مطالعه موردی امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع) شهرستان بابل
نقش امامزادگان در گسترش مکتب تشیع
نویسندگان:دکتر عبدالرفیع رحیمی1 و علی غلامی فیروزجائی 2
چکیده
کلید واژگان:
امام زاده عباس بن موسی کاظم(ع)، تشیع، طبرستان، بابل.
مقدمه
جهان تشیع و امامان آن به عنوان یکی از مولفه های موثر در مکتب شکوهمند اسلام، نیازمند شناخت عالمانه است تا بتوان در جهت ارتقاء و انتشار معارف و عقاید حق آن گام های موثری برداشت. برای رسیدن به این مهم، شناخت، تجزیه و تحلیل، بررسی و بازشناسی جوامع مذهبی و دینی شکل گرفته در مناطق جغرافیایی گوناگون به همراه نقش امامان یا امامزادگان آن جامعه در رشد تشیع و همچنین گسترش و جذب گردشگر دینی از پیش نیازهای ضروری تاریخ است. طبرستان به جهت دارا بودن شرایط مناسب جغرافیایی و همچنین علاقه زیاد ساکنان آن به علویان و خاندان رسول خدا، شیعیان و امامزادگان زیادی را در خود جای داده است که از جمله این امامزادگان، امامزاده عباس بن موسی کاظم (ع) است که یکی از پرآوازهترین امامزادههای شمال کشور بوده و مرقد مطهر آن در شهرستان بابل، بخش بندپی شرقی واقع است. با توجه به صاحب کرامات بودن آن بزرگوار، مراسم های مختلف مذهبی و دینی در آن جا برگزار می شود و همچنین به علت داشتن شرایط جغرافیایی مناسب چشمه آب گرم در نزدیک آن، همجواری با روستاهای سرسبز و زیبایی چون ارکاء، رستمکلا، تشون و شاهزاده رضا(ع)، از مناطق گردشگری محسوب می شود. در این پژوهش در پی آن هستیم تا به مراسم های دینی و مذهبی در این امامزاده و چگونگی تاثیر آن بر رشد تشیع و پیوند با گردشگری بپردازیم و به سوالات زیر پاسخ دهیم:1- حضور امامزاده عباس(ع) چه تاثیری بر گسترش تشیع و فرهنگ دینی در منطقه دارد؟
2- حضور امامزاده عباس(ع) چه تاثیری بر جذب گردشگر در منطقه دارد؟
جغرافیای تاریخی طبرستان
طبرستان ، سرزمینی است با کوههای بسیار (3) رودخانه های پرآب (حمیرى، 1984: 383 ؛ یعقوبى، 1422: 91؛ اسحاق بن الحسین، 1408: 69) که از شمال به دریاى خزر، از جنوب به سلسله جبال البرز، از شرق به جرجان، و از غرب به گیلان محدود است (قدیانى، 1387: 2/ 567) این سرزمین در منابع، به زبان پهلوى تپورستان و به یونانى تپیروى (4) و تپوى روى (5) آمده است و نویسندگان چینى نیز در آثار خود آنراTho -pa -ssetan یاTho -pa -sa -tan نوشته اند.( مرعشی: 1345: 13) و نام فارسى آن مازندران، نشاور و رویان بود.( مرعشی، 1345: 7؛ قزوینی، 1373 : 473 ؛ انصاری دمشقی، 1382: 351) آمده است که پادشاهى، زندانیانی به مازندران فرستاد که آنجا نیز درخت های انبوه و راههای صعب العبوری داشت؛ زندانیان براى پاکسازی، تیشه لازم داشتند و پادشاه نیز تیشه و تبر بسیار به آنجا فرستاد لهذا آن ولایت را «طبرستان» گفتند. (قزوینی: 1373 : 474- 473؛ همدانی، 1349: 146) ولى تحقیق این است که طپورستان و طبرستان به معنى سرزمین طپورها است چرا که ساکنان پیشین مازندران تپوریها یا تپیریها بوده اند (مرعشی، 1345: 9). طبرستان را با پشتخوارگر که جزء قلمرو اردوان پنجم اشکانى بود کمابیش منطبق شمرده اند ( قدیانی، 1387: 2/ 567). تا قبل از ورود اسلام، پادشاه این سرزمین «سپهبد» نامیده مى شد(یعقوبى، 1422: 91) و شهر مرکزى طبرستان، آمل(مقدسی، 1361: 2/527 ؛مرعشی: 1345: 8- 7 )که جایگاه والیان و بزرگترین شهر طبرستان و بعد از آن نیز ممطیر (مامطیر- بارفروش- بابل) بود (همدانی، 1349: 147). دیگر شهرهاى آن را مى توان ناتل، کلار، رویان، ساریه، چالوس(سالوس)، تمیشه نام برد (مقدسی، 1361: 2/ 519 ؛ ابن حوقل، 1938: 2/ 376؛ انصاری دمشقی، 1382: 351؛ حموی، 1995: 4/ 13).در تواریخ از سلسله هاى چندى نام برده شده است که مقارن فتوحات اسلام در طبرستان یا قسمتهایى از آن حکومت داشتند (پادوسبانان و آل باوند)، یا مرکز امارت آنها جاى دیگر بوده و گاه استیلاى خود را بر قسمتى از طبرستان بسط داده بودند (مانند بعضى از امراى سلسله بنى دابویه). عناوین این سلسله ها یا فرمانروایان آنها (مانند پاذگوسپان و اصفهبد) یا سلسله نسب آنها حاکى از این است که به ساسانیان انتساب داشته اند و یا از خاندانهایى بوده اند که در عهد ساسانى منصب اسپهبدى یا پاذگوسپانى داشته اند (قدیانی، 1387: 2/ 567).
فتح طبرستان و ورود اسلام توسط اعراب
اسلام در اوایل قرن دوم هجرى جایگزین دین مزدیسنا و آتش پرستى در طبرستان شد. در این عصر حکام عرب که از طرف خلیفه در آنجا فرمانروایى مى کردند، همه سنى مذهب بودند. چندى نگذشت که داعیان علوى بر قسمتى از مازندران تسلط یافتند و به اشاعه مذهب تشیع و به خصوص تبلیغ عقاید مذهب زیدیه پرداختند. ولى اسپهبدان طبرستان و رستمدار براى تقلیل نفوذ داعیان شیعه، رعایاى خود را به قبول آیین تسنن وا مى داشتند. بعد از مدتى دراز، دین مزدیسنا به کلى از میان رفت و مذهب تشیع در زمان حکومت سادات مرعشى (760 هـ . ق) مذهب رسمى مازندران (طبرستان) شد.( مرعشی، 1345: 20)اما چگونگی فتح طبرستان توسط اعراب را این گونه آورده اند: در دوران خلافت عمر، نعمان بن مقرّن برادر خود سوید را به اتفاق هند بن عمر جملى و دیگران سوى قومس (گمش) روانه کرد و آن بلاد را با مسالمت گشود و سوید از همانجا قصد جرجان (گرگان) نمود، اما با پادشاه جرجان که زرنان صول بود، نیز صلح کرد. سپهبد طبرستان هم به سوید، نامه نوشت و درخواست صلح نمود که هر دو در حال مسالمت باشند و سوید پذیرفت و عهد نامه هم براى او نوشت.( ابن اثیر،1371: 9/ 36-35) سواد بن قطبه تمیمى و هند بن عمرو مرادى و سماک بن مخرمه اسدى و سماک بن عبید اسدى و عتیبة بن نهاس بکرى شاهد این صلح بودند که به سال هجدهم نوشته شد ( طبری، 1387: 4/ 153؛ حمیری کلاعی، بی تا: 2/ 580؛ مسکویه، 1376: 1/ 361)
به گزارش مورخان، سعید بن عاص که امارت کوفه را داشت (مرعشی، 1345: 15) نیز در سال 30 هـ . ق در زمان خلافت عثمان، طبرستان، رویان و دماوند را محاصره کرد، به مردمان آنجا امان داد و آن را با صلح فتح کرد ( ابن خیاط، 1415: 96). مردمان آنجا نیز مالى به وى دادند. مسلمانان همواره با طبرستان و نواحى آن به جنگ اشتغال داشتند؛ گاهى به طیب خاطر خراج ادا مى کردند و گاهى پس از جنگیدن به این کار تن در مى دادند ( بلاذری، 1337: 2/ 469)
ورود نخستین سادات به طبرستان
نخستین علوی که وارد طبرستان شد، یحیى بن عبد اللَّه برادر محمد و ابراهیم پسران عبد اللَّه بن حسن(عبدالله محض) (6) بود که در دامن امام جعفر صادق(ع) تربیت یافت. وقتى ماجراى فخ در سال 169 به پایان رسید، یحیى بن عبد اللَّه حسنى که مجروح شده بود، مدتی مخفیانه بسر می برد و در شهرها و بیابان ها سرگردان بود و پى گوشه اى می گشت که به آنجا پناه ببرد که سرانجام وارد طبرستان شد و گروهی نیز با او بیعت کردند اما وی سرانجام با فضل بن یحیی بن خالد برمکی از مشاوران و والیان هارون الرشید صلح کرد و به بغداد بازگشت اما در بغداد توسط حکومت عباسی به شهادت رسید (اصفهانی، 1339: 2/ 192-194؛ بلاذری، 1417: 3/ 136 ).مهاجرت سادات به طبرستان در آستانه ورود امام رضا(ع) به خراسان
یکی از دلایل عمده نفوذ تشیع در طبرستان، ورود سادات علوی به این منطقه بوده است. دلایل ورود سادات به طبرستان عبارت است از:1- امن بودن مناطق طبرستان؛ این سرزمین دور از دسترس حکومتهایی بود که مرکز آنها در شام و یا عراق قرار داشت. فشارهای عباسیان و پیش از آنها امویان، سبب شد که آنها بدین مناطق مهاجرت کنند.
2- مرفه بودن شهرهای آن؛
3- محبوب بودن آنها نزد مردم این سامان، چه آنکه آنها فرزندان رسول خدا بودند. این مهاجرت ها بیشتر از قرن دوم به بعد بوده است، به ویژه با آمدن امام رضا(ع) به ایران. تسامح مامون عباسی در مقابل سخت گیری پدرش هارون الرشید نسبت به سادات، در رشد و گسترش علویان تاثیر بسزایی داشت. او گرچه با قیام های آنها به شدت برخورد کرد اما به علت اعتقادی که به برتری علی(ع) بر سایر خلفا داشت، نسبت به علویان نیز احترام زیادی قائل بود ولی با این همه، سیاست او در اواخر نسبت به این افراد که در هر حال حکومت عباسیان را تهدید می کردند، کاملاً عوض شد (حرّ،1383: 143) مرعشی درباره آمدن سادات به ایران می نویسد: « سادات از آوازه ولایت و عهدنامه مامون که بر حضرت امام پناهی داده بود، روی بدین طرف نهادند و او را بیست و یک برادر و بنو اعمام از سادات حسینی و حسنی، به ولایت ری و عراق رسیدند .» (مرعشی، 1345: 127) پس از اقدام مامون در به شهادت رساندن حضرت امام رضا(ع)، سادات به دیلمستان و طبرستان پناه بردند. مرعشی در این زمینه می نویسد: « ... چون سادات خبر غدر مامون که با حضرت رضا(ع) کرد را بشنیدند، پناه به کوهستان دیلمستان و طبرستان بردند و بعضی بدانجا شهید گشتند و مزار و مرقد ایشان مشهور و معروفست و بعضی در همانجا توطن نمودند و اولاد و اتباع ایشان باقیست و چون اصفهبدان مازندران در اوائل که اسلام قبول کردند، شیعه بودند و با اولاد رسول خدا حُسن اعتقاد داشتند؛ سادات را در این ملک مُقام آسان تر بود.» (مرعشی، 1345: 127) این مزارهای متبرک در ایران، نمودی از آرمانهای راستین تشیع بود و در حقیقت پشتوانة عظیمی برای معیارها و ارزشهای والای مکتب تشیع محسوب می شد، افزون بر اینکه محلی برای زیارت مشتاقان خاندان اهل بیت بود، مدرسه بزرگی نیز برای زائران تلقی می گردید که از معرفت امامزادگان و فضایل اخلاقی آن بزرگواران بهره¬مند گردند و از سویی به مظلومیت و حقانیت آنان پی برند که این خود در گسترش مذهب شیعه نیز موثر بود. به بیان دیگر، این آرامگاهها هر کدام به کانونی برای گسترش فرهنگ تشیع تبدیل گشت (حرّ،1383: 145).
بیوگرافی امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع)
امام موسی کاظم (ع) سی و هفت فرزند داشت و امام رضا(ع)، عباس، ابراهیم و قاسم از جمله فرزندان این امام و از یک مادر هستند که مادرشان امّ ولد (کنیز) بود (مجلسی، 1363: 48/ 303- 283؛ شیخ مفید، 1413: 2/ 244؛ فخر رازی، 1419: 90؛ ابن صوفی، 1409: 107؛ ابن حزم اندلسی، 1418: 61؛ ابن شهرآشوب، 1379: 4/ 324؛ طبرسی، 1422: 96؛ طبرسی، 1417: 2/ 36؛ اسکافی، 1422: 76؛ شامی، 1420: 73؛ عماد طبرى، 1379: 2/ 733؛ ذهبی، 1409: 14/ 270). شیخ طوسی در رجالش او را از اصحاب پدر بزرگوارش امام موسی کاظم(ع) برشمرده و قائل به وثاقتش شده است (طوسی،1420: 353). اما مامقانی در تنقیح المقال می نویسد که این مطلب را در دو نسخه معتمد در رجال شیخ نیافتم.(مامقانی، 1341: 2/ 130؛ شوشتری، 1375: 6/ 42؛ قهپانی اصفهانی، 1384: 3/ 253 ) عباس بن موسی(ع) از راویان حدیث است که از پدر گرانقدرش روایت لباس نمازگرار را نقل می کند و در کتاب های روایی به آن اشاره شده است (حرّ عاملی، بی تا: 3/ 267؛ محدث نوری، 1407: 1/ 147؛ برقی، 1327: 2/ 42؛ قرشی، 1413: 2/ 424) با این وصف، علمای رجال به سبب روایت ذیل او را ذم و قدح کرده اند.برخی منابع نقل می کنند که عباس(ع) به سبب بدهکاری و مسائل مالی در ماجرای گشایش وصیتنامه پدرش نسب به برادرش امام رضا(ع) نزد قاضی مدینه ابوعمران طلحى شکایت کرد و دچار لغزش و تعرّض نسبت به امام رضا(ع) شد که نمایانگر کمی معرفت وی به امام(ع) است. با وجود این، حضرت رضا(ع) برادرش را نصیحت کرد و به او ابراز علاقه و احسان کرد.(کلینی، 1362: 1/ 319-317؛ شیخ صدوق، 1378: 1/ 34؛ معروف الحسنی، 1382: 3/ 350؛ عطاردی، بی تا: 1/ 140؛ شوشتری، 1375: 6: 40-41؛ مجلسی: 1363: 48: 280؛ نجفی، 1409: 1/ 358-363؛ قمی،1376: 2/ 156) تستری در قاموس الرجال پس از نقل روایت فوق می نویسد:
« و بعد هذا الخبر المشتمل علی غایه القدح فیه، لابد أن یحمل قول المفید فی ارشاد، و لکلّ و احد من ولد أبی الحسن موسی، فضل و منقبه مشهوره، علی الفضائل الدّنیویّه، و أمّا الدّینیّه فالرجال کان عاریا منها و متلبّسا بکلّ الرذائل و المثالب منها».(شوشتری، 1375: 6/ 42)
بعد از این خبری که در بردارنده نهایت خرده گیری از اوست، به ناچار باید آن را بر گفتار شیخ مفید که می گوید: برای هر یک از فرزندان ابوالحسن موسی(ع) فضل و منقبتی است، به فضایل دنیوی حمل کنیم، زیرا عباس بن موسی(ع) در امور دینی و معنوی از آن تهی بوده و در بردارنده بدیها و پستی هاست. مامقانی در تنقیح المقال نیز می گوید: «اگر چه شیخ طوسی او را توثیق نموده است اما با وجود روایت فوق، وثاقت او، محل نظر است، زیرا منازعة او با برادرش امام رضا(ع) و گفتار تند او با آن حضرت، وی را از وثاقت و عدالت خارج می کند، مگر اینکه ثابت شود او توبه کرده و امام نیز توبه او را پذیرفته باشند» (مامقانی، 1341: 2/ 130). اما در برخی منابع دیگر خبری نقل شد که حاکی از وثاقت و عدالت عباس بن موسی(ع) است. گزارش شد « حمید بن عبدالحمید که فرماندار قصر بن هبیره از طرف حسن بن سهل سرخسی وزیر مامون عباسی بود، عباس بن موسی(ع) را عامل خود در کوفه قرار داد و به او دستور داد تا برای برادرش امام رضا(ع) از مردم بیعت به عمل آورد و این در سال 202 هـ . ق بوده است».(طبری، 1387: 8/ 559-560؛ قرشی، 1380: 2/ 310؛ براقی، بی تا: 234؛ حرزالدین، 1391: 2/ 189)
بنابراین معلوم می شود بر خلاف نظر مامقانی و تستری هیچ ذمّی متوجه عباس بن موسی(ع) نبوده و خبر کلینی در کافی و شیخ صدوق در عیون و دیگر مورخان درباره نزاع وی با امام رضا(ع) نیز در غایت ضعف است. از این رو باید گفت: عباس بن موسی کاظم(ع) ثقه بوده است و از اصحاب پدر و برادر گرانقدرش امام رضا(ع) به حساب می آید و حمله مامقانی و به خصوص تستری به او، تنها از روایت منقول کلینی و صدوق نشأت گرفته است. عباس، همچنان در ثقات اصحاب پدر و برادرش به شمار می آید. به هرحال، از تاریخ درگذشت یا شهادت عباس بن موسی(ع) در منابع تاریخی اطلاع دقیقی در دست نیست. تنها همین قدر می دانیم که وی تا قبل از سال 203 هـ . ق در قید حیات بوده است( شبستری، بی تا: 1/ 345؛ براقی، بی تا: 234) و سید حسین حرّ می نویسد: « پس از اقدام مامون در به شهادت رساندن امام رضا(ع) جمعی از برادران و علویان به فرماندهی یک سپاه سه هزار نفری از علویان و شیعیان آنان، به منظور خونخواهی امام و قیام علیه مامون عباسی به جانب ایران سرازیر شدند. مامون نیز نامه ای به اطراف فرستاد مبنی بر اینکه علویان را مورد آزار و ستم قرار دهند. بنابراین عده ای از آنها به دستور مامون شهید یا مسوم شدند»(حرّ، 1383: 147) اما بنا به روایت شفاهی، احمد بن موسی (ع) معروف به شاه چراغ در بغداد مسکن داشت چون خبر شهادت برادرش امام رضا را شنید در سال 203 هـ . ق از بغداد به قصد خون خواهی و انتقام برادر بزرگوارش حضرت رضا خارج شد که 3000 نفر از غلامان، بستگان و دودمان، آن حضرت را همراهی می کردند که آن حضرت به همراهی آن بزرگواران از جمله عباس بن موسی به جانب طوس روانه شدند. وقتی که به نزدیکی شهر قم رسیدند، ارزق الابرج الشامی (از جانب مامون حکمران و مامور در قم بود) از لشکرکشی برادران امام رضا(ع) باخبر شد و در تدارک نیرو و لشکر برای جنگ با علویان از قم بیرون آمد. در طی زد و خورد، جمع کثیری از سادات هاشمی و فاطمی شهید شدند. احمد بن موسی بعد از جنگ و کارزار از قم حرکت کرد تا به شهر ری نزدیک شد. در این هنگام جمعی از لشکریان آن حضرت، ایشان را ترک کردند و حتی با حضرت به جنگ و منازعه در آمدند؛ باز حضرت سفر خود را به سوی خراسان ادامه داد و از شهر ری بیرون آمدند تا به نزدیکی خراسان رسیدند و در میان دو کوه موقتاً مسکن گزیدند و بعد از استراحت به دیگر نقاط خراسان حرکت کردند. مامون بعد از آگاهی از ورود علویان و برادران امام رضا(ع) به خراسان، لشکری را برای جنگ با آنان فرستاد. جنگ سختی شروع شد و بعد از کشته شدن افرادی از دو طرف، سادات و علویان مجبور به عقب نشینی می شوند و در کوه ها، دشتها و جنگل ها پناه می گیرند و خود احمد بن موسی را نیز تا شهر شیراز تعقیب می کنند و به شهادت می رسانند و بعضی نیز در مازندران به ویژه در کوه ها و جنگل های بخش بندپی شهرستان بابل در منازل مردم مدتی زندگی کنند که سرانجام توسط ماموران مخفی مامون دستگیر می شوند و به شهادت رسند. ( به نقل از شیخ علی علمی تبار، امام جمعه قائمشهر)
چنان که از وصیت نامه امام موسی کاظم(ع) فهمیده می شود، عباس کوچکتر از امام رضا(ع) و ابراهیم و بزرگتر از اسماعیل و احمد بوده است ( روضاتی، 1335: 1/ 70) علمای انساب جملگی قایل به تداوم نسل عباس بن موسی هستند.( زین العابدین، 1422: 84؛ قمی، 1379: 3/ 112؛ کیاء گیلانی، 1409: 37؛ ابن طقطقی، 1418: 179) اما برخی او را معقّب مکثّر، و پاره ای دیگر وی را معقّب قلیل دانسته اند.(ابن عنبه، 1417: 210؛ عبیدلی، 1413: 467؛ ابن صوفی، 1409: 309) بهر حال، عباس بن موسی(ع) با فاطمه دختر محمد الدیباج بن امام جعفر صادق(ع) ازدواج کرد و از او، صاحب یک فرزند به نام موسی شد. همچنین قاسم، فرزند دیگر او، از کنیزی به نام «علم» به دنیا آمد ( الفخر الرازی، 1419: 102؛ المروزی الأزوارقانی، 1409: 15؛ بخاری، 1381: 42). محمد کاظم یمانی متوفی قرن نهم هجری، در النفحه العنبریه تعداد فرزندان عباس را هشت تن می داند. از این رو، وی فضل اکبر، فضل اصغر، محمد، علی، جعفر و احمد را بر تعداد فرزندان او افزوده است و می نویسد که آنها بلا عقب بوده اند (یمانی موسوی، 1419: 88). ابوالحسن عمری(ابن صوفی) از اعلام قرن پنجم هجری نیز در کتاب المجدی فی انساب الطالبین می نویسد که عباس، صاحب چند پسر و دختر شده است که مؤید قول یمانی است؛ اما به جهت فقر منابع، هیچ اطلاعی از وضعیت و نام دختران او نیست.(ابن صوفی، 1049: 107) علمای انساب تداوم نسل عباس بن موسی(ع) را تنها از فرزند او قاسم می دانند. او به سبب سکونت در یمن به قاسم یمانی شهرت داشت ( فخر رازی، 1419: 102؛ المروزی الأزوارقانی، 1409: 15؛ عبیدلی، 1413: 168)
جلوه هایی از کرامات حضرت امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع)
آن حضرت از کرامات بسیار بالایی برخوردار است به طوری که هر ساله تعدادی از دردمندان، افراد بیمار و لاعلاج را شفا داده است. کرامات و معجزات بسیاری از این امامزاده مشاهده شده است که در اینجا تنها به سه مورد از آن اشاره می شود.1- شفای بیماران صعب العلاج که بعد از بهبود، گاو و گوسفند قربانی کردند.
2- زنانی که صاحب بچه نمی شدند به این امامزاده متوسل شده اند و صاحب فرزند شدند.
3- حل مشکلات مالی نیازمندان که در چندین مورد گزارش شد ( به نقل از شیخ علی علمی تبار، امام جمعه قائمشهر).
موقعیت جغرافیایی بقعه متبرکه
این بقعه متبرکه در فاصله 27 کیلومتری شهرستان بابل، در روستایی که به همین نام معروف است قرار دارد و یکی از امامزادگان مورد توجه عام و خاص در منطقه شمال کشور است که هر ساله به خصوص در فصول تعطیلات نوروزی، ماه محرم و ماه رمضان هزاران مشتاق به حریم عصمت و ولایت را به سوی خود می کشاند. این آستانه، در موقعیت خاص جغرافیایی در میان دشت های سرسبز و هموار و درختان تنومند قرار دارد که با عبور از جاده شهید صالحی بابل به این امامزاده می رسند و با روستاهای سرسبز ارکاء، پوستکلا، رستمکلا، تشون و ناریوران نیز همجوار است.شرح فضای کلی آستانه
مرقد مطهر امام زاده عباس بن موسی کاظم (ع) مشتمل بر اتاق مستطیل شکلی است که در یک فضای باز طبیعی قرار دارد. در قاعده کلی هرم، قبر دقیقاً در وسط اتاق قرار نگرفته است و بیشتر مایل به سمت غرب است. این امامزاده شامل سقاخانه، مزار شهدا و قبرستان های قدیمی است. لازم به ذکر است از ابتدای شروع عملیات آستانه تاکنون در جهات مختلف اعم از راهسازی، تهیه و تامین تجهیزات، تامین آب، برق حمایت و فعالیت هایی انجام شد که هنوز این فعالیت ها تکمیل نشد.پیشینه تاریخی روستای امامزاده عباس (ع) و خادمین آن
مرقد مطهر امامزاده عباس(ع) در مرکز روستا قرار دارد و نام اولیه این روستا نیز زادکلا بود. زمین امامزاده عباس(ع) را دو قرن پیش درویش علی اصغر با برادرش درویش بابا وقف کردند و چون درویش علی اصغر بزرگتر از درویش بابا بود، وی به عنوان نخستین کسی بود که تولیت امامزاده را بر عهده گرفت. متولیان دیگر امامزاده به ترتیب از نسل درویش علی اصغر بودند که درویش ولی، درویش مهدی، دوریش علی اکبر، درویش عباس و درویش ابراهیم این مقام را در اختیار داشتند. ( ابراهیم متولی، متولی کنونی امامزاده)سیر تحولات معماری آستانه مبارکه امامزاده عباس(ع)
از بنای اولیه این بقعه، تا قبل از دو قرن پیش چندان اطلاعی در دست نیست. اما طبق نقل و قول هایی که از خاندان متولی(خادمی) (که به یمن متولی شدن آنها در امامزاده به این فامیلی شهرت یافتند) به دست آمد و گفته های آنها، ابتدا امامزاده به صورت قبر گلی و معمولی بود که روی آن را پارچه کشیده و زیارت می کردند و بنای ثانوی آن به زبان محلی سو شِم ( نور و شمع) بود که به صورت چوب و تخته هایی درست کرده بودند و شمع را در زیر آن قرار داده به سوگواری می پرداختند، اما بعد از دوره درویش علی اصغر به جای شمع از چراغ نفتی استفاده می کردند. (ابراهیم متولی، متولی کنونی امامزاده) با گذشت زمان و با توجه به شناخت بیشتر نسبت به امامزاده و حضور گروههایی از روستاهای اطراف، شکل امامزاده به صورت بنای گلی در ابعاد خیلی کوچک تبدیل شد و سپس استاد اشرف نجار باشی در سال 1240 شمسی دو در چوبی منقوش به آیات قرآن برای امامزاده ساخت که قبل از انقلاب مورد سرقت قرار گرفت و در کوچکتر که در ضریح امامزاده بود را به خارج کشور برد اما در بزرگتر که در ورودی بود را کشف کردند و هم اکنون نیز در موزه نگهداری می شود. قرار است بعد از بازسازی امامزاده به جای اولیه خودش باز گردانده شود ( به نقل از نصر الله رمضان پور، هیأت امنای امامزاده). با توجه به حضور گسترده مردم و رجوع زائران و گردشگران از شهرها و روستاهای اطراف به این امامزاده، هیات امنای سالهای قبل از انقلاب بنای گلی را به بنای آجری تبدیل کردند و تا این زمان امامزاده فاقد گنبد بود و در سال 1363 آقای حاج عباس قنبرزاده با همکاری مردم، اولین گنبد را بنا کرد و آخرین ضریح امامزاده در سال 1376 توسط هیات امنای محل ساخته، در محل قرار داده شد و این بنای آجری تا سال 1389 وجود داشت اما به علت انبوه زائران و حضور مردم در مراسم های ملی و مذهبی و کمبود فضای آستانه جهت انجام مراسم و زیارت با مجوز اداره حج و اوقاف جناب آقای سهرابی، اداره ارشاد اسلامی و با حضور آقای ابراهیمی کل امامزاده به جر بقعه را تخریب کردند و با مساحت 700 متر در حال بازسازی امامزاده هستند و معمار آن نیز آقای مهندس عابدی از مشهد مقدس است که با توجه به خوابی که در مورد امامزاده عباس(ع) دیدند معماری آن را برعهده گرفتند (به نقل از نصر الله رمضان پور، هیأت امنای امامزاده).نقش امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع) در گسترش مراسم تشیع
امامزاده عباس(ع) پسر امام موسی کاظم(ع)، از اقطاب فرهنگی و دینی شهرستان بابل است و در طول سفرهای نوروزی به طور میانگین صدها هزار زائر و گردشگر از استان مازندران (نکا، بهشهر، آمل، قائمشهر، سوادکوه)، استان گلستان(گرگان، علی آباد) و همچنین از مشهد مقدس، امامزاده عباس(ع) به این حرم مطهر سفر میکنند. این زیارتگاه محل نذر و نیاز عموم است به طور شبانه روز از روزگار گذشته تاکنون دارای زوار زیادی از سراسر کشور به ویژه از شهرها و مناطق همجوار و حتی استانهای دیگر بوده است. حجت الاسلام حاج آقا علی تبار گفتند: امامزاده عباس) برادر امام رضا(ع) است و می تواند به عنوان اصلیترین کانون گردشگر مذهبی استان تبدیل شود. با توجه این که این امامزاده مستنداً برادر امام رضا(ع) است، پیشنهاد می شود که امامزاده عباس را به عنوان اولین حرم اهل بیت (ع) در استان معرفی کنند و این امامزاده میتواند نقش بسزایی در زمینه توریست مذهبی استان داشته باشد به شرطی که امکانات رفاهی و تفریحی در کنار آن فراهم شود. در این قسمت به شرح برخی از مراسم های دینی و همچنین موقعیت های گردشگری امامزاده و برخی از مناطق همجوار آن اشاره خواهیم نمود.الف- عزاداری ماه محرم و رمضان، شب احیاء:
در مرقد مطهر امامزاده عباس بن موسی(ع) سالانه به مناسب ماه محرم، مراسم سوگواری از سوی ساکنین محل، مردمان روستاهای اطراف همچون گلوگاه، پوستکلا، ارکاء، رستمکلا، تشون وغیره و همچنین گروه هایی از شهرهای همجوار (نکا، آمل، اسلام شهر بابل) وً از استان گلستان برگزار می شود. در ماه محرم بعد از برگزاری مراسم به هنگام ظهر همه گروهها و دسته های عزاداری که به این امامزاده آمدند و همچون سینه زنان استان زنجان، به مراسم سینه زنی می پردازند و فضای روحانی و دینی زیبایی در آستانه برقرار می شود و بعد از انجام این مراسم همه مهمانان و عزاداران به صرف ناهار محلی(شیر برنج) (که از شیر و برنج نذری اهالی محل و محلات اطراف تهیه می شود) می پردازند. باید گفت که بسیاری از شیعیان شمال و شرق کشور با توجه به برگزاری چنین مراسم های عزاداری و همچنین دلبستگی به این امامزاده به این مکان مراجعه می نمایند و به خاطر آنکه مردمان این منطقه به علت مهاجرت شغلی به شهرهای دیگر رفته اند و شیعیان شهرهای دیگر را به کرامات عباس بن موسی(ع) و مشاهده سنت های متنوع عزاداری تشویق و ترغیب نموده اند، از شهرهای دیگر به این امامزاده رجوع می کنند. نوع مراسم در ابتدا به صورت سینه زنی و حرکت های دسته روی و گروهی بوده است اما این نوع عزاداری به مرور زمان به کرب زنی (7) و امروزه نیز زنجیر زنی و به همراه مراسم تعزیه خوانی تبدیل شد. بسیاری از شیعیان شهرهای دیگر همچون بهشهر، نکا، آمل، گرگان، تهران و مشهد برای مشاهده مراسم عزاداران دسته کرب زنان که به شکل منظم برگزار می شد به این امامزاده رجوع می کردند؛ اما متاسفانه، امروزه عزاداری سنتی و قدیمی همچون سینه زنی و کرب زنی جای خود را بیشتر به طبل زنی و رنجیر زنی داده است. از دیگر مراسم های دینی که در این امامزاده برگزار می شود و باعث جذب شیعیان شهرهای اطراف می شود، مراسم ماه مبارک رمضان است که مردم منطقه با حضور نمایندگان مجلس شورای اسلامی و همچنین بزرگان شهر در این ماه به عزاداری و همچنین دادن افطارهای نذری و برگزاری مراسم شب احیا می پردازند و با پایان یافتن این ماه در روز عید فطر با حضور گروههای مختلف مردم این روستا و روستاهای اطراف نماز عید فطر برگزار می شود)به نقل از آقای حسین غلامی فیروزجائی).ب- مراسم های مذهبی و ملی:
از مراسم های دینی دیگر که در این مکان مبارک برگزار می شود، جشن های دینی همچون عید مبعث، عید غدیر و نیمه شعبان است که مراسم باشکوهی است و با حضور شیعیان شهرها و روستاهای اطراف برگزار می شود. از مراسم های ملی که برگزار می شود جشن های پیروزی انقلاب اسلامی، ایام نوروز (که در روز اول عید، ساکنان محل و روستاهای اطراف سال نو را با زیارت امامزاده عباس(ع) و توسل به آن امام مطهر شروع می کنند) از مراسم های دیگر برگزاری بزرگداشت شهیدان رجایی و باهنر است که با حضور نمایندگان مجلس شورای اسلامی برگزار می شود.ج- روضه خوانی زنان:
از دیگر مراسم هایی که در این امامزاده برگزار می شود، روضه خوانی زنان شهرها و روستاهای اطراف است که با توجه به نذر و عهدی که با عباس بن موسی کاظم(ع) دارند و هچنین با دیدن کرامات این امامزاده در خواب، به این مکان آمده، با برپایی مراسمی به عزاداری می پردازند. این گونه مراسم های ملی و مذهبی و چگونگی برپایی و برگزاری آن باعث رشد تشیع در بین شیعیان شهرهای اطراف استان مازندران می شود و همچنین باعث اتحاد بیشتر ساکنین محل و دیگر گروه های شیعی منطقه می باشد.اما از لحاظ گردشگری وجود این امامزاده در این منطقه جغرافیایی استان، موجب جذب و گسترش گردشگری شده است، و علت اصلی جذب توریست نیز وجود این آستانه است که در کنار موقعیت های توریستی دیگر شرایط را برای گسترش گردشگری افزوده است. این آستانه مبارکه که در بین درختان تنومند و زیبا قرار دارد، از یک طرف به آبندان های زیبا و پرآبی که محل ماهیگیری است، محدود است و از طرف دیگر به کوه های سرسبز، زیبا و گاهاً پوشیده از برف گُلیران و حاج شیخ موسی محدود است که در آن گیاهان دارویی زیادی نیز بدست می آید. از دیگر موقعیت های گردشگری چشمه آب گرم اَزرو است که در روستای خلیل کلا واقع است که برای درمان بیماریهای پوستی و عضلانی بسیار مناسب است و اطراف آن را درختان سرسبز پوشانده است. صنایع دستی همچون ساخت قاشق و بشقاب های چوبی، جاجیم بافی در این منطقه فراوان است و وجود این امامزاده و حضور شیعیان شهرهای دیگر با حمایت مسولین استان و شهرستان به رونق این صنعت کمک شایانی خواهد کرد (به نقل از نصر الله رمضان پور، هیأت امنای امامزاده).
موانع پیش روی روستای امامزاده عباس (ع) در جذب گردشگر
از جمله مشکلاتی که پیش روی این آستانه و روستاهای اطراف وجود دارد و مانع جذب گردشگر می شود، می توان به صورت خلاصه به عوامل زیر اشاره کرد:1- عدم اطلاع رسانی مناسب از وجود این امامزاده و کرامات آن در سطح کشوری؛
2- کمبود امکانات رفاهی و بهداشتی در آستانه مبارکه و روستاهای اطراف.(عدم گاز رسانی، نبود سرویسهای بهداشتی مناسب، نبود مهمانسرا برای اسکان زائران و گردشگران)؛
3- نبود راه های ارتباطی مناسب از شهر و روستاهای اطراف متصل به امامزاده؛
4- نبود فضای باز مناسب در امامزاده جهت برگزاری مراسم های مختلف دینی؛
5- نبود نمایشگاه دائمی و بازارچه های مناسب در روستای امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع) برای معرفی صنایع دستی و آداب و رسوم مردم آن به زائران و گردشگران؛
6- نبود کتابچه ای جهت معرفی عباس بن موسی کاظم(ع) برای اهالی روستا و همچنین سایر زائران و گردشگران؛
7- نبود روشنایی های مناسب در آستانه و راههای ارتباطی متّصل به امامزاده؛
راهکارها و پیشنهادها برای رفع مشکلات
با توجه به مشکلات مذکور تدابیری نیز برای حل مشکلات و بهبود شرایط آستانه می توان اندیشید. با توجه به قداستی که آن امامزاده همام دارد، مسولین باید نگاه ویژه ای به پیشرفت آن مکان داشته باشند چرا که این امامزاده پایگاه مذهبی و فرهنگی مهم بخش بندپی شرقی نیز محسوب می شود. در اینجا به برخی از این راهکارهای پشینهادی اشاره می شود:1- تهیه کتابچه ای از زندگی نامه عباس بن موسی کاظم(ع)، موقعیت جغرافیایی روستای امامزاده عباس و روستاهای اطراف و معرفی صنایع دستی، مناطق گردشگری و انتشار آن در سطح استان و کشور.
2- حمایت و کمک های مالی بیشتر دولت جهت بسترسازی و تهیه امکانات رفاهی – عمرانی و پیشرفت فیزیکی امامزاده که هم اکنون نیز با کمک های مردمی در حال بازسازی است.
3- توجه بیشتر نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی به این امامزاده برای گاز رسانی و بهبود راههای ارتباطی متّصل به امامزاده.
4- حمایت بیشتر اداره اوقاف استان از این امامزاده.
5- احداث مهمانسرا، رستوران، بازراچه در روستای امامزاده عباس و برپایی نمایشگاه دائمی در آنجا و روستاهای اطراف.
6- توجه بیشتر ساکنین روستای امامزاده عباس(ع) به زائران و کمک در جهت ایجاد رفاه حال آنان.
7- ایجاد فضاهای گردشگری در اطراف آبندان های مجاور امامزاده.
8- بازسازی چشمه آب گرم و گسترش فضا و قرار دادن امکانات رفاهی و مهمانسرا در اطراف آن
9- برقراری اتحاد و همکاری بیشتر بین ساکنین روستاهای اطراف جهت پیشبرد فیزیکی آستانه.
10- معرفی امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع) به عنوان اولین حرم اهل بیت (ع) در استان.
نتیجه
پس از مهاجرت علویان و سادات به طبرستان، به دلیل تأثیرهای شگرفی که آنان در بین مردم علوی دوست منطقه برجا گذاشته بودند، به تدریج، جایگاه ژئوپلیتیکی شیعه در این منطقه ارتقا یافت. امامزاده ها و علویان نقش عمده ای در قیام های مردم برای سرنگونی امویان و عباسیان و ایجاد حکومت الهی ایفا می کردند. هدف اصلی این نوشتار تبیین تاثیرات حضور این امامزاده ها در یک منطقه، با محوریت امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع) بر گسترش مذهب تشیع و همچنین رشد صنعت گردشگر دینی با توجه به بررسی مشکلات پیش روی امامزاده که مانع پیشرفت آن است بود. مناطق شمالی کشور می توانند با بالا بردن ظرفیت های اقتصادی، افزایش امکانات رفاهی- عمرانی، تاسیس مدارس و مراکز علمی مذهبی و با تشکیلات اداری قوی جهت گسترش تشیع بین شیعیان و رشد گردشگری در استان نقش بسزایی داشته باشند.پی نوشت ها :
1 - استادیار گروه تاریخ دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین.
2- دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ اسلام دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین.
3- کوه طبرستان را جبال قارن نیز می خواندند.(ر.ک: حافظ ابرو: 1375: 1: 192)
4 – Tapyroi
5-Tapoyroi
6- عبد اللّه محض،شیخ بنى هاشم که او را محض(خالص) می گفتند.( ر.ک: کاشفی سبزواری: 1382: 500)
7- کرب زنی: مراسمی بود که دسته های عزاداری در آن چوب های دایره ای را به دو دست خود بسته و آنها را به هم می زدند.
8-عکس های بخش ضمائم، توسط نگارنده به تاریخ 9/5/92 گرفته شد..
- ابن اثیر، عزالدین علی(1371ش)، الکامل فی التاریخ،ترجمه عباس خلیلى، ابو القاسم حالت ، تهران، مؤسسه مطبوعات علمى .
- ابن حزم اندلسى، ابوعلی(1418ق)، جمهرة أنساب العرب ، بیروت، دار الکتب العلمیة.
- ابن حوقل، ابوالقاسم محمد(1938م)، صورة الارض، بیروت، دار صادر.
- ابن خیاط، خلیفة(1415ق)، تاریخ خلیفة، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول.
- ابن شهر آشوب مازندرانى ، ابوعبدالله(1379ق)، المناقب، قم، علامه.
- ابن طقطقی(1418ق)، الاصیلی فی انساب الطالبین، قم، مکتبه المرعشی بقم المقدسه.
- ابن عنبه، جلال الدین احمد(1417ق)، عمده الطالب فی أنساب آل أبى طالب ، قم، انصاریان.
- اسحاق بن الحسین(1408ق)، آکام المرجان فى ذکر المدائن المشهورة فى کل مکان، بیروت، عالم الکتب.
- اسکافی، محمد بن همام،(1422ق)، منتخب الأنوار فی تاریخ الأئمة الأطهار علیهم السلام ، قم، دلیل ما.
- اصفهانى، ابوالفرج (1339ش)، مقاتل الطالبین، ترجمه جواد فاضل ، تهران، کتابفروشى على اکبر علمى .
- العلوی العمری، نجم الدین ابی الحسن(ابن صوفی)(1049ق)، المجدی فی انساب الطالبین، تعلیقات احمد مهدوی دامغانی، قم، نشر مکتبه آیت الله مرعشی، چاپ اول.
- المروزی الأزوارقانی، سید عزیزالدین ابی طالب(1409ق)، الفخری فی انساب الطالبین، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
- الیمانی موسوی، محمد الکاظم(1419ق)، النفحه العنبریه فی انساب البریه، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
- انصاری دمشقی، شمس الدین محمد بن ابی طالب(1382ش)، نخبة الدهر فى عجائب البر و البحر، ترجمه دکتر سید حمید طبیبیان، تهران، انتشارات اساطیر.
- بخاری، ابونصر(1381ق)، سر السلسله العلویه، تحقیق سید محمد صادق بحرالعلوم، نجف، منشورات مکتبه حیدریه.
- براقی، حسن(بی تا)، تاریخ کوفه، بیروت، دارصادر.
- برقی، محدث جلیل احمد بن خالد(1327ش)، المحاسن، تهران، نشر رنگین.
- بلاذرى، احمد بن یحیى(1337ش)، فتوح البلدان، ترجمه محمد توکل، تهران، نشر نقره.
- ---------------------- (1417ق)، أنساب الأشراف ، بیروت، دار الفکر، چاپ اول.
- حافظ ابرو، شهاب الدین عبد الله(1375ش)، جفرافیاى حافظ ابرو، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول.
- حرّ عاملی، شیخ محمدبن الحسن(بی تا)، وسائل الشیعه، چاپ بیروت.
- حرّ، سید حسین(1383ش)، امام رضا()ع و ایران، قم، نشر معارف، چاپ اول.
- حزالدین، علامه محمد(1391ق)، مراقد المعارف، مجف، انتشارات سعیدبن جبیر.
- حموى، ابوعبدالله یاقوت بن عبدالله (1995م)، معجم البلدان، بیروت، دار صادر.
حمیرى ، محمد بن عبد المنعم(1984م)، الروض المعطار فى خبر الاقطار، بیروت، مکتبه لبنان.
- حمیرى کلاعى، ابوالربیع(بی تا)، الاکتفاء بما تضمنه من مغازی رسول الله صلّى الله علیه و آله و سلّم و الثلاثة الخلفاء، بیروت، دار الکتب العلمیة.
- ذهبى ، شمس الدین محمد بن احمد(1409ق)، تاریخ الإسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، بیروت، دار الکتاب العربى.
- -------------------------- (1409ق)، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الأعلام، به کوشش عمر عبد السلام تدمرى، بیروت، دار الکتاب العربى.
- رازی، امام فخر(1409ق)، الشجره المبارکه، قم، انتشارات سید الشهدا.
- --------------(1419ق)، الشجرة المبارکة فی أنساب الطالبیة، قم، مکتبة آیة الله المرعشى النجفى.
- روضاتی، سید محمد علی(1335ش)، اصفهان، انتشارات جاوید، چاپ اول.
- زین العابدین، عبیدالله بن الحسین(1422ق)، المعقّبین، تحقیق محمدکاظم، قم، مکتبه آیت الله مرعشی.
- شامى ، جمال الدین یوسف بن حاتم(1420ق)، الدر النظیم فی مناقب الأئمة اللهامیم ، قم، جامعه مدرسین .
- شبستری، عبدالحسین(بی تا)، احسن التراجم، قم.
- شوشتری، محمدتقی(1375ش)، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین.
- شیخ صدوق (1378ق)، عیون أخبار الرضا علیه السلام، تهران، نشر جهان.
- شیخ کلینى، محمدبن یعقوب،(1362ش) ، الکافى ، تهران، اسلامیة.
- شیخ مفید، محمدبن محمد بن نعمان(1413ق)، الإرشاد فی معرفة حجج الله على العباد، قم، کنگره شیخ مفید.
- طبرسى، فضل بن حسن(1417ق)، إعلام الورى بأعلام الهدى ، قم، آل البیت .
- ----------------(1422ق)، تاج الموالید، بیروت، دار القار.
- طبرى، عماد الدین حسن بن على(1379ش)، مناقب الطاهرین، ترجمه حسین درگاهی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات .
- طبرى ، محمد بن جریر(1387ق)، تاریخ الامم و الملوک، مصحح محمد ابو الفضل ابراهیم ، بیروت، روائع التراث العربى ، چاپ دوم.
- طوسی، محمد بن حسن(1420ق)، رجال شیخ طوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، موسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، چاپ دوم.
- عبیدلی، ابوالحسن محمد شرف(1413ق)، تهذیب الانساب و نهایه الاعقاب، تحقیق شیخ محمد کاظم محمودی، قم، کتابخانه آیت الله مرعشی.
- عطاردى ، عزیز الله(بی تا)، مسند الإمام الکاظم أبى الحسن موسى بن جعفر علیهما السلام ، مشهد، آستان قدس رضوى .
- قدیانى، عباس(1387ش)، فرهنگ جامع تاریخ ایران ، تهران، انتشارات آرون ، چاپ ششم.
- قرشى ، باقر شریف(1413ق)، حیاة الإمام موسى بن جعفر علیه السلام ، بیروت، دار البلاغه.
- قرشى ، باقر شریف(1380ش)، حیاة الإمام الرضا علیه السلام، قم، نشر سعید بن جبیر.
- ---------------(1413ق)، حیاة الإمام موسى بن جعفر علیهما السلام، بیروت، دار البلاغة.
- قزوینی، زکریا بن محمد بن محمود(1373ش)، آثار البلاد و اخبار العباد، ترجمه جهانگیر میرزا، تهران، امیرکبیر.
- قمی، شیخ عباس(1376س)، سفینه البحار، تهران، چاپ اسوه.
- قهپانی، مولی عنایت الله علی(1384ش)، مجمع الرجال، اصفهان.
- کاشفى سبزوارى، ملا حسین(1382ش)، روضة الشهداء، قم، نوید اسلام.
- کیاء گیلانی، عبدالرحمن(1409ق)، سراج الانساب، تعلیقات سید مهدی رجائی، قم، منشورات آیت الله مرعشی، چاپ اول.
- مامقانی، عبدالله(1341ش)، تنقیح المقال فی علم الرجال، چاپ نجف.
- مجلسى، محمدباقر(1363ش)، بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، تهران ، اسلامیة.
- مرعشى، سید ظهیر الدین بن سید نصیر الدین(1345ش)، تاریخ طبرستان و رویان و مازندران ، مصحح محمد حسین تسبیحى، تهران ، مؤسسه مطبوعاتى شرق .
- مسکویه، ابوعلی(1376ش)، تجارب الامم، ترجمه علی نقی منزوی، تهران، نشر توس.
- معروف الحسنى، هاشم(1382ق)، سیرة الأئمة الاثنی عشر علیهم السلام ، نجف، المکتبة الحیدریة.
- مقدسی، ابوعبدالله محمد بن احمد(1361ش)، احسن التقاسیم، ترجمه علی نقی منزوی، تهران، شرکت مولفان و مترجمان ایران.
- نجفی، محمد مهدی(1409ق)، الجامع الرواه و اصحاب الرضا، قم، موتمر العالی الثانی لامام الرضا.
- نوری، محدث(1407ق)، مستدرک الوسائل، قم، نشر آل البیت.
- همدانی، ابن الفقیه(1349ش)، مختصر البلدان، ترجمه ح. مسعود، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران.
- یعقوبى، احمد بن ابى یعقوب(1422ق)،البلدان، بیروت،دار الکتب العلمیه، چاپ اول.
- ضریح مبارک امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع).
- آستانه امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع) در حال بازسازی.
- ضریح چوبی و قدیمی امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع)
- آستانه امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع) در حال بازسازی.
- جاده نا مناسب و جنگل های زیبای منتهی به امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع)
- مراسم روضه خوانی زنان در راه ورود به آستانه امامزاده عباس بن موسی کاظم(ع)
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}