من و همسرم متفاوتیم

زن و مرد به مانند دو ستاره روی دو مدار گوناگون حرکت می کنند که هیچ گاه یکی نمی شوند.
 

چکیده: در طول تاریخ، همیشه سخن در تفاوت زن و مرد بوده است و امروزه با پیشرفت علم این تفاوت ها بیشتر آشکار شده است. با ما باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.

تعداد کلمات 746 / تخمین زمان مطالعه 4 دقیقه

 

خانمی به کلینیک درمانی مراجعه کرد و از من خواست تا کم حرفی همسرش را هنگامی که به خانه می آید درمان کنم. او گلایه داشت که مردش با وی مدت زیادی صحبت و گفت وگو نمی کند و انگار نمی تواند آن چنان که او می خواهد، ابراز احساسات نماید؛ اما مرد این خانواده معتقد بود که اصلا این گونه نیست و او به قدر کافی با همسرش صحبت می کند و بیش از این، صحبت کردن ضرورتی ندارد. بهتر است که همسرش به جای این گونه شکایات، جایگاه لازم را برای او به عنوان یک مرد قائل باشد و اجازه دهد تا تصمیم گیرنده اصلی در خانواده، مرد خانواده باشد. این مجادله و کشمکش چند هفته طول کشید تا با خانواده درمانی پایان یابد، اما به نظر شما مشکل این زن و شوهر چه مسئله ای می توانست باشد؟ آیا عدم درک ویژگی های متفاوت میان زن و مرد، می توانست زمینه ساز مشکلات ارتباطی آنان باشد؟ پاسخ مثبت است.
 

تفاوت با تشابه زن و مرد، همواره در طول تاریخ، کانون توجه بوده است. در گذشته، مردم تنها از این جهت زن و مرد را ارزیابی می کردند که یکی درشت اندام تر و دیگری کوچک اندام تر است؛ یکی خشن تر و دیگری نظریف تر است؛ یکی بلندتر و دیگری کوتاه تر است؛ یکی کلفت آوازتر و دیگری نازک اوازتر است و آنگاه که از این حد فراتر می رفتند، تفاوت آنها را در دوره بلوغ می سنجیدند و آنها را از نظر عقل و احساسات متفاوت به شمار می آوردند؛ چنان که مرد را مظهر «عقل» و زن را مظهر «مهر و عاطفه» می خواندند؛ اما امروزه افزون بر این موارد، تفاوت های روان شناختی برجسته ای در دنیای زن و مرد کشف شده است.[1]
پروفسور ریک، روان شناس آمریکایی که در کتاب خود تفاوت های بیشمار زن و مرد را برشمرده، معتقد است دنیای زن و مرد به کلی متفاوت بوده و احساس این دو موجود هیچ گاه شبیه هم نخواهد شد؛ علاوه بر این، آنان هرگز به یک شکل، در برابر حوادث و رویدادها واکنش نشان نخواهند داد؛ در واقع، زن و مرد درست مثل دو ستاره اند که بر روی دو مدار گوناگون حرکت می کنند. آنان می توانند همدیگر را بفهمند و مکمل یکدیگر باشند، اما هیچ گاه یکی نخواهند شد.[2]
 

پذیرش تفاوت زن و مرد موجب شکل گیری «هویت متفاوت»، «نقش های متفاوت» و خروج از «خودشیفتگی» این دو جنس می شود. پذیرش تشابه زن و مرد در موضوعات انسانی نیز سبب شکل گیری حقوق انسانی یکسان و برابر در این دو موجود می گردد. پیوند زن و مرد، به رغم وجود تفاوت ها و پذیرش آنها سبب خروج از لاک «خودمحوری» است؛ به نظر می رسد عدم درک تشابه و تفاوت، سبب ضربه های بنیادین و خسارت های فراوان به هر دو جنس در طول تاریخ شده است. اگر زنان بدانند که مردان متفاوت با آنان می اندیشند و رفتار خود را متفاوت سازمان می دهند و اگر مردان هم بدانند نیازها و عواطف زنان با آنان متفاوت است و بدانند که در چه حوزه هایی شبیه یکدیگرند، رفتار خود را بهتر تنظیم می کنند و در این صورت، زمینه درک متقابل فراهم می شود.[3]
با این توصیف، مردان و زنان کارکردهای مشخص و ویژه ای دارند که بر پایه آن، نقش آنان در زندگی زناشویی شکل می گیرد. کارکردها درحقیقت همان ویژگی های روان شناختی برجسته هستند که نقش آنان را در صحنه عمل از جنس مخالفشان متمایز می سازند. این تفاوت در کارکردها به تبیین نقش زوج ها کمک شایانی خواهد کرد و بر پایه آن می توان برای هر یک از زن و شوهر، مسئولیت هایی را متصور بود.
 
منبع: کتاب «این نقش ها واقعی است (نقش های زناشویی)»
نویسنده: سید مهدی خطیب