مدیریت زمان، مهمترین عامل موفقیت در زندگی(قسمت دوم)
سبک زندگی , مهارت مدیریت زمان , مدیریت زمان , کنترل زمان , زمان , زمان بندی , اولویت بندی
ما برای موفقیت بیشتر در زندگی، نیاز داریم که بتوانیم زمان را مدیریت کنیم. مدیریت زمان مهارتی است که به افراد کمک میکند تمام کارهای خود را سر وقت و به موقع انجام دهند.البته به دست آوردن این مهارت، چندان کار سادهای نیست و نیاز به تمرین و تجربه دارد.
تعداد کلمات: 1300/تخمین زمان مطالعه:6 دقیقه
تعداد کلمات: 1300/تخمین زمان مطالعه:6 دقیقه
قصه مدیریت و بیمدیریتی
برای اینکه مسئله مدیریت زمان را به خوبی متوجه شوید و درک درستی از این مهارت پیدا کنید، برایتان دو قصه تعریف میکنم. تصور کنید شما قهرمان این قصهها هستید. زنی خانهدار با دو تا پسربچه که سنشان هنوز به مدرسه رفتن نمیرسد مثلاً چهار ساله و شش ساله. در قصه اول شما از مهارت مدیریت زمان استفاده نمیکنید، اما در قصه دوم شما مدیریت زمان و لحظههای زندگیتان را در دست گرفتهاید.قصه اول: زندگی بدون مدیریت زمان
ساعت نه و یک دقیقه از خواب بیدار میشوید. پسرها هنوز خوابند، از اتاق بیرون میآیید. همه جای پذیرایی پر است از اسباببازیهای بچهها، توپ، قطعههای لوگو، پازل، مداد رنگی، دوچرخه و ... یکی از قطعههای لوگو زیر پایتان میآید. پاشنه پایتان حسابی درد میگیرد. قطعه را برمیدارید. پسرتان طبق معمول فراموش کرده پاکت شیر را توی یخچال بگذارد. از این کار او برای هزارمین بار حرص میخورید. پاکت شیر را داخل یخچال میگذارید و لیوانی را که همسرتان در آن شیر خورده به جمع ظرفهای کثیف داخل سینک اضافه میکنید. ظرفهای کثیف شام دیشب فضای سینک را پر کردهاند.میخواهید شروع به ظرف شستن کنید که یادتان میآید پسرتان ساعت ده وقت دندانپزشکی دارد. با عجله به اتاق بچهها میروید، بیدارشان میکنید، لباسهایشان را عوض میکنید. به زور نفری نصف لیوان شیر به خوردشان میدهید و از خانه میزنید بیرون. ساعت چند دقیقه از ده گذشته که به مطب دندانپزشکی میرسید. پسرتان داخل اتاق دکتر میرود و شما با پسر کوچکتان منتظر او میمانید. مجله روی میز را برمیدارید و از سوپرمارکت برایش کیک و آبمیوه میخرید. کار دندان پسرتان تمام شده، به خانه که میرسید ساعت 12 و 30 دقیقه شده. بچهها حسابی گرسنه شدهاند. کمی فکر میکنید و بالاخره میرسید به کالباس و گوجه و خیارشور، دوتا ساندویچ درست میکنید و میدهید دست بچهها. خودتان هم مقداری میخوردید. بعد از ناهار بشقابهای کثیف را به جمع ظرفهای سینک اضافه میکنید.
میخواهید شروع کنید به ظرف شستن که خواهرتان زنگ میزند و 37 دقیقه با او صحبت میکنید. بعد از مکالمه تلفنی، نمازتان را میخوانید. بعد از نماز احساس خستگی میکنید، میروید روی تختخواب تا کمی استراحت کنید. خوابتان میبرد. با سروصدای بچهها از خواب بیدار میشوید. ساعت چهار بعدازظهر است. با عجله از اتاق بیرون میآیید شوهرتان همیشه رأس 4 و 10 دقیقه برمیگردد. اول میخواهید وسایل بچهها را از توی هال جمع کنید ولی چشمتان که به حجم ظرفهای کثیف میافتد، ترجیح میدهید اول ظرفها را بشویید. تلفن زنگ میزند. مادرتان است که میگوید با او قرار داشتید تا به عیادت یکی از اقوام بیمار بروید. میگویید قرارتان را فراموش کردهاید و الان هم حسابی کار دارید. مادرتان کمی از دست شما دلخور میشود. مکالمه تمام میشود. هنوز دارید ظرفها را میشویید که همسرتان میآید.
شستن ظرفها و مرتب کردن آشپزخانه تمام میشود. دستی به سر و روی هال میکشید. روزنامهای را که همسرتان خریده است برمیدارید و چند صفحهای میخوانید. شوهرتان را بیدار میکنید. ساعت هشت شب است، با همسرتان و بچهها شام میخوردید. شوهرتان خسته و خوابآلود شام میخورد و بعد از شام اخبار ساعت نه را میبیند و هر شب بعد از تمام شدن اخبار میخوابد. ظرفهای شام را روی سینک میگذارید. میوه میآورید و با بچهها و شوهرتان میوه میخورید. اخبار تمام میشود و همسرتان میرود که بخوابد، بچهها ولی هنوز بیدارند. سریال مورد علاقهتان شروع میشود. بعد از سریال، فیلم شبکه x شروع میشود و بعد از فیلم، مستند شبکه y، ساعت نزدیک یک بامداد است. بشقابهای میوه را توی سینک میگذارید و میروید که بخوابید.
اتفاقات خوب این روز:
1 ـ رفتن به دندانپزشکی2 ـ مطالعه چند صفحه روزنامه
3 ـ احوالپرسی و گفتوگو با خواهر
اتفاقات بد این روز:
1 ـ با عجله و استرس بیدار کردن بچهها
2 ـ صبحانه نخوردن خودتان، همسر و بچهها
3 ـ اتلاف وقت در اتاق انتظار دندانپزشکی
4 ـ مکالمه تلفنی طولانی با خواهر
5 ـ شلوغی و به هم ریختگی خانه
6 ـ ناراحت شدن مادر به خاطر به هم زدن قرار
7 ـ وقت نگذاشتن برای گفتگو با همسر
8 ـ بیدار ماندن بچهها پای تلویزیون
9 ـ تماشای بیضابطه تلویزیون
حالا تصور کنید اگر این روز با یک برنامه منظم شروع میشد، چه اتفاقی میافتاد؟
قصه دوم: زندگی با مدیریت زمان
ساعت رأس 6 و 30 دقیقه مثل هر روز ساعت زنگ میزند و شما بیدار میشوید. اول لباسها و موهایتان را مرتب میکنید؛ و بعد صبحانه را آماده و همسرتان را بیدار میکنید. شوهرتان بعد از خوردن صبحانه ساعت 7 و 15 دقیقه از خانه خارج میشود. به تقویم روزانهتان نگاه میکنید. امروز ساعت ده وقت دندانپزشکی پسرتان است. ظرفهای صبحانه را میشویید و بعد برای ناهار ماکارونی درست میکنید. پختن غذا و جمع و جور کردن آشپزخانه تا ساعت 8 و 30 دقیقه طول میکشد. بچههایتان را از خواب بیدار میکنید. کمک میکنید تا بچهها صبحانهشان را بخورند. بعد از خوردن صبحانه ساعت 9 و 15 دقیقه از خانه خارج میشوید.موقع خروج از خانه کتابی را که تازه خریدهاید توی کیفتان میگذارید. علاوه بر آن، یک ماشین کوچک هم برای سرگرم شدن پسر کوچکتان برمیدارید و چند تا بیسکویت و شکلات هم به آنها اضافه میکنید. در اتاق انتظار مطب، ماشین را به پسرتان میدهید تا سرش گرم شود و خودتان هم مشغول خواندن کتابتان میشوید. بعد از پایان کار دندانپزشکی ساعت 12 و 30 دقیقه به خانه میرسید. غذایی را که صبح پختهاید، گرم میکنید و با بچهها ناهار میخوردید. میخواهید ظرفهای ناهار را بشویید که خواهرتان زنگ میزند.
پنج دقیقه با او صحبت میکنید و حرفهای بیشتر را موکول میکنید به یک ملاقات حضوری، ظرفها را میشویید، نمازتان را میخوانید و به اتاق خواب میروید تا کمی استراحت کنید. ساعت را کوک میکنید تا بتوانید قبل از آمدن همسرتان بیدار شوید. ساعت 3 بیدار میشوید. اول کمی به سر و وضع خودتان میرید، بعد شلوغ کاریهای بچهها را جمع و جور میکنید. چای را آماده و شروع میکنید به شام پختن، با آمدن همسرتان از سر کار برایش چای میبرید و کمی کنارش مینشینید. بچهها با پدرشان سرگرم بازی میشوند. شما شام را آماده میکنید. در حین آماده شدن شام چند ورق روزنامه میخوانید.
ساعت 7 است که شامتان را آماده کردهاید. تصمیم میگیرید که تنها 30 دقیقه منزل بیمار باشید تا هم او اذیت نشود و هم خودتان از برنامههایتان عقب نمانید. ساعت 9 و 30 دقیقه است که به خانه برمیگردید. بچهها بعد از خوردن شام بلافاصله میخوابند. شما و همسرتان فرصت دارید چند دقیقهای را با هم باشید. برای همسرتان میوه میآورید و همزمان با شستن ظرفهای شام با او نیز صحبت میکنید. ظرفها که شسته میشود اسباببازیهای بچهها را از دور و بر جمع میکنید. حالا ساعت 10 و 30 دقیقه شده و شما و همسرتان به اتاق خواب میروید و این گونه روز شما به پایان میرسد.
اتفاقات بد این روز:
تقریباً هیچی!اتفاقات خوب این روز:
1 ـ تغذیه خوب خودتان، همسر و بچهها در وعدههای صبح و ظهر و شب.
2 ـ رسیدن به برنامههای از پیش تعیین شده (دندانپزشکی و عیادت).
3 ـ مکالمه تلفنی و احوالپرسی با خواهر به صورت کوتاه.
4 ـ تمیز بودن خانه در تمام اوقات.
5 ـ مرتب بودن سر و وضع ظاهری خودتان برای استقبال از همسر.
6 ـ استفاده بهینه از وقت انتظار دندانپزشکی برای مطالعه
7 ـ بازی بچهها با پدرشان.
8 ـ خلوت با همسر و گفتگو با او.
9 ـ زود خوابیدن که باعث سحرخیزی روز بعد خواهد شد.
حالا خودتان قضاوت کنید که چه سبکی از زندگی مناسب است و بازدهی بیشتری دارد!؟
پایان.
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}