نور رمضان (4)
نور رمضان (4)
بخش سوم: پرهيز از افراط و تفريط در دستورهاي معنوي ماه رمضان
امام خميني (رحمه الله) در اين باره چنين هشدار مي دهد:
از احاديثي كه درباره ميانه روي در عبادت و پرداختن به آن، در حال نشاط و وانهادن آن در حال كسالت و بي ميلي آمده است، استفاده مي شود كه يكي از امور مهم در مسئله رياضت و عبادت خداوند، موضوع «مراعات» است؛ و معناي آن، اين است كه انسان سالك و كسي كه ذوق و شور عبادت و مجاهده را دارد، مراعات حال خود را بكند و با رفق و مدارا با نَفس، رفتار نمايد، و پيش از طاقت و حالت خود، بر خود تحميل نكند؛ خصوصاً براي جوان ها و تازه كارها، كه اگر آنها با رفق و مدارا با نفس، رفتار نكنند، چه بسا گرفتار خطر عظيمي شوند كه نتوانند آن را جبران كنند؛ و آن خطر، آن است كه گاهي نفس انسان به واسطه سخت گيري فوق العاده و عنان گيري بي اندازه، عنان گسيخته شود و زمام اختيار انسان را از دست او بگيرد، و موجب شود كه شخص، چنان در پرتگاه افتد كه هرگز روي نجات را نبيند. (1)
از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است كه حضرت رسول (صلی الله عليه و آله و سلم) فرمود: «به راستي اين دين، محكم است. به آرامي در آن درآييد و عبادت خدا را به بنده هاي خدا به زور تحميل نكنيد تا چون سواري باشد كه نه سفر را به انجام مي رساند و نه پشت سالمي براي مركوب خود باقي مي گذارد.» (2)
امام صادق (عليه السلام) فرمود: «عبادت پروردگار را بر نَفس خود، مبغوض نكنيد.» يعني تا شوق و رغبت داريد، به عبادت بپردازيد و چون كسل شويد، دست از آن بداريد، تا رانده و مانده از آن نشويد. (3)
بخش چهارم: مديريت معنوي در ماه مبارك رمضان
آيت الله ملكي تبريزي، درباره مديريت معنوي خويش در اين ماه مي فرمايد: «يكي از امور مهم در اين ماه مبارك آن است كه نفس خود را در مقام محاسبه برآورد، همان گونه كه شريكي، شريك خود را آخر عمل، به حساب دعوت مي كند؛ و سرمايه خود را كه عمر او، ايمان او، و بركات ماه رمضان و انوار آن است ملاحظه كند و ببيند كه آيا بر ايمانش به خداوند و رسول او و كتاب او و روز واپسين، افزوده شد يا خير و اينكه آيا در اخلاق او تغيير و پيشرفتي حاصل شده است يا نه؛ و آيا براي او بيم و اميد؛ صبر؛ زهد؛ فكري كه او را با خدا مأنوس سازد؛ و معرفتي كه او را به محبت پروردگار و رضا و تسليم در برابر او و توكل بر او برساند، حاصل شده است يا خير؛ و اينكه آيا به نور معرفت در مشاهده امور غيبي و دل كندن از جاذبه هاي دنيا، دست يافته است يا نه. و خلاصه آنكه آيا ماه رمضان به طور كلي، در او تأثير گذاشته است، يا اينكه همچنان به همان حالت پيشين باقي است؟ و نيز در افعال خود و حركات جوارح خود حساب كند و ببيند كه آيا به حال خود مانده اند يا در مراقبت احكام خداي تعالي افزايش يافته اند؟ به ويژه نسبت به زبانش درباره دروغ گويي و غيبت و افترا و تعرض به آبروي مؤمنان و دشنام و آزار ديگران، دقت نمايد و ببيند كه اگر همه آنها به حالت قبلي خود باقي است، پس بداند كه در اين ماه بزرگ و با بركت، نتوانست بر خود مديريت كند و اينكه نورانيت ماه رمضان نتوانست بر تيرگي هاي اخلاق و رفتار ناپسند او غلبه كند؛ و الا ممكن نيست كه انوار ماه رمضان و شبهاي قدر و آن همه دعاهاي جليل، در روشن كردن دل و پاك ساختن آن از پليدي ها، بي تأثير باشد، و قلبي كه از ماه مبارك رمضان، كسب نور كرد، از او شر و امور ناپسند، تراوش نمي كند و شخص روزه دار بايد بداند كه سخت ترين مصيبت ها و بزرگ ترين خطرها آن است كه ماه رمضان بگذرد، و او آمرزيده نشود؛ پس بايد در اصلاح خود بكوشد و از خداي تعالي، استمداد نمايد و به رحمت او پناهنده شود، تا به او توفيق خودسازي و تحول معنوي در اين ماه، عطا فرمايد». (5)
بخش پنجم: وداع با ماه مبارك رمضان و پيام آن
السلام عليكَ غيرَ مودِّعٍ برماً، و لا متروكٍ صيامُهُ ساماً. السلام عليكَ مَنَ مطلوبٍ قبلَ وقتِهِ و محزونٍ عليهِ قبل فوتِهِ
سلام بر تو كه وداع با تو از روي دلتنگي نيست و ترك روزه تو به جهت خستگي و ملال نمي باشد. سلام بر تو كه قبل از فرا رسيدنت، مورد طلب ما هستي، و پيش از فوتت، مورد حزن و اندوه ما.
پيام اصلي وداع با ماه رمضان، برخوردار بودن اين زمان يك ماهه از ملكوت، حيات مندي و شعور است، به گونه اي كه همانند دعاي ياد شده، مي توان او را مورد خطاب قرار داد و با او سخن گفت. آيت الله ميرزا جواد ملكي تبريزي در اين باره دعاها و مناجات هايي با ماه عظيم خدا وارد گشته است كه بسيار زيبا و داراي مضامين دلنشين است و اگر بر تو مشكل باشد كه با «زمان» مانند يك جاندار داراي شعور و كسي كه يك ماه همنشين تو بوده، وداع كني، پس به پاسخي كه سيد بن طاووس در كتاب اقبال خود آورده است گوش بده. ايشان در اين باره مي گويند: بدان كه زمان و مكان و ديگر اشيا، هر چند به صورت ظاهر داراي شعور و ادراك نيستند ولي همه آنها در عوالم عاليه و بالا داراي حيات و شعور و داراي نطق و بيان مي باشند، و حتي حب و بغض دارند چنان كه اين مطلب از بسياري از اخبار وارده در احوال عالم برزخ و قيامت و نيز از مكاشفات صاحبان كشف و شهود استفاده مي گردد – پس هر چه در اين عالم يافت مي شود، در عوالم ديگري كه در وجود، جلوتر از اين عالم است، داراي وجود هستند، و براي موجودات در هر عالم، صورت ها و احكام مخصوص با آن عالم است، كه با صور و احكام موجود در غير آن عالم، اختلاف دارد، و از احكام بعضي از عوالم بالا آن است كه هر چه در آن يافت مي شود داراي حيات و شعور است ... و از اين قسم است زمان، كه در بعضي عوالم، زنده و داراي شعور است؛ بنابراين مي توان با آن خداحافظي كرد و او را طرف خطاب قرار داد. و از اينجاست كه با ماه رمضان وداع مي كنيم و با او سخن مي گوييم؛ چرا كه زنده و داراي شعور است و وداع و خطاب ما را مي شنود. چيزي كه اهميت دارد اين است كه وداع با ماه رمضان، درست و از روي صداقت نباشد، مگر براي آن كس كه اين ماه را با شوق و محبت در بر گرفته باشد، نه از روي تكلف و كراهت و همچنين اين وداع، صورت درستي نمي يابد با كسي كه مخالف مقتضاي اين ماه رفتار نموده است؛ چرا كه مخالف در حقيقت، مصاحب و هم نشين نيست تا با رفيق خود خداحافظي كند.
برگ تحويل مي كند رمضان
بار توديع (7) بر دل اخوان
يار ناديده سير، زود برفت
دير ننشست نازنين مهمان
ماه فرخنده، روي بر پيچيد
و عليك السلام يا رمضان
الوداع اي زمان طاعت و خير
مجلس ذكر و محفل قرآن
مهر فرمان ايزدي بر لب
نفس در بند و ديو در زندان
تا دگر روزه با جهان آيد
بس بگردد به گونه گونه جهان
بلبلي زار زار مي ناليد
بر فراق بهار، وقت خزان
گفتم انده مبر كه باز آيد
روز نوروز و لاله و ريحان
گفت ترسم بقا وفا نكند
ورنه هر سال، گل دهد بستان
روزه بسيار و عيد خواهد بود
تير ماه و بهار و تابستان
تا كه در منزل حيات بود
سال ديگر، كه در غريبستان
خاك چندان از آدمي بخورد
كه شود خاك و آدمي يكسان
مردم از روزگار ما جزويست
كه گذر مي كند چو برق يمان
كوه اگر جزو جزو بر گيرند
متلاشي شود به دور زمان
يا رب آن دم كه دم فرو بندد
ملك الموت واقف شيطان
كار جان، پيش اهل دل سهل است
تو نگه دار جوهر ايمان (8)
پينوشتها:
1. روح الله موسوي خميني، آداب الصلوه، ص 25. (با اندكي تغيير)
2. اصول كافي، ج ، ص 263.
3. همان.
4. همان، ص 264.
5. مراقبات، ج 2، صص 103 و 104.
6. همان، ج 2، بر گرفته از صص 105، 106، 108، 109، 111، 112 و 113.
7. خداحافظي .
8. كليات، صص 679 و 680.
1. اين برگ هاي پير. 1381. تصحيح و تعليقات: نجيب مايل هروي. تهران: نشر نيچاپ اول.
2.بحراني، كمال الدين ميثم بن علي بن ميثم، 1385. شرح صد كلمه اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب (عليه السلام). مشهد: بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي.
3. پك، اسكات. 1376. عشق، راه كم گذر. ترجمه: مهدي مجردزاده كرماني، تهران: مؤسسه فرهنگي راه بين.
4. تميمي آمدي، عبدالواحد. 1373. غررالحكم و دررالكلم، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
5. جوادي آملي، عبدالله، 1388. حكمت عبادات. قم: اسراء.
6. حسن زاده آملي، حسن. 1364. مجموعه مقالات، قم: دفتر تبليغات اسلامي.
7. دشتي، محمد. 1385. فرهنگ سخنان فاطمه زهرا (علیها السلام) قم: مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمؤمنين (عليه السلام).
8. سعدي، 1375. كليات. تصحيح: محمدعلي فروغي. تهران: ناهيد.
9. سنايي غزنوي، ابوالمجد مجدود بن آدم، 1380. ديوان. به اهتمام: محمد تقي مدرس رضوي. تهران: سنايي.
10. سهروردي، شهاب الدين يحيي (شيخ اشراق). 1380. مجموعه مصنفات. تصحيح: سيد حسين نصر. تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
11. شهريار، محمدتقي. 1385. ديوان. تهران: زرين، مؤسسه انتشارات نگاه.
12. شهيد ثاني، 1380. منيه المريد. تحقيق: رضا مختاري، قم:بوستان کتاب.
13. شیخ بهایی. 1384. دیوان. به اهتمام: سید جواد معصومی. قم: طوباي محبت.
14. شيخ صدوق، 1384. امالي. ترجمه: كريم فيضي. قم: انتشارات وحدت بخش.
15. شيخ كليني، 1383. اصول كافي، ترجمه و شرح فارسي: آيت الله شيخ محمدباقر كمره اي. تهران: اسوه.
16. صائب تبريزي، 1387. ديوان. به كوشش: محمد قهرمان. تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي.
17. صحيفه كامله سجاديه. 1379. ترجمه: محسن غرويان و عبدالجواد ابراهيمي. قم: الهادي.
18. غزالي، محمد. 1384. احياء علوم الدين. ترجمه: مؤيد الدين محمد خوارزمي. به كوشش: خديوجم. تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي.
19. فيض كاشاني، ملا محسن. محجه البيضاء. تصحيح و تعليق: علي اكبر غفاري. قم: دفتر انتشارات جامعه مدرسين حوزه علميه قم.
20. قمي، شيخ عباس. 1416 هـ.ق. سفينة البحار. مشهد: بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي.
21. كاتسينگر، جيمز اس. 1388. تفرج در باغ حكمت. ترجمه: سيد محمد حسين صالحي. قم: دانشگاه اديان و مذاهب.
22. متقي هندي. 2005 م. كنزالعمال. عمان: بيت الافكار الدوليه.
23. محمدرضا. محمد و علي حكيمي. 1380. الحياة. ترجمه: احمد آرام. تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامي.
24. محمدي ري شهري، محمد. 1379. ميزان الحكمة. ترجمه: حميدرضا شيخي.
25. مصباح يزدي، محمدتقي. 1379. بر درگاه دوست. قم: مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (عليه السلام).
26. مطهري، مرتضي. 1385. يادداشت هاي استاد مطهري، تهران: صدرا.
27. ملكي تبريزي، ميرزا جواد، 1370. رساله لقاء الله. ترجمه و تعليق: سيد احمد فهري. تهران: فيض كاشاني.
28. ـــــــــــــــــ ، 1363. مراقبات. ترجمه: علي رضا ميرزا حكيم خسرواني. تهران: انتشارات نور فاطمه.
29. موسوي خميني، روح الله، 1373. آداب الصلوة. تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (رحمه الله).
30. ـــــــــــــــــ ، 1373. چهل حديث. تهران: مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (رحمه الله).
31. مولوي، 1384. كليات شمس تبريزي، تصحيح: بديع الزمان فروزانفر. تهران: دوستان.
32. ـــــــــــــــــ ، 1378. مثنوي معنوي، تصحيح: نيكلسون. تهران: انتشارات پژوهش.
33. نامه هاي عين القضاة همداني. 1387. به اهتمام: دكتر علي نقي منزوي و دكتر عفيف عسيران. تهران: اساطير.
34. نظامي گنجه اي. 1377. كليات خمسه. تهران: اميركبير.
35. هروي انصاري، خواجه عبدالله. 1388. رسائل جامع. تهران: خيام.
حسيني ايمني، سيد علي؛ اشارات، قم: مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، تابستان 1391.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}