اهمیت کار و تلاش از منظر اسلام
در این نوشتار به موضوع کار، تلاش و کوشش از منظر اسلام به طور ویژه پرداخته شده است. به طور قطع و یقین اسلام با تلاش و کوشش برای امرار معاش و طلب روزی مخالفتی ننموده است، بلکه نسبت به آن در این عرصه سفارشات لازم را نموده تا جائی که تلاش برای رزق و روزی از جهاد در راه خدا بالاتر و یا این که از سحر خیزی اجر و قرب آن بالاتر میباشد، با توجه به این موضوع اسلام به عنوان دینی کامل و جامع برای کلیهی افراد اجتماع اعم از جوانان و یا از کار افتادگان و همچنین برای دنیا و آخرت برنامه ریزی جدی نموده است، انسان به طور فطری و غریزی علاقهی به مال اندوزی و زندگی با آسایش و راحتی دارد، بنابراین اگر عشق به مال نبود، کسى دنبال کار و کوشش و هنر و صنعت و تجارت و زراعت نمىرفت و برای آیندهی خویش هیچ گاه برنامه ریزی جدی نمیکرد. ما در این نوشتار در صدد آن برآمدیم که با توجه به آیات قرآن کریم و روایاتی که از طرف ائمهی اطهار (علیهم السلام) بیان گردیده است، به عواملی از قبیل ارزشی بودن تولید ثروت از نگاه اسلام، حمایت از اقشار کم در آمد، از دست رنج خود خوردن، که موجب گشایش رزق و روزی انسان میشود، مورد تحلیل و بررسی و قرار دهیم.
کلید واژه
کار، تلاش، اهمیت تلاش، تولید، ثروت، اسراف.
مقدمه
یکی از مهمترین موضوعاتی که دین مقدس اسلام روی آن تأکیدات بسیار زیادی نموده است، تلاش و کوشش و استفادهی بهینه از دست رنج خویش برای تأمین روزی حلال میباشد، اسلام به عنوان دین برتر، تلاش و کوشش برای امرار معاش را بزرگترین عبادت قلمداد نموده است. به همین دلیل است که برنامه هاى اقتصادى اسلام در جهت تحقق مالکیت فردى و کسب درآمد مشروع و حلال و آبادانى دنیا براى رسیدن به سعادت اخروى عنوان شده است، به طور کلی اسلام، به عنوان جامعترین و کاملترین ادیان الهی، به کار و تلاش و کوشش یک نگاه عمیق و بسیار جدی و راهگشا دارد تا جائی که از نگاه اسلام تنبلی و بی کاری و بی حوصله گی در تلاش و تکاپوی برای زندگی بسیار مورد نکوهش واقع شده است.
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل گردیده است که آن حضرت پس از نماز صبح این دعا را به زبان جاری مینمودند و از حضرت باری تعالی با زبان دعا درخواست مینمودند که: (اللّهُمَّ إنِّی أعُوذُ بِکَ مِن الهَمِّ وَ الحُزنِ وَ العَجزِ و الکَسَلِ وَ البُخلِ وَ الجُبن) (1) یعنی: بار خدایا من از هم و غم و ناراحتی و ناتوانی و تنبلی و بخل و ترس به تو پناه میبرم.
اسلام روی سرمایه و تولید ثروت نگاه ویژه ای دارد، و اتفاقاً کشور های اسلامی برای پیشرفت خویش و نقش عمدهی بینالمللی خود، به همین موضوع بیشتر از موضوعات دیگر نیازمندند. بسیاری از تحریم هائی که کشورهای استکباری بر ما تحمیل نمودهاند، به واسطهی عدم تلاش هر چه بیشتر در اقتصاد است، چنان که حضرت علی (علیه السلام) در بیانی نقل شده است که فرمودند: (تَعَرَّضُوا لِلتِّجَارَات، فَإنَّ لَکُم فِیهَا غِنَى عَمَّا فِی أیدِی النََّاسِ؛ و إنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یُحِبُّ المُحتَرف الأَمینَ. المَغبُون غَیر مَحمُود وَ لا مَأجُورٍ) (2) یعنی: به انواع داد و ستد (و کسب و کار) بپردازید، زیرا از این راه، از مال و منال مردم بىنیاز مىشوید، خداوند بزرگ، صاحب حرفه درستکار را دوست مىدارد، مغبون (کسى که در زندگى فریب خورده و براى خود تلاشى نکرده است)، نکوهیده است و بىپاداش است؛ و باز نیز حضرت امام صادق (علیه السلام) در این باره میفرماید:(مَن طَلَبَ التّجَارَةَ استَغنَى عَنِ النَّاسِ. (قَالَ الرَّاوِی:) قُلتُ وَ إن کَانَ مُعیلًا؟ قَالَ: وَ إن کَانَ مُعِیلًا) (3) یعنی: کسى که به دنبال کسب و کار رود، از مردم بىنیاز میشود. (راوى گوید:) گفتم اگر چه عیالوار باشد؟ فرمود: اگر چه عیالوار باشد.
باید توجه داشت که در مورد تلاش و کوشش در مسائل اقتصادی بایستی حد وسط و میانه را گرفت و از تکلف در زندگی به شدت پرهیز نمود، استاد بزرگوار شهید مطهری در مورد تلاش و کوشش و تأمین اقتصاد میفرماید: به طور کلى کار و فعالیت و مثبت بودن، با تکلّف و به خودبندى و اسیر عادات و رسوم شدن سازگار نیست. هر یک از این تکلّفات مقدار زیادى وقت تلف مىکند، فکر و خیال مصرف مىکند، خستگى و ملالت مىآورد، مردمى که مىخواهند در حال حرکت و تلاش و فعالیت باشند و به مقامات و ترقیات نائل شوند، لازم است بار خود را از این تکلّفات سبکتر کنند تا بتوانند سریع پیش بروند، چنان که روایت شده روزی حضرت صادق (علیه السلام) خواستند به حمام بروند، حمامى اجازه خواست که حمام را براى امام خلوت کند و در وقتى که امام هست کسى دیگر را راه ندهند، امام اجازه نداد و فرمودند: «مؤمن سبک بار تر و بىتکلّفتر از اینهاست.»(4) همچنین نقل میکنند سعدى از زبان فقیر زادهاى خطاب به توانگر زادهاى مَثَلى براى این مطلب آورده است، مىگوید: توانگر زادهاى دیدم بر سر گور پدر نشسته و با درویش بچهاى مناظره در پیوسته که صندوق تربت ما سنگین است و کتابه رنگین و فرش رخام انداخته و خشت پروره در او ساخته؛ به گور پدرت چه ماند که خشتى دو فراهم آورده و مشتى دو خاک بر آن پاشیده. درویش پسر این بشنید و گفت: تا پدرت زیر آن سنگهای گران بر خود بجنبیده باشد، پدر من به بهشت رسیده بود. (5)
اهمیت تلاش و کار از نگاه اسلام
قطعاً کار و تلاش و کوشش موجب وسعت در رزق انسان خواهد شد، این توصیهی تمامی انبیاء الهی و ادیان آسمانی میباشد؛ و همچنین دین اسلام در این زمینه تک بعدی عمل ننموده است بلکه برای دنیا و آخرت انسان برنامه ریزی جدی نموده از دنیای انسان نیز غافل نشده است. همان گونه که هدف از آفرینش را چیزی جز تعبد و بندگی خدای تبارک و تعالی نمیداند چنان که خدای تبارک و تعالی میفرماید: (وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِیَعْبُدُونِ) (6) یعنی: من جن و انس را نیافریدم جز براى اینکه عبادتم کنند. در دنیا نیز دستور داده به فکر آبادانی و تلاش و کوشش باشید چنان که خدای تبارک و تعالی میفرماید: (هُوَ أَنْشَأَکُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ اسْتَعْمَرَکُمْ فِیه) (7) یعنی: اوست که شما را از زمین پدید آورد و از شما خواست تا در آن آبادى کنید.بنابراین خدای تبارک و تعالی تلاش و کوشش در دنیا را نه تنها دوست میدارد بلکه نوعی عبادت نزد پروردگار یکتا تلقی گردیده است. چنان که خدای تبارک و تعالی میفرماید: (وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعی) (8) یعنی: و (نمىداند) اینکه براى آدمى جز آنچه به سعى و عمل خود انجام داده (ثواب و جزایى) نخواهد بود، نکتهی قابل توجه این که مفسرین در معنای «سعى» میگویند: سعی در اصل به معنى راه رفتن سریع است که به مرحله دویدن نرسیده، ولى غالباً به معنى تلاش و کوشش به کار مىرود، چرا که به هنگام تلاش و کوشش در کارها انسان حرکات سریعى انجام مىدهد، خواه کار خیر باشد یا شر باشد. جالب اینکه نمیگوید: بهره انسان کارى است که انجام داده، بلکه میگوید تلاشى است که از او حاصل شده است، اشاره به اینکه، مهم تلاش و کوشش است هر چند انسان احیاناً به مقصد و مقصودش نرسد که اگر نیتش خیر باشد خدا پاداش خیر به او مىدهد، چرا که او خریدار نیتها و ارادههاست، نه فقط کارهاى انجام شده. (9) به خاطر همین در روایات متعدد از نیت خیر تحسین و تمجید نموده و آن را دارای اجر و مزد بسیار دانسته است. چنان که خدای تبارک و تعالی در جای دیگری میفرماید: (وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُری) (10) یعنی: و آیا خبر ندارد که سعى و کوشش او به زودى دیده مىشود.
مرحوم علامهی طباطبائی در مورد معنای سعی بیان لطیفی دارد که میفرماید: منظور از" سعى"، آن عملى است که در انجامش جد و جهد و تلاش بسیار زیادی نمود، یعنی هر کاری که در آن جد و جهد زیادی شود و دارای تلاش و کوشش بسیار باشد، دارای ارزش است. به همین علت است که امام باقر (علیهالسلام) در روایتی میفرماید: (مَن طَلَبَ الدُّنیَا استِعفَافَاً عَنِ النَّاس وَ سَعیاً عَلی أَهلِهِ، وَتعطِفاً عَلَی جَارِهِ، لَقَی الله عَزَّوجَل یَومَ القِیَامَةِ و وَجهه مِثل القَمَر لَیلَةَ البَدرِ) (11) یعنی: کسی که در راه کسب مال حلال تلاش کند و نیت او این باشد که افزون بر آن که خود و خانوادهاش را از دیگران بینیاز کند، به همسایگان خود کمک کند، روز قیامت، در حالتی خدا را ملاقات میکند که صورتش همانند ماه شب چهاردهم میدرخشد.
نقل شده است که روزی جوانی از حضور پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میگذشت، عدهای که در محضر آن حضرت بودند دیدند که این جوان، نیروی قابل توجهی دارد. عرض کردند: (وَیح هَذَا لَوکَانَ شَبَابه وَجَلدِهِ فِى سَبِیلِ اللهِ) یعنی: ای کاش که در راه خدا قدم برمیداشت آن حضرت فرمود: اگر این شخص حرکت کرده است تا عایلهاش را از راه صحیح و حلال تأمین کند یا میکوشد تا پدر و مادر پیر خود را از راه صحیح، حفظ و اداره کند یا تلاش میکند تا سر بار جامعه نباشد و خود را از نیازمندی به این و آن برهاند، این راه، راه خداست؛ ولی اگر میکوشد تا بر ثروت خود بیفزاید، این راه، راه شیطان است. (12)
تنبلی بدترین درد جامعه
با توجه به اینکه اسلام دینی جامع و کامل است و تمام ابعاد و زوایای زندگی فردی و اجتماعی انسان را در نظر گرفته است. به همین جهت هم برای آخرت انسان برنامه ای جامع در نظر گرفته و هم این که برای زندگی دنیای انسان بهترین راهکار های عملی را ارائه نموده است. به همین منظور است که برای تلاش در جهت تکاپوی زندگی انسان ها، از بی کاری و منزوی طلبی در زندگی و رفتار انسانی به شدت ما را بر حذر داشته است. بنابراین اراده خدا در زمینه وسعت و تنگى روزى، مشروط به شرائطى است که بر زندگى انسانها حکم فرماست، تلاشها و کوششها و اخلاصها و فداکاریها، و به عکس سستى و تنبلى و بخل و آلودگى نیتها، نقش تعیین کنندهاى در آن دارد، به همین دلیل قرآن مجید کراراً انسان را در گرو سعى و کوشش و تلاش و فعالیت خود شمرده، و بهرهی او را از زندگى به میزان سعى و تلاشش مىداند. (13) لذا در کتاب وسائل الشیعه در کتاب تجارت و کسب و کار، بابى در زمینه تلاش و کوشش براى تحصیل رزق و روزى عنوان کرده و احادیث متعددى در این زمینه بیان مىدارد، نیز ابواب دیگرى در مذمت" بیکارى"، " پرخوابى"، " تنبلى" در طریق تحصیل نیازمندیهای زندگى به رشته تحریر در آورده است، از جمله در حدیثى که از امیرمؤمنان (علیه السلام) در این ابواب نقل شده مىخوانیم که فرمودند:(اِنَّ الاَشیاءَ لَما ازدَوجَت اِزدَوَجَ الکَسَلِ وَ العَجزِ فَنتَجَا بَینَهُمَا الفَقرَ) (14) یعنی: هنگامى که موجودات در آغاز با هم ازدواج کردند، تنبلى و ناتوانى با هم پیمان زوجیت بستند و فرزندى از آنها بنام" فقر" متولد شد؛ و در حدیثى دیگر از امام صادق (علیه السلام) مىخوانیم: (لا تَکسِلُوا فِى طَلَب مَعَایِشِکُم فَاِنَّ آبَاءَنَا کَانُوا یَرکِضُونَ فِیهَا وَ یَطلُبُونَهَا) (1) یعنی: در طلب روزى و نیازهاى زندگى تنبلى نکنید چرا که پدران و نیاکان ما به دنبال آن مىدویدند و آن را طلب مىکردند.در این باره مقام معظم رهبری در بیاناتی که سرمنشأ از حکمت و درایت ایشان است در حرم حضرت امام علی بن موسی الرضا (علیه السلام) فرمودند: از جمله موانع دیگرى که انسان را از راه کمال بازمىدارد، تنبلى، تنپرورى، بىاعتنایى به کار و بىشوقى نسبت به حرکت است. (16) شما در دعاى شب اول ماه رمضان مىخوانید: (اللَّهُمَ اجعَلنَا مِمَّن نَوَى فَعملَ وَ َلا تَجعَلنَا مِمَّن شَقِیَ فَکَسل وَ لا مِمَّن هُوَ عَلَى غَیر عَمَلٍ یَتَّکِل) (مفاتیحالجنان) دعاکننده از اینکه جزو کسانى باشد که دچار کسالت و بى عملى است، به خدا پناه مىبرد. نمىخواهد از جمله کسانى باشد که مىخواهند، اما عمل نمىکنند و انتظار دارند بدون کار کردن نتیجه بگیرند. (وَ لا تَجعَلنَا مِمَّن شَقِی فَکَسِلَ وَ لا مِمَّن هُو عَلى غَیر عَمَلٍ یَتَّکِل) (17) یعنی: خداوندا! مرا جزو کسانى که فقط به آرزو تکیه مىکنند و به عمل و تلاش نمىپردازند، قرار مده، بنابراین زمانی که به جوامع عقب افتاده در کشورهاى متعدد نگاهی میاندازیم یکى از رازهاى عقبافتادگى و انحطاط این کشورها از لحاظ مادى و معنوى این است که عمل در زندگیشان، نقش زیادى ندارد. اینها دردها و مرضهای درونى است اینها موانع درونى انسان است که او را از کار باز مىدارد. (18) بنابراین وقتی ما به زندگی ستم شاهی حکومتهای ظلمی که بر سر ایران حکومت میکردند، نظر میکنیم در مییابیم که آنها دائماً با دست نشانده های خود در کشور های غربی همکاری میکردند و بر اثر همین نوکری بود که تمام سرمایه های انسانی و مالی ما ایرانیان را مفت از کشور اسلامی خارج مینمودند.
مرحوم محدث قمی در کتاب گرانسنگ مفاتیحالجنان ضمن بیان آداب سفر نمودن نقل میکند که حضرت امام زینالعابدین (علیه السلام) سفر نمىکرد مگر با اشخاصى که نشناسند آن حضرت را براى آنکه در راه اعانت آنها نماید زیرا که هر گاه مىشناختند آن حضرت را نمىگذاشتند که آن حضرت کارى بکند، و از اخلاق شریف حضرت رسول (صلى الله علیه و آله و سلم) است که وقتى با اصحاب در سفر بود خواستند گوسفندى بکشند یکى گفت کشتن گوسفند با من دیگرى گفت کندن پوست او با من و دیگرى گفت پختن او با من حضرت فرمود جمع کردن هیزمش با من، گفتند یا رسول الله این کار را ما خواهیم کرد شما زحمت نکشید فرمود مىدانم شما این کار را خواهید کرد لکن من خوشم نمىآید که از شما امتیازى پیدا کنم زیرا که حق تعالى کراهت دارد که ببیند بنده خود را که فضیلت داده خودش را به رفقایش، و بعد در ادامه میفرمایند: و بدان که پر زحمت ترین مردم در سفر نزد رفقا آن کسى است که با آنکه اعضایش صحیح و سالم است تنبلى مىکند و مشغول کارى نمىشود و منتظر است که رفقاى او کارهاى او را بکنند. (19)
ارزشی بودن تولید ثروت از نگاه اسلام
باید دانست که مال دوستى و علاقه به ثروت از ویژگیهای انسان است، یعنی انسان به طور فطری و غریزی علاقه به مال اندوزی و زندگی با آسایش و راحتی دارد. بنابراین اگر عشق به مال نبود، کسى دنبال کار و کوشش و هنر و صنعت و تجارت و زراعت نمىرفت و برای آیندهی خویش هیچ گاه برنامه ریزی جدی انجام نمیداد، به همین دلیل است که انسانهای بزرگ در درس هائی که از قرآن کریم آموختهاند چنین نتیجه گیری میکنند؛ که مال و ثروت در دنیا فضل و نعمت خداست که گاهی برای امتحان به افراد میدهد و زمانی به جهت اکرام، بنابراین فضل غیر از تفضیل است. (20) بنابراین ثروت کمال نیست و ثروتمند، انسان کامل تلقی نمیشود. (به خلاف زعم و گمانی که برخی از مردم در این باره دارند. البته «تلاش در تولید» و «قناعت در مصرف» دو عنصر محوری تکامل جامعه است؛ کسی که تلاش و کوشش میکند؛ تا نظام اسلامی را از وابستگی به بیگانه برهاند یا کشورش را از تهاجم بیگانگان نجات دهد یا برای حفظ حیثیت خود و خانوادهاش کوشش اقتصادی میکند، عصاره کار او آخرت است نه دنیا. یعنی در حقیقت این شخص برای آخرت خویش تلاش و زحمت میکشد. (البته در این دنیا نیز متنعم است و در کمال آسایش و آرامش زندگی میکند). از اینرو، در منابع اسلامی، کار و تلاش برای کسب درآمد حلال، و هزینه آن برای رفاه خانواده و جامعه، عبادت و وسیله کسب عزت و بزرگواری شمرده شده است؛ چنان که امام صادق (علیهالسلام) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکنند: (العِبَادَةُ سَبعُونَ جُزءاً أفضَلُهَا طَلَبُ الحَلَالِ) (21) یعنی: عبادت، هفتاد جزء دارد که بهترین قسمت آن کسب روزی حلال است. نیز آن حضرت در حدیث دیگری میفرماید: (الکَادُّ عَلَی عِیَالِهِ کَالمُجَاهِدِ فِى سَبِیلِ اللهِ) (22) یعنی: کار و تلاش برای رفاه خانواده مانند جهاد در راه خداوند است.تا این جای بحث به این نتیجه می رسیم که ثروت اندوزی و تولید ثروت در جامعهی اسلامی نه تنها مذموم شمرده نشده است که در بسیاری از جاها مورد ستایش واقع شده است، اما مشروط بر این که از راه حلال به دست آمده باشد، بنابراین آن چیزی که در دین ما از تولید ثروت مذمت گردیده است در جائی است که از راه نامشروع و حرام به دست آمده باشد و یا این که از راه حلال به دست آمده ولی حقوق واجبی که شارع مقدس به آن امر نموده ادا نشده باشد. با توجه به این توضیحات ارائه شده این چنین نتیجه گیری میشود که از نظر اسلام، مجموع ثروت دنیا مربوط به مجموع مردم دنیاست و مالاندوزی فراوان مذموم است؛ ولی کسب مال با کار و کوشش برای تأمین زندگی واجب است و کسب کننده مال حلال برای تأمین معیشت خود و جامعه محبوب خداست، اگر ثروت دنیا دستگردان زورمندان باشد و اینان فقط از آن بهرهمند شوند، در فرهنگ وحی ناپسند است: (کَی لایَکونَ دولَةً بَینَ الأغنِیاءِ مِنکُم) (23) یعنی: تا نبوده باشد در گردش بین اغنیاء از شما. که به طور نمونه از ثروت اندوزی حرام میتوان به ربا اشاره نمود که ربا در اسلام حرام است و شاید یکی از حکمتهای حرمت آن، آثار زیانبار آن، از قبیل ایجاد فاصله طبقاتی، تراکم ثروت در دست افراد محدود و عدم به کارگیری مفید سرمایه در جامعه باشد.
اساساً دنیاگرایی آن است که انسان همه توان و استعداد خویش را برای به دست آوردن متاع دنیوی به کار بندد. بنابراین، تلاش و کوششهایی که انسان برای بهبود وضع اقتصادی خود و جامعه خویش انجام میدهد، دنیاگرایی نیست؛ بلکه تلاش متکاثرانهای که تنها برای جمعآوری مال و ثروت است، دنیاست.
راهکارهای تلاش و کوشش از نگاه اسلام
باید توجه داشت که انسان بر اثر کار و تلاش و کوشش و فعالیت اقتصادی حاکم بر زندگی روزمرهی خود زنده است. به طور کلی و اساسی اسلام با بی کاری و تنبلی و ناتوانی در تأمین معاش زندگی به شدت مخالف است اما با تلاش برای تأمین زندگی نه تنها مخالفت نمیکند، بلکه راهکارهای اساسی و قابل توجهی ارائه میدهد. همان گونه که بیان داشتیم که «تلاش در تولید» و «قناعت در مصرف» دو عنصر محوری تکامل جامعه است؛ لیکن اصل پُرداری از مال کمال نیست. کسی که تلاش و کوشش میکند تا نظام اسلامی را از وابستگی به بیگانه برهاند یا کشورش را از تهاجم بیگانگان نجات دهد یا برای حفظ حیثیت خود و خانوادهاش کوشش اقتصادی دارد، عصاره کار او آخرت است نه دنیا. از اینرو، در منابع اسلامی، کار و تلاش برای کسب درآمد حلال، و هزینه آن برای رفاه خانواده و جامعه، عبادت و وسیله کسب عزت و بزرگواری شمرده شده است.ما در این بخش به برخی از راهکارهائی که برای تأمین معاش چه از نگاه قرآن کریم و یا روایات ائمهی اطهار (علیهم السلام) توصیه گردیده است اشاره میکنیم.
1 – در آمد حلال
اسلام، همواره مردم را به بهره بردن از نعمتهاى پاک و حلالِ خداوند، سفارش نموده و با هر گونه رهبانیّت و زهد بىجا مبارزه مىنماید؛ لذا هم خوردنىهاى ناسالم را از شیطان مىداند. به طور اساسی و کلی اسلام، به زندگى مادّى انسان توجّه کامل دارد و در رأس آنها نیازهاى غذایى است که در این مورد، دهها آیه و صدها حدیث آمده است. یکى از وظایف انبیاء نیز بیان خوردنىها و آشامیدنىهاى حلال و حرام براى مردم است. چنان چه خدای تبارک و تعالی در بیانی از قرآن کریم میفرماید: (یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ) (24) یعنی: اى مردم! از آنچه در زمین، حلال و پاکیزه است بخورید و از گامهاى (وسوسه انگیز) شیطان، پیروى نکنید، براستى که او دشمن آشکار شماست، چنان که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: روحالامین جبرئیل از پروردگارم به من خبر داد که هیچ کس نمیرد تا همه روزى مقدر خود را بخورد از خدا پرهیز کنید و در طلب رزق آرام باشید و بدانید که دو روزى هست یک روزى که شما جویید و یک روزى که شما را جوید، روزى خود را از حلال جویید که اگر از راه حلال جویید آن را حلال بخورید و اگر از راه حرام جویید آن را به حرامی خورید و همان روزى شما گردد و ناچارید آن را بخورید. (25) به طور قطع و یقین اسلام، خوردن چیزى را اجازه مىدهد که هم طیّب باشد و هم حلال. چیزهایى مثل شراب و گوشت خوک ممنوع است، چون ذاتاً خبیث و ناپاک است؛ و چیزهایى که با پول غصبى خریدارى شود، گرچه خودش طیّب باشد، ممنوع است چون حرام است. پس بنابراین اکنون که کفران نعمتها و تکذیب انبیاء سبب قهر و عذاب خداست، پس بجاى کفران و کفر، از نعمتهاى حلال بهرهگرفته و حلالوار بخورید و شکرگزار باشید.2 – انفاق در راه خدا
آیات متعددی در قرآن کریم به این موضوع اشاره نموده است؛ و لذا در جای جای متون دینی ما خصوصاً در قرآن کریم، انفاق موجب وسعت در رزق و روزی و برکت در آن است. به طور یقین دین مقدس اسلام بسیار سفارش نموده است که در راه خدا از انفاق و کمک در این راه غافل نشویم. به طور اساسی انفاق در راه خدا ثمره و میوهاش برکت در رزق و روزی انسان میباشد، چنان که خدای تبارک و تعالی میفرماید: (مَثَلُ الَّذِینَ یُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ کَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ فِی کُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ یُضاعِفُ لِمَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ) (26) یعنی: مثل کسانى که اموال خود را در راه خدا انفاق مىکنند، همانند بذرى است که هفت خوشه برویاند و در هر خوشه یکصد دانه باشد و خداوند آن را براى هر کس بخواهد (و شایستگى داشته باشد)، دو یا چند برابر مىکند و خدا (از نظر قدرت و رحمت) وسیع و (به همه چیز) داناست. توضیح این که بزرگان در بیان این گونه از آیات یکی از مهمترین ثمرات برکت در زندگی را همان انفاق در راه خدا میدانند چنان که در تفسیر نمونه ذیل این گونه از آیات بیان داشته است که: مسأله انفاق یکى از مهمترین مسائلى است که اسلام روى آن تأکید دارد و قرآن مجید تأکید فراوان روى آن نموده است، که آیه فوق نخستین آیه از یک مجموعه آیات است که در سوره بقره پیرامون انفاق سخن مىگوید و شاید ذکر آنها پشت سر آیات مربوط به معاد از این نظر باشد که یکى از مهمترین اسباب نجات در قیامت، انفاق و بخشش در راه خدا است. بنابراین با دقت در آیات قرآن مجید آشکار مىشود که یکى از اهداف اسلام این است که اختلافات غیر عادلانهاى که در اثر بیعدالتیهای اجتماعى در میان طبقه غنى و ضعیف پیدا مىشود از بین برود و سطح زندگى کسانى که نمىتوانند نیازمندیهای زندگیشان را بدون کمک دیگران رفع کنند بالا بیاید و حد اقل لوازم زندگى را داشته باشند، اسلام براى رسیدن به این هدف برنامه وسیعى در نظر گرفته است- تحریم رباخوارى به طور مطلق، و وجوب پرداخت مالیاتهای اسلامى از قبیل زکات و خمس و صدقات و مانند آنها و تشویق به انفاق- وقف و قرضالحسنه و کمکهای مختلف مالى قسمتى از این برنامه را تشکیل مىدهد، و از همه مهمتر زنده کردن روح ایمان و انسانى در میان مسلمانان است. بدیهى است جامعهاى که قسمتى از آن بر پایه غناء و ثروت و بخش مهم دیگر آن بر فقر و گرسنگى بنا شود قابل دوام نبوده؛ و هرگز به سعادت واقعى نخواهد رسید. در چنین جامعهاى دلهره و اضطراب و نگرانى و بد بینى و بالاخره دشمنى و جنگ اجتناب ناپذیر است. گر چه در گذشته این اختلاف در جوامع انسانى بوده است ولى باید گفت متأسفانه در زمان ما این فاصله طبقاتى به مراتب بیشتر و خطرناکتر شده است. زیرا از یک سو، راه های کمکهای انسانى و تعاون به معنى حقیقى، به روى مردم بسته شده و رباخوارى که یکى از موجبات بزرگ فاصله طبقاتى است با شکلهای مختلف به روى آنها باز است. پیدایش کمونیسم و مانند آن و خونریزیها و جنگهای کوچک و بزرگ و وحشتناک که در قرن اخیر اتفاق افتاد و هنوز هم در گوشه و کنار جهان ادامه دارد و غالباً از ریشه اقتصادى مایه مىگیرد و عکسالعمل محرومیت اکثریت جوامع انسانى است، گواه این حقیقت است، با این که دانشمندان و مکتبهای اقتصادى جهان به فکر چاره و حل این مشکل بزرگ اجتماعى بودهاند و هر کدام راهى را انتخاب کردهاند، کمونیسم از راه الغاى مالکیت فردى، و سرمایهدارى از راه گرفتن مالیاتهای سنگین و تشکیل مؤسسات عامالمنفعه (که به تشریفات بیشتر شبیه است تا به حل فاصله طبقاتى) به گمان خود به مبارزه با آن برخاستهاند ولى حقیقت این است که هیچکدام نتوانستهاند گام مؤثرى در این راه بر دارند زیرا حل این مشکل با روح مادیگرى که بر جهان حکومت مىکند ممکن نیست. (27)3 – حمایت از اقشار کم در آمد
یکی از دستوراتی که اسلام برای تأمین اقتصاد و عوامل تلاش و کوشش در اسلام تأکید گردیده است، حمایت از افرادی است که در آمد چندانی در زندگی خویش ندارند و یا این که قادر به تأمین یک زندگی ساده برای خود و افراد زیر مجموعهی زندگی خود ندارند، لذا در تعبیری وجود نازنین حضرت امام علی (علیه السلام) میفرماید: (الله الله فِی الطَّبَقَهِ السُّفلَی) (28) یعنی: نسبت به طبقهی پایین جامعه مواظب باش. البته در قرآن کریم نیز به صورت کنایه به این موضوع اشاره گردیده است چنان که خدای تبارک و تعالی در بیانی از قرآن کریم میفرماید: (وَ لا تُؤْتُوا السُّفَهاءَ أَمْوالَکُمُ الَّتِی جَعَلَ اللَّهُ لَکُمْ قِیاماً وَ ارْزُقُوهُمْ فِیها وَ اکْسُوهُمْ وَ قُولُوا لَهُمْ قَوْلاً مَعْرُوفاً (29) یعنی: و اموال خود را که خداوند وسیله قوام زندگى شما قرار داده به دست سفیهان ندهید و از آن، به آنها روزى دهید، و لباس بر آنها بپوشانید و سخن شایسته به آنها بگوئید، طبق این آیهی شریفه نباید اموال در دست نااهلان و سفیهان قرار گیرد بلکه باید در بین جامعهی اسلامی و افرادی که برای تأمین زندگی خود نیازمند هستند استفاده گردد. در معنای سفیه امام باقر (علیه السلام) فرمودند: مقصود کسى است که به او اطمینان نداری. بنابراین سزاوار است کسانی که سرمایه ای دارند، به جای این که ثروت کلان خود را برای این افراد سرمایه گذاری نمایند، سرمایهشان را در تولید کار برای اقشار کم در آمد سرمایه گذاری نمایند که هم خیر در دنیا و هم برکت در رزق و روزی و همچنین موجب خشنودی خدای تبارک و تعالی میشود4 –سنت قرض دادن
یکی از سنت هائی که متأسفانه در جامعهی اسلامی به فراموشی سپرده شده است، همان سنت قرضالحسنه میباشد، در دین اسلام استقراض نمودن (از دیگران قرض نمودن) مکروه شمرده شده است (مگر زمان اضطرار) ولی قرض دادن به مؤمنین بسیار سفارش گردیده است. در قرض، فرد بخشى از مال خود را براى مدتى معین در اختیار دیگرى قرار مىدهد، قرض، همه انفاقهاى مستحبى به نفع ضعفا و درماندگان و نیز پرداخت هزینههاى جنگى و امثال آن و حتى جانفشانی و یارى کردن در راه خدا را شامل مىشود. ترغیب خداى تعالى در قرآن به قرض دادن و نسبت قرض دادن به بنده و گرفتن آن به خدا، استحباب این رفتار را نشان مىدهد، و افزون بر آن به پاداش چند برابر نیز تصریح شده است.در قرآن به این موضوع اشاره گردیده است تا جائی که در این کتاب آسمانی آمده است: (مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَیُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً کَثِیرَةً وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُون) (30) یعنی: کیست که به خداوند وام دهد، وامى نیکو تا خداوند آن را براى او چندین برابر بیافزاید و خداوند (روزى بندگان را) محدود و گسترده مىسازد، و به سوى او بازگردانده مىشوید. موضوع وام دادن به خدا، هفت بار در قرآن آمده است، تفسیر مجمعالبیان شرایطى را براى قرضالحسنه بیان کرده است، از آن جمله:الف) از مال حلال باشد. ب) از مال سالم باشد. ج) براى مصرف ضرورى باشد. د) بىمنّت باد و) بىریا باشد. ه) مخفیانه باشدی) با عشق و ایثار پرداخت شود. ن) سریع پرداخت شود ط) قرض دهنده خداوند را بر این توفیق شکرگزار باشد ک) آبروى گیرنده وام حفظ شود. (31)
در حدیثی امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «بر درهاى بهشت نوشته است: صدقه به ده برابر و قرض به هجده برابر پاداش داده مىشود. (32) همچنین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «هرکس به برادر مسلمان خود قرضى دهد، به مقدار هر درهم آن به وزن کوه احد از جبال رضوى و طور سینا حسنه براى او نوشته شود و اگر در طلب خود مدارا کند، از پل صراط مانند برق جهنده و نورانى بدون حساب و عذاب بگذرد و هر کس برادر مسلمانش از او درخواست کند ولى به او قرض ندهد، خداوند او را از بهشت محروم مىکند. (33) بنابراین قرض دادن باعث تأمین امنیت مالى افراد مىگردد. شخص مىداند که اگر زمانى براى او گرفتارى و کمبودى پیش آمد، دیگران به او کمک مىکنند و مشکلات مالى او را برطرف مىنمایند و از این جهت کمتر دچار احساس فشار و ناراحتى مىشود، از آنجا که قرض گیرنده پس از برطرف شدن مشکل و نیاز، مال را به قرض دهنده برمىگرداند، دچار احساس حقارتى که ممکن است در اثر بخشش براى شخص رخ دهد، نمىشود و شاید به همین جهت پاداش آن چندین برابر بخشش است.
5 –خدمت به خلق
یکی از توصیه های بزرگی که دین مبین اسلام در مورد راهکارهای تلاش و کوشش بیان نمودهاند، ملتزم بودن به این قانون و قاعده است که اساساً انسان بتواند گره کوری از مشکلات مردم باز نماید، البته این عامل در درجهی اول برای استحکام پایه های اقتصادی خود شخص نیز بسیار مهم است زیرا باعث حسن اعتماد دیگران خواهد شد. مرحوم محدث قمی در این باره در ترجمهی کتاب نزهه النواظر میفرمایند: اى برادر پیوسته اهتمام کن در قضاء حوائج مسلمانان و سعى کن در برآوردن مهمّات ایشان و بدان که افضل قربات سعى در مهمّات ذوى الحاجات است حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به کمیل بن زیاد فرمود: (یَا کُمَیْلُ مُرْ أَهْلَکَ أَنْ یَرُوحُوا فِی کَسْبِ الْمَکَارِمِ وَ یُدْلِجُوا فِی حَاجَةِ مَنْ هُوَ نَائِم) (34) یعنی: اى کمیل: خانوادهات را امر کن تا روزها به دنبال کسب مکارم اخلاقى روند و شبها حاجت آنهایى را که در خوابند برآورده سازند. وجود نازنین حضرت امام سجاد (علیه السلام) در کتاب نفیس و گرانبهای صحیفهی سجادیه که دریائی از معارف اهلالبیت (علیهم السلام) در آن نهفته شده است، آن حضرت میفرمایند: بار خدایا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا توفیق اداى آن ده که مرا بر آن ملزم ساختهاى و در راه طاعت خویش یا خدمت به خلق بر عهده من گذاشتهاى، هر چند تنم از گزاردن آن ناتوان باشد و نیرویم به سستى گراید و توانم بدان پایه نرسد و مال و دارایىام از آن قاصر آید، خواه به یادش داشته باشم یا از یادش برده باشم. (35)در این زمینه شاعر میگوید:
طریقت بجز خدمت خلق نیست
به تسبیح و سجّاده و دلق نیست
ره نیکمردان آزاده گیر
چو ایستادهاى دست افتاده گیر
به این ترتیب این گردنه صعبالعبور را که انسانهای ناسپاس هرگز خود را براى گذشتن از آن آماده نکردهاند، مجموعهاى است از اعمال خیر که عمدتاً بر محور خدمت به خلق و کمک به ضعیفان و ناتوانها دور مىزند، و نیز مجموعهاى از عقائد صحیح و خالص است که در آیات بعد به آن اشاره شده است. (36)
6 – دوری از اسراف
یکی از گناهان بزرگی که قرآن کریم و روایات بدان بسیار هشدار داده است، همان اسراف و دوری از تبذیر و بریز و بپاش در زندگی میباشد. بنابراین کسانی که در زندگی خود، صرفهجوئی نمیکنند، در حقیقت فقر و زبونی را در زندگی شخصی خودشان تجربه خواهند نمود. بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران در پیام چهارده مادهاى به ملت ایران درباره وضعیت کشور در سال 1357 فرمودند: باید تمام ادارات از نخست وزیرى تا کوچکترین اداره از تجملپرستى و اسراف و کاغذ بازى بپرهیزند و کار مردم را سریعاً انجام دهند، البته مردم شریف مىدانند که وزارتخانهها و ادارات در جمهورى اسلامى باید از بُن تغییر کند تا از فرم غربى و سلطنتى درآمده و به صورتى انسانى و اسلامى درآید. (37)سفارش به انفاق و منع از اسراف و تبذیر، بهترین راه براى حلّ اختلافات طبقاتى است، هم چنان که پیدایش و گسترش ربا، زمینه ساز و بوجود آورندهى طبقات است، چنان که در آیات متعددی از قرآن کریم به این موضوع اشاره گردیده است، در بیانی از قرآن کریم خدای تبارک و تعالی میفرماید: (وَ هُوَ الَّذِی أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشاتٍ وَ غَیْرَ مَعْرُوشاتٍ وَ النَّخْلَ وَ الزَّرْعَ مُخْتَلِفاً أُکُلُهُ وَ الزَّیْتُونَ وَ الرُّمَّانَ مُتَشابِهاً وَ غَیْرَ مُتَشابِهٍ کُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذا أَثْمَرَ وَ آتُوا حَقَّهُ یَوْمَ حَصادِهِ وَ لا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ) (38) یعنی: و اوست کسى که به وجود آورد باغهایى با داربست و بىداربست، و درخت خرما و کشتزار با خوردنىهاى گوناگون، و زیتون و انار، (برخى میوهها) شبیه به هم، و برخى شباهتى با هم ندارند. همین که باغها ثمر داد، از میوهاش بخورید و روز درو کردن و میوه چیدن حقّ آن (محرومان) را بدهید و اسراف نکنید، چرا که خداوند، اسراف کاران را دوست ندارد.
نکتهی قابل توجه دیگری که در این زمینه باید در نظر گرفت این است که در فرهنگِ قرآن، اسراف معناى وسیعى دارد که علاوه بر اسراف در مال، شامل اسراف در نفس و جان نیز مىشود، به این صورت که انسان در بهرهگیرى از استعدادها و ظرفیّتهاى وجودى خود از حدّ اعتدال خارج شده و دچار افراط و تفریط گردد. (39)
7 – حمایت از محرومین
یکی دیگر از راهکار های احیاء کار و تلاش در جامعهی اسلامی، حمایت از محرومین و مستضعفان جامعهی اسلامی میباشد، البته ما در این بخش از انفاق در راه خدا به این موضوع نیز پرداختهایم اما جا دارد که به عنوان یک معضل اجتماعی مسئولین و دست اندر کاران جدیت و اهتمام بیشتری به این مشکل اجتماعی داشته باشند. بدین جهت است که حضرت یوسف، براى حمایت از ظالم این مسئولیّت را نپذیرفت، بلکه به منظور نجات مردم از فشار دوران قحط سالى، به این کار اقدام نمود، حضرت یوسف هرگز حتّى یک کلمه تملّق هم نگفت، اساساً رجال سیاسى، معمولاً به هنگام خطر مردم را رها کرده و فرار مىکنند، ولى یوسف باید مردم را حفظ کند، بگذریم از اینکه اگر نمىتوان رژیم ظالمى را سرنگون کرد و تغییر داد، باید به مقدارى که امکان دارد از انحراف و ظلم جلوگیرى کرد و بخشى از امور را بدست گرفت و فعالیّت نمود. (40)8 – تعاون و همکاری
یکی از شیوه های تولید ثروت و تقسیم کار در جامعهی اسلامی همان تعاون و همکاری در بستر فکر و ایده های درست میباشد، به طور نمونه اگر دو نفر شریک در یک مجموعه، با یکدیگر بر سر مسائل جزئی با هم اختلاف نظر داشته باشند و این اختلافات موجب تعاون و همکاری با یکدیگر نگردد، در کار خود که موفق نیستند بلکه شکست اقتصادی در آن مجموعه حتمی است، اما اگر این اختلافات را در سایهی تعاون و همکاری یکدیگر از بین ببرند نه تنها در آن کار موفق هستند، بلکه در بسیاری از موقعیتها باعث فکر و ایده های نو در جامعهی دینی خواهد شد.خدای تبارک و تعالی نیز در قرآن کریم به این امر دستور داده است. چنان که میفرماید: (تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان) (41) یعنی: در انجام نیکىها و دورى از ناپاکىها یکدیگر را یارى دهید، و هرگز در گناه و ستم، به هم یارى نرسانید. توضیح این که تعاون یک اصل کلى است که سراسر مسائل اجتماعى و حقوقى و اخلاقى و سیاسى را در بر میگیرد، طبق این اصل مسلمانان موظفند در کارهاى نیک تعاون و همکارى کنند ولى همکارى در اهداف باطل و اعمال نادرست و ظلم و ستم، مطلقاً ممنوع است، هر چند مرتکب آن دوست نزدیک یا برادر انسان باشد. (42) نکتهی قابل ذکر این است که در تعاون و همکاری اقتصادی نباید کار انسان منجر به گناه و معصیت گردد به این صورت که اسلام با کار اقتصادی و تعاون و همکاری با یکدیگر سفارش نموده، هر معامله ای حتی حرام انجام بدهیم. یا این که با دشمنان اسلام دست در دست یکدیگر بگذاریم، چنان که خدای تبارک و تعالی میفرماید: (تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوان) (43) یعنی: در انجام نیکىها و دورى از ناپاکىها یکدیگر را یارى دهید، و هرگز در گناه و ستم، به هم یارى نرسانید، نقل میکنند از صفوان جمال که از یاران امام کاظم (علیه السلام) بود که میگوید: خدمت امام رسیدم فرمود: اى صفوان! همه کارهاى تو خوبست جز یک کار! عرض کردم: فدایت شوم، چکار؟ فرمود: اینکه شتران خود را به این مرد یعنى" هارون" کرایه میدهی!، گفتم: بخدا سوگند در مسیرهاى عیاشى و هوس بازى و صید حرام به او کرایه نمیدهم، تنها در این راه، یعنى راه مکه، در اختیار آنها میگذارم، تازه خودم همراه شتران نمیروم، بعضى از فرزندان و کسانم را با آنها مىفرستم، فرمود: اى صفوان! آیا از آنها کرایه میگیری!؟ عرض کردم بله، فرمود آیا دوست دارى که زنده بمانند و بر سر کار باشند تا کرایه ترا بپردازند گفتم بلى، فرمود: کسى که بقاى آنها را دوست بدارد از آنها است و هر کسى از آنها باشد در آتش دوزخ خواهد بود، صفوان میگوید من بلافاصله رفتم و تمام شترانم را فروختم، این موضوع به گوش هارون رسید به دنبال من فرستاد و گفت: صفوان! شنیدهام شترانت را فروختهاى؟ گفتم آرى گفت: چرا؟ گفتم: پیر شدهام و فرزندان و کسانم نمىتوانند از عهده اداره آنها بر آیند، گفت: چنین نیست، چنین نیست! من مىدانم چه کسى این دستور را به تو داده است آرى موسى بن جعفر (علیه السلام) به تو چنین دستورى داده است گفتم: مرا با موسى بن جعفر چکار؟ هارون گفت، این سخن بگذار! بخدا سوگند اگر سوابق نیک تو نبود دستور میدادم گردنت را بزنند. (44)
9 – مشورت در کار و تلاش
اصل مشورت یک اصل مهمی است که اسلام عزیز به آن بسیار دستور داده است. اساساً اسلام در هر کاری دستور به مشورت داده است زیرا انسان با مشورت نمودن در کارها، راه برای او هموارتر میگردد. چنان که خدای تبارک و تعالی این دستور را به پیامبر عزیزش میدهد که میفرماید:(وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ) (45) یعنی: در امور با آنان مشورت نما.به طور کلی و اساسی کلمهى «شور» در اصل به معنى مکیدن زنبور، از شیرهى گلهاست. در مشورت کردن نیز انسان بهترین نظریهها را جذب مىکند. (46) در این باره مولوى مىگوید:
کاین خردها چون مصابیح، انور است
بیست مصباح، از یکى روشنتر است (47)
بنابراین سزاوار است که مؤمنین برای کارهائی که انجام میدهند با دیگران برای بهتر شدن آن کار و عمل، به شور و مشورت بپردازند و مشورت را نصب العین یکدیگر نمایند. در این جا نیز باید عرض کنیم که در کارهای اقتصادی نیز این دستور دین عزیز اسلام است که با مشورت نمودن اهل خبره و کار بلد این فن، انسان در کارش موفقتر خواهد شد، بنابراین کسانی که در امر اقتصادی با دیگران مشورت نمیکنند، گاه در زندگیهای شخصی خود دچار خلجان های متعددی از جمله ورشکستگی اقتصادی خواهند شد، در روایتی وارد شده است که فرمودند: کسى که با خردمندان مشورت کند به راه خیر هدایت شود. (48)
10 – از دست رنج خود خوردن
یکی از توصیه های مهم دیگری که در این باره بزرگان ما و دین ما نموده است، این است که از دست رنج خودمان بخوریم نه این که تکیه گاه ما به دیگران باشد، لذا بارها بنیان گذار جمهوری اسلامی حضرت امام خمینی (ره) میفرمودند: به اجانب هیچ گاه تکیه ندهید و روی پای خود بایستید. (49) همچنین در بیانی دیگر خطاب به فرهنگیان و دانشجویان میفرمودند: معلمان عزیز خود بهتر مىدانند که فرهنگ استعمارى در زمان این پسر و پدر چه به روز این کشور و ملت آورده است، به فرهنگ غنى ایران اسلامى تکیه کنید و مطمئن باشید که پیروزى از آن شماست، فرزندان عزیزتان را در سر کلاسها به صورتى تربیت نمایید که وقتى فارغالتحصیل مىشوند جوانان برومندى تحویل جامعه گردند، که با تمام وجود معتقد باشند که آنچه بدبختى داشتند از ابر قدرتهای شرق و غرب و شرقزدگى و غربزدگى است. (50) مفسر معروف مرحوم طبرسی در مجمعالبیان نقل مىکند که حواریون به همراه عیسى در سفرها به راه مىافتادند و هر گاه تشنه یا گرسنه مىشدند به فرمان خداوند غذا و آب براى آنها آماده مىشد، آنها این جریان را افتخار بزرگى براى خود دانستند و از مسیح پرسیدند آیا کسى بالاتر از ما پیدا مىشود؟ او گفت: آری (اَفضَلُ مِنکُم مَن یَعمَل بِیَدِهِ و یَاکُل مِن کَسبِهِ) یعن: از شما بالاتر کسى است که زحمت بکشد و از دست رنج خودش بخورد، و به دنبال این جریان آنها به شستشوى لباس و گرفتن اجرت در برابر آن مشغول شدند. (51) همچنین نقل میکنند رسول خدا (صلّى اللَّه علیه و آله و سلم)) ون نظر میکرد به مردى که آن حضرت او را دوست میداشت، ی فرمود آیا او را پیشه و حرفه ای هست؟ پس اگر میگفتند نه آن حضرت میفرمود: که پست شد در چشم من و از چشم من افتاد، عرضه داشتند که یا رسول الله پس چرا از چشم شما افتاد؟ آن حضرت میفرمود: زیرا مؤمن زمانی که حرفه یا پیشه ای نداشته باشد که به وسیلهی آن معیشت نماید، از دین خود نسبت به معیشت خویش اقدام میکند. (52)) باز نیز فرمودند: هر که از مشقت دست خود بخورد، از صراط چون برق جهنده بگذرد (53) و باز نیز میفرمودند: که هر که از دست رنج خود بخورد، نظر کند خدا به او نظر رحمت و مغفرت، بعد از آن عذاب نکند او را (54) و فرمود: که هر که از دست رنج خود به حلال بخورد خدا از براى او درهاى بهشت را بگشاید و امر میکند که از هر دری که بخواهد بگذرد، و باز نیز فرمودند:: ه هر که بخورد از دست رنج خود روز قیامت در عدد پیغمبران باشد و فرا گیرد ثواب پیغمبران را (55)همچنین حضرت امام صادق (علیه السلام) به مفضل بن عمر از اسرار توحیدی از اسرار آفرینش به حکمت نیاز آدمى به معاش و تلاش مىپردازد و مىفرماید: اى مفضل! بدان که نان و آب، اصل معاش و زندگى انسان به شمار مىآید، به حکمتهاى نهفته در آنها بنگر، نیاز آدمى به آب شدیدتر از نیازش به نان است؛ زیرا شکیبایى او بر گرسنگى بیش از صبر او بر تشنگى است، این به خاطر آن است که بدن انسان به آب بیش از نان نیازمند است، چون که آدمى براى نوشیدن، شستن خود و لباس و سیراب کردن حیوانات و آبیارى مزرعه، به آب نیاز دارد، پس براى نیازهاى فراوان، آب به راحتى در دسترس قرار گرفته تا انسان براى خریدن و تحصیل آن در دشوار و رنج بسیار نیفتد، اما نان جز با رنج و تلاش و حرکت به دست نمىآید، تا انسان به خاطر بیکارى و بطالت در سرمستى و فساد غوطهور نگردد، آیا نمىبینى که کودک را با اینکه به سنّ آموزش نرسیده است به نزد مربّى مىگذارند، تا از بازى فساد انگیز و مزاحمت براى خانواده به دور ماند (56)
اسلام اهتمام بسیار زیادی نسبت به تلاش و کوشش داده است، تا جائی که از سحر خیزی و جهاد در راه خدا، اجر و قرب آن را بالاتر دانسته است. اسلام، به عنوان جامعترین و کاملترین ادیان الهی، به کار و تلاش و کوشش یک نگاه عمیق و جدی دارد تا جائی که از نگاه دین اسلام از تنبلی و بی کاری و بی حوصله گی در تلاش و تکاپوی برای زندگی بسیار نهی گردیده است، انسان بدون سعی و تلا ش به آنچه که خواهان اوست نخواهد رسید و به دستور اسلام باید از هم و غم و ناراحتی و ناتوانی و تنبلی و بخل و ترس به خدا پناه برد. نکتهی قابل توجه در معنای واژه سعی است و آن راه رفتن سریع که به مرحله دویدن نرسیده باشد است، ولى غالباً به معنى تلاش و کوشش به کار مىرود، چرا که به هنگام تلاش و کوشش در کارها انسان حرکات سریعى انجام مىدهد، خواه کار خیر باشد یا شر باشد. توجه داشته باشیم که بهره انسان، کارى نیست که انجام داده، بلکه تلاشى است که از او حاصل شده است و لذا هر چند انسان به مقصد و مقصودش نرسد اما اگر نیتش خیر باشد خدا پاداش خیر به او مىدهد، چرا که او خریدار نیتها و ارادههاست.
پی نوشت ها :
1 - سنن النبى، ج1، 370
2 - وسائل الشیعه، ج 12، ص 4
3 - همان
4 - مجموعهآثاراستادشهیدمطهرى، ج22، ص: 130
5 - همان
6 - ذاریات/56
7 - هود/61
8 - نجم/39
9 - تفسیر نمونه، ج22، ص: 550
10 - نجم/40
11 - وسایل، ج 17، ص 67
12 - المحجة البیضاء، ج 3، ص 140
13 - تفسیر نمونه، ج10، ص: 206
14 - وسائل الشیعه جلد 12 صفحه 3
15 - همان
16 - بیانات سال1371 بیانات در اجتماع مردم مشهد مقدس و زائران حضرت ثامن الحجج، على بن موسى الرضا (علیه السلام) در روز عید سعید فطر
17 - کلیات مفاتیحالجنان، ص: 218
18 - بیانات سال1371 بیانات در اجتماع مردم مشهد مقدس و زائران حضرت ثامن الحجج، على بن موسى الرضا (علیه السلام) در روز عید سعید فطر
19 - کلیات مفاتیحالجنان،305
20 - تفسیر تسنیم، ج 10، ص 549
21 - تهذیب، ج 6، ص 324.
22 - وسایل، ج 17، ص 67.
23 - حشر/ آیه 7.
24 - بقره/ 168
25 - امالى شیخ صدوق-ترجمه کمرهاى، متن، ص: 294
26 - بقره/261
27 - تفسیر نمونه، ج2، ص: 316
28 - نهج البلاغه، نامه 53
29 - نساء/5
30 - بقره/245
31 - تفسیر مجمعالبیان، ذیل آیهى 11 سوره حدید
32 - وسائل الشیعه، ج 11، ص 546
33 - همان ، ج 13، ص 80
34 - نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر،125
35 - الصحیفة السجادیة، 148، نیایش بیست و دوم
36 - تفسیر نمونه، ج27، ص: 2
37 - صحیفه امام، ج6، ص: 267
38 - انعام/141
39 - تفسیر نور، ج10، ص: 189
40 - همان ، ج4،230
41 - مائده/2
42 - تفسیر نمونه، ج4، ص: 25
43 - مائده/2
44 - وسائل الشیعه جلد 12 صفحه 131- 13
45 - آل عمران/159
46 - تفسیر نور، ج2، ص: 185
47 - مثنوی مولوی، دفتر ششم
48 - ارشاد مفید،291
49 - صحیفه نور، ج 12، ص 208
50 - همان ، ج17، 2، پیام به دانشجویان و فرهنگیان در آغاز سال تحصیلى
51 - مجمعالبیان، جلد 1- 2 صفحه 44
52 - جامع الاخبار، ص: 187
53 - همان
54 - همان
55 - همان
56 - بحار الأنوار: 3/ 62- 67، باب 4، حدیث 1؛ توحید المفضّل
57 - سنن النبى، ج1، 370
58 - نجم/39
1. قرآن کریم
2. صحیفه سجادیه
3. فیض الاسلام اصفهانى، على نقی؛ نهج البلاغه، تهران، فیض الاسلام، 1366، چاپ یکم.
4. قرائتی، محسن، تفسیر نور، مرکز فرهنگی درسهائی از قرآن، چ 11، تهران،1383 ش
5. حر عاملی، محمد بن حسن؛ وسایل الشیعه، قم، موسسة آل البیت (علیهم السلام)، 1405 ه. ق، چاپ دوم.
6. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، بیروت، داراحیاء التراث العربی، 1403، چاپ سوم
7. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، اول، تهران، دار الکتب الاسلامیه،1374 ش
8. الشیخ ابی علی الفضل بن الحسن الطبرسی، مجمعالبیان فی تفسیر القرآن، تصحیح: الشیخ ابوالحسن الشعرانی، کتابفروشی اسلامیه، تهران، (بی تا).
9. جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، اسراء، قم، چ 1، 1378
10. شیخ صدوق، امالی، قم، بعثت، چاپ اول، 1417 هـ. .ق.
11. خمینى، روح اله، صحیفه نور، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى، 1374، چاپ یکم
12. مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، چ مکرر، انتشارات صدرا،1377 ش
13. طباطبایی، سید محمدحسین، سنن النبی، برگردان: محمدهادی فقهی، قم، دارالکتاب الاسلامی، 1393 ه. ق.
14. فیض کاشانی، محسن، محجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح: علی اکبر غفاری، چاپ دوم، 1361.
15. شیخ مفید، الارشاد القلوب، کنگره، قم، چاپ اول،1412 ق
16. شعیری، محمد بن علی، جامع الاخبار، نجف، مطبعه الحیدریه، اول، بی تا
17. کراجکی، محمد بن علی، نزهة النواظر فی ترجمة معدن الجواهر، محدث قمی، تهران، اسلامیه، بی جا، بی تا
18. ابن بابویه، محمد بن علی؛ تهذیب الاحکام، تهران، صدوق، چاپ یکم. 1417 ق.
/ع
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}