نویسنده: محمد اسدی
منبع:راسخون



 

چکیده

در مورد وسواس اشاره به این نگته لازم است که این اختلال به نام وسواس جبری یا بی‌اختیاری نامیده شده است و این به این علت است که این بیماری در فرد به گونه ای بروز می‌کند که غیر قابل درک برای شخص است و آگاهی نسبت به بیماری خود ندارد و حالات وسواسی خود را طبیعی لحاظ می‌کند. از طرفی اختلالی از وسواس وجود دارد که با اختلال وسواسی-جبری فرق دارد و با نام اختلال شخصیت وسواسی شناخته می‌شود که این مقاله سعی در بررسی این نوع از وسواس نیست. البته وسواس در دین نیز از جمله اختلالاتی است که با کمی تامل و دقت می‌توان آن را مداوا کرد.
ما در این مقاله بر آنیم که اطلاعاتی در مورد بیماری وسواس-جبری و وسواس از منظر اسلام با توجه به تحولات علمی به دست آمده در روانشناسی، و آموزه‌های علمای دین و آنچه در متون دینی وارد شده به خواننده خود ارائه دهیم. مطالبی که در این تحقیق به آن اشاره شده در شش فصل به آن پرداخته شده: 1–تعریف و مفاهیم و ذکر تفاوت مابین وسواس و وسوسه، چرا که بر آنیم که وسواس و وسوسه فقط در امور دینی مصداقیت دارند 2–آثار و نشانه‌های مطروحه در مورد این اختلال که به درمان هر جه بهتر بیماری کمک می‌کند 3–انواع وسواس 4–ریشه‌ها و علل وسواس چه از بعد دینی چه روانی 5–و در آخر درمانگری وسواس مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.6-وسواس در آیات و روایات و نکوهش آن
کلید واژه: وسواس-جبری، وسوسه، وسواس در عبادت، وسواس عملی، وسواس فکری

مقدمه

وسواس یکی از شایع‌ترین اختلالات عصبی می‌باشد که افراد، مبتلا به آن می‌شوند و نه تنها در قشر خاصی بلکه در همه اقشار با هر طبقه اجتماعی، به صورت آشکار و نهان وجود دارد گرچه میزان شیوع آن در برخی از گروه‌های مختلف بیشتر دیده می‌شود. از لحاظ نسبت مبتلایان در بین گروه بیماران باید یادآور شویم که بعد از اضطراب و تشویش، وسواس بیش‌ترین گروه بیماران را به خود اختصاص می‌دهد. شروع بیماری اغلب در زمان بلوغ یا اندکی پس از آن رخ می‌دهد و ممکن است در کودکان نیز مشاهده شود. هفتاد درصد موارد به دنبال یک اتفاق مشکل آفرین و پرفشار، مثل مرگ یکی از نزدیکان یا به دنبال حاملگی یا مسائل جنسی رخ می‌دهد، و چون بسیاری از بیماران علائم خود را پنهان می‌کنند، مراجعه به روانشناس یا روانپزشک اغلب در میان سالی رخ می‌دهد. البته باید توجه داشت که وسواس در همه افراد وجود دارد و زمانی تبدیل به اختلال و بیماری می‌شود که افراطی شود و مخل فعالیت‌های روزانه فرد شود به گونه ای که فرد از انجام وظایفش بر نمی‌آید. مطلب دیگری که قبل از مطالعه این مقاله لازم به ذکر است اینست که باید مابین اختلال وسواس که در امور دینی برای فرد به وجود می‌آید و اختلال وسواس که ناشی از عوامل روانی است افتراق قائل داد و در ذکر علل و درمان هر کدام دقت شود.

1-فصل اول:

1-1 تعاریف و مفاهیم

تفسیر مجمع البیان وسواس را از وسوسه دانسته است و آن خواندن به سوی چیزی است با صدای آهسته.
در برخی از آیات قرآن وسواس به معنی افکار بیهوده و مضری آمده که به صورت خفی و از طرف شیطان بر ذهن و قلب آدمی وارد می‌شودو در صورتی که در خارج واقع شود پی می‌بریم که امری بیهوده و باطل است
الوَسْواس، بالفتح: هو الشیطان. و کلُّ ما حدَّثک و وَسْوَسَ إِلیک (1)
وسواس را در لغت به معنای شیطان و وهر آنچه از طرف او در نفس آدمی ایجاد می‌شود آمده است.
نراقی در جامع السعادات وسواس را از اعمال شیطان می‌داند و الهام به کار خوب را از طرف فرشتگان الهی می‌داند. (2) معانی که در فوق برای وسواس ذکر شد، وسواس را از نظر دینی در بر می‌گیرد و به وسواسی که در اعمال عبادی و احکام دامنگیر فرد می‌شود از طرف شیطان است گرچه در اصل معنی که تکرر باشد با وسواسی که ناشی از اختلالات روانی است تشابه دارد ولی نباید وسواسی را که ناشی از اختلالات روانی است را ناشی از القائات شیطانی دانست. چگونه می‌توان متصور شد که وسواسی که مثلاً علل ژنتیکی دارد از القائات شیطان است. البته باید ذکر کرد که در درمان هر دو نوع وسواس ذکر شده، استعانت الهی و تعلیمات دینی بسیار موثر و تاثیر گذار است، اختلاف در این دو نوع وسواس را فقط باید در ریشه‌ها و علل دانست وگرنه درمان هر دو مشترک می‌باشد.
وسواس از بعد روانی حالتی است که در آن افکار و امیالی که به صورت اشتباه و وهم آمیز محقق شده‌اند، فرد را در بند خود اسیر کرده و او را مجبور به انجام کارهایی می‌کنند که اشتیاق و علاقه ای نسبت به انجام آن ندارد. فرد وسواسی عمل وسواسی را صرفاً جهت رها کردن خود از اضطراب و تشویشی انجام می‌دهد که در اثر انجام ندادن عمل وسواسی برای او به وجود می‌آید. به همین خاطر باید متذکر شد که اعمال وسواسی برای فرد وسواسی لذتی را در بر ندارد و حتی بر خلاف میل و خواسته‌اش می‌باشد.
وسواس در واقع فکر، کلمه یا تصویری است که به رغم اراده انسان، به هوشیاری وی هجوم می‌آورد سازمان روانی را تحت سیطره خود قرار می‌دهد و اضطراب گسترده‌ای را در فرد برمی‌انگیزد. (3)
این اختلال از لحاظ فراوانی در مرتبه چهارم یا پنجم اختلال‌های روانی قرار می‌گیرد. سن متوسط بروز آن در مردان پایین‌تر از زنان است بدین معنی که آغاز آن در مردان بین 6-15 سالگی و در زنان 20 تا 29 سالگی قرار دارد. غالبا بروز آن تدریجی اما در پاره‌ای از موارد نیز، به بروز ناگهانی آن اشاره شده است. (4)
وسواس‌ها، ایده‌ها، افکار، تصاویر یا تکانه‌های تکراری و ناپایداری هستند که نامقبول هستند و پوچ و نفرت انگیز تلقی می‌شوند. نظیر: شمردن، گفتن کلمات یا عبارات ویژه، شستن غیرمنطقی، تکرارذهنی افکار وارسی و...(5)

1-2 فرق وسواس و وسوسه

گاهی بین وسواس و وسوسه تمایزی داده نشده و یا چنانکه باید تفاوت آن باز نموده نشده است. یکی از نکاتی در باب وسواس و وسوسه باید به آن توجه کرد این مسئله است که اگر وسواس ناشی از وسوسه دانسته شده، این مطلب فقط در متون دینی مصداقیت دارد و در مورد جایی که وسواس ناشی از اختلالات روانی است ذکر این مطلب درست نیست، چگونه می‌توان فردی را که علت وسواسش بر اثر انتقالات ژنتیکی می‌باشد را به وسوسه شیطان ربط داد. در توضیح مطلب باید گفت
منظور از وسوسه میل شدید درونی برای انجام کاری است که با برخی از معیارهای درونی فرد در مقام تضاد قرار می‌گیرد. در کتاب‌های مذهبی و اخلاقی از این نوع کشش و علاقه در مقام وسوسه‌های شیطانی نام برده می‌شود. عده‌ای تاب مقاومت در مقابل آن را ندارند و بعد احساس پشیمانی می‌کنند. عده‌ای نیز از لذت آنی یا کوتاه مدت آن می‌گذرند و بدین ترتیب خود را از تنش‌ها و کشمکش‌های بعدی در امان نگه می‌دارند. اما در وسواس ناشی از علل روانی، وضع فرق می‌کند. در اینجا فرد خود را مجبور به انجام کاری احساس می‌کند که هیچ گونه لذتی جز فرونشانی موقت اضطراب برای او ندارد. این اضطراب، بر اثر تماس آن شخص با شیء کثیف و اشمئزاز آور، یا ورود فکر ناخواسته‌ای به ذهن و یا اصولا قرار گرفتن در موقعیتی که احساس ایمنی و خاطر جمعی را از او می‌گیرد، ایجاد می‌شود. چنین شخصی برای برگشتن به حالت تمیزی و یا خنثی کردن آن فکر ناخواسته و پیدا کردن حالت خاطر جمعی دست به اعمالی می‌زند که ما آن را وسواس می‌نامیم.

2-فصل دوم:

2-1 علائم و نشانه‌ها

نشانه‌های وسواس منحصر به شستن، نظافت، فعالیت‌های روزانه و ... نیست و می‌تواند خیلی وسیع‌تر از آنچیزی که تصور می‌شود وسعت پیدا کند. به عبارت دیگر وسواس می‌تواند در هر گونه عمل و یا فکری که فرد با آن سر و کار دارد، وارد شود. در ذیل به مواردی از نشانه‌های وسواس اشاره می‌کنیم که از وفور و اهمیت بیشتری برخوردار هستند و شناخت این بیماری را برای فرد وسواسی ساده تر می‌کند، چرا که یکی از مشکلات این بیماری عدم شناخت و پذیرش آن از سوی بیمار می‌باشد.
از امام صادق (ع) روایت شده است که: چهار چیز نشانه وسواس است: خوردن گل، جویدن خاک، جویدن ناخن و جویدن ریش. (6) باید توجه کرد که آن امام بزرگوار به شیوه ای زیبا به ذکر مواردی از نشانه‌های اضطراب اشاره کرده‌اند که به وضوح اضطراب فرد وسواسی را بیان می‌دارد.
در این اختلال، چهار الگوی عمده علائم وجود دارد:
1. وسواس آلودگی: شایع‌ترین الگو، وسواس آلودگی و متعاقب آن اقدام به شست و شو هست؛ این نشانه و الگو غالباً در افراد وسواسی مشاهده می‌شود و مشکلات بسیاری را برای خود فرد و اطرافیان او به وجود می‌آورد. گاه مشاهده شده است که فرد وسواسی بر اثر شستن زیاد دستانش، پوست دست خود را می‌کند.
2. وسواس تردید: دومین الگوی شایع این بیماری، تردید و متعاقب آن اقدام برای امتحان کردن است. تردید و شک نسبت به انجام کاری که باید انجام می‌داده. برای مثال هنگام خروج از خانه ممکن است فرد وسواسی مسافت زیادی را هم طی کرده باشد ولی به علت تردید و شک نسبت به کاری که هنگام خروج از خانه باید انجام می‌داده، بر می‌گردد تا اطمینان حاصل کند. این عمل وسواسی در صورتی که کسی در کنار او نباشد و اطمینان به او ندهد، ممکن است تا چندین بار هم تکرار شود.] مثل بازماندن شیرگاز یا کلید برق...[
بیماران وسواسی این خصلت خود را ناشی از فقدان اعتماد به نفس و فراموش کاری می‌دانند و همواره خود را نسبت به نداشتن تمرکز و دقت لازم در انجام امور سرزنش می‌کنند.
3. سومین الگوی وسواس، که شیوع کمتری دارد، گذر افکاری در تصورات و خیال فرد وسواسی است که عملی را در پی ندارد. این افکار غالباً محتوایی لغو و بیهوده دارند و در برخی موارد، افکاری زشت و قبیح شمرده می‌شوند. فرد وسواسی نسبت به ایجاداین افکاردر ذهنش بسیار رنج می‌برد و به سار سعی می‌کند که از به وجود آمدنشان ممانعت به عمل آورد ولی افکار کم که نمی‌شوند بلکه بیشتر می‌شوند. برای نمونه می‌توان به وجود افکاری قبیح و زشت در مورد مقدساتی که فرد به آن‌ها پایبند می‌باشد اشاره کرد. اصولا این افکار در محدوده باورها و اعتقادات شخص وسواسی بسیار اتفاق می‌افتد و از دیگر موارد شایع این نوع افکار باید به مسائل جنسی اشاره کرد.
4. چهارمین الگو را باید به یکی از مهم‌ترین مشکلات فرد وسواسی اختصاص داد. از مهم‌ترین خصائص افراد وسواسی تکرر و تکرار در اعمال می‌باشد. واین خود باعث می‌شود فرد وسواسی، ساعت‌ها و لحظات ارزشمند خود را صرف تکرار اعمال کند. البته این افراد کند بودن خود و کم آوردن وقت در فعالیت‌های روزانه را به اموری غیر از وسواس خود مربوط می‌دانند. برای مثال خانم خانه داری را تصور کنید که دچار وسواس شده و در انجام نظافت خانه به مشکل بر می‌خورد، او مرتب گله و شکایت دارد که چرا کسی به او کمک نمی‌کند، چرا این ماده شوینده ایده آل نیست، لباس شویی قدرتش کم شده، جاروبرقی مکشش ضعیف است و....
مواردی را تحت عنوان الگوهای بیماری وسواس اشاره شد، غالباً در بیشتر بیماران وسواسی قابل مشاهده است، گرچه ممکن است که فقط یکی از آن‌ها در بیمار مشاهده شود و شایع‌ترین نشانه وسواس، اضطراب در مورد کثافت و آلودگی و رفتار غیر منطقی شستن است.
نشانه‌هایی نظیر شست و شوی افراطی، وسواس در مورد آسیب رساندن به دیگران یا خود و رفتار وارسی کردن، متداول‌ترین نشانه‌ها هستند این نشانه‌ها تقریبا در %50 از بیماران ملاحظه شده است. (7) به طور کلی باید گفت مهم‌ترین علائم و نشانه‌های وسواس عبارت‌اند از: کثافت و آلودگی، ترس از رخ دادن حوادث وحشتناک، بیماری، مرگ، رابطه جنسی، افکار مذهبی، اضطراب از آسیب رساندن به خود یا دیگران. (8)

3-فصل سوم

3-1 انواع وسواس

اصولاً ذکر تقسیمات در مورد بیماری‌های روانی از فوائد بسیاری برخوردار است که از مهم‌ترین آنها به شناخت و درک بهتر بیماری می‌توان اشاره کرد:
1. تصاویر وسواسی: تصاویری که ذهن فرد بیمار را به خود مشغول می‌سازد. این گونه تصاویرچنان در ذهن فرد رجا می‌گیرند که گویی کسی آن‌ها را در ذهن او حکاکی کرده است. برای مثال مادری را تصور کنید که تصویر خون آلود فرزندش را مرتب به ذهن می‌آورد و یا فردی که ممکن است بدون وقفه صحنه‌های منع شده جنسی را به ذهن آورد.
2. افکار وسواسی: یکی از انواع وسواس که مشکلات زیادی تحت تأثیر آن به وجود می‌آید وسواس فکری است. به همراه این افکار ترس‌ها و اضطراب‌هایی وجود دارد. به این صورت که فرد همیشه از انجام دادن کار امتناع می‌کندزیرا در افکار خود این گونه تصور می‌کند که برایش اتفاقی می‌افتد. مثلا شخصی را در نظر بگیرید که همیشه فکر می‌کند همه جا میکروب هست و باید مراقب باشد تا مریض نشود این فرد در کارهای عمومی نمی‌تواند به خوبی ظاهر شود، حتی در روابطش با دیگران دچار مشکل می‌شود چرا که همیشه به این فکر می‌کند که دیگران بیماری دارند و به او منتقل می‌کنند. این افکار به تدریج چنان با فرد همراه می‌شوند که در عمل او نمود پیدا می‌کنند و جزیی از اخلاق و رفتار او می‌شوند.
3. تردیدهای وسواسی: یعنی همان دل مشغولی‌های فرد در مورد کارهایی که در گذشته انجام داده است و پرسش‌های گوناگون از خود در مورد آن کارها (مانند:. این گونه تردیدها زندگی فرد را مختل می‌کند زیرا همیشه فرد در نگرانی کارهایی که در گذشته انجام داده می‌باشد یا نگران کارهایی است که در آینده می‌خواهد انجام دهد و همین رفتارها باعث می‌شود که او قدرت تصمیم گیری برای انجام کاری را نداشته باشد و پیشرفت نکند.
4. چهارمین نوع وسواس اعمال آدمی را دچار وسواس می‌کند و شایع‌ترین نوع وسواس محسوب می‌شود. وقتی گفته می‌شود فلانی دچار وسواس است، این نوع از وسواس به ذهن تبادر می‌کند. شستن، وارسی کردن، لمس کردن و... از مواردی هستند که به عنوان وسواس در عمل شناخته می‌شوند، گرچه باید گفت که اعمال وسواسی به این مقدار محدود نمی‌شوند و گستره ای به اندازه تمامی اعمالی را که فردانجام می‌دهد را می‌تواند شامل شود.
در تقسیمی دیگر و کلی‌تر وسواس به دو قسم فکری و عملی تقسیم می‌شود:
وسواس‌های فکری: افکار، تصاویر ذهنی، ناراحت کننده و نامطلوبی هستند که فرد به کرات آن‌ها را تجربه می‌کند. این گونه وسواس برای خود فرد نیز عذاب آور است و در صدد رفع آن بر می‌آید به همین خاطر یا با این افکار مقابله کرده یا با فکر و عمل دیگر می‌خواهند آن را متوقف کنند.
وسواس‌های عملی: این گونه رفتارها می‌توانند آشکار یا نا آشکار باشند. آشکار مثل دست شستن، وارسی کردن یا مرتب کردن است و ناآشکار آن مثل اعمال ذهنی است (شمردن، دعا کردن، گفتن بی‌صدای کلمات خاص) البته باید در نظر داشت که این گونه اعمال به صورت مکرر و همراه با یک ترس و اضطراب خاصی انجام می‌شوند و توجه به این اضطراب نقش اساسی را تشخیص آن ایفا می‌کند. اگر فردی از روی عادت این کارها را انجام دهد نمی‌توان او را محکوم کرد که تو وسواسی هستی. این گونه افراد همیشه یک ترس و اضطرابی خاص در انجام کارهای خود دارند.
* ملاک‌های اختلال وسواس فکری–عملی:
الف–وسواس‌های فکری با موارد زیر شناخته می‌شود (تمامی موارد الزامی است)
1. افکار، تکانه‌ها، یا تصاویر ذهنی مکرر و پایدار که در برخی مواقع به صورت مزاحم تجربه شده و موجب اضطراب محسوس می‌شوند.
2. البته افکار، تکانه‌ها، یا تصاویر ذهنی، صرفا نگرانی‌های درباره مشکلات زندگی واقعی نیستند
3. فرد سعی می‌کند با فکر یا عملی دیگر آن‌ها را نادیده بگیرد، متوقف کند، یا بی‌اثر سازد.
4. فرد تشخیص می‌دهد که آن‌ها حاصل ذهن خودش هستند. (9)
ب-وسواس‌های عملی با موارد زیر شناخته شده‌اند (هر دو مورد ضروری است)
رفتارهای مکرر (دست شستن، مرتب کردن، وارسی کردن) یا اعمال ذهنی (شمردن و...) فرد احساس می‌کند که در واکنش به وسواس فکری یا طبق مقررات خشک، مجبور به عمل کردن است.
هدف رفتارها یا اعمال ذهنی جلوگیری از ناراحتی یا کاهش دادن آن یا پیشگیری از رویداد یا موقعیتی وحشتناک است.
وسواس‌های فکری و عملی اثرات ناراحت کننده ای بر زندگی فرد دارند. این اعمال وقت گیر هستند و ممکن است یک یا دو ساعت از وقت او را در طول روز بگیرند به همین دلیل این گونه افراد در انجام کارهای روزمره‌ی خود کند عمل می‌کنند.

3-2 احتکار وسواسی

احتکار وسواسی اختلال جالبی است که از انواع دیگر وسواس کمتر مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به شیوع این نوع وسواس در بین خانواده‌های ایرانی به شرح و توضیح مختصری از این نوع اختلال می‌پردازیم. این افراد اموال را جمع می‌کنند و نمی‌توانند آن‌هایی که بی‌مصرف به نظر می‌رسند یا ارزش محدودی دارند را دور بریزند. به علاوه فضای زندگی آن‌ها بسیار درهم ریخته و نامنظم است تا جایی که در فعالیت‌های طبیعی آن‌ها اختلال ایجاد می‌کند. احتکار وسواسی اخیرا در معرض تحقیق قابل ملاحظه قرار گرفته است، تا اندازه‌ای به خاطر افزایش روز افزون آن، این افراد در مقایسه با افراد دیگر مبتلا به وسواس‌های دیگر، آگاهی کمتری دارند. داروهایی که معمولا برای درمان انواع وسواس‌های دیگر به کار می‌رود در درمان افراد مبتلا به نشانه‌های احتکار وسواسی مؤثر واقع نمی‌شود و درمان‌های رفتاری سنتی از قبیل مواجه سازی و جلوگیری از پاسخ در درمان احتکار وسواسی تأثیر چندانی ندارد. نشانه‌های احتکار وسواسی عموما به اندازه نشانه‌های وسواس فکری – عملی تنفرانگیز قلمداد نمی‌شود و در برابر آن‌ها مقاومت نمی‌شود. (10)
به منظور روشن شدن جزئیات و نشانه‌های این اختلال شرح کوتاهی از رفتارهای خانمی که مبتلا به احتکار وسواسی است را می‌آوریم:
ظرف مدت چند سال گذشته تقریبا هر چیزی را که به تملک من درآمده است را احتکار کرده‌ام، من رسیدها، حتی رسیدهای اشیای ارزان قیمت، پاکت‌ها، جعبه‌ها، بطری‌ها، ظروف شیشه‌ای خالی، کاتالوگ‌های اعتبار گذشته و لباس‌هایی که دیگر آن‌ها را نیاز ندارم و می‌دانم هرگز آن‌ها را نخواهم پوشید... اندوخته کرده‌ام. به صورتی‌که این اشیاء تمامی فضای مفید خانه‌ام را پر کرده است.

4-فصل چهارم

4-1 ریشه‌ها و علل وسواس

در وسواس همانند تمامی اختلالات روانی یک همپوشی در سلسله علل های پیدایش وجود دارد. عواملی همچون وراثت، روش‌های فرزند پروری (سبک تربیت والدین)، اختلالات زیستی، اختلالات هورمونی وشیمیایی و کج فهمی‌هایی که در در مسایل دینی و متافیزیکی و .......
ما در این قسمت به ذکر دیدگاه رفتاری بسنده می‌کنیم، چرا که از جمله عللی است که جهت درمان اختلال وسواس، شناخت آن از ضرورت لازم برخوردار است. گرچه میدانیم که علل وسواس در فرد وسواسی ممکن است، ترکیبی از علل باشد.
از جمله علت‌های سبب شناسی شده در پیدایش رفتارهای وسواسی دیدگاه رفتاری است. طبق این نظریه محرکهای خنثی از طریق شرطی سازی کلاسیک با افکار یا تجربیات ترسناک تداعی می‌شوند و اضطراب را فراخوانی می‌کنند. برای مثال لمس کردن دستگیره در یا دست دادن ممکن است با فکر ترسناک آلودگی تداعی شود. بعد از اینکه این تداعی و ارتباط برقرار شد امکان دارد فرد به این نتیجه برسد که اضطراب ناشی از دست دادن یا لمس کردن دستگیره در را می‌توان با دست شستن کاهش داد. دست شستن او اضطرابش را کاهش می‌دهد و بنابراین پاسخ شستن تقویت می‌شود و در آینده وقتی که موقعیت‌های دیگری از اضطراب مربوط به آلودگی پدیدار شد پاسخ‌ها تکرار می‌شود. این مسئله به گونه‌ای ادامه پیدا می‌کنند که این رفتار شرطی سازی شده و در موقعیت‌های بعدی پاسخی که در جواب کاهش اضطراب ناشی از آلودگی داده می‌شد به صورت خاموش و تکراری داده می‌شود. (11)
در مطالعاتی که محققان و روانشناسان در این باره کرده‌اند این را نشان می‌دهد که این گونه رفتارهای وسواسی می‌توانند وراثتی باشند. در این تحقیقات مشخص شد که احتمال بروز بیماری وسواس در خانواده ای که بستگان آن‌ها دچار این نوع بیماری هستند 3 تا 5 برابر است. البته هنوز هم به قطعیت نمی‌توان گفت که فقط عوامل وراثتی بر آن اثر دارد. ممکن است عوامل رفتاری و فرهنگی نیز بر آن تاثیر داشته باشد.

5-فصل پنجم:

5-1 درمانگری وسواس

در بحث درمان وسواس و درمانگری این اختلال راهکارهای مختلف ذکر شده که مؤثرترین و کاراترین روش درمانی، رویکرد رفتار درمانی است که در این تحقیق به ذکر این رویکرد بسنده می‌شود.
به طور کلی نظریه و درمان رفتاری بر این نکته تأکید دارد که رفتار چگونه یادگرفته می‌شود و چگونه می‌توان آن را یادزدائی کرد. مدل‌های رفتاری در رفتار درمانی، از نظریه دو مرحله یادگیری و تداوم رفتار–ترس و اجتناب، برخاسته‌اند. بر طبق این نظریه شیء خنثی (مانند چاقو یا توالت) یا فکر (مانند تصویر ذهنی درباره دیو، شیطان یا عدد 13) ابتدا بر اثر همراه شدن با محرک اضطراب انگیزی (مانند ترس از آلودگی یا تصویر ذهنی درباره آسیب رساندن به دیگران) با ترس وابستگی پیدا می‌کند. بیماران برای کاهش اضطراب، درصدد فرار یا اجتناب برمی‌آیند. درمانگران رفتاری معتقدند که افکار وسواسی باعث اضطراب می‌شوند و اعمال وسواسی به طور موقت، اضطراب را کاهش می‌دهند. نظریه پردازان رفتاری معتقدند که در وسواس، افکار وسواسی، باعث اضطراب یا ناراحتی می‌شوند و رفتارهای وسواسی آن‌ها را کاهش می‌دهند. درمانگران معتقد هستند که وقتی قراین وسواسی نتواند اضطراب ایجاد کند، رفتار وسواسی متوقف می‌شوند مثلا وقتی کسی احساس کند که دیگر بر اثر فکر آلودگی، مضطرب نمی‌شود، تمیزگردانی بیش از حد در او کاهش پیدا می‌کند و یا متوقف می‌گردد. (12)
روش‌های از بین بردن یا کاهش اضطراب که در پرتو آن رفتار وسواسی کاهش یا توقف می‌یابد و در گذشته متداول بوده‌اند به چهار روش تقسیم می‌شوند:
حساسیت زدایی منظم: در این روش درمانگر حالت آرامش و اضطراب را با هم به بیمار عرضه می‌کند. به این صورت که فرد را در حالت آرامش قرار داده و بعد موارد اضطراب انگیزی را که از قبل به طور سلسله مراتبی تنظیم شده ایند ارائه می‌دهیم. بعد از مدت زمان معینی با انجام این کار اضطراب فرد کاهش می‌یابدودرواقع فرد به این کار عادت کرده و کمکم اضطراب‌هایش برای او عادی می‌شوند.
قصدبندی متناقض: در این شیوه به طور آگاهانه و عمدی مسئله‌ی اضطراب آمیز فرد را با شدت بالا به او می‌گویند. برای مثال، درمانگر از بیمار می‌خواهد که به طور تعمدی درباره میکروب فکر کند و با توجه به این که خطر میکروب‌ها زیاد است، باید دستش را کمتر بشوید، بعد مبتنی بر چنین برنامه‌ای، تمرین‌های خانگی به او می‌دهد.
غرقه سازی تجسمی: کلمه تجسمی که در این روش آمده است نشان دهنده‌ی آن است که باید ترس‌های بیمار را برای او باسازی کند. در طول درمان بیمار با ترس‌های خود مواجه شده و آن‌ها را تجربه می‌کند. برای مثال، از بیماری که دچار وارسی وسواسی است، ممکن است بخواهیم تجسم کند که خانه را ترک می‌کند، بدون آنکه قفل‌ها را وارسی کند وا حساس خود را در این شرایط تجربه نماید. همچنین، درمانگر ممکن است از بیمار بخواهد رویدادی مثل تجربه مورد سرقت قرار گرفتن را تجربه نماید.
اشباع سازی: در اشباع سازی درمانگر سعی می‌کند تا ترس‌های بیمار را با تمام جزییات بر زبان او بیاورد. برای مثال زنی که می‌ترسد با کلمات و عبارت‌های خاصی باعث جدایی خود با همسرش شود به او کمک می‌شود تا این کلمات را بر زبان بیاورد.
در کتب مختلف روانشناسی برای در مان وسواس شیوه‌هایی آمده است که موفق‌ترین این شیوه‌ها رفتار درمانی است. این درمان براساس روش رویارویی و جلوگیری از پاسخ انجام می‌شود. در این نوع درمان از روش‌هایی استفاده می‌شود که فرد را با محرک ترس روبه رو می‌کننداما از انجام عمل وسواسی او را باز می‌دارند. این روش به دو قسم تقسیم می‌شود:
1. رویارویی زنده: واژه‌ی زنده در این روش به آن معنی است که فرد را به صورت واقعی با محرک ترس آور به مدت 1 تا 2 ساعت مواجه می‌کنند، اما این روش چندان ممکن نیست زیرا واقعی مواجه کردن فرد با محرک ترس آور در بعضی مکان‌ها امکان ندارد (مثلا نمی‌توان در درمانگاه، این فکر وسواسی را که بیمار با ماشین به کی زده است، مورد رویارویی زنده قرار گیرد).
2. رویارویی تجسمی: یعنی اینکه به جای رو به رو کردن فرد در شرایط واقعی که ممکن است امکان پذیر نباشد او را به صورت غیر واقعی و با استفاده از تصورات و ارائه‌ی یک سری صحنه با محرک ترس آور مواجه می‌کنند و او را از دادن پاسخ وسواسی و عمل وسواسی باز می‌دارند.
بیماران وسواسی بیمارانی هستند که از اختلالات اضطرابی رنج می‌برند به همین دلیل دارای مشکلات می‌باشند که باید قبل از درمان مستقیم بیمار یک بررسی عمقی آسیب شناختی بر روی او انجام شود. چون ممکن است مشکلاتی که بر اثر اختلال‌های اضطرابی برای او ایجاد می‌شود به درمان‌های پیچیده‌ی همزمان و یا مکمل نیاز داشته باشد.
بنابراین به طور صد در صد و به یقین نمی‌توان اظهار داشت که روش‌های روان تحلیل گری موثر و مفید باشد. دارو درمانی نیز مؤثر نیست. چون فقط این اختلال را به مدت کوتاهی کنترل می‌کند و بعد از قطع دارو این اختلال در فرد دوباره بروز می‌کند.
به عقیده‌ی برخی محققان در این زمینه موثرترین شیوه‌ی درمانگری رفتار درمانی است. این شیوه به طرق مختلف صورت می‌گیرد. به صورت محض یعنی براساس روش مواجهه و حذف رفتار اجتنابی یا بر مبنای تألیف آن با دارو درمانگری. که در چارچوب شناخت درمانگری به کار برده می‌شود.

5-2 چند روش کارآمد

1-عادت دهی: عادت دهی به این معناست که از عمل او جلوگیری شود (بسیار محتاطانه) و همزمان علت عمل وسواسیش را به آرامی برای او توضیح دهیم.
2-در موقع عمل وسواسی فکر او را به غیر عملی که انجام می‌دهد انتقال دهیم.
3-او را متوجه اعمال افراد دیگر کنیم و برایش توضیح دهیم که عمل صحیح کدام است، این راهکار همان الگوگیری از عمل دیگران است.
4-به وسیله یک نفر کارشناس چندین بار اعمال به صورت غیر وسواسی انجام پذیرد.
5-مذهب درمانی، این روش از روشهایی است که می‌تواند اضطراب فرد بیمار را بسیار پایین آورد و در نتیجه بیمار دست به عمل وسواسی نمی‌زند. دعا توسل، عبادت، نماز. البته باید توجه داشت اعمال مذهبی بدون شناخت پروردگار و عظمت او تاثیر جندانی نمی‌گذارد.
6-فرد وسواسی باید مشغول فعالیت‌هایی کرد که در آن فعالیت‌ها عمل وسواسی را انجام نمی‌دهد. بی‌فعالیتی برای فرد وسواسی بسیار مضر می‌باشد.

6-فصل ششم

6-1 وسواس و نکوهش آن در آیات و روایات

وسواس نوعی بیماری روانی است که از نظر خداوند نامقدس و در نظر وسواسی مقدس است. وسواس مرضی است که اشخاص متدین به آن مبتلا می‌شوند و اشکال مختلف دارد: گاهی در نیت نماز واقع می‌شود و گاه در مخارج حروف و گاه در صحت وضو و غسل و گاه در عدد رکعات نماز و گاه در طهارت و نجاست.
وسواس از نظر مکتب اسلام امری مقبوح و ناپسند شمرده می‌شود. در اسلام تأکید شده است نسبت به آن بی‌اعتنایی شود. در فقه بابی تحت عنوان کثیرالشک وجود دارد و طبق ادله فقهی شک وسواسی ارزش ندارد و فرموده شده که کثیرالشک (وسواسی) به شکش اعتنا نکند.
در قرآن کریم می‌فرماید: مِن شَرِّ الوَسوَاسِِ الخَنَّاس. (13)
مفسران در تفسیر وسواس عنوان کرده‌اند:
ِمنْ شَرِّ الْوَسْواسِ الْخَنَّاسِ: الوسواس، اگر بمعنای مصدر یا اسم مصدر باشد، اضافه به الخناس، برای نسبت و نشاندادن منشأ است. و اگر بمعنای وصفی و مبالغه باشد، اضافه بیانیه است، بهر صورت این وزن (مانند زلزال) دلالت بر تکرار دارد و همچنین وزن و معنای الخناس،: آن وسوسه‌گری که پی در پی القاء می‌نماید و همی پیش می‌آید و پس می‌رود و پنهان می‌شود و آشکار می‌گردد. اگر محیط درونی انسان با نور معرفت و ایمان روشن باشد و در پناه ربوبیت رب و تصرف او و وقایه تقوا درآید و قوا و فرشتگان الهام‌بخش به خیر و صلاح راه‌های نفوذ و وسوسه‌های شرانگیز را ببندند، آن وسوسه‌گر خناس به عقب برمیگردد و در کمین می‌ماند تا بچه صورتی و از چه مجرایی و با چگونه سموم وسوسه‌ای پیش آید و در انتظار آنست که انگیزه‌های هواها و شهوات و کبر و حسد و دیگر خویهای پست محیط درونی را تاریک و مشوش گردانند تا سر برآورد و بر قوا و انگیزه‌های خیر بتازد و عقل را تیره سازد و فرمان اراده را بدست گیرد. (14)
الوسواس به فتح الواو اسم مصدر به معنی الوسوسة، و هو الصوت الخفی الذی لا یحس، و بکسر الواو مصدر، و الفرق بین المصدر و اسم المصدر ان الأول ینظر الیه نسبة الفعل الی فاعل، و اسم المصدر لا ینظر الی الفاعل بل الی الفعل فقط و بصرف النظر عن الفاعل، و علی أیة حال فإن المراد بالوسوسة هنا ما یحاک فی النفس من الأفکار السوداء التی تصد عن الحق و سبیله (15)
در علم کلام نیز برای وسواس تعاریفی ذکر شده که در اینجا به گزیده‌ای اشاره می‌شود.
الف: دو دلی و تردید و شکی که در ضمیر انسان پدید می‌آید.
ب: شک و شبهه در عبادات و احکام مذهبی، خصوصا در طهارت و نجاست.
ج: آنچه شیطان در دل انسان افکند و او را به کار بد انگیزد.
در مذمت و نکوهش وسواس و وسواسی روایات مختلفی ذکر شده که عمل وسواسی را از القائات شیطان دانسته‌اند:
محدث کلینی از عبدالله بن نسیان روایت کرده که گفت:
در محضر امام صادق (گفتگو از مردی شد که وسواس در انجام وضو داشت، گفتم: او مردی است عاقل حضرت فرمود: چگونه عاقل است و حال آنکه پیرو شیطان است عرض کردم: چگونه پیرو شیطان است؟
فرمود: از خودش سؤال کن. به تو خواهد گفت: این‌ها از عمل شیطان است. (16)
در روایت دیگر که از زراره و ابی بصیر روایت شده است که گفتند: خدمت حضرت عرض کردیم: مردی که در نماز زیاد شک می‌کند و نمی‌داند که چقدر از نماز را خوانده و چقدر از آن باقی است چه کند؟ فرمود: دوباره نماز را بخواند. عرض کردیم: هرچه بخواند باز شک می‌کند. فرمود: اعتنایی نکند. سپس فرمود: شیطان را به خود راه ندهید تا در شکستن نمازتان طمع نکند. شیطان خبیث است. عادت می‌کند اگر او را دنبال کنید، نماز را زیاد نشکنید و آن را تمام کنید چند بار که چنین کردید شک برنمی‌گردد. (17)

6-2 نمونه‌هایی از وسواس در اعمال دینی

وسواس شکل‌ها و شیوه‌ها و چهره‌های گوناگون دارد. این صفت شیطانی رنگ‌های مختلف می‌پذیرد و در بسیاری از ابعاد زندگی مبتلایان ریشه می‌دواند. در این جا چند نمونه از این چهره‌ها و شکل‌ها را بیان می‌کنیم تا در شناخت و درمان آن روشن‌تر برخورد کنیم.
وسواس در نیت: وسواس در نیت از جمله عوارض نفسانی و امور شیطانی است. شیطان، با این فریبکاری می‌کوشد که آدمی را از عبودیت خداوند منصرف کند و او را به خیالات واهی و افکار ناپسند مشغول سازد تا از راه بندگی خداوند منحرف شود. یکی از نمونه‌های بارز وسواس در نیت، وسواس در نیت نماز است این افراد کسانی هستند که در نیت کردن نماز آنقدر الله اکبر می‌گویند و قطع می‌کنند و بالاخره نمازشان را قضا می‌کنند و خود را در تکلف و سختی قرار می‌دهند.
وسواس در زمان عبادت: یکی دیگر از وسوسه‌های شیطانی این است که در اوقات شرعی عبادات، انسان‌ها را به تردید می‌اندازد اما آنچه اسلام از مؤمنان خواسته تعیین دخول وقت متعارف است. از جمله این نوع وسواس می‌توان به وسواس در دخول وقت روزه و نماز اشاره کرد. آنچه اسلام خواسته یقین متعارف به دخول وقت است. تغییر مسیر در روش رسین به وقت شرعی موجب جدایی از آموزه‌های اولیاء دین و گرفتار شدن در دام شیطان است
وسواس در وضو: یکی از متداول‌ترین شکل‌های وسواس در عبادات وسواس نسبت به وضو گرفتن است. وسواس در وضوع به انواع مختلف فرد وسواسی به آن گرفتار می‌شود. چه بسا ممکن است این نوع وسواس در کیفیت انجام وضو حادث شود و یا اینکه در میزان مصرف آب به مشکل بر می‌خورند.
وسواس بروز حدث: وسواس در حدث از جمله شایع‌ترین نمونه‌های وسواس در عبادات است که مبتلا شدن به آن فرد را از رسیدن از سایر فعالیت‌های روزانه باز می‌دارد. چه بسیار فرد وسواسی به زعم بروز حدث و باطل شدن وضو یا نماز خود دچار شک می‌شود و دست به طهارت تازه می‌زند.
وسواس در غسل، وسواس در قبله، وسواس در نماز، وسواس در عدالت امام جماعت، وسواس در عدم اجابت دعا، و.............
در مجموع باید گفت در تمامی اعمال عبادی احتمال مبتلا شدن فرد به وسواس در آن نوع عبادت وجود دارد، آنچه از باب علت در تمامی این نوع از وسواس‌ها به طور مشترک حائز اهمیت است چند نکته اساسی است که در ذیل به برخی اشاره می‌شود
دقت یا وسواس: گاهی برخی در امور زندگی خویش، به جای دقت، وسواس در کار می‌کنند و این خود یکی از اسباب و علل حائز اهمیت در ابتلا به وسواس در اکثر عبادات است که توجه به آن و رعایت آن راهکار مناسبی در درمان این نوع وسواس‌ها محسوب می‌شود. به عبارتی فرد به خود القاء گرده است که انسان دقیقی است و در افعالش رعایت دقت را می‌کند غافل از آنکه دچار وسواس در عبادات است.
نظافت یا وسواس: اسلام به نظافت و پاکی بسیار اهمیت می‌دهد و در هر مورد نیز دستوری دارد، تمیز نگه داشتن دست، لباس، منزل، محل کار و... از جمله این سفارش‌ها می‌باشد. البته، با تمام دستورات مؤکدی که درباب نظافت و طهارت وجود دارد، این امر نباید به حدی برسد که جایگاه رفیع خود را به وسواس بدهد. فرد وسواسی باید متوجه این موضوع شود، عملی را که انجام می‌دهد با نظافت و پاکیزگی تفاوت دارد و در سراب خیال خود به تصور انجام عبادت رها نشود.
عدم علم و اطلاع: مسلم یکی از علت‌های بسیار پراهمیت در ابتلای افراد و اشخاص دیندار به وسواس در اعمال عبادی عدم اطلاع از نحوه انجام آن عبادت است. چه بسا علم به سهولت اعمال و عدم سخت گیری شارع در امور دینی و جزئیات اعمال باعث شود بسیاری از وسواس‌ها در افراد دیندار از من برود. یکی از مهم‌ترین راه‌های درمان وسواس، آشنایی با احکام دینی و معرفت به آداب مذهبی است. متأسفانه بسیاری از مبتلایان به وسواس در اعمال دینی، عمل خود را نوعی وظیفه و عمل شرعی و مذهبی می‌دانند و در پی جعل دلیل و مدرک شرعی برای اعمال خود می‌باشند.

6-3 وسواس در بین متدینان و آثار آن

این بیماری روانی گاهی در بین برخی متدینان به شکل‌های مختلف دیده می‌شود. وسواس در غسل، وضو، شستن لباس، تکرار اذکار و افعال نماز یا افعال حج از جمله این نوع وسواس‌های عملی است این نوع اعمال، فرد را از دقت و تمرکز بر حقیقت اعمال عبادی بازمی‌دارد و از فواید آن محروم می‌کند چنین فردی نه تنها بهره‌ای از فوائد این اعمال نمی‌برند بلکه بر اثر توجه بیش از حد به شکل و صورت آن‌ها ممکن است گرفتار بیماری روانی شود. در موارد جزئی که حالات وسواسی به حد اختلال روانی نرسیده ممکن است ناآگاهی افراد از مسائل شرعی یا تأکید بیش از حد بر قالب و شکل عبادت عامل بروز این مشکل شده باشد. برای پیشگیری از این حالات، مناسب است بر معانی و اسرار عبادات بیشتر تأکید شود و از تمرکز وسواس آمیز بر آیین‌ها و احکام عبادات خودداری گردد. (18)

نتیجه

وسواس را باید به دو نوع روانی و دینی تقسیم کرد و در وسواسی که ناشی از اختلال روانی است نباید به فرد القاءکرد که وسواس تو عملی شیطانی است امادر بعد وسواس دینی فرد وسواسی دست به کارهایی می‌زند که کاملاً بی‌مورد و حتی مخالف عرف و خلاف شرع و احکام الهی است و شاید بدعت محسوب شود. در صورت همراه شدن وسواس چه با علل روانی چه با علل دینی، فرد با مشکلاتی مواجه می‌شود. به طور کلی، افراد مبتلا به وسواس ممکن است به امراضی مانند افسردگی، کم‌خونی، بی‌محبت شدن، احساس‌های بیجا که جنبه افراط و تفریط دارند و پندارهای موهوم هستند دچار شوند. یکی از روش‌های بسیار موثر در درمان این اختلال (روانی یا دینی) و کلیه اختلال‌های اضطرابی، تقویت نیروی اعتقاد و ایمان و توکل به خدا است که موجب ایجاد احساس امنیت بیشتر و کاهش احساس نگرانی و اضطراب خواهد شد و کاهش اضطراب به توقف عمل وسواسی منجر می‌شود.. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) روایت شده: «ما مِنْ مُؤْمِنٍ إِلاّ وَ لِقَلْبِهِ فی صَدْرِهِ أُذُنانِ: أُذُنٌ ینْفُثُ فی‌ها الْمَلِک، وَ أُذُنٌ ینْفُثُ فی‌ها الْوَسْواسُ الْخَنّاسُ، فَیؤَّیدُ اللّه الْمُؤْمِنَ بِالْمَلِک، فَهُوَ قَوْلُهُ سُبْحانَهُ: «وَ أَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»(19)
«هر مؤمنی قلبش دو گوش دارد: گوشی که فرشته در آن می‌دمد و گوشی که وسواس خناس در آن می‌دمد، خداوند مؤمن را به وسیله فرشته تأیید می‌کند و این است معنی آیه «وَ أَیدَهُمْ بِرُوحٍ مِنْهُ»
از جمله مسائلی که فرد وسواسی را باید نسبت به آن آگاه کرد بیماری وسواس است، چرا که چنین افرادی علم به بیماری خود ندارند و اولین قدم در درمان آن‌ها قبول این مطلب است.

پی‌نوشت‌ها:

1- محمد بن مکرم، لسان العرب، ج 6، ص 255
2- نراقی، جامع السعادات، ج 1 ص 190
3- پریرخ دادستان، روانشناسی مرضی تحولی، از کودکی تا بزرگسالی، ج 2، ص 146
4- DSM-IVR 1994 به نقل از پریرخ دادستان، روانشناسی مرضی تحولی، از کودکی تا بزرگسالی، ج 2، ص 149،1،150
5- سیسیلیا آ. ایسائو و فرانز پیترمن، اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان، ص 354،355
6- صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص 66
7- سیسیلیا آ. ایسائو و فرانز پیترمن، اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان، ص 357- 360
8- همان، ص 361
9- کاپلان و سادوک، خلاصه روانپزشکی ج 2 ویرایش دهم، ص 186
10- جیمز باچر، سوزان مینکا، جیل هولی، آسیب شناسی روانی، ج 1، ص 358-360
11- کاپلان و سادوک، خلاصه روانپزشکی ج 2 ویرایش دهم، ص 183،184
12- گیل استکتی و تریزا پیگت، اختلال وسواس، جدیدترین راهبردهای ارزیابی و درمان، ص 234
13- ناس/4
14- سید محمود طالقانی، پرتویی از قرآن، ج 4، ص 313
15- محمد جواد مغنیه، تفسیر الکاشف، ج 7، ص 627
16- کلینی، کافی، ج 1، ص 12
17- کلینی، کافی، ج 3، ص 33
18- محمدرضا سالاری فر، محمدصادق شجاعی، سیدمهدی موسوی اصل، محمد دولتخواه، بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، ص 205
19- کلینی، کافی، ج 2 ص 267

کتابنامه
* قران کریم، ترجمه محمد مهدی فولادوند، تهران: دارالقران الکریم 1373
*ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت: دار الاحیاء التراث العربی،1408 ه ق
*صدوق، محمد بن علی، من لا یحضره الفقیه، قم: جامعه مدرسین قم، 1403 ه ق
*کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، چاپ بیروت، 1992 م
*مغنیه، محمدجواد، تفسیر الکاشف، تهران: دارالکتب اسلامیه، چاپ اول،1424 ه ق
*نراقی، محمد مهدی، جامع السعادات، قم: نشر اسماعیلیان، [بی تا]
*استکتی، گیل، پیگت، تریزا، اختلال وسواس جدیدترین راهبردهای ارزیابی و درمان، ترجمه حبیب الله قاسم زاده، تهران: انتشارات ارجمند، تابستان 1389.
*ایسائو، سیسیلیا آ. و پیترمن، فرانز، اختلالات اضطرابی در کودکان و نوجوانان، مترجم مسعود براتیان، چاپ دوم، تهران: انتشارات اتجمن اولیا و مربیان، بهار 1387
* باچر، جیمز و دیگران، آسیب شناسی روانی، مترجم یحیی سید محمدی، ج اول، ویراست سیزدهم، تهران: انتشارات سمت، پاییز 1390
*دادستان، پریرخ، روانشناسی مرضی تحولی، از کودکی تا بزرگسالی، ج 2، تهران: انتشارات سمت، زمستان 1388.
*سالاری فر، محمدرضا و دیگران، بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تابستان 1390.
*طالقانی، سید محمود، پرتویی از قرآن، تهران: شرکت سهامی انتشار، قرن 14 ه ق
*کاپلان و سادوک، خلاصه روانپزشکی: علوم رفتاری، روانشناسی بالینی، ج 2 ویرایش دهم، تهران: انتشارات ارجمند، زمستان 1388