افسردگی در نوجوانان
افسردگی در تمام سنین روی می دهد و با الگوهای پردوام خلقِ آشفته، کاهش علاقه به فعالیت در بازی، ورزش، دوستی یا مدرسه و احساس کلی بی ارزشی تظاهر می کند، و اثرات مخربی بر روی تکامل شناختی، اجتماعی و هیجانی
نویسنده: دکتر شاهرخ امیری
نشانه های افسردگی در نوجوانان چیست؟
افسردگی در تمام سنین روی می دهد و با الگوهای پردوام خلقِ آشفته، کاهش علاقه به فعالیت در بازی، ورزش، دوستی یا مدرسه و احساس کلی بی ارزشی تظاهر می کند، و اثرات مخربی بر روی تکامل شناختی، اجتماعی و هیجانی نوجوانان می گذارد. نوجوانان افسرده احساسی از تهی بودن و فقدان حاکمیت پیدا می کنند، زیاد به آینده فکر نمی کنند و اگر هم بکنند به آن با بدبینی نگاه می کنند، نوجوانان افسرده ممکن است صبر و شکیبایی و توانایی کنترل کردن خود را از دست بدهند و بعد به همین دلیل احساس گناه بکنند، برای آن ها مهربان و اجتماعی بودن دشوار است، از این رو آن ها از دیگران اجتناب می کنند. انرژی آن ها کم است، انگیزه های شان از دست می رود، نسبت به همه چیز بی علاقه می شوند و در انجام امور روزمره شان تردید و دودلی پیدا می کنند. این گونه نوجوانان مشغله ی ذهنی پیدا می کنند، نگران آن می شوند که دیگران به آن ها چگونه نگاه می کنند و درباره شان چه نظری دارند.با بالا رفتن سن افسردگی بیش تر دیده می شود. افسردگی در بچه های قبل از سنین مدرسه بسیار نادر است و فقط حدود 0/3 درصد شیوع دارد. در بچه های دبستانی شیوع اختلال افسردگیِ اساسی حدود 2 درصد است، در نوجوانان یک افزایش جدی در شیوع آن دیده می شود و شیوع آن به 4 تا 8درصد می رسد. به نظر می رسد که در دوران کودکی شیوع افسردگی در پسران و دختران برابر است، ولی بعد از بلوغ نوجوانان دختر دو تا سه برابر بیش تر از نوجوانان پسر مستعد افسردگی می شوند و تا اواخر دوره ی نوجوانی شیوع افسردگی بیش تر می شود، به طوری که تا 18 سالگی شیوع به 20درصد می رسد.
تشخیص افسردگی در دوران کودکی و اوایل نوجوانی با دو مشکل عمده همراه است. نخست این که نشانه های بالینی افسردگی در اوایل دوران نوجوانی کم تر مشهود است. دوم این که افسردگی در سنین مختلف به دلایل روان شناختی، اجتماعی، زیستی و شناختی جلوه های متفاوتی دارد.
نوجوانان احساسات خود را به راحتی بروز نمی دهند و وجود نگرش های منفی نسبت به خویشتن را انکار می کنند، آن ها همانند بزرگ سالان افسرده حالت هایی چون نومیدی و خودبی ارزش پنداری را به راحتی آشکار نمی کنند و بسیاری از آن ها احساس افسردگی خود را در زیر پوششی از بی قراری، بی حوصلگی، خودبیمارانگاری و حتی مبادرت به اعمالی چون خشونت، داشتن روابط جنسی و بزهکاری کتمان می کنند.
برخلاف بزرگسالان که حالت های افسرده و یا غمگین خلق خود را به پزشک می گویند، کودکان و نوجوانان مبتلا، معمولاً توسط والدین شان با علایمی مثل تحریک پذیری یا عصبانیت، افت عملکرد تحصیلی، یا غیبت از مدرسه، رفتار مقابله ای یا نافرمانی، کناره گیری از فعالیت های متناسب سن و جدایی از دوستان و شکایت های جسمی مثل سردرد و شکم درد به پزشک آورده می شوند.
یکی از علایم مهم افسردگی نوجوانان «فقدان احساس لذت»است. چنین نوجوانانی نمی توانند از فعالیت های شان لذت ببرند و علاقه های شان را به ورزش، دوستان، فعالیت های اجتماعی، فعالیت های فوق برنامه یا کلاس های مورد علاقه شان از دست می دهند و از گوش دادن به موسیقی، رفتن به سینما، پرداختن به ورزش یا سرگرمی هایی که زمانی از آن لذت می بردند، خودداری می کنند. از دیگر علایم اصلی افسردگی وجود خلق افسرده در اکثر اوقات روز است.
نوجوان های کم سال به دشواری می توانند حالات احساسی درونی خود را درک کنند، لذا در بعضی از نوجوان ها تحریک پذیری می تواند مهم ترین و بارزترین جنبه ی تغییر روحیه ی آن ها باشد، یعنی احساس غمگینی خود را با پرخاشگری به دیگران بروز می دهند.
کم خوری یا پرخوری، کاهش وزن و گاهی افزایش وزن از علایم افسردگی است. بنابراین نوجوانان افسرده در زمان افسردگی ممکن است به شدت وزن کم یا اضافه کنند، برخی از آن ها به غذاهای پرکالری و شیرینی جات تمایل پیدا می کنند.
نوجوانان افسرده تقریباً همواره مشکل خواب دارند و به طور متوسط دیرتر از افراد بهنجار به خواب می روند. پس از بیدار شدن از خواب آرام نیستند، آن ها زودتر از زمانی که می خواهند، بیدار می شوند و نمی توانند دوباره به خواب بروند، در طول روز نیز احساس خواب آلودگی می کنند.
احساس خستگی یا فقدان انرژی(در اکثر واقع) و کاهش توانایی تفکر یا تمرکز از دیگر علایم افسردگی در نوجوانان است، این مسئله بیش تر موجب اختلال عملکرد بین فردی و عملکرد تحصیلی نوجوانان می شود، به علت مشکل در تمرکز حواس قادر به مطالعه نیستند و افت تحصیلی پیدا می کنند و چون انرژی کافی ندارند حوصله ی مطالعه کردن نخواهند داشت. نوجوانان افسرده به علت دشواری در تمرکز کردن اغلب مشکل حافظه نیز پیدا می کنند و با کاهش نمرات درسی مواجه می شوند.
نشانه های ناراحتی جسمانی به شکل شکایات جسمی نظیر دل درد و سردرد از علایم افسردگی است، احساس سنگینی در قفسه ی سینه و یبوست از دیگر نشانه های جسمی است. به نظر می آید آستانه ی درد در افراد افسرده پایین می آید، لذا دردهای جسمانی از شکایات شایع این افراد است.
ناامیدی، احساس گناه و افکار مربوط به مرگ و خودکشی و حتی اقدام به خودکشی نیز در آن ها مشاهده می شود. در نوجوانان افسرده، ممکن است رفتارهای منفی یا آشکارا ضداجتماعی، مصرف الکل و سایر مواد و داروهای قاچاق مشاهده شود.
احساس تمایل به ترک منزل یا درک نشدن و مقبول نبودن، بی قراری، بدقلقی و پرخاشگری در آن ها شایع است. بداخمی، تعلل در شرکت کردن در جریانات خانوادگی و کناره گیری از فعالیت های اجتماعی و پناه بردن به اتاق خصوصی خود در میان آن ها فراوان مشاهده می شود. مشکلات مربوط به مدرسه زیاد دیده می شود. این افراد به ظاهر خود بی توجه می شوند و کلاً عملکرد تحصیلی، روابط با همتایان شان و روابط خانوادگی آن ها تحت تأثیر قرار می گیرد و مختل می شود.
در کدام نوجوانان افسردگی بیش تر دیده می شود؟
نوجوان هایی که احساس تنهایی و انزوا می کنند بیش تر افسرده می شوند. ممکن است علت آن وجود یک مشکل جسمی در نوجوان باشد، مثلاً ممکن است نوجوانی خیلی کوتاه قد، بلندقد، بیش از اندازه چاق یا لاغر باشد یا لکنت زبان یا لنگی پا داشته باشد و لذا احساس کند که مورد تمسخر دیگران است و از دیگران دوری کند. هم چنین نوجوانانی که مشکلات یادگیری دارند و موفقیت چندانی به دست نمی آورند ممکن است منزوی و افسرده شوند.نوجوانانی که متفاوت از بقیه هستند بیش تر در معرض افسردگی می باشند. مثلاً نوجوانانی که بیماری های مزمن دارند(مثل بیماری دیابت، آسم یا صرع) متفاوت از سایر نوجوانان زندگی می کنند و به همین دلیل ممکن است با افسردگی مواجه شوند.
نوجوانانی که با تغییرات خانوادگی گسترده رو به رو می شوند مستعد افسردگی هستند. تغییر، زمینه ساز استرس است، مثلاً تغییر محیط زندگی و اسباب کشی خانواده از یک شهر به شهر دیگر موجب ایجاد استرس در نوجوان می شود، چون نوجوان دوستان قبلی خود را از دست می دهد و ممکن است نتواند خود را با موقعیت مدرسه ی جدید وفق بدهد. سایر تغییرات خانوادگی مثل تغییر وضعیت اقتصادی خانواده و کم شدن درآمد خانواده، از دست دادن یکی از والدین به علت متارکه ی آن ها یا فوت یکی از آن ها، اختلافات شدید والدین، ترک کردن خانه از سوی خواهران یا برادران، کاهش حمایت های عاطفی از ناحیه ی دیگران و حتی تغییر مقطع تحصیلی مثلاً رفتن از مقطع راهنمایی به دبیرستان، می تواند به افسردگی منجر شود.
نوجوانانی که در خانواده شان افراد مبتلا به افسردگی یا سایر اختلالات خلقی وجود دارند، مستعد افسردگی اند، به ویژه نوجوانانی که پدر و مادر افسرده دارند بیش تر در خطر افسردگی هستند، غیر از عامل ژنتیک که در ایجاد افسردگی آن ها نقش دارد، فرزندان والدین افسرده به این دلیل که پدر و مادرشان نمی توانند به اندازه ی کافی به آن ها رسیدگی کنند و نمی توانند بسیاری از نیازهای عاطفی آن ها را برطرف کنند مستعد افسردگی هستند.
سوءمصرف مواد و اقدام به خودکشی از ناحیه ی پدر و مادر هم می تواند نوجوانان را در معرض افسردگی قرار دهد. والدینی که معتاد هستند، نمی توانند نیازهای نوجوانان خود را برآورده کنند و به آن ها محبت و عاطفه نشان بدهند.
مشکلات و شکست های عاطفی یکی دیگر از علل افسردگی نوجوانان است. از دست دادن عشق کسی که نوجوان دوستش دارد، برای نوجوان مشکل ساز است و می تواند اثرات پایداری روی او بگذارد و برایش به شدت مخرب باشد. نوجوان ممکن است احساس کند که دیگر چنین تجربه ی عشقی در زندگی نخواهد داشت و بنابراین آینده ای تنها و منزوی را برای خود پیش بینی می کند، پس لازم است این ضایعه در مورد نوجوانان جدی گرفته شود.
نوجوانانی که پدر و مادرشان در بیرون از منزل کار می کنند و بنابراین نمی توانند به فرزندان شان بیش تر رسیدگی کنند و وقت کمی را با آن ها صرف می کنند، مستعد افسردگی هستند. این نوجوانان با احساس ترک شدگی رو به رو هستند. نمی تواند مسائل و مشکلات خود را با کسی در میان بگذارند و اکثراً احساس تنهایی می کنند و مأیوس می شوند.
مصرف الکل و استعمال موادمخدر(به طور کلی سوءمصرف مواد) توسط نوجوانان می تواند زمینه ساز افسردگی در نوجوانان باشد. به نظر می رسد مصرف الکل یا سوءمصرف مواد می تواند مخصوصاً در افرادی که به لحاظ ژنتیکی آسیب پذیر هستند تأثیر بگذارند و آن ها را با اختلالات خلقی به ویژه افسردگی مواجه کند.
وجود برخی اختلالات روان پزشکی در نوجوانان زمینه ساز افسردگی در آن هاست، مثلاً نوجوانانی که اختلال نقص توجه-بیش فعالی دارند مهارت های مطالعه و درس خواندن شان ضعیف است و در کلاس درس رفتار نامتناسبی بروز می دهند، این مسئله بر روابط خانوادگی آن ها تأثیر می گذارد و عزت نفس شان را پایین می آورد و آن ها را مستعد افسردگی می کند. از سایر اختلالات روان پزشکی بی اشتهایی و پرخوری عصبی بیش تر زمینه ساز افسردگی است، به ویژه دختران نوجوانی که پرخوری عصبی دارند یا بی اشتهایی عصبی دارند احتمال افسردگی شان بیشتر می شود.
در مقابل افسردگی نوجوانان والدین چه کاری می توانند انجام دهند؟
مهم ترین مسئله، پیش گیری از ایجاد افسردگی است، به ویژه در نوجوانانی که خطر افسردگی در آن ها زیاد است. در مورد نوجوانانی که احساس تنهایی می کنند و تصور می کنند متفاوت از بقیه هستند باید به احساسات شان اهمیت داده شود و با آن ها صحبت و کمک شود که راه هایی برای مقابله با مشکل خود پیدا کنند و برنامه ای تدارک دیده شود که ساعات بیش تری با آن ها صرف شود تا در اثر تنهایی، افسرده نشوند.وقتی نوجوان با تغییرات جدی در زندگی خود رو به رو می شود(مثل تغییر محل زندگی)، سعی شود مشکلات دیگری برای او ایجاد و او درگیر مسئولیت های اضافی نشود. تشویق شود تا درباره ی ناراحتی هایش با والدین حرف بزند. اگر خود والد افسرده است نسبت به درمان بیماری خود اقدام کند و بار مسئولیت های خویش را به دوش نوجوان نگذارد. نباید در نوجوان احساس گناه ایجاد شود و با کمک گرفتن از بستگان و آشنایان به او کمک شود تا احساس تنهایی نکند و از افسردگی فاصله بگیرد.
مسئله ی مهم بعدی تشخیص به موقع افسردگی در نوجوانان است، اما یک والد از کجا می فهمد که نوجوانش به شدت افسرده است؟ نشانه های افسردگی قبلاً توضیح داده شده، اما به طور کلی اگر والدین دیدند نوجوان شان پیوسته غمگین یا تحریک پذیر است، عملکرد تحصیلی یا اجتماعی اش شروع به بدتر شدن کرده است، تغییرات قابل ملاحظه ای در خواب، اشتها یا انرژی اش مشاهده می شود، علاقه اش را به فعالیت هایی که قبلاً از آن ها لذت می برده از دست داده است، احساس بی ارزش می کند، از خودش بی مورد انتقاد می کند، احساس می کند که قیافه اش زشت است، خودش را شکست خورده تصور می کند و این که فکر می کند به درد هیچ کاری نمی خورد، تغییر شدید رفتاری پیدا کرده است، اشتغال ذهنی با مرگ دارد و از دیدن دوستانش خودداری می کند، باید بدانند این ها نشانه ی افسردگی است، به ویژه انزوای اجتماعی در حکم پرچم قرمز برای افسردگی است. دوستان برای نوجوانان از همه چیز مهم ترند، بی علاقه شدن به دوستان و فاصله گرفتن از آن ها می تواند نشانه ی افسردگی باشد.
اگر فکر می کنید نوجوان تان افسرده است، با او حرف بزنید، هم دلی و هم دردی نشان دهید، استرس و ناراحتی او را تأیید کنید، او را تشویق کنید که در مورد مشکلات و ناراحتی اش با شما صحبت کند، راهی پیدا کنید که نوجوان شما بتواند با استرس و ناراحتی خود مواجه شود و راه حلی برای آن پیدا کند. برخی از والدین تصور می کنند که افسردگی گذراست در نتیجه به روی خود نمی آورند یا در مقابل تغییرات نوجوان خود سکوت می کنند، اما سکوت آن ها ممکن است به حساب بی تفاوتی آن ها گذاشته شود و نتایج مصیبت باری داشته باشد. در مورد احساس افسردگی از نوجوان خود سؤال کنید، از او بخواهید اگر مشکلی دارد با شما در میان بگذارد، به او بگویید دوستش دارید و نگران حال او هستید و می خواهید به او کمک کنید. وقتی از مشکلات او آگاه شدید، بیش تر می توانید به او کمک کنید.
به نوجوان تان توضیح دهید که افسردگی یک بیماری حقیقی است و علایم آن تحت کنترل ارادی فرد نیست و مثل هر بیماری دیگری با یک سری روش های درمانی قابل بهبود است. به آن ها توضیح دهید که برای درمان باید به پزشک مراجعه کنند و مراجعه کردن به پزشک نشانه ی ضعف نیست. در مورد افراد مهمی که دچار افسردگی بوده اند با آن ها صحبت کنید تا درباره ی وضعیت خودشان بدون احساس شرمندگی صحبت کنند. به طور منظم فکر خودکشی و آسیب به خود را از سوی آن ها بررسی کنید و از آن ها بخواهید در هنگام بروز افکارِ آسیب زدن به خود، با دیگران تماس برقرار کنند و از عدم دسترسی نوجوان به لوازم آسیب رسان مطمئن شوید. با مسئولین مدرسه در مورد نوجوان تان صحبت کنید. با کاهش فشار کار درسی استرس نوجوان را کم کنید، ممکن است لازم باشد نحوه ی شرکت کردن در مدرسه را تغییر دهید(مثل کم کردن زمان کلاس).
والدین باید واقعیت های مربوط به بیماری فرزندان شان را درک کنند و نگرش خود را در قبال بیماری تغییر دهند، بیمار افسرده ممکن است بخواهد تا دیروقت در رخت خواب دراز بکشد، تحریک پذیر و تندخو شود و همه چیز را بد ببیند، در این موارد نباید به طرزی انتقادی با آن ها برخورد کنید، این طرز برخورد بر وخامت حال شان می افزاید و احساس بی ارزش بودن را در نوجوانِ افسرده دامن می زند و به او احساس یک شکست خورده را می دهد.
اگر به پزشک مراجعه کردید و برای نوجوان تان دارو تجویز شد، نوجوان تان را به خوردن دارو تشویق کنید و در طول دوره ی بهبودی نوجوان، از نظر خطر خودکشی مراقب او باشید و به یاد داشته باشید که بیماران افسرده در زمانی که به نظر می رسد رو به بهبود هستند خطر خودکشی بالاتری دارند، این می تواند به علت آن باشد که در این زمان انرژی و انگیزه ی کافی را برای این عمل دارند. تا مواقعی که پزشک نگفته دارودرمانی را قطع نکنید، قطع زودتر از موقع، ممکن است منجر به دوباره ظاهر شدن مشکلات شود.
منبع مقاله :
امیری، شاهرخ؛ (1389)، مشکلات نوجوانان(راهنمای والدین برای رفتار با نوجوانان)، تهران، نشر قطره
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}