نویسنده: دکتر فریبا عربگل




 

می توانیم علل مشکلات رفتاری کودکان را به سه دسته تقسیم کنیم.

1. سرشت و ژن:

این عاملی است که قادر به تغییر دادن آن نیستیم؛ چیزی که کودک با آن متولد می شود، مثل رنگ چشم و رنگ مو. بعضی از بچه ها پرتحرک، ناآرام، فضول، کنجکاو، پرحرف و... هستند، ولی بعضی از بچه ها آرام، منطقی و حرف شنو هستند. بعضی از بچه ها معاشرتی و اجتماعی، ولی بعضی دیگر خجالتی، گوشه گیر و کم حرف هستند. حتی گاه در یک خانواده، بچه ها گرچه در یک محیط بزرگ شده اند، با هم متفاوتند. در نظر بگیرید که شما کودکی شلوغ، ناآرام، پرتحرک و با رفتارهای بدون فکر و ناگهانی دارید. او لحظه ای آرام و قرار ندارد، وول می خورد، کارهای خطرناک می کند، به حرف شما توجهی ندارد، کارهایش را نیمه تمام رها می کند و سراغ کار بعدی می رود و شلخته و بی نظم است. این کودک ممکن است به بیماری بیش فعالی/ کم توجهی مبتلا باشد. در این مورد به درمان و مداخله ی روان پزشک نیاز است. رفتارهایی در این کودک هست که فقط با دارو بهتر می شود و به روش تربیتی شما بستگی ندارد. ولی رفتارهایی نیز در این کودک دیده می شود که در محیط نامناسب تشدید می شود. مثلاً، این بچه ها مستعد یادگیری رفتارهای منفی و پرخاشگرانه اند. پس، اگر شما عصبانی و پرخاشگر باشید، او را تنبیه بدنی کنید، کتک بزنید و ناسزا بگویید، کودک شما هم پرخاشگر، مضطرب و افسرده خواهد شد. اگر شما دروغ بگویید، احتمال این که او نیز دروغگویی را یاد بگیرد، افزایش می یابد.
پس می بینید که سرشت و محیط در تعامل با یکدیگرند. شما می توانید کودک گوشه گیر خود را گوشه گیرتر و منزوی تر و یا او را کمی اجتماعی تر کنید؛ کودک وابسته ی خود را وابسته تر و یا او را کمی مستقل تر کنید و می توانید کودک ترسو و مضطرب خود را ترسوتر و یا به او اعتماد به نفس ببخشید.
پس بچه ها وقتی به دنیا می آیند ویژگی هایی را با خود می آورند و اگر در محیطی مناسب قرار گیرند، صفات ذاتی و سرشتی آن ها اندکی تعدیل می شود. اما در سرشت و ذات کودک تغییرات کلی نمی توان داد. شما نباید خود را به خاطر تغییراتی که نمی توانید انجام دهید سرزنش کنید، ولی برای تغییراتی که می توانید انجام دهید باید خود را قوی تر و توانمندتر کنید.

2. محیط خانواده:

فرق است بین کودکی که در خانواده ای آرام و قانونمند زندگی می کند، والدینش به او عشق می ورزند، با توجه به نیازهای او توانایی هایش را تقویت می کنند، و از تنبیه فیزیکی و اذیت و آزار کلامی او می پرهیزند با کودکی که در محیطی زندگی می کند که استرس های ناگهانی و گوناگون، خانواده را دچار آشوب و بحران کرده است، والدین با هم جنگ و دعوا دارند، فرزند خود را کتک می زنند، به نیازهای او بی توجه هستند و...
محیط خانواده می تواند صفات سرشتی نامطلوب کودک را تعدیل یا تشدید کند. ما می توانیم با تغییراتی که در روش ها و الگوهای تربیتی خود می دهیم، باعث شویم تا رفتارهای اجتماعی و مناسب کودک بیشتر شود یا رفتارهای غیراجتماعی و منفی او کاهش یابد. در بخش بعدی به تفصیل در مورد تأثیر محیط خانواده بر مشکلات رفتاری کودکان بحث خواهد شد.

3. جامعه:

حتماً برای تان اتفاق افتاده است که گاه نگران تأثیر منفی فیلم های جنایی و پلیسی تلویزیون بر کودک خود باشید یا از این که کودک شما با شخصیتهای خشن کارتونی و رایانه ای همانندسازی می کند و از دوست ناباب خود الگو برمی دارد، واهمه دارید. در نتیجه، تصمیم می گیرید او را از تمام این ارتباطات منع کنید.
حتماً در مواقعی، تصمیم گرفته اید مدرسه ی کودک خود را تغییر دهید تا از تأثیرات سوء رفتار خشن و سخت گیرانه ناظم او پیشگیری کنید، یا محله ی خود را عوض کرده اید تا فرزند شما از فرهنگ حاکم بر آن محله تأثیر نگیرد. حتماً از این که نوجوان شما تا پاسی از نیمه شب پای کامپیوتر چت می کند نگران شده اید و... تمام این مسائل، تأثیر جامعه و محیط پیرامون را بر رفتار کودک نشان می دهند. مسلماً کودکان و نوجوانان از رسانه ها (تلویزیون، ماهواره، اینترنت، مجله، کتاب و...) دوستان، محیط مدرسه، معلمان، شخصیت های هنری، ورزشی و... جامعه الگوبرداری می کنند و تحت تأثیر قرار می گیرند.
اگر کودکی علائم اضطراب و وسواس داشته باشد و در مدرسه ای درس بخواند که ناظم و معلمی بسیار سخت گیر و انعطاف ناپذیر و دانش آموزانی قلدر و زورگو داشته باشد، مطمئناً صفات سرشتی این کودک تشدید می شود. یا اگر کودکی بیش فعال، معلمی کم حوصله، کج خلق و سخت گیر داشته باشد، علاقه ی او به درس و رفتن به مدرسه کاهش می یابد.
می توان تصور کرد که جامعه ی پیرامون ما چه تأثیرات عظیمی بر رفتار کودک می گذارد. قصد ناامید کردن شما را ندارم و به قول شاعر: عیب می جمله چو گفتی، هنرش نیز بگو. مسلماً بسیاری از ما از شخصیت مثبت معلم خود الگوبرداری کرده ایم، در جامعه ی پیرامون ما کسانی بوده اند که ما را در مواقع بحرانی راهنمایی کرده اند، و یا ما را در شکل گیری شخصیت و رسیدن به هویتی مستقل یاری داده اند. پس جامعه ی مطلوب می تواند تأثیرات مثبتی بر رفتار کودک داشته باشد.
اکنون نمونه ای واقعی ذکر می شود تا به تأثیر محیط جامعه (در این جا خانه و مدرسه و معلم) بر رفتار کودک و تطابق بهتر او با استرس آگاه شوید:
«پس از تولد فرزند دومم، دختر هفت ساله ام، نیکی، دچار استرس و ناراحتی شد، به طوری که نگران از دست دادن توجه و علاقه ی والدینش بود. او به ما اعتراض می کرد که شما همه ی وقت خود را صرف توجه به فرزند دوم کرده اید و دیگر مرا مثل قبل دوست ندارید.
ناامید شده بودم و نمی دانستم که چه کنم. پس، موضوع را با معلم او مطرح کردم. مدرسه تصمیم گرفت به ما و نیکی کمک کند.
اولیای مدرسه به مناسبت تولد خواهر نیکی جشنی ترتیب دادند. در آن جشن، نیکی ملکه ای شده بود که با پیراهن توری سپید روی صندلی زیبایی نشسته بود. خواهر کوچکش را نیز در آغوش گرفته بود. دانش آموزان کلاس یک به یک با هدیه ای نزد نیکی می رفتند و تولد خواهرش را به وی تبریک می گفتند. نمایش احساس غرور نیکی در آن جشن بسیار دیدنی بود. نیکی از این که تولد خواهر کوچکش را به او تبریک می گفتند و خواهش می کردند تا او اجازه دهد که خواهرش را ناز کنند، به خود می بالید.»
در ادامه مجدداً به موضوع خانواده در این زمینه می پردازیم.
منبع مقاله :
عربگل، فریبا؛ (1387)، فرزندپروری (چگونه کودکم را تربیت کنم؟)، تهران: نشر قطره، چاپ هفتم