باورها و رفتارهای دینی در خانواده (1)
مقدمه
به طور کلی می توان محتوای دین اسلام را به دو بخش تقسیم کرد که میان آنها ارتباط و همبستگی بالایی برقرار است: عقاید و باورها؛ اعمال و رفتارهای دینی که از طریق وحی الاهی و ابلاغ پیامبران به ما رسیده است.در اسلام یک سلسله عقاید مطرح است که مردم باید آنها را باور کنند و به آنها ایمان بیاورند؛ و یک سری اعمال و رفتارها که باید به آنها عمل کنند. سعادت انسان ها با ایمان تنها، یا عمل به تنهایی تأمین نمی شود؛ بلکه باید ایمان و عمل با هم در یک فرد باشند تا او را در دنیا و آخرت به سعادت برسانند. در بیش تر آیات، ایمان و عمل صالح با هم آمده و گویا این دو از هم جدا نشدنی است و به راستی هم چنین است؛ زیرا ایمان و عمل مکمل یکدیگرند؛ چنان که می خوانیم:
«رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیَاتِ اللَّهِ مُبَیِّنَاتٍ لِیُخْرِجَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَ مَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ یَعْمَلْ صَالِحاً یُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَداً قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقاً (1)
پیامبر (ص) روشن الاهی را بر شما تلاوت می کند که کسانی را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده اند، از تاریکی ها به سوی نور خارج سازد. هر کس به خدا ایمان آورد و اعمال صالح انجام دهد، او را در باغ هایی از بهشت وارد می کند که از زیر درختانش نهرها جاری است؛ جاودانه در آن می مانند؛ و خداوند روزی نیکویی برای او قرار داده است.»
همان گونه که ملاحظه می شود، در این آیه دو بار ایمان و عمل صالح با هم آورده شده است.
پس برای تکامل بشر، هم ایمان لازم است و هم عمل صالح. ایمان و عمل صالح، لازم و ملزوم یکدیگرند؛ (2) ایمان به منزله روح و عمل صالح و منزله جسم است، و خداوند خواهان عمل شایسته ای است که ناشی از ایمان به او باشد، وگر نه ارزش معنوی ندارد. همچنین ایمانی که منشأ اعمال صالح نباشد، ارزشی ندارد و نمی تواند نجات بخش انسان باشد.
از سوی دیگر می دانیم تمام آموزه ها و احکام دین برای اصلاح فرد و اجتماع و حفظ تعادل در جامعه ی انسانی و جلوگیری از هرج و مرج اخلاقی و جنگ و ستیز و مفاسد اجتماعی و مصیبت های گوناگون در دنیا و دستیابی او به خوشبختی در آخرت است؛ بنابراین، اگر بندگان، باورهای دینی را بپذیرند و احکام دین را انجام دهند، خود را به کمال رسانده، افزون بر بهروزی در آخرت، اجتماع خویش را نیز به آرامش و آسایش می رسانند. خداوند غنی بالذات است و هیچ نیازی به عبادت ما بندگان ندارد؛ نه عبادت ما سودی به خدا می رساند و نه ترک آن، زیانی به ذات مقدس او وارد نمی کند.
بدین ترتیب، بررسی تأثیر باورها و آموزه های دینی در جنبه های مختلف زندگی انسان و چگونگی این تأثیر، می تواند ما را در شناخت بیش تر اسلام و پایبندی به احکام آن یاری کند. در این فصل، درباره تأثیر باورها و برخی از واجبات دینی در استحکام و تقویت زندگی خانوادگی بحث می شود.
الف. باورهای دینی وخانواده
مقدمه
از دیدگاه اسلام، باورهای دینی مهم ترین رکن در تشکیل خانواده و استمرار و پویایی آن است و بدون لحاظ آن، خانواده ارزشی ندارد. اصولاً در مکتب های آسمانی پیوندهای مادی همیشه تحت الشعاع پیوندهای معنوی است.(3) قرآن کریم، تنها در صورتی اعضای خانواده ای را به صورت یک جمع می پذیرد و ارزش خانوادگی برای آن قائل است که شرط ایمان در آن خانواده برقرار باشد. (3)در ماجرای حضرت نوح که فرزندش در زمره کفار قرار گرفت، در لحظه غرق شدن فرزند، خدا به حضرت نوح (ع) «انه لیس من اهلک (4)؛ او از اهل تو نیست»؛ گرچه پیوند نسبی برقرار است، اما چون پیوند اعتقادی قطع شده پیوند نسبی بی ارزش و او از جمع بیت نبوت خارج است. (5)
امام صادق (ع) در این باره فرموده است:
«ان الله عزوجل قال: یا نوح انه لیس من اهلک... هو ابنه و لکن الله عز وجل نفاه عنه حین خالفه فی دینه؛(6)خدای متعال به نوح فرمود: " ای نوح! پسرت از اهل تو نیست"... او پسرش بود، ولی خدای عز وجل او را از اهل نوح بودن نفی کرد؛ زیرا در دین پدرش با او مخالفت کرد».
بدین ترتیب، خانواده به اعتبار پیوند ایمانی در نزد پروردگار محترم است. در مکتب های الاهی، پیوندها و روابط خویشاوندی بر اثر اعمال ناشایست سلب می شود. (7) قرآن کریم نیز در آیه ای به مؤمنان دستور می دهد که از همسران و فرزندان ناشایست خود بر حذر باشند:
« یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَ أَوْلاَدِکُمْ عَدُوّاً لَکُمْ فَاحْذَرُوهُمْ...(8)؛ ای کسانی که ایمان آورده اید! بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند؛ از آنان برحذر باشید. »
برای نمونه، در خانواده ی دو پیامبر بزرگ الاهی، حضرت نوح و حضرت لوط (ع)، به سبب آنکه همسرانشان به آنها ایمان نیاوردند، رشته ی پیوند خانوادگی بریده شد وآن دو زن دچار عذاب الاهی گشتند. قرآن کریم در این باره می فرماید:
« ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَةَ نُوحٍ وَ امْرَأَةَ لُوطٍ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قِیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ؛(9) خدا برای کافران مثل زن نوح و زن لوط را آورد که هر دو در تحت سرپرستی دو تن از بندگان صالح ما بودند و به آن دو خیانت ورزیدند؛ آنها نتوانستند عذاب را از زنان خود دفع کنند و [به آن دو زن] خطاب شد: با دیگران به آتش در آیید».
همچنین خدا رشته پیوند خانوادگی میان فرعون و همسرش را بریده می داند؛ با اینکه فرعون در دنیا و آخرت دچار عذاب الاهی می شود، همسر او به دلیل ایمان به خدا در اعلی علیین جای می گیرد:
وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتاً فِی الْجَنَّةِ وَ نَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنِی مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ؛(10) و خدا برای کسانی که ایمان آورده اند، زن فرعون را مثل می آورد؛ آن گاه که گفت: ای پروردگار من ! برایم در بهشت نزد خود خانه ای بنا کن و مرا از فرعون و عملش نجات ده و از مردم ستمکار رهایی بخش».
اگر اعضای خانواده در این دنیا افرادی صالح باشند، در آخرت نیز از هم جدا نیستند؛ بلکه با تشکیل یک خانواده، در سایه ی لطف و مرحمت الاهی و برخوردار از مواهب بی همتای خداوند با هم زندگی می کنند؛ چنان که قرآن کریم می فرماید:
«جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبَائِهِمْ وَ أَزْوَاجِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ (11)؛ باغ های جاودان بهشتی که [مومنان] وهمچنین پدران و همسران و فرزندان صالح ایشان در آنها وارد می شوند. »
و نیز می فرماید:
«ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنْتُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ تُحْبَرُونَ(12)؛ [ به مؤمنان خطاب شود. ] خود و همسرانتان در نهایت شادی وارد بهشت شوید. »
این ورود به بهشت، به اعتبار اهل بودن و ارحام بودن، باعث سرور بیش تر بهشتیان است که در جمع خانوادگی خود، روزگار دنیا را یادآور می شوند و به سبب رهایی از گرفتاری های دنیا خداوند متعال را شکر می گزارند.
روش های تأثیرگذاری باورهای دینی در رضامندی خانوادگی
تأثیر باورهای دینی بر خانواده و روابط زناشویی، از سه جهت مورد توجه قرار می گیرد: 1. تأثیر باورهای دینی در معنادهی به زندگی؛ 2. تأثیر باورهای دینی در انجام واجبات و پرهیز از گناهان؛ 3. تأثیر باورهای دینی در تحمل مشکلات خانواده.1. تأثیر باورهای دینی در معنادهی به زندگی
دین و باورهای دینی با ارائه یک چارچوب جامع برای تفسیر وقایع، و نیز ارائه پاسخ های مشخص و قانع کننده ای برای پرسش های وجودی مانند اینکه از کجا آمده ام و به کجا می روم، تفسیری همه جانبه از حیات انسانی در اختیار می گذارد و خلاء زندگی را با ایجاد معنا برای لحظه لحظه آن برطرف می کند دین به افراد نوعی احساس کنترل و کارآمدی می بخشد.سلامت بخش ترین جنبه ی دین، توانایی آن در فرو کاستن از تنیدگی وجودی از رهگذر اعطای یک احساس کنترل بر این دنیای نامطمئن و هراس انگیز است؛ این احساس کنترل از راه باور به حضور یک قدرت برتر و شکوهمند فراهم می شود که اراده و اختیار دارد ومی تواند از جانب ما مداخله کند. باور به یک قدرت برتر، به معتقدان اطمینان می دهد که زندگی آنها معنا و هدف دارد؛ در مبارزه و تلاش برای بقا تنها نیستند؛ نیرویی قدرتمند و نیک خواه در جهان فعال است و برخلاف هراس ها و بی ثباتی های عالم، نباید آنان نگران باشند. همچنین دین در جایگاه یک نظام مرجع با طرح هدفمندی حیات، مرگ را نقطه پایان زندگی نمی داند و آن را همچون گذرگاهی برای عبور به جهانی با شکوه تر، پذیرفتنی می سازد.
این توانایی دین در کاستن از غم های وجودی و مرتبط کردن ما با یک نیروی قدرتمند معنوی، در بردارنده ی بزرگترین هدیه به انسان ها است. برای یک فرد معتقد، همانا این هدیه امید و آرامش است. باور به خدا با برطرف کردن احساس ترس و پوچی و دادن این احساس به ما که دست های خردمند و توانایی، کشتی جهان را هدایت می کنند، همانند یک سرچشمه قدرتمند امیدواری و انگیزش عمل می کند. (13)
به گفته یکی از نویسندگان غربی، اگر خدا باوری صحت داشته باشد و موجودی متعالی، خیرخواه و حاکم بر جهان وجود داشته باشد، هشت مدعای زیر صادق خواهد بود:
1. ما تبیین قانع کننده ای از منشأ و قوام جهان داریم. ما فرآورده تصادف و ضرورت یا نتیجه ی انفجار عظیم فاقد هویت انسان وار نیستیم؛ بلکه نتیجه ی کار یک موجود آسمانی هستیم که مراقبمان است. آرامش یافتن ما در صورتی است که بدانیم جهان محسوس، بخشی از یک جهان روحانی تر است و معنای خود را از آن می گیرد؛ همچنین آگاه باشیم که برخلاف وجود شرّ در عالم، ارتباط سازگارانه ذاتی ای میان جهان ما و واقعیت متعالی وجود دارد.
2. خیر بر شر غلبه خواهد کرد و ما در مبارزه با بدی های تنها نیستیم؛ خدا در این نبردگاه جانب ما را گرفته است؛
پس من و تو بیهوده نبرد نمی کنیم و سرانجام پیروز خواهیم شد. این اندیشه پیروزی نهایی خوبی بر بدی به ما قوت قلب خواهد داد تا به جنگ بر ضد هرگونه بی عدالتی و ستم ادامه دهیم؛ این در حالی است که غیر دینداران محاسبه می کنند که نیروهای شرّ برابر خیر، آن قدر زیادند که جنگ با آنها بیهوده است.
3. خدا ما را دوست دارد و دل نگران ما است و عشق او ما را به پیش می راند؛ بنابراین، برای انجام کارهای نیک اخلاقی، از جمله ایثارهای بزرگ، انگیزه ی قوی تری داریم. ما زندگی ای عمیقاً اخلاقی خواهیم داشت تا موجودی را سپاس گوییم که دوستمان دارد و ما نیز دوسش داریم.
4. ما پاسخی داریم به این پرسش که چرا اخلاقی باشیم؛ پیداست که اخلاقی بودن به سود شما است.
5. عدالت عالم بر جهان حاکم است. ترازو دقیق کار می کند و بنابراین، به هر کس چیزی داده می شود که بنابر شایستگی اخلاقی اش، استحقاق آن را دارد.
6. همه انسان ها ارزشی برابر دارند. ما یک خانواده هستیم و باید از روی خیرخواهی با یکدیگر رفتار کنیم. بیشتر نظام های اخلاقی و سیاسی سکولار جدید این ارزش برابر را می پذیرند، ولی توجهی برای آن ندارند.
7. لطف و غفران الاهی در انتظار ما است پایانی خوش برای همه). گناه اخلاقی و حتی زشت ترین عمل ما می تواند پاک شود. خدا می تواند نجاتمان دهد و فرصتی دوباره برای زندگی برای ما فراهم آورد.
8. مرگ پایان همه چیز نیست و زندگی پس از مرگ وجود دارد. ما به زندگی ادامه خواهیم داد و در جهانی بهتر یکدیگر را باز خواهیم شناخت.(14)
چنان که می بینیم، باور به خدا سبب امیدواری و خوش بینی به خدا و جهان می شود؛ انسان را به سوی خوبی ها فرا می خواند؛ محبت به خدا و آفریدگان او و به ویژه انسان های دیگر را در دل انسان جای می دهد؛ این امر ما را به نیکی کردن به آنان دعوت می کند. انسان معتقد به خدا، در برخورد با انسان های دیگر اخلاق نیک را رعایت می کند؛ وظایف خود را در برابر آنان انجام می دهد و از آزار و اذیت آنان پرهیز می کند. رعایت همه ی این امور در خانواده و در برخورد با همسر و فرزندان، آنان را به یکدیگر علاقمند می کند و استحکام خانواده و رضامندی افراد از زندگی خانوادگی را در پی دارد.
2. تأثیر باورهای دینی در انجام دادن واجبات و ترک محرمات
باورهای دینی، به ویژه باور به خدا و روز قیامت نقشی بسیار اساسی در جهت دهی به رفتار انسان دارد.ایمان به خدا، باور داشتن خداوندی است که مالک واقعی انسان و جهان و یگانه معبود شایسته ی پرستش می باشد؛ خداوند گفته ها را می شنود؛ کارها را می بیند و به تمام آنچه بر پدیده ها می گذرد، آگاه است؛ خداوندی که بر همه انسان ها احاطه کامل دارد و همواره، مراقب حرکات و سکنات آنان است و بر همه ی واقعیت های آشکار و پنهانشان آگاهی دارد. در قرآن می خوانیم:
یَعْلَمُ خَائِنَةَ الْأَعْیُنِ وَ مَا تُخْفِی الصُّدُورُ(15 )؛ خداوند چشم هایی را که به خیانت می گردد و آنچه را سینه ها پنهان می دارند، می داند. »
ایمان به آخرت، باور داشتن روزی است که مردم به فرمان حق زنده می شوند و در محکمه عدل الاهی حضور می یابند؛ روزی که پرونده ی عمل هر کس پیش رویش گشوده می شود و می بیند تمام کارهای او که در دنیا انجام داده، در آن نوشته شده است؛ در آن روز، داوری درباره مردم، به خداوند اختصاص دارد؛ او به حق و عدل حکم می کند و در حریم مقدسش ستم راه ندارد. آیه ی زیر نیز در این باره است:
«وَ نَضَعُ الْمَوَازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیَامَةِ فَلاَ تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً (16)ترازوهای عدل را در روز قیامت مستقر می سازیم، پس در آن روز هیچ کس مورد کمترین ستم واقع نمی شود».
باور به نعمت ها و عذاب های آخرتی، انسان را به انجام اعمال شایسته و دوری از گناهان بر می انگیزد. قرآن کریم می فرماید:
«وَ مَنْ یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَ لاَ یُظْلَمُونَ نَقِیراً(17)؛ کسانی که عمل صالح انجام دهند، مرد یا زن، در صورتی که مؤمن باشند، به بهشت می روند و کمترین ستمی به آنان نخواهد شد. »
و نیز می فرماید:
«فَأَمَّا مَنْ طَغَىوَ آثَرَ الْحَیَاةَ الدُّنْیَا
فَإِنَّ الْجَحِیمَ هِیَ الْمَأْوَى؛(18) اما آن کس که طغیان کرده و زندگی دنیا را مقدم بدارد، مسلماً دوزخ جایگاه او است. »
پیروان راستین اسلام که به روز جزا ایمان دارند و بنابر آموزه های دینی، خویشتن را در پیشگاه خدا مسؤول می دانند، همواره مراقب اعمال خود هستند؛ به فرایض الاهی عمل می کنند؛ از محرمات پرهیز می نمایند و می کوشند که دامنشان به گناه و ناپاکی آلوده نشود؛ زیرا، یقین دارند هر عمل زشت و ناروایی که در دنیا انجام دهند، کوچک یا بزرگ، در نامه ی عملشان ثبت می گردد؛ در قیامت باز خواست می شوند و به تناسب آن عمل، کیفر خواهند شد.
امام موسی بن جعفر (ع) فرمود:
« رحم الله من استحبی من الله حق الحیاء فحفظ الراس و ما حوی و البطن و ما وعی و ذکر الموت و البلی و علم ان الجنه محفوفه بالمکاره و النار محفوفه بالشهوات؛ (19) خدا رحمت کند کسی را که از خدا واقعاً حیا کند؛ پس به سبب داشتن چنین حیایی، سر خود را با همه ی اجزای پیدا و پنهانش چشم، گوش، زبان، عقل و... ) محافظت کند؛ شکم را به طعام و شراب حرام نیالاید؛ به فکر مرگ باشد و پوسیده شدن را از یاد نبرد و بداند گرداگرد بهشت را تکالیف گرفته است».
تأثیر باورهای دینی در انجام واجبات و ترک محرمات از دو جهت به استحکام خانواده و روابط زناشویی می انجامد:
1. بسیاری از گناهان به طور مستقیم به زندگی زناشویی و روابط میان زن و شوهر مربوط نمی شوند، اما به یقین بر چگونگی روابط خانوادگی و زناشویی تأثیر منفی می گذارند.
در جامعه ای که روابط آزاد و اختلاط، جلوه گری ها و بدحجابی رایج باشد، زن و مرد به هر سو و هر کس نگاه می کنند و همواره در زندگی در حال مقایسه اند؛ مقایسه ای میان آنچه دارند و آنچه ندارند؛ این مقایسه ها هوس را تحریک می کند و خانواده را به نابودی می کشاند.
زنی که سال ها در کنار شوهر و در مشکلات با او زندگی کرده، پیدا است اندک اندک بهار چهره اش، شکفتگی خود را از دست می دهد و روی در خزان می گذارد و در چنین حالی است که سخت محتاج عشق و مهربانی و وفاداری همسر خویش است؛ ناگهان زن جوان تری از راه می رسد و در کوچه و بازار و اداره و مدرسه با پوشش نامناسب خود، فرصت مقایسه ای به دست می دهد و این، مقدمه ای برای ویرانی اساس خانواده می شود.(20)
یکی از مهم ترین ارکان زندگی خانوادگی، عشق و محبت و وفاداری است؛ زن و شوهر زمانی به این هدف می رسند که بتوانند از غیر همسر خود چشم بپوشند و از هرگونه کامیابی جنسی بیرون از کانون خانواده پرهیز کنند. گناهانی مانند نگاه به نامحرم، بدحجابی، روابط نامشروع و غنا، بنیان خانواده را متزلزل می کنند. باور به خدا، معاد و کیفر اخروی، به سبب بازداشتن افراد از انجام این گناهان، مانع از کاهش مهر و محبت میان زن و شوهرها می شود و بدین وسیله، جلوی فروپاشی خانواده ها را می گیرد.
2. فرد معتقد به خدا و قیامت، آرزومند رسیدن به نعمت های بهشتی و از عذاب های سخت دوزخ هراسان است؛ او تلاش می کند به دستورهای خداوند در همه ی زمینه ها عمل کند تا به ثواب عظیم الاهی برسد و از عذاب های سخت دوزخ رهایی یابد؛ چرا که می داند بهشت تنها در سایه ی عمل به وظایف وظایف خانوادگی و... ) به دست می آید؛ همچنین نتیجه ی کوتاهی در انجام تکالیف الاهی و نیز تکالیف مربوط به خانواده، دوزخ و عذاب های دردناک آن است.
در زیر، برخی از فرموده های معصومین(ع)، را یادآوری می کنیم؛ این روایات با وعده دادن نعمت های بهشتی و ترساندن از عذاب های جهنمی، ما را به انجام وظایف خانوادگی و کوتاهی نکردن در این زمینه ترغیب کرده اند.
پیامبر اکرم (ص) فرموده است:
« کل امراه صالحه عبدت ربها و ادت فرضها و اطاعت زوجها دخلت الجنه؛(21) هر زن صالحی که خدای خود را عبادت کند، نمازهای واجب به جای آورد و از شوهر خود اطاعت کند، به بهشت می رود».
از فرموده های امام صادق(ع) است:
«رحم الله عبداً احسن فیما بینه و بین زوجته فان الله عزوجل ملکه ناصیتها و جعله القیم علیها؛ (22) خدا رحمت کند بنده ای را که رابطه ی خود و همسرش را نیکو گرداند؛ به درستی که خداوند اختیار همسرش را به او سپرده و سرپرست او قرار داده است».
همچنین آن حضرت فرمود:
« ایما امراه رفعت من بیت زوجها شیئاً من موضع الی موضع ترید به صلاحاً الا نظر الله الیها و من نظر الله الیه لم یعذبه؛ (23) هر زنی که به منظور اصلاح امور خانه، چیزی را از یک جای منزل به جای دیگر آن بگذارد؛ خداوند به او نظر رحمت می کند و هر کسی که خدا به او نظر رحمت کند، عذابش نخواهد کرد. »
پیامبر اکرم (ص) نیز به علی (ع) چنین توصیه می فرماید:
«یا علی، من لم یأنف من خدمه العیال دخل الجنه بغیر حساب؛ (24)
یا علی! کسی که خدمت به خانواده را ننگ نداند و به خانواده خود خدمت کند)، بدون حسابرسی وارد بهشت می شود».
همچنین آن حضرت فرموده است:
« من صبر علی امراه سیئه الخلق واحتسب فی ذلک الاجر اعطاه الله ثوابَ الشاکرین فی الاخره؛ (25) کسی که برای رسیدن به پاداش الاهی، بر بد اخلاقی همسر خود صبر کند، خدا ثواب شکرگزاران را به او عطا می کند.»
از رسول گرامی اسلام (ص) درباره ی کیفر اذیت همسر نقل شده است:
«ایما امراه اذت زوجها بلسانها لم یقبل الله منها صرفاً و لا عدلاً و لا حسنه من عملها حتی ترضیه... و کانت اول من یرد النار؛ و کذلک الرجل اذا کان لها ظالماً(26) هر زنی که همسر خود را با زبان خود بیازاد، خداوند هیچ کار نیک او را نمی پذیرد تا موقعی که شوهر خود را از خویش راضی گرداند... و او اولین کسی خواهد بود که به جهنم می رود؛ این مطلب درباره ی مردی که همسر خود را آزار دهد نیز صادق است».
و نیز درباره ی زنی که همسر خود را بر کاری خارج از توانایی اش وادار کند، می فرماید:
«ایما امراه لم ترفق بزوجها و حملته علی ما لا یقدرُ علیه و ما لا یطیقُ لم تقبل منها حسنه ُو تلقی الله و هو علیها غضبانُ(27) هر زنی که با شوهر خود به مدارا رفتار نکند و او را به امری که توان و طاقت آن را ندارد وادارد کند، خداوند هیچ عمل نیکی را از او نمی پذیرد و خدا را در حالی که نسبت به او غضبناک است، ملاقات خواهد کرد».
بدین ترتیب، انسان معتقد به خدا که او را شناخته و محبتش را در دل جای داده، می داند که او در همه جا حاضر و ناظر بر اعمال و رفتار وی است؛ چنین کسی همواره وظایف خود را در برابر همسر و فرزندان انجام می دهد و هرگز در این راه کوتاهی نمی کند؛ با آنان خوشرو و خوش زبان است؛ در انجام کارهای خانه به همسر کمک می کند؛ هرگز در صدد آزار و اذیت او بر نمی آید و سخنی برای رنجاندن او بر زبان جاری نمی کند؛ هیچ گاه نسبت به همسر خود بی عدالتی و بی انصافی روا نمی دارد؛ چون می داند خداوند چنین بنده ای را دوست ندارد و او را از بارگاه ربوبی می راند و با عذاب های دردناک دوزخ مجازات می کند.
رعایت این امور روابط خانوادگی را از فروپاشی نگه می داد و زندگی خانوادگی را به اوج سرور و رضامندی می رساند.
3. تأثیر باورهای دینی در تحمل مشکلات خانواده
یکی از آثار ایمان به خدا و قیامت، افزایش تحمل انسان در مقابل مشکلات زندگی است. یک فرد موحد می داند که دنیا مزرعه ی آخرت است و هدف خدا از آفرینش او این بوده که در سایه ایمان، عمل صالح و موفقیت در امتحان الاهی، به قرب خدا و نعمت های بی پایان بهشتی برسد. انسان معتقد می داند که یکی از سنت های خداوند، امتحان است که همه انسان ها با آن روبه رو می شوند. در قرآن بیش از 20 مورد امتحان به خدا نسبت داده شده است. امتحان خدا همان رویدادهای پیش بینی شده یا نشده ای است که گاهی دامن گیر انسان می شود و او را تحت فشار می گذارد. امتحان خدا برای ظاهر شدن کارهای خوب و بد از انسان است؛ کارهایی که معرف روحیات و کمالات او است و به واسطه ی، آنها پاداش داده می شود؛ چنان که در نهج البلاغه آمده است.تا شخص، کرداری که استحقاق پاداش یا کیفر آن را دارد آشکار نماید. (28)
قرآن نیز به این حقیقت تصریح می کند ومی فرماید:
[این سختیها و مشکلات ] برای این است که خداوند، آنچه در سینه هایتان پنهان دارید، بیازماید و آنچه را در دل های شما از ایمان) است، خالص گرداند.(29)
اگر آزمایش الاهی نبود، استعدادها به فعلیت نمی رسید و اعمالی که مقیاس پاداش و کیفر است ظاهر نمی شد؛ زیرا تنها به صفات درونی و استعدادها نمی توان پاداش داد، بلکه باید این صفت و استعدادها بروز کنند تا مستحق ثواب و عقاب شوند.
از این رو، آزمایش الاهی عمومی است. طبق این قانون، همه مردم باید آزمایش شوند و استعدادهای خود را بروز دهند. امتحان های الاهی متفاوت است، بعضی مشکل و برخی آسان، و قهراً نتایج آنها هم فرق دارد؛ اما به هر حال آزمایش برای همه وجود دارد. قرآن کریم به امتحان عمومی انسان ها چنین اشاره می فرماید:
«أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لاَ یُفْتَنُونَ (30)؛ آیا این مردم پنداشته اند که به صرف گفتن: « ایمان آوردیم»، رها می شوند و آزمایش نخواهند شد؟!» (31)
خداوند انسان ها را از راه های گوناگون امتحان می کند. به تعبیر قرآن، تمام شرها و خیرها از آزمایش های الاهی محسوب می شوند: « وَ نَبْلُوکُمْ بِالشَّرِّ وَ الْخَیْرِ فِتْنَةً(32)؛ و شما را با بدی ها و خوبی ها آزمایش می کنیم». با این حال، خداوند برخی را از موارد بارز آزمایش ذکر می کند؛ چنان که می فرماید:
«وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَ الْأَنْفُسِ وَ الثَّمَرَاتِ (33)؛ به یقین شما را به چیزی از ترس و گرسنگی، کاهش دارایی ها، جان ها و میوه ها می آزماییم».
از موقعیت هایی که آزمایش الاهی در آن بسیار به چشم می خورد، زندگی خانوادگی است. دچار شدن به بیماری، مرگ همسر یا فرزند، فقر و تنگدستی، اخلاق بد همسر و انواع سختی ها، راه های آزمایش الاهی در خانواده هستند. انسان های معتقد به خدا و قیامت، با آگاهی از این سنت الاهی و توجه به آن، در مواجهه با مسایل و رویدادهای زندگی خانوادگی، خدا را فراموش نمی کنند و می دانند که خدا آنان را آزمایش می کند و باید بتوانند از آن سربلند آیند. بنابراین، در برابر مشکلات زندگی خانوادگی بی تابی نمی کنند؛ در رویارویی با بداخلاقی و ترشرویی همسر، عنان از کف نمی دهند و تندخویی و بدزبانی را چاره ی کار نمی دانند؛ به هنگام فقر و نداری، صبر پیشه می کنند و همسر را به انجام کاری که توانایی آن را ندارد وادار نمی کنند. این افراد، محیط خانه را که محلی برای آسایش است، به صحنه ی نبرد تبدیل نمی کنند؛ چون می دانند که خداوند در حال امتحان کردن آنان و نظاره گر رفتارشان است. آشکار است که رعایت این امور، استحکام روابط خانوادگی و افزایش محبت زن و شوهر به یکدیگر را در پی دارد و رضامندی آنان را از زندگی زناشویی افزایش می دهد.
یافته های پژوهشی درباره ی رابطه ی اعتقاد به دین و رضامندی خانوادگی
وجود رابطه ی مثبت میان مذهبی بودن افراد با سلامت روان و جنبه های گوناگون آن، از جمله رضامندی خانوادگی، در پژوهش های فراوانی در داخل و خارج از ایران، نشان داده شده است که در زیر به برخی از آنها اشاره می شود.در ایران، رقیه موسوی (1375) در پژوهش خود با عنوان بررسی و مقایسه عوامل مؤثر بر رضامندی زناشویی در سه گروه پزشکان، کارمندان و کارگران متأهل شهر تهران، نتیجه گرفت که باورهای مذهبی، از مهم ترین عوامل رضامندی زناشویی افراد است. همچنین پژوهشی که توسط مؤلف در سال 1382 انجام شد، نشان داد که میان مذهبی بودن و رضامندی از زندگی خانوادگی رابطه ی تنگاتنگی برقرار است.(34)
بررسی های فراوان انجام شده در زمینه رابطه ی مذهب و رضامندی زناشویی در غرب نیز نشان دهنده ی رابطه مثبت میان این دو است.
در یک بررسی که گلن (35) و ویور(36) انجام دادند، آشکار شد که انجام اعمال مذهبی - از جمله رفتن به کلیسا- بی از دیگر متغیرهای مورد بررسی، رضامندی از ازدواج را پیش بینی می کند. (37) همچنین اسپراوسکی(38) و هاگستون(39) (1978) نشان دادند که برای مدت طولانی با هم زندگی کرده بودند. مذهب را به عنوان مهم ترین عامل رضامندی در ازدواج تلقّی کرده اند. (40) هانت (41)(1978) پس از بررسی سازگاری زناشویی 64 زوج، اعلام کرد، که مذهب، به گونه ای مثبت با سازگاری زناشویی بیش تر و خوشحالی و رضایت زناشویی بالاتر ارتباط دارد. همچنین وی نتیجه گرفت که مذهب یک عامل مهم در جلوگیری از طلاق است. (42) ویلیتز(43) و کریدر(44) (1988) نشان دادند. که در یک نمونه 1650 نفری با میانگین سنی 50 سال، نگرش های مذهبی با سلامت روانی رابطه دارد. افزون بر آن، مذهبی بودن، با رضامندی زناشویی در مردان و زنان و رضامندی شغلی در مردان مرتبط بود.(45)
آرگیل(46)، میزان طلاق را در آمریکا برای افراد غیر مذهبی 45 درصد، برای کاتولیک ها 27 درصد و برای پروتستان های لیبرال 31 درصد گزارش می کند. این آمار از رابطه آشکار مذهبی بودن با رضایت از زندگی زناشویی حکایت می کند. هیتون(47) و گودمن(48) (1985) با تلفیق چند بررسی انجام شده در آمریکا، به این نتیجه رسیدند که فرقه مذهبی و نیز شرکت در کلیسا، با میزان طلاق رابطه دارد. (49) همچنین مطالعات نشان می دهد که مذهبی بودن درونی با سطح بالای تعهد زناشویی رابطه دارد.(50) ویتز (51) و همکاران (1985) با فراتحلیل 56 مطالعه انجام شده درباره ی مذهب و احساس خشنودی، بیان کردند که خشنودی زناشویی، تحت تأثیر مذهب قرار دارد. (52) مذهب در پایبندی به آن می تواند میزان طلاق را در افراد مذهبی تا حدود نصف کاهش دهد. (53)
ب. عبادات و خانواده
یکی از نعمت هایی که خدا به بندگان خود ارزانی داشته، این است که به آنان اجازه داده تا به عبادت او بپردازند و با او راز و نیاز کنند؛ چنان که امام سجاد در مناجات خود با خداوند فرموده است:« و من اعظم النعم علینا جریان ذکرک علی السنتنا و اذنک بدعائک و تنزیهک و تسبیحک؛(54) [خدایا] از بزرگ ترین نعمت هایی که به ما ارزانی داشته ای، جریان یافتن نام تو بر زبان ما، و اذنی است که به ما داده ای تا بتوانیم تو را بخوانیم و تنزیه و تسبیح کنیم».
بنابراین، مکلف بودن انسان به عبادت پروردگار، نه یک عمل مشتقت آمیز، بلکه در نزد اهل آن، لذت بخش ترین کار است؛ مؤمنان واقعی با پی بردن به عظمت این نعمت الاهی، در همه حال مشغول راز و نیاز با خدایند.
همان گونه که پیش تر گفتیم، فواید عبادت، نه برای خدا، بلکه برای خود انسان در دنیا و آخرت است. عبادت پروردگار و اطاعت از دستورهای او، نه تنها سعادت اخروی، بلکه خوشبختی و آسایش دنیای انسان را نیز تأمین می کند. آرامش روانی در این دنیا مرهون عبادت خداوند و یاد او است:
«أَلاَ بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ(55)؛
انسان مؤمن با متصل دانستن خود به ذات بی نهایت و قدرت مطلق خداوند، هیچ گاه احساس تنهایی، ضعف و شکست نمی کند؛ هرگز خود را رها شده و بی پناه نمی بیند؛ دل او به پشتوانه الاهی گرم است و در همه ی مسایل زندگی با مدد گرفتن از خداوند و احساس ایمنی به تأییدات الاهی، احساس اضطراب و افسردگی نمی کند. این موضوع، بر روابط فرد با دیگران و تحمل مشکلات خانواده نیز تأثیر می گذارد و سبب استحکام خانواده و روابط زناشویی می شود.
در ادامه، تأثیر رابطه ی برخی از عبادت ها بر خانواده و روابط خانوادگی را بررسی می کنیم.
پی نوشت ها :
1. طلاق (65)، 11.
2. مکارم شیرازی، و جمعی از محققین، تفسیر نمونه، ج 1، ص 95 و 96.
3. تفسیر نمونه، ج 9، ص 118، ذیل آیه 46 سوره هود.
4. هود(11)، 46.
5. علی راجی، ابعاد تربیتی معاد، ص 276.
6. علامه مجلسی، بحار الانوار، ج 11، ص 320.
7. اکبر هاشمی رفسنجانی و جمعی از محققین، تفسیر راهنما، ج 8، ص 19، ذیل آیه 46 سوره هود.
8. تغابن (64)، 14.
9. تحریم (66)، 10.
10. تحریم (66)، 10.
11. رعد (13)، 23.
12. زخرف(43)، 70.
13. Newberg A. et al, why God wont go away, p. 131- 132.
14. واکر، لوییس هاپ، دین به زندگی معنا می بخشد، ترجمه: اعظم پویا، مجله نقد و نظر، سال هشتم، شماره 29 و 30، بهار و تابستان 1382، ص 145- 147.
15. غافر (78)، 19.
16. انبیاء (21)، 47.
17. نساء (4)، 124.
18. نازعات (79)، 36- 39.
19. بحار الانوار، ج 1، ص 142.
20. غلامعلی حداد عادل، فرهنگ برهنگی و برهنگی فرهنگی، تهران، انتشارات سروش، ص 70.
21. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 14، ص 238.
22. صدوق، من لایحضره الفقیه، ج 3، ص 443.
23. بحار الانوار، ج 100، ص 251.
24. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 48.
25. بحار الانوار، ج 100، ص 244.
65. همان.
27. همان.
28. «لتظهر الافعال التی بها یستحق ُّالثواب و العقاب » نهج البلاغه، ترجمه: دشتی، ص 644، حکمت 93.
29. «ولیبتلی ما فی صدورکم و لیمحص ما فی قلوبکم »، آل عمران(3)، 154.
30. عنکبوت(29)، 2.
31. برگرفته از تفسیر نمونه، ج 1، ص 384 - 386.
32. انبیاء (21)، 35.
33. بقره(2)، 155.
34. گزارشی از این پژوهش در فصل چهارم این کتاب آمده است.
35. Glenn, N. D.
36. Weaver
37. غباری بناب، باورهای مذهبی و اثرات آنها در بهداشت روان، فصلنامه اندیشه و رفتار، سال اول، شماره 4، 1374.
38. Sproawski, M. J.
39. Houghston, M. J.
40. همان
41. Hunt, R. A.
42. پهلوانی و همکاران. بررسی رابطه بین به کارگیری مقابله های مذهبی و سلامت روانی، مجموعه مقالات اولین همایش نقش دین در بهداشت روان، 1377.
43. Willits , F. K.
44. Crider , D. M.
45. همان.
46. Argyle, M. Psychology and Religion , An introduction
47. Heaton
48. Goodman, T. B.
49. همان.
50. همان.
51. Willits , F. K.
52. Beit - Hallahmi , B. & Argyle, M. The psychology of religious behavior , belief, & experience.
53. همان.
54. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، مناجات خمس عشر، (مناجات سیزدهم مناجات الذاکرین).
55. رعد (13)، 28.
منبع: حیدری، مجتبی؛ (1385)، دینداری و رضامندی خانوادگی، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ سوم بهار (1387).
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}