نویسنده: مرتضی غضنفرنژاد




 
دشمنانی که مایل نیستند پیشرفت و ترقی و رشد همه‌جانبه‌ی ملت ایران را ببینند، دو کار عمده در برنامه‌ی آن‌ها وجود دارد: یکی اینکه تا آنجایی که بتوانند مانع‌تراشی کنند که ملت نتواند به این پیشرفت‌ها و رشد دست پیدا کند؛ با تحریم، با تهدید، با مشغول کردن مدیران به کارهای درجه‌ی دو و فرعی، به منعطف کردن حواس ملت بزرگ ایران و نخبگان کشور به کارهایی که در فهرست کارهای اصلی آن‌ها قرار ندارد؛ یعنی مانع شدن عملی.» [1]
مقام معظم رهبری در بیانات ابتدای سال، در حرم رضوی، اشاره کردند یکی از نقشه‌های اصلی دشمن مشغول کردن نخبگان کشور به کارهای درجه‌ی دو و فرعی است. از این رو، شناخت اهم از مهم و تشخیص مسائل اصلی و فرعی یکی از وظایف نخبگان است که باید به آن توجه بسیاری شود. یکی از زمینه‌هایی که سالیان دراز مسیر علمی و پیشرفت کشورها را متأثر کرده است و انسان را از خداگرایی و آخرت‌طلبی دور کرده است، این است که غرب در علوم مختلف مسائل اصلی و فرعی را تغییر داده و رویکرد جدیدی را به اقتصاد، مدیریت، جامعه و... ارائه کرده است.
به عبارت دیگر، مهم‌ترین دستاورد تمدن غرب، در بسیاری از شئون زندگی، تغییر مسائل اصلی و فرعی به یکدیگر است. دامنه‌ی این بحث به حدی گسترده است که این امر، هم در خصوص تمدن غرب صادق است و هم در مورد تعامل تمدن غرب با سایر ملت‌ها ساری و جاری است.
بررسی تاریخ ملت‌های مختلف از جمله ژاپن، چین و بسیاری از کشورهای دیگر نشان می‌دهد که این کشورها زمانی به رشد و توسعه نائل آمده‌اند که قصد داشتند از وابستگی به آمریکا دوری گزینند و خود، راه خود را بپیمایند. کیم وو جونگ، رئیس اسبق شرکت کره‌ای دوو، در کتاب «سنگ‌فرش‌های خیابان» که دربردارنده‌ی خاطرات اوست، بیان می‌کند که کره و شرکت دوو زمانی توانست بر پای خود بایستد و رشد کند که به دنبال وابستگی به آمریکا نبود، از آن قطع امید کرده بود و قصد داشت که خود، خود را توسعه بدهد. رهبری در بیانات خود در حرم امام رضا(علیه السلام) فرمودند:
«ملت ما با پیشرفت‌ها ثابت کرد که در سایه‌ی آمریکا زندگی نکردن، به معنای عقب‌افتادگی نیست؛ این نکته‌ی مهمی است. قدرتمندان عالم، استعمارگران ‌ـ‌در روزی که استعمارِ مستقیم بود‌ـ‌ و امروز آمریکا، می‌خواهند به ملت‌های دنیا اثبات کنند که اگر می‌خواهید زندگی خوب داشته باشید و پیشرفت کنید، باید زیر سایه‌ی ما بیایید. ملت ایران اثبات کرد که این حرف دروغ است. ملت ما ثابت کرد که وابسته نبودن به آمریکا و قدرت‌های بزرگ نه فقط موجب عقب‌افتادگی نیست، بلکه موجب پیشرفت است.»
با نگاهی بر نحوه‌ی زندگی ملت‌های مختلف در سطح جهان و سبک و فرهنگ زندگی آن‌ها، می‌توان دریافت که اساساً رشد و پیشرفت و سبک زندگی در اغلب کشورهای جهان نشئت‌گرفته از فرهنگ غربی و آمریکایی است و آداب و رسوم و سبک زندگی محلی آن‌ها بسیار مورد غفلت قرار گرفته است. از نحوه‌ی معماری خانه‌ها گرفته تا نحوه‌ی پوشش و غذا خوردن و تعاملات انسانی و بسیاری از مسائل دیگر، تحت تأثیر فرهنگ آمریکایی است. این مسائل نشان می‌دهد که اگرچه این کشورها رشد زیادی در اقتصاد و حتی برخی از علوم مهندسی داشته‌اند، اما چون نبض علم و دانش آن‌ها در اختیار غرب و آمریکاست، در نهایت مجبور به تبعیت از نگاه آمریکایی در زندگی خود شده‌اند و تمامی تلاش‌ها و پیشرفت‌های آن‌ها به رشد و پیشرفت تمدنی دامن می‌زند که آن‌ها را در این مسیر رشد قرار داده است و آن‌ها از سرریزهای چنین اقداماتی استفاده کرده‌اند. حال آنکه اگر این کشورها خود نبض دانش و علوم را در اختیار می‌گرفتند، هدایت‌کننده‌‌ی اصلی می‌شدند، نه تبعیت‌کننده‌ی اصلی.
از این رو، هدف اصلی جمهوری اسلامی بیان این مسئله است که تمدن غرب، آمریکا و در نگاهی جامع‌تر، شیطان به دنبال این است که انسان را از مسائل اصلی زندگی و حیات خود غافل کند و او را سرگرم مسائل جزئی کند تا از توجه به مسائل اصلی بازماند.مسیر پیشرفت او به نحوی باشد که در نهایت، در اختیار اهداف شیطان قرار بگیرد. بر همین اساس است که نخبگان کشور باید ابتدا مسائل اصلی و فرعی کشور را شناسایی کنند و جریان پیشرفت‌های کشور را در این مسیر قرار بدهند.
باید توجه نمود که فهم مسائل اصلی و فرعی کشور در چند تقسیم‌بندی حائز اهمیت است. نخستین مسئله، فهم مسائل اصلی و فرعی در حوزه‌های مختلف است. به عبارت دیگر، در زمینه‌ی سیاست، اقتصاد، مدیریت کشور و علوم مختلف، ابتدا باید نخبگان مسائل اصلی و فرعی را برای مسئولان مربوط و مردم تبیین سازند. به بیان دیگر، اقتصاددانان باید برای مسئولین کشور بیان کنند که مسئله‌ی اصلی در کشور، اقتضائات دهه‌ی عدالت و پیشرفت است و عامل اصلی در ضعف ساختار اقتصاد کشور، وجود رانت و فساد در ساختار اقتصادی کشور است. در عرصه‌ی سیاست، ‌مصالح کلی نظام بر مقاصد جزئی و فرعی اصالت و اولویت دارد و بر همین منوال، در تمامی زمینه‌ها، باید مسائل اصلی و فرعی برای مسئولین و مردم مشخص شود.
بُعد دیگر این تقسیم‌بندی مسائل اصلی و فرعی و بین‌زمانی است. مطمئناً مصالح کوتاه‌مدت کشور، مسائل اصلی کشور نیست و مهم مسائل و اقتضائات بلندمدت است و مدیریت کشور باید اقتضائات بلندمدت را ابتدا مدنظر قرار دهد، اما نباید از مسائل جاری و کوتاه‌مدت کشور نیز غفلت کند.
اما می‌توان گفت که مهم‌ترین مسئله در میان مسائل کشور، هدایت جریان علم و دانش در کشور و جهان است. امروزه ما در بسیاری از امور، از سبک زندگی تا تولید علم و تکنولوژی و مدیریت کشور، وابسته به غرب هستیم و اگر به همین منوال پیش برود،‌ وابستگی ما به غرب دوچندان خواهد شد. لذا نخبگان کشور باید بدانند که هر پیشرفت و حرکتی لزوماً برای کشور مثمر ثمر نخواهد بود و باید توجه کنند که در زمین چه کسی بازی می‌کنند. امروزه جو حاکم بر دانشگاه‌های کشور در علوم مختلف، از علوم انسانی گرفته تا علوم مهندسی، به نحوی است که نخبگان کشور توجه نمی‌کنند که رویکرد حاکم در کتب درسی آن‌ها غربی است و تلاش‌های آن‌ها به رشد علوم غربی کمک می‌کند. لذا باید در گام بسیار مهم و حیاتی، ولی بلندمدت، جریان علم را ابتدا در کشور و بعد در سطح جهان، از سمت علوم غربی و وابسته، به سمت علوم انسانی و الهی تغییر دهیم تا راه سعادت و تعالی خودو سایر مردم جهان را هموار کنیم.
بر این اساس، می‌توان ادعا کرد که اگر چنین برداشت و نگاهی در مدیریت کلان کشور محقق شود، زمینه‌های اقتدار سیاسی و اقتصادی نظام و ایجاد اقتصادی مقاوم و مقاومتی مهیا خواهد شد و می‌توان به این سخن رهبری جامه‌ی عمل پوشاند:
«وظیفه‌ی همه‌ی ما این است که سعی کنیم کشور را مستحکم، غیرقابل نفوذ، غیرقابل تأثیر از سوی دشمن، حفظ کنیم و نگه داریم. این یکی از اقتضائات اقتصاد مقاومتی است که ما مطرح کردیم. در اقتصاد مقاومتی، یک رکن اساسی و مهم، مقاوم بودن اقتصاد است. اقتصاد باید مقاوم باشد؛ باید بتواند در مقابل آنچه که ممکن است در معرض توطئه‌ی دشمن قرار بگیرد، مقاومت کند.»[2]
در مجموع باید اشاره کرد که فهم مسائل اصلی و فرعی از یکدیگر در تمامی شئون تمدن اسلامی و جامعه‌ی اسلامی امری حیاتی است که بدون توجه به آن‌ها رشد و پیشرفت در کشور محقق نخواهد شد و حتی اگر چنین امری محقق شود، این پیشرفت در جهت منافع غرب و آمریکاست، نه تمدن اسلامی و اهداف متعالی جمهوری اسلامی.

پی‌نوشت‌ها:

1. سخنان مقام معظم رهبری در حرمر ضوی، 1 فروردین1392
2. همان.

منبع: سایت تحلیلی تبیینی برهان