والدین می­ توانند بستر مناسبی را برای رشد تعقل و تدبیر فرزندان در خانواده ایجاد کنند.
 
چکیده: تدبیر داشتن، از طریق تجربه و تمرین و ممارست به دست می‌آید. این نوشتار فعالیت ­هایی ارائه می‌کند که به فرزندان تان کمک می‌کند تا در کارهای مختلف تدبیر و تعقل داشته باشند. همچنین شما می توانید با فراهم کردن زمینه گفتگو با آن­ها، تجربیات خود را در این باره در اختیارشان بگذارید.

تعداد کلمات 1190 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه

مقدمه

آیا بچه‌های عاقلی دارید؟ اگر نه، تنها شما نیستید که چنین مشکلی دارید.
همۀ ما بچه‌هایی می‌خواهیم که:
  علت و معلول­ها را بشناسند. از آن جمله درک کنند که آنچه آنها می‌گویند چه تأثیراتی بر روی دیگران دارد.
  در مورد وقت برگشت‌ناپذیر و منابع مالی محدود، متعادل و با تدبیر برخورد کنند.
و علاوه بر این ایده‌های عالی، از آنها می‌خواهیم که کمربند ایمنی را ببندند و اوقاتی را که جلوی تلویزیون می‌نشینند محدود کنند.
این نوشتار فعالیت­ هایی ارائه می‌کند که به فرزندان کمک می‌کند تدبیر و تعقل داشته باشند. عاقل شدن یک کار تدریجی است که مراحلی دارد. وقتی والدین با کنایه می‌گویند: «عقلت کجا رفته؟» درست‌ترین پاسخ این است که بگوید: «دارد می‌آید.»
 

جمع‌آوری اطلاعات

وقتی عقل و تدبیر داشته باشید سعی می‌کنید بیش از یک نقطه‌نظر را ببینید و دورنمای مناسبی دارید.
برای این کار بچه‌ها باید بدانند چگونه اطلاعات لازم را به دست آورند و این اطلاعات را تنها از کتاب ها کسب نکنند. اطلاعات در تصمیم‌گیری­ ها به بچه‌ها کمک می‌کند و از تصمیم های شتاب‌زده‌ای که به نظر جذاب می‌رسند جلوگیری می‌کند. در این بخش فعالیت­ هایی برای جمع‌آوری اطلاعات نه تنها از وسایل اطرافمان بلکه از مردم و دربارۀ آنها ارائه شده‌اند. «استفاده از نشانه‌ها» و «پرسیدن سؤالات»، علاوه بر تقویت توانایی­ های ذاتی کسب اطلاعات در بچه­ ها، بیانگر توانایی­ های متفاوت آن­ها در جمع‌آوری و درک اطلاعات است..
 

استفاده از نشانه‌ها، سنین چهار تا هشت سال

  فکر کردن
  استدلال قیاسی
به بچه‌ها کمک کنید تا از نشانه‌ها استفاده کنند. این کار فعالیت ساده‌ای است که باعث می‌شود آن­ها جزئیات کوچک اما مهم را ببینند. این توانایی در خواندن، ریاضیات و علوم بااهمیت و اساس تعقل است.
با این جمله شروع کنید: «من دربارۀ چیزی فکر می‌کنم (یک شیء) که دقیقاً در همین اتاق قرار دارد.» بعد راهنمایی­هایی بکنید، هر بار یک اشاره. دربارۀ اندازۀ آن شیء، رنگ و مورد استفادۀ آن بگویید.
مثال: اگر یک نعلبکی را در نظر دارید، می‌توانید بگویید «به اندازۀ کف دست است»؛ «رنگ آن سفید و آبی است» و «زیر فنجان گذاشته می‌شود.»
بعد از هر نشانه، بگذارید او سعی کند آن را حدس بزند. در صورت لزوم نشانه‌های واضح‌تری بدهید. توضیح بدهید که هدف از این کار حقه زدن نیست، بلکه دادن اطلاعات کافی است تا طرف مقابل بتواند آن شیء را نام ببرد.
سعی کنید شیئی را در اتاقِ دیگر توصیف کنید. از بچه‌ها بخواهید آن را حدس بزنند. از آنها بخواهید به آن اتاق بروند و چک کنند که آیا نشانه‌های شما درست بوده‌اند، یا نه؟ مثلاً آیا رنگ کاناپه را درست توصیف کرده‌اید؟ برای تنوع، فرزندانتان را به آن اتاق بفرستید تا طرح آن شیء را بکشند. برای این فعالیت ها نیز جاهایتان را با هم عوض کنید.
 

پرسیدن سؤالات، سنین نُه تا دوازه سال

  بررسی مهارت ها
  تحقیق در مورد اطلاعات
این فعالیت به فرزندانتان تمرین و اعتماد به نفس می‌دهد تا از مردم اطرافشان در زندگی روزمره اطلاعات بگیرند. این فعالیت نوعی «گفتگو» ست.
از والدین، بستگان و همسایگان دربارۀ شغلشان سؤال کنید. چطور این مشاغل را انتخاب کرده‌اند؟ آیا از کاری که انجام می‌دهند، لذت می‌برند؟
دربارۀ اینکه چطور در طی سال­ها مشاغل تغییر کرده‌اند، صحبت کنید. والدین شما و پدربزرگ و مادربزرگ شما چه مشاغلی داشتند؟ کجا زندگی می‌کردند؟ آیا همۀ این موارد امروزه تغییر کرده‌اند؟
«استفاده از نشانه‌ها» و «پرسیدن سؤالات» بیانگر توانایی­های متفاوت بچه‌ها در جمع‌آوری و درک اطلاعات است. فعالیت نوجوانان نشان می‌دهد که گفتگوی کسبِ اطلاعاتِ بچه‌های کوچک‌تر با دیگران بی‌وقفه و مستمر است و احتمالاً آن را با طرح سؤالات مختلف دنبال می‌کنند؛ در حالی که نوجوانان مانند بزرگ‌ترها برخورد می‌کنند.
 

دربارۀ تجربیاتمان برای فرزندانمان صحبت کنیم

ـ من باید آن کفش­ها را داشته باشم. من نمی‌توانم بدون آنها زندگی کنم.
این گفتۀ فرزند عزیز شماست. قیمت این کفش­ ها که به نظر او شگفت‌انگیز هستند، احتمالاً به اندازۀ نصف حقوق شماست و وقتی که مشتاقانه آنها را می‌خواهد، جایی برای عقل و تدبیر او باقی نمی‌ماند.
چگونه دربارۀ عقل با فرزندتان صحبت می‌کنید؟ یکی از روشهایی که به نظر می‌رسد این روزها بی‌ثمر است، این است که دربارۀ زمان کودکی‌تان صحبت کنید و بگویید که چطور والدینتان برایتان کفشی را با معقول‌ترین قیمت و بهترین مارک می‌خریدند و همه چیز به نظر خوب بود. فرزندتان با فشارهایی از سوی دوستانش مواجه است. بچه‌ها چطور می‌توانند در مقابل این فشارها مقاومت کنند؟ آنها چطور می‌توانند درآمد خانواده را در نظر بگیرند و در عین حال قدری هم عقل و منطق داشته باشند. اگر آنها شانس صحبت با شما را داشته باشند، این امکان به وجود می‌آید. البته نه صحبت در مورد گذشته‌ها، بلکه دربارۀ امروز و فشاری که شما خودتان تجربه می‌کنید.
 

زمینۀ گفتگو را ایجاد کنیم: والدین تحت فشار

شما به عنوان والدین، برای انجام چه کارهایی تحت فشار هستید؟ برای خرید کردن؟ برای فکر کردن؟ یا... وقتی درخواست­های فرزندتان غیر منطقی است، شما چه برخوردی می‌کنید؟ چه موقع تسلیم می‌شوید؟ چه کاری انجام می‌دهید؟ به خودتان چه می‌گویید؟
بچه‌هایتان چه نصیحتی به شما می‌کنند؟ آیا آنها می‌توانند قدری از فشاری را که شما به عنوان یک فردِ بزرگسال متحمل می‌شوید، حس کنند؟ آنها را تشویق کنید برخی از فشارهایی را که با آن مواجه اند نام ببرند؛ همان‌طور که شما این کار را می‌کنید. ممکن است متوجه شوید که فرزندانتان نصیحت­ های خوبی برای شما دارند ـ که شاید زمانی به شما گفته‌اند ـ و حتی ممکن است این توصیه‌ها برای خودشان نیز مناسب باشد.
 

سؤالات مهم‌تر

بچه‌های کوچک احتمالاً معنی فشار را متوجه نمی‌شوند؛ اما باید از آنها خواسته شود تا آنچه را همۀ افراد دیگر می‌فهمند، درک کنند. تا حد زیادی همراه جماعت بودن، نشانۀ ایمنی است و همۀ مردم احساس امنیت را دوست دارند. سؤالاتی از قبیل موارد زیر، به فرزندانتان کمک می‌کند تا درکی از فشاری که با آن مواجهند ـ فشاری که حتی ممکن است از آن آگاه نباشند ـ داشته باشند:
چه کسی مدل­ها را پایه‌گذاری می‌کند؟ چه کسی به ما می‌گوید چه چیزی بخریم؟
وقتی تبلیغات محصولی را در تلویزیون می‌بینیم، آیا این تبلیغ همیشه درست است؟
آیا کسی را می‌شناسیم که محصولی را با مارک معروفی خریده و از آن ناراضی بوده است؟
آیا هر کدام از ما یک مورد را که از عقل خود استفاده کرده‌ایم، به یاد می‌آوریم؟
آیا زمانی را به خاطر می‌آوریم که آنچه را دیگران انجام می‌دادند، نکردیم و نتیجۀ خوبی گرفتیم؟ بعضی اوقات با این کار حتی نتیجه‌ای بهتر از دیگران می‌گیریم.

منبع: دروتی، ریچ؛ (1393)، کلیدهای پرورش مهارت­ های اساسی زندگی در کودکان و نوجوانان، مترجم اکرم قیطاسی، انتشارات صابرین.

بیشتر بخوانید:
فعالیت­ هایی برای تقویت تعقل و تدبیر کودکان (بخش اول)
والدین مسئول، فرزندان مسئول
خلاقیت؛ والدین و کودکان