جنگ عارفانه (1)


 

نويسنده: مطهره پيوسته




 

عرفان، جنگ را به دفاع مقدس تبديل کرد
 

روز 31 شهريور 1359، با حمله هوايي عراق به چند فرودگاه ايران و تعرض زميني همزمان ارتش بعث به شهرهاي جنوب ايران، جنگ 8 ساله حکومت صدام حسين عليه ايران آغاز شد. اين جنگ 19 ماه پس از پيروزي انقلاب اسلامي اتفاق افتاد که صدام پيمان الجزاير را در برابر دوربين هاي تلويزيون بغداد پاره کرد. صدام در نطقي با تأکيد بر مالکيت مطلق کشورش بر اروند رود- که وي آن را شط العرب ناميد- و ادعاي تعلق جزاير ايران به «اعراب»، جنگ را از زمين، هوا و دريا، عليه ايران آغاز کرد. تني چند از افسران وفادار به شاه با تمرکز افسران نيروي هوايي ايران براي بازگرداني شاپور بختيار به ايران و کشتن سيد روح الله خميني و نابودي جمهوري اسلامي طرح کودتاي نوژه را طراحي کردند. بر اساس نقشه از پيش تهيه شده؛ پس از کودتا مي بايست ارتش عراق را در حمله سريعي خوزستان را اشغال، و بختيار «دولت آزاد» را در اين خطه اعلام مي کرد که با کشف کودتاي نوژه در 18 تير 1359 و اعدام عوامل و دست اندرکاران آن، اين کودتا قبل از هر اقدامي با شکست مواجه شد، ولي با وجود شکست کودتا، ارتش عراق حمله کرد. (1)
نام گذاري هفته دفاع مقدس از چند منظر قابل توجه است:
1- اطاعت و فرمان پذيري از يک مجتهد ديني تحت عنوان ولايت مطلقه فقيه؛
2- ايجاد فضاي امن بر اجرايي شدن شعارهاي انقلاب در عرضه هاي داخلي و خارجي کشور؛
3-تثبيت انقلاب اسلامي و فراهم شدن زمينه هاي صدور آن؛
4- پالايش عناصر ضد انقلاب از عناصر انقلابي؛
5- ظهور و رشد روحيه استقامت، وحدت و پايداري در تمام سطوح جامعه ايراني؛
6- اعتماد به جوانان و ظهور نخبگان جديد در اداره جنگ در تمامي سطوح؛
7- رشد مهندسي دفاعي در قالب جهاد.

ضرورت نمايش
 

دفاع مقدس، داستان نسل زنده و با نشاط به روز و روشنگر نسل هاي امروز و آينده است. راه رسيدن به معرفت انساني در دفاع از هويت ديني و موجوديت ميهني، مؤلفه هاي بسياري را در خود جاي مي دهد. مسير و معبر، متنوع و متعدد است. اگر به تعداد انفس، راه شناخت الهي وجود دارد، چرا براي ورود به اين معرفت بايد حصار، تنگنا و محدوديت هايي را قائل شويم؟ اين مسير نيز داراي تنوع و تکثر است و لاجرم نگاه ها و برداشت ها و تلقي هاي متنوع و متکثر است. ما بايد مخاطب امروز و آينده را بشناسيم و براي نسل ديروز که خود ميراث دار يا صاحب اصلي اين فرهنگ و دغدغه هاست، بنويسيم؛ گرچه اين جاودانگان حماسه ساز نيز خود بر اين باورند که اين رسالت با تنوع، جاذبه و ابداع، کامل مي شود و اهتمام بر شيوه هاي پيشين، شايد باعث سنگلاخ و ناهمواري امروز شود؛ زيرا تلقي ها و زبان امروز گونه هاي جديد و تازه اي را آزمايش مي کند. اين کلام، نه براي دفاع يا توجيه برخي ناملايمات يا انحصارهاي برداشتي از موضوع است، بلکه نيازهايي است که امروز فراروي ما قرار دارد و بدون توجه و تأمل مناسب در اين مقوله نمي توان چشم داشتي به اثر بخشي بازگويي حماسه دفاع مقدس در نسل هاي آتي داشت. کمي حوزه ارتباط، تلقي ها و برداشت ها و انديشه هاي آرماني خود را وسعت و تنوع بخشيم.
حضرت امام (رحمه الله) مي فرمودند: «لازم است ملت شريف ايران عموماً و خصوصاً دولتمردان و گويندگان و نويسندگان و شاعران و هنرمندان از اين قشرهاي فداکار هر يک به سهم خود قدرداني نمايند و مراحل مختلف پيروزي اين حماسه آفرينان را با گفتار و نوشتار و کردار خود در معرض نمايش گذارند. و در محافل هفته جنگ فوايد و نتايج و پيامدهاي آن را بر شمارند، روح شجاع اين رزمندگان بزرگ را هرچه بيشتر تقويت کنند». (2)
حقانيت و سختي هاي جنگ صرفاً با تبليغات اثبات نمي شود، حتي مي توان گفت برخورد تبليغاتي با دفاع مقدس براي نسل کنوني خطرناک است. دفاع مقدس درس هاي زيادي براي ملت ما داشت بايد هر آنچه در جنگ رخ داده، براي نسل جوان بيان شود. جنگ ما جنگي محلي و منطقه اي نبود. بلکه حادثه اي بزرگ و به نوعي يکي از بزرگ ترين حوادث تاريخ جهان بود و اهميت آن با عنايت به پيوستگي انقلاب و جنگ اين بود که جهان در آستانه تغيير بزرگي قرار گرفته بود يک بال اين جنگ تدبير و محاسبه گري و بال ديگر آن، ايثار و شهادت بود.
انتقال فرهنگ از طريق هنر نمايش، يعني نمايشي که به فرهنگ ايثار و شکل ويژه آن، يعني دفاع مقدس بپردازد. ما معتقديم بزرگ ترين ابزار دفاعي ما در برابر دشمن در آن روزها، حس ايثار و از خودگذشتگي آحاد ملت بود.
پس بايد همه زواياي جنگ تحميلي بررسي و به نمايش گذاشته شود تا نسل کنوني و آينده که آن را در زمان خود لمس نکرده اند، با حقيقت وجودي جنگ آشنا شوند و آن گونه شود که گويي خود در دفاع مقدس حضور داشته اند؛ زيرا از آنجا که تاريخ، صحنه تکرار اتفاقات است؛ تجربه بهترين سلاح برخورد با اتفاقات تکراري را به دستمان مي دهد.
 
پس بايد بگوييم تا نسل آينده بداند که چرا يک کشور همسايه، به خود اين اجازه را مي دهد که به کشور دوست و برادر و هم آيين خود تجاوز کند و اما نکاتي که در به وجود آمدن جنگ و چگونگي آن بايد به تصوير و قلم بيان شود، عبارتند از:

1- تصورات صدام براي بدست آوردن قدرت خليج فارس
 

تصور تضعيف ساختار ارتش
 

برخي کارشناسان معتقد بودند که چون رژيم پهلوي تنها از جنبه نظامي بر ديگر کشورهاي خليج فارس برتري داشت، پس با از ميان برداشته شدن قدرت نظامي که مهم ترين رکن اين رژيم را تشکيل مي داد و به طبع آن تضعيف قدرت کشور، ديگر دليلي براي تبعيت و به رسميت شمردن حقوق بين المللي اين کشور وجود ندارد. (3)
گروهي نيز اعتقاد داشتند که پس از انقلاب ايران و در پي فرار يا اعدام سران ارتش شاهنشاهي و هرج و مرج ناشي از وجود نداشتن نيروي کارآزموده و همچنين ترور شخصيتهاي وفادار به انقلاب (همچون سرلشکر قرني) که به وسيله گروه هاي مخالف انقلاب انجام شد، عملاً ساختار ارتش از هم پاشيده است.

تصور حمله نزديک هنگام آمريکا به ايران
 

شکست آمريکا در عمليات نظامي طبس، صدام حسين را به اين فکر انداخت که آمريکا براي جبران آن شکست، حمله مجددي عليه نظام جمهوري اسلامي اجرا، و در نتيجه، در جنگ ميان عراق و ايران دخالت مستقيم مي کند.(4) يکي از نشانه هاي اين اقدام، استقرار ناو هواپيما يواس اس کيتي هاوک (به انگليسي USS Kitty Hawk CV-63) در خليج فارس و ورود 6000 چتر باز آمريکايي در پايگاهي نظامي در بحرين، درست چند هفته قبل از آغاز تهاجم عراق بوده است. (5)

آمادگي هميشگي وظيفه ملي
 

نمي توانيم پاياني براي جنگ (دفاع مقدس) تصور کنيم. امام فرمودند جنگ نعمت است و در قسمتي ديگر از سخنان خطاب به رزمندگان مي فرمايد: «فرزندان انقلابي ام، اي کساني که لحظه اي حاضر نيستيد که از غرور مقدستان دست برداريد، شما بدانيد که لحظه لحظه عمرم من در راه عشق مقدس خدمت به شما مي گذرد. مي دانم که به شما سخت مي گذرد، ولي مگر به پدر پير شما سخت نمي گذرد؟
مي دانم که شهادت شيرين تر از عسل در پيش شماست، مگر براي اين خادم تان اين گونه نيست؟ ولي تحمل کنيد که خدا با صابران است.»
اين در حالي است که ايشان شروع جنگ و ادامه آن را نعمت تلقي کردند. رزمندگاني که در طول دفاع مقدس حضور داشتند، به غير تکليف شرعي و احساس مسئوليتي که نسبت به دفاع مقدس داشتند. بعد از رضاي خدا دوست داشتند رهبر و مولاي آنها پايان دفاع مقدس را شيرين تلقي کرده تا آنها به اين شيريني افتخار کنند. در ضمن دفاع مقدس، نه در جنگ، بلکه در تمام عرصه هاي درون انقلاب خود را نشان داد. حتي در عرصه هاي امروز کشور خودنمايي مي کند.
حتي حضرت امام 3 /12 /1367، هفت ماه بعد از پذيرش قطعنامه، در جمع طلاب مي فرمايد: «جنگ ما جنگ حق و باطل بود. و تمام شدني نيست. جنگ ما جنگ فقر و غنا بود. جنگ ما جنگ ايمان و رذالت بود و اين جنگ از آدم تا ختم زندگي وجود دارد».
آيا با بيان اين گفتار مي شود پاياني براي دفاع مقدس تصور کرد که بر آن اساس بزرگ داشتني گرفت؟ (6)
صحيفه نور، ج13، ص 94.

قدرت ايمان و معنويت ايراني ها پس از پيروزي انقلاب
 

بيش از نيمي از جمعيت کل کشورمان زير 30 سال است و اين جوانان جنگ را نديده اند و نمي دانند چه مصيبت هايي بر ملت ما وارد شده است، اما با کمک رسانه، گوشه اي از آن را خواهند ديد. يک سوي اين جنگ، سلاح و تجهيزات دشمنان ما بود که از ابتدا تا انتهاي جنگ، سلاح و تجهيزات نظامي آنها بيشتر از ما بود. اين جنگ را قدرت ايمان، فکر، خلاقيت، استعداد، شجاعت، شهامت و شهادت طلبي فرزندان ايران و رهبري حضرت امام به پيروزي رساند.

پي‌نوشت‌ها:
 

1-«از روز اول مطمئن بودم نمي بازيم»، روزنامه همشهري، 7 /10 /1385 ؛ بازيابي شده در 7 /10 /1385.
2- صحيفه نور- مجموعه رهنمودهاي امام خميني (رحمه الله ) ج13، ص 94.
3- Joost R. Hiltermann.« America Didn't Seem to Mind Poison Gsa» (انگليسي). وب گاه سياست جهاني. International Herald Triblune 17 ژانويه بازبيني در 25 مارس 2010.
4- مهدي انصاري، هادي نخعي، محمد دروديان، خرمشهر در جنگ طولاني، ص96.
5- روزنامه رسالت، ش7090، 89/7/3.
6- صحيفه نور، ج13، ص 94.
 

منبع:حسيني ايمني، سيد علي؛ اشارات، قم: مرکز پژوهش هاي اسلامي صدا و سيما، تابستان 1391.