وقایع ماه محرم (4)
ورود نمایندگان طایفه ی «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلام
رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در مدت 23 سال در مکه و مدینه مردم را به دین مبین اسلام دعوت می نمودند و از شرک، بت پرستی و کفر باز می داشتند. در این مدت بسیاری از طایفه های شبه جزیره ی عربستان با میل و رغبت باطنی خویش، دین اسلام را پذیرا می شدند و خود را از گم راهی رهایی می بخشیدند. بنابر نقل تاریخ نویسان، آخرین گروهی که بر پیامبر خدا وارد شدند و اسلام اختیار نمودند، طایفه ی «نَخَع» بود. از این طایفه، حدود دویست تن در پانزدهم محرم سال 11 هـ .ق وارد مدینه شده، به محضر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدند و با آن حضرت بیعت نمودند و به دین مبین اسلام گرویدند. بعدها نیز مردان این قبیله در حمایت از خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فداکاری های فراوانی کردند. (1)حرکت کاروان اسیران کربلا از کوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به او دستور داد تا کاروان اُسرای کربلا
را به همراه سرهای مطهر شهدا به شام بفرستد.از این رو در روز نوزدهم محرم سال 61 هـ .ق. این کاروان از کوفه به طرف شام حرکت کرد.(2) البته برخی نقل کردهانـد که ابن زیاد زن های غیر هاشمیه در کاروان اُسرا را با شفاعت اقوامشان آزاد کرد و فقط زنهای هاشمیه برای اسارت به شام برده شدند.(3)
بیستم محرّم الحرام
مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
بنا بر قول مشهور شب بیست و یکم محرم سال دوم هجری شب عروسی زینت زنان بهشت، حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) و امیرمؤمنان علی(علیه السلام) است.در روایتی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که: «اگر خداوند متعال، علی(علیه السلام) را برای زهرا (سلام الله علیها) نمیآفرید، در سراسر زمین از آدم گرفته تا انسانهای بعدی، همسر و همتایی برای حضرت فاطمه(سلام الله علیها) وجود نداشت».(4)
در مورد جریان این مراسم چنین نقل شده است که در این شب، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و اله) پارچه ای طلبیدند و بر پشت استر خود که «شهبا» نام داشت، افکندند و به حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند: «بر آن سوار شو» پس فاطمه سوار شد.
سلمان فارسی، صحابی بزرگ پیامبر (صلی الله علیه و اله) ، زمام استر را گرفت و رسول خدا در پشت سر حرکت میکردند. در مسیر راه جبرئیل و میکائیل با هفتاد هزار فرشته حضرت زهرا(سلام الله علیها) را همراهی میکردند و تکبیر میگفتند. رسول خدا (صلی الله علیه و اله) نیز تکبیر میگفت، و به این ترتیب تکبیرگفتن در عروسیها سنت
گردید. پس از آنکه پیامبر(صلی الله علیه و اله) آنها را تا خانه زفاف بدرقه نمودند، در آن خانه برای آن دو بزرگوار دعا کردند و سپس از خانه بیرون آمدند.(5)
بیست و پنجم محرّم الحرام
1ـ شهادت سیّد الساجدین علی بن الحسین(علیهما السلام)2ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»
1ـ شهادت سیّد الساجدین علی بن الحسین(علیهما السلام)
بنا بر روایت مشهور امام سجاد(علیه السلام) در 25 محرّم الحرام سال 94 هـ .ق. به شهادت رسیدند. آن حضرت پس از گذراندن عمری پر برکت که در یکی از حساسترین دورههای تاریخ اسلام واقع شد، ویژگیهای مهمی در بین مردم داشتند؛ زیرا فضایل و مکارم اخلاقی آن حضرت در هر مجلس و محفلی بیان میشد و امام در دلها و عواطف مردم جا گرفته بود. این وضع بر امویان بسیار سخت بود و آنها را میرنجاند و از همه کس بیشتر ولید بن عبدالملک، کینه امام را در دل داشت که بارها میگفت: «من تا وقتی علی بن الحسین(علیه السلام) در دنیا باشد راحت نیستم».
از این رو وقتی ولید زمام سلطنت را به دست گرفت، مصمم شد امام را مسموم کند؛ لذا زهر کشندهای برای کارگزارش در مدینه فرستاد و به او دستور داد تا آن را به امام بخوراند و آن نانجیب نیز دستور ولید ملعون را عملی کرد. زهر در بدن نازنین امام کارگر شد و بدین صورت حضرت سید الساجدین، علی بن الحسین(سلام الله علیها) در 57 سالگی در مدینه طیبه به شهادت رسیدند.
از پیکر پاک امام سجاد(علیه السلام) در شهر مدینه تشییع بینظیری شد. تودههای مردم از مناطق مختلف بر جنازه آن حضرت حاضر شدند و همگی با دلهای پریشان و شکسته در هالهای از اشک با امام مظلوم خویش وداع کردند. امام باقر(علیه السلام) بدن مطهر پدر گرامیشان را در قبرستان بقیع در کنار قبر عمویشان حضرت مجتبی(علیه السلام) به خاک سپردند.(6)
2ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»
هارون الرشید در زمان حیات خود، پسر خویش محمد امین را که مادرش زبیده بود، جانشین خویش قرار داد و پسر دیگرش عبدالله مأمون را که بزرگتر از امین بود، ولیعهد امین قرار داد.
پس از مرگ هارون، امین به مدت پنج سال خلافت کرد و برادرش را از ولیعهدی خلع نمود.
مأمون که در خراسان امارت داشت به کمک ایرانیان بر ضد برادرش قیام کرد و سرانجام طاهر بن حسین ذوالیمینین را با سپاهی عظیم به بغداد فرستاد و در جنگی که بین دو سپاه مأمون و امین در گرفت، سپاه امین شکست خورد و طاهر، فرمانده سپاه مأمون، در 25 محرم سال 198 هـ .ق. امین را کشت و سرش را به مرو منتقل کرد و بدین گونه خلافت عباسی به مأمون منتقل شد.(7)
بیست و ششم محرّم الحرام
1ـ شهادت علی بن الحسن المثلث2ـ محاصره شهر مکه و سنگ باران کعبه توسط سپاه یزید
1ـ شهادت علی بن الحسن المثلث
در بیست و ششم محرم سال 146 هـ .ق. علی بن حسن بن حسن بن حسن بن علی (علیه السلام) در 45 سالگی در زندان منصور که در آن روز و شب تشخیص داده نمیشد، در حالیکه غل و زنجیر بر دست و پای مبارکش بود به درجه والای شهادت نایل شد.(8)
2ـ محاصره شهر مکه و سنگ باران کعبه توسط سپاه یزید
بعد از شهادت سید الشهداء(علیه السلام) و یارانشان در کربلا و اسارت اهل بیت آن حضرت چهره یزید بن معاویه بیش از پیش برای همه مسلمانان بی اعتبار و بیمقدار شد و همچنین فساد و بیبندوباری دربار یزید، مردم را به شورش بر ضد حکومت یزید واداشت. به همین علت شورشهایی بر ضد یزید در سال 63 هـ .ق. در حجاز به وجود آمد که از آن جمله اهالی مکه اقدام به مخالفت علنی و درگیری مسلحانه با سپاهیان و عاملان یزید در آن شهر کردند و توانستند مکه را از دست عامل یزید بیرون آورند. پس از انتشار این خبر، سپاهیان شام به مکه هجوم بردند و در 26 محرم سال 64 هـ .ق. آن شهر را محاصره نمودند و بر اهالی آن بسیار سخت گرفتند. آنها بر بلندیهای اطراف مکه، منجنیقهای بزرگی نصیب کرده بودند و به وسیله آنها مکه را سنگباران میکردند. مردم شهر به مسجدالحرام پناه بردند ولی حَصین بن نُمِیر دستور داد تا مسجدالحرام و کعبه را نیز نشانه گیرند و این محاصره و تهاجم به مکه تا 45 روز ادامه داشت.(9)
بیست و هشتم محرم الحرام
1- رحلت حذیفه بن یمان2- ورود کاروان اسرای اهل بیت (علیهم السلام) به بعلبک
3- تبعید امام جواد (علیه السلام) به بغداد
1- رحلت حُذیفه بن یمان
حذیفه بنیمان یکی از اصحاب بزرگوار رسول گرامی اسلام و از خواص امیرمؤمنان علی (علیه السلام) بود. حذیفه یکی از هفت نفری بود که بر جنازه ی مطهر حضرت صدیقه ی طاهره، فاطمه ی زهرا (علیهاالسلام) نماز خواند.
در جریان توطئه ی قتلی که منافقان پس از واقعه ی غدیرخم چیدند و می خواستند در بازگشت از غدیرخم در مسیر اهی که از میان کوه می گذشت شتر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بترسانند تا برمد و حضرت به دره سقوط کند، که جبرئیل این نقشه را به اطلاع رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رسانید.
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) چون به محل مورد نظر رسید، منافقان با چهره های بسته هر کدام ظرفی که داخل آن پر از سنگ ریزه بود، رها کردند و شروع به سر و صدا و فریاد نمودند؛ اما عمار، مهار ناقه ی رسول خدا را محکم گرفته و حذیفه هم در کنار آن حضرت بود که سرانجام توطئه ی پلید آن منافقان کور دل نقش بر آب شد. پیامبر اکرم منافقان را یک به یک به جناب حُذیفه معرفی نمود که آن ها عبارت بودند از: ابوبکر، عمر، عثمان، ابوعبیده، معاذ بن جبل، سالم، معاویه، عمرو بن العاص، طلحه، سعد بن ابی وقاص، عبدالرحمن بن عوف، ابوموسی اشعری، مغیره بن شعبه و ابوهریره، که حذیفه همه را به خاطر سپرد و به همین دلیل غاصبان خلافت بعد از آن واقعه از حذیفه می ترسیدند که مبادا آن ها را به مردم معرفی کند. (10)
حذیفه سال ها والی مداین بود و چهل روز پس از آن که امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به خلافت رسیدند، در آن جا رحلت فرمود و به خاک سپرده شد. او قبل از رحلت به دو فرزندش، صفوان و سعید، وصیت کرد که همیشه ملازم امیرمؤمنان (علیه السلام) باشند و ایشان هم به وصیت پدر عمل نمودند تا در جنگ صفین به شهادت رسیدند. (11)
2- ورود کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام به بعلبک
بنابر نقلی، کاروان اسرای اهل بیت علیهم السلام در بیست و هشتم محرم سال 61 هـ .ق در مسیر شام وارد شهر بعلبک شدند که مردم جاهل این شهر به استقبال نیزه داران و مأموران حکومتی رفتند و از آن پذیرایی مفصلی نمودند. حضرت ام کلثوم (علیهاالسلام) با دیدن این منظره در حق آنان نفرین کردند. (12)
3- تبعید امام جواد (علیه السلام) به بغداد
در 28 محرم سال 220 هـ .ق امام جواد (علیه السلام) به دستور معتصم از مدینه به بغداد تبعید شد. (13)
معتصم برای اینکه امام جواد (علیه السلام) را بیشتر زیر نظر داشته باشد و ارتباطات شیعیان را با آن حضرت کنترل و محدود کند، دستور داد تا امام از مدینه به بغداد هجرت نماید.
پینوشتها:
1. روز شمار قمری: ص 15.
2. الوقایع و الحوادث: ج 4، ص 114.
3. ابصار العین فی انصار الحسین (علیه السلام): ص 133.
4. اصول کافی: ج 1، ص 461.
5. امالی، شیخ طوسی: ص 464 - بحارالانوار: ج 43، ص 104.
6. تحلیلی از زندگانی امام سجاد (علیه السلام)، باقر شریف قرشی: ج 2، ص 716.
7. کامل ابن اثیر: ج 6، ص 287.
8. منتهی الآمال: باب چهارم، فصل ششم، ص 363.
9. کامل ابن اثیر: ج 4، ص 124.
10. ارشاد القلوب: ج 2، ص 195 - بحارالانوار: ج 28، ص 99.
11. منتهی الآمال: باب اول، فصل دهم، ص 171.
12. قلائد النحور: جلد محرم و صفر، ص 332.
13. الارشاد: ج 2، ص 295.
/ج
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}