توفیق حضور قلب در نماز
چگونه مىتوانیم از خدا بخواهیم که توفیق حضور قلب در نماز به ما بدهد؟
«هنگام نماز» و «هنگامه ارتباط با خدا»، لحظات شیرین و معنوى زندگى ماست. اما این لحظات از دیگر ساحت هاى زندگى ما جدا نیست؛ پریشانى در برنامه روزانه و نگرانى نسبت به آینده، در کاهش نشاط روحى و به دنبال آن کاستن معنویت نماز مؤثر است.
یکى از شاگردان علامه طباطبایى، از نداشتن خشوع در نماز و عدم حضور قلب رنج مى برد؛ به خدمت وى رسید و راهکارى خواست. ایشان نخست از پاسخ خوددارى کرد؛ پس از چند بار اصرار به شاگرد خود رو کرد و فرمود: شما نمى توانى! شاگرد گفت: آقا شما بفرمایید حداقل اگر کسى پرسید به او بگویم. علامه فرمود: «فکر در نماز دنباله افکار شبانه روز است؛ کسى که صبح تا ظهر به یاد خدا نبوده، نمى تواند هنگام نماز یاد خدا را استمرار بخشد».
بنابراین توصیه مى شود محیط زندگى و خوابگاه را از حالت یکنواختى و خسته کننده، بیرون آورید و با یک برنامه ریزى مناسب به کارهاى شخصى، درسى و روابط خوب با دیگران بپردازید. در واقع به همه کارهاى روزانه خود رنگ خدایى بدهید و پیش خود بگویید: «خدایا! من در خوابگاه و کلاس و در طول روز آنچه تو دوست دارى، انجام مى دهم. تو نیز قلب مرا از محبت خود آکنده ساز و نگرانى آینده را از دل من برگردان. چنین رازگویى و نیازخواهى صادقانه با خدا، دریچه اى از نور و عرفان به سوى انسان مى گشاید و تداوم این عهد و پیمان، مشکلات را یکى پس از دیگرى برطرف مى سازد.
پیامبر گرامى (صلی الله علیه وآله) مى فرماید: «هرگاه بنده به نماز ایستد و فکر و دلش متوجه خداى تعالى باشد؛ چون نماز را تمام کند، همچون روزى باشد که از مادر متولد شده است».[1]
و از امام صادق (علیه السلام) نقل شده است که: «من دوست مى دارم مؤمنى را که هنگام اداى نماز واجب، با دل و جان متوجّه خدا شود و قلبش به امور دنیایى مشغول نباشد. اگر مؤمنى چنین کند، خداوند هم به او رو مى کند و قلوب مومنان را نیز متوجه او مى سازد و او را محبوب آنها مى کند؛ همان گونه که خدا او را دوست دارد».[2]
آرى اگر بنده اى یک بار رو به خدا کرده، در برابر عظمت و بزرگى او سر تعظیم فرود آورد و خضوع و خشوع کند؛ خداى تعالى بارها با نظر لطف و رحمت و کرامت به او توجّه مى کند و او را به مقامات بالاى انسانى و کمال نهایى رهنمون مى شود و چه شیرین و مهم است که خداى تعالى با آن عظمت و بزرگى اش، بنده فقیر و سرتا پا نیاز را مورد توجّه و یاد خود قرار دهد. پس نمازهایمان را کوچک نشماریم و در اداى آنها کوتاهى نکنیم که نماز، عبد را به معبودش رسانده به او آرامش مى دهد.[3]
امیرالمؤمنین على (علیه السلام) در معناى «قد قامت الصلاة» مى فرماید: «حَاَن وَقْتَ الزِّیارةِ و المُناجاةِ و قَضاءِ الحَوائجِ وَ دَرْک المُنى و الوُصول اِلى اللهِ عزّ و جلّ و اِلى کرامته و عَفْوهِ و رضِوانه و غفرانه»[4]؛ «عبارت قد قامت الصلاة؛ یعنى، وقت زیارت و مناجات و قضاى حوایج و رسیدن به آرزوها و وصال خداى تعالى و کرامت و عفو و بخشش و رضوان او رسید».
پینوشتها:
[1]. ثواب الاعمال، ص 167، ح 1.
[2]. همان، ص 163، ح 1.
[3]. ر.ک: نماز وسیله قرب و معرفت خدا، ص 22.
[4]. معانى الاخبار، ص 41.
منبع: حضور قلب در نماز، رحیم کارگر؛ قم: نهاد نمایندگى مقام معظم رهبرى در دانشگاه ها، دفتر نشر معارف، 1390.
در این زمینه حتما بخوانید:
چه پیوندى میان حضور قلب در نماز و معرفت و شناخت ما از خدا وجود دارد؟
چگونه مى توانم در نماز حضور قلب داشته و حق نماز را بجا آورم؟
چه چیزهایى مانع مى شود که نماز خوب و کاملى بخوانیم؟
براى رسیدن به حضور قلب در نماز، چه زمینه هایى را باید در خود به وجود آوریم؟
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}