نقش هنر در تبلیغ دین (1)


 





 

مقدمه
 

عصر حاضر را عصر اطلاعات و ارتباطات می دانند و انتقال اطلاعات و برقراری ارتباطات جز به مدد تبلیغ و رسانه میسر نیست.از اینروست که تبلیغ رگ حیاتی دنیای نوین به شمار می آید.
در عصری که آکنده از پیامهای تبلیغی است،پیامها یا تبلیغات دینی به ویژه در کشورهایی که بر دینداری تأکید می ورزند به وفور دیده می شود.بدیهی است که در دنیای امروز که فرهنگ ها،تمدن ها ،ادیان و تمام ارکان هویت ساز ملل هدف آماج جهانی شدن قرار گرفته است، برای حفظ این عناصر و در پی آن صیانت از هویت ملی باید از طریق تبلیغ کوشید تا هویت فردی و ملی در امان بماند. در این میان تبلیغ در حوزه دین که یک رکن اساسی در فرآیند هویت سازی یک ملت و جامعه است باید مورد مداقه و پژوهش قرار گیرد و راهکارهای مناسب برای کارایی بیشتر آن جستجو شود.در این راستا هنر با توجه به زبان ارتباطی خاص خود چنانچه به درستی مورد توجه قرار گیرد می تواند بهترین وسیله و عامل برای تبلیغ و اشاعۀ دین باشد.چراکه اگر بپذیریم در مقوله تبلیغ سه رکن اصلی پیام دهنده،پیام گیرنده و خود پیام وجود دارد در موضوع مورد بررسی ما، نقش هنر در تبلیغ دین ،پیام دهنده در حقیقت هنرمند دیندار و هنر عجین شده با اندیشه و تفکر دینی است.پس برای رسیدن به تأثیر مطلوب در عرصۀ تبلیغ دینی لازم است هنر به عنوان مؤثرترین امکان جهت انتقال پیام توسط مبلغ دین به درستی شناخته شود.

تعاریف اولیه
 

الف-دين: معناى دين را از مناظر گوناگون مى‏توان بررسى كرد، اولين راه آنست كه مطابق معناى لغوى آن، دين را هر گونه راه و روشى كه براى چگونه زيستن و تعیین مسير حركت در زندگى برگزيده مى‏شود اطلاق نمائيم1. منظر خاص‏تر كه در اكثر مواقع نيز مراد از دين اين گونه برداشت است، آن است كه دين را اعتقادات و مبادى جهان بينى خاصى اطلاق نمائيم كه ارتباط انسان را با ماوراءالطبيعه برقرار مى‏نمايد. از اين منظر هر گونه اعتقادى كه اين ارتباط را برقرار سازد دين ناميده مى‏شود. اين منظر نيز به دو ديدگاه قابل تقسيم است: ديدگاهى كه دين قابل قبول را منحصر به اديانى ميداند كه پيروان آنها ضمن اعتقاد به مبادى مربوط به ماوراءالطبيعه به خالق يگانه و واحد نيز معتقد هستند، كه نمونه بارز آن اديان توحيدى هستند. و ديدگاه ديگر مشتمل بر اديانى است كه به شيوه‏هاى گوناگون اعم از پرستش الهه‏ها، عناصر طبيعى (زمينى و سماوى)، بت پرستى، و ساير صور شرك ظهور نموده‏اند. هر ديدگاهى موجد و بانى و مروّج نوعى جهان بينى خاص است.2
وقتى صحبت از دين به ميان مى‏آيد طبيعى است كه شناسايى يك سرى باورها و يك نوع جهان بينى و هستى‏شناسى و غايت و آرمانى براى زندگى و حيات لازم مى‏آيد كه بسته به ماهيت آن دين مورد نظر با تغييراتى قابل توضيح هستند. جملگى اين موضوعات بر فعاليتهاى انسان و از جمله هنر او نيز اثر مى‏گذارند. مراد اين نوشتار از دين عبارت است از نوعى مشى و زندگى كه بر پايه ايمان به خالق، معنادار بودن حيات، و باور به حيات پس از مرگ، و تسلط سنت ازلى بر عالم وجود، استوار شده است.
ب-تبلیغ: تبلیغ در مفهوم کلی عبارت است از رساندن پیام توسط برقراری ارتباط به منظور ایجاد دگرگونی در بینش و رفتار و افکار پیام گیرنده. در لغت نامه دهخدا در معنای تبلیغ دین اینچنین آمده است:«تبلیغ یعنی رساندن،خواندن کسی به دینی،عقیده ای و مظهری و مسلکی و روشی یا کشیدن کسی به راهی که تبلیغ کننده قصد آن دارد».3
همچنین در فرهنگ معین در تعریف تبلیغ آمده:«موضوعی را با انتشار اخبار(به وسایل مختلف مانند رادیو،تلویزیون،روزنامه و...)در اذهان عمومی جاگیرکردن»4به نظر می رسد تبلیغ ابتدا فقط در زمینۀ مسائل مذهبی به کار می رفته است و رفته رفته عمومیت یافته و موضوعات غیر دینی را نیز در برگرفته است.
واژه های تبلیغ،وعظ و خطابه به ویژه در ادبیات شفاهی مردم،گاهی به معنای هم و گاهی به جای یکدیگر به کار می رود.اما از این سه،هیچ یک گستردگی معنای واژه «تبلیغ» را ندارد.«وعظ» که در میان لااقل قشری از جامعه(روحانیون) مترادف با «تبلیغ» شمرده می شود،فقط با بخشی از معنای گستردۀ تبلیغ نزدیکی دارد:«وعظ و وعظ کردن:پند دادن کسی را،بیان کردن روایات و احکام شرعی بالای منبر،...»5.می توان گفت «وعظ» یکی از راهها و جلوه های تبلیغ است؛خطابه نیز از نظر مفهوم،بیش از آنکه به تبلیغ نزدیک باشد به وعظ نزدیک است.6
در برخی متون از جمله جامعه شناسی و روان شناسی تبلیغ اینگونه تعریف شده است:«تبلیغ، انتشار و انتقال اطلاعات و عقاید و دیدگاههایی است بین فرد یا افرادی به منظور نفوذ و ایجاد دگرگونی و تأثیر در روحیات،افکار و رفتارهای آنها»7
مراد از متون اسلام شناسی متن هایی است که توسط مسلمانان و پیرامون تحلیل دیدگاههای اسلام نگاشته شده و در آنها ذکری از «تبلیغ اسلامی» یا «تبلیغ در اسلام» به میان آمده است.برخی از این متون مستقیماً پیرامون تبلیغ به رشتۀ تحریر در آمده است و برخی دیگر پیرامون موضوعی دیگر است و به مناسبتی به تبلیغ پرداخته است.قابل ذکر است که در متون عربی دو واژه «دعوت» و «اعلام اسلامی» مورد بررسی قرار گرفته است.
در ادامه تعریف تبلیغ در کلام برخی از بزرگان و نیز برخی ازمتون اسلامی آورده می شود:
حضرت امام خمینی(ره): تبلیغات (به عنوان یکی از اصول بسیار مهم اسلام) همان شناساندن خوبیها و تشویق به انجام آن و ترسیم بدیها و نشان دادن راه گریز و منع از آن است.8
حضرت آیت الله خامنه ای: معنای واقعی تبلیغ... یعنی رساندن حقایق و واقعیتها به گوش مردم جهان.9 و نیز:تبلیغ در اسلام یعنی رساندن حقایق اسلام به دنیا.10
مرحوم شهید مطهری(ره): مسأله تبلیغ، به معنای صحیح و واقعی،رساندن و شناساندن یک پیام(پیام دینی) به مردم است؛آگاه ساختن مردم به یک پیام(پیام دینی)و معتقد کردن و متمایل نمودن و جلب نظرهای مردم به یک پیام(پیام دینی) است.11
تفسیر موضوعی قرآن:تبلیغ و خطابه،عبارت است از:مشافهه و سخن گفتن با جمهور و عامه،به منظور قانع کردن و استماله آنان در جهت اسلام.12
کتاب «مبانی تبلیغ»:ایجاد تغییرات مناسب در افکار عمومی برای رسیدن به اهداف مطلوب که این تغییرات هدفی است که تنها در رشد و تعالی فرد و جامعه ارزش وجودی پیدا می کند.13
کتاب«گامهایی در راه تبلیغ»:بیدار کردن استعدادهای خفته و زنده کردن دلهای مردم و به کار انداختن فطرت پاک الهی و پاسخگویی به شبهات ملحدین و منحرفین و خلاص گردانیدن ساده دلان اسیر در دام شبهات و ضلالت؛ و رسوا و محکوم کردن سیاستهای شوم ضد دین.14
و نیز: القای رحمانی ظریف منویات شارع مقدس.15
از تعاریف فوق می توان نتیجه گرفت که در متون اسلام شناسی:«تبلیغ،شاخه ای از ارتباطات است که از طریق ابلاغ و رساندن دین اسلام به کمک هر وسیلۀ ممکن و مشروع،می خواهد مردم را به سوی اسلام متمایل سازد.»16
تبلیغ در دیدگاه روحانیون:«تبلیغ یعنی رساندن (پیام) اسلام (از طرف روحانیون درس خوانده و آگاه) به مردم به هر وسیله ای»17
در قرآن کریم برای تبلیغ ،کلمات بلغ،تبشیر،تخویف،هدایت و دعوت و امربه معروف و نهی از منکر آمده است که هریک به بعدی از ابعاد تبلیغ اشاره دارد.
ج- هنر: در خصوص ارائه تعریف از هنر باید گفت که شکل اصیل و متعال هنر پدیده ای است که به شدت تعریف گریز است و نمی توان آن را درقالب عبارات محصور نمود و این تعریف گریزی ریشه در ذات هنر دارد. فیلسین شاله فیلسوف فرانسوی در تعریف هنر می گوید:«هنر، کوششی است که برای ایجاد زیبایی یا ایجاد عالم ایده آل می شود.»18 و به اعتقاد لئون تولستوی «هنر،سرایت دادن و اشاعه عاطفه است.هنرمند راستین کسی است که عاطفه را نشان می دهد و عواطف مخاطبان را بر می انگیزد»19.وی همچنین در جایی گفته است:«وقتی انسان،آگاهانه و به معیت علائم خارجی،احساساتی را که خود تجربه کرده است، به صورتی زیبا به دیگران انتقال دهد بطوری که این احساسات به ایشان سرایت کند و آنان را از همان مراحل حسی و عاطفی که او گذشته است عبور دهد،عملش بنام هنر و خود او بنام هنرمند نامیده می شود.»20
هربرت رید معتقد است:«هنر بیان هر آرمانی است که هنرمند توانسته باشد آنرا در صورت تجسمی تحقق بخشد.»یا در جایی دیگر گفته:«هنر، کوشش است برای آفرینش صور لذت بخش»21.
محمد قطب از پژوهشگران اسلامی در کتاب مهج الفن الاسلامی نوشته:«هنر کوشش بشری است برای تصویر تأثیرات ناشی از حقایق هستی که در حس ایجاد می شود،تصویری زیبا و زنده و مؤثر»22.
با عنايت به همه تعاريفى كه در مورد هنر مى‏شود به طور ساده مى‏توان گفت كه هنر بيان آراء و نظريات يك جهان‏بينى و يك مكتب فكرى به‏گونه‏اى جذاب و گيرا و مؤثر مى‏باشد. گذشته از تعاريفى كه از هنر در كتاب‏ها مسطور است و يا متفكران و مصلحان و انديشمندان از آن سخن گفته‏اند، نوعى تعريف و يا دسته‏بندى در جامعه و در ميان عامه مردم رواج دارد كه اگر چه تعاريفى نانوشته و نامدون هستند ولى به هر حال به عنوان تعريفى رايج از هنر نبايد مورد غفلت قرار گيرند. اين تعاريف تا حد زيادى بر كميت و نوع متمركز بوده و از كيفيت و اهميت غفلت مى‏ورزد. مثلاً هر بازيگر و هر نوازنده و هر نگارگر و هر نويسنده و هر مجسمه‏ساز و هر ساختمان‏سازى را هنرمند و هر نوع عمل اين (به زعم خويش هنرمندان را) هنر و اثر هنر متلقى مى‏نمايد. در حالى كه تفاوت است بين هنر و تقليد، فرق است ميان هنر و شبه هنر، وبالاخره هنر با مهارت دو مقوله متفاوت هستند و بسيارى تفاوت‏هاى ديگر كه بين اصل و مجاز مى‏توان برشمرد. و به همين دليل است كه در مواضع مختلف تعابير مختلف هنر توضيح و تشريح شده‏اند.23در بسيارى از گونه‏هاى هنر (به ويژه هنرهاى دنيوى) انسان معمولاً موضوع را مى‏داند ولى به طرز خاصى به او گوشزد مى‏شود. براى نمونه برخى تعاريف، خلاصه‏گويى بديهيات را (كه البته نوعى و درجه‏اى از هنر است) هنر بارز مى‏دانند. مثلاً تابلويى كه در گوشه آن يك قرص وجود دارد و يا لكه‏اى قرمز روى بومى سفيد را به معناى بيان مسئله مهم جهان معاصر قلمداد مى‏كنند. به اين ترتيب كه هنرمندى قرص و هنرمندى ديگر جنگ را به عنوان مشكل اصلى جهان مطرح مى‏كنند و در اين راه تنها به نشان دادن نشانه‏اى قراردادى از آن اكتفا مى‏نمايند. در حالى كه هر يك از آنها مى‏توانند اثرات گوناگونى بر انسان‏ها و جوامع مختلف و حتى نهايت زندگى بشرى داشته باشند. مى‏توانند ارزش‏هاى جوامع را دگرگون نمايند. مى‏توانند اوج فداكارى‏ها و ايثارها و زبونى‏ها و جنايت‏ها و رشادت‏ها و سرگشتگى‏ها و بيمارى‏ها و بسيارى از اين قبيل موضوعات را نشان دهند. پس موضوع اصلى، معرفى مسأله نيست بلكه عواقب و اثرات و حتى زمينه‏هاى موجد آن هستند كه اهميت دارند.
د- انسان: در مکاتب مختلف تعاریف متفاوتی از انسان عرضه شده است.در این نوشتار هدف ما بررسی تعریف انسان از دیدگاه اسلام است.
در دیدگاه اسلامی انسان را باید در ارتباط با خدا معنی و تفسیر کرد و جز در این رابطه اصلاًمعنی پیدا نمی کند.انسان خدا باور،و مؤمن به «الله» و معتقد به اصول الهی،مطمئن است،یقین دارد،دارای توکل است،تکیه گاه و پناهگاه دارد و احساس وابستگی و اتصال به مبدأ قدرتها و کانون عظمت ها می کند و خود را بی نیاز از همه چیز و نیازمند به خدا می بیند.
انسان، در هستی جایگاهی بلند و ارزشی والا دارد.عنصری است دو بعدی:قبضه ای از گلِ زمین، و دمی از روح خدا...و هرکدام به جهتی سوق می دهد.و این هردو بعد، تشکیل دهندۀ انسان است و در کشاکش این دو بعد،و نزاع این قوای رحمانی و جنود شیطانی،انسان گاهی مغلوب بعد لجنی و گاهی مجذوب کشش الهی است.
انسان با بهره گیری از خصیصۀ انتخاب و گزینش که در اوست می تواند رو به کمال مطلق و تا خداگونه شدن پیش رود و یا در اثر سوء انتخاب،به پستی و تباهی سقوط کند.انسان در آفریدن لحظات «هبوط» و «عروج» نقش دارد.و با انتخاب می تواند در حالات سقوط،یا اوج گیری،میخکوب شدن به زمین یا درخشندگی به نور الهی را برای خود فراهم آورد.24
هنر اسلامی وظیفه ای که دارد، شناخت این دو بعد در انسان، و ترسیم نقش اراده و انتخاب، در حرکت در جهت کمال است.نشان دادن لحظات هبوط یک انسان،بعنوان نقطه های اوج و قهرمانی و عظمت،خطر و جنایتی است که هنر غربی گاهی به آن گرفتار می شود و نقاط ضعف بشر را حقایق قابل تحمل می داند و انسان هایی را که یا نمی خواهند و یا نمی توانند به بالا عروج کنند،به صورت ایده آل مطرح می کند و در این موارد،«عروج» را خرافات، و «هبوط» را حقیقت می داند و می گوید:آنچه «هست»،بهترین است!...
اما واقعگرایی اسلامی در هنر،لحظه های هبوط را انکار نمی کند، ولی آنرا تمجید هم نمی کند. در عین حال که به نقاط ضعف اعتراف می کند،در جهت «برطرف» شدن آنها حرکت می کند،و اینجاست که راه و شیوۀ هنر اسلامی و غربی در مورد انسان، از هم جدا می شود.
هنر دینی و مکتبی باید دائماً انسان را در فاصلۀ «خاک» تا «خدا» و «ماده» تا «معنی» رو به تعالی و تکامل ببرد.حکمت،اساس زندگی رو به کمال است و هنر باید در خط حکیمانه سیر کند. هنر مکتبی، باید روح عطشناک انسان را که متمایل به ابدیت است، سیراب کند.25

پي‌نوشت‌ها:
 

1 - براى مطالعه در معناى دين رجوع شود به: دهخدا، على اكبر، لغت نامه دهخدا (ج 8)، تهران، دانشگاه تهران، 1377؛ طباطبايى، (علامه) سيد محمد حسين، تفسير شريف الميزان: مجلدات 6 و 15 و 29 و 31، ترجمه موسوى همدانى، سيد محمد باقر ؛ محمدى ، و جعفرى، (علامه) محمد تقى، تفسير و نقد و تحليل مثنوى جلال الدين محمد مولوى، (ج 6) انتشارات اسلامى، تهران، 1351
2 - چيتيك، ويليام، تئولوژى و توسعه،ترجمه سيد محمد آوينى ، نامه فرهنگ، شماره 12، زمستان 1372.
3 -دهخدا، علی اکبر،لغت نامۀ دهخدا(ت- تدجیح)، 1335ش، ص 343.
4 - معین، محمد، فرهنگ معین، 1363،ج 1،ص 1025.
5 - همان.
6 - همان، ص1428.
7 - خندان،محسن، تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی،مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی،1374، ص 62.
8 - روزنامۀ جمهوری اسلامی، 15 فروردین ماه 1368.
9 - همان، 5 دی ماه 1360.
10 - همان، 15 فروردین ماه 1361.
11 - مطهری، مرتضی، ده گفتار، صدرا،1361، ص 210.
12 - خزعلی، ابوالقاسم، تفسیر موضوعی(1و2)،د دانشگاه امام صادق، 1364، ص124.
13 - زورق،محمدحسن، مبانی تبلیغ، سروش، 1368،ص 39.
14 - فضل الله، علامه سیدمحمد حسین، گامهایی در راه تبلیغ، ترجمه احمد بهشتی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1367،ص19.
15 - همان، ص 70.
16 - خندان، محسن، تبلیغ اسلامی و دانش ارتباطات اجتماعی، سازمان تبلیغات اسلامی، 1374،ص 89.
17 - همان
18 - شاله،فیلسین، شناخت زیبایی، ترجمۀ علی اکبر بامداد، طهوری،ص 25.
19 - تولستوی، لئون، هنرچیست؟،ترجمۀ کاوه دهقان،امیرکبیر،1373.
20 - همان.
21 - رید، هربرت، معنی هنر،ص 6.
22 - قطب، محمد، منهج الفن الاسلامی.
23 - نقى زاده، محمد، تأثير متقابل هنر و اقتصاد در جوامع سنتى و مدرن، مجله هنر دينى، شماره 6، زمستان 1379.
24 - محدثی، جواد، هنر در قلمرو مکتب،دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم،1374،ص 90.
25 - همان، ص95.
 

منبع:artesfahan.ir