چکیده
در این مقاله میخوانیم که یکی از دغدغههای پیش روی بسیاری از خانوادهها تربیت سرشار از مهر و عطوفتی است که باید در خانواده حکم فرما باشد. به طور جزم فرزندان ما چون سرشار از عواطف و احساسات میباشند، به طور قطع نیاز به تخلیه خود دارند و از هر دری وارد میشوند که بتوانند در خود نسبت به دیگران و یا هم نوعان خود جذاب جلوه دهند و در این کار یا موفقند و یا این که شکست میخورند. بدین جهت گاهی در جلب توجه نمودن خود، به مذاق دیگران ناخوشایند است لذاست که فرزند از حربهی لجاجت و حرف گوش ندادن استفاده میکنند. آنها نیز در خورشان خود کمال طلبند و از هر دری وارد میشوند تا به کمال برسند. نکتهای که مورد اهمیت است این است که به طور قطع و یقین انسان، از محیط فردی و جامعه، عادتهای خوب یا بد را فرا میگیرد؛ و همچنین محیط و دوست و بستگان و افراد جامعه در این صورت میتوانند تاثیر گذار باشند و زمینهء اخلاق و رفتار و عادتهای زشت و یا پسندیده را دارا شود، ولی باید توجه داشت که از انسان خاکی در این هنگام سلب مسئولیت نمیشود. ما در این نوشتار کوشیدهایم که با اقتباس از رساله الحقوق امام سجاد (ع) گوشه هائی از خوب تربیت کردن فرزندان رابیان کنیم.
کلید واژه: ازدواج، فرزند، رساله الحقوق، حقوق فرزند، مسؤولیت پذیری، تربیت در زندگی، تعلیم و تربیت
مقدمه و پیشگفتار
در این فصل میخوانیم که آنچه از نگاه دین مقدس اسلام از اهمیت بسیار والائی برخوردار است، همان اصل ازدواج و تشکیل زندگی و پس از آن تولید نسل و فرزند داری است. این گونه زندگی فرسایشی و توأم با نکبت و خواری و مهر بردگی را قیاس کنید با تعلیم قرآن و هدایت آن به سوی سُبُل سلام، و طرق عافیت و برومندی و عزّت که به مالداران و متمکّنین دستور میدهد که: نه تنها خودشان باید ازدواج کنند، بلکه باید به فکر تولید مثل و تربیت فرزندان بر آیند. چنانکه از فرزند صالح حضرت آدم (علیهالسلام) نقل میکند که معیار پذیرش عمل در نزد خدا تقواست: قال إنّما یتقبّل الله من المتقین (1) یعنی که گفت که همانا خداوند قبول میکند اعمال را از پرهیزگاران. در این زمینه روایات بسیار زیادی از پیامبر اکرم (ص) و اهل البیت (ع) صادر گردیده است. در روایتی وارد شده است که شیخ صدوق در «توحید» با إسناد خود از حضرت صادق (ع) روایت میکند که فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: تَزَوَّجُوا الأبْکَارَ! فَإنَّهُنَّ أَطْیَبُ شَیْءٍ أَفْوَاهًا قالَ: وَ فی حَدیثٍ ءَاخَرَ: وَ أَنْشَفُهُ أَرْحَامًا وَ أَدَرُّ شَیْءٍ أَخْلافًا (أَحْلامًا) وَ أَفْتَحُ شَیْءٍ أَرْحَامًا. أَمَا عَلِمْتُمْ أَنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الأمَمَ یَوْمَ الْقِیَمَةِ حَتَّی بِالسِّقْطِ یَظَلُّ مُحْبَنْطِیًا عَلَی بَابِ الْجَنَّةِ فَیَقُولُ اللَهُ عزوجل: ادْخُلْ! فَیَقُولُ: لأَدْخُلُ حَتَّی یَدْخُلَ أَبَوَایَ قَبْلِی! فَیَقُولُ اللَهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی: لِمَلَکٍ مِنَ الْمَلئِکَةِ: ایتِنِی بَأَبَوَیْهِ فَیَأْمُرُ بِهِمَا إلی الْجَنَّةِفَیَقُولُ: هَذَا به فضلِ رَحْمَتِی لَک. (2) یعنی: با دختران باکِره ازدواج کنید! زیرا دهانشان خوشبوتر است گفت: و در حدیث دیگر آمده است که و رحمهایشان خشکتر است و پستانهایشان از شیرِ ریزان سرشارتر است (نوک پستانهایشان)، و رحمهایشان برای قبول نطفه و تربیت جنین آمادهتر است. آیا نمیدانید که: من به شما امّت در روز قیامت بر سائر امتها افتخار میکنم، حتّی به جنینی که سقط شده باشد! او پیوسته بر در بهشت ایستاده و مقیم است، با حالت افتخار و مباهات، شکم خود را به جلو داده و دست بر کمر زده، در اینحال خداوند عزوجل به او میگوید: داخل در بهشت شو! او پاسخ میدهد: داخل نمیشوم تا پدر و مادرم پیش از من داخل شوند. در این حال خداوند تبارک و تعالی به فرشتهای از فرشتگان میگوید: پدر و مادرش را نزد من بیاور! و خداوند أمر مینماید که آن دو نفر در بهشت وارد شوند. خداوند به فرزندِ سقط شده در این موقع میگوید: این به علت زیادی فضل و رحمت من برای تو بوده است؛ و نیز شیخ حرّ عامِلی از کلینیّ با سند متّصل خود از حضرت باقر (ع) روایت کرده است که: رسول خدا (ص) فرمود: تَزَوَّجُوا بِکْرًا وَلُودًا، وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِیلَةً عَاقِرًا! فَإنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الأمَمَ یَوْمَ الْقِیَمَة. (3) یعنی: با دختران بِکر که استعداد زائیدن در آنها هست ازدواج نمائید! و با زن زیبای جمیلهای که نازا و عقیم باشد ازدواج منمائید! زیرا که من به شما افراد امّت در روز قیامت بر سائر امّتها مباهات مینمایم؛ و همچنین از کلینیّ با إسناد خود از حضرت امام رضا (ع) روایت کرده است که: رسول خدا (ص) به مردی فرمود: تَزَوَّجْهَا سَوْءَاءَ وَلُودًا! وَ لتَزَوَّجْهَا جَمِیلَةً حَسْنَاءَ عَاقِرًا! فَإنِّی مُبَاهٍ بِکُمُ الأمَمَ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَمَا عَلِمْتَ: أَنَّ الْوِلْدَانَ تَحْتَ الْعَرْشِ یَسْتَغْفِرُونَ لأبَائِهِمْ یَحْضِنُهُمْ إبْرَاهِیمُ؛ وَ تُرَبِّیهِمْ سَارَةُ فِی جَبَلٍ مِنْ مِسْکٍ وَ عَنْبَرٍ وَ زَعْفَرَان. (4) یعنی: با زن زشت صورت در صورتی که بچهزا باشد، ازدواج کن! و با زن زیبا و جمیله در صورتی که نازا باشد، ازدواج مکن! زیرا که من در روز قیامت به شما امّت افتخار میکنم بر سائر امّتها. مگر نمیدانی که فرزندان در زیر عرش خداوند، برای پدرانشان از خداوند طلب غفران مینمایند. إبراهیم خلیلِ پیغمبر، آنها را در دامان خود میپرورد و ساره زوجه او آنها را تربیت میکند، در کوهی که همهاش از مُشک و عنبر و زعفران است؛ و نیز از کلینی با سند متّصل خود از خالد بن نجیح، از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که: چون از چیزهای شوم در حضور پدرم سخن به میان آمد، آن حضرت گفتند: الشُّومُ فِی ثَلاثٍ: فِی الْمَرْأَةِ وَ الدَّابَّةِ وَ الدَّارِ. فَأَمَّا شُومُ الْمَرْأَةِ فَکَثْرَةُ مَهْرِهَا وَ عُقْمُ رحمها. (5) یعنی: شومی در سه چیز یافت میشود: در زن و در مرکب و در خانه؛ امّا شوم بودن زن در اینست که مهریّهاش بسیار باشد و رَحِمَش بچّه نیاورد. در زندگی حضرت یوسف (ع) نیز اصل و اساس تربیت آشکار میباشد. زمانی که یوسف از برادران خود ستمی بزرگ دیده بود، و الآن قدرت انتقام داشت. او عزیز مصر بود و برادران در پیشگاه او ذلیل بودند، اما یوسف (ع) که به ادب الهی تربیت شده بود، عفو وگذشت را شکرانه پیروزی قرار میدهد و به دیگران درس گذشت و بزرگواری میآموزد. نهایت بزرگواری حضرت یوسف ()(ع) برادران خود را بخشید و اکرام کرد و سعی نمود که خاطره این گناه را از صفحه ذهن آنان بزداید تا شرمگین نباشند. نقل شده است که برادران یوسف به او پیام دادند که تو هر صبح و شام ما را بر کنار سفره خود مینشانی و ما از روی تو خجالت میکشیم، چرا که آن همه جسارت کردیم. یوسف ()(ع) برای اینکه کمترین احساس شرمندگی نکنند، بلکه وجود خود را بر سر سفره او خدمتی به او احساس کنند، جواب داد: مردم تاکنون به چشم یک غلام زرخرید به من نگاه میکردند و به یکدیگر میگفتند: «منزه است خدایی که غلامی را که به بیست درهم فروخته شده به این مقام رسانده است». امّا الان که شما آمدهاید و پرونده زندگی من برای این مردم گشوده شده است، میفهمند که من غلام نبودهام و از خاندان نبوت و از فرزندان ابراهیم خلیل (ع) هستم و این مایه افتخار و مباهات من است. (6) نکته آخر این که نفس تربیت در زندگی زناشوئی حفظ حقوق و رعایت حقوق متقابل والدین نسبت به فرزندان میباشد. چرا که رعایت حقوق والدین از دستورات مهمّ الهی است که در ردیف توحید آمده است و گویای این حقیقت است که پس از شرک، بزرگترین گناه، بیحرمتی به پدر و مادر و رعایت نکردن احترام آنهاست؛ و فلسفه آن نیز روشن است، چه آنکه قوام جامعه انسانی به قول مرحوم علامه طباطبائی به قوام خانواده است و قوام خانواده از یک طرف به پدر و مادر و از طرف دیگر به فرزندان است. اگر فرزندان نسبت به والدین خود بیاعتنا باشند یکی از پایههای اساسی خانواده را از بین بردهاند، زیرا این بیاعتنایی به تدریج رواج پیدا میکند و در نتیجه انگیزه تولید نسل و تربیت به کلی از جامعه رخت بربسته افراد از تشکیل خانواده، سرباز میزنند در نتیجه نسل بشر به سرعت رو به انقراض میگذارد. (7)
گذری بر تاریخچهی اجمالی رساله الحقوق
یکی از منابع بسیار مظلوم و در عین حال پر محتوا که یادگاری است از امام سجاد (ع)، همان رساله الحقوق امام سجاد (ع) است. به طور اجمال میتوانیم بگوئیم که کسانی از بزرگان این رساله را در کتابهای خود نقل نمودهاند که از جمله آنها میتوان به 1 . حسن بن علی بن حسین بن شعبه حرانی (متوفی 381) در کتاب “تحف العقول”. 2: ابو جعفر محمد بن علی بن بابویه قمی، مشهور به شیخ صدوق (متوفی 382) در سه اثر خود یعنی “من لا یحضره الفقیه” (باب الحقوق، حدیث 1، ج 2 ص 376) کتاب “الخصال” (ابواب الخمسین و مافوقه. حدیث 1، ج 2 ص 126) کتاب “المجلس” یا “الامالی” (مجلس 59 صفحه 222) و 3 . ابو نصر حسن بن فضل بن حسن طبرسی (فرزند صاحب مجمع البیان، قرن 6) در کتاب “مکارم الاخلاق” (صفحه 230)؛ و همچنین در جوامع روایی متأخر تر (قرن 10 و 11) ملا محسن فیض کاشانی در “الوافی” و شیخ حر عاملی در “وسایل الشیعه” (ابواب جهاد النفس باب 3، ج 11 ص 131). رساله حقوق را از “من لا یحضره الفقیه” صدوق گزارش کردهاند. اما ملا محمد باقر مجلسی در بحار الانوار آن را از “تحف العقول” نقل کرده است. از پنج منبع اصلی، رساله حقوق، در دو کتاب “تحف العقول” و “مکارم الاخلاق” فاقد سند است. مسند رساله در کتاب “الامالی” همان سند کتاب “من لا یحضره الفقیه” است. بنابراین رساله مجموعا دو سند دارد یکی طریق خصال و دیگری طریق من لا یحضره الفقیه. راوی مباشر رساله حقوق جناب ثابت بن دینار مشهور به ابوحمزه ثمالی (متوفی 150) از اصحاب کبار چهار امام (سجاد، باقر، صادق و کاظم (ع)) میباشد. در طریق “خصال”علی بن احمد بن موسی توثیق نشده است؛ و در طریق “من لا یحضره الفقیه” نیز جعفر بن محمد بن مسرور از مشایخ صدوق به همین مشکل مبتلا است. اگر چه صدوق از وی با ادعیه “رضی الله عنه” و “رحمه الله” یاد میکند اما مبنای رجالی “مشایخ الثقه ثقه” پذیرفته نیست. اگر رساله حقوق محتوی فقهی داشته باشد. دو سند رساله ضعیف ارزیابی میشود. (رجوع کنید به معجم رجال الحدیث ج 3 ص 166). لازم به ذکر است نجاشی (متوفی 450) در کتاب “رجال” خود، طریق دیگری برای رساله حقوق امام سجاد (ع) منقول از ابوحمزه ثمالی ذکر کرده است، که فارغ از محمد بن فضیل که مشترک بین دو راوی هم طبقه ضعیف و موثق است (معجم رجال الحدیث ج 3 ص 392) سند آن صحیح میباشد، هر چند جناب نجاشی متن رساله را متذکر نشده است. به هر حال رساله حقوق در صناعت فقهی به شکل سندی مبتلی است. حقوقی که امام سجاد (ع) در این رساله، بدان پرداختهاند، انحصار به احکامی ندارد که نقض و از بین بردن آنها معصیت و موجب مجازات اخروی باشد، لکه حتی در مواردی که نقض آنها به اجرایی شدن حد و تعزیر دنیوی منتهی میشود ،منحصر نمیشود بلکه رساله حقوق در بردارنده “وظایف اخلاقی و اجتماعی” یک مؤمن میباشد. البته این به آن معنی نیست که رساله خالی از تکالیف فقهی است. اما تکیه بر این نکته است که صبغه غالب رساله فقهی حقوقی نیست. اخلاقی تربیتی است. حقوق و وظایف اخلاقی مورد نظر رساله به طور پراکنده در روایات دیگر معصومان مورد بحث قرار گرفته، اما گرد آوری و بیان مضبوط و مرتب این حقوق در یک رساله مستقل بیسابقه است. این رساله دارای 51 حق میباشد که امام سجاد (ع) سعی نموده است که با ظرافت و دقت بسیار زیادی تمام مشکلات جامعه را (اعم از فردی یا اجتماعی) را گوشزد نماید. (8)
فصل اول: حقوق فرزند بر عهده والدین
به طور قطع و یقین انسان، از محیط فردی و جامعه، عادتهای خوب یا بد را فرا میگیرد؛ و همچنین محیط و دوست و بستگان و افراد جامعه در این صورت میتوانند تاثیر گذار باشند و زمینهء اخلاق و رفتار و عادتهای زشت و یا پسندیده را دارا شود، ولی باید توجه داشت که از انسان خاکی در این هنگام سلب مسئولیت نمیشود. بدین جهت اگر انسان گرفتار محیط فاسد و خلاف شود، میتواند کار ناپسند را انجام ندهد و خود را نگه دارد.
به تعبیرعلمی و به طور چکیده میتوانیم بگوئیم که: رفیق و پدر و مادر علت تامّه برای خلافهای دیگران و فرزند نیستند، گو این که میتوانند زمینه سازی باشند. گرچه پدر و مادر گاه دچار اختلال یا افراط و تفریط در بعضی مسائل واشتباه در کارشان میشوند، امّا فرزندان میتوانند با علم و آگاهی، خود را از اشتباهات آنان نجات دهند و تحت تأثیر آنها قرار نگیرند، مثلاً اگر پدر یا مادر در کانون خانواده که باید سرشار از محبت و دوستی باشد، منجر به هنجار شکنی در بین والدین گردد و فرزند تحت تأثیر رفتاری آنان یعنی پدر و مادر قرار میگیرد.
بدین جهت اهل البیت (ع) و خصوصا امام سجاد (ع) روی موضوع فرزند و تربیت آنها حساسیت ویژهای نمودهاند. ما در این قسمت گفتار، ضمن بیان امام در مورد حق فرزند، بیان امام را مورد بررسی قرار میدهیم. امام سجاد (ع) در بخشی از رساله الحقوق میفرماید: «وَ اَمّا حَقُّ وَلَدِکَ فَتَعلَمَ اَنَّهُ مِنکَ وَمُضافٌ اِلَیکَ فِی عَاجِلِ الدُّنیَا به خیرهِ وَشَرِّهِ وَاِنَّکَ مَسئُولٌ عَمَّا وَلَّیتَهُ مِن حُسنِ الاَدَبِ وَالدِّلالَةِ عَلی رَبِّهِ وَالمَعُونَةِ لَهُ عَلی طَاعَتِهِ فِیکَ وَفِی نَفسِهِ فَمُثَابٌ عَلی ذَالِکَ وَمُعاقِبٌ، فَافعَل فِی اَمرِهِ عَمَلَ المُتَزَیِّن به حسنِ اَثَرِهِ عَلَیهِ فِی عَاجِلِ الدُّنیا المعذر اِلی رَبِّهِ فِیمَا بَینَکَ وَبَینََهُ به حسنِ القِیامِ عَلَیهِ وَالاخِذُ مِنهُ وَلاقُوَّةَ اِلَّا بِاللهِ.» (9) یعنی: و امّا حقّ فرزندت؛ توجّه بدین امر است که او از تو میباشد (یعنی شاخهای از شاخسار وجود تو است) و در چند روز این دنیا خیر و شرّش وابسته به تو است؛ و بدانی که یقینا از جمله وظائفی که بر عهدهات گذاشته شده؛ از قبیل: تربیت نیکو، راهنمائی بسوی پروردگارش، یاری و مساعدتش در طاعت خدا- در باره خود و او- مسئول میباشی، و در این تکلیف به ثواب میرسی و یا مجازات میگردی، پس در این باره همچون افرادی که توسّط حسن اثرشان بر فرزند؛ نامه عمل خود را در این چند روز دنیا میآرایند رفتار کن، و در تربیتش آن نوع بکوش که نزد پروردگارش- از آنچه بین تو و او عمل شده و برای او از خدا مدد گرفتهای- معذور باشی، و لا قوّة إلّا باللَّه. (10) این سخن حاوی نکات مهم تربیتی است که به برخی از آنها اشاره میشود:
1 . فرزند، جگر گوشه انسان
باید توجه داشت که فرزند پاره تن و جگر گوشه آدمی است و هم اوست که نیاز به خوب دیدن دارد و احتیاج به درک مفاهیم خویش را میطلبد بدین جهت امام سجاد (ع) در بخشی از این رساله می فماید: فَتَعلَمُ اَنَّهُ مِنکَ ...(11) یعنی: توجّه بدین امر است که او از تو میباشد (یعنی شاخهای از شاخسار وجود تو است).بدین جهت باید در امر تربیت وی کوشا باشی. به حکم عقل باید توجه داشت که در این زندگی بسیار ناقص و پایان پذیر دنیا، همه ریزه خوارخوان نعمت خداوند هستند و نیازمندان لطف و رحمت او: لذا نه غرور به هنگام نعمت منطقی است: و نه یأس به هنگام مصیبت! نمونه روشنی از این واقعیت که هیچ کس از خود چیزی ندارد، و هر چه هست از ناحیه او است. بدین جهت خدای تعالی در قرآن کریم فرزند را هدیهای ارزنده از طرف خود میداند و برای همین است که به عنوان جگر گوشه و پاره تن، دوست میدارد چنان که میفرماید: لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُور (12) یعنی: فرمان روایی آسمانها و زمین مخصوص خداست، هر چه بخواهد میآفریند، به هر که بخواهد دختران بخشد و به هر که بخواهد پسران بخشد؛ و همچنین در این زمینه روایات بسیاری نیز از طریق اهل البیت (ع) به ما رسیده است. امام صادق (ع) از نقل پدرانشان از پیامبر اکرم که فرمودند: مِن سَعَادَةِ الرَّجُلِ الوَلَدُ الصَّالِحِ (13) یعنی: از سعادت مرد داشتن فرزند صالح است. همچنین عبداللّه بن سنان که جزء اصحاب مورد اعتماد است از امام صادق (ع) که فرمودند: لَمَّا لَقِیَ یُوسُفُ أَخَاهُ قَالَ لَهُ: یَا أَخِی کَیفَ اِستَطَعتَ أَن تَتَزَوَّجَ النِّساءَ بَعدِی!؟ قَالَ: إِنَّ أَبِی أَمَرَنِی وَ قَالَ: إِن اِستَطَعت أَن تَکُونُ لَکَ ذُریّة تَثقُُلُ الأَرض بِالتَّسبِیح فَافعَل. (14) یعنی: وقتی که یوسف برادرش را ملاقات نمود گفت:ای برادر چگونه توانستی بعد از من ازدواج کنی (و در نبود من از لذایذ نفسانی استفاده کنی!؟) گفت: پدرم مرا امر نمود و فرمود: اگر میتوانی ذریه داشته باشی که به زمین با تسبیحگوئی خود سنگینی نماید، (این کار را) بکن. باز امام صادق (ع) فرمود: إنَّ فلاناً رَجُلًا سَمّاهُ قَالَ: إنِّی کُنتُ زاهِداً فِی الوَلَد حَتّی وَقَفتُ بِعَرَفَة فَإذاً إلی جَانِبِی غُلامٌ شَابٌّ یَدعُو وَ یَبکِی وَیَقُولُ: یَا رَبِّ والدَیَّ والدَیَّ، فَرغّبنی فِی الوَلَد حِینَ سَمعَت ذَالک. (15) یعنی: فلان مرد حضرت نام برد، گفت: من از داشتن بچه دوری میکردم تا در عرفات وقوف نمودم، دیدم جوانی در کنار من دعا کرده و گریه میکند و (با چشمان اشکبار) میگوید: پروردگا را پدر و مادرم و پدر و مادرم!، (این رفتار او) مرا به بچهدار شدن ترغیب نمود.
2 – فرزند ما میتواند مایه مباهات باشد یا خواری
اساسا بسیاری از بزرگان از فتنه و آزمایش فرزند به خدای تعالی پناه میبرند و از این که عقبت و فرجام آنها به خیر باشد و نه شر همیشه دست به دعا بر میداشتند چنانچه امام سجاد ((ع) در فرازی دیگر میفرماید:... وَ مُضافٌ اِلَیکَ فِی عَاجِلِ الدُّنیَا به خیرهِ وَ شَرِّه) 16 یعنی: و در چند روز این دنیا خیر و شرّش وابسته به تو است. بدین جهت از جمله دعاهایی که خداوند متعال، از حضرت ابراهیم (ع) نقل نموده است این دعا است که به خدای تعالی عرضه میدارد: رَبِّ هَبْ لِی مِنَ الصَّالِحِین (17)، یعنی: پروردگارا! (فرزندی) از گروه صالحان به من ببخش. مرحوم علامه طباطبائی در شرح و بیان آیه میفرمایند: در این جمله از خداوند فرزند صالح و شایسته میخواهد، و در جمله کوتاه، هم حاجت خود را طلبیده و هم از شر اولاد ناخلف به پروردگار خودپناه جسته است و هم درخواست خود را از جهت اینکه وجهه دنیایی داشت به یک وجهه معنوی موجه نموده و در نتیجه خدا پسندانه و خدا جویانه اش نموده است. (18) و این که این هشداری به والدین است که اگر برای تربیت فرزندانشان اهمیت قایل نیستند و اگر آینده فرزندانشان را نمیخواهند، دستکم به نیک نامی خویش بیندیشند. همچنین امام صادق (ع) در حدیثی فرمودند: تزوّجوا فإنّ التّزویج سنّة رسول اللَّه (ص)، فانّه کان یقول: من کان یحبّ أن یتبع سنّتی فإنّ من سنّتی التّزویج، واطلبوا الولد، فإنّی مکاثر بکم الأمم غداً، وتوقّوا علی أولادکم من لبن البغی من النّساء والمجنونة فإن اللّبن یعدی. (19) ازدواج کنید همانا ازدواج سنّت رسول خدا (ص) است و میفرمود: هر کس دوست دارد به سنّت من تبعیت کند، از سنّت من ازدواج است، فرزند طلب نمایید من فردا به سبب شما به امتهای دیگر مباهات میکنم، و اولاد خود را از شیر زنان زناکار و دیوانه نگهدارید، زیرا شیر اثر گذار است.
3 – احساس مسؤولیت پذیری والدین
اصولا ما در این دنیا مسئول کردار و گفتار ورفتارمان هستیم چنانکه پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیّته (20) یعنی: همه شما چوپانید و همه مسئول گله خویش هستید. بدین جهت باید بدانیم که در تربیت فرزندانمان نیز مسئول هستیم و مورد سئوال واقع میشویم چنانکه امام سجاد (ع) میفرمایند: ... وَاَنَّکَ مَسئُولٌ عَمّا وَلَّیتَهُ. (21) یعنی: و بدانی که یقینا از جمله وظائفی که بر عهدهات گذاشته شده مسئول میباشی. بدین جهت فرزندان امانتهای الهی و از نعمتهای بزرگ الهی هستند؛ و بدین جهت والدین درمقابل فرزندان، نسبت به تربیت آنها مسئول میباشند. آنها خواسته یا ناخواسته این مسئولیتبزرگ را بر دوش دارند و ضروری است که، ضمن باور کردن این مسؤولیت و اهمیت والایش، جهت انجام دادن درست آن، خود را به ابزار لازم مجهز کنند و با استعانت از خدای منان و عزمی راسخ آن را به انجام رسانند. لازم به ذکر است که امام سجاد (ع) در مورد شیوه مسئولیت پذیری پدر و مادر نسبت به فرزندان به 3 نکته اشاره نموده و مهم تلقی نموده است که این محورها عبارتند از:
امام سجاد (ع) در بیان نمونههای مسئولیت پذیری نسبت به فرزندان یکی از آنها را ادب معرفی میکند و میفرماید: مِن حُسنِ الاَدَبِ یعنی: از قبیل: تربیت نیکو، و خوب ادب داشتن. اساسا ادب محبوبیت میآورد و این ادب رسول الله (ص) بود که مردم را جمع میکرد. قرآن کریم بیان لقمان حکیم که در امر تربیت فرزندش همت گماشته را این چنین بیان مینماید که: وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لابْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ (22) یعنی: و (یاد کن) زمانی که لقمان به پسرش در حال موعظهی به او بود. اگر ادب نباشد علم هم فایدهای ندارد. ارزش عالم به ادب او است و گرنه کمر عالم را میشکند. در احوالات حضرت امام (ره) آمده است که یکی از مسئولین مهم خدمت امام رسید در حالی که پیرمردی پشت سرش بود. امام پرسید: ایشان کیستند؟ گفت: پدرم. امام گفت: پس چرا شما جلو ایشان راه میرفتی و ادب نسبت به او را ننمودی؟ یعنی در حقیقت، حضرت امام به حکم پدری الهی و مهربان این نکته تربیتی را به شاگرد مکتب خود میآموزد. بدین جهت پیامبر اکرم (ص) در این زمینه به امیر المومنین (ع) میفرمایند: یا عَلِی حَقُّ الْوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ أَنْ یحْسِنَ اسْمَهُ وَ أَدَبَهُ وَ یضَعَهُ مَوْضِعاً صَالِحاً (23) یعنی:ای علی حق فرزند بر عهده پدر و مادرش اینست که اسم خوب برایش انتخاب نماید و خوب ادب به وی آموزد و در جایگاهی صالح و شایسته از نظر تربیت وی را قرار دهد. اساسا باید توجه نمود که ادب ارزش انسان را بالامی برد، شخصیت و عزت آدمی را حفظ میکند، و محبوبیت را افزایش میدهد، یاران را زیادترمی کند، فرد را در خانواده وبیرون چهره مینماید، علاوه بر همه این امور، ادب موجب جذب رحمت و رعایتش نوعی عبادت است. چنانکه امیرالمؤمنین (ع) فرمود: لا حَسَبَ اَبْلَغُ مِنَ الاَْدَب. (24) یعنی: حسبی رساتر از ادب نیست. وباز هم حضرت در کلامی حکیمانه فرمود: وَ کَفی بِکَ اَدَباً لِنَفْسِکَ تَرْکُکَ ما کَرِهْتَهُ لِغَیْرِک. (25) یعنی: در ادب وجودت همین بس، که آنچه را نسبت به غیر کراهت داری، از آن خودداری کنی؛ و در سخن دیگری حضرت علی (ع) فرمودند: حُسْنُ الاَْدَبِ یَنُوبُ عَنِ الْحَسَب. (26) یعنی: خوبی ادب به جای حسب است، آن را که سرمایه ادب هست عالیترین حسب هست، و آنکه ادب ندارد ریشه حسب ندارد.
همچنین امام سجاد (ع) در بیان دیگری به شیوه دیگری از مسئولیت پذیری اشاره نموده و آن هم این است که میفرماید: وَالدِّلالَةِ عَلی رَبِّه (27) یعنی: راهنمائینمودن به سوی پروردگارش میباشد. اساسا در متون دینی ما بسیار توصیه گریده است که والدین در راهنمائی فرزندان نسبت به دین و اعتقادات کوشا باشند تا جائی که بسیار سفارش گردیده است برای این که قرآن کریم میفرماید: یا بَنِی آدَمَ خُذُوا زِینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِدٍ (28) یعنی:ای فرزندان آدم! نزد هر مسجد (به هنگام نماز، لباس و) زینتهای خود را برگیرید. بنا بر این ممکن است آیه بیانگر این باشد که مال و فرزند خود را هنگام رفتن به مسجد همراه داشته باشید، تا با مال، به حل مشکلات اقتصادی مسلمین بپردازید و با حضور فرزند در مساجد و جماعات، مشکلات تربیتی نسل آینده را حل کنید (29) امام صادق (ع) در بیانی فرمودند: احادیث اسلامی را به نوجوانان خود بیاموزید پیش از آنکه مخالفین گمراه، بر شما پیشی گیرند و سخنان نادرست خود را در ضمیر پاک آنان جای دهند و گمراهشان سازند.
باز امام سجاد (ع) یکی دیگر از الگوهای رفتاری برای مسئولیت پذیری والدین برای فرزند خود را اطاعت در راه خدا میداند و میفرماید: وَالمَعُونَةُ عَلی طَاعَتِهِ (30) یعنی: یاری و مساعدتش در طاعت خدا است. به طور قطع فرزند باید در زندگی فردی و اجتماعی خود اطاعت در راه خدا را نصب العین زندگی خویش قرار دهد و این اطاعت پذیری را باید از خانواده خویش و در تربیت زیبائی که پدر و مادر عهده دار میشوند، فرا گیرد. نمونهی بارزی از اطاعت پذیری که قرآن کریم مثال میزند از ولایت پذیری نسبت به پدر و مادر، در داستان ذبح اسماعیل (ع) میتوانیم جویا شویم. آنجا که میفرماید: قالَ یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِینَ (31) یعنی: اسماعیل (ع) بیدرنک و به طور قاطع پاسخ گفتای پدر بزرگوارم آن چه را که بر حسب شهود مأموریت یافتهای اجراء فرما و در باره صبر و بردباری آن به فضل پروردگار مرا خواهی از صابران یافت. وقتی که به احادیث مراجعه میکنیم اثر ولایت پذیری اسماعیل، در مقابل حضرت ابراهیم ((ع) بیشتر روشن میگردد که حضرت اسماعیل (ع) نیز سخنانی دلنواز به پدر بزرگوارش عرضه داشت که از جملهآن ها اینکه عرض نمودای پدر بزرگوارم دست و پای مرا با ریسمان محکم ببند که در اثر دست و پا زدن، پیراهن تو آلوده به خون نشود و سبب افسردگی خاطر تو و مادرم نگردد و نیز کارد را به سختی به گلویم فشار بیآور که به زودی وذبح انجام شود زیرا جان سپردن بسیار دشوار است. ابراهیم (ع) نیز در برابر انقیاد فرزندش فرمودای فرزند عزیزم اطاعت تو در برابر پروردگار سبب آن است که به سهولتو آسانی بتوانم دستور و امر کبریائی را به موقع اجراء نمایم) 32 بدین جهت والدین باید در این سه محور، یعنی (اخلاق، اعتقادات و پیروی عملی از شرع مقدس) انجام وظیفه کنند. مسؤولیت آنان تنها تامین غذا، مسکن و بهداشت جسمانی نیست. آنها، پیش از آنکه مسؤول تامین سلامت جسمانی و تامین معیشت فرزندان باشند، مسؤولیت تامین سلامت اخلاقی و اعتقادی و عملی آنها را بر عهده دارند.
5 – ثواب و جزاء مسؤولیت
در ادامه امام سجاد (ع) این مسئولیت داشتن را در کانون خانواده دارای ثواب و عقاب میداند. یعنی این که اگر والدین در امر تربیت، جدیت به خرج دادند، آنها دارای ثوابی چندین برابرند و اگر هم در بهره بردن این گونه مسئولیت کوتاهی نمودند، دارای عقاب میباشند. چنانکه امام سجاد (ع) میفرمایند: .... فَمُثَابٌ عَلی ذالِکَ وَمُعَاقِب. (33) یعنی: و در این تکلیف به ثواب میرسی و یا مجازات میگردی. اساسا مسئولیت داشتن آثاری بر آن مترتب است بدین بیان که اگر به درستی و خوبی انجام گیرد؛ سزاوار تشویق و پاداش الهی است. ولی اگر در انجام آن قصور و کوتاهی نمود که در این صورت، مستحق تنبیه الهی است. در این مورد در عیون اخبار الرضا- از حضرت رضا (ع) روایت شده است که: چون حق تعالی گوسفند را برای فدای اسمعیل فرستاد، حضرت ابراهیم (ع) او را ذبح کرد، به خاطر رسید که: اگر به دست خود فرزند را قربانی کردمی، عجب ثواب عظیم دریافتمی و به قدم همت به درجه رفیع شتافتی. حق سبحانه وحی فرستاد: ای خلیل از جمله خلقان، که را دوستتر داری؟ گفت: حضرت محمد (ص) که حبیب و صفیّ تو باشد. خطاب آمد او را دوستتر داری یا خود را؟ حضرت ابراهیم گفت: به عزت و جلال که او را دوستتر میدارم. خطاب رسید: فرزند او را دوستتر داری یا فرزند خود را؟ گفت: فرزندان او را دوستتر دارم. خدای تعالی وحی فرمود که یکی از فرزندان او را به خواری و جور و ستمکاری غریب و تنها و گرسنه و تشنه در زمین کربلا شهید کنند، حضرت ابراهیم (ع) چون شمهای از این واقعه بشنید، قطرات اشک بر صفحات رخسار فرو بارید، خطاب رسید که:ای ابراهیم ثواب گریستن تو بر حضرت حسین (ع) و المی که به قلب تو رسید، برابر آن ثوابی است که به دست خود فرزند را قربانی کنی. (34)
7 – کارهای شایسته فرزند را دیدن
متاسفانه یکی از اصولی که گاهی در بین خانوادهها حاکم میباشد، این است که غالبا پدر و مادرها فرزندان خود را نمیبینند و با آنها انس و الفت و دوستی برقرار نمیکنند و حتی نسبت به گفتارشان توجهی ندارند. امام سجاد (ع) به این نکته نیز توجه نموده است و در فرازی میفرماید: ... فَاعمَل فِی اَمرِهِ عَمَلَ المُتَزَیِّن به حسنِ اَثَرِهِ عَلَیهِ فِی عَاجِلِ الدُّنیَا. (35) یعنی: پس در این باره همچون افرادی که توسّط حسن اثرشان بر فرزند؛ نامه عمل خود را در این چند روز دنیا میآرایند رفتار کن. گاهی میشود که فرزندان ما برای خوب توجه نمودن والدین، اقداماتی را انجام میدهند و یا شیطنت هائی را در بین مهمانها و اعضاء خانواده مرتکب میشوند که در حقیقت میخواهند پدر و مادر را متوجه رفتار خود نمایند و شاید این رفتار هیچ خوشایند اطرافیان و والدین نباشد. آنها در حقیقت میخواهند که دیگران به آنها جلب توجه نمایند. ازاصبغ بن نباتة گفت: قَالَ أَمِیر المُؤمِنِین (ع): مَن کانَ لَهُ وَلَدٌ صَبًّا. (36) یعنی: امیرمؤمنان (ع) فرمود: هرکس بچه دارد بچگی کند وادای آنها را در آورد باز از رسول خدا (ص) فرمود: من کان عنده صبیّ فلیتصاب له (37) یعنی: هرکس نزد خودش بچه دارد با او بچگی کند. موسی بن جعفر، ازپدرانش (ع) از نقل رسول خدا (ص) که فرمود: إذَا نَظَرَ الوَالِدَ إلَی وَلَدِهِ فَسَّرَّهُ، کانَ لِلوَالدِ عِتقُ نَسَمَة، قِیلَ: یا رَسُول الله، وَ اِن نَظَرَ سِتّینَ وَ ثَلثُمِائةَ نَظَرة، قال: اللّه تَعالی أَکبَر (38) یعنی: هرگاه پدر به بچهاش نگاه کند و او را خوشحال نماید برای پدر ثواب بنده آزاد کردن است، گفته شدای رسول خدا اگرچه سیصد و شصت مرتبه هم باشد؟ فرمود: خدای تعالی بزرگ است (یعنی این پاداش در نظر ما بزرگ است ولی برای خدا خیلی کوچک است و ناچیز)
8 – ناظر رفتار فرزند بودن
شایسته است که والدین فرزندان خود را لحظه به لحظه تحت کنترل و نظارت خویش داشته باشند و رفتار و کردار فرزندان خود را ثانیه به ثانیه چک کنند و نگذارند که فرزندان آنها به بیراهه قدم بگذارند. چنانکه بیتفاوتی و غفلت از رشد و هدایت فرزندان در زندگی فردی و اجتماعی آنها آثاری جبران ناپذیر دارد. فرزند انسان نونهالی است که به باغبانی دلسوز و با درایت نیازمند است تا از او مراقبت کند. چنان که حضرت امام سجاد (ع) در فرازی دیگر میفرماید: ... به حسنِ القِیامِ عَلَیهِ. (39) یعنی: پس در این باره همچون افرادی که توسّط حسن اثرشان بر فرزند؛ نامه عمل خود را در این چند روز دنیا میآرایند رفتار کن. چنانکه پیامبر اکرم (ص) فرمودند: رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّهِ وَ هُوَ أَنْ یعْفُوَ عَنْ سَیئَتِهِ وَ یدْعُوَ لَهُ فِیمَا بَینَهُ وَ بَینَ اللَّه (40) یعنی: خدا رحمت کند آن کسی را که یاری میدهد فرزند خود را بر کار نیک و در حالی است که در میگذرد از کردار بد او برایش در نزد خدا دعا میکند.
9 . بهرهگیری از استعدادهای فرزند در تربیت
باید توجه داشت که فرزند بسان گیاهی که تازه نمو نموده است میماند که نیاز به کود و آب و... برای رشد دارد و هر چه مراقبت گیاه شدید تر باشد، این باعث میشود گیاه رشد خوبی داشته باشد بدین جهت فرزندان ما نیز باید همیشه تحت مراقبت جدی باشند و اگر مراقبت شدید از طرف والدین نباشد، باعث عقب گرد کودکان میشود. چنانکه امام سجاد (ع) میفرمایند: ... وَالاخذُ مِنهُ. (41) یعنی این که: امام (ع) میفرماید: در تربیتش آن نوع بکوش که نزد پروردگارش- از آنچه بین تو و او عمل شده و برای او از خدا مدد گرفتهای- معذور باشی، باید توجه داشت که محیط زندگی فردی و اجتماعی ما انسانها درست همانند یک جنگلی میباشد که دارای درختان متعدد و حیوانات زیادی میباشد که هر کدام از درختان دارای خاصیتهای متعددی میباشد که دستهای از درختها، سر به فلک کشیده و بزرگ و با شاخ و برگ انبوه خود، سطح زمین را با سایه خود پوشاندهاند. گیرند. در دنیای ما نیز همه نوع انسانی پیدا میشوند انسان هائی پای بند به اصول و موازین اخلاقی، وظیفه شناس و آشنا به آداب معاشرت و مهربان و با عاطفه وآدمهایی بیبندو بار، بیوجدان، وظیفه نشناس، دستهای امین و راستگو، مردم دوست و فعال و دستهای شرور و سربار و طفیلی دیگران، گروهی خیالپرداز، شاعر، شعردوست، نقاش، هنرمند و گروهی متفکر، محقق، اهل تفحص و سیر و سیاحت و سرانجام مردمی که جاه طلبی و حب ریاست، طوری آنها را کور و کر کرده است که انسانیت، وجدان و انصاف را برای آن زیر پا میگذارند و درست نقطه مقابل، کسانی هستند که به جاه و مقام بیعلاقه هستند. علاوه بر همه اینها، اختلافات ناشی از ساختمان بدنی آنها نیز در خور توجه و دقت است. شاید بلکه حتمامقدار زیادی از این تفاوت میباشد. بدین جهت باید پدرها و مادرها کوشش جدی در رشد استعدادها و باورهای فرزندان خویش روا دارند بدین علت که اگر نظارت آنها بر روش رفتاری و استعداد آنها باشد، آنها کوشاتر و موفقترند. اساسا انسان اشرف مخلوقات است و استعداد رسیدن به رفیعترین قلههای انسانیت را دارد. خداوند استعدادهایی در وجود انسان به ودیعه گذاشت تا در پرتو پرورش صحیح شکوفا شود. علاوه بر استعدادهای فطری و مشترک، که در همه انسانها وجود دارد، هر فرد نیز از تواناییهایی ویژه برخوردار است که ضروری است در پرتو دقت و نظارت والدین و معلمان و مربیان به خوبی شناسایی و حمایتشود تا به رشد و شکوفایی برسد، در سایه آن، راه طولانی تربیت سریعتر پیموده شود و تربیت فرزند آسانتر انجام گیرد.
10 – از خدا کمک گرفتن در امر تربیت
اساس تربیت یاد خدای تعالی است و توکل به خدای تعالی باعث میشود کودکان ما رشد معنوی بسیار شایانی داشته باشند. بدین جهت است که در دعاهای بسیار زیادی از قرآن و اهل البیت (ع) به این موضوع اشاره نمودهاند همان گونه که قرآن کریم در بیانی نورانی و زیبا فرزند را نور چشم معرفی نموده است و در حق وی دعا میکند و میفرماید: وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً (42) یعنی: و آنان که میگویند: ای پروردگار ما، از همسران و فرزندانمان دلهای ما را شاد دار (و دیدگان ما را آرام بخش)، و ما را پیشوای پرهیزگاران گردان. باید توجه داشت که تربیت آسان نیست، بلکه ظریف، دقیق و پیچیده است. انسان بسان ماشین نیست تا به سادگی راه اندازی شود. علم بشر، با همه پیشرفتی که دارد، هنوز در شناخت رموز ابعاد وجودی انسان توفیق کامل نیافته است. لذاست که امام سجاد (ع) به عنوان نکته پایانی اهتمام ویژهای برای یاد خدا و توکل به حضرت احدیت برای خوب تربیت نمودن داشتهاند و فرمودهاند: .. ولا قُوَّة اِلا بِالله. (43) بنابراین، در امر ظریف تربیت، همراه با تلاش خستگیناپذیر و پیوسته، همواره باید از آفریدگار یاری خواست. بدین سبب، امام عارفان و سید ساجدان در پایان این نسخه تربیتی فرموده است: ولاقوة الا بالله. در روایتی بیان شده است که حضرت امیر المومنین (ع) فرمودند: روزی فرزندم حسن به شدت بیمار شد. مادرش او را در آغوش گرفت ونزد پدربرد و وی را در برابر دیدگان پدر بر زمین نهاد و با حال زار وپریشان به اوپناه برد و گفت:ای پدر! فرزندم حسن بیمار گشته، از خدا بخواه تا سلامتی از دست رفته را به او بازگرداند! رسول خدا (ص) نزدیکتر آمد وبر بالین فرزند نشست؛ و فرمود: دخترم! همان خدایی که وی را چون تحفهای به تو بخشیده است بر درمان او نیز تواناست. در این بین جبرئیل فرود آمد وگفت:ای محمد! خداوند متعال هر سوره از قرآن را که بر تو نازل کرده حرف فاء را در آن به کار برده است. - و فاء از آفت است - غیر از سوره حمد که حرف فاء ندارد. (بنابر این برای شفای بیمار خود) ظرف آبی برگیر، وسوره حمد را چهل مرتبه بر آن بخوان سپس قدری از آن آب بر کودک بپاش (به خواست خدا) شفا خواهد یافت. پیامبر خدا (ص) چنین کرد وهمان جا کودک، چونان کسی که از بند رهیده باشد، بهبود یافت چندانکه گویی بیمار نبوده است. (44)
نکته پایانی:
با بیان امام سجاد (ع) از رسالهالحقوق ایشان که بیش از پنجاه حق را یادآور گشتهاند، دانسته میشود که آنچه مهم است در دنیای کنونی همان نفس تربیت و درست پرورش دادن فرزندان میباشد. دین مقدس و عزیز ما اهمیت بسیار زیادی به تولید نسل و پرورش نسل داده است که در منابع ما در این زمینه روایات بسیار زیادی وارد گردیده است.
مرحوم شیخ حرّ عامِلی از کلینیّ با سند متّصل خود از حضرت باقر (ع) روایت کرده است که: رسول خدا (ص) فرمود: تَزَوَّجُوا بِکْرًا وَلُودًا، وَ لَا تَزَوَّجُوا حَسْنَاءَ جَمِیلَةً عَاقِرًا! فَإنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الأمَمَ یَوْمَ الْقِیَمَة. (45) یعنی: با دختران بِکر که استعداد زائیدن در آنها هست ازدواج نمائید! و با زن زیبای جمیلهای که نازا و عقیم باشد ازدواج منمائید! زیرا که من به شما افراد امّت در روز قیامت بر سائر امّتها مباهات مینمایم؛ و همچنین از کلینیّ با إسناد خود از حضرت امام رضا (ع) روایت کرده است که: رسول خدا (ص) به مردی فرمود: تَزَوَّجْهَا سَوْءَاءَ وَلُودًا! وَ لتَزَوَّجْهَا جَمِیلَةً حَسْنَاءَ عَاقِرًا! فَإنِّی مُبَاهٍ بِکُمُ الأمَمَ یَوْمَ الْقِیَمَةِ أَمَا عَلِمْتَ: أَنَّ الْوِلْدَانَ تَحْتَ الْعَرْشِ یَسْتَغْفِرُونَ لأبَائِهِمْ یَحْضِنُهُمْ إبْرَاهِیمُ؛ وَ تُرَبِّیهِمْ سَارَةُ فِی جَبَلٍ مِنْ مِسْکٍ وَ عَنْبَرٍ وَ زَعْفَرَان. (46) یعنی: با زن زشت صورت در صورتی که بچهزا باشد، ازدواج کن! و با زن زیبا و جمیله در صورتی که نازا باشد، ازدواج مکن! زیرا که من در روز قیامت به شما امّت افتخار میکنم بر سائر امّتها. مگر نمیدانی که فرزندان در زیر عرش خداوند، برای پدرانشان از خداوند طلب غفران مینمایند. إبراهیم خلیلِ پیغمبر، آنها را در دامان خود میپرورد و ساره زوجه او آنها را تربیت میکند، در کوهی که همهاش از مُشک و عنبر و زعفران است؛ و نیز از کلینی با سند متّصل خود از خالد بن نجیح، از حضرت صادق (ع) روایت کرده است که: چون از چیزهای شوم در حضور پدرم سخن به میان آمد، آن حضرت گفتند: الشُّومُ فِی ثَلاثٍ: فِی الْمَرْأَةِ وَ الدَّابَّةِ وَ الدَّارِ. فَأَمَّا شُومُ الْمَرْأَةِ فَکَثْرَةُ مَهْرِهَا وَ عُقْمُ رحمها. (47) یعنی: شومی در سه چیز یافت میشود: در زن و در مرکب و در خانه؛ امّا شوم بودن زن در اینست که مهریّهاش بسیار باشد و رَحِمَش بچّه نیاورد. اما آنچه که در دین ما بیشتر مورد توجه واقع گردیده است، همان نفس تربیت است که امام سجاد (ع) روی آن پافشاری بسیار زیادی دارند. در حدیث است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: رَحِمَ اللَّهُ مَنْ أَعَانَ وَلَدَهُ عَلَی بِرِّهِ وَ هُوَ أَنْ یعْفُوَ عَنْ سَیئَتِهِ وَ یدْعُوَ لَهُ فِیمَا بَینَهُ وَ بَینَ اللَّه (48) یعنی: خدا رحمت کند آن کسی را که یاری میدهد فرزند خود را بر کار نیک و در حالی است که در میگذرد از کردار بد او برایش در نزد خدا دعا میکند.
پي نوشت ها :
1 . (سورهٴ مائده، آیهٴ 27.)
2 . (وسائل الشّیعة، ج 14، باب 17، ص 34 و 35)
3 . (وسائل الشّیعة، ج 14، باب 16، ص 33)
4 . (وسائل الشّیعة، ج 14، باب 16، ص 33)
5 . (وسائل الشّیعة، ج 14، باب 16، ص 33)
6 . (تفسیر نمونه، ج 10، ص 5)
7 . (تفسیر المیزان، ج 7، ص 516)
8 . (استفاده شده از کتب حدیثی، سی دی گنجینه نور)
9 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
10 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
11 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
12 . (شوری، 50)
13 . (کافی، ج 6، ص 3)
14 . (کافی، ج 6، ص 3)
15 . (کافی، ج 6، ص 3)
16 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
17 . (صافات، 100)
18 . (ترجمه المیزان، ج6، ص 386)
19 . (خصال، ص 116)
20 . (الحیاة با ترجمه احمد آرام، ج1، 456 )
21 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
22 . (لقمان،13)
23 . (من لایحضره الفقیه، ج 4، ص 371)
24 . ( بحار، ج 72، ص 67. )
25 . ( بحار، ج 72، ص 67. )
26 . ( بحار، ج 72، ص 68.)
27 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
28 . (اعراف،31)
29 . (تفسیر نور، ذیل آیه شریفه)
30 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
31 . (صافات، 102)
32 . (انوار درخشان، ج14، ص: 55)
33 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، 25)
34 . (عیون اخبار الرضا (ع)) چ نجف 1390 ق ج 1 باب 17 ص 16
35 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
36 . (والدین دو فرشته جهان آفرینش، ص: 262)
37 . (والدین دو فرشته جهان آفرینش، ص: 262)
38 . (والدین دو فرشته جهان آفرینش، ص: 262)
39 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
40 . (بحارالأنوار، ج 101، ص 98)
41 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
42 . (فرقان، 74)
43 . (تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: 257)
44 . (بحار، ج 62, ص 104)
45 . (وسائل الشّیعة، ج 14، باب 16، ص 33)
46 . (وسائل الشّیعة، ج 14، باب 16، ص 33)
47 . (وسائل الشّیعة، ج 14، باب 16، ص 33)
48 . (بحارالأنوار، ج 101، ص 98)
منابع:
1 . قرآن کریم
2 . سید رضی، شرح و ترجمه نهج البلاغه، پنجم، فیض الاسلام، تهران، موسسه تالیفات فیض الاسلام،1379
3 . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، محقق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، دار الاحیا العربی، چ اول،1378 ق
4 . قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، چ 11، تهران،1383 ش
5 . نوری الطبرسی، حاج میرزا حسین، مستدرک الوسائل، بیروت، موسسه آل البیت، چ 1،1408
6 . حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسایل الشیعه، قم، موسسة آل البیت (ع)، 1405 ه. ق، چاپ دوم.
7 . فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح: علی اکبر غفاری، چاپ دوم، 1361.
8 . فلسفی، محمدتقی، گفتار فلسفی کودک از نظر وراثت و تربیت، تهران، هیأت نشر معارف اسلامی، 1368 قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
9 . ابن شعبه، حسن بن علی، تحف العقول، ترجمه احمد جنتی عطایی، تهران، انتشارات علمیه اسلامی، 1363
10 . مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403، چاپ سوم
11 . صدوق، محمد، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین، 1404 ق.
12 . صدوق، خصال، تصحیح علی اکبر غفاری، دفتر انتشارات اسلامی، 1362.
13 . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، اول/تهران، دار الکتب الاسلامیه،1374 ش
14 . ورام ابن ابی فراس، ابوالحسین، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، بیروت، دارصعب و دارالتعارف، بیتا.
15 . امینی گلستانی، محمد، والدین دو فرشته جهان آفرینش، تهران، سپهر آذین،1،1386
16 . طیب، سید عبد الحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، دوم، تهران، انتشارات اسلام،1378 ش
17 . حر عاملی، محمد بن حسن، آرام بخش دل داغدیدگان، تهران، انتشارات روح، اول، 1380
18 . بهشتی، احمد، تربیت کودک در جهان امروز، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1377.
19 . حکیمی، محمدرضا، محمد و علی، ترجمه الحیاه، ترجمه: احمد آرام، ویراستار: محمدرضا حکیمی، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1363.
20 . (روزنامه اعتماد، شماره 1686 به تاریخ 6/3/87، صفحه 19 )حوادث
21 . حسینی همدانی، سید محمد حسین، انوار درخشان، اول، تهران، کتابفروشی لطفی،1404 ق
/ع
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}