جايگاه محبّت در تربيت
يکي از نيازهاي اساسي روان انسان، محبّت است. همان گونه که آدمي به آب و غذا و ديگر امکانات احتياج دارد؛ به محبّت هم نيازمند است. آدمي خود را دوست دارد و مي خواهد محبوب ديگران باشد. توجه به اين امر در تربيت صحيح و متعادل متربي، تأثير فراوان دارد.
رسول خدا (صلي الله عليه و آله وسلم) در گفتاري فرمودند:
«أحبّوا الصبيان و ارحموهم...؛(1) به کودکانتان محبّت کنيد و بر آنان رحمت آوريد و هر گاه به آنان وعده داديد، به وعده خود وفا کنيد؛ زيرا به گمان آنان شما به آنان روزي مي رسانيد.»
همچنين امام صادق (عليه السلام) فرمود: رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود:
«کسي که فرزند خود را ببوسد براي او حسنه نوشته مي شود».(2)
همچنين پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) در بياني ديگر فرمودند:
«فرزندان را زياد ببوسيد؛ زيرا به ازاي هر بوسه اي، براي شما در بهشت درجه اي هست که ميان هر درجه با درجه ديگر پانصد سال راه است.(3)
محبّت در پرورش صحيح و متعادل جسم و جان کودک تأثيرات فراواني دارد که در امور زير خلاصه مي شود.
1- محبّت براي انسان يک نياز طبيعي؛
کودک بيش از بزرگترها به اين محبّت نياز دارد. کودک چندان توجهي ندارد که در کوخ زندگي مي کند يا در کاخ، به نوع لباس و غذاي خود نيز چندان توجهي ندارد، اما در اين جهت که محبوب ديگران هست يا نه، کاملاً توجه و حساسيت دارد.2- تعادل روح؛
از آنجا که محبّت يک نياز طبيعي است؛ وجود و عدم آن در تعادل و عدم تعادل روح تأثير فراواني دارد. کسي که مورد محبّت واقع مي شود به زندگي اميدوار و دلگرم است. او خود را در اين جهان پرآشوب تنها و بي کس نمي داند تا تعادل و آرامش نفساني خويش را از دست بدهد. در پرتو محبّت، صفات عالي انساني و عواطف و احساسات کودک به خوبي پرورش مي يابد که نتيجه آن، پرورش انساني متعادل خواهد بود.3- سلامت جسم؛
احساس محبوبيت، در آرامش نفس تأثير دارد و آرامش نفس نيز بدون شک در سلامت اعصاب و جسم تأثير فراواني خواهد داشت.(4) جسم و جان کودکي که از محبّت هاي گرم پدر و مادر اشباع مي شود و از آرامش نفساني و اعتماد برخوردار مي شود بهتر از کودکي که فاقد چنين نعمت بزرگي است رشد و پرورش مي يابد.4 - اظهار محبّت را ياد مي گيرد؛
کودک در محيطي سرشار از محبّت، اظهار محبّت را از پدر و مادر ياد مي گيرد. خوش قلب و خيرخواه و انسان دوست، بار مي آيد و چون طعم شيرين محبّت را چشيده در فرداي زندگي حاضر است اين آب حيات را بر ديگران نيز ايثار کند. چنين انساني در بزرگسالي، همين اظهار محبّت را نسبت به همسر، فرزندان و ساير دوستان و معاشرين خود نيز انجام خواهد داد.5- به محبّت کننده علاقه پيدا مي کند؛
چون انسان حبّ ذات دارد، علاقه مندان خود را نيز دوست دارد و نسبت به آنان خوش بين مي شود. وقتي کودک مورد محبّت پدر و مادر قرار گرفت، متقابلاً به آنان علاقه مند مي گردد. او پدر و مادر را افرادي قدرشناس و خيرخواه و قابل اعتماد مي شناسد و به حرف آنان بهتر گوش مي دهد.اي دوست براي دوست جان بايد داد *** در راه محبّت امتحان بايد داد
تنها نبود شرط محبّت گفتن *** يک مرتبه هم عمل نشان بايد داد
درس معلم ار بود زمزمه محبّتي *** جمعه به مکتب آورد طفل گريزپاي را
6- مصونيّت از انحرافات؛
اظهار محبّت، کودک را از ابتلا به عقده ي نفساني و احساس کمبود حقارت مصون مي دارد. برعکس، کودکي که از محبّت هاي گرم پدر و مادر محروم بوده، يا نياز او درست اشباع نشده، در نفس خويش احساس محروميت مي کند. نسبت به پدر و مادر و ديگران که او را دوست ندارند عقده نفساني پيدا مي کند. چنين انساني به شدت در معرض هر گونه انحراف و فسادي خواهد بود.به عقيده ي بسياري از دانشمندان اکثر تندخويي ها، خشونت ها، لجبازي ها، زورگويي ها، بدبيني ها، اعتيادها، افسردگي ها، گوشه گيري ها، نااميدي ها و ناسازگاري هاي افراد، معلول عقده حقارتي است که در اثر محروميت از محبّت به وجود آمده است.
در اثر همين کمبود محبّت و احساس بي پناهي است که دختر جوان در مقابل چند جمله محبّت آميز يک جوان فريبکار خود را مي بازد و تسليم هوس بازي هاي او مي گردد.(5)
امام صادق(عليه السلام) فرمود: حضرت موسي(عليه السلام) از خداي متعال سؤال کرد: «افضل اعمال چيست؟ خداوند کريم فرمود: دوست داشتن فرزندان».(6)
در روايت نقل شده است که مردي خدمت رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) رسيد و عرض کرد: «تاکنون هيچ کودکي را نبوسيده ام». وقتي آن مرد بيرون رفت پيامبر(صلي الله عليه و آله و سلم) به اصحاب فرمود: « به نظر من اين مرد اهل دوزخ باشد».(7)
اميرالمؤمنين علي (عليه السلام) نيز در وصيت خود فرمود: « با کودکان مهرباني کن و احترام بزرگان را نگه دار».(8)
ابوهريره مي گويد: « رسول خدا(صلي الله عليه و آله و سلم) را ديدم که آب دهان حسن و حسين(عليه السلام) را مي مکيد چنانکه انسان ميوه را تناول مي نمايد».(9)
اظهار محبّت
کمتر پدر و مادري را پيدا مي کنيد که قلباً فرزند خود را دوست نداشته باشند؛ ولي کودک نيازمند محبّتي است که آثار آن را در رفتار پدر و مادر مشاهده کند.محبّت والدين از طريق نوازش ها، بوسه ها، در آغوش گرفتن ها، تبسّم ها و حتّي آهنگ محبّت آميز سخنان آنان ظاهر مي شود.
کودک دوست دارد با پدر و مادر سخن بگويد و اسرار دلش را با آنان در ميان بگذارد. او دوست دارد با آنان براي خريد به بازار برود، همراه آنان تفريح کند و در کنار آنان به ميهماني برود. همچنين دوست دارد به سخنانش خوب گوش دهند و پاسخگوي او باشند و حتي دوست دارد با پدر و مادرش بازي کند. کودک دوست دارد در خانه محترم باشد و در امور منزل مسؤوليتي را بر عهده بگيرد. محبّت قلبي پدر و مادر را از اين راه ها کشف کند.
محبّت خود را مشروط نکنيد
محبّت والدين به فرزندان يک امر طبيعي است. ممکن است والدين در بعضي کارها از فرزند خود ناراضي باشند ولي نمي توان محبّت پدر و مادر را ناديده گرفت؛ چون يک امر طبيعي است. به والدين توصيه مي گردد محبّت خود را وجه المعامله قرار ندهند؛ اين درست نيست که بعضي از والدين محبّت خود را وسيله نفوذ در فرزند قرار دهند، براي مثال به او نگوييد: اين کار را انجام بده تا تو را دوست داشته باشم يا اگر اين کار را بکني تو را دوست ندارم.اين کار چند عيب دارد که عبارتند از:
الف) به اصل طبيعي ضرورت محبّت پدر و مادر نسبت به فرزند، لطمه وارد مي سازد.(10)
ب) با چنين برنامه اي کودک عادت مي کند که کارها را براي جلب رضايت پدر و مادر و ديگر انسان ها انجام دهد، نه بر طبق وظيفه و براي جلب مصالح واقعي خود و ديگران.
ج) کودک را به تملّق گويي و نفاق و فريبکاري وادار مي سازد.
محبّت مانع تربيت نباشد
بعضي از والدين چون بيش از حد به فرزندان خود علاقه دارند؛ بدي هاي آنان را اصلاً درک نمي کنند و اگر احياناً عيبي در آنان ديدند يا ديگران متذکر آن شدند، از آن چشم پوشي مي کنند.مشاهده ي کودکان بي ادبي که بچه ها را اذيت مي کنند، مزاحم مردم مي شوند، در و ديوار را کثيف و خراب مي کنند، شيشه مي شکنند، فحش مي دهند و...؛ همگي نتيجه بي توجهي والدين است که آنان را نهي نمي کنند و يا با خنده اي احمقانه و دفاعي بيجا، آنان را به کارهاي خلاف تشويق مي کنند.
اين والدين نه تنها به فرزند خود خدمت نمي کنند؛ بلکه خيانت مي کنند و لذا در قيامت بدون مؤاخذه نخواهند بود. بهترين پدران و مادران کساني هستند که احساس عشق و محبّت به فرزند خويش را از امر مهم تربيت او جدا مي سازند.
امام باقر(عليه السلام) فرمود: «بدترين پدران کساني هستند که در احسان به فرزندان از حد تجاوز مي نمايند و بدترين فرزندان کساني هستند که با تقصير خود عاق پدر مي شوند.»(11)
حضرت علي(عليه السلام) فرمودند: « هر کس که سختي تأديب را تحمل کند بدي هايش کم خواهد شد».(12)
زيان هاي افراط در محبّت
محبّت مثل آب و غذا است که اگر به مقدار لازم و در وقت مناسب صرف شود، مفيد خواهد بود؛ لذا محبّت زياد نه تنها به نفع کودک نيست بلکه يک خيانت و اشتباه تربيتي محسوب مي شود.والدين بايد با توجه به مشکلات احتمالي آينده، فرزندان خود را طوري تربيت کنند که براي زندگي پرنشيب و فراز آينده آماده باشند و مراقب باشند تا فرزاندن، لوس و ناز پرورده بار نيايند.(13)
عواقب محبّت افراطي
1-کودک سلطه جو و پرتوقّع مي شود. چون والدين داراي محبّت افراطي، تسليم خواسته هاي فرزند خويش هستند؛ توقعات او توسعه پيدا مي کند. بنابراين کودک مي خواهد و دستور مي دهد و والدين براي اينکه عزيز و دلبند آنان آزرده نشود، خواسته هايش را برآورده مي سازند. چنين کودکي رفته رفته به صورت يک حاکم ديکتاتور در مي آيد. اين در حالي است که مردم نه چنين آدم لوسي را دوست دارند و نه خود را نسبت به برآوردن خواسته هايش ملزم مي دانند. در نتيجه اين کودک پرتوقع امروز، در مواجهه با زندگي بي جهت از مردم رنجيده مي شود و احساس حقارت مي کند.آدم هاي لوس و ناز پرورده در زندگي زناشويي نيز غالباً با شکست مواجه مي شوند. پسر لوس وقتي زن گرفت از همسر خود انتظار دارد که همانند مادر و حتي بيشتر، از او پذيرايي و پرستاري کند؛ در حالي که اکثر خانم ها حاضر نيستند در برابر فرماندهي هاي مستبدانه شوهر تسليم محض باشند. بدين جهت اختلافات داخلي شروع مي شود و زندگي را به تباهي مي کشاند.
يک دختر لوس و ناز پرورده نيز وقتي به خانه شوهر مي رود از همسر خود توقع دارد که همانند مادر و پدرش از او پذيرايي کند و به خواسته هايش توجه نمايد و بدون چون و چرا تسليم باشد؛ در صورتي که اغلب مردها اين رفتارها را دوست ندارند. از همين جا قهر و دعوا و کشمکش شروع مي شود و يا کار به طلاق مي کشد.
2- ناز پرورده ها غالباً روحي ضعيف و ناتوان و زود رنج دارند و اعتماد به نفس خود را از دست مي دهند.
3- آدم هاي لوس و ناز پرورده، غالباً خودپسند و از خود راضي هستند و عيوب خود را نمي بينند.
4- کودکاني که بيش از حد مورد نوازش پدر و مادر هستند به تدريج زورگويي را ياد مي گيرند.(14)
در پايان اين بحث راه هاي ابراز محبّت را بيان مي کنيم؛ از سه راه مي توان محبّت را به طرف مقابل، همسر يا فرزند ابراز کرد:
1- محبّت بصري؛
2- محبّت ابرازي؛
3- محبّت کلامي.
1- محبّت بصري
يکي از راه هاي القاي محبّت، محبّت چشمي است. چشم داراي امواج مثبت و منفي است. شما با نگاه خود مي توانيد پيام عشق و علاقه، محبّت، تنفر، اعتراض، سؤال، انتقاد و... را به شخص مورد نظر منتقل نماييد. آنچه در روايات آمده است که نگاه شما به والدين نگاه محبّت آميز باشد، دليل بر اين مطلب است که با چشم، مي توان محبّت را ابراز کرد.داني که دلبر با دلم چون کرد و من چون کردمش *** او از جفا خون کرد و من از ديده بيرون کردمش
2- محبّت ابزاري
دست دادن، خريدن هديه، بوسيدن، در آغوش کشيدن و بغل کردن، نمونه هايي از محبّت ابزاري است.3- محبّت کلامي
خوب حرف زدن، کلام زيبا گفتن و ساختن جملات با کلمات زيبا، يک نوع محبّت است. خداوند مي فرمايد: (قولوا للناس حسناً)(15)از ارتباط هاي سالمي که باعث ايجاد امنيّت دروني در کودکان و نوجوانان مي شود، ارتباط کلامي زيباست. گاهي يک کلمه زشت و تحقيرآميز، سيستم رواني فرزندان را به خطر مي اندازد و امنيت رواني را از آنها مي گيرد. توجه داشته باشيم که استفاده از کلمات تحقيرآميز ساختار شخصيت فرزندان را متزلزل مي نمايد.
يا رب، چه چشمه اي است محبّت که *** يک قطره خوردم و يک دريا گريستم!
يکي از نويسندگان مشهور در اين باره مي نويسد:
«محبوب بودن بالاترين خوشبختي در زندگي است».(16)
پي نوشت ها :
1-وسايل الشيعه، ج15، ص 201
2- همان
3-وسايل الشيعه
4- اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني، ج2، ص 193
5-اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني، ج2، ص 194
6- بحارالانوار، ج104، ص 92
7- همان، ج104، ص 99
8- همان، ج75، ص 136
9- همان، ج43، ص 284
10-اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني، ص 198
11-تاريخ يعقوبي، ج2، ص 320
12- غررالحکم، ح5091
13- اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني، ج2، ص 201
14-اسلام و تعليم و تربيت، ابراهيم اميني، ج2، ص 202
15- بقره: 83
16- ويکتور هوگو
رفيعي محمدي، علي محمد (1392)، بيست اصل در تربيت: اصول برقراري ارتباط با کودکان و نوجوانان، قم، انتشارات رسول اعظم (ص)، چاپ دهم
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}