کودک، خلاقیت و معماری…


 





 
از آنجا که پرورش خلاقیت باید از کودکی انجام گیرد تا درآینده افراد خلاقی برای جامعه باشند، باید عواملی که در افزایش قدرت خلاقیت موثر است را بررسی کردو در جهت تحقق آن گام برداشت .خلاقیت یک نیروی ذاتی است که در همه افراد وجود دارد و راههای بیشماری برای پرورش آن وجود دارد آنچه مسلم است اینکه فضا در کیفیت آموزش و پرورش و بروز خلاقیت ونقش بسیار مهمی‌ایفا می‌کند.

مقدمه:
 

شکوفایی خلاقیت و نوآوری از مباحث مهم و با اهمیت دنیای امروز است. و پیشرفت و توسعه کشورها به این عامل نیز بستگی دارد دنیای امروز مشابه میدان ستیزی است که خلاقیت و نو آوری می‌تواند عامل برد باشد، بنابراین باید کوشش کرد که در جهت پرورش خلاقیت ذهنی کودکان و نوجوانان کشورمان گام برداریم و به عواملی که در این راستا موثر هستند توجه کنیم و مبانی آموزش و پرورش خلاقیت را در سطح جامعه ترویج دهیم. از آنجا که تقویت خلاقیت در دوران کودکی در تمام مدت عمر شخص موثر است باید آنرا بسیار مهم دانست گارد نر معتقد است که تصور و تخیلی که در اوایل دوران کودکی شکل می‌گیرد و مبنای خلاقیت در دوران بلوغ است و در این راستا پژوهشهای بسیاری انجام شده که با بررسی و مطالعه آنها سعی می‌کنیم در این مقاله به سوالات زیر پاسخ دهیم.
خلاقیت چیست؟ هوش و خلاقیت چه رابطه با هم دارند؟
آیا خلاقیت را می‌توان آموزش و پرورش داد؟
3-فضاها تا چه اندازه در بروز خلاقیت موثر هستند؟

خلاقیت چیست؟
 

ارائه تعریف دقیقی از خلاقیت کار دشواری است و هنوز تعریف جامعی که مورد قبول اکثریت باشد ارائه نشده محققان و روانشناسان به جای ارائه تعریف جامعی از خلاقیت بیشتر به بررسی ویژگیهای افراد خلاق پرداخته اند. آنچه مهم دانسته شده این است که ما به کودکانمان نه تنها مهارتهای لازم برای خلاق بودن را می‌آموزیم، بلکه ارزشهایی را که برای استفاده از آن خلاقیت در جهت مثبت نیاز دارند نیز یاد می‌دهیم لزوما کارهای خلاق نیاز به استعدادهای خارق العاده ندارد و کار وگفتاری خلاقانه است که حداقل دو شراط زیر را دارا باشند.
1-با کارهایی که کودک قبلا انجام داده و چیزهای که دیده وشنیده متفاوت باشد (تازگی)
2- صحیح بودن و در جهت رسیدن به یک هدف مفید باشد و جذاب و معنی دار باشد (متناسب)

هوش و خلاقیت
 

گیلفورد با تحقیقات فراوان به این نتیجه رسید که توانایی های فکری انسان را نمی‌توان در یک بعد خلاصه کرد و آن را هوش نامید به نظر او برخی از خصیصه های فکری انسان مستقیما درظهور خلاقیت موثر است. روانی جریان فکرو انعطاف پذیری قوای فکری از این خصیصه ها هستند که تشکیل تفکر واگرا می‌دهند. تفکر واگرا یعنی دور شدن از یک نقطه مشترک که همان رسم و سنت و عرف اجتماع است و تفکر همگرا یعنی نزدیک شدن به آن نقطه. البته تنها هنگامی‌که تفکر واگرا به نتیجه مثبت و ثمر بخش منتهی می‌شود، خلاقیت نام دارد.
گیلفورد معتقد است که خلاقیت یعنی استعداد واگرا، ارائه راه حلهای جدید و و منحصربه فرد اما دراین مسیر تفکر همگرا هم موثر است و نباید از ترویج تفکر همگرا غافل شویم. جایی که تفکر واگرا پرورش داده می‌شود تفکر همگرا نیز پرورش می‌یابد. بسیاری از افراد موفق اجتماع از هوش خوبی برخوردارند ولی از تفکر و اگرا و خلاقیت بهره نبرده اند. اما کسانی که خلاق هستند اگر بسیار تیز هوش نباشند، از هوش خوبی برخوردار هستند. برخی از پژوهشگران بر این اعتقاد هستند که میزان معینی از هوش برای ظهور خلاقیت لازم است ولی بعد از این میزان که همان آستانه خلاقیت است. رشد و ظهور خلاقیت بستگی به عواملی به جز هوش دارد که از مهترین آنها می‌توان ساخت شخصیت فرد و وضیعت محیطی و اجتماعی و فضایی که کودک در آن پرورش می‌یابد نام برد.

آموزش وپرورش خلاقیت :
 

پژوهشهای انجام شده نشان می‌دهدکه استعداد خلاقیت با شدت و ضعف در همه افراد وجود دارد و می‌توان آنرا آموزش وپرورش داد بسیاری از پژوهشگران معتقدند که بخش چپ مغز مسئوول فعالیتهای ذهنی ای است که در حیطه تفکر همگرا است مانند حفظ کردن و بخش راست مغز فعالیتهایی که در حیطه تفکر واگرا است را سازماندهی می‌کند. متاسفانه سیستم آموزشی ما بیشتر از بخش چپ مغز استفاده می‌کند و مانع پیشرفت خلاقیت کودکان می‌شوند. مربیان باید با ارائه مسائل و فعالیتهایی که بیش از یک راه حل داشته باشد، با شکستن چهار چوب های قدیم و سنتی، کودکان را وادار به نواندیشی کنند. آنها را در معرض سوالات باز بگذارند و ازآنها بخواهند اشیا و امور نیمه تمام را تکمیل کنند.
و...
یکی از ویژگیهای افراد خلاق، استقلال شخصیت و اعتماد به نفس است. که با تقویت این خصوصیات در کودکان آنها می‌توانند فکرهای جدید و نو ارائه دهند و از تمسخر دیگران هراسی نداشته باشند.
همانطور که گفته شد نقش فضا و محیط را نیز نباید نادیده گرفت. باید فضاهایی را به وجود آوریم که به تحریک خلاقیت کودکان بپردازد و حس کنجکاوی آنها را بر انگیزد. آنان به محیطی شور انگیز و مشوق نیاز دارند که انگیزه لازم را برای ارائه بهترین تلاش در آنان ایجاد کند محیط های بی روح و کسل کننده و یکنواخت مانع رشد خلاقیت کودکان است.
معماران باید در طراحی ساختمانهای کودکان فضاهایی برای نقاشی کشیدن اجرای تئاتر و موسیقی، تماشای فیلم، قصه گویی و کارگاههای ساخت وساز در نظر بگیرند. همچنین فضاهایی برای بازی کردن بصورت سر باز و سرپوشیده زیرا که بازی یکی از عوامل مهم در شکوفایی خلاقیت است. باید کودکان تشویق شوند درحین بازی به تجربه مستقیم، مشاهده و تفکر بپردازند.
پرورش خلاقیت باید ازهمان سالهای نخست کودکی آغاز شود تا تدریجاً شکل گیرد و رشد یابد زیرا اوج خلاقیت تاسنین 7-6 سالگی است. پس باید از محدود کردن کودک در این دوران خودداری کنیم.

چگونه می‌توان فضایی مناسب برای کودکان طراحی کرد:
 

یکی از منابع مهم الهام برای معماری کودکان شناخت رفتار و واکنش های کودکان است. کودک برای رشد، قبل هر چیز به ارضای عاطفی واحساس پیوند با محیط فیزیکی و اجتماعی خود نیازمند است. بنابراین مشخصه محیط مناسب، وجود محرک ها و انگیزه های لازم ومنطبق با هر مرحله رشد کودک است. مسئله مهم دیگر وضوح و خوانایی محیط برای کودک است محیطی که به
سهولت درک شود. معماران باید فارغ از محدودیت های طرح ها و نقشه های شهر سازی تخیلات کودکی را در ذهن ایجاد کرده وراههای به نمایش گذاشتن این تصورات و تخیلات را پیدا کنند.

رهیافتهای طراحی برای کودکان :
با توجه به علایق کو

دکان باید نکات زیر را در نظر بگیریم.
1-کودکان فضاهای بزرگ را برای فعالیتهای پر تحرک و فضای کوچک را برای خلوت گزینی دوست دارند.
2-طبیعت ( خورشید،آب، آتش، گیاهان، حیوانات) را دوست دارند و به کشف قوانین طبیعی تمایل دارند.
3-فضاهایی برای بازی تخیلی نیاز دارندکه از این طریق می‌توان باعث رشد اجتماعی آنها شد
4- بهتر است مقیاس عناصری مانند درها، پنجره ها و پله ها و.... را متناسب با ابعاد بدن آنها طراحی کنیم که احساس استقلال در انجام کارهایشان را داشته باشند.
5-زمین های بازی ماجرا جویانه برای طبیعت کنجکاو و فعال کودکان لازم است زیرا که انها به تخریب کردن و ساختن علاقه دارند.
6-ایجاد فضاهایی که بتوانند روی در و دیوار و کف آن نقاشی کنند.

دریافت حسی و هوشی فضای معماری :
 

فضا و ساختمان باید با روحیه کودکان و نوجوانان رابطه خطی، رنگی و شکلی داشته باشند. معماری برای سنین مختلف کودکان خصوصیات متفاوت دارد. معماری برای کودکان 1تا3 ساله باید آسان، سهل بدون ریزه کاری باشد تا کودک سریع وضعیت فضا را درک کند و پرسپکتیوها و نور پردازیهای ساده داشته باشند و از تضادهای رنگی پرهیز کرد.
معماری برای کودکان 4تا6 ساله باید درعین واقع گرایی، خیال انگیز باشد. از تضاد و تناقص به صورت محدود و مختصر می‌توان استفاده کرد . فرم ها باید ساده اما نه به سادگی محدودۀ قبل باشد. باید از رنگهای ملایم و لغزنده، شاد و سبک استفاده شوند نه از رنگهای با چگالی زیاد و ضخیم. قواعد برای کودکان 7تا9 ساله کمی‌متفاوت است آنها درک عمیق تر و ژرف تر نسبت به فضا دارند مدرسه امکانات جدیدی را دراین راه فراهم می‌سازد. کودک در ابتدا به واقع بینی اداراکی می‌رسد یعنی چیزهایی را می‌کشد که میداند درشیء مورد نظر وجود دارد. و در سن 8تا9 سالگی به واقع گرایی بصری می‌رسد او متوجه می‌شود که واقعیت اشیاء با تصویر ظاهری آنها فرق دارند. در این سن می‌توانند پرسپکیتو را درک کنند.برای این سنین رنگها را می‌توان عمیق تر کرد و تعداد و انواع آنها را توسعه داد.
طراحی برای کودکان 10-12 ساله که در آخرین مرحله کودکی قرار دارند. کمی‌سخت است زیرا او لحظه ای خود را بزرگ می‌داند و لحظه ای کودک البته معمار باید توجه کند که مخاطب او هنوز کودک است و معماری تفکر انگیز و الهام بخش داشته باشد و فضاهایی را با استفاده از تمهیدات بصری وهویتی معمارانه در آنها ایجاد تفکرو تخیل می‌کند خلق کند. فضاها می‌تواند رنگهای جدی تر و بصورت تک رنگ داشته باشند البته بدون رنگ های تیره و فضاها باید القاء کننده نوعی حرکت جنبش، پرواز و زندگی باشد، پویا باشد و مخیله را به اوج های جدیدی برساند.

منبع:www.persiakids.com mina_k_h