تلاش و تکالیف درسی کودکان
پرورش مهارت های زندگی در کودکان, تلاش کردن, تکالیف مدرسه, الویت تلاش بر استعداد,کودکان، هوش, والدین, دانش آموزان عوامل وراثتی
انتظارات بالای والدین در زمینه افزایش تلاش و کوشش فرزندان شان، منجر به پیشرفت درسی آنها می شود.
چکیده: یکی از مسائل فراگیر کودکان و والدین، موضوع تکالیف درسی آنها است. چه نکات و اصولی دربارۀ انجام تکالیف درسی دانش آموزان وجود دارد؟ چرا میزان تلاش و کوشش کودکان در این زمینه با یکدیگر متفاوت است؟ نقش والدین در این باره چیست؟ در این مقاله پاسخ هایی برای این سؤالات مطرح شده است.
تعداد کلمات 1260/ تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تعداد کلمات 1260/ تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
تکالیف و تلاش
من طرفدار تکالیف مدرسه به روش قدیمی نیستم؛ اما به طور کلی مخالف آن هم نیستم. فقط به نظر من تکالیف آخر هفته واقعاً ناراحتکننده است. من معتقد نیستم که معلمانی بهتر هستند که تکالیف زیادتری میدهند و یا معلمانی بیکفایت هستند که تکلیف زیادی ندهند.
یکی از مشکلات تکلیف مدرسه آن است که موضوعات مختلف است و دانشآموزان هم متفاوتند. با این حال تکالیف باید به یک صورت باشد: ابتدا همۀ دانشآموزان باید کل درس را بخوانند و سپس تمرینهای تکراری را انجام دهند که احتمالاً بچهها به نیمی از آن احتیاج دارند. اما در همان بخش تمرینها هم بدون مشکل نیستند. بچههایی که به این تمرینها احتیاج ندارند، به خاطر آنکه آن مطالب را میدانند، احساس برتری میکنند. موفقیت چشمگیر دانشآموزانی که اخیراً از کشورهای آسیایی به امریکا رفتهاند، با آنکه زبان انگلیسی نمیدانستند، بحثهایی دربارۀ عوامل طبیعی در مقابل عوامل وراثتی به وجود آورده است. دانشگاه «استنفورد» در یک مطالعه بر روی دانشآموزان دبیرستانی سان فرانسیسکو به این نتیجه رسید که دانشآموزان آسیایی، بدون در نظر گرفتن سطح تحصیلات یا درآمد والدینشان، همیشه نمرات بهتری کسب کردهاند. در واقع دانشآموزانی که زبان اصلیشان انگلیسی بود یا در خانه بیشتر انگلیسی صحبت میکردند، نمرات پایینتری در مدرسه میگرفتند. مطالعات نشان داد که والدین آسیایی قادرند فرزندانشان را به کارهای سختتری وادارند.
بررسی دانشگاه «استنفورد» مدت زمانی را که بچهها صرف تکالیف مدرسه میکردند، اندازهگیری کرد. اختلاف بچهها در این زمینه حیرتانگیز بود. پسران آسیایی 12 ساعت در هفته صرف تکالیف میکردند؛ پسران سفیدپوست امریکایی هشت ساعت و پسران سیاهپوست امریکایی کمی بیش از شش ساعت.
در بررسی دختران نتیجه این بود که دختران آسیایی کمی بیش از 12 ساعت در هفته، دختران سفیدپوست امریکایی هشت ساعت و دختران سیاهپوست امریکایی بیش از 9 ساعت وقت صرف تکالیف خود میکردند. آسیاییها در زمینههایی چون حضور در کلاس و توجه به معلمها نیز تلاش بیشتری میکردند.
بررسی دانشگاه «میشیگان» در بین دانشآموزان ابتدایی امریکا، تایوان و ژاپن در درس ریاضی، نشان داد که امریکاییها در ریاضی پایینترین نمره را کسب کردند. اما این مطالعه احتمالاً به نتیجۀ دیگری نیز رسید و آن تکالیف بچههاست. شاگرد اولهای امریکایی هر شب 14 دقیقه صرف تکالیف خود میکنند و از آن متنفرند. ژاپنیها 37 دقیقه و تایوانیها 77 دقیقه صرف تکالیف میکنند و هر دو گروه میگویند که تکلیف را دوست دارند. دیگر آنکه بچههای آسیایی در سال، 240 روز به مدرسه میروند، در حالی که بچههای امریکایی فقط 180 روز در سال به مدرسه میروند.
آسیاییها معتقدند که کار زیاد، زندگی را تغییر میدهد و از بچههایشان نیز توقع دارند زیاد تلاش کنند. به نظر من امریکاییها نیز کار زیاد را باور دارند و باید به همۀ بچهها این موضوع را نشان دهیم.
یکی از مشکلات تکلیف مدرسه آن است که موضوعات مختلف است و دانشآموزان هم متفاوتند. با این حال تکالیف باید به یک صورت باشد: ابتدا همۀ دانشآموزان باید کل درس را بخوانند و سپس تمرینهای تکراری را انجام دهند که احتمالاً بچهها به نیمی از آن احتیاج دارند. اما در همان بخش تمرینها هم بدون مشکل نیستند. بچههایی که به این تمرینها احتیاج ندارند، به خاطر آنکه آن مطالب را میدانند، احساس برتری میکنند. موفقیت چشمگیر دانشآموزانی که اخیراً از کشورهای آسیایی به امریکا رفتهاند، با آنکه زبان انگلیسی نمیدانستند، بحثهایی دربارۀ عوامل طبیعی در مقابل عوامل وراثتی به وجود آورده است. دانشگاه «استنفورد» در یک مطالعه بر روی دانشآموزان دبیرستانی سان فرانسیسکو به این نتیجه رسید که دانشآموزان آسیایی، بدون در نظر گرفتن سطح تحصیلات یا درآمد والدینشان، همیشه نمرات بهتری کسب کردهاند. در واقع دانشآموزانی که زبان اصلیشان انگلیسی بود یا در خانه بیشتر انگلیسی صحبت میکردند، نمرات پایینتری در مدرسه میگرفتند. مطالعات نشان داد که والدین آسیایی قادرند فرزندانشان را به کارهای سختتری وادارند.
بررسی دانشگاه «استنفورد» مدت زمانی را که بچهها صرف تکالیف مدرسه میکردند، اندازهگیری کرد. اختلاف بچهها در این زمینه حیرتانگیز بود. پسران آسیایی 12 ساعت در هفته صرف تکالیف میکردند؛ پسران سفیدپوست امریکایی هشت ساعت و پسران سیاهپوست امریکایی کمی بیش از شش ساعت.
در بررسی دختران نتیجه این بود که دختران آسیایی کمی بیش از 12 ساعت در هفته، دختران سفیدپوست امریکایی هشت ساعت و دختران سیاهپوست امریکایی بیش از 9 ساعت وقت صرف تکالیف خود میکردند. آسیاییها در زمینههایی چون حضور در کلاس و توجه به معلمها نیز تلاش بیشتری میکردند.
بررسی دانشگاه «میشیگان» در بین دانشآموزان ابتدایی امریکا، تایوان و ژاپن در درس ریاضی، نشان داد که امریکاییها در ریاضی پایینترین نمره را کسب کردند. اما این مطالعه احتمالاً به نتیجۀ دیگری نیز رسید و آن تکالیف بچههاست. شاگرد اولهای امریکایی هر شب 14 دقیقه صرف تکالیف خود میکنند و از آن متنفرند. ژاپنیها 37 دقیقه و تایوانیها 77 دقیقه صرف تکالیف میکنند و هر دو گروه میگویند که تکلیف را دوست دارند. دیگر آنکه بچههای آسیایی در سال، 240 روز به مدرسه میروند، در حالی که بچههای امریکایی فقط 180 روز در سال به مدرسه میروند.
آسیاییها معتقدند که کار زیاد، زندگی را تغییر میدهد و از بچههایشان نیز توقع دارند زیاد تلاش کنند. به نظر من امریکاییها نیز کار زیاد را باور دارند و باید به همۀ بچهها این موضوع را نشان دهیم.
همیشه بحثهایی در این زمینه وجود دارد که آیا بعضی بچهها استعداد ریاضی بیشتری دارند و یا ضریب هوشیشان برای شروع کار بیشتر است. با هر مطالعۀ جدیدی، این بحثها نیز شدت میگیرد. با آنکه کشفیات، دربارۀ ظرفیت وراثتی بچهها جالب توجه است، اما این مسئله بر روی تغییر و تحول بچههای دیگر ـ که آنها را قادر به کار بهتر میکند ـ تأثیرگذار نخواهد بود. حال، آنچه میتوانیم اندازهگیری کنیم و آنچه میتواند آموزنده باشد، میزان تلاش متفاوتی است که بچههای مختلف برای کارهای مدرسۀ خود میکنند. |
هیچ چیزی جایگزین تلاش و کوشش نمیشود
هیچ چیزی جای تلاش سخت و همینطور وقتی که صرف کار میشود را نمیگیرد. شاید بیشتر استرس ما به خاطر نوع تفکر ماست (تفکر بچههای ما) که برای هر چیزی راه میانبُری وجود دارد و اینکه هر کاری باید در مدت زمانی کوتاه و به راحتی انجام گیرد و ما فقط باید راه میانبُر را بشناسیم. اما واقعیت این است که به راحتی و به سرعت نتیجۀ زیادی حاصل نمیشود.
من نمیخواهم مثال پرورش دانشآموزان ژاپنی و امریکایی را مطرح کنم؛ چرا که مثلاً برنامههای آموزش عالی آنها با هم فرق دارد؛ اما به نظر میرسد ژاپنیها قادرند به بچههایشان صبر و استقامت را بیاموزند و این همان چیزی است که در امریکا نمیخواهند در سالهای اولیۀ مدرسه آموزش دهند. بچهها باید صبر و استقامت را یاد بگیرند و به اهمیت تلاش پی ببرند. تکالیف به بچهها تمرین تلاش کردن میدهد.
من نمیخواهم مثال پرورش دانشآموزان ژاپنی و امریکایی را مطرح کنم؛ چرا که مثلاً برنامههای آموزش عالی آنها با هم فرق دارد؛ اما به نظر میرسد ژاپنیها قادرند به بچههایشان صبر و استقامت را بیاموزند و این همان چیزی است که در امریکا نمیخواهند در سالهای اولیۀ مدرسه آموزش دهند. بچهها باید صبر و استقامت را یاد بگیرند و به اهمیت تلاش پی ببرند. تکالیف به بچهها تمرین تلاش کردن میدهد.
مشکل تکالیف
به نظر میرسد معلمها هر کاری انجام دهند، هیچ گاه میانگین رضایتبخشی برای میزان تکالیف وجود ندارد. بعضی والدین میگویند تکالیف بچههایشان خیلی کم است و برخی دیگر معتقدند بچههایشان تکالیف زیادی دارند. من شخصاً بر این باور نیستم که آنها باید تکالیف بیشتری داشته باشند، بلکه معتقدم باید تکالیف محوله را با دقت و توجه انجام دهند. بچهها باید بدانند که والدینشان حس میکنند تکالیف باید جدی انجام شود. این امر حتی دربارۀ تکلیفی که پدر یا مادر فکر میکنند وقتگیر یا وقت تلف کن است نیز باید رعایت شود. بچهها باید درک کنند که انجام تکالیف اجباری است، نه اختیاری. حتی اگر تکلیف شب خستهکننده، خیلی ساده یا خیلی سخت باشد. اگر دانشآموزان و والدین مخالف یکی از تکالیف هستند باید آن را با معلم یا در صورت لزوم با مدیر مدرسه مطرح کنند، اما به تکالیف مدرسه مانند کارهای محوله در محل کار نباید بیتوجه بود.
تکالیف را جدی بگیرید
تکلیف، مسئولیت دانشآموز است نه والدین. من کاملاً مخالف تکالیفی هستم که برای بچهها تعیین میشود؛ ولی در واقع خطاب به والدینِ آنهاست. اگر تکلیفی برای دانشآموزان خیلی سخت یا خیلی زیاد است، بهتر است آن را از آنها نخواهیم؛ مگر آنکه مشخص باشد که قرار است بچهها و والدین با هم تکلیفی را انجام دهند. وقتی پدر یا مادر خستهای در ساعت دو نیمه شب، آزمایش علوم را انجام میدهد؛ در حالی که فرزندش خوابیده است، کودک از آن چه چیزی یاد میگیرد. در جلسهای از پدر و مادرها خواسته شد صادقانه جواب بدهند و بسیاری از آنها گفتند که در بسیاری از موارد، آخر شبها طرحهایی را اجرا کردهاند که بچههایشان نمره بگیرند. این روش نه برای آموزش علوم صحیح است و نه آموزش صداقت.
من به عنوان معلم انگلیسی به شاگردانم گفتم که نوشتن تکالیف فقط به عهدۀ خود آنهاست و اگر والدینشان تکالیف آنها را انجام دهند، من هیچ وقت نمیتوانم به آنها کمک کنم. آنها را تشویق کردم دربارۀ تکالیفشان صحبت کنند و نظرات اعضای خانوادهشان را بپرسند. میخواستم اطمینان حاصل کنم مطلبی که میخوانم، نوشتۀ یک دانشآموز است، نه پدر یا مادر او.
من به عنوان معلم انگلیسی به شاگردانم گفتم که نوشتن تکالیف فقط به عهدۀ خود آنهاست و اگر والدینشان تکالیف آنها را انجام دهند، من هیچ وقت نمیتوانم به آنها کمک کنم. آنها را تشویق کردم دربارۀ تکالیفشان صحبت کنند و نظرات اعضای خانوادهشان را بپرسند. میخواستم اطمینان حاصل کنم مطلبی که میخوانم، نوشتۀ یک دانشآموز است، نه پدر یا مادر او.
اغلب یادمان میرود که تکالیف برای فرزندانمان است نه برای ما. مشکلات این کار برای خود آنها و موفقیتهایشان است. |
به عنوان یک مادر سعی کردم مانند معلمها رفتار کنم و از اینکه بچههایم مقالاتی را که خودشان، بدون کمک من نوشته بودند، برایم بخوانند لذت بردم. فرزندانم در دانشکده نیز مشکلی نداشتند. آنها مقالات خود را مینوشتند و سپس تایپ میکردند. آنها بودند که به دانشکده میرفتند نه من.
منبع: دروتی، ریچ؛ (1393)، کلیدهای پرورش مهارتهای اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، مترجم اکرم قیطاسی، انتشارات صابرین.
بیشتر بخوانید:
کودکان؛ فوت و فن تلاش کردن
تلاش یا استعداد؛ کدام یک در اولویت است؟
نکته های آموزشی درباره تقویت انگیزه کودکان
اعتماد به نفس در کودکان؛ پلی به سوی شهامت انجام کار
سبک زندگی مرتبط
تازه های سبک زندگی
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}