نویسنده: دکتر شهریار شهیدی




 

آیا افزایش شادی در انسان به طور پایدار امکان پذیر است؟ شاید یک پاسخ صادقانه این باشد که ما نمی دانیم!‌ با وجود این، مدلی که روان شناسی مثبت نگر از شادی ارائه داده است، منطقی و منسجم به نظر می رسد.
این فرضیه که بین شادیِ به وجود آمده در نتیجه ی قرار گرفتنِ فرد در موقعیت های خاص، و شادیِ شکل گرفته به دلیل فعالیت های هدفمند فرد تمایز قایل می شود، نشان می دهد چگونه ممکن است انسان سطح شادی خود را از نقطه ی از پیش تعیین شده ی ژنتیکی افزایش دهد.
نظریه ی شادی پایدار که توسط شلدون و همکارانش ارائه شد، سه عامل مهم در تأثیرگذاری بر سطح شادی فرد را بر می شمارد.
نخست نقطه ی از پیش تعیین شده شادی است که یک عامل وراثتی محسوب می شود و کم و بیش ثابت است و نشان دهنده ی میزان شادی است که در زمانی که مقدار عوامل تعیین کننده دیگر صفر باشد، فرد آن را تجربه می کند.
دوم، عوامل موقعیتی یا زمینه ای که عمدتاً شامل رویدادهای زندگی و پیشامدهای کوچک و بزرگ در طول عمر می شود.
سوم، فعالیت هایی که فرد آگاهانه و با نیت هدفمند و جهت دار انجام می دهد که به عنوان مثال در بالا به برخی از آن ها اشاره شد. درباره ی ریشه ی ژنتیکی شادی بسیاری از محققان معتقدند که شادی یک «نقطه ی» از پیش تعیین شده نیست، بلکه یک «طیف» از پیش تعیین شده است و در این باره شادی را با بهره ی هوشی (IQ) مقایسه می کنند (کار2004).
هر چند طیف یا گستره ی هوش بهر انسان احتمالاً در زمان تولد و به طور ارثی تعیین می شود (معمولاً نمره ی هوش بهر بین 85 و 115 است)، ولی این که فرد دقیقاً در چه نقطه ای از این طیف قرار خواهد گرفت به عوامل محیطی بستگی دارد.
در محیطی که از نظر تربیتی غنی است، کودک می تواند به هوش بهری نزدیک به حداکثر ظرفیت از پیش تعیین شده دست یابد، در حالی که در یک محیط ناامن و نابهنجار، هوش بهر کودک به سمت حداقل ظرفیت ارثی نزدیک خواهد شد. با این حال شادی برخلاف هوش بهر، ریشه در رشد و تکامل شناختی ندارد.
توانایی های شناختی اکتسابی جز به دلیل بیماری یا افزایش سن از بین نمی رود. در حالی که شادی، احتمالاً بی ثبات تر از هوش بهر است، به طوری که سطوح خیلی بالاتر از نقطه ی تعیین شده، چندان پایدار باقی نمی ماند. پژوهشگران برای این که نشان دهند چگونه ممکن است شادی در درازمدت در افراد باقی بماند از تمایز مهم بین «موقعیت های» زندگی و «فعالیت های» آن استفاده می کنند.
براساس مدل ارائه شده توسط شلدون و همکاران، تغییرات مثبت در ارتباط با شادی در دو حالت قابل طبقه بندی است. نخست، تغییرات مثبتی که براساس تغییر در موقعیت، وضعیت، و واقعیت های زندگی به وقوع می پیوندد و دوم، تغییرات مثبتی که به دلیل تغییر در فعالیت های ارادی و رفتاری فرد اتفاق می افتد.
«موقعیت ها» با متغیرهای جمعیت شناختی یا دموگرافیک مانند سن، وضعیت تأهل، وضعیت اشتغال و درآمد مرتبط است. هم چنین در تعریف «موقعیت» متغیرهای جغرافیایی و زمینه ای چون محل زندگی، وسایل لذت و سرگرمی و دارایی مادی فرد دخیل است. وجه مشترک تمامی این مثال ها این است که آن ها کم و بیش ثابت اند و بخش نسبتاً تفکیک ناپذیر زندگی فرد محسوب می شوند.
فرض مهم مدل شلدون این است که انسان به سرعت نسبت به تغییرات مثبت موقعیتی، به دلیل خاصیت ثابتی که دارد، از خود سازگاری نشان می دهد.
براساس این دیدگاه، به دست آوردن موفقیت ها یا امکانات و موقعیت ها، ممکن است به طور موقت سطح شادی را در انسان بالا ببرد، ولی شدت این شادی به سرعت یا به تدریج و هم زمان با سازگاری فرد با پایداری و ثبات موقعیت جدید کاهش می یابد. نتیجه ی پژوهش بریکمن، که قبلاً‌به آن اشاره شد، مؤید این نظریه است. در برابر این تغییرات موقعیتی، فعالیت های ارادی قرار دارد.
این فعالیت ها می تواند فعالیت های شناختی مثل به کار بستن دیدگاه های خوش بینانه و نگرش های مثبت به طور مستمر توسط فرد باشد. یا این که فعالیت می تواند رفتاری باشد، مثلاً فرد می تواند مرتب اعمال نیک انجام دهد یا عملاً به پرورش جسم خود و ورزش مشغول شود. هم چنین فعالیت هایی از این دست ممکن است مشخصاً ارادی و هدفمند نیز باشد، به عنوان مثال فرد می تواند دایماً در جست و جو و تلاش برای دست یابی به معنا در زندگی باشد.
وجه مشترک تمامی این فعالیت ها، تلاش و اراده ی انسان برای رسیدن به اهداف یا داشتن تجربه های دلخواه است. به دلیل این که این فعالیت ها با قصد و نیت انجام می شود، طبیعتاً نسبت به سازگاری و عادت، مقاومت بیش تری از خود نشان می دهد؛ به عبارت دیگر انسان با استفاده از قدرت اختیار و تصمیم گیری، این گونه فعالیت ها را انجام می دهد تا از عادت کردن و سازگاری بی چون و چرا پرهیز کند و تنوع و رنگ به زندگی خود بیفزاید.
اضافه براین انجام فعالیت های ارادی یک نوع سیکل مثبت را به وجود می آورد که در آن تلاش و انرژی مصرف شده توسط فرد، باعث به وجود آمدن امکانات بیش تری جهت ارضای موفقیت ها و اهداف می شود. البته این احتمال نیز وجود دارد که انسان فعالیت های ارادی را به گونه ای یکنواخت و بدون خلاقیت و نوآوری انجام دهد که در این صورت فواید فعالیت با گذشت زمان کاهش می یابد و اثربخشی تغییرات موقعیتی از میان می رود.
با این حال فعالیت های ارادی، به دلیل داشتن ماهیتی پویا و متنوع، برای پایدار نگاه داشتن شادی دارای ظرفیت قابل توجهی هستند.
هم چنین این فعالیت ها باعث شکل گیری تجربه های غنی و لذت بخش متعددی می شود.
مرز بین تغییرات ناشی از فعالیت ارادی و موقعیتی غالباً مبهم و غیرشفاف است. برای مثال به وجود آمدن بسیاری از تغییرات مثبت موقعیتی مسلتزم تلاش بی وقفه ی ارادی توسط فرد است و برعکس، به وجود آمدن تغییرات موقعیتی بدون شک باعث شکل گیری امکانات جدید برای انجام فعالیت های متنوع ارادی می شود.
منبع مقاله :
شهیدی، شهریار؛ (1388)، روان شناسی شادی (آشنایی با آخرین نظریه ها و پژوهش های علمی)، تهران: نشر قطره