مدیریت بحران بلوغ، مساوی نجات یک نوجوان و جوان است
 
یکى از بحرانى ترین دوره هاى زندگى هر فرد, دوره بلوغ است. بلوغ مرحله اى از رشد است که براى همه نوجوانان, اعم از پسر و دختر, خواه ناخواه حاصل مى شود.تعابیر مختلف دین پژوهان و روان شناسان از این دوره, حاکى از اهمیت و حسّاسیّتى است که آن ها براى پدیده بلوغ قائل اند.در این نوشتار سعی شده که انواع بحران هایی که در این دوره جوانان و نوجوانان را درگیر می کند بررسی و پاسخی مناسبی داده شود.

تعداد کلمات: 1040/ تخمین زمان مطالعه: 5 دقیقه

بلوغ و احساسات مذهبى

با فرا رسیدن بلوغ, در کنار شکوفایى تمایلات نفسانى, تمایلات روحانى نیز بیدار مى گردد. (همه روان شناسان در این نکته متفق القول اند که ما بین بحران تکلیف و جهش ناگهانى احساسات مذهبى, ارتباطى وجود دارد. به گفته دبس, در این اوقات, نوعى بیدارى مذهبى حتى نزد کسانى که سابقاً نسبت به مسائل مذهبى لاقید بودند, دیده مى شود.)45
بر این اساس در صدر اسلام, جوانان زودتر از بزرگ سالان به دین مقدس اسلام و پیامبر(ص) ابراز علاقه کرده و ایمان مى آوردند. مصعب بن عمیر, نماینده مخصوص رسول اکرم(ص) براى تعلیم و آموزش قرآن به مدینه آمد. جوانان و نوجوانان دعوتش را مى پذیرفتند.46 شخصى به نام ابى جعفر احول, از دوستان امام صادق(ع), براى تبلیغ مذهب تشیع به بصره رفت. امام صادق(ع) از او سوال کرد: مردم بصره را در قبول روش اهل بیت و سرعت پذیرش آیین تشیع چگونه یافتى؟ عرض کرد: افراد کمى تعالیم اهل بیت را پذیرفتند. حضرت فرمود: (علیک بالاحداث فانهم اسرع الى کل خیر;47 توجه خود را به نسل جوان معطوف دار که آنان در انجام امور خیر از دیگران پیش قدم ترند.)

حمایت جوانان از دین و شیفتگى آن ها به مسائل دینى, صریح و خالص و قاطع است تا جایى که جانشان را براى اعتلاى عقاید مذهبى فدا مى کنند. تجربه انقلاب اسلامى ایران و جنگ تحمیلى و بسیج جوانان در سن بلوغ و دفاع جانانه آن ها از مکتب و شرف و میهن اسلامى, گواهى صادق بر این مدعا است. به نمونه اى از وفادارى و حمایت بى دریغ از ارزش ها و باورهاى مذهبى اشاره مى کنیم:
(سعد بن مالک از جوانان انقلابى صدر اسلام بود. او در 17سالگى اسلام آورد. او مى گوید: من نسبت به مادرم خیلى مهربان و نیکوکار بودم. موقعى که قبول اسلام کردم و مادرم آگاه شد, روزى به من گفت: این چه دینى است که پذیرفته اى؟ یا باید از آن دست بردارى و به بت پرستى برگردى یا من آن قدر از خوردن و آشامیدن امساک مى کنم تا بمیرم. سعد گفت: من از دینم دست نمى کشم و از شما درخواست مى کنم که از خوردن و آشامیدن خوددارى نکنى. مادر به گفته فرزند اعتنا نکرد. یک شبانه روز غذا نخورد, اما مِهر الهى آن چنان در عمق جانش نفوذ کرد که مهر مادرى نتوانست در برابر آن مقاومت نماید. او با قاطعیت به مادرش گفت: به خدا قسم, اگر هزار جان در تن داشته باشى و یک یک آن ها از بدنت خارج شود, من از دینم دست برنمى دارم. وقتى مادر از تصمیم جدى فرزندش آگاه شد و از تغییر عقیده سعد مأیوس گردید, امساک خود را شکست و غذا خورد.)48
ارزش ها در دوران بلوغ, در حال تحول و دگرگونى است. جوان در این مرحله تمایل دارد در مسائل اعتقادى خود تجدیدنظر کند, چون نمى داند آن چه را که به او در این باره گفته اند درست است. از این رو به تحقیق و بررسى مى پردازد. البته نباید از این تردید و شک هراس داشت.

استاد مطهرى(ره) شک را مقدمه یقین, و پرسش را مقدمه وصول, و اضطراب را مقدمه آرامش مى داند و مى گوید: (شک, معبر خوب و لازمى است, هرچند منزل و توقف گاه نامناسبى است.)49
در این شرایط آن ها نیاز به رهبرى فکرى و عاطفى دارند. کودک به دلیل نارسایى عقل, از تجزیه و تحلیل مسائل عاجز است. از این رو بدون مطالبه دلیل, آموزه هاى دینى را از والدین مى پذیرد, ولى این حالت انقیاد را نمى توان از نوجوان بالغ انتظار داشت. گلن بلر و استوارت جونز مى گویند: (نوجوان در طى تحولات بلوغ به آن مرحله مى رسد که با نیروى استدلال با عقاید مذهبى مواجه شود.)50

والدین باید از این فرصت استفاده کرده و شعائر دینى را با منطق و استدلال به فرزندان جوان خود ارائه دهند و از اکراه و تحمیل تکالیف بپرهیزند تا با عکس العمل منفى و حتى موضع گیرى آن ها مواجه نشوند. (پس از دوران کودکى, صورت امر از قطعیت خود خارج مى شود و بیشتر با دلیل و عقل سلیم سرو کار دارد. از این به بعد پدر باید بگوید: اگر من به جاى تو بودم, فلان کار را مى کردم و دلیل بیاورد.)51
اگر با نوجوان با صداقت و احترام برخورد شود, به سهولت مى توان در اعماق دل او نفوذ کرد. دبس مى گوید: (ارزش هاى اخلاقى در دوران بلوغ در وجود سرمشق هاى انسانى تجلى مى کند و صورت هایى به خود مى گیرد که نوجوانان سعى مى کنند به هیئت آنان درآیند. نوجوانان این اشخاص نمونه را آیینه و آرمان و کمالى مى دانند که خودشان خواهان آنند.)52

آن ها تمام مسائل را زیر ذره بین انتقاد خود قرار مى دهند و در بنیان هاى اعتقادى و باورهاى مذهبى خود هیچ گونه تسامح و تساهلى را برنمى تابند و اگر عمل الگوها با گفتارشان هم خوانى نداشته باشد, چه بسا اصل اعتقادات را زیر سؤال ببرند. اگر والدین نقش رهبرى خود را به خوبى ایفا نکنند و عطش روحى جوانان به مذهب را به موقع سیراب نسازند, چه بسا آن ها به افکار انحرافى روى آورند. از این رو اسلام بر انتقال سریع آموزه هاى دینى تأکید مى کند. امام صادق(ع) مى فرماید: (بادروا احداثکم بالحدیث قبل ان یسبقکم الیهم المرجئه;53 احادیث اسلامى را به نوجوانان خود بیاموزید و در انجام آن تسریع کنید, پیش از آن که مخالفان گم راه بر شما پیشى گیرند.)
این آموزش هرگز به صورت تحمیل نظر و سلیقه اى نباید باشد, بلکه باید به صورت مبادله عقاید و افکار و طرفینى باشد. (بر طبق بررسى یونسکو, اغلب جوانان احساس مى کنند آلت دست قرار گرفته اند و براى همین جهت نسبت به بزرگ سالان بدبین هستند و یک حالت عصیان نسبت به سنت ها و آداب و رسوم خانوادگى و اجتماعى در آنان پدیدار گشته است. والدین مى خواهند فرزندانشان مانند خود آن ها باشند, در صورتى که ممکن است جوانان نخواهند مانند آنان زندگى کنند.).54

البته این به معناى تسلیم شدن در برابر نظرات نوجوان نیست, بلکه به معناى جلب اعتماد نوجوان و در نظر گرفتن شرایط روحى و هم آهنگى با تحول زمانى است. شاید روایت امیرالمؤمنین(ع) ناظر به این نکته روان شناختى باشد که مى فرماید: (لاتقسروا اولادکم على آدابکم فانهم مخلوقون لزمان غیر زمانکم;55 آداب و رسوم زمان خود را به فرزندانتان تحمیل نکنید, چه آنان براى زمانى غیر از زمان شما آفریده شده اند.)
پایان/
نویسنده: محمد سبحانی نیا

پی نوشت:
45ـ سید احمد احمدى, همان, ص60.
46ـ محمدتقى فلسفى, جوان, ج1, ص345.
47ـ بحارالانوار, ج23, ص236.
48ـ محمدتقى فلسفى, همان, ج2, ص136.
49ـ عدل الهى, ص7.
50ـ سید مجتبى هاشمى, همان, ص162.
51ـ محمدتقى فلسفى, همان, ج1, ص456.
52ـ سید احمد احمدى, همان, ص61.
53ـ محمدتقى فلسفى, همان, ص352.
54ـ سید احمد احمدى, همان, ص57.
55ـ ابن ابى الحدید, همان, ج20, قصار102.