حضور زن در جامعه از ديدگاه قرآن و روايات (1)
حضور زن در جامعه از ديدگاه قرآن و روايات (1)
حضور زن در جامعه از ديدگاه قرآن و روايات (1)
نويسندگان:دكتر سيد علي اكبر ربيع نتاج (1)وعاليه روح اله زاده اندواري (2)
چكيده
درمقابل عده اي نيز معتقدند كه زن علاوه بر نقش مادري و همسري توانايي و صلاحيت انجام ساير نقش هاي اجتماعي را نيز دارد و به ناچار بايد در بسياري از مديريت ها خود را نشان دهد. اين حضور علاوه بر پيامدهاي مثبت داراي آسيب ها و خطراتي است كه او
را تهديد مي كند. از جمله آسيب هاي فردي مثل صدمات جسمي، روحي و خستگي و نيز آسيب هاي خانوادگي مثل رشد مشكلات عاطفي فرزندان و كاهش ارتباط با اعضاي خانواده، نارضايتي شوهر و نيز آسيب هاي اجتماعي مثل كاهش ميزان ازدواج و خطر ارتباط نامشروع؛
اين مقاله در صدد شناسايي اين آسيب و نقد و بررسي آن ها مي باشد، علاوه بر آن ضرورت حضور زن دراجتماع را از ديدگاه قرآن تحليل و جلوه هاي و آداب حضور او را از ديدگاه شريعت اسلام بيان مي كند.
كليد واژگان: قرآن، روايات، آسيب شناسي، زن، اجتماع، آداب
طرح مسئله
اهميت مسئله به اندازه اي است كه همواره برخي افراد اين موضوع را دستاويز حمله به مسلمانان قرار داده اند و با پيدايش فمينيسم اين حملات دو چندان شده است، در مقابل دانشمندان مسلمان در دفاع از حقوق زن سخن ها گفته و كتاب ها و مقالات مختلف نوشته و نشست هايي برگزار كرده اند. در ميان پيشتازان اين حركت، امام خميني(ره) و شهيد مطهري(ره) و آيت اللّه آملي را مي توان نام برد. شهيد مطهري، در كتاب نظام حقوق زن در اسلام، به تفصيل در اين زمينه قلم فرسايي كرده است. آيت اللّه جوادي آملي نيز در كتاب زن در آيينه جلال و جمال در 3 بخش از عظمت و جايگاه زن سخن به ميان آورده و در بخش پاياني نيز به شبهات در اين زمينه پاسخ وافي داده است.
1.قرآن و ضرورت حضور زن در جامعه
1 .1.بيعت زنان با پيامبر (ص)(حضور سياسي)
«يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِذَا جَاءكَ الْمُؤْمِنَاتُ يُبَايِعْنَكَ عَلَى أَن لَّا يُشْرِكْنَ بِاللَّهِ شَيْئًا وَلَا يَسْرِقْنَ وَلَا يَزْنِينَ وَلَا يَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا يَأْتِينَ بِبُهْتَانٍ يَفْتَرِينَهُ بَيْنَ أَيْدِيهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ فَبَايِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (ممتحنه، 12). «اي پيامبر! هنگامي كه زنان مؤمن نزد تو آيند در حالي كه با تو بيعت كنند كه هيچ چيز را شريك خدا قرار ندهند و دزدي نكنند و زنا نكنند و فرزندانشان را نكشند و هيچ تهمتي را نياورند كه آن را بين دستهايشان و پاهايشان بربافته اند و در هيچ [دستور] پسنديده اي نافرماني تو را نكنند، پس با آنان بيعت كن و براي آنان از خدا طلب آمرزش كن كه خدا بسيار آمرزنده [و] مهرورز است».
آيه بالا به مسئله بيعت با حكومت، اين بارزترين مظهر عمل سياسي، اشاره و ضمن بيان حكم
بيعت زنان مؤمن با رسول خدا، شروطي را براي آنان تعيين مي كند كه بعضي ميان زنان و مردان مشترك است، مانند شرك نورزيدن و نافرماني نكردن از رسول خدا در كارهاي نيك و بعضي بيش تر به زنان ارتباط مي يابد، مانند دوري جستن از سرقت، زنا، كشتن اولاد و فرزندان ديگران را به شوهر نسبت دادن. (طباطبايي، 19، 1374 /411)
در روايتي از امام صادق(ع) نقل شده است: « وقتي رسول خدا(ص) مكه را فتح نمودند با مردان بيعت كردند، سپس زن ها آمدند كه با حضرت بيعت نمايند و خداوند آيه 12 سوره ممتحنه را نازل فرمود» (مجلسي، 21 /134)
بيعت پيامبر با زنان نشان مي دهد كه بر خلاف ادعاي مخالفان اسلام كه مي گويند: اسلام براي زنان ارزشي قائل نشده، دقيقاً آن ها را مهم ترين مسايل از جمله مسئله بيعت به حساب آورده است، آنان نيز در اين امر مهم شركت نموده اند و شرايط مربوط به آن را پذيرفته اند.
2-1. مهاجرت زنان
مهاجرت در صدر اسلام براي گسترش پايگاه هاي اسلام و حفظ دين بسيار حائز اهميت بوده است و در اين امر بين زن و مرد هيچ تفاوتي نبوده است و پيامبر، هم از زنان و هم از مردان مي خواستند كه هجرت كنند.
آيات متعددي نيز از مهاجرت زنان مسلمان سخن گفته است:
«إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلآئِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُواْ فِيمَ كُنتُمْ قَالُواْ كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الأَرْضِ قَالْوَاْ أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُواْ فِيهَا فَأُوْلَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءتْ مَصِيرًا* إِلاَّ الْمُسْتَضْعَفِينَ مِنَ الرِّجَالِ وَالنِّسَاء وَالْوِلْدَانِ لاَ يَسْتَطِيعُونَ حِيلَةً وَلاَ يَهْتَدُونَ سَبِيلاً» (نساء، 97 و 98). «در واقع كساني كه فرشتگان، [جان هاي] ايشان را به طور كامل گرفتند، در حالي كه به خويشتن ستمكار بودند، (فرشتگان به آنان) گفتند:» در چه [حالي] بوديد؟ « (در پاسخ) گفتند:» ما در زمين، مستضعف بوديم. «(فرشتگان) گفتند:» آيا زمين خدا، وسيع نبود تا در آن مهاجرت كنيد؟! «پس آنان مقصدشان جهنم است و بد فرجامي است. مگر مستضعفاني از مردان و زنان و كودكان، كه توان چاره جويي ندارند و به هيچ راهي رهنمون نمي شوند».
اين آيه نيز به موضوع هجرت مي پردازد كه از حركت هاي اجتماعي و سياسي مي باشد. در هجرت مسلمانان به حبشه و مدينه، زنان نيز هم پاي مردان حضور داشتند. يكي از زناني كه در
مهاجرت به مدينه شركت داشت، اسماء همسر زبير بود. او مي گويد: «در اين مهاجرت فرزندم عبداللّه را حامله بودم و در قبا وضع حمل كردم». (مهريزي، 103)
در مجمع البحرين نيز روايت شده است كه «پيامبر زنان مهاجر را سوگند مي داد كه بگويند: «به خدا سوگند، من از خشم شوهرم و يا از روي علاقه به اين آب و خاك و يا براي تحصيل دنيا، وطن را ترك نكرده ام، من نيامدم مگر به خاطر خدا و پيامبر او». (طريحي، 43 و 407)
3-1. كسب و تلاش اقتصادي (استقلال اقتصادي زنان)
قرآن كريم در اين زمينه مي فرمايد:
«لِّلرِّجَالِ نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبُواْ وَلِلنِّسَاء نَصِيبٌ مِّمَّا اكْتَسَبْنَ» (نساء، 32) «براي مردان از آنچه كسب كرده اند، بهره اي است و براي زنان [نيز] از آنچه كسب كرده اند، بهره اي است».
اين آيه كسب و تلاش اقتصادي و مالكيت مردان و زنان را كه از مصاديق مشاركت اجتماعي است تأييد مي كند و اين تصور غلط را كه مالكيت و كسب و تلاش اقتصادي منحصر به مردان است، از بين مي برد.
يكي از وجوهي كه مجمع البيان براي آيه ذكر مي كند، اين است كه «هر كدام از زنان و مردان را از تجارت، زراعت و ساير كسب هاي خود نصيبي است. بنابراين بايد قانع و از قسمت و بهره خداوند راضي باشند». (طبرسي، 5 /26)
4-1. دختران شعيب در صحنه كار و اجتماع
«وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ* فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ* فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ* قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ» (قصص،
26-23). «چون به آب مدين رسيد، گروهي از مردم را بر آن يافت كه [دام هاي خود را] آب مي دادند و پشت سرشان دو زن را يافت كه [گوسفندان خود را] دور مي كردند. [موسي] گفت: «منظورتان [از اين كار] چيست؟» گفتند: [ما به گوسفندان خود] آب نمي دهيم تا شبانان [همگي گوسفندانشان را] برگردانند و پدر ما پيري سالخورده است». پس براي آن دو، [گوسفندان را] آب داده، آن گاه به سوي سايه برگشت و گفت: «پروردگارا، من به هر چيزي كه سويم بفرستي سخت نيازمندم». پس يكي از آن دو زن- در حالي كه به آزرم گام بر مي داشت، نزد وي آمد [و] گفت: «پدرم تو را مي طلبد تا تو را به پاداش آب دادن [گوسفندان] براي ما، مزد دهد» و چون [موسي] نزد او آمد و سرگذشت [خود] را بر او حكايت كرد، [وي] گفت: «اي پدر، او را استخدام كن، چرا كه بهترين كسي است كه استخدام مي كني. هم نيرومند [و هم] در خور اعتماد است».
آيات مزبور، به برخي از فعاليت ها و رفتارهاي اجتماعي زنان اشاره دارد؛ زيرا رفتن به بيايان، شباني و چوپاني، آب دادن به گوسفندان در كنار مردان و سخن گفتن با موسي (مرد بيگانه)، جايز دانسته شده است و دختران شعيب با رعايت عفت و حجاب اين اعمال و رفتار را انجام مي دادند و از اختلاط با مردان جلوگيري مي نمودند حتي زماني كه به سوي موسي مي رفتند، با شرم و حيا راه مي رفتند.
5-1. مادر و خواهر موسي(ع) نزديك كاخ فرعون
«وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ» (قصص، 11) «مادرش به او گفت: « از پي او برو» پس او را از دور ديد، در حالي كه آنان متوجه نبودند».
6-1. امر به معروف و نهي از منكر، وظيفه فردي و اجتماعي زنان
الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَيُطِيعُونَ اللّهَ وَرَسُولَهُ أُوْلَئِكَ سَيَرْحَمُهُمُ اللّهُ إِنَّ اللّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» (توبه،71) « و مردان و زنان با ايمان، دوستان يكديگرند كه به كارهاي پسنديده وا مي دارند و از كارهاي ناپسند باز مي دارند و نماز را بر پا مي كنند و زكات مي دهند و از خدا و پيامبرش فرمان مي برند. آنانند كه خدا به زودي مشمول رحمتشان قرار خواهد دارد كه خدا توانا و حكيم است».
يكي از فعاليت هاي اجتماعي، امر به معروف و نهي از منكراست كه در اين آيه هر مرد و زن موظف به انجام آن شده است.
علامه طباطبايي(ره) مي فرمايد: آيه حال عامه مؤمنان را بيان مي كند و مي فرمايد: مردان و زنان با ايمان اولياي يكديگرند تا منافقان بدانند، نقطه مقابل ايشان مؤمنان هستند كه مردان و زنانشان با همه كثرت و پراكندگي افرادشان در حكم يك تن واحد هستند و به همين جهت بعضي از ايشان امور بعضي ديگر را به عهده مي گيرند و هر كدام ديگري را امر به معروف و نهي از منكر مي كند. (طباطبايي، 9 /455)
7-1. حضور زن در مباهله
در اين آيه، مباهله به عنوان يك عمل مذهبي- اجتماعي مطرح است. قرآن مردان و زنان را با هم در اين فعاليت سهيم مي داند.
همگي اتفاق دارند كه مراد از «نساءنا»، فاطمه(س) است. به دليل اينكه جز او زني در مباهله شركت نكرد و آيه نيز دليل بر فضيلت او بر همه زنان جهان است. (طباطبايي، 4 /102)
پي نوشت ها :
1. دانشيار دانشگاه مازندران
نشاني الكترونيكي: sm.rabinataj@ Gmail.com
2. دانشجوي كارشناسي ارشد
نشاني الكترونيكي: a.roh@ yahoo.com
* تاريخ دريافت مقاله: 1 /2 /1389
* تاريخ پذيرش مقاله: 29 /2 /1389
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}