هرزه نگاري اينترنتي در ايران و نقش خانواده در کنترل آن
دکتر يونس نوربخش (1)
محمد مهدي مولايي (2)
چکيده:
آمار و ارقام نشان مي دهد صنعت هرزه نگاري بخش چشمگيري از دنياي اينترنت را به خود اختصاص داده و اغلب کاربران اينترنتي هر يک به شکلي با آن مواجه شده اند. در ايران در نتايج اغلب تحقيقات و پژوهش ها درباره ي رفتار کاربران اينترنتي، به طور معمول کمتر نشاني از مصرف هرزه نگاري ديده مي شود. اما مشاهدات غير رسمي و مهم تر از آن گزارش هاي نتايج جست و جوي کاربران ايراني در سايت هاي موتور جست و جو، بيانگر مصرف زياد و تاحدي غير متعارف هرزه نگاري اينترنتي در ايران است. اصلي ترين مشتريان اين وب سايت ها و محصولات اينترنتي، نوجوانان هستند که در کنار کودکان بيشتر از ديگر رده هاي سني در معرض آسيب هاي هرزه نگاري قرار دارند.براي مقابله با هرزه نگاري در ايران، از مدت ها پيش سياست فيلترينگ به شکل گسترده و گاه افراطي پيگيري شده است. سياست برخورد با گردانندگان سايت هاي هرزه نگاري ايراني نيز به تازگي از سوي مراجع قضايي و امنيتي دنبال مي شود. اما از آنجا که اغلب سايت هاي هرزه نگاري مالکيتي غير ايراني دارند و از سويي براي مقابله با فيلترينگ اينترنتي، ابزارهاي فيلترشکن فراواني وجود دارد، اين گونه سايت ها نتوانسته با مصرف غير متعارف پورنوگرافي در ايران به اندازه ي کافي مقابله کند. در اين شرايط به نظر مي رسد سلامت اخلاقي و جسماني تعدادي از کودکان و نوجوانان جامعه تحت تأثير استفاده از محصولات هرزه نگارانه ي اينترنتي در معرض خطر باشد. استفاده از هرزه نگاري در ميان کودکان و نوجوانان در حالي اتفاق مي افتد که اغلب والدين آنها به دليل آشنا نبودن با قابليت هاي اينترنت و فناوري هاي جديد ارتباطي، اطلاعي از رفتارهاي آنلاين فرزندانشان ندارند.
گسترش و تقويت سواد رسانه اي شهروندان با تأکيد بر سواد ديجيتالي يا سواد سايبر براي استفاده از فضاي مجازي، راه حلي است که مي تواند مؤثرتر از فيلترينگ باشد. سواد رسانه اي، عبارت است از توانايي بخشيدن به مخاطبان براي استفاده ي آگاهانه و فعالانه از رسانه ها. در مفهوم جديدتر، سواد ديجيتالي يا سواد سايبر عبارت است از آگاه کردن کاربران در مواجهه با دنياي مجازي تا بتوانند قدرت کنترل استفاده از اين محيط جديد را به دست بياورند. از اين رو اقدامات آموزشي و اطلاع رسانانه براي گسترش سواد ديجيتالي در بين اعضاي خانواده به ويژه والدين که آشنايي کمتري با اين محيط دارند، بايد در دستور کار نهادهاي دولتي و غير دولتي مرتبط قرار گيرد.
واژه هاي کليدي:
آسيب هاي اينترنتي، هرزه نگاري اينترنتي، سواد ديجيتالي، سواد رسانه اي.مقدمه و طرح مسئله
چند دهه است که هرزه نگاري در برخي کشورها به صنعت رسمي و قانوني پردرآمد تبديل شده است. اما گردش مالي اين صنعت در سال 2007، 13 ميليون دلار تخمين زده مي شد ( ريچارد، 2007 )، اما در سال 2009 اين رقم فقط درآمد فيلم هاي هرزه نگارانه ي توليد شده در آمريکا را شامل مي شد ( هريس، 2009 ). آمارها نشان مي دهد در هر ثانيه سه هزار دلار در صنعت هرزه نگاري تلف مي شود و در همين زمان 28 هزار کاربر اينترنتي در حال استفاده از محتواي هرزه نگارانه هستند ( روپلاتو، 2009 ). هرزه نگاري اينترنتي پس از هرزه نگاري ويدئويي دومين بخش پردرآمد اين صنعت است وچهار ميليون وب سايت ( 12 درصد از کل اينترنت ) و 420 ميليون صفحه ي اينترنتي را شامل مي شود ( همان ). علاوه بر اين بخشي از محتواهاي هرزه نگارانه به صورت آماتوري توليد و ارائه مي شود وجنبه ي غيراقتصادي، آن را خارج از آمارهاي رسمي قرار مي دهد. به اين ترتيب هرزه نگاري به يکي از پردرآمدترين و قدرتمندترين صنعت ها در دنيا تبديل شده و بنگاه هاي اقتصادي زيادي در اين عرصه فعاليت مي کنند. اين توان اقتصادي، مقابله با جريان گسترش هرزه نگاري را با دشواري هايي مواجه کرده است.شايد تصور شود اين آمار و ارقام سرسام آور تنها مربوط به جوامع غربي است و در جامعه ي ما که هرزه نگاري به عنوان عملي غير قانوني تعريف شده، مصرف محتواي هرزه نگارانه امري جدي محسوب نمي شود. نتيجه ي اغلب تحقيق ها و پژوهش هاي حوزه ي اينترنت در ايران نيز چنين تصوري را تقويت مي کند. درباره ي استفاده از اينترنت در ايران پژوهش هاي زيادي انجام گرفته است، اما در نتايج اغلب اين پايان نامه ها، مقاله ها و طرح هاي پژوهشي، اثري از مصرف هرزه نگاري اينترنتي توسط کاربران ديده نمي شود. نتايج بيشتر اين پزوهش ها نشان مي دهند که مصرف محتواي هرزه نگارانه ي اينترنتي جايي در ميان کاربران ايراني ندارد. اين در حالي است که آمارهاي مربوط به نتايج جست و جوهاي اينترنتي کاربران ايراني که از جانب موتورهاي جست و جو ارائه مي شود و شواهد ديگر که به برخي از آنها اشاره خواهد شد، حکايت از مسئله ي ديگري دارد.
از جمله دلايلي که موجب نتايج متفاوت پژوهش هاي حوزه ي علوم اجتماعي و علوم ارتباطات درباره ي اينترنت در ايران با واقعيت هاي اجتماعي شده، اتخاذ رويکرد غلط روش شناسانه در اين پژوهش هاست. در اغلب اين کارها از روش هاي کمّي و پيمايش هاي وابسته به پرسشنامه استفاده مي شود. به عبارت ديگر، از گروهي از کاربران اينترنتي از طريق پرسش هاي از پيش تعيين شده درباره ي فعاليت هايشان در اينترنت سؤال مي شود. در اين پرسشنامه ها يا در بين سؤال هاي طراحي شده، جايي براي مصرف هرزه نگاري در نظر گرفته نشده يا اگر چنين سؤالي مطرح شده باشد، اغلب کاربران به دليل قبح اخلاقي استفاده از اين نوع محتوا و احساس شرمساري از پاسخ صادقانه به آن خودداري مي کنند.
اين ايرادات، از جمله نواقص پژوهش هاي کمّي و پيمايشي محسوب مي شود. براي پژوهش هاي پيمايشي عيب هاي زيادي برشمرده شده است. سوگيري تحقيق در نتيجه ي اشکالات مربوط به پرسش ها و پاسخ هاي نادرست پرسش شوندگان از جمله ي اين نواقص است ( دي. ويمر، 1384: 267 ). تحقيقات پيمايشي با مشکل تصنعي بودن مواجه اند و با آنها نمي توان عمل اجتماعي را سنجيد؛ آنها تنها مي توانند سرگذشتي را که افراد از عمل خود گزارش مي کنند، جمع آوري کنند ( ببي، 1384: 570 ). اين گزارش شخصي ممکن است به دور از واقعيت باشد و اعتبار تحقيق را با ضعف جدي مواجه کند. تحقيق پيمايشي به طور معمول با متن زندگي سروکار ندارد. با اين گونه تحقيقات به ندرت مي توان تمام موقعيت زندگي پاسخگويان را جست وجو کرد ( همان: 569 ). پس نبايد توقع داشت به ويژه درباره ي مسئله اي که در جامعه از منظر قانوني، ديني و عرفي مذموم شمرده مي شود، پاسخ گويان در برابر پرسشنامه هاي سطحي پاسخي صادقانه ارائه دهند. راه حل رسيدن به توصيف و تحليلي نزديک به واقعيت از ميزان و نحوه ي مصرف محتواي هرزه نگارانه در ميان کاربران اينترنتي، راه حل کنار گذاشتن رويکرد پوزيتيويستي و استفاده از روش هاي کيفي است. تحقيق کيفي، مبتني بر تنوع رويکردها و روش هاست و تکثر موجود در زندگي روزمره ي افراد را مورد توجه قرار مي دهد ( فليک، 1387: 16 ).
از آنجا که در نتايج اغلب پژوهش هاي انجام گرفته در زمينه ي استفاده از اينترنت در ايران به مسئله ي مصرف هرزه نگاري به طور جدي پرداخته نشده، اين موضوع تا کنون به عنوان يک مسئله ي اجتماعي مورد توجه قرار نگرفته و مورد غفلت واقع شده است. غفلت از اين مسئله ي مهم اجتماعي، پيامدهاي نگران کننده اي را در عرصه هاي مختلف اجتماعي به دنبال داشته است و بايد مورد تجديد نظر قرار گيرد.
مسئله ي اجتماعي: مصرف غير متعارف هرزه نگاري
گوگل، بزرگ ترين موتور جست و جوي دنياي اينترنت، سرويسي دارد با عنوان « گوگل ساجست ». (3) اين سرويس هنگام جست وجو و با وارد کردن اولين حرف از يک کلمه، بر اساس بيشترين جست وجوهاي انجام گرفته، کلمات احتمالي مورد نظر کاربر را پيشنهاد مي کند. کافي است تک حرف هاي فارسي را به عنوان اولين حرف يک کلمه در گوگل وارد کنيم تا ببينيم براي مثال بيشترين کلماتي که با حرف « د »، « ک » يا « س » به فارسي جست وجو شده اند، چه کلماتي هستند. براي پي بردن به ترکيب کلمات بيشتر جست و جو شده به زبان فارسي، 32 حرف الفبا به صورت تک حرف در موتور جست وجوي گوگل وارد شده و پيشنهادهاي گوگل براي هر حرف يادداشت شد. با توجه به مشترک بودن الفباي فارسي و عربي، پس از جدا کردن کلمات عربي، در نهايت 135 کلمه ي فارسي باقي ماند. (4) از اين تعداد، 52 مورد کلماتي بودند که اغلب براي يافتن محتواي هرزه نگارانه استفاده مي شوند. به عبارتي بيش از يک سوم کلماتي که به فارسي بيشترين جست وجوي اينترنتي در مورد آنها صورت گرفته، کلمات هرزه نگارانه محسوب مي شوند که رقم چشمگيري محسوب مي شود. اين نتايج در حالي به دست آمده که کلماتي که براي يافتن محتواي هرزه نگارانه به کار مي روند، اغلب در ايران فيلتر هستند و در حالت عادي و بدون استفاده از فيلترشکن امکان جست و جوي آنها وجود ندارد. همچنين چند سال پيش آماري اعلام شد که در جست وجوي کلمه ي سکس به زبان انگليسي (sex) ايران در بين ده کشور اول دنيا قرار داشت ( روپلاتو، 2009 ). اهميت مسئله از آنجا بيشتر مي شود که بنابر آمارهاي « گوگل ترندز » (5)، جست و جوي اينترنتي کلمه ي سکس و کلمات مشابه در شهرهاي کوچک ايران با محدوديت هاي ارتباطي و اجتماعي، بيشتر از شهرهاي بزرگ مثل تهران است. (6) در نتيجه به نظر مي رسد مصرف محتواي هرزه نگارانه در فضاي مجازي مسئله اي در ابعاد ملي است.علاوه بر آمار موتورهاي جست وجو، گزارشي که چندي پيش در زمينه ي طرح مقابله با سايت هاي هرزه نگارانه ي فارسي منتشر شد نيز نکات زيادي دارد. در گزارشي طرح گرداب آمده بود يکي از سايت هاي هرزه نگارانه ي ايراني با وجود فيلتر بودن در ايران روزانه 25 هزار نفر آي.پي بازديد داشته است. در اين گزارش آمده بود اين شبکه حدود 300 هزار عضو داشته و کليپ هاي منتشر شده در آن حدود سه و نيم ميليون بار دانلود شده اند. (7) مشاهده ي اين آمار وارقام و مقايسه ي آن با ميزان بازديد و تعداد اعضاي ديگر سايت هاي فارسي، نشانه ي نگران کننده ي ديگري مبني بر مراجعه ي چشمگير کاربران ايراني به سايت هاي هرزه نگارانه است.
به اين ترتيب به نظر مي رسد برخلاف ديدگاهي که اين مسئله را نگران کننده نمي داند ( دوران، 1386: 185 )، مصرف محتواي هرزه نگارانه ي اينترنتي در ايران فراتر از هراس اخلاقي (8) است. در همه ي کشورها اين نوع محتوا استفاده مي شود، ولي به نظر مي رسد در ايران با توجه به بستر خاص فرهنگي جامعه ي اسلامي – ايراني، اين مقدار، غير متعارف بوده و يک مسئله ي اجتماعي جدي است. پس بنابر ديدگاهي واقع بينانه اگر چه نمي توان به طور کامل از اين مسئله جلوگيري کرد، دست کم مي توان به وسيله ي روش هاي فرهنگي – تربيتي آن را کنترل کرد ( خاني جزني، 1385: 183 ).
لوزيک (1383: 23) چهار ويژگي را در تعريف مسئله ي اجتماعي ذکر مي کند، نخست اينکه از ديد او، زماني از مسئله ي اجتماعي ياد مي کنيم که براساس ادراک عمومي تصور شود آن مسئله اشتباه است. پس مسئله ي اجتماعي بر شرايط منفي اشاره دارد، ويژگي دوم، دشوار و جدي بودن مسئله ي اجتماعي است.مسئله ي اجتماعي بايد دربرگيرنده و آسيب زننده به تعداد زيادي از افراد جامعه باشد و مشکل تعداد اندکي از افراد محسوب نشود؛ سومين نکته اينکه مسئله ي اجتماعي به شرايطي گفته مي شود که امکان تغيير براي آن متصور است. در نهايت مسئله ي اجتماعي به شرايطي گفته مي شود که معتقد باشيم بايد آن را تغيير داد. به نظر مي رسد مصرف غيرمتعارف هرزه نگاري در ايران اين چهار ويژگي را دارد و بايد به عنوان يک مسئله ي اجتماعي مورد توجه قرار گيرد.
تهديدها و آسيب هاي فضاي مجازي
فضاي مجازي، همچون ديگر فناوري هاي پيشين در کنار همه ي فرصت هايي که در اختيار بشر قرار داده، با تهديدها و آسيب هايي نيز همراه است. شناخت صحيح و اقدامات و پيشگيري هاي لازم، کنترل اين آسيب ها را ممکن مي کند. با تبديل شدن اينترنت به عنوان جزيي از زندگي روزمره، راه براي ورود جنبه هاي تاريک اين tkh, vd جديد به زندگي نيز باز شده است. به عبارتي هر فردي که در خانه، محل کار يا محل تحصيل از اينترنت استفاده مي کند، بايد آگاه باشد که در معرض انواع جرايم و انحرافاتي قرار دارد که فضاي مجازي را آلوده کرده اند، همچنين سودجويان و شياداني نيز در فضاي مجازي وجود دارند که در صورت رعايت نکردن احتياط هاي لازم، ممکن است امنيت کاربران را با خطر مواجه کنند ( بوسيچ، 2006 ). اين خاصيت دو گانه ي فضاي مجازي علوم اجتماعي را نيز در مطالعه ي اين محيط جديد دچار چالش کرده است. فضاي مجازي از سويي دسترس پذيري و حس اطمينان را تقويت مي کند و از سوي ديگر، فرصت هاي جديدي براي فريبکاري و بازنمايي هاي غلط ايجاد مي کند ( ان. جوينسون، 2005 ). از اين رو در مطالعات حوزه ي فضاي مجاز، بايد هر دو جنبه را مد نظر قرار داد و از هيچ کدام غافل نشد.اين خصوصيت فضاي مجازي که فرصت ها و تهديدهاي جديدي را همزمان فراهم مي کند، موجب شده جامعه ي جهاني و حتي برنامه ريزان اين فناوري به مسئله ي اخلاق توجه کنند. گرايش به تدوين اصول اخلاقي در سطوح مختلف در کنار تدوين قوانين بازدارنده براي جلوگيري از آسيب هاي فضاي مجازي، از جمله پيامدهاي اين توجه است ( خاني جزني، 1385: 146 ). در اينترنت مشکلات و مسائل اخلاقي جديدي ايجاد شده که پيش از اين وجود نداشته و نيازمند رسيدگي است. دسترسي آسان به محتواي هرزه نگارانه را مي توان از اين نوع دانست، از اين رو پديده ي هرزه نگاري به مسئله ي اخلاق فناوري اطلاعات نيز مرتبط مي شود. از سويي اينترنت تنها رسانه ي جديد براي برقراري شکل هاي جديدي از ارتباط نيست، بلکه فضايي است که انسان ها در عصر حاضر در آن زندگي مي کنند. از اين رو رابطه ي اينترنت و مسائل و آسيب هاي اجتماعي از چند منظر متفاوت مورد توجه قرار مي گيرد ( کوثري، 1387 ):
1- اينترنت به عنوان ابزاري براي آسيب رساندن؛ 2- اينترنت به عنوان فراهم آورنده ي محتواي آسيب زا؛ 3- اينترنت به عنوان عمل آسيب زا. سرقت اطلاعات، استفاده ي اختلاس آميز از اطلاعات، توليد و انتشار ويروس ها و کرم هاي اينترنتي، هک، انتشار مطالبي که نفرت را گسترش مي دهد، انتشار و سوء استفاده از تصاوير زنان و کودکان، قماربازي اينترنتي، فعاليت هاي خرابکارانه ي تروريستي و امنيتي، برخي از انواع آسيب هاي موجود در محيط اينترنت هستند ( عبداللهيان، 1384: 146 ) و در اين دسته بندي سه گانه قرار مي گيرند. هرزه نگاري اينترنتي از نوع دوم مسائل اجتماعي فضاي مجازي است، چرا که شبکه ي جهاني اينترنت به عنوان فراهم آورنده ي محتواي هرزه نگارانه عمل کرده و مي کند.
هرزه نگاري از دوران باستان تا فضاي مجازي
درباره ي تعريف هرزه نگاري، اجماعي جهاني وجود ندارد و در بسترهاي مختلف ممکن است محتواهاي مشابه هرزه نگارانه يا غير هرزه نگارانه تصور شوند. با وجود اين مي توان تعريفي نسبي براي هرزه نگاري ارائه داد و آن را اين گونه مشخص کرد: هرگونه محتواي صوتي، متني يا بصري که رفتار يا حرکت جنسي را نمايش دهد يا اندام هاي تناسلي انسان را به نمايش بگذارد ( تورنبرگ، 2001: 21 ). لغت نامه ي آکسفورد هرزه نگاري را کتاب ها، نشريات و فيلم ها و... مي داند که بدون داشتن ارزش هنري، صرفاً به شرح يا نمايش اعمال جنسي يا افراد برهنه به گونه اي مي پردازند که موجب تحريک جنسي شوند.(9)واژه ي پورنوگرافي (10) که در فارسي به هرزه نگاري ترجمه شده، از کلمه اي يوناني (11) گرفته شده و معناي اوليه ي آن نوشتن درباره ي روسپي هاست. (12) قدمت اين واژه نشان از سابقه ي طولاني اين مسئله ي اجتماعي دارد که از قرن ها پيش به اشکال مختلف وجود داشته است. اگر در دوران باستان محتواي هرزه نگارانه در قالب متون، نقاشي ها و مجسمه ها ديده مي شد و در دسترس افراد خاصي قرار داشت، در دوران مدرن با گسترش شکل هاي مختلف رسانه اي صورت هاي عرضه ي هرزه نگاري نيز گسترش پيدا کرده است. کتاب، مجله، کارت پستال، عکس، فيلم، انيميشن، صدا، ويدئو، بازي رايانه اي و غيره، از جمله رسانه هايي هستند که در قرن گذشته عرصه اي براي گسترش پورنوگرافي بوده اند.
موج گسترش هرزه نگاري در غرب در دهه هاي 60 و 70 اتفاق افتاد و با اعتراض هاي فراواني همراه بود که هنوز ادامه دارد. از اعتراضات نهادهاي مذهبي که رويکردي الهياتي و اخلاق گرايانه به اين پديده دارند تا کانون هاي طرفدار خانواده که هرزه نگاري را تهديدي براي بنيان خانواده محسوب مي کنند تا جنبش هاي طرفدار حقوق زنان که بر تحقير زنان در اين صنعت تأکيد دارند، دامنه ي گسترده اي از مخالفان هرزه نگاري را تشکيل مي دهند. در ميان اين گروه هاي معترض سردمدار مبارزه با هرزه نگاري در دهه هاي اخير جنبش هاي فمنيستي راديکال بوده اند. با گسترش هرزه نگاري اينترنتي، اعتراض هاي فمنيست ها به عرضه ي فضاي مجازي هم کشيده شده و کمپين هاي اينترنتي و وب سايت هاي ضدهرزه نگاري زيادي از جانب آنها راه اندازي شده است.
به اعتقاد فمنيست هاي راديکال، در پورنوگرافي زنان به « آبژه ي جنسي » تقليل داده مي شوند و در خدمت لذت جويي مردانه قرار مي گيرند. در اين ديدگاه هرزه نگاري به شهواني کردن قدرت و خشونت و ساخت شکلهايي از فعاليت جنسي مردانه منجر مي شود و به نوعي بيان فرهنگي نفرت عليه زنان است ( ون زونن، 1383: 174 ). به اين ترتيب اين بازنمايي هرزه نگارانه از زنان، مردان را ترغيب مي کند که با زنان همچون آبژه هاي جنسي برخورد کنند و اعمال سلطه ي مردانه بازتوليد مي شود. به نظر فمنيست هاي راديکال، هرزه نگاري خشونت عليه زنان را گسترش مي دهد و مشروع مي کند و اين تفکر را در قالب شعاري خلاصه کرده اند: « هرزه نگاري نظريه است و تجاوز جنسي عمل آن » ( همان: 176 ). نتايج پژوهش ها در زمينه ي آثار هرزه نگاري در جامعه متناقص است، در نتيجه با وجود طرح ديدگاه هاي مخالفت جويانه ي اين نگاه ها نتوانسته در جامعه ي غربي به صورت ديدگاه مسلط بر جامعه تبديل شود. وجود اين گونه مخالفت ها، در برخي کشورها هرزه نگاري در شرايطي خاص به عنوان صنعتي رسمي شناخته مي شود و توليد و عرضه ي محصولات هرزه نگارانه در چارچوب قانون تعريف شده است. اما در همين کشورها هم صنعت هرزه نگاري در شرايطي محدود فعاليت مي کند. هرزه نگاري کودکان که با آزار جنسي کودکان همراه است، در همه ي کشورها عملي غير قانوني است و با آن مبارزه مي شود. از سوي ديگر، دسترسي به محتواي هرزه نگارانه نيز، عملي مختص بزرگسالان شمرده مي شود. به منظور دور ماندن و عدم دسترسي کودکان و نوجوانان زير سن قانوني به محتواي هرزه نگارانه در همه ي کشورها محدوديت هاي جدي اعمال مي شود.
در سال هاي اخير رسانه هاي به وجود آمده ي ناشي از انقلاب فناوري هاي اطلاعاتي و ارتباطاتي و در رأس آنها اينترنت، جديدترين عرصه براي گسترش محتواي هرزه نگارانه شده اند که امکان هاي جديدي را براي دسترسي به اين نوع محتوا فراهم کرده اند. از قرن ها پيش پورنوگرافي به عنوان ابزاري براي ارضاي کنجکاوي هاي جنسي در قالب محصولات رسانه اي وجود داشت، اما دسترسي به آن هيچ گاه به اندازه عصر حاضر ساده نبود. پس از وضع قوانين سهل گيرانه در آمريکا در زمينه ي عرضه ي محتواي جنسي که در دهه هاي 60 و 70 ميلادي اتفاق افتاد و موجب گسترش هرزه نگاري شد، مي توان گفت هم اکنون اينترنت هم با فراهم آوردن و در دسترس قرار دادن مجموعه ي عظيمي از تصاوير، ويدئوها و ديگر اشکال رسانه اي هرزه نگارانه، انقلاب جنسي ديگري را به وجود آورده است ( واترز، 1386: 130 ).
برخي ويژگي هاي شبکه ي جهاني اينترنت از جمله امکان گمنام ماندن کاربران و سهولت دسترسي به اطلاعات سبب شده مصرف هرزه نگاري در اينترنت به شکل چشمگيري بيشتر از ديگر شکل هاي رسانه اي باشد. اگر تا پيش از اين افراد براي تهيه ي محتواي هرزه نگارانه در قالب مجله، کتاب يا فيلم ناگزير از مراجعه به فروشگاه هاي رسمي ( در کشورهايي که عرضه ي محتواي هرزه نگارانه قانوني است ) يا زيرزميني ( در کشورهايي مثل ايران که عرضه ي محتواي هرزه نگارانه به هر شکلي غير قانوني است ) بودند، حال مي توانند در منزل يا محل کارشان به سادگي و تنها از طريق دسترسي به شبکه ي جهاني اينترنت و بدون ديده شدن و شناخته شدن توسط ديگران به اين نوع محتواها دسترسي داشته باشند. به عبارتي اينترنت نه تنها شرمساري ناشي از ديده شدن از سوي ديگران هنگام خريد فيلم يا مجله را از بين برده، بلکه زحمت ترک خانه را نيز پشت سرگذاشته و حجم گسترده اي از اين نوع محتوا را در اختيار کاربران قرار مي دهد ( همان: 132 ). شبکه ي جهاني اينترنت هرزه نگاري را هم همچون برخي ديگر از خدمات و سرويس ها به خانه آورده است.
هرزه نگاري کودکان به عنوان انحراف اجتماعي
انحراف اجتماعي را شيوه ي رفتار برخلاف وفاق و هنجارهاي جامعه دانسته اند. اين هنجارها در جوامع مختلف، متفاوت است، پس مي توان گفت انحراف اجتماعي در ارتباط با زمان، مکان، فرهنگ ها، ايدئولوژي ها و گروه هاي اجتماعي متفاوت نسبي است ( احمدي، 1387: 4 ). اين نسبي بودن موجب مي شود انحراف اجتماعي در ارتباط با قدرت تعريف شود. صاحبان قدرت در هر جامعه نقش تعيين کننده اي در تعريف مصاديق انحراف دارند، هر چند در انحراف دانستن برخي رفتارها در اغلب جوامع اتفاق نظر وجود دارد. براي انحرافات از جنبه هاي گوناگون تقسيم بندي هايي ارائه شده است. انحراف ممکن است آگاهانه يا ناآگاهانه يا مثبت يا منفي باشد. همچنين در تقسيم بندي ريشه هاي انحرافات علل جسماني، روحي، عصبي و علل جامعوي ذکر شده است ( شيخاوندي، 1379: 39-41 ). بنابر تقسيم بندي ديگري، انحراف مي تواند از نوع نخستين و دومين يا فردي يا گروهي باشد ( ستوده، 1386: 36-37 ).در زمينه ي توليد و مصرف هرزه نگاري همان طور که گفته شد، در کشورهاي مختلف قوانين متفاوتي وجود دارد. در اغلب کشورها هرزه نگاري پديده اي غير اخلاقي محسوب مي شود، ولي در برخي کشورها توليد و توزيع آن جرم نيست و بعضي آن را انحراف اجتماعي نيز نمي دانند. اما در مورد هرزه نگاري کودکان و نوجوانان – چه به شکل استفاده از کودکان در محصولات هرزه نگارانه که با استثمار جنسي آنها همراه است و چه مصرف هرزه نگاري بزرگسالان از جانب کودکان – در کشورهاي مختلف اتفاق نظر وجود دارد و همه آن را نوعي انحراف اجتماعي و عمل مجرمانه مي دانند. به عبارتي هر چند درباره ي ممنوع يا غير ممنوع بودن هرزه نگاري در کشورهاي مختلف قوانين و ديدگاه هاي متفاوتي وجود دارد، ولي قوانين همه ي کشورها در لزوم مصون ماندن کودکان و نوجوانان از اين نوع محتوا مشترک هستند. با توجه به گسترش اين نوع هرزه نگاري و کاهش سن مصرف در دنيا، در برخي کشورها سختگيرانه ترين قوانين براي مقابله با هرزه نگاري کودکان اتخاذ مي شود. اتحاديه ي اروپا چندي پيش پرداخت با کارت هاي اعتباري براي خريد فيلم هاي هرزه نگارانه ي کودکان را ممنوع اعلام کرد. (13) دولت آلمان نيز علاوه بر آنکه شرکت هاي عرضه کننده ي خدمات اينترنتي در آلمان را ملزم به قطع ارتباط کاربران با سايت هاي مروج هرزه نگاري کودکان کرده (14)، با هک کردن سايت هاي با محتواي پورنوگرافي کودکان نيز موافقت کرده است. (15)
گرايش کودکان و نوجوانان به مصرف هرزه نگاري را مي توان از نوع انحراف منفي دانست که ممکن است به صورت آگاهانه يا ناآگاهانه باشد. همچنين ريشه ي گرايش به اين انحراف مي تواند از هر سه نوع باشد و علل جسماني يا روحي يا اجتماعي داشته باشد. مصرف هرزه نگاري انحرافي فردي است که مي تواند از نوع نخستين يا دومين باشد، يعني فرد مصرف کننده خود را منحرف بداند يا نداند.
کودکان و نوجوانان در اينترنت
خطرها و آسيب هاي اينترنت که همه ي کاربران در معرض آن قرار دارند، براي کودکان و نوجوانان خطري مضاعف محسوب مي شود، چرا که شرايط سني، امکان مواجهه ي درست با اين خطر را براي آن مشکل تر مي کند. قرار گرفتن در معرض محتواي هرزه نگارانه، تنها يکي از اين خطرهايي است که فقط با آگاهي و هدايت والدين مي توان آن را کنترل کرد. آموزش کودکان و نوجوانان، نظارت بر فعاليت هاي اينترنتي آنها، استفاده از نرم افزارهاي فيلترينگ خانگي، از جمله مهمترين راهکارهايي است که والدين مي توانند براي مصون ماندن فرزندانشان به کار گيرند ( سيمن، 2004: 57 ).بولن و هاره (2000) خطرهايي را که کودکان و نوجوانان را در اينترنت تهديد مي کنند، به پنج دسته تقسيم کرده اند:
1- ماهيت سانسور نشده ي اينترنت و مشکلات نوجوانان در ارزيابي دقيق اطلاعاتي که با آن مواجه مي شوند؛
2-خطرهاي بالقوه ي ناشي از افشاي جزييات شخصي يا ترتيب ملاقات هاي شخصي با افرادي که به صورت آن لاين ملاقات کرده اند؛
3-تأثيرات منفي مواجهه با هرزه نگاري ناخواسته؛
4-وقوع و تأثيرات تحريکات جنسي؛
5-تأثيرات مواجهه با سايت ها يا منابع آزاردهنده و تهديد کننده
مواجهه با محتواهاي مخرب که هرزه نگاري تنها يکي از صورت هاي آن است، گاه به صورت ناخواسته صورت مي گيرد و همين مسئله در صورت کنترل نشدن ممکن است پيامدهاي پرهزينه اي به دنبال داشته باشد. براي مثال نتايج پژوهشي در استراليا نشان داد 50 درصد نوجوانان 11 تا 17 ساله در اينترنت با محتواهاي زشت و منزجر کننده مواجه شده اند ( سيمن، 2004: 40 ). در هلند نيز 50 درصد کودکان در استفاده از اينترنت با موارد ناراحت کننده، ناخوشايند و اضطراب آور روبه رو شده اند ( کارن، 1385 ). اين مواجهه هميشه ناخواسته نيست، به ويژه در نوجوانان گاه از سر کنجکاوي شکل مي گيرد. برخي ديدگاه هاي روان شناسانه دلايل گرايش نوجوانان به سکس مجازي را نوعي ماجراجويي مي دانند که ترشح برخي هورمون ها را افزايش مي دهد و راهي براي جدا شدن از والدين و نگراني، خشم و عصيان است ( سولر، 2005 ). از اين نگاه گرايش به محتواي هرزه نگارانه ي مجازي به معناي گسترش يک هويت بالغ است. براي مثال در استراليا نتايج همان پژوهش نشان داد 38 درصد پسران و 2 درصد دختران نوجوان در اينترنت سايت هاي « سکسي » را جست و جو کرده اند ( سيمن، 2004: 40 ). در هر صورت ميانگين سني اولين مواجهه با محتواي هرزه نگارانه در اينترنت به يازده سال رسيده است ( روپلاتو، 2009 ) که از مسئله اي جدي با ابعاد جهاني خبر مي دهد.
به اعتقاد مارک لاسر (2002) کودکان بيشتر از بزرگسالان در معرض خطرهاي ناشي از هرزه نگاري اينترنت قرار دارند، چرا که ممکن است به واسطه ي ديدن اين مطالب و تصاوير، رفتار سکسي منحط از خود نشان دهند يا توسط مفسدان اينترنتي اغفال شوند. همچنين اين ديدگاه مطرح شده که مشاهده ي رفتار جنسي منحط در دوران کودکي ممکن است سليقه هاي جنسي نامناسب را در کودک شکل دهد و در بزرگسالي به شکل انحرافات جنسي ظاهر شود. اين تهديدها لزوم توجه به مراقبت از کودکان و نوجوانان در استفاده از اينترنت را نشان مي دهد.
مقابله با هرزه نگاري در ايران
سياست فيلترينگ، نخستين اقدام مقابله اي براي جلوگيري از مصرف محتواي هرزه نگارانه در ايران بود. در نخستين مصوبه ي قانوني درباره ي اينترنت که در سال 1381 در شوراي عالي انقلاب فرهنگي و با عنوان « مقررات و ضوابط شبکه هاي اطلاع رساني رايانه اي » (16) تصويب شد، ارائه دهندگان اينترنت موظف شدند « سيستم پالايش ( فيلترينگ ) مناسبي به منظور ممانعت از دسترسي به پايگاه هاي ممنوع اخلاقي و سياسي » را فراهم آورند. اين سياست در سالهاي بعد با جديد تمام پيگيري شد، به طوري که زماني مدير کل مديريت و پشتيباني فني شبکه ي شرکت فناوري اطلاعات، از فيلترينگ بيش از 10 ميليون سايت اينترنتي توسط مراجع ذي صلاح خبر داد. به گفته ي اين مقام مسئول، بيش از 90 درصد سايت هاي فيلتر شده، غير اخلاقي بوده اند. (17)در حال حاضر ايران از جمله کشورهايي است که بيشترين و گسترده ترين ميزان فيلترينگ اينترنتي را انجام مي دهد و اين محدوديت در مورد محتواهاي سياسي، اجتماعي، مخرب و ابزارهاي اينترنتي اعمال مي شود ( ديبرت، 2008: 292 ). اين فيلترينگ گاه به شکل افراطي دنبال شده، چنانکه دسترسي به برخي پايگاه هاي اينترنتي مفيد وعلمي را نيز غير ممکن کرده است. (18) به نظر مي رسد، حتي اين فيلترينگ گسترده هم آنچنان که بايد براي مقابله با محتواي هرزه نگارانه کارساز نبوده، چرا که به همين ميزان استفاده از ابزارهاي فيلترشکن براي دور زدن اين ميزان فيلترينگ در ايران رواج دارد.
در قانون جرايم رايانه اي که در سال 1387 در مجلس شوراي اسلامي تصويب شد و پس از آن مورد تأييد شوراي نگهبان قرار گرفت نيز به منظور مقابله با محتواي مستهجن در فضاهاي رايانه اي مجازات هايي در نظر گرفته شده است. فصل چهارم از بخش اول قانون جرايم رايانه اي به جرايم عليه عفت و اخلاق عمومي پرداخته است. در ماده ي چهاردهم اين قانون آمده است: « هر کس به وسيله ي سيستم هاي رايانه اي يا مخابراتي يا حامل هاي داده محتويات مستهجن را توليد، ارسال، منتشر، توزيع يا معامله کند يا به قصد ارسال يا انتشار يا تجارت توليد يا ذخيره يا نگهداري کند، به حبس از نود و يک روز تا دو سال يا جزاي نقدي از پنج تا چهل ميليون ريال يا هر دو مجازات محکوم خواهد شد ». (19) چهار تبصره ي اين ماده و ماده ي پانزدهم نيز به جنبه هاي ديگري از اين مسئله اشاره دارند.
برخورد امنيتي با برخي از گردانندگان سايت هاي هرزه نگاري فارسي هم اقدام ديگري بود که در قالب پروژه ي « گرداب » دنبال شد. اين پروژه از سوي مرکز بررسي جرايم سازمان يافته ي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي انجام گرفت. در اين طرح سايت هاي هرزه نگاري ساختارشکنانه که شکل هاي منحرف رابطه هاي جنسي را ترويج مي کردند، هدف واقع شده و گردانندگان آنها از جانب نيروهاي اطلاعاتي شناسايي و دستگير شدند. (20)
مرور اقدامات انجام گرفته درباره ي محتواي هرزه نگارانه، نشان مي دهد که اين فعاليت ها يا در سطح مقابله با عرضه کنندگان يا در جهت ايجاد موانعي همچون فيلترينگ هاي سراسري صورت پذيرفته است. اين سطح از اقدامات لازم است، ولي براي رسيدن به سطحي پايين از مصرف هرزه نگاري در جامعه به ويژه در ميان نوجوانان کافي نيست. مقابله با چنين پديده اي تنها با اقدامات و دخالت هاي دولتي و حکومتي ميسر نيست و مشارکت نهادهاي غير رسمي و خارج از دولت را نيز مي طلبد. به نظر مي رسد از نقش چشمگيري که نهاد خانواده مي تواند در اين بين ايفا کند، غفلت شده است. خانواده ها مي توانند نقش زيادي در نظارت بر استفاده ي فرزندانشان از اينترنت داشته باشند و از گرفتار شدن آنها به آسيب هاي اينترنتي از جمله هرزه نگاري جلوگيري کنند، اما به علت آشنا نبودن والدين با اين فناوري جديد ارتباطي اغلب نقش نظارتي خانواده در اين فرايند اتفاق نمي افتد. از اين رو آگاهي بخشيدن به خانواده ها در زمينه ي فضاي جديد مجازي و ويژگي ها و قابليت هاي اينترنت، مي تواند به عنوان سياستي جديد مورد توجه قرار گيرد.
لزوم توجه به نقش خانواده و گسترش سواد ديجيتالي
انديشمندان علوم ارتباطات در دهه هاي اخير مفهوم جديدي با عنوان « سواد رسانه اي » (21) را مطرح کرده اند. اين مفهوم به لزوم توانمندسازي مخاطبان در برابر رسانه ها اشاره دارد. به عبارت ديگر، از طريق آموزش هاي رسانه اي، شهروندان بايد از نحوه ي عملکرد رسانه ها آگاهي هاي لازم را کسب کنند تا در مواجهه با آنها قدرت گزينش داشته باشند و بتوانند به طور غير منفعلانه از محصولات و پيام هاي رسانه اي استفاده کنند.سواد رسانه اي مفهومي عام است که مهارت هاي مختلفي را شامل مي شود، از جمله سواد خواندن، سواد بصري، سواد رايانه اي و غيره. به عبارتي، سواد رسانه اي شامل مجموعه اي از چشم اندازهاست که مخاطبان به طور فعالانه براي در معرض رسانه ها قرار گرفتن از آن استفاده مي کنند ( پاتر، 1385: 17 ). هدف از سواد رسانه اي، منتقل کردن قدرت کنترل برنامه هاي رسانه اي به مردم است. سواد رسانه اي به افراد مي آموزد که چطور کنترل رسانه ها را به خود معطوف سازند ( همان: 21 ). اهميت سواد رسانه اي در برخي کشورها مورد توجه قرار گرفته و رسانه هاي جمعي برنامه هايي در اين زمينه براي آموزش شهروندان توليد و پخش مي کنند. در برخي کشورها نيز مطالبي در اين مورد در محتواي درسي گنجانده مي شود تا آموزش هاي لازم از دوران دانش آموزي به شهروندان منتقل شود ( اي. براون، 1385: 57 ). بخشي اين فرايند شامل وارد کردن والدين دانش آموزان و خانواده ها در جريان آموزش است. براي مثال در برخي کشورها طرح هاي مربوط به سواد رسانه اي « بر محيط خانه و تعامل ميان اعضاي خانواده به عنوان بافت زنده ي چگونگي مصرف رسانه هاي جمعي تمرکز دارند » ( همان: 64 ). به عبارت ديگر، از طريق کارگاه هاي آموزشي، موارد لازم به والدين تدريس مي شود تا آنها نکات لازم را به فرزندانشان منتقل کنند.
در رويکردهاي جديد به مبحث سواد رسانه اي، تحولات تکنولوژيکي و گسترش اينترنت و شبکه هاي ارتباطي نيز لحاظ شده است. در اين رويکردها فراگيري مهارت هاي مواجهه با اين رسانه هاي جديد به عنوان بخشي از سواد رسانه اي مورد توجه قرار گرفته است. استفاده از واژه هاي جديد از جمله سواد رايانه اي، (22) سواد ديجيتالي، (23) سواد سايبر، (24) سواد فناوري اطلاعات، (25) سواد اطلاعاتي، (26) سواد تکنولوژيکي (27) و غيره در منابع مختلف، نشان دهنده ي گسترده تر شدن مبحث سواد رسانه اي است. فراگيري سواد ديجيتالي به اين معناست که شهروندان نياز دارند رابطه ي بين فناوري هاي جديد ارتباطي، فرهنگ جامعه و نيازهاي خودشان را درک کنند و آن را در استفاده از ابزارهاي جديد ارتباطي به کار گيرند ( جي. گارک، 2001: 16 ).
اگر سواد رسانه اي از منظر تئوري نشر نوآوري مورد توجه قرار گيرد، مي توان آن را نوعي نوآوري تکنولوژيکي محسوب کرد، زيرا ايده اي جديد براي اقتباس کنندگان آن است. در اين نگاه سواد رسانه اي دو جزء سخت افزاري و نرم افزاري دارد و لزوم توجه به فراگيري مهارت هاي سخت افزاري لحاظ مي شود ( بخشي، 1387 ). در رويکرد ديگري سواد فناوري اطلاعات ترکيبي از دو سواد مجزا دانسته شده است: سواد تکنولوژيکي و سواد اطلاعاتي ( شرکي، 2008 ). به عبارتي در عصر حاضر مهارت به کارگيري فناوري هاي جديد ارتباطي از جمله کار با رايانه و اينترنت بخشي از سواد رسانه اي است که شهروندان بايد فراگيرند. با توجه به گستردگي استفاده از رسانه هاي جديد که همه ي عرصه هاي زندگي روزانه را تحت تأثير قرار داده اند، اين بخش از سواد رسانه اي، بخشي پراهميت محسوب مي شود.
از همين منظر مي توان به نقش خانواده در کنترل استفاده ي کودکان و نوجوانان از رسانه هاي جديد اشاره کرد. به نظر مي رسد نظارت کافي از سوي خانواده ها بر استفاده ي فرزندانشان از اينترنت وجود ندارد و اين عدم نظارت نه از بي توجهي آنها بلکه به دليل پايين بودن سواد رسانه اي به ويژه جنبه ي تکنولوژيکي آن در بين والدين است. پايين تر بودن سطح سواد ديجيتالي والدين از فرزندان، البته پديده اي است جهاني و آمار نشان مي دهد در اغلب کشورها از جمله آمريکا ( سيمن، 2004: 41 )، بريتانيا ( مجله ي اس.کا، 2009 ) و سنگاپور ( فو، 2009 )، تعداد زيادي از والدين از فعاليت هاي اينترنتي و دسترسي فرزندانشان به سايت هاي مخرب بي اطلاع اند. آماري در دسترس نيست که ميزان شکاف ميان والدين و فرزندان را در جامعه ي ما نشان دهد، ولي با توجه به جديد بودن استفاده از اين فناوري هاي جديد مي توان حدس زد اين آمار در کشور ما رقم چشمگيري باشد. از اين رو بهبود سواد ديجيتالي والدين مي تواند به عنوان سياستي جديد مورد توجه قرار گيرد و به استفاده ي مطلوب تر از اينترنت در خانواده ها منجر شود.
کنترل بر فناوري هاي جديد
فناوري ها به ويژه فناوري هاي جديد ارتباطي و اطلاعاتي، استاندارد کردن يا به عبارت ديگر تحميل هنجارهاي خود بر محيط است. اما فناوري ها همان طور که بر زمينه اي که وارد آن مي شوند اثر مي گذارند، به طور متقابل از محيطي که به آن وارد شده اند نيز تأثير مي پذيرند. عواملي همچون قوانين و مقررات، باورهاي ديني و فرهنگي، امکانات مالي و اقتصادي و غيره مي توانند طوري در کنار هم قرار گيرند و به کار گرفته شوند که بر فناوري جديد اثر بگذارند و هنجارهاي آن ( را خنثي ) و ارزش هاي محيط را بدان تحميل کنند ( پايا، 1386: 89 ).به نظر دريفوس (1382 : 4)، ماهيت فناوري اين است که همه چيز را به راحتي در دسترس قرار مي دهد و از اين رو اينترنت را که نقطه ي نهايي اين گرايش است، ابزاري فناوري در نظر مي گيرد. تکنولوژي اينترنت نيز مانند ديگر فناوري ها هنجارها و ارزش هاي خاصي دارد و نقش فزاينده اي در شکل دهي به فرهنگ ( کاستلز، 1385: 418 ) ايفا مي کند. اينترنت همچون ديگر فناوري هاي جديد علاوه بر خاصيت تأثيرگذاري، ويژگي تأثيرپذيري نيز دارد و مي تواند از محيطي که وارد آن شده است، تأثير پذيرد و به کنترل جوامع مصرف کننده ي آن درآيند. اما تنها جوامعي مي توانند به منظور کنترل فناوري هاي جديد عوامل مختلف را به درستي در کنار هم بسيج کنند که در آنها آشنايي با علوم و فناوري هاي نو و همچنين مباحث نظري، فلسفي و اخلاقي در سطح بالايي قرار داشته باشد ( پايا، 1386: 89 ).
جامعه اي با اين ويژگي ها مي تواند آسيب هاي احتمالي فناوري هاي جديد را به حداقل برساند ( پايا، 1386: 123-125). در مدل پيشنهادي براي کنترل فناوري، همکاري چهار نهاد قدرت سياسي، قدرت اقتصادي، نهادهاي مدني و جامعه ي علمي را ضروري مي داند، اما با توجه به شرايط خاص جامعه ي ايران، نقش قدرت سياسي يا دولت را برجسته تر مي داند. در ايران نهاد بازار که در کشورهاي پيشرفته قدرت اصلي است، در مقايسه با قدرت مالي دولت توان چنداني ندارد، نهاد علمي نيز هنوز به مرجعي مستقل و قدرتمند تبديل نشده و نهادهاي مدني نيز عمر چنداني ندارند و از جايگاه مناسبي که بتوانند وظايفشان را انجام دهند، برخوردار نيستند. در نتيجه با توجه به شرايط خاص کشور ايران از بين چهار نهاد دخيل در کنترل تکنولوژي نهاد دولت، قدرت و امکانات بيشتري در اختيار دارد. از اين رو بدون همکاري نزديک اين نهاد کنترل موفقيت آميز آسيب هاي فناوري هاي جديد از جمله آسيب هاي هرزه نگاري اينترنتي ممکن نخواهد بود. اما بايد توجه کرد که دولت تنها در پرتو نظم دموکراتيک و آگاهي مسئولانه خواهد توانست با کمک ديگر نهادها در اين زمينه موفق شود. همان طور که اشاره شد، تا کنون دولت در اين زمينه به همکاري با ديگر نهادها توجه چنداني نشان نداده و به برخوردهاي قضايي و قهرآميز بسنده کرده، از اين رو تا کنون موفقيت در کنترل آسيب هاي اينترنتي حاصل نشده است. دولت از طريق به کارگيري قدرت و امکانات خود وحمايت از نهادهاي مدني و علمي از جمله در جهت توجه به گسترش سواد رسانه اي و سواد ديجيتالي شهروندان، مي تواند نقش کليدي در اين زمينه بازي کند.
نتيجه گيري و ارائه ي پيشنهاد
اينترنت در کنار تمام خدمات مفيد و کاربردي که براي شهروندان ارائه کرده و به راحت تر شدن زندگي روزمره منجر شده، با برخي تهديدها و آسيب ها نيز همراه بوده است. استفاده از هرزه نگاري اينترنتي توسط کودکان و نوجوانان، از جمله آسيب هاي فضاي مجازي است. استفاده از اين محتواي هرزه نگارانه تأثيرات رواني و اجتماعي منفي جبران ناپذيري بر کودکان و نوجوانان دارد و بايد براي مقابله با آن تدابير لازم انديشيده شود. براي مقابله با اين معضل، تنها تکيه بر اقدامات دولتي از جمله فيلترينگ هاي سراسري به هيچ وجه کافي نيست و نهادهاي غير دولتي نيز بايد وارد عرصه شوند.عدم کنترل و نظارت خانواده ها بر استفاده ي فرزندانشان از اينترنت، از جمله دلايل اصلي مصرف محتواي هرزه نگارانه توسط کودکان و نوجوانان است. نبود نظارت کافي از جانب والدين، اغلب ناشي از کم اطلاعي آنها از ويژگي هاي فناوري هاي جديد ارتباطي است. اين معضل در سطح جهاني مطرح است و کاربران اينترنتي اغلب کشورهاي جهان و از جمله ايران با آن مواجه اند. از جمله راهکارهاي مقابله با اين معضل، آموزش مهارت هاي استفاده و به کارگيري رسانه هاي جديد به همه ي شهروندان به ويژه والدين است. اين آموزش ها در قالب بحث گسترش « سواد ديجيتالي » که بخشي از « سواد رسانه اي » است، مورد توجه قرار گرفته است. بر همين اساس اقدامات زير براي کمک به نظارت بهتر خانواده بر فعاليت هاي اينترنتي کودکان و نوجوانان پيشنهاد مي شود:
1- استفاده از نرم افزارهاي فيلترينگ خانگي
علاوه بر فيلترينگ هاي سراسري که از جانب دولت ها يا شرکت هاي ارائه ي خدمات اينترنتي اعمال مي شود، نرم افزارهايي وجود دارند که امکان فيلترهاي محدودتر را براي استفاده ي خانگي از اينترنت فراهم مي کنند. با استفاده از اين نرم افزارها، والدين مي توانند دسترسي به وب سايت هاي خاصي را براي فرزندانشان محدود کنند، همچنين بر فعاليت آنها در فضاي مجازي نظارت داشته باشند. ده ها نمونه از اين نوع نرم افزارها در بازارهاي جهاني وجود دارد، ولي استفاده از آن در ايران تا کنون مورد توجه قرار نگرفته است. به تازگي شوراي عالي اطلاع رساني تهيه و عرضه ي نمونه ي ايراني چنين نرم افزاري را در دستور کار قرار داده، ولي فراگير شدن استفاده از آن مستلزم توجه و تبليغات بيشتر است. (28)2- تهيه ي محتواي آموزشي و پخش آن از طريق رسانه ها
عرضه ي محتواي آموزشي در زمينه ي افزايش مهارت هاي استفاده از فناوري هاي جديد، مي تواند از طريق رسانه هاي جمعي پيگيري شود. در اين بين رسانه هاي دولتي به ويژه صدا و سيما به عنوان رسانه ي ملي، وظيفه ي اصلي را به عهده دارد. هم اکنون بخشي از برنامه هاي رسانه ها به آموزش استفاده از اينترنت و رايانه اختصاص دارد، ولي در رويکرد توليد اين برنامه ها بايد تجديدنظر شود. اين گونه برنامه ها بايد به ساده ترين زبان ممکن و در ساعاتي پخش شوند که براي اعضاي خانواده قابل استفاده باشند.3- برگزاري کلاس ها و دوره هاي آموزشي
آموزش مهارت هاي استفاده از رسانه هاي جديد به ويژه اينترنت، مي تواند در قالب دوره ها و کلاس هاي آموزشي کوتاه مدت پيگيري شود. برگزاري اين کلاس ها از جانب نهادهاي آموزشي مانند مدارس براي والدين يا نهادهاي شهري مانند شهرداري ها و فرهنگسراها براي همه ي شهروندان مي تواند به فراگير شدن و گسترش سواد ديجيتالي کمک کند.با توجه به اين نکته ضروري است که رسيدن به توانايي مقابله با مصرف هرزه نگاري توسط کودکان و نوجوانان، تنها يکي از پيامدهاي فراوان افزايش سواد ديجيتالي شهروندان است. گسترش سواد رسانه اي و ديجيتالي در شهروندان، آنها را براي مقابله با ديگر تهديدها و خطرهاي ناشي از رسانه ها توانمند ساخته و شهروندان را به مصرف کنندگان فعال رسانه اي تبديل مي کند.
پينوشتها:
1-عضو هيأت علمي دانشکده ي مطالعات جهان دانشگاه تهران، رئيس مرکز مطالعات بين المللي ديني
2-دانشجوي کارشناسي ارشد گروه ارتباطات فرهنگي دانشگاه تهران
3-Google Suggest
4-نتايج پيشنهادهاي جست و جوي گوگل در روز سوم آذر 1388 بررسي شد.
5-Google trends
6-http://www.google.com/trends?q=sex&ctab=0&geo=ir&date=all&sort=0
7-آمارهاي مربوط به پروژه ي گرداب در اين لينک قابل دسترس است: http:www.gerdab.ir/fa/pages/?cid=157
8-Moral panic
9-به نقل از ويکي پديا:
http://fa.wikipedia.org/wiki%D9%87%D8%B1%D8%B2%D9%87%E2%80%8C%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C.
10-Pornography
11-Pornographos
12-http://www.etymonline.com/index.php?term=pornography
13-تشديد مبارزه با پورنوگرافي کودکان در اتحاديه ي اروپا: http://www.dw-world.de/dw/article/0,,4121774,00.html
14-مقابله ي آلمان عليه پورنوگرافي کودکان در اينترنت جدي تر شد: http://www.medianews.ir/fa/2009/04/18/germany-pornography.html
15-تصميم دولت جديد آلمان براي هک کردن سايت هاي متسهجن: http://www.medianews.ir/fa/2009/10/17/germany-hack.html
16-مصوبه ي شوراي عالي انقلاب فرهنگي درباره ي اينترنت: http://www.iranculture.org/provs/view.php?id=1230
17-گفت و گوي خبرگزاري ارتباطات و فناوري اطلاعات ( سيتنا ) با اسماعيل اردکاني: http://www.citna.ir/435.html
18-حتي برخي سايت هاي ضدهرزه نگاري که مطالب آموزشي براي مقابله با هرزه نگاري اينترنتي ارائه مي کنند، صرفاً به اين دليل که در عنوان آنها کلمه ي porn وجود دارد، فيلتر شده اند.
19-متن کامل قانون جرايم رايانه اي از طريق لينک زير قابل دسترس است: http://www.medianews.ir/fa/2009/01/05/majlis8.html
20-اطلاعات مربوط به پروژه ي گرداب از طريق لينک زير قابل دسترس است: http://www.gerdab.ir/fa/pages/list.php?sid=3&catid=29
21-Media literacy
22-Computer literacy
23-Digital literacy
24-Cyber literacy
25-Information literacy
26-Information literacy
27-Technology literacy
28-شوراي عالي اطلاع رساني، نرم افزاري در اين زمينه تهيه کرده که از طريق نشاني زير قابل دسترس است:
http://www.scict.ir/Portal/File/Show File.aspx?ID=c810c069-c721-40e4-9c07-f9157533a758
1-احمدي، حبيب (1387). جامعه شناسي انحرافات، تهران، سمت.
2-ال. دريفوس، هيوبرت (1383). درباره ي اينترنت، ترجمه ي علي فارسي نژاد، تهران، نشر ساقي.
3-اي.براون، جيمز (1385). « رويکردهاي سواد رسانه اي »، ترجمه ي پيروز ايزدي، فصلنامه ي رسانه، سال هفدهم، شماره ي 68.
4-ببي، ارل، (1384). روش هاي تحقيق در علوم اجتماعي، جلد 2، ترجمه ي فاضل، تهران، سمت.
5-بخشي، بهاره (1387). « به کارگيري تئوري نشر نوآوري در تطبيق و برنامه سواد رسانه اي مدارس »، پژوهشنامه ي شماره ي 22 ويژه ي سواد رسانه اي، تهران. مجمع تشخيص مصلحت نظام، پژوهشکده ي تحقيقات استراتژيک.
6-بولن، پت و هاره، نيکي (2000). « اينترنت: تأثيرات آن روي سلامت رفتار »، دپارتمان روان شناسي دانشگاه اوکلند، منتشر شده در سايت شوراي عالي انقلاب فرهنگي، آدرس اينترنتي:
http://www.iranculture.org/pdf/research/internet/73.pdf ( مشاهده: سوم آذر 1388 ).
7-پاتر، جيمز (1385). « تعريف سواد رسانه اي »، ترجمه ي ليدا کاووسي، فصلنامه ي رسانه، سال هفدهم، شماره ي 68.
8-پايا، علي (1386). فن آوري هاي نو و فرهنگ، تهران، پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
9-خاني جزني، جمال (1385). اخلاق و فناوري اطلاعات، تهران، مرکز تحقيقات مخابرات.
10-دوران، بهزاد (1386). « اينترنت و هراس هاي اخلاقي آن در ايران »، در مجموعه ي مقالات فرهنگ، فناوري اطلاعات و ارتباطات، تهران، انتشارات مؤسسه ي تحقيقات و توسعه ي علوم انساني، ص 185 – 198.
11-دي. ويمر، راجر و آر.دومينيک، جوزف (1384). تحقيق در رسانه هاي جمعي، تهران، سروش.
12-سولر، جان (2005). « نوجوانان در فضاي مجازي: خوب، بد، زشت »، منتشر شده در سايت شوراي عالي انقلاب فرهنگي، آدرس اينترنتي:
http://www.iranculture.org/pdf/reseach/internet/3/60.pdf ( مشاهده: سوم آذر 1388 ).
13-ستوده، هدايت الله (1386). آسيب شناسي اجتماعي: جامعه شناسي انحرافات، تهران، آواي نور.
14-شيخاوندي، داور (1379). جامعه شناسي انحرافات و مسائل جامعه اي، مشهد، نشر مرنديز.
15-عبداللهيان، حميد (1384). « نوع شناسي و بازتعريف آسيب هاي اينترنتي و تغييرات هويتي در ايران »، فصلنامه ي انجمن ايراني مطالعات فرهنگي و ارتباطات، سال اول، شماره هاي 2 و 3، ص ص 135 تا 154.
16-فليک، اووه (1387). درآمدي بر تحقيق کيفي، ترجمه ي هادي جليلي، تهران: نشر ني.
17-کاستلز، مانوئل (1385). عصر اطلاعات: اقتصاد، جامعه و فرهنگ ( ظهور جامعه ي شبکه اي ) ( جلد 1 )، چاپ پنجم، ترجمه ي احمد عليقليان و افشين خاکباز، تهران، طرح نو.
18-کارن، اي. سوئترز (1385). « تجارب کودکان در اينترنت »، ترجمه ي زهرا بتولي، نما: مجله ي الکترونيکي پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمي ايران، دوره ي پنجم، شماره ي چهارم. آدرس اينترنتي:
http://www.irandoc.ac.ir/Data/E J/vo15/batoli 3 abs.htm ( مشاهده: 20 آذر 1388 ).
19-کوثري، مسعود (1387). اينترنت و آسيب هاي اجتماعي، تهران: سلمان.
20-لاسر، مارک (2002). « هرزه نگاري در اينترنت »، منتشر شده در سايت شوراي عالي انقلاب فرهنگي، آدرس اينترنتي: http://www.iranculture.org/pdf/reserch/internetl/30.pdf ( مشاهده: سوم آذر 1388 ).
21-لوزيک، دانيلين (1383). نگرشي نو در تحليل مسائل اجتماعي، ترجمه ي سعيد معيدفر، تهران، اميرکبير.
22-واترز، استفان (1386). اينترنت و پيامدهاي اجتماعي آن، ترجمه ي مريم مشايخ، تهران، شرکت سهامي کتاب هاي جيبي.
23-ون زونن، ليزبت (1383). « رويکردهاي فمنيستي به رسانه ها »، ترجمه ي محمدرضا حسن زاده و حسن رئيس زاده، فصلنامه ي رسانه، سال پانزدهم، شماره ي 57، ص 155- 196.
24- Bocij, Paul (2006) The Dark Side of the Internet: Protecting Yourself and Your Family from Online Criminals, London: Praeger.
25- Deibert, Ronald. Palfrey, John, Rohozinski, Rafal & Zittrain, Jonathan (2008) Access Denied: The Practice and Policy of Global Internet Filtering, London: The MIT Press, of U/
منبع مقاله :
شکرخواه، يونس؛ (1390)، فضاي مجازي، تهران: مؤسسه انتشارات دانشگاه تهران، چاپ اول
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}