برگزیده بیانات مقام معظم رهبری‌ پیرامون انتخابات


21. هرکس برنامه‌هاى خودش را بگوید

من به همه‌ى کسانى که نامزد انتخابات ریاست جمهورى هستند و طرفداران آن‌ها صمیمانه عرض مى‌کنم که فضاى کشور را فضاى دشمنى و نقار و تشنج و اختلاف نکنند. البته ملت این‌طور نیستند؛ گروهى هستند که اگر مجموع‌شان را بشمریم، به چند هزار نفر نمى‌رسند – بالاخره هر کس طرفدارانى دارد – این‌ها فضاى روزنامه‌ها و دستگاه‌هاى ارتباط جمعى را متشنج مى‌کنند. فضا باید دوستانه باشد؛ هر کس حرف‌هاى خودش را بزند و برنامه‌هاى خودش را بگوید و کارى را که خودش مى‌تواند بکند، بیان کند؛ به دیگران چه کار دارند؟ فضا را متشنج نکنند؛ فضا را برادرانه و صمیمانه بکنند.1
انتخابات در کشور ما باید مسابقه‌اى براى خدمت باشد، نه مسابقه‌اى براى کسب قدرت. انتخابات اسلامى این‌گونه است. آن‌جایى که دعوا بر سر قدرت است، آن‌طورى مى‌شود که شما در بعضى از انتخابات دنیا مشاهده مى‌کنید. یک نمونه‌اش را هم در انتخابات اخیر آمریکا دیدید. آن‌جا دعوا بر سر قدرت است؛ دست به یقه‌اند؛ هر طرف مى‌خواهد قدرت را به حزب و مجموعه‌ى خودش منتقل کند. مسأله، مسأله‌ى کسب قدرت است. صریحاً هم مى‌گویند: تلاش مى‌کنیم تا به قدرت و مقام برسیم. در منطق اسلامى، قدرت و عزّت و آبرو و خوش‌نامى و امکانات، فقط و فقط براى خدمت به مردم و حرکت دادن خود و جامعه و کشور در راه نظام مقدّس اسلامى و رسیدن به آرمانهاى بلندى است که انسان‌ها نیازمند آنند. این مسند، مسابقه براى خدمت و زحمت‌کشى است.2

23. خصوصیات کاندیدای اصلح

به همه‌ى برادران و خواهران و همه‌ى ملت عزیز ایران سفارش مى‌کنم که فضاى انتخابات را، هم گرم و هم سالم نگه دارند. کسانى که به یک نامزد انتخاباتى علاقه‌مندند، مراقب باشند به خاطر علاقه‌ى به او، نامزد دیگر را تخریب نکنند؛ این بین مردم اختلاف و نقار ایجاد مى‌کند؛ علاوه بر این‌که تخریب اساساً کار درستى نیست و فایده‌یى هم ندارد. کسى که با تخریب یک نامزد انتخاباتى مى‌خواهد آراء او را کم کند، به مقصود خودش دست پیدا نمى‌کند؛ هم یک کار غلط و خلاف منطق و در موارد بسیارى خلاف شرع انجام مى‌گیرد، هم فایده‌یى گیر او نمى‌آید. فضا را سالم نگه دارید. شما از نامزد خودتان حمایت کنید، دیگران هم از نامزد خودشان حمایت کنند و به او رأى دهند. در پیدا کردن نامزد مورد نظر دقت کنید. به کسى گرایش پیدا کنید که به دین مردم، به انقلاب مردم، به دنیاى مردم، به معیشت مردم، به آینده‌ى مردم و به عزت مردم اهمیت مى‌دهد.3

24. حمایت از معیارها

البته بدیهى است که رهبرى از فرد خاصى حمایت نمى‌کند؛ از معیارها حمایت مى‌کند. ما دنبال این هستیم که این معیارها تحقق پیدا کند. بنده دنبال این هستم که شخصى سر کار بیاید و قوه‌ى مجریه را اداره کند که خود را خدمت‌گزار مردم بداند و توانایى داشته باشد و به آرمان‌هاى امام و نظام اسلامى معتقد و پایبند باشد و حقیقتاً عدالت و مبارزه‌ى با فساد براى او حائز اهمیت باشد.4

25. انتخاب اصلح، تشخیص خود مردم

درباره ‏ى موضع رهبرى در مورد انتخابات، گمانه ‏زنى و شایعه و این‌ها همشیه بوده و خواهد بود. بنده یک رأى دارم، آن را در صندوق مى ‏اندازم. به یک نفرى رأى خواهم داد، به هیچ‌کس دیگر هم نخواهم گفت که به کى رأى بدهید، به کى رأى ندهید؛ این تشخیص خود مردم است. بنده گاهى از دولت حمایت می‌کنم، دفاع می‌کنم؛ بعضى سعى می‌کنند براى این کار معناى نادرستى جعل و ابداع کنند. نه، من از دولت‌ها همیشه دفاع می‌کنم؛ منتها اگر دولتى بیشتر مورد تهاجم قرار گرفت و احساس کردم حملات غیر منصفانه‏ اى می‌شود، بیشتر دفاع می‌کنم. من طرفدار اِعمال انصافم؛ من می‌گویم باید منصف باشیم. رفتارها را نگاه کنیم؛ این ربطى به انتخابات ندارد، بحث انصاف و بى ‏انصافى است. حمایت کردن از خدمت‌گزاران در کشور، وظیفه‏ اى است که هم من دارم، هم همه دارند؛ این مربوط به اعلام موضع انتخاباتى نیست.5

26. ذوب در هدف

دنبال آرمان‌هاى حقیقى در قالب و لباس عملى آن بگردید. نه باید دنبال ایده‌آل‌هایى بود که عملى و اجرایى نیستند، نه باید به کم قانع شد و از آن آرمان‌ها دور ماند. آنچه همواره باید مورد نظر باشد، چشم‌انداز بیست‌ساله است؛ این چشم‌انداز خیلى مهم است. و من به شما عرض کنم؛ به شهادت افرادى که کارشناس و متخصص این کار هستند، این چشم‌انداز کاملاً عملى است؛ یعنى به ‌هیچ‌وجه در آن، بلندپروازى‌هاى بیهوده و بى‌پشتوانه وجود ندارد. درست نگاه کنید، دقت کنید و چشم‌انداز بیست‌ساله را بخوانید. ما ملت ایران با این قانون اساسى جامع و با این ارکان نظام- اگر خوب کار کنند و درست کار کنند- مى‌توانیم در ظرف بیست سال کشور خود را به نقطه‌ى اوج و قله‌اى که در این چشم‌انداز تصویر شده، برسانیم. سیاست‌ها را در نظر داشته باشید. سیاست‌ها بر اساس این چشم‌انداز تنظیم شده است. قانون‌ها باید با سیاست‌ها هماهنگ باشد؛ یعنى در دل سیاست‌ها جا بگیرد و به سمت این چشم‌انداز حرکت کند. آن چشم‌انداز هم بر پایه‌ى اسلام است. باید همه‌ى وقت و همت و شغل را مصروف همین اهداف کرد و در واقع ذوب در این اهداف شد.6

27. پیشرفت و عدالت، دو روی سکه

برای دهه‌ی چهارم… دو شاخص عمده وجود دارد که باید این دو را حتماً بدست بیاوریم: یکی پیشرفت است، یکی عدالت. ما مثل بعضی از کشورها و نظام‌های دنیا فقط به پیشرفت فکر نمی‌کنیم؛ ما پیشرفت را همراه با عدالت می‌خواهیم… خیلی از کشورها هستند که از لحاظ علمی پیشرفت کرده‌اند و به آمارها و شاخص های اقتصادی آنها که نگاه می‌کنیم، ملاحظه می‌کنیم که مثلاً درآمد سرانه‌ی آنها خیلی هم بالاست؛ اما مسئله‌ی مهم این است که این درآمد سرانه در میان ملت چه جور تقسیم می‌شود؛ این آن نکته‌ای است که نظام‌های غیر الهی و نظام‌های رونوشت‌کرده‌ی از نسخه‌های استکباری، دیگر به آن توجه نمی‌کنند. ما نمی‌توانیم توجه نکنیم؛ ما می‌خواهیم کشورمان از همه‌ی جهات ـ از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فناوری، از لحاظ سیاسی ـ به پیشرفت برسد، مردم به رفاه دست پیدا کنند؛ اما در کنار پیشرفت، می‌خواهیم کشور عادلانه و با عدالت اداره بشود؛ این مهم است. نه عدالتِ بدون پیشرفت مطلوب است، نه پیشرفتِ بدون عدالت. عدالت بدون پیشرفت یعنی برابری در عقب‌ماندگی، برابری در فقر؛ این را نمی‌خواهیم. پیشرفت بدون عدالت را هم هرگز مطالبه نمی‌کنیم؛ پیشرفت، همراه با عدالت.7

28. عزت، حکمت و مصلحت

عزت و حکمت و مصلحت، یک مثلث الزامى براى چارچوب ارتباطات بین‌المللى ماست… ما نمى‌خواهیم عزتمان را با تکیه بر نژاد و ناسیونالیسم و حرف‌هایى که متأسفانه همه‌ى دنیا با تکیه به آن‌ها دور خودشان یک حصار مى‌کشند، ثابت کنیم… نه! ما براى خودمان، عزت را بر اساس اعتقاد و ایمان توحیدى- که خاصیت و شاخصه‌ى تفکر اسلامى است- و دل بستن به خدا و محبت به بندگان و خلایق الهى و لزوم خدمت به آن‌ها قایلیم. هر ملتى ذخیره‌اى دارد. ملت ما هم ذخایر خیلى فراوانى دارد؛ ذخایر فرهنگى، پرونده‌ى بسیار درخشان در صحنه‌ى علم جهانى، در صحنه‌ى سیاست جهانى، در صحنه‌هاى گوناگون. ما بناى فخرفروشى نداریم. اگر خوبى، براى خودت هستى؛ اگر پولدارى، براى خودت هستى؛ اگر قدرتمندى، براى خودت هستى؛ ارتباطاتت با ما، ارتباطات و علایق انسان با انسان است. بنابراین، عزت یعنى تحمیل هیچ‌کس را قبول نکردن… حکمت، یعنى حکیمانه و سنجیده کار کردن. هیچ‌گونه نسنجیدگى را نباید در اظهارات دیپلماتیک و هرآنچه که مربوط به سیاست خارجى و ارتباطات جهانى است، راه داد. همه‌چیز باید سنجیده باشد. آدم نباید هرچه به دهانش آمد، بگوید. باید ملاحظه کنیم که آیا این سخن با موازین منطق و خرد منطبق است، یا منطبق نیست. اگر منطبق نیست، آن را کنترل کنیم. باید حکیمانه برخورد کنیم. فقط در حرف زدن نیست؛ در معاشرت‌ها و برخوردها هم باید حکیمانه برخورد کرد… مراد مصلحت شخص من و شما نیست، که اگر ما این اقدام را کردیم، ممکن است برایمان گران تمام بشود. نه، گران هم که تمام بشود، مگر ما که هستیم؟ اگر کارى به مصلحت کشور و به مصلحت انقلاب است، ولى به مصلحت شخص من نیست، گو مباش؛ چه اهمیتى دارد؟ مصلحت، یعنى مصلحت انقلاب، و این مصلحت همه‌جانبه است؛ یعنى از رفتار شخصى ما شروع مى‌شود.8

29. سه رکن مدیریت

سه بخش عمده در مسئول وجود دارد؛ سه آمادگى و احساس مسئولیت: اوّل این‌که، براى نفسِ کار و عمل آماده باشد. تنبلى و بى‌حالى و سهل‌انگارى و کار را به دست حوادث و قضا و قدر سپردن، اوّلین بلایى است که ممکن است یک مدیر را از صلاحیت کافى و لازم ساقط کند. جدّى بودن در کار، آرام نداشتن براى کار، احساس مسئولیت براى اصل اقدام و کار و وظیفه‌اى که بر عهده گرفته، بسیار مهم است…
دوم، مسأله‌ى آمادگى و استعداد و تعهّد براى انجام کار است؛ به همان نحوى که سیاست‌هاى کلّى و برنامه‌هاى اساسى کشور آن را اقتضا مى‌کند. اگر کشور، سیاست مشخّصى را در مقوله‌اى پذیرفته است، کسى که اجراى بخشى از بخش‌هاى کشور را مى‌پذیرد، باید آن را در همان جهت کار و به همان سمت و با همان هدف پیش ببرد و هدایت کند؛ ولو خود او، آن سیاست را به طور کامل تثبیت نکرده باشد…
رکن سوم، حفظ طهارت و تقواست. حفظ پاکیزگى در عمل است. اجتناب از هرگونه خداى ناکرده اختلاط با اهداف غیر مشروع یا اهداف غیر مقبول و غیراخلاقى است. این، شأن سوم است. مدیر خوب، مدیرى است که هر کارى را به عهده مى‌گیرد، با رعایت اصول اخلاقى صحیح، انجام دهد. در نظام اسلامى، چیزى که به شدّت با آن مقابله مى‌شود، رسوخ فساد است. در نظام اسلامى، با اعتقاد بد و نادرست، این‌طور مقابله نمى‌شود که با عمل غیر صحیح و عمل غیراخلاقى و خداى ناکرده رسوخ فساد مبارزه مى‌شود.9

30. ساده‌زیستِ دردآشنا!

من نسبت به شخص، هیچ ‏گونه نظرى ابراز نمی‌کنم؛ اما شاخص‌هایى وجود دارد. بهترین، آن کسى است که درد کشور را بفهمد، درد مردم را بداند، با مردم یگانه و صمیمى باشد، از فساد دور باشد، دنبال اشرافی‌گرى خودش نباشد. آفت بزرگ ما اشرافی‌گرى و تجمل‏ پرستى است… اینى که ما گفتیم امسال، سال حرکت به سوى اصلاح الگوى مصرف است… یکى از اساسى ‏ترین کارها براى این‌که ما جلوى اسراف را بگیریم این است که مسئولین کشور، خودشان، کسانشان، نزدیکانشان و وابستگانشان، اهل اسراف و اهل اشرافی‌گرى نباشند. چطور می‌توانیم اگر خودمان اهل اسراف باشیم، به مردم بگوییم اسراف نکنید… اولین کار این است که ما مسئولین کشور را، افرادى انتخاب کنیم که مردمى باشند، ساده ‏زیست باشند، درد مردم را بدانند و خودشان از درد مردم احساس درد کنند. این هم به نظر من شاخص مهمى است. آگاهانه بگردید؛ برسید؛ و به آن‌چه که رسیدید و تشخیص دادید، با قصد قربت اقدام کنید؛ با قصد قربت پاى صندوق انتخابات بروید و خداى متعال اجر خواهد داد.10


پی نوشت ها :
 

1. بیانات در دیدار خانواده‌هاى شهدا 1384/3/3
2. بیانات در جمع کثیرى از مردم استان گیلان در استادیوم شهید عضدى شهرستان رشت، 1380/2/11
3. بیانات در مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى (رحمت الله علیه)، 1384/3/14
4. بیانات در اجتماع بزرگ مردم کرمان، 1384/2/11
5. بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (علیه السلام)، 1388/1/1
6. دیدار با نمایندگان هفتمین دوره‌ى مجلس شوراى اسلامى، 1383/3/27
7. بیانات در جمع زائران و مجاوران حضرت امام رضا (علیه السلام)، 1387/1/1
8. سخنرانی در دیدار با مسئولان وزارت امور خارجه و سفرا و کارداران جمهورى اسلامى ایران، 1370/04/18
9. بیانات در مراسم تنفیذ حکم دوره‌ى دوم ریاست جمهورى، 1372/5/12
10. بیانات در جمع مردم استان کردستان‏ در میدان آزادى سنندج‏، 1388/2/22

منبع: www.olgooha.com
/ م