موقعيت زبان و ادبيات فارسي در دانشگاههاي آمريکا


 

نويسنده : دکتر پيتر چلکوفسکي




 
در دهه سوم قرن بيستم بود که طرح توسعه تحقيق و تدريس در رشته علوم انساني در ايالات متحده ريخته شد و تا پايان جنگ دوم، آمريکا در اين زمينه پيشرفتهاي زيادي کرد. به طور مشخص تر و در زمينه ايران شناسي و مطالعات مربوط به ايران بايد گفت که اين برنامه ها در آمريکا قبل از جنگ جهاني دوم منحصر به چند دانشگاه بود و به طور کلي به مطالعات مذهبي بستگي داشت. بعد از جنگ علاقه بيشتري به اين برنامنه ها خصوصاً به زبان فارسي و تمدن ايران نشان داده شد.
لايحه کنگره در سال 1985 مربوط به تعليم و تربيت عمومي، با در اختيار گذاردن اعتبارات مالي در وزارت آموزش و پرورش مشوق توسعه ايران شناسي و ديگر مطالعات مربوط به کشورهاي خاورميانه و نزديک شد و در نتيجه، اين برنامه ها به سرعت در سراسر آمريکا گسترش يافت. چندي بعد بنياد فورد با پرداخت کمکهاي بلا عوض به استادان و دانشجويان علاقه من به اين مطالعات، از اين برنامه پشتيباني کرد. از سال 1985 تا کنون کمکهاي مالي وزارت آموزش و پرورش آمريکا براي نگهداري و اداره مراکز تدريس و تحقيق در زمينه اين مطالعات، پرداخت حقوق کادر آموزشي اين برنامه ها، هزينه هاي تحصيلي دانشجويان، تشکيل کلاسهاي تابستاني، مسافرتها و خريد لوازم آموزشي مربوط به مصرف رسيده است.
در سال 1967 پيشرفت زياد ديگري در اجراي اين برنامه ها مشاهده شد. بدين طريق که از يک طرف کادر متخصص جديد در اين برنامه ها که با کمک مالي وزارت آموزش و پرورش تربيت شده بود، به گروه استادان موجودئ در اين برنامه ها پيوست و از سوي ديگر تعداد دانشجويان در برنامه هاي کارشناسي و کارشناسي ارشد که به طور مستقيم و غير مستقيم به مطالعه در زمينه ايران شناسي اشتغال داشتند، به سرعت رو به افزايش گذاشت و تا پايان سال 1970 به حد اعلاي خود رسيد.
به دنبال مهاجرت گروه کثيري از پژوهشگران و اساتيد خارحي به آمريکا، عده اي از متخصصان شرق شناسي نيز از ممالک مختلف به اين سرزمين روي آوردند و به جمع مهاجران قبلي پيوستند. براي نمونه مي توان از: درسدن ريچارد (M.Derresden Richard)اتينگهاوزن(Ettinghausen) هاميليتون جيب (Gibb Hamilton)گرابر (O.Grabar)فون گرانبوم(Von Grunebaum) هنينگ (Hoening)و در اين اواخر ازBernard Lewis نام برد. نمايندگان ايران را در اين مجمع افرادي مانند امين بنايي، حافظ فرمانفرمايان، علي جزايري، خسرو مستوفي، روح الله رمضاني و يارشاطر تشکيل مي دهند.
وجود پژوهشگران ايراني در ايالات متحده و شرکت آنها در برنامه هاي پژوهشي و آموزشي شرق شناسي نه تنها سبب توسعه و پيشرفت مطالعات مربوط به ايران شده، بلکه روش تحقيق و تدريس قدمي اروپاييان را در مطالعات مذکور تغيير داده است. اين تغييرات در رشته هاي مردم شناسي، زبان شناسي، موسيقي محلي، ادبيات تطبيقي و علوم سياسي بسيار آشکار است. رشد سريع مطالعات مربوط به خاورميانه به ويژه در آمريکا، نسل جديد و تربيت شده اي از محققان رشته هاي شرق شناسي را جانشين ايران شناسان قديمي کرده و با پيشرفتهاي کنوني در اين زمينه ها که صرفاً نتيجه کاوشهاي مداوم علمي است، آمريکا به مرکز مهم مطالعات مربوط به ايران تبديل شده است.
البته در 15 سال گذشته اين مطالعات و تحقيقات سير نزولي داشته است، خصوصاً به دليل روابط خاص سياسي ميان ايران و امريکا و نيز اين نکته که امريکاييها معمولاً مي خواهند به آنچه ياد مي گيرند، عمل کنند. به علاوه در اين زمينه مشکلاتي وجود دارد؛
مثلاً اينکه اتباع آمريکا به سادگي نمي توانند به ايران سفر کنند و در آنجا کار يا تحقيق کنند. در سالهاي اخير به دليل مشکلات سياسي و اقتصادي و تأثيرات آن روي آموزش و پرورش، پيشرفت زياد مطالعات و آينده آن به خطر افتاده است. وزارت آموزش و پرورش آمريکا در اين سالها به تدريج در حال کاستن پشتيباني مالي خود از اين برنامه هاست و چنين وضع مصادف با بالا رفتن سريع مخارج تحصيل در دانشگاههاي آمريکا و به طور کلي بالا رفتن سطح زندگي در اين کشور است. از اين روي تعداد دانشجويان در برنامه هاي مربوط به مطالعات ايران رو به کاهش گذاشته و در اين اواخر عده زيادي از استادان متخصص و علاقه مند به اين رشته ها براي حفظ سمت استادي شان، خود را براي تدريس در رشته هايي که ربطي به مطالعات در زمينه ايران ندارد، آماده مي کنند!
پيش از پرداختن به پيشنهادها و راههايي که شايد بتواند بعضي از اين مسائل را حل کند، بايد توضيح مختصري درباره ساختمان و تشکيلات مربوط به ايران شناسي در ايالات متحده امريکا بدهم. در اينجا تفکيک بين دو عبارت يعني «ايران شناسي» و «مطالعات مربوط به ايران» از هم، لازم و مهم است. هسته مرکزي ايران شناسي در آمريکا عبارت است از:
1)زبان فارسي 2)ادبيات فارسي 3)تمدن و فرهنگ ايراني و... 4)مطالعات اسلامي
اين برنامه ها در تعدادي از دانشگاهها تدريس مي شود و مراکزي که آنها را به دانشجويان ارائه مي دهد، معمولاً به نامهاي زير خوانده مي شود: دپارتمان زبانها و ادبيات خاور نزديک، دپارتمان زبانها و ادبيات خاورميانه، دپارتمان زبانها، ادبيات و تمدن هاي خاورميانه و نزديک. در اين مراکز علاوه بر زبان فارسي، زبانهاي عربي، ترکي و عبري نيز تدريس مي شود. در دانشگاههايي که دپارتمان يا مرکز مطالعات خاورميانه وجود نداشته باشد، زبان فارسي به ندرت تدريس مي شود. مطالعات مربوط به ايران شامل رشته هاي زير است:
جغرافي و زمين شناسي ، علوم کتابداري، باستان شناسي، هنر و معماري، جامعه شناسي، علوم ساسي، مردم شناسي، زبان شناسي، اقتصاد، تاريخ، حقوق، فلسفه، و مذهب. اين رشته ها را استادان متخصص در دپارتمانهاي مربوطه دانشگاهها تدريس مي کنند و هماهنگ کردن دروسي که مربوط به خاورميانه و نزديک است، زير نظر مراکز شرق شناسي دانشگاههاست. به اين ترتيب هم دانشجوياني که در ايران مشغول مطالعه هستند، مي توانند از رشته مطالعات مربوط به ايران استفاده کنند و هم دانشجويان علاقه مند به مطالعات مربوط به ايران فرصت خواهند داشت که در برنامه هاي ايران شناسي شرکت کنند. علاوه بر رشته هاي مذکور، دانشجويان و استادان رشته هاي حقوق، اقتصاد، کشاورزي، شهرسازي، تعليم و تربيت، روزنامه نگاري و بهداشت عمومي که علاقه حرفه اي آنها را متوجه ايران و ديگر کشورهاي خاورميانه و نزديک کرده است، در فعاليتهاي اين مراکز شرکت مي کنند.

مراکز مطالعات خاورميانه و نزديک
 

اين مراکز اداري و آموزشي هستند. مسئوليت آنها در توسعه دادن و هماهنگ کردن امور تحقيقاتي، برنامه هاي آموزشي و معرفي و ارائه آنها به دانشجويان و محققان در داخل و در خارج از محيط دانشگاههاست. مراکز مطالعات خاورميانه در ايالات متحده به دو کنسرسيوم شرقي و غربي تقسيم شده، بدين وسيله با هم ارتباط دارند. يکي از اين کنسرسيومها دانشگاههاي شرق و ديگري دانشگاههاي غرب را زير پوشش دارد که عبارتند از:

کنسرسيوم شرقي
 

دانشگاه هاروارد، دانشگاه نيويورک دانشگاه پرينستون، دانشگاه ايالت ميشيگان، دانشگاه ايالت پنسيلوانيا، دانشگاه جورج تاون، دانشگاه بوستون.

کنسرسيوم غربي
 

دانشگاه پورتلند در ايالت اورگان، دانشگاه کاليفرنيا در برکلي، دانشگاه کاليفرنيا در لس آنجلس، دانشگاه ايالت شيکاگو، دانشگاه ايالت تگزاس در شهر آستين، دانشگاه ايالت يوتا در شهر سالت ليک سيتي، دانشگاه ايالت واشنگتن در شهر سياتل، دانشگاه ايالت آريزونا.
فعاليت دانشگاههاي عضو اين کنسرسيوم تاکنون در تشکيل کلاسهاي تابستاني بوده است. اين کلاسها در طي سالهاي گذشته با حفظ نوبت، هر سال در محلي تشکيل شده و مسئوليت تدريس جامع و فشرده زبانهاي خاورميانه و نزديک را به عهده داشته است. نتيجه اين کلاسها تشريک مساعي بيشتر استادان، استفاده دانشجويان از منابع آموزشي و ازدياد روزافزون دانشجويان بوده است. اما به طور کلي و همان طور که گفتيم، وضع تحقيقات و مطالعات مربوط به ايران و زبان فارسي در چند سال گذشته سير نزولي داشته است. راههايي که مي تواند جلوي اين سير نزولي را بگيرد و تضمين کننده پيشرفت و توسعه ايران شناسي در آمريکا باشد عبارت است از:
1) اهداي کرسيهاي استادي به تعدادي از دانشگاههاي منتخب کشور؛
اين کرسيها در دانشگاهها نه تنها کيفيت، توسعه و ادامه ايران شناسي را تضمين مي کند، بلکه مي تواند:
الف)به کليه دروس و برنامه هاي مطالعات مربوط به ايران قديم و معاصر مرکزيت دهد و حجم و کيفيت آنها را بالا ببرد؛
ب)مقام و ارزش ايران شناسي را هم در دانشگاهها و هم بين مردم زيادتر کند و
ج)به دانشگاهها در نقشي که براي به وجود آوردن محيط تفاهم بين دو کشور به عهده دارند، با افزايش روابط بين و از طريق همايش و انتشار مطالب تحقيقي و غيره کمک کند. از آنجا که دانشگاههاي ملي بيش از دانشگاههاي دولتي آزادي عمل دارند، بهتر است که اين کرسيها به دانشگاههاي گروه اول اهدا شود.
2) دادن بورسهايي به محققان و دانشجويان: لازم است به اين نکته اشاره کنم که تقريباً تمام کساني که عربي، ترکي و عبري مي خوانند و اين زبانها را تدريس مي کنند، از امکانات بورسي فراواني برخوردار هستند که با استفاده از آنها مي توانند به کشورهاي مربوط سفر کنند و به تحقيق و تحصيل بپردازند.
3) بالا بردن سطح معلومات امريکاييها درباره ايران با پشتيباني از اجراي برنامه هاي راديويي، تلويزيوني، سخنراني و تشکيل نمايشگاه
4) تشکيل کلاسهاي تابستاني در ايران براي دانشجويان: اين کلاسها ضمن کمک به دانشجويان، در فرا گرفتن زبان فارسي، آنها را با رسوم و عقايد ايراني ها آشنا مي کند.
5) اجراي برنامه هاي ديد و بازديد محققان و دانشجويان: تشکيل و اجراي اين برنامه ها اجازه مي دهد که استادان ايراني در ادبيات، زبان، تاريخ، فلسفه و غيره، چند ماهي را در دانشگاههاي ايالات متحده گذرانده، فرصتي براي تدريس و تحقيق و تبادل نظر به دست آورند. در نتيجه اين ديدارها، برنامه ديدار متقابل به وجود آمده و فرصتي به محققان متخصص در مطالعات مربوط به ايران خواهد داد که براي مدتي در دانشگاههاي ايران به تدريس بپردازند و به تحقيقات علمي خود ادامه دهند.
6) اصلاح و توسعه وسايل کمک آموزشي: برنامه رد و بدل کردن مطالب درسي مانند نوارهاي زبان، اسلايد، فيلم و مهمتر از همه نرم افزارهاي رايانه اي و ديگر وسايل سمعي و بصري بين دو کشور مي تواند کمک بزرگي به بهبود وضع تدريس استادان بکند. براي اين کار مي توان وجوه معيني براي خريد و ايجاد وسايل فني و جديد آموزشي در نظر گرفت.

 

منبع:یزدان پرست، حمید؛ (1387) نامه ایران؛ مجموعه مقاله ها، سروده ها، و مطالب ایران شناسی، جلد چهارم، به کوشش حمید یزدان پرست، تهران، اطلاعات، چاپ یکم.