خفيف، يك سوال را بارها و بارها تكرار ميكند، در نام بردن وسايلي كه به طور روزمره با آن سر و كار دارد، دچار اشكال ميشود، نام نزديكان را فراموش ميكند، گاهي راه خانه را گم ميكند، موقعيت زمان و مكان را تشخيص نميدهد، آداب اجتماعي را رعايت نميكند، كارهايي را كه نياز به رعايت ترتيب خاصي دارند بدرستي انجام نميدهد و نميتواند حساب پول خود را درست نگهدارد.
در مراحل مياني و متوسط نيز اختلال حافظه شديدتر ميشود. مثلا فرد نام فرزندان يا همسر را فراموش ميكند. در انجام فعاليتهاي عادي و روزمره مانند غذا خوردن، شستشو، و لباس پوشيدن مشكل دارد و گاه بياختيار ادرار ميكند. به اختلالات رفتاري مانند عصبانيت، بيقراري، پرخاشگري و مسائلي مانند سوءظن، توهم، و بيخوابي دچار ميشود. تعدادي از مبتلايان در اين مرحله به سراهاي سالمندي سپرده ميشوند.
در مرحله پاياني و شديد نيز فراموشي به قدري شديد ميشود كه حتي هويت خود را فراموش ميكنند. قدرت تكلم را از دست ميدهند. كنترل ادرار و مدفوع را از دست ميدهند. قدرت حركت را از دست ميدهند. مشكلات بلع و زخم بستر پيدا ميكنند و در نهايت به علت عفونت و نارسايي دستگاههاي حياتي بدن فوت ميكنند.
در اين ميان، اختلال حافظه در معاينه باليني و آزمونهاي روانسنجي و نيز وجود اختلال حداقل در يك حوزه شناختي ديگر (افازي يا اگنوزي يا اپراكسي)، افت عملكرد در حوزههاي شغلي، خانوادگي و اجتماعي، پيشرفت تدريجي، بهنجاري سطح هشياري حداقل در اوايل تا اواسط بيماري، شروع علائم پس از 40 سالگي و در ساير عوامل سببساز دمانس پس از بررسي تشخيصي از جمله مهمترين معيارهاي تشخيصي بيماري آلزايمر است.
معالجه قطعي بيماري آلزايمر هنوز مقدور نيست، بنابراين راهكارهاي درماني در مقطع فعلي بر كاهش نگراني بيمار، افزايش كيفيت زندگي بيمار و مراقب ـ كار درماني جهت پيشگيري از افت زودرس تواناييها، كاهش نگراني بيمار و مراقب تاكيد دارد. در مجموع راهكارهاي درماني در بيماري آلزايمر را ميتوان به 2 دسته كلي تقسيم كرد:
درمانهاي فيزيكي شامل تامين آسايش بيمار، درمانهاي دارويي موثر بر شناخت، درمانهاي دارويي موثر بر اختلالات رواني ـ رفتاري و درمانهاي رواني ـ اجتماعي شامل طيف وسيعي از مداخلات فردي و محيطي موثر بر شناخت و رفتار ميشود.
1 ـ عواملي كه تاثير آنها در افزايش خطر ابتلا به اثبات رسيده، شامل 4 عامل سن، سابقه فاميلي، ناهنجاري كروموزم 21، وجود ژن APOE-4 و جهشهاي ژني.
2 ـ عواملي كه تاثير آنها در افزايش خطر ابتلا محتمل است، شامل ضربه و آسيبهاي مغزي شديد، كوچكي ابعاد سر، عوامل عروقي مانند پرفشاري خون، ديابت و استعمال دخانيات.
3 ـ عواملي كه تاثير آنها در افزايش خطر ابتلا در دست بررسي است، شامل افسردگي، قرار گرفتن در ميدانهاي مغناطيسي پرفشار، كمبود ويتامين B12 و فولات، افزايش هوموسيستئين سرم، اختلالات خواب، جنس مونث، مصرف هورمونهاي استروژني در دوره يائسگي و تماس با آلومينيوم.
البته در نقطه مقابل، عوامل كاهنده خطر ابتلا به اين بيماري هم وجود دارد؛ به عنوان مثال ميتوان به عواملي كه تاثير آنها در كاهش خطر ابتلا محتمل است، همچون فعاليتهاي اجتماعي مانند اوقات فراغت، فعاليت فيزيكي، تحريك فكري مستمر، تحصيلات بالاتر، مصرف الكل به مقدار كم، مصرف داروهاي ضد التهاب و داروهاي كاهنده كلسترول اشاره كرد. همچنين عواملي كه تاثير آنها بر روي كاهش خطر ابتلا در دست بررسي است هم شامل داروهايي كه در درمان بيماري آلزايمر استفاده ميشود، اسيدهاي چرب امگا3 ميشود.
منبع:جام جم آنلاين
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
در نتيجه كاركردهاي عصبي يكي پس از ديگري مختل ميشوند و از بين ميروند. نخستين باراين بيماري ازسوي پزشك آلماني آلوييس آلزايمر (Alois Alzheimer) مطرح شد؛ او مغز بيمار ميانسال خود به نام آگوسته دي را پس از مرگ آزمايش كرد و نوشت كه درون سلولهاي مغز، ذراتي دوكي شكل و لابهلاي آنها اجسامي پهنتر رسوب ميكنند، اين تغييرات به ترتيب كلافههاي عصبي و پلاكهاي پيري خوانده شدند.
به طور كلي بايد گفت اين بيماري در 2 دسته اصلي تقسيمبندي ميشود؛ نوع تكگير كه بيشتر افراد 65 ساله و بالاتر را مبتلا ميكند. عامل وراثت در آن نقش چندان مهمي ندارد و شايعترين نوع اين بيماري به شمار ميآيد. نوع فاميلي كه عامل وراثت در آن نقش تعيينكننده دارد و مستقيما از نسلي به نسل ديگر منتقل ميشود و معمولا در سنين پايينتر (دهههاي 4 و 5 عمر) شروع ميشود شيوع كمتري دارد.
سالمندان عادي ممكن است نام افرادي را كه تازه ديدهاند، فراموش كنند، پيامهاي تلفني را بموقع نرسانند، فراموش كنند كه داروهاي خود را بموقع بخورند و يادشان نيايد وسايل شخصي خود را كجا گذاشتهاند. موضوعات تازه مثل طرز كار با اجاق گاز تازه را به سختي ياد بگيرند. در فراموشيهاي حاصل از كهولت سن سالمند، معمولا مدتي بعد چيزي را كه فراموش كرده بودند، به ياد ميآورند و البته فراموشيهاي اين افراد پيشرونده نيستند.
اين در حالي است كه در فراموشكاريهاي مرضي (شامل بيماري آلزايمر و انواع ديگر دمانس) افت حافظه پيشرونده است و ساير قواي شناختي نظير، تكلم، تمركز، تصميمگيري، قضاوت و درك فضايي نيز دچار اختلال و به افت كاركرد فرد در زمينههاي شغلي، خانوادگي و اجتماعي منجر ميشود.
حدود 25 ميليون نفر در سراسر دنيا به بيماري آلزايمر مبتلا هستند و شيوع آن در كل جمعيت جهان 5/0 درصد است؛ در 5 درصد از جمعيت 65 ساله و بالاتر، بيماري آلزايمر متوسط تا شديد و 10 تا 15 درصد سالمندان 65 سال و بالاتر، بيماري آلزايمر خفيف ديده ميشود.
زوال عقل بيش از صد علت دارد كه بيماري آلزايمر يكي از اين علتها و البته شايعترين آنهاست كه برخي از علل كم و بيش درمانپذير آن عبارتند از: تومورها و ساير ضايعات فضاگير مغز مانند كيستها و هماتومها، هيدروسفالي با فشار طبيعي، مسموميتها از جمله مسموميت با فلزات سنگين، بيماريهاي متابوليك، اندوكريني و تغذيهاي مانند بيماري ويلسون، گواتر توكسيك و كمبودهاي ويتاميني.
همچنين برخي علل كم و بيش درمانناپذير آن نيز شامل بيماري آلزايمر و اختلالات وابسته، بيماري پاركينسون، سكته و ضايعات عروقي مغز، ضربه مغزي، ايدز، مصرف درازمدت برخي داروها مانند الكل، بيماريهاي پيشرونده (قلبي، كبدي، كليوي، ريوي و...) ميشوند.
با استفاده از آزمونهاي شناختي، موارد مشكوك شناسايي و براي ارزيابي كاملتر و جامعتر به سطوح بالاتر مراقبت ارجاع ميشود.
در نهايت نمره وضعيت شناختي سالمند به عنوان معيار پايه ثبت ميشود و در اندازهگيريهاي بعدي ملاك مقايسه قرار ميگيرد. تغييرات اين نمره، پزشك را در تعيين سرعت پيشرفت، پيشآگهي و پاسخ به درمان دارويي ياري ميدهد.
البته اين ابزارها جاي تشخيص را نميگيرند و صرفا موارد مشكوك را شناسايي ميكنند.
براي اين كه بيماري آلزايمر را بهتر بشناسيم، بايد بدانيم فرد مبتلا در مرحله اوليه و خفيف، يك سوال را بارها و بارها تكرار ميكند، در نام بردن وسايلي كه به طور روزمره با آن سر و كار دارد، دچار اشكال ميشود، نام نزديكان را فراموش ميكند، گاهي راه خانه را گم ميكند، موقعيت زمان و مكان را تشخيص نميدهد، آداب اجتماعي را رعايت نميكند، كارهايي را كه نياز به رعايت ترتيب خاصي دارند بدرستي انجام نميدهد و نميتواند حساب پول خود را درست نگهدارد.
در مراحل مياني و متوسط نيز اختلال حافظه شديدتر ميشود. مثلا فرد نام فرزندان يا همسر را فراموش ميكند. در انجام فعاليتهاي عادي و روزمره مانند غذا خوردن، شستشو، و لباس پوشيدن مشكل دارد و گاه بياختيار ادرار ميكند. به اختلالات رفتاري مانند عصبانيت، بيقراري، پرخاشگري و مسائلي مانند سوءظن، توهم، و بيخوابي دچار ميشود. تعدادي از مبتلايان در اين مرحله به سراهاي سالمندي سپرده ميشوند.
در مرحله پاياني و شديد نيز فراموشي به قدري شديد ميشود كه حتي هويت خود را فراموش ميكنند. قدرت تكلم را از دست ميدهند. كنترل ادرار و مدفوع را از دست ميدهند. قدرت حركت را از دست ميدهند. مشكلات بلع و زخم بستر پيدا ميكنند و در نهايت به علت عفونت و نارسايي دستگاههاي حياتي بدن فوت ميكنند.
در اين ميان، اختلال حافظه در معاينه باليني و آزمونهاي روانسنجي و نيز وجود اختلال حداقل در يك حوزه شناختي ديگر (افازي يا اگنوزي يا اپراكسي)، افت عملكرد در حوزههاي شغلي، خانوادگي و اجتماعي، پيشرفت تدريجي، بهنجاري سطح هشياري حداقل در اوايل تا اواسط بيماري، شروع علائم پس از 40 سالگي و در ساير عوامل سببساز دمانس پس از بررسي تشخيصي از جمله مهمترين معيارهاي تشخيصي بيماري آلزايمر است.
معالجه قطعي بيماري آلزايمر هنوز مقدور نيست، بنابراين راهكارهاي درماني در مقطع فعلي بر كاهش نگراني بيمار، افزايش كيفيت زندگي بيمار و مراقب ـ كار درماني جهت پيشگيري از افت زودرس تواناييها، كاهش نگراني بيمار و مراقب تاكيد دارد. در مجموع راهكارهاي درماني در بيماري آلزايمر را ميتوان به 2 دسته كلي تقسيم كرد:
درمانهاي فيزيكي شامل تامين آسايش بيمار، درمانهاي دارويي موثر بر شناخت، درمانهاي دارويي موثر بر اختلالات رواني ـ رفتاري و درمانهاي رواني ـ اجتماعي شامل طيف وسيعي از مداخلات فردي و محيطي موثر بر شناخت و رفتار ميشود.
1 ـ عواملي كه تاثير آنها در افزايش خطر ابتلا به اثبات رسيده، شامل 4 عامل سن، سابقه فاميلي، ناهنجاري كروموزم 21، وجود ژن APOE-4 و جهشهاي ژني.
2 ـ عواملي كه تاثير آنها در افزايش خطر ابتلا محتمل است، شامل ضربه و آسيبهاي مغزي شديد، كوچكي ابعاد سر، عوامل عروقي مانند پرفشاري خون، ديابت و استعمال دخانيات.
3 ـ عواملي كه تاثير آنها در افزايش خطر ابتلا در دست بررسي است، شامل افسردگي، قرار گرفتن در ميدانهاي مغناطيسي پرفشار، كمبود ويتامين B12 و فولات، افزايش هوموسيستئين سرم، اختلالات خواب، جنس مونث، مصرف هورمونهاي استروژني در دوره يائسگي و تماس با آلومينيوم.
البته در نقطه مقابل، عوامل كاهنده خطر ابتلا به اين بيماري هم وجود دارد؛ به عنوان مثال ميتوان به عواملي كه تاثير آنها در كاهش خطر ابتلا محتمل است، همچون فعاليتهاي اجتماعي مانند اوقات فراغت، فعاليت فيزيكي، تحريك فكري مستمر، تحصيلات بالاتر، مصرف الكل به مقدار كم، مصرف داروهاي ضد التهاب و داروهاي كاهنده كلسترول اشاره كرد. همچنين عواملي كه تاثير آنها بر روي كاهش خطر ابتلا در دست بررسي است هم شامل داروهايي كه در درمان بيماري آلزايمر استفاده ميشود، اسيدهاي چرب امگا3 ميشود.
منبع:جام جم آنلاين
ارسال توسط کاربر محترم سایت : hasantaleb
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}