افسردگی و سرگرمی
چه سرگرمی هایی برای افراد افسرده مفید است؟
راه های زیادی برای غلبه بر خلق افسرده و همراهی با بیمار وجود دارد. پرداختن به علایق، در رسیدن سلامت روانی، افزایش شادی و اعتماد به نفس، نقش به سزایی دارد، هم چنین پیشگیری از خستگی روحی و روانی، فرد را از افکار منفی، اضطراب، بی کاری، اعتیاد و عوارض دیگر نجات می دهد.باید بین کار و تفریح تعادلی برقرار باشد. باید بعضی افراد افسرده را به سمت کار بیش تر و بعضی را به سمت تفریح بیش تر راهنمایی کرد.
سرگرمی ها (تفریح ها) معمولاً به سه دسته قابل تقسیم است:
1- سرگرمی های لذت بخش (برای آرامش و خوش گذراندن) مثل بازی کردن، مهمانی ها و شوخی های دوستانه، خرید کردن.
2- سرگرمی های خلاق (ایجاد غرور و توانایی می کند) مثل مطالعه، تعمیر وسایل، باغبانی.
3- سرگرمی های انسان دوستانه (نوعی حس دوستی و هویت معنوی ایجاد می کند) مثل کمک داوطلبانه به سایر مردم، سرزدن و خدمت کردن به خانه ی سالمندان و کودکان معلول.
در عین حال قدم زدن سبب بازگشت بیمار به اجتماع و شکست انزوای او می شود. بهتر است قدم زدن طبق برنامه باشد (حداقل2 تا 3بار در هفته به مدّت 20دقیقه) زیرا به این ترتیب زندگی بیمار غیرمستقیم تا حدودی نظم و ترتیب پیدا می کند. اگر بیمار با پیاده روی مخالف بود، می توانیم در یک کافی شاپ یا محیط خانوادگی، کنار هم بنشینیم و به موسیقی دلخواهمان گوش کنیم. این فضا هم به علّت موسیقی ای که به طور مشترک به آن گوش می دهیم، حس هم دلی و حمایت را در او تقویت می کند.
سایر سرگرمی هایی که پیشنهاد می شود عبارتند از:
- باغبانی یا گل کاری (در باغچه ی کوچک یا حتی گلدان)
نور خورشید، هوای تازه، زیبایی اطراف و حس آفرینش و خلاقیت، همه در کاهش افسردگی و حس پوچی و بی ارزشی نقش مهمی ایفاء می کند.
- حل کردن جدول و معما و پازل (جورچین). یکی از علایم آزاردهنده ی افسردگی، کاهش تمرکز و حافظه است. بنابراین با حلّ جدول و معما، علاوه بر کمک به افزایش تمرکز و حافظه، حس خودباوری بیمار هم تقویت می شود.
- فعالیت های هنری از قبیل نقاشی، خطاطی، عکاسی، گلدوزی و... بدین وسیله فرد افسرده می تواند حس درونی اش را ترسیم کند. در خلال این کارها بار حسی غم و اندوهش تخلیه می شود. این گونه فعالیت ها، چون با خلاقیت و زیبایی همراه است و فرد در رقابت با سایر دوستان قرار می گیرد، در تقویت انگیزه مفید است. از طرفی این اعمال جایگزین اوقات فراغتی می شود که می تواند پر از افکار منفی یا گریه ها و بهانه جویی ها باشد.
- نواختن موسیقی یا گوش کردن به آن. نواختن موسیقی برای تخلیه ی هیجانات و حس رهایی بهتر از گوش کردن به آن است. منتها اگر فرد افسرده آموزش موسیقی ندیده است با گوش کردن به موسیقی به خصوص انواع کلاسیک، حس معنویت، رهایی و زیبایی به او القاء می شود و انرژی مثبت دریافت می کند. امروزه موسیقی درمانی یکی از مقوله های پژوهشی مهم در درمان افسردگی است.
- مراقبت از حیوانات دست آموز، پرندگان یا ماهی ها. داشتن موجود کوچکی در خانه به فرد افسرده، حس باروری، زایش و مفید بودن را در وی تقویت می کند. حسی که ضد بی ارزشی و پوچی است. اگر این موجود قابل تربیت باشد، انگیزه و خودباوری او را هم تقویت می کند.
آرامش حرکت ماهی ها در آکواریوم به حدی است که فقط تماشای شنای زیبای آن ها می تواند جذاب، سرگرم کننده و آرامش بخش باشد.
- تهیه ی دفتری از خاطرات همراه با عکس. گاه تهیه ی چنین مجموعه هایی سبب القای انرژی مثبت، یادآوری خاطرات خوب و ماندگاری آن ها می شود.
- ورزش. ورزش هایی از قبیل شنا، یوگا و نرمش ایروبیک در کاهش خمودگی و افزایش اعتماد به نفس بسیار مؤثر است. وقتی ما افسرده می شویم، خموده می نشینیم، نگاه گنگی داریم و آرام صحبت می کنیم با ورزش ایروبیک، تحرک و نشاط در ما ایجاد می شود و نوع نشستن، نگاه کردن و صحبت کردن ما به شکلی مثبت تغییر می کند. شنا و یوگا هم در کاهش تنش ها و ایجاد آرامش، اثر تقریباً ثابت شده ای دارند.
- انجام دادن امور انسان دوستانه مثل سرزدن به خانه ی سالمندان، رسیدگی به معلولین و بی سرپرستان بهزیستی و کودکان سرطانی و... این کارها اعتماد به نفس و حس معنویت را در فرد افسرده تقویت می کند و اگر روبه رو شدن با این افراد سبب ناراحتی بیش تر و غصه خوردن او می شود، می تواند غیرمستقیم در امور خیریه شرکت کند، مثلاً در دوختن یا بافتن لباس، درست کردن شیرینی و...
لذت کمک مادی کوتاه تر از لذت کمک هایی است که خود فرد شخصاً انجام آن ها را به عهده می گیرد.
- رفت و آمدهای دوستانه و گسترش شبکه ی حمایت های اجتماعی، روابط مداوم و بی تکلف با دوستان علاوه بر شادی و هم دلی سبب تقویت حس امنیت می شود.
- تهیه ی دفتر یادداشت روزانه. بسیاری اوقات افسردگی مانع تصمیم گیری های سریع و خلاقانه می شود، پس چنان چه از شب قبل برنامه ای جهت امروز تنظیم شده باشد، هم اوقات امروز پربارتر خواهد بود و هم احساس هدفمندی در زندگی بیش تر تقویت می شود. چنان چه فرد افسرده به تنهایی قادر به تنظیم برنامه ها نیست می توان به او کمک کرد و حتی در همان دفتر جداولی مربوط به پیشرفت های او در زمینه های مختلف مثل کم تر عصبانی شدن، افزایش ساعات تفریح و غیره تنظیم شود و هر روز پیشرفت های او در جدول علامت زده شود. این جدول مشوقی برای تسریع در بهبود او می شود و حس ارزشمندی در او شکل می گیرد.
/م
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}