آثار و فواید توكل در قرآن


 

نويسنده:علی جمعه حیدری




 
بدون ترديد توكل در فرهنگ معارف اسلامي از جايگاه بسيار و الا برخوردار و داراي اثرات بسیار مهم و راهگشا است. آثار و نتايجي كه اين صفت حسنه اخلاقي، در زندگی مادي و معنوي انسان به ارمغان می‌آورد فراوان است، از کفایت امور زندگی انسان گرفته تا پیروزی بر دشمن، و از برخورداری از حمایت، رضايت و نعمت خداوند گرفته، تا محفوظ ماندن از سلطه و ضرر شیطان، و محبوب خداوند قرار گرفتن و تا...و تا...، لذا نگارنده در حد ظرفيت اين مقاله، به نمونه‌های از نتایج و فوايد توكل از منظر قرآن كريم پرداخته و به مناسبت به برخي از روایات در هر زمینه نيز اشاره نموده است.
كليد واژه : خدا، توكل، انسان، زمينة توكل، فواید توکل.
توكل كه يكي از صفات ارزنده اخلاقي و منزلي از منازل سالكان الي الله است، درآينة آيات و روايات روي آن تأكيد فراوان صورت گرفته، و نقش بسیار اساسی و محوري را در زندگی دنيوي و اخروي و در عرصه‌های فردي و اجتماعی انسان‌های متوكل بازي می‌کند. نوشتار كه در پی می‌آید كوششي است در راستای تبيين آثار بسیار مطلوب توكل از منظر قرآن و پاسخ گويي به پرسش‌های ذيل كه در رابطه با توكل مطرح است: چه آثار و فوايدي بر توکل مترتب می‌شود؟ قرآن كريم توكل را داراي چه اثرات در زندگی مادي و معنوي انسان بيان می‌دارد؟ آيا توكل در محفوظ ماندن انسان از سلطة دشمن قسم خورده‌اش شيطان، نقشي دارد یا خیر؟ نظر قرآن در این زمينه چيست؟ قرآن كريم آثار و فوايد ذيل را براي كساني كه داراي صفت حمیده‌ای توكل هستند بيان می‌کند:

1- جلب محبت خدا در سایه توكل بر او (1).
 

از منظر قرآن كريم يكي از آثار و فوايد كه در سایت توكل بر خدا نصيب شخص متوكل می‌شود اينست كه، او محبوب خدا قرار می‌گیرد، و خدا او را دوست می‌دارد، چنانكه در سورة آل عمران می‌فرماید: « ... إِنَّ اللَّهَ يحِب الْمُتَوَكلِينَ (2)»، وچون ذات اقدس باري تعالي محب و محبوب خود را رها نمی‌کند، و آثار هر محبوب به دست محب او ظهور می‌کند، خداوند امور متوكلان را كفايت كرده (3)، و در شدايد و سختی‌ها به فریادش می‌رسد. چه بزرگ است مقامي كه دارندة آن مورد محبت خداوند و مشمول كفايت او باشد، كسي كه خداوند كفايت كننده و دوستدارش باشد، به پيروزي بزرگي دست يافته است. (4).
آري توكل مقامي است كه هر که به آن رسد محبوب خدا قرارگرفته و در ضمان كفايت او درمي آيد و کسی كه محبوب خداوند قرار بگیرد ديگر در دو رنج نخواهد ديد، و عذاب داده نمی‌شود و دور، و محجوب نمی‌گردد. (5) و اگر گرفتاري و مشكلات پيش بيايد هم تحمل آن آسان می‌شود. البته اين نكته را بايد در نظر داشت، كه در میدان توكل بر خدا چه بسا انسان، به آن چيزي كه می‌خواهد نرسد ولي نبايد اين بينش به رایش پيدا شود، كه توكل كارساز نبوده، يا كاري كه از نظر خودش به نفع و صلاح او است، از خدا بخواهد و براي به نتيجه رسيدن توكل كند، ولي در واقع به صلاحش نباشد، و خداوندي كه از تمام نیازمندی‌ها و خیر و صلاح بندگان خودآگاه است، می‌داند كه اين کار به صلاح و نفع اين بنده‌اش نيست، در اینجا نيز نبايد اين اعتقاد به رایش به وجود بيايد، كه خدا او را دوست ندارد و به خواسته‌اش نرسانيد؛ چون توكل كننده به شهادت قرآن كريم، محبوب خداست خواه به نتيجه برسد يا نرسد (6). خداوند متعال كه می‌فرماید : متوكلين را دوست دارد به خاطر آن است كه آن‌ها به خداوند و اوصاف او معرفت دارند و امرشان را به او تفويض نموده‌اند، خداوند هم آن‌ها را به خير و صلاح هدايت كرده و خواسته‌های آن‌ها را برآورده خواهد كرد، تا از طرفین به لوازم محبت عمل شده باشد. هرچند ممكن است در بعضی موارد كارها برخلاف ميل و خواستة انسان انجام بگيرد، ولي انسان متوكل می‌داند كه هرچه خدا به رایش خواسته همان به خير و صلاح اوست، چنانكه در تفسیر صافي در ذیل همين آيه می‌گوید : «خداوند متوكلين را دوست دارد، پس آن‌ها را ياري كرده و نصرت و پيروزي در زمینه‌های مختلف نصيب آنان می‌گرداند، و آنان را به راه صلاح و رستگاري هدایتشان می‌کند» (7).

2 استقامت و پايداري.
 

يكي از فوايد و آثاري كه در پرتو صفت حميدة توكل، براي انسان‌های متوكل به وجود می‌آید استقامت و پايداري است (8)، كه حاكي از قدرت روحي و پايبندي به اهداف و قاطعيت در تصمیم گيري می‌باشد، بنابراين در پرتو اين صفت عاليه می‌تواند از توطئه‌های كه از طرف دشمن چيده می‌شود و سنگ اندازي هاي كه در مسیر ترقي و تكامل او، براي جلوگيري از رشد و بالندگي صورت می‌گیرد، نجات پيدا كرده و از دام‌ها ي كه بدين منظور گسترده شده است جان سالم بدر برد. يكي از خطرناک‌ترین پرتگاه‌های كه بر سر راه رهبران بزرگ قرار دارد، مسأله پيشنهاد سازشکارانه‌ای است، كه از ناحیه‌ای مخالفان مطرح می‌گردد، و در اين جا است كه خطوط انحرافي بر سر راه رهبران ايجاد می‌شود، و سعي دارند كه آن‌ها را از مسير اصلي بيرون برند، و اين آزمون بزرگي است براي آن‌ها. در صورتي می‌توان از اين پرتگاه‌های خطرناك نجات پيدا كرد كه باقدرت روحي و قاطعیت اهدافش را دنبال كرده، و براي پيش برد آن با كمال استقامت و پايداري، به مجاهده و تلاش بپردازد، و آن هم در سایه توكل و اتكال به خدا ميسر است.

1- 2 استقامت رسول اكرم (ص) در سایه توكل.
 

در آیات اول سوره احزاب خداوند متعال پيامبرش را به عدم اطاعت از کافران و منافقان دستور می‌دهد، كه لازمه عدم اطاعت استقامت و پايداري در برابر آنان خواهد بود؛ و يكي از عوامل عمده در بدست آوري روحيه استقامت، توكل بر خدا است؛ زيرا خداوند متعال بعد از آنکه پيامبرش را از اطاعت كفار و منافقين نهي می‌کند، در ادامه دستور به توكل می‌دهد: «وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَ كَفى‏ بِاللّهِ وَكيلاً (9)»، وبر خدا توكل كن و همین بس كه خداوند ولي و حافظ و مدافع انسان باشد. يعني ايستادگي در برابر تهديدات و توطئه‌های كفار و مشركين نياز به استقامت دارد، و اين مهم در سایت توكل بر خدا امكان پذيراست. در آیه 48 همين سوره نيز بعد از آنكه خداي سبحان رسولش را از اطاعت كفار و منافقين نهي می‌کند، بلافاصله دستور به توكل داده چنين می‌فرماید : «وَ لا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ الْمُنافِقينَ وَ دَعْ أَذاهُمْ وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ وَ كَفى‏ بِاللّهِ وَكيلاً».(10) و از كافران و منافقان اطاعت مكن، و به آزارهاي آن‌ها اعتنایم نما، و بر خدا توكل كن، و همین بس كه خدا حامي و مدافع (تو) است. چنانكه ذکر شد لازمه عدم اطاعت از کفار و منافقین و دشمنان كه در صدد از بین بردن انسان هستند، استقامت و فداكاري و جهاد در راه گسترش آرمان است، همچنين تحمل اذيت و آزار نياز به روحيه بسیار قوی و ارادة آهنين دارد، با توجه به اينكه خداوند متعال در آخر آيه شريفه پيامبرش را دستور به توكل می‌دهد، اين نكته به خوبي قابل استفاده است كه در سایه توكل بر خدا، استقامت و پايداري نصيب انسان خواهد شد و مورد حمايت او قرار خواهد گرفت، چنانكه جملة «وَ كَفى‏ بِاللّهِ وَكيلاً» به اين نكته اشاره دارد. به شهادت تاريخ، پیامبر اکرم (ص) و مؤمنان نخستين همچون كوه در مقابل انواع آزارها ايستادگي به خرج دادند و هرگز ننگ تسليم و شكست را نپذيرفتند و سرانجام در اهداف خود پيروز شدند. دليل اين مقاومت و پايداري و پيروزي همان توكل بر خدا و اعتماد به ذات پاك او بود كه به آن‌ها نيرو می‌بخشید و به استقامت و پایداریشان می‌افزود. (11) آري توكل و اعتماد، بر خدای كه همه مشكلات در برابر اراده‌اش سهل و آسان و قدرتش فوق قدرت هااست، به انسان نيرو و روحيه بخشيده و او را در پیش برد اهدافش مصمم‌ترمی كند. در پرتو توكل به خداست كه انسان می‌تواند در برابر مخالفت‌ها و دشمنی دشمنان اسلام، با کمال استقامت و پايداري مقاومت كرده و به اهدافش نايل آيد. گرچه مخاطب در اين آيات شخص پیامبر گرامی اسلام (ص) می‌باشد ولي پيداست كه دستوري است عمومي براي همة مؤمنان و مسلمانان جهان در تمام اعصار؛ چون در بسیاری از آيات ديگر عموم مسلمانان و مؤمنان را امر به توكل می‌کند.

2- 2 پايداري نوح در سایه توكل بر خدا.
 

ديگر از پيامبران كه با استقامت تمام و شهامت اعجاب برانگيزد در برابر مشرکان و کفار که نداي توحيدي رامي خواستند در نطفه خفه كنند، ايستادگي كرد و استقامت به خرج داد حضرت نوح (ع) بود، او چنان در راه تبليغ رسالت و ارشاد مردم، استقامت و پايداري به خرج داد كه استقامت نوح ضرب المثل شده است. اين اسقامت و پايداري و عدم خوف و هراس نوح از تهديدات قومش، درساية توكل و اعتماد بر خدا بود (چنانكه بيان خواهد شد انشاء الله)، قرآن كريم در این مورد چنين می‌فرماید : «وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ يا قَوْمِ إِنْ كانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقامي وَ تَذْكيري به آیات اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَ شُرَكاءَكُمْ ثُمَّ لا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَ لا تُنْظِرُونِ» (12).
معناي آيه اين است كه : اي محمد (ص) داستان و خبر عظيم نوح را براي مردم تلاوت كن كه چگونه تك و تنها از طرف خويش با مردم دنيا – كه فرستادة ما به سوی آنان بود – سخن گفت و در سخنش عليه آنان تحدي كرد؛ يعني يكتنه در برابر همة مردم دنيا ايستاد و به آنان گفت هر کاری كه می‌توانند با او بکنند، و در باب رسالت خود با آنان اتمام حجت نمود : «آن زمان كه به قوم خود گفت : اي مردم اگر مقام رسالت من و یا اينكه من در امر دعوت به سوي توحيد قيام نموده‌ام و اينكه شما را به آيات خدا تذكر می‌دهم بر شما گران می‌آید» با اينكه می‌دانم اين تذكر من باعث كشته شدنم خواهد شد، و بالاخره شما درصدد برخواهيد آمد كه خود را از دست من راحت نموده، به اين منظور به من آسيب بزنيد ولي من از اين بابت هيچ نگران نيستم زيرا «توكل من بر خدای تعالي است». من در قبال آن کینه‌های درونیتان كه مرا تهديد می‌کند، امر خود را به خداي تعالي واگذار نموده او را وكيل خود گرفته‌ام، تا در همه شئون من تصرف كند، بدون اينكه خودم در آن شئون تدبيري بکار برم «حال هر فکری داريد بكار زنيد و هركيد و نقشه‌ای داريد بريزيد و شرکا و خدايان خود را» كه می‌پندارید در شدايد شما را ياري می‌کند «به ياري بخوانيد» و هر نقشه‌ای كه به نظرتان رسيد درباره من عملي كنيد. اين امر كه نوح (ع) به قوم خود كرده امر معمولي نيست، بلكه امري است تعجيزي كه منظور از آن عاجز كردن طرف مقابل است (13) . نوح فرستاده بزرگ خداي سبحان با قاطعيتي كه ويژة پيامبران اولوالعزم است، در پرتو نيروي عظيم توكل بر خدا و اتكال به او بود، كه با کمال شجاعت و شهامت با نفرات كم و محدودي كه داشت، در مقابل دشمنان نیرومند و سرسخت ايستادگي كرده، و قدرت آن‌ها را به باد مسخره گرفته و در راه انجام رسالت خود لحظه‌ای از پا ننشست. اين عمل نوح (ع) يك درس است براي تمام رهبران اسلامي و مؤمنان واقعي، كه در برابر انبوه دشمنان هرگز نهراسند، بلكه با اتكاء و توکل بر پروردگار، و با قاطعیت هرچه بيشتر آن‌ها را به ميدان فراخوانند و قدرتشان را تحقیر کنند، كه اين عامل مهمي براي تقويت روحية پيروان و شكست روحية دشمنان خواهد بود.
.

3- 2 استقامت هود در برابر نافرمانی قومش.
 

يكي ديگر از پيامبران كه در سايه توكل بر خدا، با استقامت تمام در برابر مخالفت‌های قومش ايستادگي و مقاومت نمود، حضرت هود (ع) است، او از مردمش دو چیز خواسته بود : يكي اينكه خدايان دروغين را ترک نموده، و دست از شرک و بت پرستي بردارد، و به عبادت خداي تعالي، كه خالق زمين و آسمان، و پروردگار عالميان است، رو آورده و موحد و يكتا پرست شوند، و دوم اينكه به او ايمان بياورند و از او اطاعت و پيروي نمايند (14) اما مردم لجوج و دور از شرافت و انسانیت كه مخاطب حضرت هود (ع) بودند، هردو پیش نهاد او را رد كردند و گفتند: ما شركاء و خدایان خود را به صرف دعوت تو رها نمی‌کنیم و به تو ایمان نمی‌آوریم. حضرت هود در مقابل اين پاسخ دو راز منطق قومش، نه تنها دست از ارشاد و هدايت آنان برنداشت، بلكه با کمال استقامت و پايداري در تبلیغ و دعوت مردم، به توحيد و يكتاپرستي، به مبارزة با آنان پرداخته و بر پایداری خود در راه ابلاغ رسالت خويش تأكيد نمود، قرآن كريم در حکایت از هود چنين می‌فرماید : « ... فَكيدُوني جَميعًا ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ‏ إِنّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبّي وَ رَبِّكُمْ ما مِنْ دَابَّةٍ إِلاّ هُوَ آخِذٌ بِناصِيَتِها إِنَّ رَبّي عَلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيمٍ (15) » يعني: شما همه دست به دست هم داده، با من هر نیرنگی كه می‌خواهید بزنيد و بعد از اخذ تصميم مرا مهلتي ندهيد من، بر «الله» كه پروردگار من و شماست، توكل كرده‏ام! هيچ جنبنده‏اى نيست مگر اينكه او بر آن تسلط دارد؛ (اما سلطه‏اى با عدالت! چرا كه) پروردگار من بر راه راست است. آري توكل كردن به خداي كه فوق تمام قدرت‌ها است، به انسان نيروي می‌بخشد كه می‌تواند در مقابل مشكلات مقاومت كند، چنانكه در پرتو نيروي عظيم توكل و اعتماد به خدا بود، كه هود (ع) با كمال استقامت و شجاعت از اهداف خويش دفاع كرده، و مخالفت صريح خود را با شرک و بت پرستي اظهار داشت، و همچنين اين نكته را با قاطعيت بيان نمود، كه من در توكل كردنم بر خدای كه مدبر امر من و شماست پيروزم، چون خداي متعال محيط بر کار من و شماست، و او شما را هلاك می‌کند نه مرا؛ زيرا او بر صراط مستقيم است، يعني در برخورد حق و باطل همواره سنتش يك سنت بوده، و آن عبارت است از یاری كردن حق و غلبه دادن آن بر باطل (16) .

3 كفايت امور انسان از سوی خداوند در پی توكل بر او.
 

يكي ديگر از ثمرات و آثار توكل اين است، كه خداوند سبحان در پی توكل كردن بندگانش بر او، امور بندگان متوكلش را كفايت می‌کند (17). چنانكه قرآن مجيد می‌فرماید : «وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ (18)» و كسي كه بر خدا توكل كند، از نفس و هواهاي آن، و فرمان‌های كه می‌دهد خود را کنار بکشد، و زمام اختيار خويش را به خدا واگذار كرده و اراده و خواست خداي سبحان را، بر اراده و خواست خود مقدم بدارد، و عملي را كه خدا از او می‌خواهد، بر عملی كه خودش دوست دارد و نفس امارة او به آن دعوت می‌کند ترجيح بدهد، (به عبارتي دیگر به دين خدا متدین شود و به احكام او عمل كند و به معناي واقعي كلمه عبد و مطيع او باشد) «فهو حسبه» چنين كسي را خدا کافی و کفیل او خواهد بود، و كسي كه خدا او را كفايت كند و کفیل او باشد، ملمات و گرفتاري او برطرف خواهد شد (19)؛ و اينكه قرآن می‌فرماید : «فهو حسبه» خداوند او را بس است (كافي و کفیل اوست)، علتش اين است كه خداي متعال آخرين سبب است، كه تمامي سبب‌ها بدو منتهي می‌شود، در نتیجه وقتي او چيزي را اراده كند بجا می‌آورد و به خواستة خود می‌رسد، بدون اينكه ارادة او دگرگونی پذيرد (20)، چون قدرت و ارادة ديگري فوق قدرت و ارادة خداي سبحان نيست، تا در عدم تحقق ارادة خداوند، تأثيرگذار باشد و از محقق شدن آن جلوگيري نمايد؛ زيرا خداوند متعال است كه می‌فرماید : «ما يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ ...(21) » چيزي بين او و خواسته‌اش حايل نمی‌گردد، همچنين می‌فرماید : «وَ اللّهُ يَحْكُمُ لا مُعَقِّبَ لِحُكْمِهِ ...(22) » و تنها خداست كه در جهان فرمان مى‏دهد و هيچ كس بر رد حكمش قادر نيست، با قدرتي كه دارد می‌تواند تمام امور بندگان متوكلش را كفايت كند، و هر حکمی و كاري را كه اراده كند، بدون کوچک‌ترین مانع محقق شود؛ و اما ساير اسباب كه انسان‌ها در رفع حوايج خود متوسل بدان‌ها می‌شوند، سببت خود را از ناحيه خدا می‌گیرند، و آن مقدار را مالكند كه او به آن‌ها داده، و اثرات كه از آن‌ها تبارز می‌کند به ارادة خداست، و هر صاحب قدرتي آن مقدار قدرت دارد كه به آن داده شده، در نتيجه در مقام فعل آن مقدار می‌تواند عمل كند كه او اجازه‌اش داده باشد؛ و كسي كه تحت كفايت خداوند قرار بگیرد و خداوند به او وعدة كفايت بدهد، چون خلف وعده در خداوند راه ندارد آن بنده به عزت و سعادت خواهد رسيد و هيچ قدرت ديگر نخواهد توانست او را ذليل كند. (23).

1- 3 كفايت امور انسان در سایه توكل از منظر روايات.
 

روايات متعدد نيز نقش توكل را در کارسازی و کفایت امور انسان بسيار برجسته می‌داند، به عنوان نمونه به چند تا روایت در اين زمينه اشاره می‌کنیم: نبي مكرم اسلام (ص) می‌فرماید: «من توكل علي الله كفاه مؤنته ورزقه من حيث لايحتسب (24)» هر که به خدا توكل كند، خداوند، هزينة او را كارسازي و كفايت كند و از جای كه گمان نمی‌برد به او روزي رساند. امیر مؤمنان علي (ع) نيز اين معنا را مطرح كرده چنين می‌فرماید : «من توكل عليه كفاه و من سأله اعطاه (25)»هركس به او (خداوند متعال) توكل نمايد (امورات و کارهای) او را کفایت كند، و هرکس از او بخواهد، می‌پردازد و عطا می‌کند. باز هم حضرت می‌فرماید : «توكل علي الله سبحانه، فإنه قد تكفل بكفايه المتوكلين عليه (26)»، به خداي سبحان توكل كن؛ زيرا كه او كارسازي و كفايت توكل كنندگان به خود را ضمانت كرده است.

1- 3 كفايت رزق مادي و معنوي.
 

با توجه به اينكه يكي از فوايد توكل كفايت امور انسان از سوی خداوند است، در بين امور و كارهاي انسان، يكي از عمده‌ترین كارها رزق و روزي مادي ومعنوي انسان است، بنابراين در پی توكل بر خدای متعال است، كه خداوند او را کفایت می‌کند و از جمله به حكم «ويرزقه من حيث لايحتسب (27) » از جاي كه او احتمالش را هم ندهد رزق مادي و معنوي او را فراهم می‌آورد. اما رزق مادی‌اش را بدون پيش بيني خود او می‌رساند، براي اينكه او قبل از رسيدن به درجة بالاي از توکل، رزق خود را حاصل دسترنج خود و اثر اسباب ظاهري می‌دانست، درحالی‌که مسبب الاسباب خداست و اوست كه اسباب و مسببات را پشت سرهم می‌چیند، و هر طوری كه بخواهد نظام می‌بخشد، و به هر يك از آن اسباب بخواهد اجازه تأثير می‌دهد، تأثيري كه خود بنده چنان تأثيري براي آن سراغ نداشته و اميد و توقع چنين اثر را نمی‌کشید؛ و اما رزق معنوی را - كه رزق حقيقي هم همان است، چون مايه حيات جان انسان است، و رزقي است فنا ناپذير – بدون پيش بيني خود او می‌رساند، دليلش اين است كه انسان نه از چنين رزقي آگهي دارد و نه می‌داند كه از چه راهي به وي می‌رسد. ولي در سایت توكل به خدا و تقوا پيشه كردن، تمام امور او كفايت و رزق مادي و معنوي او تأمين می‌شود؛ بنابراين خداي سبحان كه وليّ و عهده دارو سرپرست بندة متوكل خويش است، او را از پرتگاه‌های هلاكت بيرون می‌کشد، و از طریقی كه خود او پيش بيني آن رانمي كند روزي می‌دهد، و چنين بندة به خاطر اينكه بر خدای تعالي توكل كرده، و همه امور خود را به او واگذار نموده، هيچ چيز از كمال و نعمت‌های را كه قدرت بدست آوردن آن را در خود می‌بیند از دست نمی‌دهد (28). نبي مكرم اسلام (ص) در ارتباط با آية 3 سوره «ق» می‌فرماید : اگرآية كه در قرآن جايگاه و ارزش توكل را بيان می‌کند، مردم سرلوحه زندگی‌شان قرارمي دادند آن‌ها را كافي بود و بسنده می‌کرد (29) . در تعبیر دیگر آن حضرت می‌فرماید: «من توكل علي الله كفاه مؤنته ورزقه من حيث لايحتسب (30)» هر که به خدا توكل كند، خداوند، هزينة او را كارسازي و کفایت كند و از جاي كه گمان نمی‌برد به او روزی رساند.

2- 3 كفايت امور در برابر افراد روگردان از حق.
 

در سوره مباركه توبه، قرآن كريم بعد از آنکه اوصافي از پیامبر گرامي اسلام (ص) را بيان می‌کند از قبيل اينكه : او حريص و علاقه‌مند هدايت شماست، از ناراحتي شما ناراحت می‌شود، رأفت و رحمت خاصي به مؤمنين دارد، و... خطاب به پیامبر خدا چنين می‌گوید : «فَإِنْ تَوَلَّوْا فَقُلْ حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظيمِ (31)، اگر آن‌ها (از حق) روى بگردانند، (نگران مباش!) بگو : »خداوند مرا كفايت مى‏كند؛ هيچ معبودى جز او نيست؛ بر او توكّل كردم؛ و او صاحب و پروردگار عرش بزرگ است اين آيه شريفه می‌رساند كه درجاي كه انسان در مقابل افراد لجوج و بدو راز منطق قرارمي گيرد، بگو نه اي كه نه تنها سخن حق را نمی‌پذیرند و دست از دشمني و بيدادگري بر نمی‌دارند، بلكه به پيامبران الهي و خیر خواهان جامعه پشت كرده و به مخالفت‌ها و سركشي خودشان ادامه می‌دهند، بايد با اسلحه توكل و اعتماد به خداوند اهدافش را دنبال كند، و خداوند سبحان نيز او را تنها نخواهد گذاشت، و امورات و مهمات او را كفايت خواهد كرد. علامه طباطبایی در تفسیر آیه شريفه می‌فرماید : «در این آيه شريفه، جملة» عليه توكلت كه حصر را می‌رساند، بياني است كه جملة «حسبي الله» را، كه به التزام بر معنای توكل دلالت دارد تفسيرمي كند؛ و اگر فرمود: «فقل حسبي الله» و نفرمود : فتوكل علي الله براي اين است كه رسول گرامش را ارشاد کند به اينكه، بايد توكلش بر خدا، توأم باشد با ياد اين حقايق كه معناي حقيقي توكل را روشن می‌سازد؛ و انسان به آنچه كه از اسباب ظاهري برمي خورد و پي می‌برد وثوق و اتكاء نكند، بلكه معتقد باشد كه هر سببي هر اثر و خاصيتي كه دارد خداوند به آن افاضه كرده، و در رسيدن به غرض و هدف خود تنها به پروردگار جهان اتكاء كند (32).

3- 3 كفايت امور در برابر دشمن.
 

در سوره انفال خداوند سبحان، پيامبرش را دستور به جنوح و تمايل به صلح و سازش می‌دهد، البته در صورتي كه دشمن روي موافقت نشان دهد : «وَ إِنْ جَنَحُوا لِلسَّلْمِ فَاجْنَحْ لَها...» سپس دستور به توكل داده می‌فرماید : «وَ تَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّميعُ الْعَليمُ (33)». در آیه بعدي نتيجة توكل را كه، كفايت كردن امور از جانب خدا باشد بيان كرده و در ضمن، جواب سؤال احتمالي را داده است، و آن اينكه كسي بپرسد، ممكن است تمايل دشمن به صلح و سازش با هدف خدعه و نيرنگ باشد، و از اين طريق مؤمنين را غافل گیر کرده، و در موقع مناسب در شرايطي كه در نظر دارند، برآنها شبيخون بزنند. خداوند متعال در جواب فرموده : «وَ إِنْ يُريدُوا أَنْ يَخْدَعُوكَ فَإِنَّ حَسْبَكَ اللّهُ ...» اينكه ما تو را امر به توكل كرديم، براي همين بود كه بداني اگر دشمن بخواهد به اين وسيله به تو نيرنگ بزند خدا نگهدار تو و بس است تو را؛ و در نتيجة توكلت بر خدا، از کفایت او امور تو را و نگهداشتن تو را از خدعه و نيرنگ دشمن بهره‌مند خواهي شد.

4 برخورداري از امداد خداوند در سایه توكل.
 

يكي ديگر از آثار و فوايد كه بر توکل مترتب می‌شود و توكل كنندگان بر خدا از آن برخوردارمي گردند، امداد و حمايت خداوند است (34)، كه در شرايط حساس به سراغ آنان می‌آید، و نقشه‌های از پيش طراحي شدة دشمن را خنثي كرده، و شر آنان را از مؤمنين و متوكلين دفع می‌کند. قرآن می‌فرماید : «يا منها اینَ آمَنُوا اذْكُرُوا نِعْمَتَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ وات قوا اللّهَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (35). اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! نعمتى را كه خدا به شما بخشيد، به ياد آوريد؛ آن زمان كه جمعى (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوى شما دراز كنند (و شما را از ميان بردارند)، اما خدا دست آن‌ها را از شما باز داشت! از خدا به پرهیزید! و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكّل كنند».
در این آیه‌ای شريفه خداوند به مؤمنين يادآوري می‌کند كه دشمنان شما می‌خواستند شما را از بين ببرند، و ضربة نهايي را به شما وارد ساخته و براي هميشه خودشان را راحت كنند، ولي خداوند شر دشمنانتان را ازشما دفع كرد، و آن‌ها نتوانستند هيچ كاري از پيش ببرند.
بنابراين شما نيز بايد از دو نيروي مهم تقوا و توكل بر خدا برخوردار باشيد، كه اگر چنين شد هميشه امداد و ياري خداوند به سراغ شما خواهد آمد. اما اينكه اين آيه شريفه به كدام يك از دسیسه‌ها و نيرنگ دشمنان اسلام براي نابودي مسلمين و اسلام اشاره دارد، بين مفسرين اختلاف است. علامه طباطبایی در المیزان ذيل اين آيه شريفه می‌فرماید: «اين عبارت با هر یک از وقايع گوناگون و متعددی كه در میان كفار و مسلمانان واقع شده، چون جنگ‌های بدر، احد، احزاب، و... سازش دارد؛ بنابراين ظاهراً منظور مطلق جاهاي است، كه بت پرستان تصميم به كشتار و نابودی مسلمانان و محو اثر اسلام و توحید می‌گرفته‌اند».(36) به هر حال در آخر این آيه شريفه كه خداوند متعال دستور به تقوا و توكل داده : «وَ اتَّقُوا اللّهَ وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ»، اين نكته قابل استفاده است، كه اگر مسلمانان بخواهند هميشه از امدادهای الهي برخوردار، و از شر دشمنان اسلام در امان باشند، و دست اجانب و بيگانگان را براي ابد از سر مسلمين كوتاه نمايند، بايد مجهز به دو اسلحه تقوا و توكل باشند. بعضي از مفسرين می‌گوید : در حقيقت منظور تحذير شديد از ترك تقوا و ترك توكل بر خداى سبحان است (37) علی‌ای حال منافات به اهم ندارد. راستي توكل چه نيروي عظيمي است، كه وقت خداوند سبحان نعمت‌هایش را براي بندگان خود متذكر می‌شود، به آن‌ها هشدار می‌دهد كه به پاس اين نعمت‌ها تقوا را رعايت كرده و تنها بر خدا توكل و اعتماد نمايند، و بدانند كه اگر پرهيزگار و متكي به خدا باشند، در زندگي تنها نخواهند ماند، و آن دست غيبي كه هميشه حافظ و ياور آن‌ها بوده و خطرات دشمن را از آنان دفع كرده، باز هم ازآنها حمايت خواهد كرد، و دست‌های را كه براي ضربه زدن به مؤمنين متوكل، از آستين بيرون آمده، قطع و نقشه‌های خائنانه‌ای آنان را نقش بر آب خواهد ساخت.

1 – 4 توكل در این آيه در چه مورد است؟
 

علامه طباطبایی در ذیل اين آيه شريفه می‌فرماید : «منظور از توكل در اينجا، هم در کارهای زندگي تكويني و هم در امور ديني و يا تنها مربوط به امور ديني است، به اين معني كه خداوند مؤمنين را فرمان می‌دهد، كه خدا و پيامبرش را در احکام دینش و تمام آنچه را كه پيامبر (ص) آورده و شرح داده اطاعت نموده و کار دين و قوانين الهي را به خدایشان واگذار كرده، و از دخالت‌های مستقلانه خود و تصرفات نا به جا در قوانین ديني كه خدا به ايشان سپرده است بپر هیزند، چنانكه فرمان می‌دهد كه در سلسلة علل و معلولات تكويني، (نيز) خدا را اطاعت كرده و به آن روش عمل نمايند كه خداوند دستور داده، و هر چیزی را در زندگی از راهش بجويند، البته اعتماد به اين اسباب ظاهريه نداشته و استقلال و ربوبيت به آن‌ها نداده، و به انتظار نتایجی باشند كه خداوند با تدبير و مشت خود اراده نموده و به رایشان انتخاب می‌کند».(38).

2 – 4 مؤمن آل فرعون و برخورداری از امداد الهی.
 

قرآن كريم در سوره غافر نمونه‌ای ديگر، از كساني كه در پرتو توكل بر خدا مورد حمايت او قرار گرفت، خبر می‌دهد كه چگونه در ساية واگذاري امورش را به خداوند واتكاء داشتن به او، از امدادهای الهي برخوردار شده و از توطئه‌های كه بر ضد او چیده شده بود نجات پیدا کرد؛ و اين نمونه در مورد مؤمن آل فرعون است (39)، كه در برابر ظلم وبي عدالتی‌ها و سرکشی‌های فرعون به حمايت حضرت موسي قيام كرد، قرآن كريم بعد از آنکه گفتگوهاي او را با فرعون بازگو می‌کند، از توکل و تفويض او كارهايش را به خدا خبر می‌دهد («أُفَوِّضُ أَمْرِي إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِيرٌ بِالْعِبادِ») و نتيجة كه در ساية توكل و واگذاری كارهايش به خدا، عايد او شد و امدادهاي كه از طرف خداوند شامل حال او گردید، چنين بيان می‌کند : «فَوَقاهُ اللّهُ سَيِّئاتِ ما مَكَرُوا وَ حاقَ به آل فِرْعَوْنَ سُوءُ الْعَذابِ (40)، (قوم به جاى آنكه پند مؤمن آل فرعون را بشنوند قصد آزارش كردند) پس خدا از شر و مكر فرعونيان او را محفوظ داشت و عذاب سخت آل فرعون را فرا گرفت (و همه به درياى هلاكت غرق شدند)» علامه طباطبایی می‌گوید : «فوقيه الله سيئات ما مكروا» اين جمله تفريع و نتيجه تفويض امور است به خداى تعالى، يعني : نتيجه واگذارى امورش به خدا اين شد، كه خداى سبحان شر كفار و نقشه‏هاى شوم آنان را از وى بگردانيد و خدای تعالى شر آن‌ها را دفع كرد (41) . مفسرين می‌گویند تعبیر به «سيئات مامكروا» نشان می‌دهد كه اجمالاً توطئه‌های مختلفي بر ضد او چیدند، و کفار نسبت به او قصد سوء داشتند (42) . اما اين توطئه‌ها چه بود قرآن به صورت سربسته بيان كرده است، طبعاً انواع مجازات‌ها و شکنجه‌ها، و ممكن است جزئي از اين توطئه‌ها، توطئه تحميل بت پرستي و بيرون كردن او از خط توحيد و سرانجام قتل و اعدام بوده است. اما لطف الهي همة آن‌ها را خنثی كرده و بندة مؤمن و مجاهد خودش را كه گفت : «وأُفَوِّضُ أَمْري إِلَى اللّهِ إِنَّ اللّهَ بَصيرٌ بِالْعِبادِ (43) كارش را به خدا واگذار كرده و تكيه گاهش او را قرار داده بود، تنها نگذاشت و در وقت بسیار حساس و سرنوشت ساز، او را ياري كرده و از شر فرعونیان نجات داد. اما اين كه چگونه نجات يافت در بین مفسران اختلاف به چشم می‌خورد. در بعضی از تفاسیر آمده كه او با استفاده از یک فرصت مناسبي كه به رایش پيش آمد خودش را به حضرت موسي رساند، و همراه بني اسرائیل از دریا عبور کرد، و نيز به صورت قول قيل آمده است كه وقتي تصميم بر قتل او گرفتند او به كوهي متواري شد (44)، فرعون دو نفر را (براي دستگيري او) دنبالش فرستاد، وقت آن دو نفر آمدند ديدند كه مؤمن آل فرعون در حال قيام است و دارد نماز می‌خواند، درحالی‌که اطراف او را صف‌های از وحوش بيابان گرفته‌اند، آن دو از ديدن اين منظره ترسيدند و از آنجا فرار کرده برگشتند. (45) بعضي از مفسرین درصدد جمع اين اقوال برآمده می‌گوید : اين دو قول منافاتي با هم ندارد ممكن است نخست (با متواری شدند) در بيرون شهر مخفی شده باشد، تا بعداً به بني اسرائیل ملحق گردد. (46) آري چه كسي واقعاً و با يقين و اعتقاد كامل امورش را به خدا واگذار كرد و او را از صميم قلب و ته دل خواند كه او ياري نكرد و تنها گذاشت!؟ و هر که اعتماد و ارتباطش را با خداوند قوي بسازد خداوند نيز در شرایط سخت و دشوار و موقعیت‌های حساس او را مورد حمايت و امداد خويش قرار داده و از الطاف خفیه‌اش بهره‌مند می‌سازد، چنانكه مؤمن آل فرعون را در پی رو آوردن و توكلش به خدا ياري كرد، و از شر ظالم‌ترین و سرکش‌ترین افراد نجات داد.».

5 بهره‌مندی از نعمت خداوند در سایه توكل بر او.
 

يكي از آثار و فوایدی كه توكل دارد اين است که در پرتو اين صفت فاضله، انسان می‌تواند زمینه‌ای برخورداري از رضايت و نعمت‌های (47) دنيوي و اخروي خداوند سبحان را فراهم ساخته و از آن بهره‌مند گردد، قرآن كريم وقت از نعمت‌های الهي خبرمي دهد می‌فرماید : «فَما أُوتيتُمْ مِنْ شَيْ‏ءٍ فَمَتاعُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ ما عِنْدَ اللّهِ خَيْرٌ وَ أَبْقى‏ لِلَّذينَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ (48). آنچه به شما عطا شده متاع زودگذر زندگى دنياست، و آنچه نزد خداست براى كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگارشان توكّل مى‏كنند بهتر و پايدارتر است‏ ».علامه طباطبایی می‌گوید : «مراد از» ما عندالله ثواب‌های است كه خدا براي مؤمنين (و متوکلین) ذخيره كرده تا در آخرت به عنوان پاداش به ايشان بدهد (49)، چه نعمتي بالاتر از ثواب و پاداش‌های كه براي مؤمنين و توکل كنندگان ذخيره شده است، وجود دارد، كه با اعطاي آن از سوی خداوند موجب رفعت مقام و مرتبه آنان گرديده، و قرب بيشتري به ذات اقدسي الهي پيدا می‌کنند. قابل توجه اين كه، در این آيه روي مسأله‌ای ايمان و توکل تكيه شده است، اين به خاطر آن است که اميد به پاداش‌های الهي، براي كساني است كه علاوه بر ايمان توكل داشته باشند و کار خویش را به خدا تفويض كرده و تسلیم ارادة او هستند.

1-5 برخورداري از نعمت رزق و روزی در اثرت و کل.
 

در مورد تأمین نعمت روزي انسان در سایه توكل بر خدا، پیامبر گرامی اسلام (ص) تعبیر بلند و شيواي دارد كه درجاهاي متعدد، از تفاسیر گرفته تا كتب روايي نقل شده است، حضرت می‌فرماید : «لوتوكلتم علي الله حق توكله لرزقكم كمايرزق الطيرتغدوخماصاوتروح بطانا (50)» اگر شما، چنان كه بايد، به خدا توكل كنيد، خدا همان گونه كه پرنده را روزی می‌دهد؛ (صبحگاهان) با شكم خالي می‌رود و (شامگاهان) با شكم پر بر می‌گردد، شما را نيز روزي می‌دهد. اين حديث شريف نقش توكل را به خوبی ترسيم می‌کند، و آن اين كه اگر کسی آن طوري كه بايد و شاید توكل بر خدا داشته باشد، امكان ندارد كه در پی كسب روزي و تأمین معاش باشد ولي نتواند بدست بياورد، اگر چنین شد بدون ترديد اشكال در توکل شخص است و بايد ديد با چه اميد و آرزوی درصدد تأمين معاش برآمده است.

6 برخورداري از فضل و رضایت خداوند.
 

همچنين از آثار تو کل بر خدا و فواید که عايد شخص توكل كننده می‌شود، بهره‌مندی از فضل و رحمت خداوند و رضايت او است، آية كه اين ويژگي مهم را براي توكل كنندگان ثابت می‌کند، در بین آيات است كه در مورد جنگ احد و پس از آن نازل شده است، براي نتیجه‌ای مطلوب گرفتن از اين آيه، نا گزيريم كه به ماجراي پس از جنگ احد اشارة داشته باشيم. پس از جنگ احد لشكر فاتح ابوسفيان به سرعت راه مكه را در پیش گرفته و رهسپار مكه شدند، هنگامي كه به سرزمين بنام «روحاء» رسيدن از كار خود كه چرا كار مسلمانان را تمام كرده برنگشتيم پشيمان شدند، و تصميم گرفتند كه برگردد به مدينه و باقي ماندة مسلمانان را نابود نمايند، اين خبر به رسول خدا (ص) رسيد فوراً دستور دادند كه لشكر احد خود را برای جنگ ديگر آماده كنند، مخصوصاً دستور داد كه مجروحان جنگ احد به صفوف لشكر بپیوندند. به اين ترتيب پیامبر اکرم (ص) و ارتش اسلام در محلي بنام «حمراء الاسد» كه از آنجا تا مدينه هشت ميل فاصله بود، رسيدند و همان جا اردو زدند. اين خبر به لشكر قريش رسيد، آن‌ها از اين مقاومت عجيب و مخصوصاً از شركت مجروحان در میدان نبرد وحشت كردند، و شاید تصور می‌کردند كه لشکر تازه نفس از مدینه به این‌ها پيوسته باشند، و این بار با شكست سخت رو برو شوند؛ لذا ابوسفيان و اطرافيانش تصميم گرفتند، كه به سرعت طرف مكه برگردند. براي اينكه مسلمانان آنان را تعقيب نكنند و فرصت كافي براي برگشتن داشته باشند جمعي كه قصد رفتن به مدينه را داشتند، ازآنها خواستند كه به پیامبر اسلام (ص) و مسلمانان اين خبر را برسانند كه ابوسفيان وبت پرستان قريش با لشكر انبوه براي نابودي شما به طرف مدينه می‌آیند. هنگامي كه اين خبر به مسلمانان رسيد، با کمال استقامت و پایداری و با اعتماد و اتكال به خدا گفتند : «حَسْبُنَا اللّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ (51)، خدا ما را كافي است و او بهترين مدافع ماست (52).».
به دنبال اين استقامت و ايمان و پايداري آشكار كه، درساية توكل و اعتماد به خداوند متعال بدست آورده بودند، قرآن مجيد نتيجة عمل آن‌ها را، كه با ايمان راسخ و توکل به خدا به دعوت پيامبر او لبيك گفته و قرار را بر فرار ترجيح دادند، از نعمت و فضل پروردگار برخوردار شده و بالاتر از آن رضايت و خشنودي خداوند را به دست آوردند، چنين بيان می‌کند : «فَانْقَلَبُوا بِنِعْمَةٍ مِنَ اللّهِ وَ فَضْلٍ لَمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَ اتَّبَعُوا رِضْوانَ اللّهِ وَ اللّهُ ذُو فَضْلٍ عَظيمٍ (53)، به همين جهت، آن‌ها (از اين ميدان)، با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند؛ در حالى كه هيچ ناراحتى به آنان نرسيد؛ و از رضاى خدا، پيروى كردند؛ و خداوند داراى فضل و بخشش بزرگى است‏». چه نعمت و فضلي بالاتر از اين كه بدون وارد شدن در يك برخورد خطرناك با دشمن، سالم و بدون متحمل شدن رنج و زحمت جنگ و نبرد به مدينه مراجعت كردند، درحالي كه پاداش مجاهدين و سربازان كه در ميدان نبرد با دشمن به جهاد و مبارزه پرداخته باشند به آن‌ها عطا شد، علاوه بر اينكه خشنودي خداوند سبحان را كسب نموده و از فرمان او متابعت كردند. چنانكه درتفسير ابوالفتوح رازي ذيل آيه شريفه آمده : «ياران رسول خدا (ص) گفتند يا رسول الله اين كاري كه ما كرديم (براي جنگ و نبرد با دشمن از مدینه بيرون آمديم درحالي كه جنگي صورت نگرفت) غزا بود؟ (غزوه و جهاد با دشمن به حساب می‌آید؟ ) خداوند متعال اين آية شريفه را، فرستاد و فرمود اين متابعت فرمان و رضاي من است، ثوابش ثواب غازيان باشد و سلامت و غنيمت با آن يار و همراه، و رضاي من حاصل است» (54).

7 توكل عامل پیروزی درمقابله با دشمن.
 

بدون ترديد يكي از عوامل پيروزي و غلبه بر دشمن، اعتماد و اتكاء داشتن به خدا و اميدوار بودن به نصرت و ياري او است. به تعبیر دیگر یکی از آثار توكل بر خدا در قرآن كريم، پيروزي در مقابله با دشمنان (55) و سركشان كه در ستیز با حقند، بيان شده است. شيخ ابوالفتوح رازي در تفسیرش در ذیل آيه شريفه 160 آل عمران می‌گوید : «نصرت و پيروزي بر دشمنان دين خدا، نه به مال و شوكت است و نه به عدد و عدت، فقط به خداي سبحان تعلق دارد، و با اتكاء و توکل به خدا بدست می‌آید».(56) در سوره آل عمران، بعد از آنكه خداوند پيامبرش را دستور به عفو و گذشت از مسلمین و طلب استغفار براي آن‌ها می‌دهد، و به مشورت و توكل بر خدا، امر می‌کند، در آيه بعدي معني وجوب توكل بر خدا و پيامد و نتيجه (57) آن را چنين بيان می‌فرماید : «إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللّهُ فَلا غالِبَ لَكُمْ وَ إِنْ يَخْذُلْكُمْ فَمَنْ ذَا الَّذي يَنْصُرُكُمْ مِنْ به عده وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ، (58) پس از دستور به توكل بر خدا در آیه پيش، اينك در اين آيه، قرآن مفهوم بلند و ثمرة شكوهمند اعتماد واقعي به پروردگار را به تصوير می‌کشد : اگر خداوند شما را در برابر كساني كه با شما می‌جنگند، ياري كند، گرچه شما آنان بسيار و امكاناتشان فراوان باشد و نيرو و امكانات شما به ظاهر اندك، باز هم آنان قدرت چيرگي بر شما را نخواهند داشت، اما اگر او ياري خويش را به سبب دگرگوني نا مطلوب شما در اندیشه و عقيده و عملكرد، از شما دريغ دارد و شما را در برابر دشمن به حال خود وانهد چه كسي بعد از او به شما كمك خواهد كرد؟ (بايد كساني كه ايما ن به خدا دارند فقط بر او توكل كنند تا از حمایت و نصرت او بهره‌مند شوند). واژة» من در آیه شريفه گرچه به ظاهر پرسشي است، اما در حقیقت به مفهوم نفي است، چرا كه پاسخ جمله منفي است؛ و از اين رواست كه پاسخ آن در قرآن نيست تا رساتر باشد، پژوهنده و تلاوت كنندة آگاه را به تفكر وا دارد، (59) و نقش توكل بر خدا بیشتر به رایشان روشن شود، كه يكي از راه‌های جلب ياري و دستگيري خداوند، همين صفت حسنه توكل است. در آخر آیه با بكار بردن سبب توكل (كه ايمان باشد) درجاي خود توكل مؤمنين را امر به توكل نموده و می‌فرماید : «وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» يعني مؤمنين به سبب اينكه ايمان به خدا دارند و ایمان دارند به اينكه ناصر و ياوري جز او نيست بايد فقط بر او توكل كنند (60). آري، قدرت او بالاترین قدرت‌هاست به حمايت و پیروزی هركس اقدام كند، هيچ كس نمی‌تواند بر او پيروز گردد، كسي كه اين چنين همه پیروزی‌ها و سربلندی از او سرچشمه می‌گیرد، و اگر او از انسان حمايت و دستگيري نكند هيچ پناه گاه و ياور ديگري نيست، پس با يد به او تكيه كرد و از او كمك خواست و در سایه توكل بر او پيروزي و غلبه بر دشمنان را بدست آورد. در حقیقت روي سخن در آیه قبلي به پيامبر (ص) بود و به او دستورمي داد، و اما در این آيه روي سخن به همة مؤمنان است، و به آن‌ها می‌گوید كه با پيروي از پیامبر خدا (ص) بايد بر ذات پاك خدا تكيه كرده و اتكا ل و اعتماد به او داشته باشند، لذا در پایان آيه تمام مؤمنين را دستور به توكل می‌دهد و می‌فرماید: «وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ» . بدین گونه وجوب و لزوم توكل بر خدا را نيز بيان می‌کند(61)
در تفسیر اطیب البيان می‌نویسد :« آنچه مستفاد می‌شود از اين آيه شريفه به ضميمه آيه سابقه و ادله كه بر لزوم توكل اقامه شد ، اينكه نصرت الهي منوط و مربوط به توكل است ، و همين توكل كافي است و لو فاقد اسباب غلبه از جهت كمي عده و كمي اسباب باشد ، و اگر توكل بر او نكنيد ولو نيروي شما محكم وعدّه شما بسيار باشد ، مورد خذلان می‌شوید و نيرو و کثرت عدّه به شما نفعي نمی‌رساند .»(62) بنابراین براي رسيدن به عزت و عظمت و اقتدار و پیروزی ، بايد به ذات اقدس باري تعالي توكل كرد ، و کارش را به او واگذار نمود ؛ چون عزت و عظمت از آن اوست و کسی كه به او ايمان و اعتقاد داشته باشد .

1-7 پيروزي موسي و بنی اسرائيل در سایه توكل
 

در داستان موسي و بنی اسرائیل می‌بینیم كه در سایه توكل و ايمان به خدا ، بر دشمن غلبه می‌کنند و از زنجير اسارت و بردگي فرعون و فرعونيان ، كه هيچ گونه اختياري از خود نداشتند و با آن‌ها همچون حيوانات اسیر معامله می‌شد ، رهاي پیدا کردند.قرآن كريم بعد از آنکه مخالفت و نافرمانی‌های بني اسرائيل از حضرت موسي(ع) را بيان می‌کند ، به دو نفر از مردان با ايمان و داراي روحيه توكل اشاره می‌کند ، كه با دورانديشي و آگاهی اجتماعي و سياسي در سایه توكل بر خداوند ، براي دفاع از پيشنهاد حضرت موسي (ع) به پا خواستند و به بني اسرائيل گفتند:« ... ادْخُلُوا عَلَيْهِمُ الْبابَ فَإِذا دَخَلْتُمُوهُ فَإِنَّكُمْ غالِبُونَ وَ عَلَى اللّهِ فَتَوَكَّلُوا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ (63)، شما وارد دروازه شهر آنان شويد! هنگامى كه وارد شديد، پيروز خواهيد شد. و بر خدا توكل كنيد اگر ايمان داريد!» در اینجا براي غلبه و پیروزی بردشمن به توكل بر خدا دستور داده شده است ، و یگانه عامل پيروزي و راه فايق آمدن ، بر تمام مشكلات و سختی‌های كه از طرف مخالفين و سركشان و معاندين فرا روی انسان قرار داده می‌شود ، و بن بست ها و چالش‌های را که براي به دام انداختن مناديان توحيد و عدالت ، بر سر راه آن‌ها ايجاد می‌کنند و دام‌های كه بدين منظور می‌گسترانند ، توكل بر خدا و ايمان به او معرفي شده است ، يعني اگر ايمان به خدا و توكل بر او داشته باشيد ، می‌توانید از میدان‌های نبرد نظامي و فكري و فرهنگي ، غالب و پیروز بيرون آمده و دشمنان دين و انسانيت و آزادگي و شرف را براي هميشه مخذول و منكوب بنماييد . چنانكه قرآن می‌فرماید :« ...وَ أَنْتُمُ اْلأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنينَ ،(64) و شما برتريد (و پیروز و غالب) اگر ايمان داشته باشيد». در سورة انفال خداوند متعال می‌فرماید:« ... وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللّهِ فَإِنَّ اللّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ (65)، هركس بر خدا توکل كند (پيروزمي گردد) خداوند عزیز و حکیم است . از این آيه شريفه استفاده می‌شود كه اگر انسان پس از استفاده و بکار گیری اسباب و عوامل طبيعي خودش را به خدا بسپارد و با اتكاء و توکل به او استقامت و پايداري از خود نشان دهد، خداوند او را در مقابلة با دشمن و همچنین در برابر مشكلات و بحران‌های كه در مسير زندگي انسان به وجود می‌آیند، ياري خواهد كرد،چه اينكه خداوند قادري است كه هيچ كس در مقابل او یارای مقاومت ندارد و حكيمي است که ممكن نيست دوستان و مجاهدان راهش و کسانی را كه بر او اعتماد و توكل كرده و او را وكيل خود قرار داده‌اند ، تنها بگذارد و ياريشان نكند.(66) چنانكه علامه طباطبایی در ذیل اين آيه می‌فرماید :« كسى كه در امور خود بر خدا توكل كند خداوند كفايتش مى‏كند ، چون او عزيز است ، و هر كس كه از او يارى جويد یارش كرده ( و بر دشمنانش غالب می‌گرداند ) چون او حكيم است ، و در نهادن هر امرى را در جاى خود به خطا نمى‏رود»(67).

2 – 7 توكل عامل پيروزي بردشمن از منظر روایات
 

روايات متعدد نیز به نقش توكل در غلبه بردشمن اشاره دارد ،‌ ازجمله در روایت از امام باقر(ع) پنجمين پيشواي شيعيان چنين آمده است : «من توكل علي الله لايغلب ومن اعتصم باالله لايهزم (68)» ، كسي كه بر خدا وند توكل كند مغلوب نمی‌شود و کسی كه به خدا تمسك كند شكست نمی‌خورد (بلكه پيروزي و غلبة بر دشمنان نصيب او خواهد شد). اميرالمؤمنين علي (ع) نيز توكل بر خدا را يگانه عاملي پيروزي بردشمن و محفوظ ماندن از شر او بيان می‌دارد ، آنجا كه می‌فرماید :« التوكل علي الله نجاه من كل سوء، و حرز من كل عدوّ (69) » توكل بر خداوند ، ماية نجات از هر بدی و محفوظ ماندن از هر دشمني است.

8 - توكل عامل محفوظ ماندن از سلطه شيطان
 

از آنجای كه شيطان دشمن آشکار و قسم خوردة انسان است ، و در راه اغوا و گمراه كردن انسان‌ها از هیچ تلاشي فروگذار نمی‌کند ،چنانكه خودش سوگند يادكرده است كه همه انسان‌ها را گمراه خواهم كرد مگر بندگان مخلص و خالص خداوند را. (70)قرآن كريم براي محفوظ ماندن انسان از اغوا و گمراه گري هاي شيطان ، راه‌های مختلفي را فرا روی انسان قرار داده است ، يكي از آن راه‌ها برخورداري انسان از نیروی عظيم توكل است ،كه در ساية آن از تحت سلطه قرار گرفتن شيطان و متضرر(71) و گمراه شدن به سبب او، محفوظ می‌ماند، چنانكه در سوره اسراء خداوند متعال خطاب به شيطان می‌فرماید :« إِنَّ عِبادي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ سُلْطانٌ وَ كَفى‏ بِرَبِّكَ وَكيلاً،(72) تو هيچ سلطه‌ای بر آن بندگان من – كه به راستي فرمانبردار من باشند و مقررات را رعايت كرده و برمن اتكال داشته باشد – نخواهي داشت ، چرا که آنان نيك می‌دانند كه وعد ه ها و بافته‌های تو دروغ و فریبنده است ، به همين جهت فريب تو را نخواهند خورد. همين بس و کافی است كه پروردگارت حافظ و نگهبان اين بندگان راستين خويش است ، و آنان را از آفت شرك و فريب شيطان حفظ می‌کند(73)». بديهي است كه حفظ كردن خداوند بندگانش را از شر شیطان در صورتی است ، كه بندگانش مطيع و فرمان بردار او باشند ، و او را وكيل خود قرار داده و بر او توكل كنند ، اينجاست كه خداوند بندگان متوكلش را از شر شیطان حفظ می‌کند . در غیر این صورت شيطان برآنها سلطه پيداكرده و به اغوا و گمراهی آنان می‌پردازد ، و با توجه به آيات ديگري كه سلطه شيطان را نفي می‌کند ، به اين نتيجه می‌رسیم كه شيطان بر کسانی كه مطيع و فرمان بردار خداوند و متوكلان بر او هستند ، نمی‌تواند سلطه پيدا كرده و گمراه نمايد .تفسير انوار درخشان در ذيل اين آيه می‌گوید :«و کفی بربك وكيلا»، علت عدم سلطة شيطان را بر بندگان خدا بيان نموده است ، و آن اينكه صفت حسنه توكل در روان آنان رسوخ دارد و خود را فاقد هرگونه استقلال و ولايت می‌دانند ، و هرلحظه حيات وزندگي و همه امور خود را در حیطه قدرت كبرياي (خداي سبحان) قرار داده ، و او را ولي خود می‌دانند . خداوند متعال نیز آنان را در حيطة تدبير و ولايت مخصوص درمي آورد ، عصمت و سلامت قلب و استقامت آنان را در اداء وظايف تعليم و تربيت بشر به عهده گرفته است» (74)، و بندگان مطيع و آن‌های كه بر خدا توكل می‌کنند را، از قرار گرفتن تحت سلطه شيطان حفظ می‌کند .

1- 8) استعاذه به معنای توكل بر خدا
 

خداوند متعال در سوره نحل می‌فرماید :« فَإِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجيمِ، (75) هنگامى كه قرآن مى‏خوانى، از شرّ شيطان مطرود، به خدا پناه بر».« استعاذه » طلب پناه است ، و معناي آيه اين است كه وقتي قرآن می‌خوانی از خداوند سبحان بخواه مادامي كه مشغول خواندن هستي از اغواي شيطان رجيم پناهت دهد ، پس استعاذه‌ای كه در این آيه بدان امر شده حال و وظيفه قلب و نفس قرآن خوان است ، او مأمور شده مادامي كه مشغول تلاوت است اين حقيقت ، يعني استعاذه به خدا را در دل خود بيابد نه اينكه به زبان بگويد «اعوذباالله من الشيطان الرجيم » و اين استعاذة زباني و امثال آن سبب و مقدمه براي ايجاد آن حالت نفساني است نه اينكه خودش استعاذه باشد و اگر به خود اين سخن استعاذه بگوييم مجازا گفته‌ایم ، خداي تعالي هم نفرموده هر وقت قرآن می‌خوانی بگو: «اعوذ باالله من الشيطان الرجيم »بلكه فرموده هر وقت قرآن می‌خوانی از خدا پناه بخواه .(76) در آیه بعدي اين سوره كه خداوند متعال می‌فرماید :«إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى اینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُون ٭إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى اینَ يَتَوَلَّوْنَهُ وَ اینَ هُمْ بِهِ مُشْرِكُونَ» (77) در واقع در مقام تعليل امري است ، كه در آیه قبلي راجع به استعاذه آمده بود ، و معنای مجموع آن اين می‌شود ، كه هر وقت قرآن می‌خوانی پناه ببر به خدا از شر شیطان ؛ زيرا تنها کسانی از شر او ايمنند ، كه به خدا ايمان آورده و بر او توكل كرده باشند . تنها تسلط شيطان بر آن نفوسى است كه او را دوست گرفته‏اند و كسانى كه (به اغواى او) به خدا شرك مى‏ورزند. از این آيه شريفه دو نکته قابل استفاده است :
اول اينكه : استعاذة به خدا ، توكل به خداست ؛ زیرا خدای سبحان در تعلیل لزوم استعاذه بجاي استعاذه توكل را آورده ، و سلطنت شيطان را از متوکلین نفي كرده .
دوم اينكه : ايمان و توكل دو ملاک صدق عبودیتند ، كه ادعاي عبوديت با نداشتن آن دو، ادعاي كاذب است . آيه « إِنَّ عِبَادِى لَيْس لَك عَلَيهِمْ سلْطنٌ إِلا مَنِ اتَّبَعَك مِنَ الْغَاوِينَ (78)» كه حكايت خطاب پروردگار به ابليس است نیز همین معنا رامي رساند ، يعني سلطنت شيطان را از بندگان نفي نموده است ، چيزي كه هست در آیه مورد بحث بجاي بندگان ، افراد با ايمان و متوکل را آورده. اعتبار عقلي هم با اين معنا می‌سازد ، زيرا توكل عبارت است از اینکه : انسان زمام تصرف خود را در امور بدست غیر خود دهد ، و تسليم او شود كه هرچه او صلاح ديد و کرد ، همان را صلاح خود بداند و اين خود اخص آثار عبودیت است.(79)

2- 8) رابطة اطاعت خدا و توکل
 

در ذیل آيه 13 سوره تغابن علامه طباطبایی می‌فرماید :« لازمه وكيل گيري اين است كه ارادة وكيل قايم مقام ارادة موكل ، و فعل او فعل اين باشد ، و اين به وجهي با معنای اطاعت (و بندگی و عبودیت ) منطبق است ؛ چون مطيع هم اراده و عمل خود را تابع ارادة مطاع می‌داند ، و ارادة مطاع قايم مقام ارادة مطيع ، عمل مطيع متعلق ارادة مطاع می‌شود ، گوي عمل از خود مطاع صادرشده ، و بنابراين ، اطاعت به وجهي به توكيل برگشت می‌کند ، و توكيل به وجهي اطاعت است».(80) اين بيان علامه (ره) اين نكته را كه (ايمان و توکل دو ملاک صدق عبودیتند) ثابت می‌کند و همچنین تلازم اين دو سرمایه عبوديت را نشان می‌دهد . در آیات مذكور(آيه99 و100 سوره نحل) مردم به دو گروه تقسيم شده است ، گروهي كه تحت سلطه شيطانند و گروهی كه بيرون از این سلطه هستند و برای هر یک از این دو گروه دو صفت بيان شده است . آن‌های كه بيرون از سلطة شيطانند كساني هستند كه دو صفت را در خودشان به وجود آورده و تقویت نموده‌اند ، يكي ايمان به خدا و دیگری توكل بر او، يعني از نظر عقیده تنها خدا رامي پرستند و به وحدانيت او اعتقاد دارند و از نظر عمل مستقل از همه چيز و متكي بر خدا كه بهترين تكيه گاه است ، و كساني كه به اين تكيه گاه متكي شوند دچار تزلزل و انحراف نخواهند شد . و در ساية همين دو صفت اين روحيه و توان روحي به رایشان به وجود آمده كه تحت سلطه شيطان نباشند ، و اطاعت و فرمانبرداري از او نداشته باشند .

اما آن‌های كه زیر سلطه شيطانند :
 

اولاً رهبري او را از نظر اعتقاد پذیرفته‌اند و او را به عنوان دوست انتخاب کرده‌اند . ثانیاً از نظر عمل شيطان را شریک خدا در اطاعت شمرده‌اند يعني عملاً پيروان اويند .(81) و بجاى خدا شيطان را ولى خود مى‏گيرند و او را رب و مطاع خود مى‏پندارند ، زيرا اطاعت ، خود عبادت است ، چنانكه فرمود :« أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَني آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبينٌ ٭وَ أَنِ اعْبُدُوني هذا صِراطٌ مُسْتَقيمٌ(82)».اين نكته مخفي نيست كه ميان توكل نكردن بر خدا و تولاى شيطان و عبادت او هيچ واسطه‏اى نيست ، كسى كه بر خدا توكل نكند او از اولياى شيطان خواهد بود، (83) و در نتیجه تحت سلطه شيطان قرارگرفته و عملاً پيرو و مطيع او خواهد گرديد .صاحب تفسير اطيب البيان در تفسير اين آيه می‌گوید : «عدم سلطه شيطان به ايمان و تقوا و عمل صالح (و توکل) است ، كه در پناه گاه الهي هستند و شيطان قدرت نزديك شدن به آنهارا ندارد و لذا بنده باید دایما از شر شیطان و شيطان صفتان به خدا پناه برده و بر او توكل كند ، كسي كه توكل داشته باشد و ايكال امور خود و مخصوصاً ايمان خود را به خدا کند ، و او را وكيل خود قرار بدهد ، البته كه خداوند او را پناه می‌دهد و از شر و رشياطين انسي و جني مصون و محفوظ داشته و امر او را کفایت می‌کند .(84)

3- 8 ) دفع ضرر شیطان در سایه توكل
 

بدون شك شيطان دشمن قسم خوردة انسان‌هاست ،‌ و دشمن تمام سعي و تلاش خويش را بكار می‌گیرد تا ضربة نهايي خودش را بزند ،‌ لذا شیطان نیز تمام سعي و تلاش خودش را براي ضربه زدن به انسان بكار می‌برد ، مسلماً بدترين ضربه و زيان كه می‌تواند وارد كند گمراه و منحرف ساختن انسان از مسیر عبودیت و بندگی خداوند سبحان است. قرآن كريم براي جلوگيري از ضرر رساندن شيطان به انسان ،‌ راه توكل و سپردن خود و کارهای خود را به خدا فرا روي بشر قرار می‌دهد . چنانكه در سوره مباركه مجادله آيات 7 تا10 خداوند سبحان در مورد نجوا آياتي را نازل فرموده است ، سپس ، بعد از آنکه نجوا را به شرط كه توأم با اثم و عدوان و معصيت رسول نباشد ، بلكه تناجي به برو تقوا باشد، براي مؤمنين تجويز كرد . در آیه بعد می‌فرماید:« إِنَّمَا النَّجْوى‏ مِنَ الشَّيْطانِ لِيَحْزُنَ اینَ آمَنُوا وَ لَيْسَ بِضارِّهِمْ شَيْئًا إِلاّ بِإِذْنِ اللّهِ وَ عَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ (85)، نجوا تنها و تنها از ناحية شيطان است، تا کسانی كه ايمان آورده‌اند اندوهگين شوند ولي هيچ ضرري به ايشان نمی‌زند مگر به اذن خدا ، و مؤمنين بايد تنها بر خدا توكل كنند .»اين آيه شريفه بعد از آنکه كار شيطان را ،كه همان نجو او ضرر زدن و در پی آن اندوهگين كردن مؤمنين و دلسرد کردن آنهارا ، از دین و مذهب و مقدسات است ،‌ بيان می‌کند ، راه بيرون رفت از اندوه و عامل اصلي جلوگيري از ضرر زدن شيطان را نیز بیان می‌کند،كه با چه وسيله می‌توانید از ضرر و خدعة شيطان در امان بمانيد ، و آن توكل بر خدا و ايكال امر به اوست .راستي چقدر زیبا ، اين آيه شريفه نقش توكل بر خدا را ترسيم می‌کند و اهمیت آن را به انسان‌ها نشان می‌دهد ،‌ كه در صورت می‌توانید از ضررها و شر شیطان كه دشمن قسم خوردة انسان است ، و تمام سعی‌اش را در راه اغوا و گمراه كردن بندگان به کارمی برد ،‌ نجات پیدا کنید و جان سالم بدر برید ، كه مجهز به اسلحه توكل بر خدا باشید ، و بدون اذن خدا هيچ گونه ضرري از ناحیه شيطان متوجه شما نخواهد شد.
آنچه از این مقاله به خوبي به دست می‌آید اين كه : توكل با معنای صحيح و درست آن در زندگی انسان آثار و بركات فوق‌العاده دارد، و در پرتو اين صفت حميده می‌توان انسان به نتايج بسيار ارزشمند دست پیدا کند . رابطة توكل بر خدا با اطاعت و بندگي، از دیگر نکته‌های حائز اهميت است كه در اين مقاله به وضوح مشاهده می‌شود. در ساية توكل بر خدا امور مادي و معنوي انسان سامان يافته و از جای كه گمان نمی‌برد و فكرش را هم نمی‌کرد رزق و روزي به او می‌رسد، و بسياري از فضل و عنايات خاصة حضرت حق شامل حال انسان خواهد گرديد. همچنين با نيروي توكل می‌توان در مقابل دشمن مقاومت و استادگي كرد و نهايتا به پيروزي رسيد، مهم‌تر از همه توكل يكي از عمده‌ترین عامل خنثي كنندة سلطة شيطان كه دشمن قسم خوردة انسان است، می‌باشد.

پي نوشت ها :
 

1. فرهنگ قرآن ، ج 9 ، ص 276 .
2. آل عمران ، آيه 159 .
3. مراحل اخلاق در قرآن ، ج 11 ، ص 365 .
4. راه روشن (ترجمه كتاب المحجة البيضاء) چ 7 ، ص 466 .
5. اخلاق شبر، ص 422 .
6. تفسیر نور ، ج 2 ص 212 .
7. مولي محسن فيض كاشاني ، محمد بن مرتضي ، كتاب الصافي في تفسيرالقرآن ، ج 2 ، ص 143 .
8. فرهنگ قرآن ، ج 9 ، ص 274 .
9. سوره احزاب ، آيه 3 .
10. سوره احزاب ، آيه 48 .
11. تفسیر نمونه ، ج 17 ، ص 367 .
12. سوره يونس ، آيه 71 .
13. ترجمه الميزان ، ج 10 ، ص 150 .
14. همان ، ص 446 .
15. سوره هود ، آيه 56 .
16. ترجمه الميزان ، ج 10 ، ص 449 .
17. فرهنگ قرآن ، ج 9 ، ص 279 .
18. سوره طلاق ، آيه 3 .
19. تفسيرفخررازي ، ج 6 ، ص 290 .
20. ترجمه الميزان ، ج 19 ، ص 527 .
21. سوره ق آيه 29 .
22. سوره رعد آيه 41 .
23. اخلاق شبر ، ص 424 .
24. كنزالعمال ، ح 5693 .
25. نهج البلاغه ، خطبه 90.
26. غررالحكم ، ح 4504 .
27. سوره ق ، آيه 3 .
28. تفسير الميزان ج 19 ص 529 با اندكي تصرف .
29. ميزان الحكمه ،‌ ج 14 ، ح 22568 ، به نقل از بحار: 77 /87 / 3 .
30. كنزالعمال ، ح 5693 .
31. سوره توبه آيه 129 .
32. ترجمه الميزان ج 9 ص 562 .
33. سوره انفال ، آيه 61 .
34. فرهنگ قرآن ، ج 9 ص 276
35. سوره مائده ، آيه 11 .
36. الميزان ، ج 5 ، ص 387 . .
37. ترجمه الميزان ، ج 5 ، ص 388 .
38. همان ، ج 5 ص 389 .
39. توضيح بيشتر در مورد مؤمن آل فرعون بعداً خواهد آمد.
40. سوره غافر، آيه 45 .
41. ترجمه الميزان ، ج 17 ، ص 508 .
42. همان .
43. سوره غافر آيه 44 .
44. تفسير فخر رازي ج 9 ، ص 521 .
45. تفسیر شریف مجمع البيان ، ذيل آيه 44 سوره غافر.
46. تفسیر نمونه ، ج 20 ، ص 114 .
47. فرهنگ قرآن ، ج 9 ، ص 276 .
48. شورا ، آيه 36 .
49. تفسیر المیزان ، ج 18 ، ص 91 .
50. تفسيرابوالفتوح رازي ، ج 3 ، ص 232 .
51. آل عمران ، آيه 173 .
52. مجمع البیان ، ج 1 – 2 ، ص 539 / المنار ، ج 4 ص ، 106 / نمونه ، ج 3 ، ص 175 .
53. آل عمران ، آيه 174 .
54. تفسيرابوالفتوح رازي ، ج 3 ، ص 260 .
55. فرهنگ قرآن ، ج 9 ، ص 277 .
56. تفسيرابوالفتوح رازي ، ج 3 ، ص 232 ، ذيل آيه 160 آل عمران .
57. تفسير مجمع البيان ، ج1- 2 ، ص 528 . / تفسیر المنار، ج 4 ، ص207 .
58. آل عمران ، آيه 160 .
59. ترجمه مجمع البيان ، ج ص 583 .
60. ترجمه الميزان ، ج 4 ، ص 87 .
61. تفسير اطيب البيان ، ج 3 ، ص 412 .
62. همان ، ص 411 .
63. مائده ، آيه 23 .
64. آل عمران ، آية 139 .
65. انفال ، آيه 49 .
66. تفسیر نمونه ، ج 7 ،ص 203 .
67. ترجمه الميزان ، ج 9 ، ص 130.
68. جامع الاخبار ، ص 322 .
69. ميزان الحكمه ، ج 14 ،ح 22520 ، به نقل از بحار ، 78 ، 79 ، 56 .
70. ص ، آيه 82 – 83 / سوره حجر، آيه 39 – 40 .
71. فرهنگ قرآن ، ج 9 ، ص 280
72. اسراء ، آيه 65 .
73. ترجمه مجمع البيان، ج 15 – 16 ، ص 190 .
74. انوار درخشان در تفسر قرآن ، ج 10 ، ص 104 .
75. نحل ، آية 98 .
76. ترجمه الميزان ، ج 12 ، ص 495 .
77.نحل ، آيه 99 – 100
78. حجر ، آيه 49 . يعني بندگان من کسانند كه تو برآنان سلطنت نتواني داشت ، مگر آن گمراهاني كه خود تو را پيروي كنند .
79. ترجمه الميزان ، ج 12 ، ص 494 – 495 .
80. همان ، ج 19 ، ص 514 .
81. تفسیر نمونه ، چ 11 ، ص 400 .
82. يس ، آيات 60- 61 يعني :آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را نپرستيد، كه او براى شما دشمن آشكارى است؟!
83. ترجمه الميزان ، ج 12 ، ص 496
84. تفسيراطيب البيان ، ج 8 ، ص 280 .
85. مجادله ، آيه 10 .

منابع ومآخذ
1.قرآن كريم ، ترجمه مكارم شيرازي و الهي قمشه اي .
2.نهج البلاغه ،ترجمه محمد دشتي، چاپ پنجم ، قم ، انتشارات پارسيان ، 1383.
3.آمدي ، عبدالواحد(م 510 ه ق ) ، غررالحكم ودررالكلم ، ترجمه محمد علي انصاري ، ويرايش و تصحيح مهدي انصاري قمي ، چاپ چهارم ، قم ، مؤسسه انتشاراتي امام عصر(عج) ، 1385 .
4.جوادي آملي ، عبدالله ، مراحل اخلاق در قرآن ، تنظيم و ويرايش علي اسلامي ، چاپ ششم ، قم ، مركز نشر اسراء ، 1385 ه ش .
5.حسيني الهمداني، محمد، انوار درخشان در تفسير قرآن ، تهران ، كتابفروشي لطفي،1380 ق.
6.سبزواري ، محمد بن محمد ، جامع الاخبار او معارج اليقين في اصول الدين ، تحقيق علاءآل جعفر ، قم ،‌ مؤسسه آل البيت (ع) لاحياءالتراث ، 1414 ق 1372 ش .
7.رشيدرضا ، محمد ، تفسیر المنار ، بيروت ، دارالمعرفه .
8.شبر، عبدالله ، الاخلاق ، ترجمه محمد رضا جباران ، چاپ نهم ، قم ، مؤسسة انتشارات هجرت ، 1382 .
9.شيخ ابوالفتح رازي ، جمال الدين ، تفسير رَوْح الجِنان ورُوحُ الجَنان ، تصحيح و حواشي ميرزا ابوالحسن شعراني ، تهران ، كتاب فروشي اسلاميه ، 1398 ه .
10.طباطبایی ، سيد محمد حسين ، الميزان ، ‌ ترجمه محمد باقر موسوي همداني ، چاپ بيست يكم ، قم ، دفتر انتشارات اسلامي ، 1385 .
11.طبرسي ، فضل بن حسن ، تفسير مجمع البيان ، ترجمه آيات ، تحقيق ونگارش علي كرمي ، تهران ، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي ، 1380
12..طيب ، سيدعبدالحسين ، اطيب البيان في تفسير القرآن ، بنياد فرهنگ اسلامي.
13.فخر رازي ، محمد بن عمر، التفسيرالكبير ، (تفسيرفخر رازي ) لبنان ، بيروت ، دارالاحياءالتراث العربي ، 1429 ، ه ق ، 2008 م .
14.قرائتي ، محسن ، تفسيرنور، چاپ سوم ، تهران ، مركزفرهنگي درس‌های ازقرآن ، 1384.
15.مكارم شيرازي ، ناصر ، تفسیر نمونه ، چاپ پنجاهم ، تهران ، دارالكتب الاسلاميه ، 1385 .
16.مولي محسن فيض كاشاني،محمد بن مرتضي، راه روشن(ترجمه المحجه البيضاء في تهذيب الاحياء)ترجمه محمد صادق عارف،چاپ دوم، مشهد، بنياد پژوهش‌های اسلامي،1379.
17.محمدي ري شهري ، محمد ، ميزان الحكمه ، مترجم حميد رضا شيخي ، چاپ پنجم ، قم ، دارالحديث ، 1384 .
18.مولي محسن فيض كاشاني ، محمد بن مرتضي ، كتاب الصافي في تفسير القرآن ، تحقيق سيد محسن حسيني اميني ، تهران ، دارالكتب الاسلاميه ، 1377 ش ، 1419 ه ق .
19.هاشمي رفسنجاني ، اكبر و محققان مركز فرهنگ و معارف قرآن ، فرهنگ قرآن ، چاپ دوم ، قم ، مؤسسه بوستان كتاب ، 1386 .
20.الهندي ، علاء الدين علي المتقي بن حسام الدين ، كنز العمال في سنن الاقوال و الافعال ، تصحيح و تنظيم شيخ صفوة السقا ، بيروت ، مؤسسه الرساله ، 1399 ه 1979 م .