علائم و راهکارها
 
چکیده
در یک کلام می‌توان گفت که انسان است و اندیشه‌هایش. اگر اندیشه منفی باشد: یا انسان را برای همیشه متوقف کرده یا به انحراف برده و در مسیری خارج از مسیر واقعی خلقت بشریت می‌کشاند. و اگر اندیشه مثبت باشد: انسان را به سر منزل خیر و صلاح و موفقیت خواهد رساند. ما در این مقاله برای واکاوی مثبت اندیشی و مثبت گرایی مباحثی ارائه نمودیم از قبیل: نوگرایی مثبت، نشاط و مثبت گرایی در متون دینی، تأثیر کلام، علائم مثبت اندیشی، تغییر نگرش منفی به مثبت، تغییر زاویه دید به زندگی، خوش بینی، تأثیر رنگ‌ها و...


تعداد کلمات 6154/ تخمین زمان مطالعه 31 دقیقه
نویسنده: حسن مانیان
 

مقدمه

جهت‌گیری افراد خوش بین در زندگی، چنین است، وقایع خوب را در زندگی به حساب خود می‌گذارند ولی اتفاقات ناگوار و ناخوشایند را به شرایط، تصادف و اتفاق، یا اشتباه نسبت می‌دهند. بنابراین، افراد خوش‌بین، احساس توانمندی و مسئولیت می‌کنند ولی افراد بدبین، خود را مقصر وقایع و اتفاقات بد و ناگوار می‌دانند و امور خوب را به حساب شانس می‌گذارند و در نتیجه، احساس بی کفایتی و ناتوانی می‌کنند. اگر می‌خواهید فرد خوش‌بینی باشید، نقشی را که در ایجاد یک واقعه مثبت دارید، مشخص سازید و سپس به سبب این نقش، از خود تعریف و تمجید کنید و به تحسین خود بپردازید.
 

نوگرایی مثبت

جهان طبیعت با تغییر و نو شدن عجین است، پس انکار و یا جبهه‌گیری در برابر آن، کاری عبث می‌باشد؛ اما بدیهی است که هر نوع تغییر و تحولی، مطلوب و پسندیده نیست. به همان اندازه که آمدن بهار، طراوت و شادابی ایجاد می‌کند، پاییز و زمستان رِخوَت و سُستی به دنبال دارد. همان طوری که انسان از تبدیل شکوفه به میوه خوشحال می‌شود از فاسد شدن میوه ناخرسند می‌گردد؛ بنابراین نمی‌توان بر هر تغییر و تازه شدنی مُهر تأیید زد.
 

مثبت‌اندیشی

مثبت‌گرایی به معنای داشتن نگرش‌ها، افکار و رفتار و کرداری خوش‌بینانه در زندگی است. به عبارت دیگر، از نظر روان‌شناسی، مثبت‌گرایی هم مثبت‌اندیشی است و هم مثبت‌کرداری. (1)

مثبت‌اندیشی به شما کمک می‌کند تا به بهترین شکل با زندگی کنار بیایید. برای داشتن یک زندگی مثبت‌تر، اولین قدم، آن است که احساسات، افکار و باورهای خود را بشناسید.
مثبت‌اندیشی صرفاً در داشتن افکاری خاص خلاصه نمی‌شود، بلکه نوعی رویکرد و جهت‌گیری کلی درباره زندگی است، مثبت‌اندیشی یعنی توجه داشتن به امور مثبت در زندگی و نپرداختن به جنبه‌های منفی. مثبت‌اندیشی به معنای آن است که تصور خوبی از خویش داشته باشیم، نه آن که همواره خود را سرزنش کنیم. مثبت‌اندیشی یعنی نیک اندیشیدن درباره دیگران و حسن ظن داشتن به آن‌ها و با دیگران به صورت مثبت برخورد کردن. مثبت‌اندیشی به این معناست که انتظار داشته باشیم تا در دنیا به بهترین چیزها برسیم و یقین داشتن به این که به خواسته‌های خود خواهیم رسید.
مطالعاتی که در سال‌های 1953 و 1984 و 1990 و 1993 و 2002 انجام گرفته نشان داده است، کسانی که مثبت‌اندیش هستند، در مقایسه با افراد منفی‌باف، در دوران میان‌سالی سالم‌ترند و از نظر شغلی موفقیت‌های بیشتری دارند. این مطالعات نشان داده که احتمال آن که افراد مثبت‌اندیش، کار خود را ترک کنند، نصف افراد منفی‌باف است ولی احتمال شادمانی آن‌ها سی برابر افراد منفی‌باف است و به طور متوسط هم هفت سال و نیم بیشتر از آن‌ها عمر می‌کنند. (2)
 

نشاط و مثبت گرایی در متون دینی

امام علی (ع) می‌فرمایند: «به کلمه‌ای که از (دهان) کسی خارج می‌شود و تو برایش احتمال خیری می‌یابی گمان بد مَبَر». (3)
بهترین آیین‌ها، با طبیعت آدمی و سازمان آفرینش او سازگار بوده، نیازمندی‌های طبیعی و فطری‌اش را برآورد؛ در غیر این صورت، نه قابل عمل است و نه می‌تواند آدمی را خوشبخت و سعادتمند سازد. تعالیم اسلام به دلیل توجه به این نیازها و متناسب بودنش با فطرت آدمی است.
به گفته علامه طباطبایی، اسلام، نه انسان را از نیروها غرایز و خواسته‌هایش محروم می‌کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه‌های مادی معطوف می‌دارد؛ نه او را از جهانی که در آن زندگی می‌کند، جدا می‌سازد و نه او را بی‌نیاز از دین و شریعت، به حساب می‌آورد و این سه زاویه، مثلثی را ترسیم کرده که انسان در محدوده آن کمال مقصود خود را به دست می‌آورد و به سعادت ابدی می‌رسد و اگر یکی از این زاویه‌ها باز شود و نادیده تلقی گردد، انسان را دچار سقوط می‌کند و از اوج انسانیت به ورطه هلاکتش می‌کشاند. (4)
از شادی تعاریف گوناگونی شده، مانند: «احساس مثبتی که از حس ارضای پیروزی به دست می‌آید»، «مجموع لذت‌های منهای درد»، «حالتی که در فرآیند نیل به علاقه‌ها در آدمی به وجود می‌آید». این پدیده هر چند از زوایای گوناگونی تعریف و تشریح شده است، ولی به اتفاق اندیشمندان یک ضرورت و به گفته علامه طباطبایی، اسلام، نه انسان را از نیروها غرایز و خواسته‌هایش محروم می‌کند و نه همه توجه را به تقویت جنبه‌های مادی معطوف می‌دارد؛ نه او را از جهانی که در آن زندگی می‌کند، جدا می‌سازد و نه او را بی‌نیاز از دین و شریعت، به حساب می‌آورد و این سه زاویه، مثلثی را ترسیم کرده که انسان در محدوده آن کمال مقصود خود را به دست می‌آورد و به سعادت ابدی می‌رسد و اگر یکی از این زاویه‌ها باز شود و نادیده تلقی گردد، انسان را دچار سقوط می‌کند و از اوج انسانیت به ورطه هلاکتش می‌کشاند.نیاز اساسی انسان به شمار می‌آید؛ چه کسی را می‌توان یافت که مدعی باشد نیازمند به شادی نیست؟ اصلاً اساس جهان هستی و پدیده‌های آن به گونه‌ای طراحی شده‌اند که در آدمی شادی ایجاد کنند. بهار با طراوت، صبح پر لطافت، طبیعت با ظرافت، آبشارهای زیبا، گل‌های رنگارنگ، دیدار دوستان، ازدواج و پیوند و انسان و... همه، شادی‌آور و مسرّت‌بخش است. از آن جا که شادی، ناکامی، ناامیدی، ترس و نگرانی را از انسان دور می‌سازد، روان‌شناسان به ایجاد و تثبیت آن در انسان دستور اکید داده‌اند و این همه حکایت‌گر این حقیقت است که شادی نیاز اساسی و ضروری می‌باشد.
با کندوکاو در نظریات و گفته‌های دانشمندان و متون معتبر، می‌توان موارد ذیل را در زمره عواملی بر شمرد که حالت شادی و نشاط را در انسان پدید می‌آورند: *ایمان *رضایت و تحمل *پرهیز از گناه *مبارزه با نگرانی *تبسم و خنده *مزاح و شوخی *روی خوش *خود آرایی *پوشیدن لباس‌های روشن *حضور در مجالس شادی *ورزش *امید به زندگی *کار و تلاش *سیر و سفر *تفریح *تلاوت قرآن *تفکر در آفریده‌های خداوند *صدقه دادن *نگاه کردن به سبزه‌ها و... (5)
قرآن برخی عوامل شادی و نشاط را مخصوص مؤمنان دانسته است؛ «قُل مَن حَرَّمَ زِینَةَ الله الَّتِی أَخرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِن الرِّزقِ قُل هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الحَیاةِ الدُّنیَا خالِصَةً یَومَ القِیَامَة؛ بگو (در برابر کسانی که بسیاری از مواهب زندگی را تحریم می‌کردند) ای پیغمبر چه کسی زینت و آرایش و زیبایی‌هایی را که خداوند از درون طبیعت برای بندگانش بیرون کشیده، حرام کرده است. بگو این مواهب پاک و این زیبایی‌ها برای مردم با ایمان در همین زندگی دنیا و در زندگانی جاوید آخرت قرار داده شده است. با این تفاوت که در این دنیا، زیبایی‌ها به زشتی‌ها آمیخته است؛ شادی‌ها به غم آلوده و آمیخته است؛ ولی در دنیای دیگر و در روز رستاخیز، این زیبایی‌ها و این مواهب پاک، برای مردم با ایمان به صورت خالص وجود دارد». (6)
در این‌باره حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: «مؤمن شوخ و شاداب است». (7)
حضرت علی (ع) می‌فرمایند: «شادمانی، گشایش خاطر می‌آورد». (8) نیز در جای دیگر می‌فرمایند: «اوقات شادی، غنیمت است». (9) همچنین می‌فرمایند: «هرکس شادی‌اش اندک باشد، آسایش او در مرگ خواهد بود». (10)
امام صادق (ع) می‌فرمایند: «هیچ مؤمنی نیست که شوخی در طبع او نباشد». (11) نیز می‌فرمایند: «شوخ طبعی، بخشی از حسن خلق است». (12)
امام رضا (ع) می‌فرمایند: «کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد؛ وقتی برای عبادت و خلوت با خدا، زمانی برای تأمین معاش، سعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب‌هایتان واقف می‌سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص می‌دهید و از شادی ساعت‌های تفریح، نیروی لازم برای عمل به وظایف وقت‌های دیگر را تأمین کنید». (13)
در سیره معصومان، عنصر شادی آن‌چنان اهمیت دارد که علاوه بر تأیید آن به بسترسازی، زمینه‌سازی و ایجاد آن نیز توصیه شده است. (14)
یکی از صحابیان از رسول خدا (ص) پرسید: «آیا اگر با دوستان خود، شوخی کنیم و بخندیم، اشکالی دارد؟» حضرت فرمودند: «اگر سخن ناشایستی در میان نباشد، اشکالی ندارد». (15)
 

شناسایی علائم و نشانه‌های مثبت‌اندیشی

دید شما نسبت به زندگی، ترکیبی است از احساسات، افکار، باورها و عقایدی که دارید. اگر خواهان آن هستید که دیدگاه منفی خود را به دیدی مثبت تغییر بدهید، اولین گام اساسی در این مسیر، شناسایی و تمایز قائل شدن بین احساسات، افکار و باورهای خود است.

از فکر کردن به نتایج منفی خودداری کنید. چون هر چیزی را که به ذهنتان راه دهید در آنجا رشد خواهد کرد. بنابراین فقط و فقط بهترین افکار را به ذهن خود راه دهید. این افکار را پرورش دهید و بر آن‌ها تمرکز کنید، آن‌ها را تأیید کنید، آن‌ها را مجسم کنید، درباره آن‌ها دعا کنید و آن‌ها را با ایمان احاطه کنید. بگذارید این افکار، دل‌مشغولی شما بشوند. انتظار بهترین نتیجه را داشته باشید تا قدرت ذهنی خلّاق که قدرت خداوند آن را هدایت می‌کند بهترین نتیجه را عاید شما بکند. (16)
• تصمیم بگیرید که در زندگی، کاستن از شکست‌ها و افزودن بر موفقیت‌ها را هدف خود قرار دهید. این امر به شما کمک می‌کند تا در هر کاری که انجام می‌دهید، به جنبه‌های مثبت توجه کنید.
• راه‌کارهای مثبت‌اندیشی را تا زمانی که به صورت بخشی از فعالیت‌های روزمره شما دربیایند و بتوانید آن‌ها را بدون هیچ زحمتی انجام دهید، دائماً تمرین کنید.
• به این نکته توجه کنید که افراد خوش‌بین، در کارهای خود موفق‌ترند، سالم‌ترند، و در مقایسه با دیگران، کمتر دچار افسردگی می‌شوند.
• هر زمان که پیش‌بینی نتیجه یک وضعیت می‌پرازید، از خود سؤال کنید که چطور می‌توانید به یک نتیجه خوب برسید و برای رسیدن به این وضعیت خوب، به چه منابعی نیاز دارید.
• عادت به شاد بدون با فکر کردن به مطالب خوشحال کننده به وجود می‌آید.
• اگر انتظار داریم از برکت آرامش در زندگی‌مان برخوردار شویم باید به طور دائم خودمان را به سکوت مقید کنیم.
• ایمان قلبی و به کار بردن اصول و روش‌های مذهبی، آرامش و آسودگی به همراه می‌آورد و به این ترتیب، قدرت جدیدی به جسم، روح و ذهن می‌دهد.
• افکارتان را کنترل کنید. به خاطر بسپارید که اغلب اوقات همانی می‌شوید که به آن فکر می‌کنید.
• اتفاقات گذشته و وقایع فراروی ما، در مقایسه با آن چه در درونمان قرار دارد، بسیار حقیر و ناچیزند.
 


تأثیر کلام

کلام ناخواسته روی زندگی ما اثر می‌گذارد. فکر حتی اگر دروغ هم باشد می‌تواند روی ما اثر بگذارد. موقعی که یاد می‌گیری ارزش فکر را تشخیص بدهی یعنی ارزشی که تو برای آن قائل هستی، ذهنت مجدداً می‌تواند آرامش خود را به دست آورد یا آن را حفظ کند.

تو هستی که باید با مشکلات مبارزه کنی آگاه باش لزومی ندارد که اضطراب ناشی از مشکلات را تحمل کنی، یا اجازه بدهی مشکلی آنقدر در نظرت مهم جلوه کند که تو را از پای در بیاورد.
طی کردن این راه ممکن است به نظرت دشوار باشد ولی هرگز از آن دست بر ندار. اغلب مردم می‌خواهند خوشبخت باشند، ولی نمی‌دانند در جست و جوی چه چیزی هستند. پس به ناچار بدون آن که هرگز آن را پیدا کنند، می‌میرند. حتی اگر آن را پیدا کنند، چطور آن را تشخیص دهند؟ آن‌ها دقیقاً مانند کسانی هستند که در جست و جوی ثروت می‌باشند. آن‌ها واقعاً می‌خواهند ثروتمند شوند. ولی اگر ناگهان از آن‌ها بپرسی می‌خواهند چقدر در سال به دست آورند اکثر آن‌ها قادر به پاسخگوئی نمی‌باشند. اگر مقصد را ندانی معمولاً به جائی نمی‌رسی.قول می‌دهم که ارزشش را خواهد داشت. روزی فراخواهد رسید که درمی‌یابی هدف نهائی زندگی‌ات، تسلط بر سرنوشتت و عملی کردن آرزوهایت می‌باشد و بقیه امور اهمیتی ندارد.
اغلب مردم آنچه را که الآن گفتیم درک نمی‌کنند. آن‌ها بر این باورند که این موضوع خوش‌باوری مطلق است. ولی موضوع از عمق بالائی برخوردار می‌باشد. «جهان چیزی جز بازتاب درونت نیست. وضعیت زندگی بیرونی تو بازتابی از تصویر زندگی درونی‌ات است.»
اغلب مردم می‌خواهند خوشبخت باشند، ولی نمی‌دانند در جست و جوی چه چیزی هستند. پس به ناچار بدون آن که هرگز آن را پیدا کنند، می‌میرند. حتی اگر آن را پیدا کنند، چطور آن را تشخیص دهند؟ آن‌ها دقیقاً مانند کسانی هستند که در جست و جوی ثروت می‌باشند. آن‌ها واقعاً می‌خواهند ثروتمند شوند. ولی اگر ناگهان از آن‌ها بپرسی می‌خواهند چقدر در سال به دست آورند اکثر آن‌ها قادر به پاسخگوئی نمی‌باشند. اگر مقصد را ندانی معمولاً به جائی نمی‌رسی. البته خوشبختی معانی مختلفی دارد. برای هر کدام از ما، حتی برای کسانی که بسیار درباره آن فکر کرده‌اند، معانی بسیار متنوعی وجود دارد. ولی دقیقاً آنچه را که ضمیر درونی‌ات احساس می‌کند باید روزانه انجام دهی، انجام داده باشی، هر روز احساس می‌کنی که آزادی، دنیا را وداع کنی. برای کسب اطمینان کامل از این که به کاری که باید انجام دهی مشغول هستی یا خیر، باید به کاری مشغول باشی که آن را دوست داری. کسانی که به انجام کاری مشغولند که آن را دوست ندارند، خوشبخت نیستند، وقت خود را صرف خیال‌پردازی درباره کارهائی می‌کنند که دوست دارند انجام بدهند. کسانی که خوشبخت نیستند، آمادگی ندارند که بدون گوشزد و اخطار قبلی بمیرند. یک فرد معمولی به خاطر امنیت خود و ترس او از دیگران، هرگز کاری را که دوست دارد، انجام نمی‌دهد.
تکرار چنین جملاتی انسان را محکم و با اراده می‌کند: «هر روز از هر جهت بهتر و بهتر می‌شوم»، «آرام باش و بدان که خداوند وجود دارد»، «آرامش عظیم‌ترین تجلّی اقتدار است»، «به محضی که بتوانم بر سرنوشتم حاکم باشم، قادر به انجام هر کاری خواهم بود و هیچ چیز برایم غیر ممکن نخواهد بود.»
هفت گام عملی برای تغییر دادن نگرش منفی به مثبت و تبدیل الگوهای غلط به الگوهای درست
1. طی بیست و چهار ساعت آینده درباره همه چیز از جمله شغلتان، سلامتیتان و آینده‌تان با امیدواری صحبت کنید. روش معمول حرف زدنتان را عوض کنید و با خوش‌بینی درباره همه چیز صحبت کنید. این کار آسان نخواهد بود زیرا احتمالاً عادت شما شده که باید با بدبینی صحبت کنید. باید از این عادت منفی، خودتان را کنار بکشید حتی اگر این کار نیازمند اراده قوی باشد.
2. پس از اینکه بیست و چهار ساعت با امیدواری از همه چیز صحبت کردید این کار را برای یک هفته ادامه دهید. در این صورت می‌توانید یک یا دو روز، واقع‌اندیش باشید. متوجه خواهید شد که آنچه یک هفته پیش از واقع‌اندیش بودن می‌فهمیدید در واقع، بدبینی بوده است. اما آنچه حالا از واقع‌بینی می‌فهمید مفهومی کاملاً متفاوت است. این شروع رسیدن به دیدگاه مثبت است. وقتی بیشتر مردم می‌گویند که واقع‌بین هستند خودشان را فریب می‌دهند چون در واقع دارند منفی‌بافی می‌کنند.
3. شما باید ذهنتان را مانند بدنتان تغذیه کنید و برای این که ذهن سالمی داشته باشید باید افکار سالم و مغذی به آن بدهید. بنابراین از همین امروز به جای افکار منفی، افکار مثبت را در ذهنتان جای دهید. از ابتدای قرآن شروع کنید و تمام جملاتی را که از ایمان سخن می‌گویند، در ضمیر ناخودآگاهتان حک کنید.
4. سعی کنید همه آیات ایمان را به دقت به ذهن بسپارید. این کار وقت می‌گیرد اما به یاد داشته باشید که وقت خیلی بیشتری صرف کرده‌اید که متفکر منفی‌باف بشوید. به تلاش و زمان نیاز دارید تا طرز فکر منفی را فراموش کنید.
5. فهرستی از دوستانتان تهیه کنید؛ مشخص کنید که در میان آن‌ها چه کسی از همه مثبت‌اندیش‌تر است؛ از این به بعد بیشتر با او معاشرت کنید.
6. از بحث و جدل دوری کنید اما هر وقت نقطه نظر منفی ابراز می‌شود با عقیده مثبت و خوش‌بینانه آن را خنثی کنید.
7. زیاد دعا کنید و همیشه دعاهای خود را به شکل شکرگذاری ادا کنید، با فرض این که خداوند به شما چیزهای عالی و شگفت‌انگیز می‌دهد؛ زیرا اگر شما فکر کنید چنین چیزهایی به شما می‌دهد حتماً خواهد داد. «چون ایمان دارید، از نعمت‌های خدا بیشتر برخوردار خواهید شد.»
راز زندگی بهتر و موفق‌تر در این است که افکار قدیمی و ناسالم خود را بیرون بریزید، آن‌ها را با افکار حیات‌بخش و پویا جایگزین کنید. و می‌توانید به این اصل اعتماد کنید: «سرازیر شدن افکار جدید می‌تواند شخصیت و زندگی شما را از نو بسازد.» (17)
 

چگونه دیدتان را نسبت به زندگی تغییر دهید!

1. الگوهای فکرتان را شناسایی کنید.

در مرحله نخست باید الگوهای فکری خود را ارزیابی کنید و بدانید افکار منفی‌تان از چه نوعی هستند و چگونه منجر به استرس می‌شوند. تصور می‌کنید در فکر یک انسان بدبین چه می‌گذرد و بر روی چه چیزهایی تمرکز دارد؟ هنگامی که شما با این موضوعات با دقت بیشتری توجه کنید، بسیار راحت‌تر قادر خواهید بود الگوی فکری خود را تغییر دهید و از شر افکار منفی رهایی یابید.
2. آگاهانه به افکارتان توجه کنید.
هنگامی که دچار استرس منفی می‌شوید، درست در همان لحظه مُچ خود را بگیرید. در واقع، با آگاهی از وجود آن‌ها بسیار زودتر قادر به تغییر این افکار هستید. بنابراین همواره مانند یک بیننده افکار و احساسات خود را ارزیابی کنید و نسبت به آن‌ها کاملاً هشیار باشید؛ به عنوان مثال، وقتی به موضوعی بدبین شدید، در ابتدا آن را یادداشت کنید. از این رو برای خود دفترچه‌ای تهیه کنید و در آن تمام وقایع زندگی‌تان را بنویسید؛ با این عمل، شما می‌توانید مشکلات رفتاری خود را بهتر شناسایی کرده و نسبت به حل آن سریع‌تر اقدام نمایید. برای شروع، بهتر است مدیتیشن کنید؛ در این حالت فرا می‌گیرید ذهنتان را آرام کنید و بر روی افکار و احساسات خود تسلط بیشتری یابید.
3. خود را مورد بازخواست قرار دهید.
حال که متوجه شدید افکار منفی از چه نوعی هستند باید به سراغ بازسازی کامل ذهنتان بروید. در اینجاست که باید خود را زیر ذره‌بین بگذارید و از خود بپرسید، آیا این گونه افکار، کاملاً منطقی به نظر می‌آیند؟ آیا به راستی می‌توان طور دیگری به آن‌ها نگاه کرد؟ آیا تا به حال فکر کرده‌اید با چه نوع افکاری به احساسات بهتری دست خواهید یافت؟ اکنون سعی کنید دیدتان را نسبت به مسائل مختلف تغییر دهید و افکاری را در ذهنتان پدید آورید که احساساتتان را روز به روز بهبود بخشیده و دیدتان را نسبت به زندگی در جهت مثبت تغییر دهد.
4. افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید.
شاید تا به حال توجه کرده باشید که پرستاران به جای لغت «درد» از «ناراحتی» استفاده می‌کنند. به عبارت دیگر مستقیماً این کلمه را به کار نمی‌برند؛ زیرا می‌دانند که بار این کلمه منفی است و ناخودآگاه بر روی ذهن طرف مقابل تأثیر منفی می‌گذارد. بنابراین از لغت ملایم‌تری استفاده می‌کنند. شما نیز می‌توانید این تکنیک را در زندگی‌تان به کار ببرید. یعنی هنگامی که دچار افکار منفی شدید آن را سریعاً تغییر داده و فکر مثبت دیگری را جایگزین آن کنید. همواره جنبه مثبت قضای را نگاه کنید تا به زودی شاهد آرامش و شادی درونتان شوید. یقین داشته باشید با تغییر نوع نگرش خود قادر خواهید بود تغییرات عظیمی را در زندگی‌تان ایجاد کرده و به سوی آرامش درون گام برمی‌دارید.
 

چکیده‌ای از سخنان هین واگنر نابینا (18)

1- پنج نکته که هر روز در زندگی‌ام استفاده می‌کنم و اسم آن را نسخه شخصی گذاشته‌ام:
الف) وقتی صبح از خواب بیدار می‌شوم اگر نتوانم با یک لبخند سلام کنم از رختخواب بیرون نمی‌آیم.
ب) از خالق خود سپاس‌گذاری می‌کنم که هنوز زنده‌ام و می‌توانم برای رسیدن به اهدافم تلاش کنم.
ج) می‌دانم باید بدنم سالم باشد، اگر سالم باشد انرژی خواهم داشت.
د) همیشه به خود یادآوری می‌کنم (حدود 15بار در روز) که هدفم چیست؟
ه) مهربانی کنید که با ارزش‌ترین کارهای زندگی است.
2- برای خود اهداف عالی تعیین کرده و برای رسیدن به آن تلاش کنید.
3- انسان می‌تواند نابینا باشد ولی بصیرت داشته باشد.
4- انسان‌ها توانایی انجام هر کاری را دارند حتی اگر آن کار غیر قابل باور باشد.
5- تا آدم خاصی نباشید و خودتان نخواسته باشید و تلاش نکنید، هرگز به خواسته‌ها و رؤیاهایتان نمی‌رسید.
جمله آخرم: «من نابینا هستم، سؤالم این است که بهانه شما چیست؟!!»
 

خوش‌بینی

طی تحقیقات بسیار، روان‌شناسان به این نتیجه رسیده‌اند که «خوش‌بینی» مهم‌ترین ویژگی است که با استفاده از آن می‌توانید موفقیت و خوشبختی شخصی و حرفه‌ای خود را افزایش دهید. به نظر می‌رسد که افراد خوش‌بین دارای سه ویژگی رفتاری خاص می‌باشند که هر سه را از طریق تمرین و تکرار کسب نموده‌اند.

اول اینکه، افراد خوش‌بین تحت هر شرایطی دنبال نکات مثبت هستند. آن‌ها بدون توجه به مشکلات، همواره به دنبال چیزهای خوب و مفید هستند و هیچ جای تعجبی هم نیست که ظاهراً همیشه آن را پیدا می‌کنند.
دوم اینکه، افراد خوش‌بین در هر شکست یا مشکلی همواره به دنبال گرفتن درسی با ارزش هستند؛ آن‌ها معتقدند: «مشکلات به وجود نمی‌آیند تا ما را متوقف سازند، بلکه پیش می‌آیند تا به ما آموزش دهند.» به نظر آن‌ها در هر شکست یا مانعی، درسی با ارزش نهفته است و برای آموختن این درس مصمم هستند.
سوم اینکه، افراد خوش‌بین برای هر مشکلی دنبال راه حل می‌باشند. هنگامی که مشکل به وجود می‌آید به جای گِله و شکایت یا مقصر انگاشتن دیگران به دنبال راه حل می‌گردند و از خود سؤالاتی از این قبیل می‌پرسند: «راه حل چیست؟ حالا چه می‌توان کرد؟ قدم بعدی چیست؟»
به علاوه، افرادی که بر حسب عادت خوش‌بین و مثبت هستند به طور مدام به اهدافشان فکر می‌کنند و درباره آن صحبت می‌کنند. به جای فکر کردن و صحبت کردن در مورد گذشته و جایی که از آن آمده‌اند، به آینده و جایی که قرار است به آن بروند فکر کرده و در مورد آن صحبت می‌نمایند. آن‌ها همواره به جلو نگاه می‌کنند نه به عقب.
هنگامی که به طور مدام اهداف و ایده‌آل‌های خود را مجسم می‌نمایید و به شیوه‌ای مثبت با خود سخن می‌گویید احساس می‌کنید که از تمرکز و انرژی بیشتری برخوردارید، اعتماد به نفس و خلاقیت بیشتری دارید و کنترل قدرت فردیتان بیشتر شده است. و در نهایت اینکه هر اندازه خوش‌بین‌تر باشید و انگیزه بیشتری داشته باشید برای آغاز کار مشتاق‌تر و برای ادامه آن مصمم‌تر خواهید بود. (19)
 

انعکاس زندگی

روزی پدر و پسری داشتند در کوه قدم می‌زدند که ناگهان پای پسر به سنگی گیر کرد و به زمین افتاد و فریاد او به هوا رفت. به محض آن که او «آی‌ی‌ی» ناشی از درد را به زبان آورد، صدایی از دور دست نیز آمد که «آی‌ی‌ی» می‌گفت. پسر که از آن صدا تعجب کرده بود و فکر کرد کسی مسخره‌اش کرده، فریاد زد: «کی هستی؟» و پاسخ آمد: «کی هستی؟» پسر که عصبانی شده بود فریاد کشید: «ترسو» و باز صدایی بَم و آرام پاسخ داد: «ترسو» پسرک با تعجب به پدرش که لبخند می‌زد نگاهی انداخت و گفت: «چه کسی اینجاست؟ چرا زمین خوردن مرا مسخره می‌کند؟»

پدر با لبخدی مهربان به فرزندش گفت: «صبر کن، حالا به این گوش بده.» و سپس با صدای بلند فریاد زد: «تو یک قهرمان شجاع هستی.» و صدایی آمد که همین حرف را تکرار می‌کرد. پسر لبخندی از سر شادی زد و منتظر توضیح پدرش شد. پدر گفت: «این انعکاس کوه است که هر چه می‌گویی تکرار می‌کند ولی به نظر من زندگی هم انعکاس دارد و هر چه بگویی یا انجام دهی، عیناً به تو جواب می‌دهد. اگر به دنبال موفقیت باشی آن را به دست می‌آوری. اگر عشقی خواهی، عشق بیشتری در قلبت شعله‌ور می‌شود. در واقع هر چه می‌خواهی، زندگی همان را به تو می‌دهد. فقط باید با نگاهی مثبت و اراده‌ای قوی به زندگی نگاه کنی و آنچه را می‌خواهی طلب کنی.»
 

چهار قانون اساسی (20)

این چهار قانون مستقیماً از قانون سبب و اثر سرچشمه می‌گیرند. این‌ها زیربنای تمام قوانین موفقیت هستند.

این چهار قانون بزرگ عبارتند از: قانون باورها (اعتقاد)، انتظارات (آرزوها)، جذابیت (گیرایی) و هم‌خوانی (تطابق).
 

قانون باورها

هر آنچه واقعاً از ته دل باور دارید، در زندگیتان به واقعیت می‌پیوندد.

همواره در حالتی هماهنگ با باورهایتان، مخصوصاً باورهایی که در مورد خودتان است، عمل می‌کنید. اعتقاداتتان مانند مجموعه‌ای از فیلترها عمل می‌کنند که اطلاعات ناهمگون با آن‌ها را بیرون می‌ریزند. الزاماً هر آنچه را می‌بینید آن را باور و قبول ندارید، ولی هر آنچه را که از قبل باور دارید آن را می‌بینید. اطلاعات متناقض با آنچه را که قبلاً تصمیم به قبول آن گرفته‌اید رد می‌کنید. چه باورها و پیش‌داوری‌های (21) شما بر اساس واقعیت باشد یا خیال‌بافی.
یکی از بهترین استراتژی‌های موفقیت برای شما، خودداری از قضاوت درباره اشخاص دیگر یا اوضاع و احوال پیش از آن‌که اطلاعات کافی برای یک تصمیم عاقلانه داشته باشید. مخصوصاً از قضاوت کردن درباره خودتان و امکاناتتان خودداری کنید.
عمیق‌ترین باورها درباره خود و امکانات خودتان ممکن است ابداً درست نباشد.
بدترین باورهایی که می‌توانید داشته باشید «باورهای خودسانسور» یا باورهای خود محدودساز می‌باشد. این باورها هر جا که خواستید خودتان را محدود کنید به طریقی خودشان را نشان می‌دهند. به عنوان مثال ممکن است فکر کنید خودتان کم استعدادتر یا ناتوان‌تر از دیگران هستید. یا اینکه فکر کنید دیگران به نحوی به شما برتری دارند. ممکن است فروشتان کم شده باشد و فکر کنید واقعاً لیاقت ندارید فروشتان را زیاد کنید.
این باورهای خود محدودساز مانند ترمزهای روی پتانسیلتان عمل می‌کنند. آن‌ها باعث می‌شوند که عقب بمانید و ایجاد شک و ترس می‌کنند که این دو از بزرگ‌ترین دشمنان موفقیت بشر هستند. این باورها فکر شما را فلج می‌کنند و باعث می‌شوند تا در اتخاذ ریسک‌های هوشمندانه‌ای که برای استفاده از پتانسیل واقعی‌تان لازم هستند، تردید کنید.
برای اینکه پیشرفت کنید، باید در زندگی و کار تجاری رشد کنید، باید همواره با باورهای محدود کننده خود مبارزه کنید. باید هر طرز تفکر یا توصیه‌ای را که به نحوی شما را محدود می‌کند رد کنید. باید به عنوان یک اصل اساسی بپذیرید انسانی هستید که نهایت ندارید و هر آنچه دیگران انجام داده‌اند شما هم می‌توانید انجام دهید.
در واقع نه کسی بهتر از شماست و نه زرنگ‌تر از شما. اگر افراد دیگر بهتر از شما کار می‌کنند، غالباً به این دلیل است که آن‌ها از استعدادها و توانایی‌های طبیعی‌شان بیشتر از شما استفاده می‌کنند. آن‌ها پیش از شما یاد گرفته‌اند باید از قوانین سبب و اثر برای زندگی‌شان استفاده کنند. همه چیز را همه کس دیگر انجام داده‌اند، به شرط آن که مستدل باشد، احتمالاً شما نیز می‌توانید انجام دهید. فقط لازم است بدانید چگونه انجام دهید.
 

قانون انتظارات

هر آن چه که آرزو داری، همان پیش‌گویی خودت خواهد شد. وقتی درباره وضعیت آینده‌ای که پیش‌رو داری فکر کرده و صحبت می‌کنی، مانند پیش‌گوها آینده زندگی‌ات را می‌توانی پیش‌بینی کنی، با اطمینان پیش‌بینی می‌کنی که اتفاقات خوب برایت رخ خواهد داد و معمولاً کارهای خوب انجام خواهی داد. اگر انتظار وقوع حوادث منفی را داری، معمولاً ناامید نمی‌شوی!
انتظارات شما اثر نامطلوب بر اطرافیان شما نیز دارد آن چه که از مردم و اوضاع انتظار داری، پیش از هر عامل دیگر به روش برخورد شما با آن‌ها بستگی دارد و مردم عیناً همین رفتار شما را به شما برمی‌گردانند، مانند آینه، چه رفتار شما منفی باشد و چه مثبت.
دکتر رابرت روزنتال از دانشگاه هاروارد، سالیان متمادی ده‌ها آزمایش برای سنجیدن تأثیر انتظارات اساتید بر عملکرد دانشجویان انجام داد. این استاد در کتابش درباره موارد متعددی با ذکر مثال‌های زنده، این موضوع را بررسی می‌کند. مادامی که اساتید معتقدند این دانش‌آموزان استثنایی هستند و معلمین انتظار دارند که آن دانش‌آموزان خوب عمل کنند، این گروه دانشجویان خیلی بهتر از سایر دانشجویان عمل کرده‌اند.
در زندگی شخصی خودتان، انتظاراتتان از کارمند، رئیس، مشتری‌ها و حتی آینده خودتان به واقعیت می‌پیوندد. انتظاراتتان تأثیر زیادی بر افراد و پدیده‌ها دارند حال این پدیده می‌خواهد خوب باشد یا بد. پس بسیار دقت کنید.
 

قانون جذب

شما یک آهن ربای زنده هستید و افراد، موقعیت‌ها و محیط‌هایی که هماهنگ با تفکرات مسلط شما هستند را همواره همچون براده‌های آهن، جذب زندگی خود خواهید کرد. این یکی از بزرگ‌ترین قانون‌هایی است که بیانگر بخش اعظم موفقیت و شکست در زندگی تجارتی و شخصی بشر است. در مکتب‌های مصر در سه هزار سال پیش از میلاد مسیح درباره جذابیت نوشته شده است. قانون جذابیت قانونی است بسیار قدرتمند، فراگیر و نافذ که بر هر کاری که انجام می‌دهید یا هر چیزی که می‌گویید یا حتی فکر یا احساس می‌کنید، تأثیر دارد. هر چیزی را که در زندگی‌تان دارید، به علت طرز تفکری که دارید، یا به علت شخصیتی که دارید به خودتان جذب کرده‌اید. شما می‌توانید زندگی‌تان را تغییر دهید؛ زیرا می‌توانید طرز فکرتان را عوض کنید، می‌توانید شخص خودتان را تغییر دهید.
هر آن چه بخواهید، آن‌ها را به دست خواهید آورد. این‌ها طرق میان قانون جذابیت است.
تفکرات شما بسیار قوی هستند و مانند نوعی انرژی روحی محسوب می‌شوند که با سرعت نور حرکت می‌کنند و آنقدر ظریف هستند که از هر مانعی می‌گذرند. به عنوان مثال، وقتی به شخصی فکر می‌کنید که گاهی اوقات در فاصله بسیار دوری از شما قرار دارد و چند لحظه بعد تلفن زنگ می‌زند و آن شخص پشت خط تلفن است. این نمونه‌ای از انرژی بودن تفکرات شماست؛ تفکرات شما به آن شخص وصل شده که چند لحظه پیش به آن فکر می‌کردید.
 

قانون هم‌خوانی

جهان بیرونی شما انعکاسی است از جهان درونی شما و با الگوهای مسلط طرز فکرتان هم‌خوانی دارد. این قانون، اصلی فوق‌العاده است و بیانگر بخش عمده شادی‌ها و غم‌ها، موفقیت‌ها و شکست‌ها، بزرگی‌ها و حقارت‌های زندگی است.
درست فکر کنید! دنیای بیرونی شما در هر صورت بازتاب دنیای درونی شماست. چیزی برای شما در دراز مدت اتفاق نمی‌افتد، مگر آن که با درون شما هم‌خوانی داشته باشد. اگر بخواهید چیزی را در زندگی خودتان تغییر دهید، باید با تغییر جنبه‌های درونی فکرتان آغاز کنید.
گاهی اوقات این تناظر را تعادل روحی می‌گویند. بزرگ‌ترین مسئولیت شما در زندگی، ایجاد تعادل روحی با آن چه می‌خواهید در محیط خارج تجربه کنید، می‌باشد. در حقیقت در بیرون نمی‌توانید به یک هدف دست پیدا کنید مگر آن که برای اولین بار آن را در درون خود ایجاد کرده باشید.
زندگی مانند آینه سیصد و شصت درجه است؛ هر جا را که نگاه کنید خود را درون آن می‌بینید. مثلاً روابط شما همواره شخصیت درونی خودتان را منعکس می‌کنند. طرز برخورد، سلامتی و تندرستی و شرایط مادی شما، انعکاس طرز تفکر شما در اکثر اوقات است. اکثر مردم به سختی این واقعیت را می‌پذیرند؛ آن‌ها فکر می‌کنند که مشکلات زندگی‌شان ناشی از افراد دیگر و شرایط بیرونی است. وقتی به آن‌ها گفته می‌شود، شما باعث و بانی هر چیزی که اتفاق می‌افتد هستید، عصبانی و حیرت‌زده می‌شوند؛ آن‌ها می‌خواهند دیگران تغییر کنند، دنیا تغییر کند، ولی نمی‌خواهند خودشان تغییر کنند.
قانون تناظر و تطابق، تقریباً اصل بنیادین تمام مذاهب و کانون‌های تفکر بشریت است واقعاً که خبر خوبی است و کلید آزادی و شادکامی بشر است. این قانون جاده‌ای است که به موفقیت و کامیابی منتهی می‌شود. شما فقط می‌توانید یک چیز را در جهان کنترل کنید و آن روش تفکر خودتان است. با این وجود، وقتی بر طرز تفکرتان کاملاً مسلط شدید، می‌توانید کنترل جنبه‌های دیگر زندگی‌تان را در دست بگیرید. با فکر کردن و صحبت کردن درباره آن چه که می‌خواهید و با رَدّ تفکر درباره آن چه که نمی‌خواهید، معمار سرنوشت خودتان می‌شوید.
 

از خود چه می‌خواهیم؟

آن چه اغلب مردم یا حداقل افراد ناموفق از آن غافلند این است که زندگی دقیقاً همان چیزی را به ما می‌دهد که از آن طلب می‌کنیم. بنابراین اولین کاری که باید انجام داد این است که دقیقاً چیزی را که می‌خواهیم، درخواست کنیم. اگر تقاضایمان ابهام داشته باشد، حاصل کار نیز به همان اندازه به هم ریخته و مبهم است. اگر خواسته‌مان ناچیز باشد همان را به دست می‌آوریم. هر درخواستی که داریم باید کاملاً دقیق باشد. اگر پول و ثروت را مد نظر داریم باید مقدار و زمان کسب آن را کاملاً مشخص کنیم. می‌دانید اغلب مردم چه کار می‌کنند؟ حتی جویندگان پول هم این اشتباه را مرتکب می‌شوند؛ مقدار و زمان لازم برای کسب آن را مشخص نمی‌کنند. اگر می‌خواهیم متقاعد شویم از فردی سؤال کنیم که می‌خواهد سال آینده چقدر پول به دست بیاورد. از آن بخواهیم که بلافاصله جواب دهد. اگر آن شخص در مسیر موفقیت باشد، هدفش کاملاً مشخص و اگر برایش مهم نباشد که رازش را برای ما فاش کند، قادر است بلافاصله پاسخ بدهد. هر چند که نه نفر از ده نفر، بدون فشار آوردن به مغزشان نمی‌توانند به سؤالی به این سادگی جواب دهند. این رایج‌ترین اشتباه است! «زندگی می‌خواهد بداند که دقیقاً چه انتظاری از او داریم؟» اگر چیزی نخواهیم،چیزی را به دست نخواهیم آورد. در حقیقت این مبلغ تعیین شده در زمان معین، بیانگر ارزشی است که ما برای خودمان قائل هستیم، بخواهیم یا نخواهیم، در نظر خودمان به همین مبلغ ارزش داریم، نه ریالی کمتر نه بیشتر! در واقع شرایط بیرونی چندان مهم نیست؛ این موضوع را خوب به خاطر بسپار: «همه اتفاقات زندگی‌ات بازتاب تفکر توست». پس اگر می‌خواهی تحولی در زندگی‌خودت ایجاد کنی باید کار را از تغییر تفکرت آغاز کنی. بدون شک این موضوع را کمی پیش پا افتاده تلقی می‌کنی. اغلب افراد به ظاهر عقل‌گرا با لجاجت خاصی این اصل را رد می‌کنند؛ ولی حقیقت این است تمامی افرادی که در زندگی خود کارهای بزرگی را انجام داده‌اند همواره مخالفت‌های اندیشمندانِ بسیار منطقی و سخت‌گیر را نادیده گرفته‌اند.
این اصلاً بدان معنا نیست که من با عقل و منطق مخالفم، بلکه کاملاً برعکس، استدلال و منطق برای نیل به موفقیت امری اساسی و لازم است ولی به تنهایی کافی نیست؛ باید آن‌ها را همانند ابزار و نوکرانی مطیع تلقی کنیم، نه بیشتر. در اغلب موارد، استدلال و منطق در راه رسیدن به موفقیتی بزرگ به مانع تبدیل می‌شوند؛ زیرا آثار بدیع و بزرگ فقط توسط کسانی خلق شده‌اند که به قدرت تفکر و ذهن ایمان داشته‌اند. افراد موفق هرگز اجازه نمی‌دهند که اوضاع و شرایط بیرونی، آن‌ها را به زحمت و دردسر بیاندازد. با مرور زندگی افراد موفق در گذشته، می‌بینی که شرایط آنها به همین دشواری و یا حتی دشوارتر از معاصران بوده است؛ اما این موضوع فقط انگیزه‌ای شد که برای دستیابی به نیروی درونیشان عمیق‌تر به مکاشفه بپردازند. آن افراد موفق اعتقاد داشتند که می‌توانند کارهای بزرگی را انجام دهند. همه آنهایی که ثروتمند شدند، کاملاً معتقد بودند که می‌توانند ثروتمند شوند و به همین دلیل موفق شدند. (22)
 

تأثیر رنگ‌ها در عواطف و احساسات

هر وقت که در مورد تزیین کردن اتاق خود تصمیم گرفتید، به خاطر داشته باشید که رنگ بر روحیه انسان اثر می‌گذارد. با ترکیب کردن رنگ‌هایی که خُلق را بهبود می‌بخشند، به ایجاد مثبت‌گرایی در خود، کمک کنید و به طور جدی از کاربرد رنگ‌های سیاه، قهوه‌ای و خاکستری حذر کنید.
آبی: آرام‌بخش، نشانه صلح و صفا.
زرد: سر حال آورنده، نشانه گرمی.
سبز: آرام کننده، نشانه نظم و هماهنگی.
قرمز: محرک، برانگیزاننده.
بنفش: انرژی‌بخش، الهام‌بخش، خلاقیت‌زا.
نارنجی: گرم، مطبوع، دل‌پذیر.
سفید: افزایش نور طبیعی. (23)
 

حفظ سلامتی و اثر آن در مثبت‌گرایی

این گفته که «عقل سالم در بدن سالم است.» کاملاً درست است و نکته‌ای مورد توافق همگان است. برای مثبت زندگی کردن لازم است تا با پایبندی به یک رژیم غذایی درست، انجام تمرینات ورزشی و برنامه‌های کاستن از فشار روانی، از خود حمایت کنید...
 

تغذیه و مثبت‌گرایی

عواطف و احساسات شما رابطه بسیار نزدیکی با آن چه می‌خورید، دارد. شواهد زیادی وجود دارد که مصرف غذاهای نامطلوب، بدن را به سوی هیجان‌ها و عواطف منفی سوق می‌دهد. اگر غذایی که می‌خورید سبب شود تا سطح قند خون شما یک‌باره بالا برود، یا آدرنالین یک‌باره به طور ناگهانی در شما زیاد شود، یا غذایی بخورید که دچار بی‌ثباتی عاطفی و احساسی شوید... نوعی رژیم غذایی را انتخاب کنید که از افزایش هیدرات‌های کربن و قندها جلوگیری کند. برای پرهیز از واکنش‌های نامناسب احتمالی که بعضی از افراد به رنگ‌های شیمیایی و ادویه‌ها و چاشنی‌های غذا نشان می‌دهند، تا حد امکان از غذاهای پخته نشده (مثل غذاهای خام گیاهی) که به آن‌ها مواد افزودنی اضافه نشده یا فرآوری نشده باشند، مصرف کنید.
 

اکنون چقدر مثبت شده‌اید؟

اینک زمان آن رسیده تا بنشینید و آن چه را که یاد گرفته‌اید، به مرحله عمل درآورید. جمله‌های زیر را بخوانید و هر کدام را که نسبت به تجربه به شما نزدیک‌تر است، علامت بزنید. تا آنجا که می‌توانید، با خود صداقت داشته باشید.
 

سنجش سطح خوش بینی

• احساس می‌کنم کارها بر وفق مرادند. • همیشه در برخورد با موانع، سرپا می‌مانم.
• هر وقت که مشکل جدیدی پیش بیاید به تلاش خود ادامه می‌دهم.
• امیدم را از دست نمی‌دهم.
• از آن دسته آدم‌هایی هستم که هیچ وقت نا امید نمی‌شوند و همچنان به کار ادامه می‌دهم.
• اگر کاری سخت و مشکل بود، اشکالی در این نمی‌بینم که تقاضای کمک کنم.
هر چه تعداد علامت‌هایی که زده‌اید بیشتر باشد، خوش‌بین‌تر هستید.
 

چند نکته

• افراد دارای اعتماد به نفس موفقیت‌هایشان را در یاد نگاه می‌دارند و شکست‌هایشان را به فراموشی می‌سپارند. یاد بگیرید که چگونه سرخوردگی‌های خود را کنار بگذارید و بر موفقیت‌هایتان تأکید کنید. (سوزان کویلیام) • قبل از آن که در جمع برای عموم صحبت کنید. با تمرین‌های ذهنی تا آنجا که می‌توانید خود را در حال عملکرد موفق مجسم کنید و در خود اعتماد به نفس ایجاد کنید. (سوزان کویلیام)
• زبان غیر کلامی (زبان بدن) که حاکی از اعتماد به نفس باشد همواره و همیشه عملکرد فیزیولوژیکی شما را به طور فوق‌العاده‌ای افزایش می‌دهند. (سوزان کویلیام)
• برای آن که همواره اعتماد به نفس داشته باشید لازم است بین آن تجربه‌های یادگرفتنی و اکتسابی که موفقیت شما در آن‌ها حتمی است و تجربه‌هایی که لازم است را درباره آن‌ها سعی و تلاش بیشتری بکنید، تعادل بر قرار سازید. (سوزان کویلیام)
 

نتیجه گیری

مباحثی که در این مقاله به آن‌ها پرداخته شد و نتایجی که از این مقاله عاید ما می‌گردد به شرح ذیل می‌باشد: 1. مثبت‌اندیشی صرفاً در داشتن افکاری خاص خلاصه نمی‌شود، بلکه نوعی رویکرد و جهت‌گیری کلی درباره زندگی است، مثبت‌اندیشی یعنی توجه داشتن به امور مثبت در زندگی و نپرداختن به جنبه‌های منفی.
2. هر چیزی را که به ذهنتان راه دهید در آنجا رشد خواهد کرد. بنابراین فقط و فقط بهترین افکار را به ذهن خود راه دهید.
3. کلام ناخواسته روی زندگی ما اثر می‌گذارد. فکر حتی اگر دروغ هم باشد می‌تواند روی ما اثر بگذارد.
4. «خوش‌بینی» مهم‌ترین ویژگی است که با استفاده از آن می‌توانید موفقیت و خوشبختی شخصی و حرفه‌ای خود را افزایش دهید.
5. مشکلات به وجود نمی‌آیند تا ما را متوقف سازند، بلکه پیش می‌آیند تا به ما آموزش دهند.
6. در واقع هر چه می‌خواهی، زندگی همان را به تو می‌دهد. فقط باید با نگاهی مثبت و اراده‌ای قوی به زندگی نگاه کنی و آنچه را می‌خواهی طلب کنی.
7. هر آنچه واقعاً از ته دل باور دارید، در زندگیتان به واقعیت می‌پیوندد.
8. هر آن چه که آرزو داری، همان پیش‌گویی خودت خواهد شد.
 

نمایش پی نوشت ها:

1. مثبت‌اندیشی و مثبت‌گرایی کاربردی، ص 9
2. مثبت‌اندیشی و مثبت‌گرایی کاربردی، صص 15- 17
3. میزان‌الحکمه، ج 5، ص 623، ح11226
4. تفسیر المیزان، ج 16، ص 203
5. وسائل الشیعه، ج 5، باب ملابس؛ امالی، ح 45؛ بحارالانوار، ج 71، ص 95
6. اعراف، 32
7. تحف العقول، ص49
8. شرح غرر و درر تمیمی آمدی، ح2023
9. شرح غرر و درر تمیمی آمدی، ح1084
10. بحارالانوار، ج 78، ص12
11. اصول کافی، ج 2، ص663
12. اصول کافی، ج 2، ص663
13. بحارالانوار، ج 75، ص321
14. اصول کافی، ج 2، ص192
15. تحف‌العقول، ص323؛ اصول کافی، ج 2، ص 663
16. قدرت مثبت‌اندیشی، ص 160
17. قدرت مثبت‌اندیشی، صص 278 و 279
18. قهرمان ماراتن نابینایان جهان، قهرمان دوچرخه سواری نابینایان جهان، قهرمان اتومبیل‌رانی نابینایان جهان.
19. قورباغه‌ات را قورت بده، صص 117- 119
20. اقتباس از کتاب 100 قانون شکست ناپذیر موفقیت در کار و زندگی، صص 40 - 51
21. کلمه پیش‌داوری یعنی به نتیجه رسیدن پیش از تکمیل اطلاعات یا علی‌رغم متناقض بودن اطلاعات با واقعیت.
22. حکایت دولت و فرزانگی، صص 33 و 34 و 38
23. مثبت‌اندیشی و مثبت‌گرایی کاربردی، ص 83


منابع پایانی
1. قرآن کریم.
2. ابن شعبه، حسین بن علی، تحف العقول عن آل الرسول (ص)، ترجمه صادق حسن‌زاده، انتشارات مؤسسه نشر اسلامی، بی‌چا، قم، 1374ش.
3. تریسی، برایان، 100 قانون شکست ناپذیر موفقیت در کار و زندگی، ترجمه علی اکبر قاری نیت، انتشارات آزمون، چاپ اول، تهران، بی‌تا.
4. تریسی، برایان،‌ قورباغه‌ات را قورت بده، ترجمه مهناز عبدی، انتشارات الماس دانش، چاپ هفتم، تهران، 1385ش.
5. طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ترجمه ناصر مکارم شیرازی، انتشارات مرکز نشر فرهنگی رجا، قم، 1363ش.
6. عاملی، محمد بن حسن، وسایل الشیعه، انتشارات مکتبه الاسلامیه، 1339ق.
7. فیشر، مارک، حکایت دولت و فرزانگی، ترجمه گیتی خوشدل، انتشارات گفتار، بی‌چا، تهران، 1372ش.
8. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، انتشارات مکتب صدوق، بی‌چا، تهران،1381ق.
9. کویلیام، سوزان، مثبت اندیشی و مثبت گرایی کاربردی، ترجمه فرید براتی و افسانه صادقی، انتشارات جوانه رشد، بی‌چا، تهران، 1386ش.
10. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، تهران، 1365ش.
11. محدث، جلال الدین، شرح غرر و درر تمیمی آمدی، ترجمه محمد علی انصاری، انتشارات دانشگاه تهران، بی‌چا، تهران، 1346ش.
12. محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، انتشارات دارالحدیث، چاپ اول، قم، 1375ش.
13. وینست پیل، نورمن، قدرت مثبت اندیشی، ترجمه اسماعیل حسینی، انتشارات نشر ثالث، چاپ اول، تهران، 1386ش.



منبع: راسخون