نویسندگان: حجج‌‌ اسلام بیاری و چراغی؛ پژوهشگران مهدوی



 
محبت به امام زمان (عج) یکی از ارزش‌های مهم در فرهنگ اسلامی به شمار می‌آید. این ارزش، افزون بر واجب بودن در آموزه‌های دینی، کارکردهای مثبتی برای جامعه اسلامی به ارمغان می‌آورد. در این فرایند، نقش خانواده در انتقال محبت امام زمان (عج) از نهادها و سازمان‌های دیگر برجسته‌تر می‌نماید. این مهم، راهکارهای ویژه‌ای را طلب می‌کند، که توجه به وراثت زیستی و طبیعی، الگوهای نقش، فرهنگ‌سازی، ارزش‌انگاری و ... را می‌توان از آن جمله دانست.
فرایند انتقال محبت امام زمان(عج) ، آسیب‌هایی را نیز فرا روی خود دارد؛ که سطحی‌نگری در معنای محبت، به وجود نیاوردن انگیزه در فرزندان، عدم ارزش‌انگاری محبت امام زمان(عج)، نظام‌مند نبودن و افراط و تفریط در انتقال آن از جمله این آسیب‌هاست.

نهاد خانواده از نهادهای مهم جوامع بشری است که بسیاری از نیازهای زیستی و روانی انسان‌ها را بر‌آورده می‌کند. انتقال ارزش‌ها و باورداشت‌های جامعه به فرزندان از مهم‌ترین کارکردهای خانواده است. از سوی دیگر، محبت و دوستی اهل‌بیت، بویژه محبت امام زمان(عج) ، از ارزش‌های برجسته جامعه دینی به شمار می‌آید که انتقال این ارزش مهم، همانند ارزش‌های دیگر از کارکردهای نهاد خانواده است.
در این نوشتار، نقش خانواده را در فرایند انتقال محبت امام زمان(عج) باز می‌گوییم و راهکارهایی را بررسی خواهیم کرد که خانواده باید در پیش‌گیرد تا بتواند محبت امام زمان(عج) را به فرزندان خود منتقل کنند. در این میان، به آسیب‌هایی خواهیم پرداخت که در این فرایند فراسوی نهاد خانواده قرار دارد.
شناخت این راهکارها و آسیب‌ها، به خانواده‌ها کمک می‌کند تا بتوانند محبت اهل‌بیت (ع) را با تأثیرگذاری بیشتری به فرزندان خود هدیه دهند و نیک‌بختی دنیوی و اخروی آنها را تضمین کنند.

اهداف مقاله

مطالبی در بحث ضرورت انتقال محبت بیان شده که اهداف را نیز تا حدی روشن می‌کند، ولی به طور مشخص اهداف ذیل را در طرح این موضوع می‌توان برشمرد:
۱. خانواده‌ها به یکی از مهم‌ترین وظایف خویش در امر تربیت فرزندان (أدَّبوا أولادَکم علی ثلاث خصالٍ، حبّ نبیِّکم و حبِّ اهلِ ‌بیته و قرائةِ القرآنِ (۱) بپردازند که متأسفانه پرداختن به مشکلات زندگی و تلاش برای رفاه و لذت بیشتر، بسیاری از والدین را از وظایف مهم تربیتی دور کرده است. آشنا کردن والدین با این وظیفه، و معرفی کردن راه‌کارهای عملی به آنها که در بحث راهکارها می‌آید.
۲. پرورش نسلی منتظر که در سایه محبت به حضرت، زمینه ظهور را فراهم آورند.
۳. مبارزه با تهاجم فرهنگی غرب که تمام توجه‌اش به عشق‌های زودگذر به انسان، لوازم، لباس و ... است و جایگزین کردن عشق و محبت به حضرت که تمام ویژگی‌های معشوق حقیقی را داراست.
۴. ارایه راه‌کاری آسان و کارآمد به والدین برای انتقال محبت حضرت تا زمینه انتقال دیگر ارزش‌های دینی و هنجارهای رفتاری در فرزندان نیز فراهم آید.
۵. جلوگیری از گرایش شدید مراکز مشاوره به سمت و سوی راهکارهای غیربومی و دینی برای برطرف ساختن مشکلات تربیتی و ارایه راه‌حلی آسان و عملی که با آموزه‌های دینی هماهنگ باشد. متأسفانه در برخی مراکز مشاوره خانواده، گاه راه‌ حل‌هایی برای رفع مشکلات تربیتی فرزندان ارایه می‌شود که نه با فرهنگ دینی و نه با فرهنگ بومی ما هماهنگی دارد.
۶. شواهد متعددی نشان می‌دهد که بسیاری از انسان‌ها در سرتاسر دنیا، تشنه معارف دینی و الهی هستند. این مساله، از گریز از فرهنگ مادی غرب سرچشمه می‌گیرد که با فطرت انسان‌ها ناسازگار است و نمی‌تواند نیازهای وجودی آنها را برطرف سازد. ازاین‌رو، روز به روز به تعداد افرادی که خواهان راه‌کارهای دینی در اداره جامعه، خانواده و... هستند، افزوده می‌شود. از طرفی ما وظیفه داریم پاسخی به آن نیازها بدهیم؛ لذا این نوشته می‌تواند بخشی از نیازها را برآورده سازد و دستکم دری به روی بسیاری از تشنگان باز کند و آنها را به تفکر و تأمل وادارد که خانواده اسلامی، چه توانایی‌هایی برای تربیت فرزندان دارد. در حقیقت این نوشته، الگویی عملی و کارآمد را پیش روی آنها قرار می‌دهد.

ضرورت انتقال محبت اهل‌بیت (ع) به فرزندان

از جمله ویژگی‌های هر مقاله‌ای آن است که بر اساس اولویت‌بندی مسایل و مشکلات، به حل مساله و مشکل‌ها بپردازد. در هر جامعه‌ای، مسائل و معضلات فراوانی وجود دارد که برخی از آنها حساس‌تر و مبنایی‌تر است. ابتدا آنها را باید حل کرد، سپس به سراغ بقیه رفت. در این بخش، به ضرورت پرداختن به این موضوع می‌پردازیم.

۱. اهمیت و نقش محبت اهل‌بیت(ع) و سعادت‌مندی انسان‌ها

بر اساس جهان‌بینی‌ما، در ورای این دنیا، آخرتی در پیش است که نیک‌بختی ما در آن‌جا، در همین دنیا رقم می‌خورد. پس این ما هستیم که می‌توانیم آینده‌ای روشن و پر از نیکی برای خودمان آماده کنیم. بر اساس مبانی دینی، محبت اهل‌بیت(ع) و ارادت به ایشان، از جمله راه‌های میانبُر و سریع برای رسیدن به سعادت اخروی است. چه بسا بتوان ادعا کرد که اگر محبت اهل‌بیت(ع) در دل کسی نباشد، بعید است بتواند در آخرت نجات یابد؛د البته حساب جاهل قاصر جداست؛ یعنی کسی که نمی‌داند و زمینه برایش فراهم نیست. از میان روایات متعدد، به چند مورد اشاره می‌کنیم:
الف) «زمخشری» از مفسران اهل‌سنت، در تفسیر معروف خود به نام الکشاف در ذیل آیه ﴿قُل لَّا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَى﴾(۲) می‌فرماید:
عن النبیِ[ص] إنه قال: من مات علی حبِّ آل محمد مات شهیداً، ألا و من مات علی حب آل محمدٍ مات مغفوراً له، ألا و من مات علی حب آل محمد مات تائباً... ؛ (۲)
پیامبر(ص) فرمودند: کسی که بر محبت آل محمد بمیرد، شهید است، آمرزیده می‌شود، توبه‌کننده به شمار می‌آید، با ایمان کامل مرده است، ملک الموت او را به بهشت بشارت می‌دهد و... .
ب) از پیامبر اکرم (ص) فرموده است:
[دوستی من] و اهل‌بیتم، در هفت منزل سخت و خطرناک برای شما سودمند است: هنگام مرگ، در قبر، هنگام نشور، هنگام حساب و کتاب، نزد میزان و هنگام عبور از صراط. (۳)
شاید بر همین اساس، یکی از وظایف والدین، انتقال محبت اهل‌بیت (ع) به فرزندان شمرده شده است؛ چنان‌که علی(ع) از پیامبر (ص) نقل می‌فرماید: فرزندان خود را بر سه صفت تربیت کنید: دوستی پیامبرتان، محبت اهل‌بیت او و قرائت قرآن.
حال که محبت اهل‌بیت(ع) این‌قدر مهم است و نقش مهمی در رستگاری انسان‌ها دارد، ضرورت دارد والدین و نظام تربیتی ـ آموزشی جامعه ما، تلاشی دو چندان برای انتقال این محبت به فرزندان از خود نشان دهند.

۲. مانع بروز ناهنجاری‌های اجتماعی و فردی

سالانه هزینه‌های مالی و زمانی بسیاری در جوامع و خانواده‌ها، صرف کنترل نابسامانی‌های اخلاقی و اجتماعی می‌شود که نتایج آن معمولاً چندان رضایت‌بخش نیست؛ مثل برخورد با مجرمان، تقویت پلیس، زندان، جریمه و... . در جوامع غربی عموماً کنترل بیرونی شدید است و افراد از ترس قانون، جرات خلاف ندارند یا کمتر خلاف می‌کنند؛ اما وقتی کنترل برداشته شود، آمار جرایم بالا می‌رود. در مکتب اسلام، گرچه برای جلوگیری از انحرافات به کنترل بیرونی مثل حد، قصاص، امر به معروف و نهی از منکر و... اشاره شده، عمده توجه به کنترل درونی است؛ یعنی افراد باید طوری تربیت شوند که مانع درونی در خودشان بیابند و حتی در نبود ناظر بیرونی، مرتکب خطا نشوند. محبت اهل‌بیت(ع)، بویژه محبت وجود حضرت ولی‌عصر(عج)، یکی از عوامل عمده در ترک اعمال ناشایست است؛ چراکه وقتی انسان به حضرت محبت داشت، سعی می‌کند از اعمالی که این محبت را از بین می‌برد بپرهیزد و هماهنگ با میل محبوب خود حرکت کند. بنابراین، اگر عشق و محبت به حضرت حجت(عج) در سطح خانواده‌ها و جامعه گسترش یابد، بسیاری از معضلات اجتماعی و فردی حل خواهد شد و لازم نیست هزینه‌های گزافی صرف جلوگیری از ناهنجاری‌های اجتماعی شود.

۳. از منتظران شدن

ما به منتظر بودن مأمور شده‌ایم. امام علی(ع) می‌فرماید:
انْتَظَرُوا الْفَرَجَ... فَإِنَّ أَحَبَّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ انْتِظَارُ الْفَرَجِ؛(۴)
منتظر فرج باشید و بدانید که محبوب‌ترین اعمال نزد خدا، انتظار فرج است.
از طرفی، انتظار، صرف ادعا نیست، بلکه امری است مشکل. امیر مؤمنان می‌فرماید:
کسی که منتظر امر ماست، مثل شهیدی است که در خون خود شناور است.(۵ )
بنابراین، باید در عمل ثابت کرد که منتظر هستیم؛ مثل شهیدی که عملاً وارد عرصه جهاد می‌شود و سختی‌ها را تحمل می‌کند. به نظر می‌رسد یکی از راه‌های اثبات ادعای منتظر بودن، انتقال محبت حضرت به فرزندان است (صداقت در انتظار)؛ به طوری که این جزء برنامه زندگی باشد و در رأس نیازهای فرزندان بدان توجه شود. در آن صورت، از برکات دعای امام صادق(ع) بهره‌مند خواهیم شد که فرمود:
خداوند بنده‌ای را رحمت کند که ما را نزد مردم محبوب سازد.(۶ )

۴. محبت، زمینه پذیرش دیگر احکام و اخلاق دینی

از راه محبت اهل بیت(ع)، بویژه حضرت امام زمان (عج) می توان دیگر احکام دینی و آموزه های اخلاقی را به فرزندان منتقل کرد؛ چون وقتی امام خوبی ها نزد آنها محبوب شد، در عمل به سوی او گرایش می یابند و او را الگو و مرجع خود قرار می دهند. این از ویژگی های انسان است که اگر کسی نزد او محبوب شد، سعی می کند در گفتار و رفتار به او توجه کند و از او الگو گیرد. شاید حضرت علی (ع) براساس همین نکته می فرماید:
مَن أحَبَّ شیئاً لَهِجَ بذکرِه؛ (۷)
کسی که چیزی را دوست داشته باشد، همواره به یاد اوست.
بنابراین، محبت حضرت، بستری فراهم می آورد که فرزندان به سمت خوبی ها گرایش یابند.

۵. اهمیت خانواده

الف) خانواده، نخستین کانون و مدرسه ای است که فرزند بیشترین روزهای عمر کودکی خود را در آن می گذراند (مدت زمان ارتباط).
ب) فرزند، بهترین دوران عمر تربیتی را در خانواده می گذراند. حضرت علی (ع) فرموده است:
قلب نونهال، مثل زمین خالی می ماند که هرچه در آن بکاری می پذیرد.(۸)
ج) بهترین نوع ارتباط در خانواده حاکم است (عاطفه محوری).
با توجه به اهمیت شگفت خانواده و وجود زمینه در فرزند، شایسته است خانواده ها و والدین در تربیت دینی فرزند که انتقال محبت حضرت حجت یکی از مصادیق آن است، بسیار بکوشند.

۶. نجات خانواده از آسیب ها

فرهنگ غرب که رفاه و لذت فردی را اصل می داند، باعث شده خانواده در معرض فروپاشی قرار بگیرد. این مساله، مهم‌ترین دلیل بالا رفتن آمار طلاق در کشورهای غربی است. از طرفی، سرعت ارتباطات و انتقال فرهنگ ها، باعث شده این فرهنگ به کشورهای اسلامی نیز سرایت کند، و در نتیجه، خانواده جایگاه والای خود (یعنی اساسی ترین بنیان در اسلام که در روایات به آن اشاره شده) را کمی از دست بدهد. از پیامدهای این مساله، بازماندن والدین از تربیت فرزندان است؛ چون در پرتوی تفکر غربی، پرداختن به جسم فرزند در اولویت قرار می گیرد، و به تبع آن، مشکلات ناشی از کمبودهای تربیتی دامن‌گیر خانواده و خود فرزندان می شود. اما انتقال محبت حضرت به فرزندان، هم فضای خانه را نورانی و خوشبو می کند، هم پایه های خانواده را مستحکم می سازد و هم آینده خانواده فرزندان را بیمه می کند.

۷. نیاز خانواده ها

بسیاری از والدین در امر تربیت فرزندان به مشکل برمی خورند. نشانه وجود این مشکلات، فراوانی مراکز مشاوره در سطح کشور، پرداختن مراکز ارتباطی و رسانه ای به این مهم و نیز چاپ کتاب ها و مقاله های علمی فراوان دراین باره است. به جرات می توان ادعا کرد که اگر والدین بکوشند محبت اهل بیت (ع)، بویژه حضرت مهدی (عج) را از راه صحیح به فرزندان خود انتقال دهند، بسیاری از مشکلات تربیتی فرزندان را حل خواهند کرد و نیازی به اضطراب، دغدغه خاطر و صرف هزینه های فراوان نخواهند داشت. البته راه صحیح تربیت و انتقال محبت مهم است که در بخش راه‌کارها به آن خواهیم پرداخت.

برای روشن شدن فضای مفهومی بحث، لازم است چند واژه کلیدی را تعریف کنیم:
خانواده: جامعه شناسان، خانواده را بر گروهی از انسان ها اطلاق می کنند که از راه خون، زناشویی یا فرزندپذیری با یکدیگر ارتباط می یابند و طی یک دوره زمانی نامشخص با هم زندگی می کنند.(۹)
خانواده، اولین و کوچک ترین جامعه ای است که افراد در آن پرورش می یابند و نیروهای درونی و استعدادهای طبیعی خود را شکوفا می سازند. خانواده، آماده‌گاهی برای ورود بهتر و موفق تر به جامعه بزرگ انسانی است. بی شک عوامل بسیاری در شکل‌دهی به شخصیت انسان ها مؤثر است؛ محیط طبیعی، وراثت، جامعه و ...، اما در این میان، نقش خانواده برجستگی ویژه ای دارد. بخش مهمی از شخصیت انسان در خانواده شکل می گیرد و گزافه نیست اگر بگوییم پایه های خوشبختی و بدبختی هر فرد در جامعه کوچک خانواده بنا نهاده می شود. انسان ها، الفبای زندگانی و چگونه زیستن را ابتدا از خانواده می آموزند و این از واقعیت دور نیست؛ زیرا بخش زیادی از دوران شکلگیری شخصیت انسان (دوران کودکی) در ارتباط با اعضای خانواده سپری می شود.
از نظر جامعه شناسان، خانواده دو گونه است: خانواده گسترده و خانواده هسته ای. خانواده گسترده، بر رابطه خونی تعداد گسترده ای از افراد و گروهی مرکّب از سه نسل یا بیشتر مبتنی است که در یک مسکن یا در نزدیکی هم زندگی می کنند.(۱۰) خانواده هسته ای، به یک واحد خانوادگی بنیادی که از همسر، شوهر و فرزندانشان ترکیب شده، اطلاق می شود.(۱۱)
خانواده با هر کدام از از این ساختارها، کارکردهایی دارد که نیازهای اساسی اعضای خود را برآورده می-سازد. در ذیل به چند نمونه از کارکردهای مهم خانواده اشاره می کنیم:
۱. تنظیم رفتار جنسی و زاد و ولد؛
۲. مراقبت و محافظت از کودکان، ناتوانان و سالمندان؛
۳. امنیت اقتصادی اعضا؛
۴. اجتماعی کردن فرزندان.
با صنعتی شدن جوامع، خانواده بخشی از کارکردهای خود را به نهادهای اجتماعی دیگر واگذار کرد. با این همه، هنوز هم در بسیاری از جوامع، خانواده از مهم ترین عوامل اجتماعی کردن فرزندان است.
اجتماعی کردن، یکی از کارکردهای مهم خانواده، جامعه پذیر کردن یا اجتماعی کردن کودکان است. جامعه‌پذیری، فرایندی است که انسان ها از راه آن، شیوه های زندگی را فرا می گیرند، شخصیت می‌یابند و آمادگی عملکرد در جامعه را به دست می‌آورند. انسان ها از راه درونی ساختن فرایند اجتماعی شدن، یاد می گیرند چگونه باید نیازهای زیستی بنیادی شان را به شیوه ای از نظر اجتماعی مقبول، برآورده سازند.(۱۲)
جامعه شناسان، چند چیز را از عوامل اجتماعی شدن برشمرده اند: خانواده، مدرسه، گروه همسالان و رسانه های همگانی.
خانواده از مهم ترین عوامل فرایند اجتماعی شدن است؛ زیرا این فرایند از درون خانواده آغاز می شود. خانواده، نماینده تمامی جهان پیرامون کودکان است. تصویری که کودکان از خود دارند، به این بستگی دارد که اعضای خانواده، چه احساسی درباره آنان دارند. به همین دلیل، برداشت آنها از خودشان، جهان و مردم پیرامونشان، تحت‌تأثیر رویکرد و باورداشت های خانواده شکل می گیرد. به عبارت روشن تر، ارزش هایی که فرد می پذیرد و نقش های گوناگونی که از او انتظار می رود، همه و همه در چارچوب محیط خانواده آموخته می شود. نخستین وابستگی های عاطفی، در خانه برای کودک شکل می گیرد و زبان را در خانه می آموزد پس نقطه آغازینِ درونی شدن ارزش ها و هنجارها برای کودک، خانه است. شاید به همین دلیل در روایات پیشوایان دینی ما، خانواده، بهترین و محکم ترین بنا معرفی شده است. حضرت رسول (ص) می فرماید:
مَا بُنِیَ فِی الْإِسْلَامِ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِیج‏؛(۱۳)
در اسلام بنایی، در نزد خدا محبوب‌تر و محکم‌تر از ازدواج، بنا نشده است.
حضرت امام خمینی (ره) درباره نقش مهم خانواده در جامعه‌پذیر کردن و تربیت فرزندان می فرماید:
نقش خانواده و بخصوص مادر در نونهالان و پدر در نوجوانان، بسیار حساس است و اگر فرزندان در دامن مادران و حمایت پدران متعهد به طور شایسته و با آموزش صحیح تربیت شده و به مدارس فرستاده شوند، کار معلمان نیز آسان تر خواهد بود. اساساً تربیت از دامان پاک مادر و جوار پدر شروع می شود و با تربیت اسلامی و صحیح آنان، استقلال و آزادی و تعهد به مصالح کشور پایه ریزی می شود.(۱۴)
ذکر این نکته نیز شایسته است که فرایند اجتماعی شدن، ویژه دوران کودکی نیست بلکه این فرایند از همان ماه های اولیه تولد آغاز می‌شود و تا پایان عمر انسان ادامه می یابد. البته سرعت، شدت و تأثیرگذاری این فرایند در دوران خردسالی، یعنی دورانی ‌تأثیرپذیری فرد از خانواده، بیش از مراحل دیگر زندگی است.
پیش از این گفتیم که یکی از کارکردهای مهم نهاد خانواده، اجتماعی کردن فرزندان است. نیز بیان کردیم که اجتماعی کردن، فرایندی است که در آن، افراد جامعه، ارزش ها، عقاید و الگوهای فکری و عملی جامعه خویش را فرا می گیرند. یکی از ارزش های مهم جامعه اسلامی ما که خانواده باید آن را به فرزندان انتقال دهد، محبت و دوستی پیامبر (ص) و اهل‌بیت(ع) او، بویژه امام زمان (عج) است. محبت حضرت مهدی،(عج) ارزشی است که می‌تواند از راه خانواده به فرزندان انتقال یابد. اصولاً انتقال محبت آن حضرت (عج)، در راستای کارکرد اجتماعی کردن و انتقال ارزش های جامعه به فرزندان است. محبت اهل بیت (ع) در جامعه ما ارزش بوده، وظیفه انتقال این ارزش به نسل های بعد، بر عهده عوامل اجتماعی کننده، بویژه خانواده است.
محبت، از ماده حب و به معنای دوستی، دوست داشتن و علاقه است.(۱۵) وقتی گفته می شود، من به فلان شخص محبت دارم، بدان معناست که او را دوست می دارم. در محبت سه عنصر مهم وجود دارد: محب و دوستدار، یعنی کسی که دیگری را دوست می دارد؛ محبوب، یعنی کسی که دیگری او را دوست دارد؛ حب، یعنی علاقه و دوستی. >br> محبت ورزیدن، از اموری است که در نهاد انسان ها به امانت نهاده شده است. اگر دوستی و محبت بین افراد اجتماع نبود، زندگی با یکدیگر امکان نداشت. محبت، گوهری است که نوع انسانی را به همدیگر نزدیک می سازد. در روایات دینی ما، محبت روی دیگر دین است. امام صادق (ع) می فرماید:
هَل الدّینُ الّا الحُبُّ؟(۱۶)
آیا دین چیزی جز دوستی است؟
نیز از آن حضرت است که:
الدّینُ هو الحُبُّ و الحُبُّ هو الدّینُ؛(۱۷)
دین، دوستی است و دوستی، دین است.
این روایات، نقش برجسته محبت و محبت ورزی را در اجتماع دینی و کارکردهای مثبت آن در بقا و حفظ هم‌بستگی اجتماعی بیان می کند. در این میان، محبت ورزیدن به اهل بیت (ع)، ویژگی خاص خود را دارد و در روایات پیشوایان دینی ما، نشانه ایمان شمرده شده است.

پیامبر اکرم (ص) می فرماید:
لایُؤمنُ احدُکم حتّی أکُونَ احبَّ الیه من نفسِه وَ أهلی أحَبَّ الیه من اهلِه؛(۱۸)
هیچ‌کدام از شما ایمان کامل ندارد، مگر این‌که مرا از خودش و اهل بیتم را از اهل‌بیت خودش بیشتر دوست داشته باشد.
نیز محبت اهل‌بیت، نشانه دستیازی به خیر دنیا و آخرت دانسته شده است:
مَن رَزَقَه الله حُبُّ الائمةِ من اهلِ بیتی فقد أصابَ خیرَ الدنیا و الآخرةِ، فلایَشُکَنَّ أنَّه فی الجَنَّةِ؛(۱۹)
خداوند به هر کس محبت اهل‌بیتم را روزی دهد، او خیر دنیا و آخرت را به دست آورده و نباید شک کند که از اهل بهشت است.
نیز از پیامبر اسلام (ص) نقل شده که فرمود:
حُبّی و حبُّ اهلِ بیتی نافعٌ فی سبعةِ مواطنَ أهوالُهنَّ عظیمةٌ: عند الوفاةِ و فی القبرِ و عندَ النشورِ و عندَ الکتابِ و عندَ الحسابِ و عندَ المیزانِ و عندَ الصّراطِ؛(۲۰)
دوستی من و دوستی خاندانم در هفت جا که وحشت آن زیاد است، به شما نفع می رساند: هنگام مرگ، در قبر، هنگام برانگیخته شدن، هنگام نوشتن اعمال، هنگام حساب، هنگام سنجش اعمال و هنگام عبور از صراط.
روایات دراین‌باره بسیار است. ما به همین مقدار بسنده می‌کنیم و خواننده گرامی را دعوت می کنیم در کتاب های مفصل، دیگر روایات را مطالعه کند.

اخلاص در تربیت

نکته اول پیش از پرداختن به بحث راهکارها که می تواند نوع نگاه ما را عوض کند و راهکارها را کارآمد و مؤثر سازد، توجه به بحث اخلاص است. گرچه در مکتب های مختلف تربیتی چنین بحثی جایگاهی ندارد، در مکتب اسلام یکی از شاخص های مطلوبیت امور، اخلاص است. لذا می توان به آن در امور تربیتی و بویژه انتقال محبت حضرت به فرزندان توجه کرد تا از برکات فراوان آن بهره مند شد. در ابتدا به چند روایت در مورد اخلاص توجه کنید:

۱. امام صادق(ع) می فرماید:

لابدَّ للعبدِ مِن خالصِ النّیةِ فی کلِّ حرکةٍ و سکونٍ، اذ لولم یکن بهذا المعنی یکونُ غافلا و الغافلون قد وصفهم اللهُ بقولِه ان هم کالانعامِ بَل هم أضَلَّ سبیلا؛(۲۱)
بنده باید نیت خود را در هر حرکت و سکونش، خالص کند. در غیر این‌صورت، از غافلان شمرده می شود؛ غافلانی که خداوند آنها را مثل چارپایان، بلکه گمراه تر معرفی کرده است.

۲. امام علی (ع) می فرماید:

طوبی لِمَن أخلص لله عَمَلَه و علمَه و حبَّه و بغضَه و اخذَه و ترکَه و کلامَه و صمتَه و فعلَه و قولَه؛(۲۲)
خوشا به حال آن‌که عمل، علم، حب، بغض، انجام، ترک، کلام، سکوت، کردار و گفتارش را فقط برای خدا انجام دهد.

۳. حضرت علی(ع) می‌فرماید:

العملُ کلُّه هباءاً الّا ما أخلص فیه؛(۲۳)
هر عملی بر باد است، جز مقداری که در آن خلوص نیت باشد.
بنابراین، والدین محترم باید بر اساس این روایات، اخلاص در تربیت را رعایت کنند و هدفشان، افتخار و بالیدن به فرزند خود نزد دیگران یا امور مادی و دنیوی نباشد. اگر هدف و نیت فقط خدا بود و اینکه فرزند امانت الهی است که من وظیفه دارم او را خوب پرورش دهم تا نزد خدا و اولیای او سرافراز باشم، برکات بسیاری در دنیا و آخرت از این فرزند نصیب والدین و جامعه می‌گردد که در روایات به برخی از آنها اشاره شده است:

۱. امام علی (ع) می‌فرماید:

فی اخلاصِ النیّاتِ نَجاحُ الامورِ؛(۲۴)
موفقیت کارها در اخلاص است.

۲. حضرت علی (ع) فرموده است:

مَن اخلص بَلَغ الآمالَ؛(۲۵)
کسی که اخلاص داشت، به آرزوهای خود خواهد رسید.
نکته آخر این‌که کار خالصانه اندک، بهتر از کارهای فراوان بدون این صفت است. لذا اگر در امر تربیت و به ویژه انتقال محبت حضرت به فرزندان اخلاص باشد، تلاش کم والدین، اثر بخش‌تر از تلاش‌های بسیار بدون اخلاص خواهد بود. حضرت نبی اکرم (ص) می‌فرماید:
أخلص دینَکَ یَکفیکَ القلیلُ من العملِ؛(۲۶)
قلبت را خالص کن که همان عمل کم برای تو کافی است.

استمرار در تربیت

نکته دوم بحث استمرار در تربیت دینی و انتقال محبت حضرت است. کودک باید از کوچکی تا بزرگسالی، محبت حضرت را نوش جان کند و با تمام وجود آن را لمس نماید. همان‌طور که فرزند به غذا احتیاج دارد و والدین بر خود فرض می‌دانند همواره نیازهای جسمی او را برآورده سازند، در امور دینی و محبت اهل‌بیت(ع) نیز این باید همیشگی باشد؛ البته این کار در هر سنی به شیوه خاص خود و متناسب با توانایی فرزندان است. در بحث آسیب‌ها بیشتر به این بحث می‌پردازیم.
شاهد این مدعا که استمرار شرط لازم در امور تربیتی است، افزون بر اعتراف هر صاحب خرد و تجربه‌های فراوان، حقوق متقابل والدین و فرزندان بر یکدیگر است. بر این اساس، هنگامی که فرزند کوچک‌تر است، حق او بر والدین بیشتر است و به مرور زمان که رشد می‌کند و بزرگ‌تر می‌شود، حق والدین بر او بیشتر می‌شود. در هر حال، هر دو بر یکدیگر حق دارند. از این رو، امیر مؤمنان علی(ع) هنگام بازگشت از صفین، در نامه‌ای به فرزند خود امام حسن(ع)، حق فرزند بر پدر را بیان می‌کند.(۲۷) شایسته است این نامه تحت عنوان منشور تربیتی برای خانواده‌ها مطرح شود.

راهکارهای انتقال محبت حضرت

پس از بیان نقش مهم خانواده در جامعه‌پذیر کردن فرزندان و این‌که انتقال محبت حضرت، یکی از کارکردهای خانواده اسلامی است، نوبت به بیان راهکارهای انتقال محبت به فرزندان می‌رسد؛ راهکارهایی که رعایت آنها، حضرت را محبوب فرزندان خواهد کرد.
البته نکته این‌جاست که شیوه‌های رفتاری پیشنهادی، غالباً بر اساس روایات بوده و منحصر در این موارد نیست. پس این هنر والدین است که بتوانند با شیوه‌های جذاب، عشق و محبت را در وجود فرزندان خویش نهادینه سازند.

نقش وراثت و انتقال خلق و خوی‌های والدین به فرزندان بر کسی پوشیده نیست. وراثت با وجود اختیار فرزندان، زمینه و بستر مناسبی برای پذیرش و حرکت فرزندان به سمت و سوی خاص را فراهم می‌آورد.
در ذیل، به چند مورد از مواردی که به نوعی به تأثیر وراثت در روایات آمده، اشاره می‌کنیم.

الف) دقت در انتخاب همسر و مادر فرزندان پیش از ازدواج.

پیامبر اسلام (ص) فرمود:
تَزَوَّجُوا فی الحِجزِ الصالح، فانَّ العِرقَ دسّاسٌ؛(۲۸)
با خانواده خوب و شایسته وصلت کنید، زیرا خون اثر دارد.
نیز آن حضرت می‌فرماید:
تخیّروا لِنُطفِکُم فانّ النساء یَلِدنَ اشباهَ اخوانِهِنَّ و اَخَواتِهنَّ؛(۲۹)
برای نطفه‌های خود گزینش کنید، زیرا زنان، بچه‌هایی همانند برادران و خواهران خود به دنیا می‌آورند.
همچنین بعضی از روایات، از ازدواج با افرادی نهی کرده است؛ مثل زن زیبارویی که در خانواده فاسد رشد کرده است،(۳۰) زن احمق، زن بد زبان، مرد شراب‌خوار، بد اخلاق و ... . این روایات در حقیقت به نوعی نقش وراثت را در انتقال ویژگی‌ها از والدین به فرزندان بیان می‌کنند. از این رو، برخی از دانشمندان نقش وراثت را در ناهنجاری‌های اجتماعی و تبه‌کاران برجسته کرده‌‌اند.
در تأثیر وراثت در تربیت، به نفرین حضرت نوح در قرآن توجه کنید که از خدا می‌خواهد کسی از کافران را برجای نگذارد تا دیگر نسل پلید و کافرزاده نشود:
وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنْ الْکَافِرِینَ دَیَّارًا إِنَّکَ إِنْ تَذَرْهُمْ یُضِلُّوا عِبَادَکَ وَلَا یَلِدُوا إِلَّا فَاجِرًا کَفَّارًا؛(۳۱) نوح گفت: پروردگارا! هیچ‌کس را از کافران بر روی زمین مگذار، چرا که اگر تو آنان را باقی نهی، بندگانت را گمراه می‌کنند و جز پلیدکار ناسپاس نزایند.
امیر مؤمنان علی(ع) می‌فرماید:
حُس‍‍نُ الاَخلاقِ بُرهانُ کَرَمِ الاَعراقِ؛(۳۲)
خوی نکو، نشان وراثت نیکوست.
تأثیر وراثت، به معنای اختیار نداشتن انسان نیست؛ بلکه بیان روند طبیعی انتقال صفات از اصل به فرع است. در حقیقت سعادت، شقاوت، کفر، ایمان و ... در کودک حالت تعلیقی دارد که چون در محیط مساعد قرار گیرد، به فعلیت می‌رسد. به بیان دیگر، «نقش وراثت آن است که زمینه‌های سرشتی را قوی‌تر می‌کند و ضریب امکان تحقق آنها را در شرایط محیطی مناسب افزایش می‌دهد».(۳۳)
پس اگر انسان در انتخاب همسر دقت کند و عوامل دینی و اخلاقی را در اولویت قرار دهد، زمینه و بستری فراهم می‌آورد تا در آینده بتواند به آسانی محبت حضرت مهدی(ع) را به فرزند خود انتقال دهد.

ب) لقمه حلال

خوردن و آشامیدن، شرط حیات انسان و امری است که امر ونهی نمی‌پذیرد. اما اینکه انسان چه چیزی را بخورد و چه چیزی را نخورد، مهم است. از این رو مکتب اسلام، برای این مساله اهمیت فراوان قایل شده و آیات و روایات فراوانی در این زمینه وجود دارد: فَکُلُواْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللّهُ حَلالاً طَیِّبًا؛(۳۴) نیز در حدیث شریف است که پیامبر (ص) فرمود:
طَلبُ الحلالِ فریضةٌ علی کلِّ مسلمٍ؛(۳۵)
طلب روزی حلال بر هر مسلمانی واجب است.
همچنین مسلمانان از پیامدهای بد غذای حرام برحذر شده‌اند:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ لاَ تَأْکُلُواْ أَمْوَالَکُمْ بَیْنَکُمْ بِالْبَاطِلِ؛(۳۶)
ای اهل ایمان! مال یکدیگر را به ناحق نخورید.
بنابراین، والدین پیش از به دنیا آمدن فرزند، باید بدانند چه غذایی می‌خورند تا بستری مناسب را آماده کنند که در آینده فرزندشان آمادگی پذیرش محبت اهل‌بیت (ع) را بیابند.

ج) آداب زمان بسته شدن نطفه

در این زمینه سفارش‌های بسیاری شده است؛ از جمله خواندن دعاهای وارده، با طهارت بودن، زمان خاص و رعایت مکان. حتی کنترل افکار و خطورات ذهنی هم می‌تواند نطفه فرزندی را شکل دهد که در آینده دستورات دینی و محبت حضرت حجت را به راحتی بپذیرد.(۳۷)

د) آداب بارداری

همه رفتار و گفتار انسان، مثل رفت و آمدها، شنیدنی‌ها، گفتنی‌ها، نگاه‌ها، اندیشه‌ها، خواندنی‌ها و ...، همه به نحوی در نوزاد اثر می‌گذارد.

هـ) آداب شیردادن

شیردادن نوزادان آدابی دارد؛ مثل با وضو بودن، رو به قبله بودن و ... . یکی از رمزهای موفقیت بزرگان دین که به مقامات عالی دینی رسیدند، رعایت همین مسایل از سوی مادران و پدران ایشان بوده است.

منظور از الگوهای نقش، کسانی هستند که فرزند رفتار آنها را سرمشق خویش قرار می‌دهد و برای او الگو به شمار می‌آیند؛ مثل والدین، دوستان و ... . والدین در این‌باره دو نقش برعهده دارند:
الف) خودشان همانند الگو، در گفتار و کردار محبت حضرت را در دل فرزند به وجود آورند. در این صورت، ابتدا باید خودشان حضرت را دوست بدارند و این محبت در کردار و گفتارشان بروز یابد. بنابراین، والدین که الگوی کودکان هستند، باید عاشق حضرت باشند و این عشق را نشان دهند؛ برای مثال، هنگام شنیدن نام حضرت، ادای احترام کنند و ... .
ب) پدر و مادر باید الگوهای خوب را به فرزند معرفی کنند. به بیان دیگر، زمینه‌ای فراهم آورند تا فرزندشان به سمت الگوهای مثبت گرایش یابد. این الگوها عبارت‌اند از: دوستان، محیط آموزشی و تربیتی( ثبت‌نام در مدرسه‌ای مناسب یا مراکز فرهنگی خاص) و خویشان و آشنایان. خلاصه، فرزند باید با کسانی ارتباط داشته باشد که عاشق حضرت حجت‌اند تا در نتیجه، فرزند در ارتباط با آنها، بر اثر الگو‌پذیری، محبت حضرت در درونش نهادینه شود.
البته این امر نباید حالت تحمیلی یابد که کودک را مجبور به دوستی با کسی کنیم بلکه با شیوه‌های نرم و مناسب، زمینه دوستی فرزند با افراد، گروه‌ها و مراکز مناسب را فراهم آوریم تا خودش با میل و رغبت به سمت آنها برود.

پی نوشت ها :

۱. کنزالعمال، ج۱۶، ص۴۵۶
۲. سوره شوری، آیه۲۲
۳. زمخشری، تفسیر کشاف، ج۳، ص۴۶۷، ذیل آیه۲۳ سوره شورا
۴. میزان الحکمه، ج۲، ص۹۷۳.
۵. محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۳؛ خصال، ص۶۱۶.
۶. لطف‌الله صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ص۴۹۶.
۷. موسوی اصفهانی، مکیال المکارم، ج۲، ص۲۲۱
۸. میزان الحکمه، ج۲، ص۹۳۶؛ علی بن محمد اللیثی الواسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص۴۵۳؛ غررالحکم، ح۷۸۵۱.
۹. نهج البلاغه، نامه ۳۱.
۱۰. بروس کوئن، درآمدی بر جامعه شناسی، ترجمه محسن ثلاثی، ص۱۲۷.
۱۱. آنتونی گیدنز، جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، ص۴۲۶.
۱۲. درآمدی بر جامعه شناسی، ص۱۲۸.
۱۳. همان، ص ۷۴.
۱۴. بحارالانوار، ج ۹۰، ص ۱۴ و ج۱۰۰، ص۲۲۲.
۱۵. صحیفه نور، ج ۱۵، ص ۱۶۱.
۱۶. منجد الطلاب.
۱۷. بحارالانوار، ج ۶۶، ص ۲۳۷؛ خصال، ص۲۱.
۱۸. تفسیر نورالثقلین، ج۵، ص۸۴.
۱۹. کنزالعمال، ج۱، ص۴۱.
۲۰. مشکوة الانوار، ص۸۱؛ نورالثقلین، ج۲، ص۵۰۴.
۲۱. روضة الواعظین، ص۲۷۱؛ شیخ صدوق، فضائل الشیعه، ص۵.
۲۲. .میزان الحکمه، ج۱، ص۷۵۴؛ مصباح الشریعه، ص۵۳.
۲۳. میزان الحکمه، ج۱، ص۷۵۶.
۲۴. همان، ج۳، ص۷۶۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۳۵۴؛ غررالحکم، ح۶۵۱۰.
۲۵. همان، ص۱۴۳۶؛ غررالحکم، ح۷۶۷۵.
۲۶. همان.
۲۷. همان، ج۳، ص۱۴۲۶؛ کنز العمال، ح۵۲۵۷.
۲۸. نهج‌البلاغه، نامه۳۱.
۲۹. همان، ج۵، ص۲۲۵۸؛ کنزالعمال، ح۴۴۵۵۹؛ سیوطی، ؛ زمخشری، الفایق فی غریب الحدیث، ص۲۲۹.
۳۰. همان؛ الجامع الصغیر، ج۱، ص۵۰۳.
۳۱. همان، ص۲۲۶۰.
۳۲. سوره نوح، آیات ۲۷ـ۲۶.
۳۳. عبدالواحد آمدی، غررالحکم و درر الکلم، ج۱، ص۳۴۰؛ عیون الحکم و المواعظ، ص۲۲۸.
۳۴. بهروز رفیعی، آرای دانشمندان مسلمان در تعلیم و تربیت و مبانی آن، ج۳، ص۱۶۴.
۳۵. سوره نحل، آیه۱۱۴.
۳۶. بحارالانوار، ج۱۰۰، ص۹؛ میزان الحکمه، ج۲، ص۱۰۷۵.
۳۷. سوره نسا، آیه۲۹.

منبع:فصلنامه مشرق موعود، شماره یک
ادامه دارد