سیره نظامی پیامبر اکرم (ص)


 

نویسنده : مریم مشتاقی (1)
منبع : اختصاصی راسخون



 
پیامبران از طرف خداوند مأمور به هدایت مردمند و برای این که مردم را به سوی خداوند متعال هدایت کنند نیازمند به تشکیل حکومت در جامعه هستند. زیرا با تشکیل حکومت قدرت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی به دست آنها می‌افتد و در سایه این قدرت به آسانی می‌توانند این وظیفه الهی را انجام دهند.
پیامبر گرامی اسلام (ص) نیز در ابتدا مأمور بود که این هدایت را بدون جنگ و خون ریزی انجام دهد اما چون مشرکان دست از لجاجت خود بر نداشتند و تصمیم گرفتند با پیامبر بجنگند، وی نیز در مقابل آنان به دفاع پرداخت. پس جنگ از طرف پیامبر دفاعی است نه تهاجمی.
رسول خدا (ص) در این جنگ‌ها از شیوه‌هایی استفاده کردند که در زمان خود بی نظیر بود. این اصول هم اکنون نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد. در این مقاله برآنیم که ویژگی‌های برجسته این فرمانده بی نظیر و هم چنین تاکتیک‌هایی که در نبردها بکار می‌بردند را بیان کنیم.
به این امید که سیره نظامی پیامبر خدا (ص) سر مشق مدافعین و پاسداران اسلام قرار گیرد.
واژگان کلیدی : سیره، نظامی، شیوه، مدیریت. روش، دفاع.
محمد بن عبدالله (ص) يك پيامبر بود و مأموريّت هدايت انسانها به سوى خداوند متعال را بر عهده داشت. وی بسيار علاقه‏ داشت كه مردم از گمراهى رهايى یابند و به راه راست درآيند و در اين راه رنج بسیار برد و مشقت‌های زیادی را تحمل کرد. پيامبر رحمة للعالمین، آمده بود كه مردم را با شيوه‏اى منطقى وعقل پسند متقاعد كند كه دست از بت پرستی و شرک بردارند و به خداوند يگانه ايمان بياورند. او با هيچ كس دشمنى نداشت، دنبال مقام نبود، قصد تصرف سرزمينى را نداشت و از قبيله، مردم يا نژادى خاص طرفدارى نمى‏كرد بلكه آمده بود همگان را متوجه خداوند كند و مشعل خاموش دين را روشن کند. با اين حال دعوت صميمانه رسول خدا (ص) در آغاز بى‏جواب ماند، سران قريش به مخالفت برخاستند. وابستگى شديد مردم به بت‌ها سدّ راه توحيد شد. دانشمندان يهود و نصارا از راه حسادت وارد شدند و نتيجه آن شد كه پیامبر خدا (ص) ناخواسته وادار به جنگ گرديد. وقتى مخالفان، زبانى جز زبان زور و اجبار نمى‏دانستند، پیامبر نيز دست به شمشير برد، اما نه شمشير برای جهانگشايى. آن حضرت زمانى به اقدام نظامى و خشونت‏آميز دست مى‏زد كه كار با خرد و منطق پيش نمى‏رفت. او براى مداواى درد جهل، ابتدا داروى پند و موعظه، بشارت و انذار را مى‏آزمود و زمانی كه هيچ كدام مؤثر نبود، درمان را با جراحی و داغ به پايان مى‏برد.
هر چند رسول گرامی خدا (ص) پيامبر و با وحى در ارتباط بود، اما نبردهای وى رنگ بشرى داشت. او با شیوه‌ی معمول روزگار خويش مى‏جنگيد، هر تدبيرى كه لازمه‌ی جنگ بود مى‏انديشيد و از ابزار و ادوات جنگى استفاده مى‏كرد، زمانی در جنگ پيروزمى‏شد و گاهی شكست مى‏خورد. چون بنا نبود كه كار رسالت از راه وحی (غير عادى) پيش برود. بناى خداوند این بود كه مسلمانان در اين جنگ‌ها شركت كنند تا شجاع از ترسو و پایدار از فراری و مجاهد از منافق بازشناخته شود. خداوند مى‏خواست پيروان پيامبراسلام را همانند پيروان اديان گذشته آزمایش کند و به هر كسى هر آنچه را كه لیاقت آن است بدهد.

سیره در لغت و اصطلاح.
 

«سیره» در لغت بر وزن فِعله به معنای نوع و کیفیت رفتن است. (2) اما سیره در اصطلاح مورخان صدر اسلام به معنای احوال و تاریخ زندگی پیامبر بوده است. (3) استاد مطهری در معنای سیره چنین توضیح می‌دهد: سیره‏ی پیغمبر، یعنی سبک پیغمبر، روشی که پیغمبر در عمل و روش برای مقاصد خودش به کار می‌برد ...(4).

ویژگی‌های برجسته فرماندهی پیامبر اکرم (ص).
 

پیامبر اسلام فردى شجاع بود و شجاعت در تمام صحنه‌های زندگى او ديده مى‏شود. زمانى كه مشركان مكه رسول خدا (ص) را پيوسته تهديد مى‏كردند و آزار مى‏دادند، يك تنه در مقابل همه‌ی آنان ايستاد. وقتى هم به مدينه آمد و حكومت اسلامى تشكيل داد، مخالفان خود را با ديده تحقير نگاه کرد و در انجام كارهاى نظامى براى گسترش و تثبیت حكومت لحظه‏اى درنگ نكرد. از نشانه‏هاى شجاعت آن حضرت رو در رو شدن با دشمن با نیروی اندک بود. به گواه تاريخ تقريباً در تمام جنگ‌ها تعداد نیروهای اسلام از سپاه دشمن كمتر بود، در عين حال در بيشتر جنگ‌ها پيروزى با مسلمانان بوده است.
شجاعت رسول خدا (ص) را كسى مثل حضرت على (ع) تأييد مى‏كند كه خود سلحشورترين و شجاع‌ترین رزمنده اسلام‏است. آن‏حضرت در سخنى فرموده‏است: «كُنَّا إِذَا احْمَرَّ الْبَأْسُ اتَّقَيْنا به رسول اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه، فَلَمْ يَكُنْ أَحَدٌ أَقْرَبَ إِلَى الْعَدُوِّ مِنْهُ»؛ (5) هنگامى كه نبرد سخت مى‏شد، به رسول خدا (ص) پناه مى‏برديم و هيچ كس از او به دشمن نزديكتر نبود.
در جنگ احزاب بر اثر زيادى دشمن و فشار جنگ دل‌ها به شدت لرزيد، ترس و هراس بر همه‏ جا سايه افكند و بيشتر مردم نگران بودند، به ويژه زمانى كه خيانت و پيمان‏شكنى يهوديان بنى‏قريظه آشكار شد، ترس و نگرانى مردم افزايش يافت. با اين حال، رسول خدا (ص) هرگز نگران نشد و ترس به او راه نيافت. ايشان پيوسته در فعاليت بود و شب و روز براى پيشبرد جنگ مى‏كوشيد. نظارت بر يك جبهه گسترده با امكانات بسیار اندک كار بسيار دشوارى بود و رسول خدا (ص) با شجاعت بى‏ نظیرش اين کار مهم را به انجام رسانيد و دشمن را فرارى و سرافكنده ساخت.
پیامبر خدا (ص) بسيار قوى و تندرست بود. با آنكه شب‌ها پيوسته در حال عبادت بود و اندكى مى‏خوابيد، روزها با نشاط كامل فعاليت مى‏كرد راه‌های طولانی را همانند افراد زير فرمانش مى‏پيمود، با آنكه وظيفه حساس و خطير فرماندهى را به عهده داشت، در انجام كارهاى دشوار شركت مى‏کرد، گاهى در جنگ‌ها زخم‌های عميق برمى‏داشت، با اين وجود سپاه اسلام را هدايت مى‏كرد بى‏آنكه سستى و رخوتی در او ديده شود. (6).
رسول خدا (ص) شخصيتى برجسته داشت. يارانش احترام فوق العاده‏اى براى او قائل بودند و از معنويت آن حضرت تأثیر می‌گرفتند. كافران قريش در واقعه حديبيه عروة بن مسعود را فرستادند تا با آن حضرت گفتگو كند. او كه فرد دنیا ديده‏اى بود، از شخصيت و نفوذ معنوى پیامبر خدا (ص) به شگفت آمد، از اين رو وقتى پيش قريش آمد چنين گفت: من نزد قيصر و كسرى، امپراتوران روم و ايران و همچنين پادشاه حبشه رفته‏ام، اما هيچ پادشاهى را نديده‏ام كه به اندازه محمّد در پيروانش نفوذ داشته باشد. آب وضويش را نمى‏گذارند بر زمين بريزد و براى تبرك هر قطره آن را مى‏برند. اگر تار موئى از سر و صورت او بيفتد فورا آن را از زمين برداشته حفظ می‌کنند و اينان هرگز او را با چيزى عوض نخواهند كرد. (7).
با آنكه پيامبر (ص) متواضع و مهربان بود و يارانش را خیلی دوست داشت، كسى را ياراى آن نبود كه زياد به چهره مباركش نگاه کند، با ايشان بلند سخن بگويد يا او را در اجراى تصمیم‌هایش به ترديد بیندازد. با آنكه در جاهاى لازم با ياران خويش به مشورت مى‏پرداخت ولى آنان هرگز به اين فكر نيفتادند كه در اراده پیامبر تأثير بگذارند، بلكه با كمال ادب و فروتنى پيشنهاد خود را مطرح مى‏كردند كه در صورت درست بودن مورد پذيرش حضرت قرار مى‏گرفت و کسی روی نظر خود اصرار نمی‌کرد.
از ویژگی‌های برجسته‌ی فرمانده آن است كه در شرايط مختلف جنگ سریع تصميم بگيرد و در عين حال فرمان‌هایی كه صادر مى‏كند معقول، روشن و دور از هر ابهامى باشد. اين امر باعث مى‏شود كه رزمندگان به درستى دستورها اعتماد كنند و در اجرايش به خود ترديدى راه ندهند. طبيعى است كه فر مان هاى بى‏موقع و بي جا يا مبهم و نادرست، نیروها را دچار سردرگمى مى‏كند و اوضاع ميدان جنگ را به هم مى‏زند.
ابلاغ دستورهاى درست و روشن نياز به دو عامل دارد: اول نيروى عقل و تدبير، دوم اطلاعات درست از چگونگى ميدان جنگ و وضعيت دشمن. در قوت عقل و نيروى تدبير پیامبر خدا (ص) كسى ترديد ندارد و حضرت اين موهبت خدايى را به حد كمال دارا بود. اطلاع از وضع دشمن نيز امرى بود كه از همان روزهاى اوّل رويارويى با نيروهاى قريش مورد توجه رسول خدا (ص) بود. آن حضرت پيوسته تلاش مى‏كرد كه آخرين اطلاعات از وضعيت نيروهاى دشمن را در اختيار داشته باشد و در تمام نبردها قبل از هر كارى به كسب خبر و اطلاعات مى‏پرداخت.
هنگام رويارويى با دشمن مثل نبردهاى بدر، احد، خندق و ديگر نبردها نخستين گام حضرت اين بود كه اطلاعات مورد نياز را از دشمن كسب كند. اين دو عامل يعنى نيروى عقل و آگاهى از وضع دشمن براى پيامبر (ص) اين امكان رافراهم مى‏آورد كه فرمان‌های نظامى را به موقع و در نهايت روشنى صادر كند. وقتى گفت و گوى آن حضرت را در جنگ احد با تيراندازانى كه حفاظت از جبهه پشت رزمندگان اسلام را به عهده داشتند، بررسی مى‏كنيم به آسانى می‌فهمیم كه آن حضرت چقدر به اهميت نظامى آن نقطه آگاه بود چقدر به رزمندگان تأكيد كرد كه محل مأموريت خود را ترك نكنند، گويا حضرت به روشنى مى‏ديد كه آنان با مشاهده شكست اوليه دشمن، محل را ترك خواهند كرد. از اين رو تأكيد ورزيد كه حتى اگر دشمن را در حال شكست و فرار هم ديديد، سنگرها را ترك نكنيد. (8).
لياقت و شايستگى يك فرمانده نظامى در هنگام حوادث ترسناك بروز مى‏كند. کسی كه از سختى جنگ به هراس نمى‏افتد و بر اعصابش تسلط دارد، موج حوادث را نيز از سر مى‏گذراند و كسی كه در وقت ترس وبيم، آرامش خود را از دست مى‏دهد، دستخوش امواج شده، راه به ساحل پيروزى نخواهد برد.
پیامبر گرامی اسلام (ص) آرامش بى‏مانندی داشت و در سخت‏ترين شرايط جنگ بر اعصابش مسلط بود. هرگز كسى ايشان را سراسيمه و آشفته نديد يا فرمانى را از روى بى‏حوصلگى صادر نكرد. وقتى در جنگ خندق خيانت يهود آشكار شد، حضرت با كمال آرامش و خونسردى رفتار كرد. ابتدا كار احزاب را يكسره ساخت و بعد به سراغ بنى‏قريظه در مدينه رفت. در جنگ احد در حالى كه چندين زخم كارى به تن داشت و صورتش خون آلود بود، ابوسفيان پيشنهاد كرد كه وعده‏گاه سال آينده جنگ، محل بدر باشد، پيامبر (ص) با نهايت آرامش آمادگى خود را اعلام كرد و زمانى كه دشمن شعارهاى شرك‏آميز مى‏داد، حضرت دستور فرمود: با شعارهاى توحيدى به آن‌ها پاسخ دهند تا به آنان بفهماند كه اين ناكامى اندك، تزلزلى در اراده حضرت ايجاد نكرده است. (9).
پیامبر (ص) نيروهاى زير فرمانش را به خوبی مى‏شناخت و از لياقت و ميزان‏ كارآيى آنان آگاهى كامل داشت. روان شناسى نيروها به حضرت اين امكان را مى‏داد كه به افراد، وظيفه‏اى در خور توان و شايستگى آن‌ها بدهد و كارى خارج از اندازه توان بر عهده كسى نگذارد.
حسان بن ثابت، شاعرى توانا وچيره دست بود، اما قدرت شركت در جنگ را نداشت. (10) رسول خدا (ص) از اين موضوع اطلاع داشت هرگز او را به ميدان جنگ نفرستاد و تنها از قريحه و ذوق سرشار او عليه دشمن استفاده مى‏كرد. تعدادى از نو مسلمانان مكه در جنگ حنين شركت كردند، وقتى نوبت تقسيم غنیمت‌ها رسيد، حضرت كه مى‏دانست آنان بيشتر به انگيزه كسب غنيمت به جنگ آمده‏اند، همه اموال را ميان آن‌ها تقسيم كرد. در مقابل، انصار نگران آن بودند كه پیامبر (ص) در مكه بماند و به مدينه نرود. در همان مجلس چنين اعلام كرد: شما خشنود باشيد كه اموال از آن مكيان باشد و پیامبر همراه شما باشد. با شنيدن اين خبر شادى از انصار برخاست و غنیمت‌ها را به کلی از ياد بردند.
روز جنگ احد شمشيرى را به دست گرفت و پرسيد چه كسى حق اين شمشير را ادا مى‏كند؟ چند نفر از جنگجويان اعلام آمادگى كردند، ولى پیامبر (ص) شمشير را به آنان نداد تا آنكه «ابو دجانه» برخاست و گفت: حقش چيست اى رسول خدا، فرمود: اينكه آن قدر به دشمن بزنى تا كج شود و آن گاه شمشير را به ابودجانه داد. (11).
رسول خدا (ص) نسبت به رزمندگان اسلام محبّت و مهربانی داشت و در رفع گرفتاری‌های معنوى و مادى آنان مى‏كوشيد. رزمندگان اسلام پس از جنگ موته فرارى تلقى شده، مورد نكوهش مردم قرار گرفتند و پیامبر خدا (ص) آن‌ها را از اين تهمت برى دانست و از يكايك آنان دلجويى كرد. در جنگ خندق براى آنكه از فشار جنگ بر مسلمانان بكاهد با يكى از قبيله‏هاى مهاجم وارد گفتگو شد، هر چند مسلمانان خود به اين كار رضايت‏ندادند.
مجاهدان اسلام نيز در مقابل، رسول خدا (ص) را دوست مى‏داشتند و در هنگام خطر، جان خود را سپر ايشان مى‏ساختند. در جنگ احد سپاهيان دشمن حلقه محاصره را خیلی تنگ كردند و از هر سوى به جانب حضرت تير مى‏افكندند. در اين ميان تعدادى از مسلمانان (حضرت علی) علیه السلام و طلحة بن عبیدالله به دفاع از آن حضرت برخاسته تا دفع خطر از ايشان جانانه جنگیدند. در پايان همين جنگ، يكى از زنان مسلمان كه چند تن از عزيزانش به شهادت رسيده بودند، وقتى خبر سلامتى پیامبر خدا (ص) را شنيد، بسيار شادمان شد. (12).
بهترين نمونه دوستى متقابل رسول خدا (ص) و يارانش در رفتار ابوذر با ايشان ديده مى‏شود. ابوذر در جنگ تبوك از سپاه عقب ماند. پس از سه روز خسته و تشنه به مسلمانان پيوست. رسول خدا (ص) که از ديدارش شادمان بود، دستور داد سيرابش كنند، اما با كمال تعجب ديد كه ابوذر مشكى آب به همراه دارد. فرمود: آب دارى و تشنه‏اى؟ گفت: آرى پدر و مادرم فدايت. به صخره‏اى رسيدم كه روى آن آبى گوارا و خنك يافتم. با خود گفتم: اين را نمى‏نوشم تا حبيبم رسول خدا (ص) از آن بنوشد. (13).
رسول خدا (ص) بسيار دور انديش بود و مسائل نظامى را با ديدگاه سياسى، تحليل و ارزيابى مى‏كرد. ابتدا همه احتمال‌ها را مورد بررسى قرار مى‏داد و سپس تصميم مى‏گرفت.
در جريان حديبيه با وجود آنكه بيشتر مسلمانان با قرار صلح مخالف بودند، حضرت كه آينده كار را روشن و موفقيت‏آميز ارزيابى مى‏كرد، آن را پذيرفت. تاريخ اسلام، درستى نظر ايشان را تأييد كرد و معلوم شد كه تصميم حضرت پس از سنجيدن همه جنبه‏ها گرفته شده است. آن حضرت در فتح مكه چنان عمل كرد كه هيچ گونه درگيرى شديد و خشونت‏آميز و گسترده‏اى پيش نيايد و چنين هم شد.
پیامبر خدا (ص) هنگام اعزام سپاه، در طول راه و در اردوگاه‌ها چنان با هوشيارى و دور انديشى رفتار مى‏كرد كه حتى يك بار هم از سوى دشمن مورد تهاجم غافلگيرانه واقع نشد در حالى كه پيوسته دشمن را غافلگير مى‏كرد و با حرکت‌های مانورى و نمايشى او را به اشتباه مى‏انداخت.
?پیامبر بزرگوار اسلام در زندگى عادى و در زندگى جنگى، امتياز ويژه‏اى براى خويش قايل نبود، جز آنچه كه رهبرى و فرماندهى اقتضا مى‏كرد. در مسير جنگ بدر تعداد مرکب‌های سوارى مسلمانان اندك بود و به ناچار هر چند نفر از يك شتر استفاده مى‏كردند. آن حضرت نيز چنين كرد و با حضرت على (علیه السلام) و يك نفر ديگر به نوبت يك شتر را سوار مى‏شدند. دو شريك رسول خدا (ص) پيشنهاد كردند كه پياده بروند و ايشان سوار باشد، اما نپذيرفت و فرمود: شما از من نيرومندتر نيستيد و من از شما به پاداش بى‏نيازتر نيستم.
گرسنگى در جنگ خندق به مسلمانان بسيار فشار مى‏آورد. هيچ وقت ديده نشد كه رسول خدا (ص) غذاى بهتری بخورد يا از غذاهاى موجود سهم بيشترى به خود اختصاص دهد، چه بسا كه يارانش را ترجيح مى‏داد و غذا و لباس خوب را به آنان ايثار مى‏كرد. روشن است كه اين رفتار در روحيه رزمندگان اسلام بسيار مؤثّر مى‏افتاد و آنان را به ايثار و فداكارى تشويق مى‏كرد. (14).

شیوه‌های نظا می پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم).
 

پیامبر خدا (ص) در بيشتر جنگ‌ها شركت داشت و فرماندهى جنگ‌های بزرگ و سرنوشت ‏ساز مثل بدر، احد، خندق، فتح مكه، حنين و تبوك بر عهده خود آن حضرت بود. حضور پيامبرخدا (ص) در ميدان جنگ مايه دلگرمى رزمندگان اسلام مى‏شد، به ویژه آنكه حضرت همچون ديگر جنگجويان در سختی‌های جنگ سهيم بود. با اين وجود، شأن و مقام فرماندهى خويش را در هر موقعيتى حفظ مى‏كرد. به منظور فرماندهى و پيشبرد كار جنگ، مكان ويژه‏اى را اختيار مى‏كرد و به هدايت رزمندگان مى‏پرداخت.
با آنكه رسول خدا (ص) شجاعتى بى‏مانند داشت، اما اغلب، كار از پاى درآوردن دشمن را به عهده رزمندگان اسلام مى‏گذاشت حضرت جز در وقت ضرورت دست به شمشير نمى‏برد و چون كوه استوارى بود كه به گفته اميرمؤمنان على (ع) وقتى كا رجنگ سخت مى‏شد، رزمندگان اسلام به او پناه مى‏بردند. (15).
پیامبرگرامى اسلام (ص) سعی می‌کرد تا در نبردها کم‌ترین تلفات جانى و مالى را داشته باشند. تعرض به غير نظاميان و ويران ساختن آباديها به وسيله فاتحان هميشه معمول بوده و هست، اما پیامبر خدا (ص) چنين نمى‏كرد و به رزمندگان اجازه غارت و چپاول نمی‌داد. براى نمونه، يهوديان خيبر از سرسخت‏ترين دشمنان اسلام بودند. وقتى پیامبر خدا (ص) بر آنان پيروز شد، اجازه داد كه در مزارع به كشت و كار پرداخته، مقدارى از درآمد را به حكومت اسلامى بدهند، در حالى كه قدرت داشت، همه آن‌ها را با خاك يكسان كند. وقتى حضرت سپاهى را براى جنگ اعزام مى‏كرد به آن‌ها سفارش‌هایی مى‏کرد كه همه حكايت از رعايت موازين انسانى در جنگ مى‏كند. (16).
اعتقاد به خداوند و ایمان به يگانگى او و نيز اخلاص در كار از شرايط اوليه مجاهدان اسلام بود. رسول خدا (ص) در سخت‏ترين شرايط حاضر نبود نيروهاى مشرك را در جنگ شركت دهد. در مواردى مشركان به پيامبر (ص) پيشنهاد همراهى در جنگ را مى‏دادند، اما حضرت تنها به اين دليل كه آن‌ها مشرك هستند، از قبول آن خوددارى مى‏کرد. (17) و مى‏فرمود: در جنگ با مشركان از مشركان كمك نمى‏گيريم. زيرا پيامبرخدا (ص) كه براى برانداختن شرك و بت‏پرستى مى‏جنگيد، چگونه مى‏توانست از مشركان كمك بگيرد. از طرفی مشرکان قابل اعتماد نبودند، چه بسا در گرماگرم جنگ به هم‏كيشان خود مى‏پيوستند و از پشت به سپاهيان اسلام خنجر مى‏زدند.
پیامبر خدا (ص) در تمام مراحل جنگ همه‌ی اصول نظامى را رعايت مى‏كرد به نظم و انضباط نظاميان اهميتى ويژه مى‏داد، بر كيفيّت نيروهاى زير فرمان خود نظارت مى‏كرد و از شركت‏ افرادى كه ‏توان رزمى لازم را نداشتند جلوگيرى‏ مى‏نمود، بر اجراى دستوراتش نظارت كامل داشت. وقتى آماده باش اعلام مى‏شد كسى حق نداشت بدون اجازه محل مأموريتش را ترك كند. آن حضرت به ویژه بر حفظ اسرار تأكيد مى‏ورزيد و بسيار مراقب بود كه اسرار نظامى مسلمانان فاش نشود. بسيار اتفاق مى‏افتاد كه پيامبر خدا (ص) مقصد حركت را اعلام نمى‏كرد و در مواردى راه‌های مدينه را زير نظر مى‏گرفت كه اخبار و اطلاعات به‏ دشمن نرسد. (در فتح مکه) و همچنین مانند نامه ای‌ای که به عبدالله بن جحش سپرد، در چرم خولانی پیچید و به وی فرمود: «پس از آن که دو شب راه پیمودی، نامه را باز کن و به آنچه در آن نوشته‌ام، عمل کن.».
پیامبر خدا (ص) در حالى كه خود بسيار مراقب بود كه اطلاعات نظامى به دست دشمن نرسد، پيوسته جاسوسانى (مأموران اطلاعاتی) را در سپاه دشمن نگه مى‏داشت. در شهر مكه افرادى بودند كه اطلاعات کامل و دقیق دشمن را به ايشان مى‏رساندند و همچنین آن حضرت كسانى را مأمور مى‏كرد تا در طول راه همراه دشمن حركت كنند و رفتارشان را گزارش كنند. (18).
رسول گرامی اسلام از همه ابزار و ادوات نظامى آن روزگار استفاده مى‏كرد. او خود از زره، استفاده می‌کرد و يراق بر مى‏گرفت، وجود تجهيزات نظامى را براى رزمندگان اسلام ضرورى مى‏دانست و از منجنيق و دبابه (در غزوه طائف) (19) كه از ابزار پيشرفته نظامى آن روزگار بود استفاده مى‏كرد، علاوه بر تجهيزات نظامى به ايجاد موانع نظامى و استفاده از موقعیت‌های جغرافيايى در وقت جنگ اهميت ويژه‏اى مى‏داد و از پيشنهادهاى مفيد و كارساز استقبال مى‏كرد، مثل كندن خندق (به پیشنهاد سلمان فارسی) در جنگ احزاب يا تغيير موضع در جنگ‌های بدر و خيبر. (20).
پیامبر خدا (ص) تا آنجا كه ممكن بود سعی می‌کرد دشمن را در سرزمين خودش گرفتار کند به اصطلاح در ميدان حريف بازى مى‏كرد. اين كار فايده‏هاى زيادى داشت كه به‏ چند مورد آنان اشاره مى‏كنيم:
1. قدرت نظامی مسلمانان را به دشمنان نشان می‌داد.
2 .دشمنان را از طمع به نابودى اسلام باز مى‏داشت و در آنان ايجاد ترس مى‏كرد.
3. قلمرو حكومت ‏اسلامى از تاخت و تاز دشمن و خرابی‌های ناشى از آن در امان بود.
4. غير نظاميان دچار خسارت و صدمه نمى‏شدند.
5. نشاط روحى و آمادگى رزمى رزمندگان اسلام را حفظ مى‏كرد. (21).
يكى از نشانه‏هاى بارز و روشن جنگ طلب نبودن پیامبر خدا (ص) بازگذاشتن باب مذاكره سياسى بود. به گواه تاريخ، ايشان با سرسخت‏ترين دشمنان خود يعنى ابوسفيان روابط سياسى خود را قطع نكرد، خود يا فرستاده‏هاى او را به حضور مى‏پذيرفت به نامه‏ها يا پیام‌هایش پاسخ مى‏داد و درباره مسائل سياسى- نظامى با او گفتگو مى‏كرد، حتى در روزهاى جنگ نيز همين روش ادامه دارد. از جمله در جنگ احزاب با قبيله غطفان وارد گفتگو شد تا شايد آنان را از جنگ منصرف كند. هنگام محاصره بنى‏قريظه پيوسته با آن‌ها در حال گفتگو و مذاكره سياسى بود تا شايد بتواند آنان را وادار به تسليم كند و جنگى درنگيرد. چيزى كه باعث شد مكه بدون خونريزى فتح شود، همين روحيه و شيوه پیامبر خدا (ص) بود. ابوسفيان با پاى خودش نزد مسلمانان آمده بود و هيچ مانعى براى كشتن او وجود نداشت. حتى يكى از مسلمانان چنين پيشنهادى را هم داد، ولى رسول خدا (ص) او را امان داد تا در ميان سپاه اسلام گردش كند و قدرتمندى آنان را ببيند و در نتيجه فكر مقاومت در مقابل آن‌ها را از سر بيرون كند. (22).
شتابزدگی و عجله در شیوه نظامى پيامبر خدا (ص) ديده نمى‏شد. حضرت هيچ كارى را جز در زمان مناسب انجام نمى‏داد و بسيار موقع شناس بود. وقتى خبر كشته‏ شدن قاريان قرآن را در واقعه بئر معونه شنيد، بسيار متأثر شد، ولى چون زمان را مناسب نديد گرفتن قصاص‏ خون آنان را به بعد موكول كرد. در صلح حديبيه بيشتر مسلمانان ميل به جنگ داشتند، ولى آن حضرت با تمام مشكلاتى كه به دنبال داشت، به آن رضايت نداد. در همان شرايط و موقعيت از آنان بيعت رضوان گرفت كه از فرمانش سرپيچى نكنند و از اين كار در شرايط حساس جنگ «حنين» بهره گرفت. (23).
رسول گرامی اسلام در جنگ‌ها با فرماندگان سپاه مشورت مى‏كرد و نظرشان را درباره مسائل مختلف جنگ می‌پرسیدند. اين كار فرمايشى نبود، بلكه به نظر آنان احترام مى‏گذاشت و آن را به كار مى‏بست.
اخلاق رسول خدا (ص) مطابق با قرآن بود و عمل او مشورت، شوري و مشورت در قرآن در كنار انفاق و نماز، به عنوان يكي از ویژگی‌های اساسي انسان رشد يافته، مطرح شده است:
«وَالِّذينَ اَسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ اَقامُوا الَّصلاةَ وَ اَمْرَهُمْ شُوري بینه‌ام وَ مِمّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ *وَالَّذينَ اِذا اَصابَهُمُ الْبَغْيُ هُمْ يَنْتَصِرُون.»؛ (24) و كسانى كه دعوت پروردگارشان را اجابت كرده و نماز را برپا مى‏دارند و كارهايشان به صورت مشورت در ميان آن‌هاست و از آنچه به آن‌ها روزى داده‏ای‌ام انفاق مى‏كنند *و آنان كه چون ستمى به آن‌ها رسد انتقام مى‏گيرند.
هر قومي که در كارهايشان با يكديگر مشورت كردند به بهترين راه‌های موجود دست يافتند. از نظر رسول گرامی اسلام (ص) جامعه‏اي كه در آن سنت مشورت نیست و رهبران خود سر و مستبد و توانگران تنگ نظر دارد، حق زندگی ندارد. زیرا نبودن سنت مشورت در جامعه شخصيّت افراد را از بین می‌برد و رشد انديشه‏ها و فرهنگ را متوقف مي‏سازد. اين مطلب در حديث نبوي چنين آمده است : «إِذَا كَانَ أُمَرَاؤُكُمْ خِيَارَكُمْ وَ أَغْنِيَاؤُكُمْ سُمَحَاءَكُمْ وَ أَمْرُكُمْ شُورَى بَيْنَكُمْ فَظَهْرُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْ بطن‌ها وَ إِذَا كَانَ أُمَرَاؤُكُمْ شِرَارَكُمْ وَ أَغْنِيَاؤُكُمْ بُخَلَاءَكُمْ و لَم یَکُن أَمْرُكُمْ شُورَى بَيْنَكُمْ فَبَطْنُ الْأَرْضِ خَيْرٌ لَكُمْ مِنْ ظَهْرِهَا»؛ (25) هرگاه زمامداران شما نيكان و توانگران شما سخاوتمندانتان باشد و كارهايتان به مشورت انجام شود در اين موقع روي زمين از زير زمين براي شما بهتر است (و شايسته حيات و بقا هستيد)؛ ولي اگر زمامدارانتان بدان و توانگرانتان بخيلان باشند و كارها با مشورت انجام نشود، در اين صورت زير زمين از روي آن براي شما بهتر است.
رسول اكرم (ص) به خوبی نشان دادند كه يكي از عوامل موفقيت در پيشبرد اهداف اسلامي، مشورت است. رسول خدا (ص) نشان داد، با مشورت و رعايت مبانی و اصول مديريت می‌شود جامعه را در موقعيت‏هاي حساس و بحراني به سلامت اداره كرد و خود سري و خود نظری را كه از بزرگ‌ترین آفت‌های اجتماعي و فرهنگي است از ساحت اجتماع دور ساخت.
رسول خدا (ص) در امور مختلف مشورت مي‏كرد و سپس تصميم مي‏گرفت و عمل مي‏كرد. البته مشورت پیامبر اکرم (ص) در امور مربوط به خدا و رسولش كه حكم صريح داشت و به عنوان نص ارائه مي‏شد، تحقق نمی‌یافت، بلكه مشورت‌ها در امور مربوط به جامعه صورت می‌گرفت. (26).

نمونه‏هايي از مشورت‌های نبي اكرم (ص)
 

الف ـ مشاوره در امور نظامي
 

پیامبر اکرم (ص) در نبرد بدر در سه مرحله با اصحاب خود مشورت کردند :
الف. درباره‌ی اینکه آیا با قریش بجنگند یا نه؟ ابتدا ابوبکر بیان کرد : سران قریش و دلاوران در این نبرد شرکت دارند و ما آمادگی کامل برای جنگ با آنان را نداریم. پیامبرخدا (ص) دستور داد : بنشین، بعد عمر بلند شد و همان صحبت ابوبکر را تکرار کرد. پیامبر خدا (ص) فرمود : بنشین. سپس مقداد بلند شد و گفت: ای رسول خدا (ص) قلوب ما با شما است آنچه را خدا به شما دستور داده، همان را انجام بده، ما نیز در رکاب شما جنگ می‌کنیم. پیامبرخدا (ص) خوشحال گردید و در حق او دعا کرد. (27) در پایان سعدبن معاذ انصاری برخاست و گفت : ای پیامبرخدا (ص) ما به تو ایمان آورده‌ایم هر چه شما تصمیم بگیرد ما از شما اطاعت می‌کنیم؛ و از روبرو شدن با دشمن نمی‌ترسیم ما را به فرمان خداوند به هر نقطه‌ای که صلاح است روانه کن. پیامبرخدا (ص) بلافاصله فرمان حرکت صادر کرد و فرمود: حرکت کنید، بشارت باد به شما که ...(28).
ب. پیامبر خدا (ص) درباره‌ی محل اردوگاه که کجا باشد نیز مشورت کردند. نظر حباب بن منظر مورد تأیید قرار گرفت.
ج. رسول خدا (ص) در مورد چگونگی برخورد با اسیران بدر نظر خواست، بعضی کشتن آنان را ترجیح دادند و بسیاری آزادی آنان را در قبال پرداخت فدیه مطرح کردند. پیامبر با گروه دوم موافقت کرد. (29).
پیامبرگرامی اسلام (ص) در به اره ی روش مبارزه در جنگ احد که در داخل شهر بمانند و به ایجاد استحکامات دفاعی بپردازند و یا در بیرون شهر اردو بزنند و جلوی هجوم دشمن را بگیرند به مشورت پرداخت. در نتیجه، پیامبر خروج از شهر را بر قلعه داری و جنگ تن به تن در مدینه ترجیح داد و پس از تعیین شیوه دفاع به خانه رفت و زره به تن کرد. (30).
زمانی که رسول خدا (ص) توسط جاسوسان از نقشه نظامی احزاب بر ضد اسلام اطلاع یافت جلسه شورا تشکیل داد. که در خارج مدینه آرایش جنگی بگیرد یا داخل شهر به دفاع بپردازد. پس از تبادل نظر، بر این شدند که کوه «سلع» را تکیه گاه قرار داده و در پیشاپیش جبهه جنگ، طبق نظر سلمان فارسی خندق حفر کنند و مانع هجوم دشمن شوند. (31) رسول خدا (ص) نیز در کندن خندق همانند دیگران کلنگ به دست گرفت. (32).
پیامبر گرامی اسلام (ص) در مورد فتح قلعه‌ی خیبر نیز مشورت کردند و پس از بررسی زمین‌های خیبر به نظر یکی از جنگجویان و دلاوران اسلام به نام «حباب بن منذر» اتفاق کردند و جنگ را به پشت نخل‌ها منتقل کردند و در طول گرفتن خیبر، هر روز افسران و پیامبر خدا (ص) از آن جا به سوی دژها می‌آمدند و شبانگاه به ارتش باز می‌گشتند و با مشورت‌های سربازان اسلام قلعه‌های خیبر یکی پس از دیگری بدست آن‌ها فتح شدند. (33).
هنگامی که سپاه اسلام برای جلوگیری از حمله احتمالی ارتش روم به سرزمین تبوک رسید اثری از ارتش روم نبود. پیامبر گرامی اسلام (ص) به مشورت پرداخت که آیا پیشروی کنند یا به مدینه بر گردند. بنا به پیشنهاد اصحاب، مراجعت را - به دلیل خستگی سپاه اسلام بر اثر مشکلات زیادی که در طی راه تبوک دیده بودند - ترجیح داد. مسلمانان در این مسافرت به هدف خود، که پراکنده ساختن ارتش روم بود، رسیدند و بیم و هراس شدیدی در دل رومیان افکنده بودند. (34).
6 .پیامبر خدا (ص) در نبردهای بني قريظه، بنی نضیر و همچنین در مورد صلح حدیبیه و فتح مکه نیز با اصحاب خویش مشورت کردند و نظر آنان را جویا شدند.

ب. مشورت در امور غیر نظامی.
 

پیامبر اکرم (ص) در امور غیرنظامی و غیر جنگی در عرصه‌های مختلف فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و امور فردی و خانوادگی و غیره نیز مشورت می‌کردند. این مسأله بیانگر این مطلب است که مشورت و شورا به عنوان یک امر ضروری فقط منحصر به امور نظامی نیست. بلکه اگر در همه مسائل مورد توجه قرار گیرد نتایج در خشانی در پی خواهد داشت.

برخی از مشورت‌های پیامبر (ص) در امور غیر نظامی عبارت است از :
 

1 . رسول خدا (ص) در مورد کسانی که به عایشه تهمت زدند، با اصحابش مشورت کرد و نظر آنان را جویا شد. از جمله کسانی که پیامبر اکرم (ص) درباره‌ی این موضوع با آنان مشورت کردند، حضرت علی (علیه السلام) و اسامه بن زید بود. اهل سنت در ذیل آیات 11-16 سوره نور که مربوط به «افک» (تهمت عظیم) است، مطالبی در به اره تهمت به عایشه آورده‌اند و به مواردی ازمشورت پیامبر اکرم (ص) با اصحاب و مشورت اصحاب با نبی اکرم اشاره کرده‌اند.
2. پیامبر اکرم (ص) درخصوص اعزام افراد برای اداره امور یک منطقه و تبلیغ و اعطای مسئوولیت به افراد به منظور مدیریت و استانداری و فرمانداری حکومت بخشی از مناطق زیر نظر خویش با اصحاب مشورت می‌کرد. یاران پیامبر نیز، با پیروی از این سنت نیکو، با پیامبر اکرم (ص) در امور مختلف به مشورت می‌پرداختند. همچنین با همدیگر نیز مشورت می‌کردند. (35).
سپاهيان اسلام با الهام از تعاليم الهی نبی اکرم انسجام، هماهنگى و يكدلى ويژه‏اى برخوردار بودند. روابط آميخته با دشمنى و نفرت‏ آميز روزگار جاهليت جايش را به برادرى اسلامى داده بود. اين امر كينه دشمنان و منافقان حسود را در پى‏داشت. آنان پيوسته به دنبال فتنه‏گرى و طرح مسائل اختلاف انگيز بودند، شايد بتوانند وحدت سپاه اسلام را از ميان ببرند. از سوى ديگر، پیامبر خدا (ص) به عنوان پيشوايى الهى و فرماندهى نظامى به نقش يكپارچگى رزمندگان اسلام در سرنوشت جنگ، آگاهى كامل داشت. از اين رو، پيوسته در حفظ يكپارچگى سپاه و جلوگيرى از بروز حوادث تفرقه‏آميز تلاش مى‏كرد.
بروز اختلاف ميان رزمندگان اسلام در زمان پيامبرخدا (ص) بسيار اندك است كه این نشانه فرماندهى خردمندانه و موفقيّت آميز آن حضرت است؛ شايد تنها مورد اختلاف میان رزمندگان اسلام جنگ بنى مصطلق بود كه سپاهيان اسلام در آستانه نزاع و درگيرى قرار گرفتند. پیامبر خدا (ص) به جاى آنكه طرفين دعوا را مورد باز خواست قرار دهد، فرمان حركت سپاه را صادر كرد و در نتيجه نزاع به کلی پايان يافت.
پیامبرخدا (ص) به فرماندگان و جنگجويان شجاع و با رشادت احترام مى‏گذاشت و آنان را تشويق مى‏كرد. تشویق‌های آن حضرت هميشه معنوى بود و هرگز چهره مادت نداشت. البته ايشان از چنان نفوذ معنوى در ميان رزمندگان برخوردار بود كه تشويق ايشان براى آنان بالاترين افتخار به حساب مى‏آمد. تاريخ اسلام، موردى از اينكه پيامبراکرم (ص) جز با قدردانى معنوى رزمنده‏اى را مورد توجه قرار داده باشد ثبت نكرده است و اين بالاترين ميزان موفقيت براى يك فرمانده نظامى است كه سربازانش به پاداش‌های معنوى او دلخوش باشند و براى رسيدن به كالاى دنيوى و مادى نكوشند.
رسول خدا (ص) تلاش می‌کرد تا با شیوه‌های مختلف زمينه آزاد ساختن اسيران را فراهم سازد. نمونه‏هاى اين كار در جنگ‌های بسيارى ديده مى‏شود. در جنگ بدر در مدت كوتاهى اسيران آزاد شدند. فديه آنان به ميزانى تعيين شد كه توانگر و فقیر بتواند آزاد شود. حضرت در جنگ بنى‏مصطلق با دختر رئيس اين قبيله ازدواج كرد و به دنبال آن همه اسيران به دليل اينكه خويشاوندان همسر پيامبراکرم (ص) بودند، آزاد شدند. شايد يكى از دلايل ازدواج پيامبرخدا (ص) نيز همين بود. (36).
رسول خدا (ص) بر یورش ناگهانی (جنگ برق آسا) تأکید داشت. این نوع جنگ، در زمان و مکان مناسب صورت می‌گرفت و زمان زیادی هم نمی‌برد. بلکه به سرعت و در زمانی کوتاه انجام می‌گرفت. در این یورش ناگهانی نیرو و ساز و برگ اندکی مورد استفاده قرار می‌گرفت. این اقدام برتری کمَی نیروهای دشمن را جبران می‌کرد. در جنگ‌های بدر، خندق و حنین از این شیوه استفاده شده است. (37).
یکی از شیوه‌های مهم جنگی رسول خدا (ص) ایجاد رعب و ترس در دل دشمن بود. پیامبر در فتح مکه به لشکریان خود برای ایجاد ترس و وحشت در دل مردم شهر، دستور داد در ده هزار نقطه آتش برافروزند. این کار سبب شد مشرکان تسلیم شوند، در نتیجه مکه بدون جنگ و خونریزی فتح شد. (38).
پیامبر اکرم (ص) در مواقع حساس و بحرانی به یارانش روحیه می‌داد. مانند جنگ احزاب که رسول خدا (ص) در آن شرایط سخت برای تقویت روحیه یارانش پیش گویی کرد که خداوند یمن و شام و مشرق و ایران را برای من فتح خواهد کرد. (39).
اساس كار انبیاء الهی هدایت انسان‌ها بود، وظیفه رسول خدا (ص) نیز هدایت مردم براساس پند، اندرز و موعظه است، اما وقتی که با سرسختى و مقابله دشمنان اسلام مواجه می‌شد، دست به شمشیر می‌برد و به دفاع از اسلام می‌پرداخت هر چند پیامبر خدا (ص) گاه از امدادهاى غيبى بهره‏مند مى‏شد، ولى نبردهای ايشان به طور كامل رنگ بشرى داشت و با ابزار و شيوه‏هاى همان روزگار صورت مى‏گرفت. پیامبر خدا (ص) خود در جنگ‌ها شركت می‌کرد و فرمانده‌ای شجاع، دلیر، مهربان، دور اندیش وآرام بود.
پيامبر اکرم (ص) علاوه بر اینکه دارای تمام ویژگی‌های برجسته‌ی فرماندهی بودند، همه‌ی اصول نظامی را نیز رعایت می‌کردند. تمام تلاش رسول گرامى اسلام (ص) بر این مبنا بود كه ميزان تلفات جنگ كم باشد. پیامبر اسلام (ص) از مشرکان و کسانی که دارای انگیزه‌های مادی بودند در جنگ استفاده نمی‌کرد. پيامبر اکرم (ص) تلاش می‌کردند تا همه‌ی جنگ‌ها در سرزمین دشمن انجام گیرد. پیامبر (ص) باب گفت و گوى سياسى را باز نگه مى‏داشت، بسيار موقع‏شناس بود و با رزمندگان اسلام مشورت مى‏كرد. در حفظ يكپارچگى سپاه مى‏كوشيد و سپاهيان كار آمد را تشويق می‌کرد.

پي نوشت ها :
 

1. کارشناسی ارشد رشته تاریخ اسلام (مؤسسه آموزش عالی مجتهده امین اصفهان).
2. ابن منظور، لسان العرب، ج 7، ص 454 .
3. حسین، عبدالمحمدی، در آمدی بر سیره اهل بیت، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، 1389، ص 27.
4. مرتضی، مطهری، سیری در سیره ی نبوی، ص 53 .
5. علامه مجاسی، بحار الانوار، الوفاء بیروت - لبنان،1404، ج 16، ص 116 .
6. جمعی از نویسندگان، ارزيابى جنگ‌های پيامبر (صلی الله علیه و آله وسلم)، ص 127.
7. ابن هشام، السیرة النبویه، ج 2، ص 315 .
8. جمعی از نویسندگان، همان، 129 .
9. همان، ص 130 .
10. زرکلی، الاعلام، ج 2،176.
11. ابن هشام، السیرة النبویه، ج 2، ص 67 .
12. اصغر، منتظر القائم، تاریخ اسلام (تا سال چهلم هجری)،1384، ص 148 .
13. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 21، ص 216 .
14. جمعی از نویسندگان، همان، 133.
15. صبحی صالح، نهج البلاغه، شماره 9، ص 520 .
16. محمد، ری شهری، میزان الحکمة، ج 3، صص 327 - 328 .
17. محمود، شیث صالح، الرسول القائد، ص 103.
18. محمد بن عمر واقدی، المغازی، ج 2، ص 805- 808.
19. واقدی، المغازی، ج 3، ص 924 .
20. ابن سعد، الطبقات الکبری، ج 2، ص 52 .تاریخ طبری، ج 2، ص 564 . سیره ابن هشام، ج 2، ص 187 . المغازی واقدی، صص 440-480.
21. جمعی از نویسندگان، همان، ص 122.
22. اصغر، منتظر القائم، تاریخ اسلام، ص 174.
23. ابن هشام، السیرة النبویه، ج 2، ص 316.
24. سوره‌ی شوری، آیات 38 - 39.
25. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 74، ص 141 .
26. محمد جواد، حیدری خراسانی، مشورت در سیره پیامبر، ص 16 .
27. جعفر، سبحانی، فرو غ ابدیت، بوستان کتاب قم، 1380، ج 1، ص 492.
28. همان، ص 495.
29. ابن اثیر، الکامل فی تاریخ، ج 2، صص 116- 137 .
30. همان، صص 148 - 164.
31. همان، صص 164 -184 .
32. محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج 2، 570.س.
33. جعفر، سبحانی، همان، ج 2، ص 245.
34. حسین، عبد المحمدی، در آمدی بر سیره اهل بیت، ص 200.
35. محمد جواد، حیدری خراسانی، همان ص 16 .
36. جمعی از نویسندگان، همان، ص 124.
37. محمد رضا، هروتر، مترجم، اصغر، قائدان، مدیریت نظامی در نبردهای پیامبر (ص).
38. اصغر، منتظر القائم، همان، ص 174 . واقدی، المغازی، سج 2، ص 815 .
39. ابن هشام، السیرة النبویه، ج 2، ص 219 . واقدی، المغازی، ج 2، ص 450 .

فهرست منابع.
1. ابن اثیر، ابوالحسن علی بن ابی الکریم، الکامل فی تاریخ، ج 2 .بیروت، دار صادر، 1385 ق.
2. ابن سعد، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، ج 2. بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1405 ق.
3. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 7 . بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408 ق.
4. ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویه، ج 2 . تحقیق مصطفی السعاده، بیروت، دارالمعرفه، 1380 ق.
5. جمعی از نویسندگان، ارزيابى جنگ‌های پيامبر (ص)، تاریخ اسلام/مرکز تحقیقات اسلامی نمایندگی ولی فقیه در سپاه پاسداران، ‏ تهران: معاونت آموزش سازمان عقیدتی سیاسی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، ۱۳۷۶.
6. حیدری خراسانی، محمد جواد، مشورت در سیره پیامبر. قم، دلیل ما، چاپ سوم، 1372 .
7. ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 3 . تهران، انتشارات بنیاد فرهنگی ایران، 1375 .
8. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج 2. ات‍م‍ام الاع‍لام (ذی‍ل ل‍ک‍ت‍اب الاع‍لام ل‍خ‍ی‍ر ال‍دی‍ن ال‍زرک‍ل‍ی) / ن‍زار اب‍اظة؛ م‍ح‍م‍د ری‍اض ال‍م‍ال‍ح، ‏مشخصات نشر : ب‍ی‍روت : دارص‍ادر، ۱۹۹۹ م. = ۱۳۷۸.
9. سبحانی، جعفر، فرو غ ابدیت، بوستان کتاب قم، 1380، ج 1،2.
10. شیث صالح، محمود، الرسول القائد. بیروت، دار المعرفه، 1409 ق.
11. صبحی صالح، نهج البلاغه، شماره 9 . قم، دلیل ما، 1369 .
12. طبری، محمد بن جریر، تاریخ طبری، ج 2 . تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قاهره، دارالمعارث، 1381 ق.
13. عبدالمحمدی، حسین، در آمدی بر سیره اهل بیت، مرکز بین المللی ترجمه و نشر المصطفی، 1389.
14. علامه مجاسی، محمد باقر، بحار الانوار، الوفاء بیروت - لبنان،1404، ج 16، 21، 74.
15. مطهری، مرتضی، سیری در سیره ی نبوی. تهران، صدرا، 1380 .
16. منتظر القائم، اصغر، تاریخ اسلام (تا سال چهلم هجری)، تهران، 1384 .
17. واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج 2، 3 . تحقیق مارسدن جونز، بیروت، مؤسسه الاعلی للمطبوعات، 1409 ق.
18. ضاهر وتر، مدیریت نظامی در نبردهای پیامبر اکرم (ص) ترجمه و تحقیق : اصغر قائدان، تهران، صریر، 1374 .